۱.
تحول و تکامل همواره در نسبت یک مبدأ و مقصد معنا می یابد؛ یعنی باید از جایی شروع کرد و به جایی رسید و در سراسر این فرایند مراحل پیشین باید پشتوانه مراحل پسین قرار گیرند. این بدین معناست که تولید علم دینی را باید «فرایندی» دید و همواره آن را با تکیه بر تراث پیشین علوم اسلامی به جلو برد؛ ازاین رو، در این مقاله، نویسندگان با توجه به تجربه های خود در این حوزه فرایندی چهارمرحله ای را برای تحقق تحول در علوم انسانی مطرح کرده اند که به زعم آن ها می تواند مسیری روشن و کارآمد به حساب آید. این فرایند از شناخت نظام مند و مبنادار ادبیات علمی موجود آغاز می شود و در ابتدا با تغییر ظاهری در چهره علم و پالایش آن از موارد قطعی مخالفت با دین، به صورت کوتاه مدت در حل مسائل جامعه مورد بهره برداری قرار می گیرد. در مرحله بعد، ضمن طبقه بندی علوم و توجه به نظام نظریه ها، شرایط را برای نقد جامع نظریه های غربی به صورت نظام مند و مؤثر فراهم می کند و به صورت بخشی به تولید نظریه های جدید اسلامی می پردازد. در مرحله نهایی هم به صورت بنیادین، فراگیر و منسجم موضوع پیدایش علوم را مطرح می کند. نوشتار پیش رو، با روش توصیفی اکتشافی صورت گرفته و ازنظر هدف کاربردی است.
۲.
دربار ه ظرفیت های نظریهٔ فطرت برای تحول و پیشرفت علوم اجتماعی ، ا ظهارنظرهایی از سوی برخی اندیشمندان مسلمان مطرح شده است که کمتر واکاو ی شده و شرح و بسط داده شده اند. این مقاله با هدف ارزیابی این اظهارات و برپایه این پیش فرض که نظریهٔ انسان شناختی فطرت می تواند افق های نوینی در برابر علوم اجتماعی، به ویژه در حوزه های مهمی همچون جامعه شناسی دین، جامعه شناسی اخلاق، جامعه شناسی خانواده و آسیب شناسی و تغییرات اجتماعی بگشاید ، ابتدا با رویکردی فلسفی و با بهره گیری از دیدگاه های فلاسفه مسلمان به ویژه بزرگانی ، همچون علامه طباطبا یی، شمائی کلّی از ا ین نظر یه و اصول و مفروضات آن ارائه داده است که در پنج اصل خلاصه شده اند: تدرج انسانیت، تما یز قائل شد ن میان فطرت غر یزی و فطرت عقلی ، امکان وقوع تزاحم میان امور فطر ی ، امکان انحراف از فطرت و لزوم تفکیک فطرت الهی از طبیعت ثانو یه . در ادامه ، به منظور پاسخ به این سؤال که نظریهٔ فطرت چه تأثیر ملموسی بر تحول علوم اجتماعی می تواند در پی داشته باشد ، با رویکردی استکشافی تحلیلی کوشش شده است ا ین تأثیر ، در قالب نمونه هایی واقعی از مباحث رشته جامعه شناسی، نشان دا ده شود که ا ین مهم به عنوان نوآور ی ا ین مقاله، با عطف توجه به مسائل ذیل صورت گرفته است : امکان شناخت جوامع دیگر، عقلانیت مردمِ جوامع دیگر ، تقدم تغییرات درونی انسان ها بر تغییرات بیرونی جوامع در بیشتر مسائل، امکان اِسناد بسیاری از تحولات معرفتی و فرهنگی جوامع به تبدّل طبایع ثانویه افراد و ارتقا ی ظرفیت علوم اجتما عی در تبیین امور ی مانند خاستگاه خانواده، تفاوت رفتار انسان های متعالی با انسان های پست، عرفی شدنِ جامعه، تأثیر ایمان و اخلاق بر تقویت پیوند زناشویی و تأثیر ایمان و اخلاق بر اقتدار رهبری دینی .
۳.
