۱.
سیاستگذاری فرهنگی را می توان از رسالت های خطیر حاکمیتی دانست که امروز به عنوان یک حوزه دانشی نیز مطرح شده و در مجامع علمی و پژوهشی مورد توجه قرار گرفته است. با این وجود باید گفت این حوزه علمی ومدیریتی، به نسبت حوزه دانشی مدیریت راهبردی و حتی حوزه سیاستگذاری عمومی، جوان تر و به همان نسبت نیز نحیف تر است. یکی از اقدامات برای ترمیم این خلاء حیاتی در جمهوری اسلامی ایران، بررسی تجارب سایر کشورها به ویژه کشورهای اسلامی در حوزه سیاستگذاری فرهنگی است. برای این منظور، پس از مطالعات نظری که در قالب چارچوب مفهومی تحقیق ارائه شده است، اسناد و داده های مرتبط با سیاستگذاری فرهنگی در دو کشور اسلامی ترکیه و مصر مطالعه شده است و این داده ها بر اساس هشت مولفه شامل رویکرد به فرهنگ، عرصه های فرهنگی، نهادهای حاکمیتی، نقش ها و نهادهای غیرحاکمیتی، ارتباطات فرهنگی فراملی، اهداف فرهنگی، اصول سیاستگذاری و ابزارهای سیاستی بررسی و طبقه بندی شده است.
۲.
ویژگی های شناختی و عاطفی و اهمیت جایگاه زن در خانواده از یک سو و کارکرد بی بدیل خانواده در تولید و بالندگی نسل آینده جامعه از سوی دیگر، زمینه ساز نقش محوری زنان در تعالی یا زوال فرهنگ جامعه شده است؛ ازاین رو طراحان غربی-آمریکایی پروژه جهانی سازی، با تغییر نگرش ها، ارزش ها و رفتارهای زنان جوامع غیرغربی، تغییر هویت و سبک زندگی این جوامع را در دستور کار برنامه های مختلف فرهنگی خود قرار داده اند. در این میان، منابع و محتواهای آموزش زبان انگلیسی به واسطه منشأ آنگلوساکسونی و مخاطب جهانی، فرصتی مهم برای تحقق اهداف جهانی سازی غربی به شمار می روند. این مقاله با ابتنا بر نظریه نوسازی دانیل لرنر و نظریه نفوذ آیت الله خامنه ای، از طریق تحلیل مضمون نحوه بازنمایی زن در کتاب آموزش زبان انگلیسی «انگلیش ریزالت، (پیش از سطح متوسطه)»[1] سازوکار پیاده سازی اهداف جهانی سازی غربی توسط منابع آموزش زبان انگلیسی را بررسی کرده است. نتایج این بررسی نشان می دهد که این کتاب در پی ترویج هویتی برای زنان است که مصرف و لذت گرایی و سودمحوری از شاخصه های اصلی آن به شمار می رود. اشاعه سبک زندگی مصرفی، گسترش تفکر فیمنیسمِ لیبرال با تأکید بر اشتغال زن در بیرون از خانه و نیاز ضروری به ابزارهای ارتباط جمعی از مهم ترین شاخص های هویت بخش زنان در این کتاب است. بدیهی است که با توجه به نقش تأثیرگذار زن در جامعه، این شیوه تفکر و سبک زندگی در سطح جامعه نیز گسترش می یابد و زمینه ساز نفوذ و سلطه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بر جامعه هدف می شود. <br clear="all" /> [1] . English Result, pre intermediate.
۳.
با توجه به نقش انکارناپذیر تولیدات رسانه ای نمایشی در ترویج الگوهای جنسیتی و نیز اهمیت جایگاه زن و خانواده در فرهنگ دینی، تامل و دقت نظر در کیفیت بازنمایی الگوی شخصیتی زن در چنین تولیداتی ضروری به نظر می رسد. بازنمایی رسانه ای از نظرگاه اسلامی، مستلزم پیوند مولف و متن او با حقیقت است، حقیقتی که مشتمل بر «هست ها» و «بایدها» بوده، دست یابی به آن جز از طریق تامل عالمانه در کتاب و سنت ممکن نیست. پژوهش کاربردی حاضر در همین راستا کوشیده است با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و قیاس عملی، پس از فهم نظام وار شخصیت مطلوب زن در نگاه اسلامی و با در نظر داشتن اقتضائات فنی و هنری تولید فیلم و سریال، بایسته های حرفه ای بازنمایی شخصیت زن در چنین آثاری را به دست آورد. نتیجه این واکاوی 47 گزاره انشائی است که در سه بعد توصیفی، ارزشی و حقوقی و در سه حوزه فردی، خانوادگی و اجتماعی دسته بندی و ارائه شده است.
۴.
