شناخت فرایند خلق و ادراک آثار معماری از مسائل مهم و پیچیده حوزه معماری است و علی رغم پژوهش های متعددی که در دهه های اخیر پیرامون آن صورت گرفته، هنوز برخی از ابعاد این فرایند ناشناخته باقی مانده است. با توجه به اینکه شناخت مناسب از این فرایند می تواند زمینه ارتقای کیفیت آثار معماری را فراهم آورد و به حل بسیاری از مسائل پیش روی معماران کمک کند، مسئله پژوهش حاضر بازخوانی ساختار فرایند خلق و ادراک آثار معماری براساس مبانی دیدگاه حکمت متعالیه درنظر گرفته شده و برای انجام آن از راهبرد استدلال منطقی استفاده شده است. در این پژوهش ابتدا به تعریف دقیق از انسان، هستی، ابعاد و ظرفیت های هر یک پرداخته شده و سپس نحوه تعامل انسان و هستی و بازتاب این رابطه بر فرایند خلق و ادراک آثار معماری براساس مبانی حکمت متعالیه، که شالوده نظری این پژوهش است، مطالعه و بررسی شده است. همچنین، با توجه به آنکه براساس مبانی حکمت متعالیه، خداوند انسان را در صفت خلاقیت به صورت خود آفریده و متعالی ترین خلق نیز عالم هستی است، در این پژوهش فرایند خلق عالم هستی مورد بازخوانی قرار گرفته است و با الگوگیری از آن، ساختار فرایند خلق و ادراک آثار معماری در پنج مرحله تبیین شده است که ارکان اصلی سازنده این ساختارعبارت اند از: مرتبه نفس معمار و مخاطب، قوای ظاهری انسان (بینایی، بویایی، شنوایی، چشایی و لامسه) و قوای باطنی او (قوه متصرفه، خیال یا همان خزانه صورت، حافظه یا همان خزانه معنا، حس مشترک و واهمه) در معمار و مخاطب، مقوله های سازنده معماری (فرم، کاربرد، معنا، طرح و ساخت، بافت و پیوستگی، روحیه و اراده) و نیازهای چهارگانه انسان (مادی، روانی، عقلانی و روحانی) و درنهایت با شناسایی عوامل مؤثر بر کیفیت این فرایند پیشنهادهایی جهت ارتقای کیفیت آن ارائه شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد با قراردادن مبانی جامع مکتب اسلام به عنوان شالوده نظری پژوهش های معماری می توان به حل مسائل پیچیده در حوزه معماری کمک کرد.