هدف این پژوهش شناسایی نیازهای پژوهشی در فقه روان شناسی است تا گامی مؤثر در زمینه برنامه ریزی پژوهشی و انجام پژوهش های دارای اولویت بردارد. روش این پژوهش کیفی و ترکیبی از روش پیمایشی و تحلیل محتواست. جامعه آماری در بخش منابع اسنادی، کلیه منابع اسنادی در فقه روان شناسی در بخش منابع انسانی کارشناسان شهر قم و در بخش سازمانی، مراکز مشاوره دینی شهر قم است و نمونه آماری شامل 110 منبع در مجموع منابع اسنادی، انسانی و سازمانی می شود. نمونه آماری در بخش منابع انسانی شامل 20 نفر از کارشناسان است که با روش نمونه گیری هدف دار انتخاب شدند. یافته های پژوهش شامل دستیابی به 137 عنوان پژوهشی در گرایش های روان شناسی است. گرایش مشاوره و روان درمانی با 48 نیاز پژوهشی ( 03/35 درصد) بیشترین نیاز پژوهشی را به خود اختصاص داده است و پس از آن گرایش خانواده با 30 نیاز پژوهشی (89/21 درصد) و گرایش آسیب شناسی روانی با 22 نیاز پژوهشی (05/16 درصد) در رتبه های بعدی قرار دارند. همچنین، کمترین نیاز پژوهشی را گرایش عمومی با 1 نیاز (72/0 درصد) و پس از آن گرایش اجتماعی با 2 نیاز (44/1 درصد) به خود اختصاص داده اند. نتیجه آنکه تفقه در حیطه سؤال های روان شناختی به ویژه در گرایش های مشاوره و روان درمانی، خانواده و آسیب شناسی روانی ضروری است و با توجه به بررسی نسبتاً جامع و دقیق و برخورداری از روش شناسی علمی، استفاده از نیازهای پژوهشی در انتخاب موضوع پژوهش در حیطه فقه روان شناسی به پژوهشگران علاقه مند و سازمان های مرتبط توصیه می شود.
۴.
هدف این پژوهش ارائه رویکردی مبتنی بر آموزه های اسلامی برای بررسی و مطالعه سلامت معنوی است؛ به گونه ای که زمینه نظریه الگوی سلامت معنوی برمبنای اندیشه اسلامی فراهم شود. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است که ابتدا به شناسایی مفاهیم اساسی مرتبط با سلامت معنوی پرداخته، سپس ارتباط این مفاهیم با یکدیگر در چهارچوبی منطقی بررسی شده است و در ادامه به ابعاد سلامت در قالب چند مدل اشاره شده است. همچنین، به ابزارهای سنجش سلامت معنوی و رویکردهای اساسی سلامت معنوی اشاره شده و دیدگاه اسلام درباره سلامت معنوی براساس مبانی معرفت شناختی، هستی شناختی، الهیاتی، انسان شناختی و ارزش شناختی بیان شده است و تعریفی از سلامت معنوی براساس این دیدگاه و نیز ویژگی های آن ارائه شده است. بنابر مبانی یادشده در دیدگاه اسلام، به الگویی دست پیدا کردیم که می تواند برای ساخت سازه ای در راستای سنجش سلامت معنوی فردی و اجتماعی، به ویژه در جامعه اسلامی، در جهت ارتقای سلامت معنوی به کار گرفته شود. بدین منظور می توان مؤلفه های این سازه را براساس بینش ها، گرایش ها و رفتارهای فرد در ساحت های چهارگانه الهی، فردی، اجتماعی و طبیعی طراحی کرد.
۵.