هدف از پژوهش حاضر، به کارگیری روش فراتحلیل به منظور تحلیل و ترکیب نتایج مطالعات صورت گرفته پیرامون ارتباط میان دینداری و سرمایه اجتماعی می باشد. بدین منظور 20پژوهش انجام شده در بین سالهای 94-1384 در زمینه ارزیابی ارتباط میان دینداری و سرمایه اجتماعی که در فصلنامه های معتبر علمی به چاپ رسیده اند، جهت بررسی انتخاب شدند. پژوهش های منتخب به روش پیمایشی و با به کارگیری ابزار پیمایش در جوامع آماری متفاوت و برحسب سنجه های پایا به انجام رسیده اند. در گام نخست ارزیابی پژوهشهای منتخب، مفروضات همگنی و خطای انتشار مورد بررسی قرار گرفتند؛ بر این اساس یافته ها حکایت از ناهمگنی اندازه اثر و عدم سوگیری انتشار مطالعات مورد بررسی داشتند. در مرحله دوم، ضریب اندازه اثر با به کارگیری نسخه دوم نرم افزار CMA مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصله نشان دادند که اندازه اثر یا ضریب تأثیر دینداری بر سرمایه اجتماعی معادل 388/. می باشد که بر حسب نظام تفسیری کوهن، در حد متوسط ارزیابی می شود. همچنین نتایج نشان می دهد متغیرهای گروه های نمونه ای و میدان مطالعه می توانند در رابطه بین دینداری و سرمایه اجتماعی نقش تعدیل کنندگی را ایفا نمایند. در واقع می توان گفت سرمایه اجتماعی در بین کارمندان و دانشجویان بیشتر از شهروندان و نیز در بین مراکز استان و شهرستان بیشتر از تهران متأثر از دینداری است.
۵.
امروزه بخش قابل توجهی از کابران اینترنت و شبکه های اجتماعی سایبری، مؤمنان و دین داران هستند و بالطبع ورود این فن آوری بر جهان بینی و کنش دین دارانه آنها تأثیرگذار است. به نظر می رسد اینترنت، جدای از محاسنی که دارد و فرصت هایی که به وجود آورده است، تفاوت هایی از نظر ساختاری با فضای حقیقی دارد که دینداری و رعایت تقوا را با چالش های اساسی روبرو کرده است. به دلیل همین تفاوت ها، فعالیت کردن در فضای مجازی و پاک ماندن در آن تقوای دو چندانی می خواهد. در این فضا مقاله حاضر پس از توصیف مختصر چالش ها، تلاش کرده توضیح دهد که چرا حفظ تقوا در محیط های سایبر نسبت به محیط حقیقی دشوارتر است. در این مقاله روش مردم نگاری مجازی شامل مشارکت مشارکتی و غیرمشارکتی، مصاحبه های عمیق و مصاحبه های گروه متمرکز به کار گرفته شده و در آن نظریه الگوی درونی کردن ارزش های اخلاقی، مورد بهره برداری قرار گرفته است. در نهایت مقاله توانسته بر اساس داده های به دست آمده، راهکارهایی را برای نهادینه کردن تقوا در رفتار کاربران ایرانی و تعامل بهتر با این جهان مجازی در سه بخش بینشی، گرایشی و ارادی ارائه نماید.
۶.
جورج هربرت مید بنیان گذار پراگماتیسم و عمل گرایی اجتماعی است که بعدها توسط بلومر و دیگر شاگردان وی توسعه پیدا کرد. این رویکرد نوهگلی، به اعتراف مید، مبانی و پیش فرض هایی را به لحاظ هستی شناختی؛ یعنی درون ذات بودگی وجود، حرکت جوهری، «خود»، زبان و امثال آن ها دارد. هستی و نیز «خود» در فرآیند و پویا لحاظ می شود که در کنش اجتماعی، «خود» شکل می گیرد. در پژوهش حاضر این مبانی و نحوه ی ارتباط آن ها صورت بندی مفهومی شده و در گام بعد، بر مبنای حکمت متعالیه مورد نقد و ارزیابی انتقادی قرار گرفته است. حکمت متعالیه درون ذات بودگی وجود را برنتافته و در حرکت جوهری، محرّک و متحرک را قابل جمع نمی داند، لذا در مناسبات ماده و صورت، ماده را معدّ برای افاضه صورت می داند؛ نه اینکه علت و مقتضی آن باشد. «خود» نیز جوهری است که در نوع نسبت با وجود شکل می گیرد و کنش اجتماعی نیز اعدادی برای این نسبت ایجاد می کند؛ ولکن صورت از محرکِ غیرمتحرک افاضه می شود و عینیت خویش را از آن طلب می کند و نه از زبان. «خود» واقعی انسان دارای مراتب مختلفی است؛ یعنی «خود» نباتی، «خود» حیوانی و «خود» انسانی است که از زبان به عنوان وجود اعتباری برای مفاهمه و مقصود خویش سود می جوید. روش پژوهش در این مقاله، تحلیلی - انتقادی است.