۱.
نگاهی اجمالی به ویژگی های فرهنگی قشر مذهبی نشان می دهد که فعالیت ها و برنامه ریزی های فرهنگی این قشر، بیشتر سویه مردانه پیدا کرده و اغلب مراکز فرهنگی یا اختصاص به مردان دارند و یا به صورت حاشیه ای به زنان می پردازند. این مسئله در درازمدت جامعه مذهبی را دچار آسیب کرده و موجب شکاف فرهنگی بین بانوان و همسرانشان شده است. پژوهش پیشرو که به روش دلفی انجام شده است با هدف دستیابی به الگوی مطلوب حضور بانوان در فعالیت های فرهنگی به عنوان کنشگر و یا مخاطب عام در جامعه ی اسلامی، بر آن است تا در گام نخست، وضعیت کنونی را از منظر مدیران مراکز فرهنگی مذهبی شناسایی و معرفی کند. برای این منظور، نشانگاه های اصلی پژوهش، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم و حوزه علمیه خواهران در نظر گرفته شد و با بیست مدیر فرهنگی در سطوح کلان و میانی مصاحبه ی عمیق به عمل آمد. برخی از مدیران بروز چنین مسئله ای را حاصل تصورات ذهنی و کلیشه های مرسوم در باب زنان می دانستند اما عده ای، مشکلات عملی این مسیر را، عامل کاهش تمایل به کار با بانوان و برای بانوان تلقی می کردند. برای این پژوهش چهار خرده گفتمان، ذیل گفتمان اصلی جامعه مذهبی تعریف شدند: گفتمان تفاوت، گفتمان برابری مجموعی، گفتمان برابری گزاره ای، گفتمان اتحاد.
۲.
نظریه های فرهنگی نقش به سزایی در فرآیند سیاست گذاری فرهنگی دارند. از جمله نظریه های متأخر که خاستگاه فرانسوی دارد، نظریه کنشگر- شبکه برونو لاتور است. این نظریه با رد دوگانه عاملیت- ساختار، شبکه ای از کنشگران ناهمجنس را مطرح می کند و به عاملیت انسان، طبیعت و تکنولوژی در کنار هم معتقد است. ساختار مقاله از دو بخش اصلی تشکیل شده است. ابتدا به مرور اجمالی مفاهیم و اصول مهم نظریه می پردازد و در قسمت دوم با استفاده از روش «دلالت پژوهی» و رویکرد برایشی، با مراجعه به آثار مکتوب پیرامون این نظریه، دلالت هایی که این نظریه در سیاست گذاری دارد، استخراج شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد، این نظریه با رد ذات گرایی و ابزارگرایی نسبت به تکنولوژی، از عاملیت تکنولوژی «به همراه» انسان دفاع می کند و معتقد است اتوریته در دست هیچ کدام (انسان و تکنولوژی) نیست. ناگهان ظهوری و غیرخطی بودن نظام خط مشی، توجه به سیاست های متکثر به جای تمرکز بر سیاست واحد، جایگزینی شبکه کنشگران ناهمجنس به جای کنشگر انسانی و ارزیابی مستمر سیاست ها به دلیل ترجمه و پیوند دائمی شبکه ها به یکدیگر از دلالت های دیگر این نظریه در سیاست گذاری است.
۳.
چکیده تغییر رشته در مقطع تحصیلات تکمیلی طی سالیان اخیر، از چالش های جدید وزارت علوم و آموزش و پرورش ایران به شمار می رود که پژوهش حاضر توجه خود را بدان معطوف داشته است. چیستی، چرائی و چگونگی تغییر رشته، سه محور اساسی پرسش از این پدیده ی نوظهورند که مقاله ی حاضر می کوشد از طریق سنخ شناسی(تیپ بندی) تغییررشته دهندگان به این سه پرسش تا حدی پاسخ گوید. سنخ شناسی مبتنی بر اظهارات خود آنان و مصاحبه های به عمل آمده از ایشان، راهبرد اصلی مقاله ی حاضر و وجه توجه آن به پدیده ی مذکور است. جهت ارائه ی توصیفی عمیق و به دور از سوگیری، از روش پدیدارشناسی بهره گرفته شده است. از منظر افراد، بین 8 تا 9 مرحله ی تعیین کننده در جریان فرایند تغییر رشته قابل تفکیک است که در هر یک از این مراحل افراد بر حسب شرایط و انگیزه ها، سنخ شناسی می گردند. در نهایت اصلی ترین تفکیک و سنخ شناسی و دوگانه ی قابل ارائه در این خصوص، یکی دوگانه ی تغییر رشته های بنیادین- غیر بنیادین و دیگری تغییر رشته های مدرن- سنتی اند. چیستی و چرائی تغییر رشته برای هر کدام از سنخ های مذکور، معنائی متفاوت دارند گر چه در عموم آنان، چگونگی این فرایند سیری مشابه و مقارن دارد.