در این پژوهش ماجرای تاریخی تحول علوم انسانی پس از انقلاب اسلامی روایت شده و مواجهه منتقدانه و تحول خواهانه با علوم انسانی مدرن، در قالب سه دوره تاریخی بررسی شده است. از اعلام «انقلاب فرهنگی» تا اعلام «نهضت نرم افزاری» (1379-1359) دوره نخست درنظر گرفته شده است که با ظهور و نشاط ایده های تحول خواهانه دینی در سال های آغازین انقلاب شروع شد، ولی بنا به دلایلی، درنهایت، به سیطره نگرش های پوزیتیویستی بر دانشگاه ها ختم شد. در دوره دوم (1388-1379)، به تأثیرات و بازتاب های طرح گفتمان نهضت نرم افزاری ازسوی رهبر معظم انقلاب بر فضای علمی دانشگاه های کشور و نضج یافتن مجدد جریان تحول علوم انسانی در کشور اشاره شده است. در بررسی این دوره، هم به تلاش های سلبی در «نقد فلسفه و معرفت شناسی علوم انسانی غربی» و هم به تلاش های ایجابی برای تبیین «مبانی و مبادی علوم انسانی اسلامی» پرداخته شده است. در بررسی دوره سوم (1398-1388)، با اشاره به ریشه های تئوریک و فکری فتنه 88، توضیح داده شده است که چگونه این واقعه سیاسی موجب شد «علوم انسانی غربی» به مثابه یک «چالش استراتژیک» در اداره کشور موضوعیت یابد و وجه انضمامی، عملی و تجویزی علوم انسانی به صورت برجسته تری موردتوجه واقع شود. پس از طرح و بررسی تجربه نهادسازی و سندنگاری مدیریت علم جمهوری اسلامی در دوره سوم، به دلالت های برآمده از تجربه تاریخی این ادوار سه گانه پرداخته شده است. در نتیجه گیری از این دلالت ها، بر ضرورت تأسیس حوزه مطالعاتی میان رشته ای و دانش جدیدی که متکفل مطالعه و پژوهش در زمینه «مدیریت تحول علوم انسانی» باشد، تأکید شده و به برخی از مأموریت ها و الزام های تأسیس این دانش جدید اشاره شده است.
۶.
هدف این پژوهش ساخت و اعتباریابی مقیاس شجاعت براساس منابع اسلامی است. این تحقیق ازلحاظ رویکرد روشی، آمیخته (کیفی و کمّی) است. بدین منظور از دو روش تحلیل مفهومی محتوایی و زمینه یابی استفاده شده است. در روش تحلیل مفهومی محتوایی با مراجعه به روایات معصومین، چهار مؤلفه (قوت، پایداری، اقدام، شناخت عقلانی) و 29 نشانه برای شجاعت استخراج شد. در مرحله بعد مؤلفه ها و نشانه ها به همراه مستندات آن در اختیار کارشناسان قرار گرفت و بعد از اعمال نظر آن ها، برای موارد تأییدشده گویه هایی طراحی شد. در مرحله آخر، بعد از نظرخواهی از کارشناسان درباره مناسب بودن یا نبودن گویه ها و ضرورت یا عدم ضرورت هر یک از گویه ها، مقیاسی با 45 گویه تأییدشده آماده شد. در مرحله پیمایشی، مقیاس آماده شده، بعد از اجرای مقدماتی بر روی 50 نمونه و انجام تحلیل های آماری روی داده ها آماده پیمایش اصلی شد. در پیمایش اصلی داده های حاصل از اجرای مقیاس بر روی 225 دانشجوی دانشگاه شهید رجایی و طلاب حوزه علمیه قم (مدرسه علمیه معصومیه، مؤسسه امام خمینی و مرکز جامع علوم اسلامی) استخراج شد و روایی و اعتبار مقیاس بررسی شد. برای بررسی روایی محتوایی از نظر کارشناسان، برای بررسی روایی ملاکی از مقیاس شجاعت اخلاقی سِکِرکا و برای بررسی روایی سازه از روش تحلیل عاملی استفاده شد. در زمینه روایی محتوایی سه مؤلفه از چهار مؤلفه اصلی شجاعت تأیید شد. همچنین، کارشناسان هر 29 نشانه شجاعت را پذیرفتند و درنهایت، از بین 87 گویه، 45 گویه برای اجرای مقیاس پذیرش شد. در ارتباط با روایی ملاکی نیز مقیاس شجاعت اسلامی با مقیاس شجاعت اخلاقی سکرکا از همبستگی مثبت و معناداری (637/0 r= ) برخوردار است. درباره روایی سازه هم سه گویه که دارای بار عاملی کمتر از 3/0 بود، حذف شد و بر روی 42 گویه باقیمانده، تحلیل عاملی صورت گرفت که بعد از انجام تحلیل عاملی، چهار عامل شناسایی شد که عبارت اند از: «جوانمردی (مروت)، ایستادگی، اقدام عقلانی و سعه صدر». نتایج نشان داد که مقیاس شجاعت براساس منابع اسلامی از روایی و اعتبار مطلوب برای فعالیت های پژوهشی برخوردار است.