تحقیقات بنیادین علوم انسانی

تحقیقات بنیادین علوم انسانی

تحقیقات بنیادین علوم انسانی سال پنجم پاییز 1398 شماره 3 (پیاپی 16) (مقاله پژوهشی حوزه)

مقالات

۱.

علم دینی از منظر واقع گرایی انتقادی(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۳۳۶ تعداد دانلود : ۲۹۰
در دهه های گذشته در بحث از امکان یا امتناع علم دینی، از دیدگاه های مختلف فلسفه علمی (اثبات گرایی، ابطال گرایی پوپری، برنامه پژوهش علمی لاکاتوشی، پارادایم علم کوهنی وغیره) بهره گرفته شده است، اما تاکنون درباره قابلیت های واقع گرایی انتقادی در حمایت از ایده علم دینی کار چندانی انجام نشده است و پژوهش های انجام شده نیز به ابعاد مختلف ایده علم دینی نپرداخته اند. در این مقاله پس از معرفی مختصر واقع گرایی انتقادی، به صورت متمایز «معناداری»، «امکان»، «ضرورت»، «مطلوبیت»، «چگونگی تولید» و «آینده» علم دینی از منظر واقع گرایی انتقادی بررسی می شود تا نشان داده شود این دستگاه فلسفی، که فلسفه علوم طبیعی، فلسفه علوم انسانی و فلسفه فراطبیعت را دربرمی گیرد، ظرفیت بالایی برای پشتیبانی از ایده علم دینی دارد.
۲.

روش پژوهش به مثابه مصنوعی فناورانه و دلالت های آن در روش شناسی علوم انسانی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۲۸ تعداد دانلود : ۴۰۶
یکی از مباحث رایج در چیستی علوم انسانی و توسعه آن بحث از روش پژوهشی و روش شناسی در علوم انسانی است. با وجود کثرت مطالب، مقالات، و حتی کتاب های درسی در روش تحقیق، در اینکه مقصود از روش شناسی چیست، ابهام ها و اختلاف نظرهای بنیادین وجود دارد. در میان مباحث روش شناختی، بیش از همه مبانی فلسفی روش های پژوهش مورد توجه است. در این مقاله پس از بررسی دو مثال از «روش های استنباط علّی» و «روش های بررسی اعتبار ابزارهای گردآوری داده کمّی»، نشان داده می شود که بحث الگوهای طراحی روش تحقیق در عین اهمیت بسیار و تأثیرپذیری از مبانی فلسفی، فی نفسه بحثی فلسفی نیست؛ زیرا در طراحی یک روش تحقیق، ابتدا خلاقیت پژوهشگران و به دنبال آن شناخت ظرفیت های اجزای روش تحقیق نیز مؤثر هستند و این بحث یکی از مباحث بسیار مهم روش شناسی است. برای تبیین نقش «شناسایی ظرفیت های اجزای تحقیق» در طراحی روش، از این ایده استفاده می شود که روش پژوهش یک «فناوری نرم» است و روش شناس، اصول طراحی مصنوعاتی فناورانه با کارکرد «تولید اطلاعات معتبر برای پاسخ به مسائل علمی» را ارائه می دهد. بر این اساس، با وجود عنصر خلاقیت، شناسایی ظرفیت های درونی ابزارهای گردآوری و تحلیل داده ها رکن دانشی روش شناسی است که استفاده از آنها هم متأثر از مبانی فلسفی (به ویژه معرفت شناختی) و هم نیازمند استفاده از مبانی غیرفلسفی ازجمله آمار و ریاضیات، زبان شناسی، روان شناسی و جامعه شناسی و مانند آن است. اما عموماً طراحی روش ها مبتنی بر ایده هایی اساسی است که حلقه واصل مبانی و دانش های فنی هستند و استخراج و ارزیابی این ایده ها کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
۳.