۴.
نظریه جهانی شدن یکی از معروف ترین نظریات علوم اجتماعی است که با هدف تداوم و تقویت مدرنیته ارائه شده است. هرچند جهانی شدن یک واقعیت اجتماعی است ولی صورت بندی علمی و ادبیات نظری گسترده ی آن، جهت بسط و تقویت تمدن و فرهنگ غرب به کار گرفته شده است. پدیده جهانی شدن در موضوعات مختلف اجتماعی اثرات مثبت و منفی مختلفی داشته است که البته این اثرات در کشورهای مختلف نیز متفاوت بوده است. در این میان، جهانی شدن نهاد علم با پیچیدگی های بیشتر و عمیق تری مواجه است. در این پژوهش به دنبال فراترکیب اثرات جهانی شدن برنهاد علم در جمهوری اسلامی ایران بوده ایم و بر همین اساس تمام آثار مربوط به اثرات جهانی شدن علم بر مناسبات علمی جمهوری اسلامی که موردتوجه سیاست پژوهان بومی کشورمان قرارگرفته اند، به وسیله الگوی فراترکیب و روش تحلیل مضمون موردمطالعه قرارگرفته اند و بر اساس نتایج آن به فراترکیب اثرات جهانی شدن علم دست یافته ایم. نتایج فراترکیب در چهار رکن اثرات آموزش جهانی شدن علم، اثرات پژوهشی جهانی شدن علم، اثرات جهانی شدن علم بر مدیریت و ساختار دانشگاهی و درنهایت اثرات جهانی شدن علم بر فرهنگ علمی کشور، دسته بندی شده اند.
۵.
در مقاله پیش رو مساله نمودهای تحول سبک زندگی در دهه 1380 مطالعه شده است. از آنجا که رسانه ها هم نمودی از واقعیت های اجتماعی هستند و هم بر زیست اجتماعی تاثیرگذارند از این رو مطالعه محتوای رسانه ای برای شناخت توده از جایگاه بالایی برخوردار است. تلویزیون از توده ای ترین رسانه ها است و مطالعه آن می تواند ما را به درک ذائقه توده نزدیک کند. ما در این مقاله پس از انتخاب سه سریال ایرانی با موضوعیت خانواده و در ژانر درام سعی کرده ایم مولفه های اصلی سبک زندگی در بعد تعاملات اجتماعی(درون و بیرون از خانواده)،الگوی مصرف و چشم انداز اخلاقی را به روش نشانه شناسی گفتمانی در دهه 1380 مطالعه کنیم و تحولات آن را بازشناسیم. نتایج به دست آمده حاکی از تغییرات قابل توجه در جامعه ایران در دهه 1380 به لحاظ ارزشی و هنجاری است و به نظر می رسد که شرایط اجتماعی-سیاسی در بروز این وضعیت تاثیر گذار بوده اند. این تحولات در مقایسه با دو دهه 1360 و 1370 سویه منفی دارند.
۶.
این جستار با دغدغه روشمندی در استنباط از نصوص دینی بالاخص قرآن کریم در فرآیند تولید علوم انسانی اسلامی، و تاکید بر احتیاط تمام در استفاده از اندیشه های علوم انسانی رایج در تفسیر آیات و روایات خصوصاً دقت در عقبه معرفتی گزاره های برآمده از متون علوم انسانی، به نقد کتاب «هم شناسی فرهنگی؛ الگوی قرآنی ارتباطات میان فرهنگی» از حیث محتوایی (تفسیری و ارتباط شناختی) پرداخته است. کتاب یادشده، تالیف آقایان دکتر غمامی و حجت الاسلام دکتر اسلامی تنها است. هسته اصلی این کتاب استفاده از آیه 13 سوره حجرات است که ادعا شده است برای خروج انسانها از اختلافی که در قوس نزول به آن گرفتار شده اند، به همشناسی فرهنگی توصیه کرده است. پژوهه فرارو علاوه بر ارائه برخی ایرادها در محتوای ارتباط شناختی کتاب یاد شده، نشان داده است که این کتاب در روش تفسیر و فهم آیات و روایات نیز اشکال بنیادی دارد؛ خصوصاً در تفسیر آیه 13 سوره مبارکه حجرات که طبق قواعد تفسیر هیچ دلالتی بر مدعای نویسندگان(یعنی همشناسی فرهنگی که برای نخستین بار توسط زکی میلاد مطرح شده است) ندارد، بلکه راهبردهای اسلامی، دیگر آیات قرآنی، اندیشه های عموم مفسران فریقین تا عصر حاضر (جز برخی نواندیشان معاصر مانند فضل الله و المیلاد)، شان نزول آیه، روایات تفسیری و قرائن سیاقی آیه بر خلاف آن است.