هویت بین رشته ای اقتصاد اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۷۶ تعداد دانلود : ۲۵۸
در ادبیات اقتصاد اسلامی توجه چندانی به ابعاد بین رشته ای نشده است. همین امر موجب بروز مشکلاتی در گسترش نظریه های این حوزه مطالعاتی شده است. در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی به تبیین هویت بین رشته ای اقتصاد اسلامی می پردازیم. بنا به فرضیه مقاله، هویت بین رشته ای اقتصاد اسلامی برای نظام اقتصادی اسلام، شبکه ای از اهداف اقتصادی و فرااقتصادی را تعیین می کند که آن را از اقتصاد متعارف متمایز می کند. یافته های مقاله نشان می دهد که اقتصاد اسلامی از آن جهت هویت بین رشته ای دارد که اهداف نظام اقتصادی ارزشی ابزاری دارد و در خدمت اهداف سایر نظام ها ازجمله نظام فرهنگی، سیاسی و اجتماعی اسلام قرار می گیرد. بر این اساس، نظام اقتصادی مطلوب در رویکرد اسلامی نظامی است که ضمن تأمین اهداف اقتصادی همچون رشد و عدالت اقتصادی، به تحقق اهداف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی اسلام نیز کمک کند و یا حداقل مانعی برای تحقق آن اهداف نباشد. گذشته از آنکه اعمال سیاست های اقتصادی منوط به فهم لایه های مختلف واقعیت شامل ابعاد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی آن است، پیوند آرمانی و کارکردی نظام اقتصادی با سایر نظام ها باعث می شود که نظریه پردازی در اقتصاد اسلامی وابسته به نظریه های سایر علوم انسانی اسلامی ازجمله جامعه شناسی، علوم سیاسی و علوم تربیتی اسلامی شود. سیاست گذاری برای تحقق اهداف اقتصاد اسلامی نیازمند اطلاعاتی از سایر علوم انسانی اسلامی همچون جامعه شناسی، روان شناسی، علوم سیاسی اسلامی درباره واقعیت چندلایه خارجی است که نمی توان نگاهی تجریدی به آن داشت.
۴.

رویکرد حکمت سیاسی متعالیه به دولت(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۳۵۸ تعداد دانلود : ۳۰۰
باوجود انتشار آثار بسیاری درباره دولت، تاکنون مطلبی مبنی بر اینکه دیدگاه حکمت متعالیه به دولت چیست منتشر نشده است و این موضوع می تواند محل بحث و گفت وگو باشد. بر این اساس، بحث حاضر این مفروض را درپی دارد که هر مکتب فلسفی، حتی اگر درباره دولت هیچ اظهارنظر صریحی هم نداشته باشد، می تواند به صورت بالقوه واجد نظریه دولت باشد که براساس الزامات آن دستگاه فکری باید مورد بحث و گفت وگو قرار گیرد و ابعاد آن آشکار شود. مقاله حاضر، ضمن تبیین این مسئله از منظر حکمت متعالیه، درواقع درآمدی بر نظریه دولت در این حکمت است. اهمیت موضوع از آنجا ناشی می شود که حکمت متعالیه به منزله پشتوانه فلسفی انقلاب اسلامی مطرح شده است؛ از این رو، ضرورت دارد که به خاطر اهمیت دولت به موضوع آن در جامعه پرداخته شود و دیدگاه این مکتب درباره دولت آشکار شود. مدعا این است که نظریه دولت مبتنی بر شاخص ها و ارکانی است که از خود این حکمت ناشی شده است و باید بتوان در تبیین ابعاد نظریه دولت به این حکمت ارجاع داد؛ از این رو، توجه به ساخت دولت و وجه مردمی آن و نقش رهبری در صدر آن قرار می گیرد و قابل توجه است. پرداختن به این بحث، افزون بر عمق و غنابخشی به مباحث دولت، موجب می شود فهم بهتری از نظریه دولت داشته باشیم و امور جامعه نیز سامان بهتری بیابد.
۵.

ساختار فرایند خلق و ادراک آثار معماری براساس مبانی حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۴۹۶ تعداد دانلود : ۴۹۳
شناخت فرایند خلق و ادراک آثار معماری از مسائل مهم و پیچیده حوزه معماری است و علی رغم پژوهش های متعددی که در دهه های اخیر پیرامون آن صورت گرفته، هنوز برخی از ابعاد این فرایند ناشناخته باقی مانده است. با توجه به اینکه شناخت مناسب از این فرایند می تواند زمینه ارتقای کیفیت آثار معماری را فراهم آورد و به حل بسیاری از مسائل پیش روی معماران کمک کند، مسئله پژوهش حاضر بازخوانی ساختار فرایند خلق و ادراک آثار معماری براساس مبانی دیدگاه حکمت متعالیه درنظر گرفته شده و برای انجام آن از راهبرد استدلال منطقی استفاده شده است. در این پژوهش ابتدا به تعریف دقیق از انسان، هستی، ابعاد و ظرفیت های هر یک پرداخته شده و سپس نحوه تعامل انسان و هستی و بازتاب این رابطه بر فرایند خلق و ادراک آثار معماری براساس مبانی حکمت متعالیه، که شالوده نظری این پژوهش است، مطالعه و بررسی شده است. همچنین، با توجه به آنکه براساس مبانی حکمت متعالیه، خداوند انسان را در صفت خلاقیت به صورت خود آفریده و متعالی ترین خلق نیز عالم هستی است، در این پژوهش فرایند خلق عالم هستی مورد بازخوانی قرار گرفته است و با الگوگیری از آن، ساختار فرایند خلق و ادراک آثار معماری در پنج مرحله تبیین شده است که ارکان اصلی سازنده این ساختارعبارت اند از: مرتبه نفس معمار و مخاطب، قوای ظاهری انسان (بینایی، بویایی، شنوایی، چشایی و لامسه) و قوای باطنی او (قوه متصرفه، خیال یا همان خزانه صورت، حافظه یا همان خزانه معنا، حس مشترک و واهمه) در معمار و مخاطب، مقوله های سازنده معماری (فرم، کاربرد، معنا، طرح و ساخت، بافت و پیوستگی، روحیه و اراده) و نیازهای چهارگانه انسان (مادی، روانی، عقلانی و روحانی) و درنهایت با شناسایی عوامل مؤثر بر کیفیت این فرایند پیشنهادهایی جهت ارتقای کیفیت آن ارائه شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد با قراردادن مبانی جامع مکتب اسلام به عنوان شالوده نظری پژوهش های معماری می توان به حل مسائل پیچیده در حوزه معماری کمک کرد.
۶.

«روش شناسی "جریان شناسی" به مثابه دانشی میان رشته ای مبتنی بر پارادایم علم اسلامی»(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۱۴۵۴ تعداد دانلود : ۶۳۳
یکی از مفاهیم جدید و درعین حال پُرکاربرد در فضای فکری و سیاسی پس از انقلاب اسلامی، مفهوم «جریان شناسی» است و امروزه این واژه برای اندیشمندان عرصه های فکر و فرهنگ و سیاست و دغدغه مندان انقلاب اسلامی غریب نیست. این مفهوم با قیدها و پسوندهای مختلفی همچون «جریان شناسی فکری»، «جریان شناسی فرهنگی»، «جریان شناسی سیاسی» و برخی قیود خاص تر رواج یافته است و محققان و اساتید مختلف هر یک با گرایش های فکری و دغدغه های فرهنگی و جهت گیری های سیاسی خاص و براساس الگوی نظری پذیرفته شده خود، به مقوله بندی اندیشه ها و طبقه بندی کنشگران فرهنگی و توضیح پدیده های تاریخی و فکری و اجتماعی می پردازند. البته این مباحث سوء تفاهم ها، تشتت آرا و درهم ریختگی معرفتی را به دنبال داشته و مخاطبان را دچار سردرگمی و تحیّر کرده است. در ریشه یابی دقیق می توان گفت عامل اساسی این تحیر و سردرگمی نبود یک منطق واحد و روش شناسی کارآمد است؛ ازاین رو، برای رهایی از این تشتت ها و سوء تفاهم ها لازم است منطق و الگوی مشخص و علمی جریان شناسی کشف و منقح شود. این مقاله در تلاش است تا الگویی برای روش شناسی جریان شناسی ارائه دهد. در این الگو با توجه به تحلیل ابعاد جریان شناسی، متناسب با هر بعد از جریان، روش شناسی خاص دانش مربوط به آن بعد در الگویی ترتیبی قرار می گیرد و از این طریق، روش شناسی جریان شناسی اسلامی، مبتنی بر مبانی حکمت اسلامی را مطرح می کند که به نظر موجب شکل گیری دانش میان رشته ای خواهد شد.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۱