۱.
ادیان توحیدی بر پایه دعوت به حقایق غیبی شکل گرفته اند. نوشتار حاضر با استفاده از روش کتابخانه ای در گردآوری اطلاعات، و روش توصیفی تحلیلی در استنتاج دیدگاه، ضمن گزارشی از دو رویکرد طبیعت گرایی روشی و ضد آن، به هستی شناسی جهان غیب و چگونگی ارتباط این جهان با شهادت پرداخته است و براساس این مبنا، تلاش کرده است دو رویکرد یادشده را مورد نقد قرار دهد و درنهایت، به اقتضائات ایجابی اصل باورمندی به جهان غیب در مؤلفه روش علوم انسانی بپردازد. از جهت سلبی، نقص معرفتی مهم ترین چالش طبیعت گرایی روش شناختی و ابتلای به نسبیت از چالش های رویکرد ضد آن دانسته شد. از جهت ایجابی و با نگاه پیشینی، بررسی شد که با جایگزینی این مبنای قرآنی چه تغییراتی در مؤلفه یادشده پدید می آید؟ براساس این مبنا، در علوم انسانی اسلامی، ضمن نفی انحصار در به کارگیری از روش تجربی و روش تبیینی، روش ترکیبی خاصی پیشنهاد شده است.
۲.
«انسان و کنش های او» به عنوان موضوع علوم انسانی دارای جنبه هایی متفاوت است که شناخت هر یک از این جنبه ها می تواند تأثیر بسزایی در هر یک از دو بعد توصیفی و توصیه ای علوم انسانی داشته باشد. یکی از این جنبه ها که کمتر به آن پرداخته شده و تأثیر آن در علوم انسانی کمتر مورد بحث قرار گرفته است، وحدت یا کثرت نوعی نفوس انسانی است. در این مقاله ابتدا سه دیدگاه درمورد وحدت یا کثرت نوعی نفوس انسانی بیان شده و با توجه به اختلاف افراد انسانی در حدوث و بقا، دیدگاه «کثرت نوعی نفوس در حدوث و بقا» مورد پذیرش قرار گرفته است. سپس نشان داده شده است که پذیرش وحدت یا کثرت نوعی نفوس در بعد توصیفی علوم انسانی تأثیرگذار است و ازآنجا که بعد توصیه ای علوم انسانی مبتنی بر بعد توصیفی بوده و حتی این دو، دو روی یک سکه هستند، تأثیرگذاری این مبنا در علوم انسانی توصیه ای نیز مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. با توجه به اینکه از میان اقوال، کثرت نوعی نفوس در حدوث و بقا مورد پذیرش قرار گرفته، نشان داده شده است که پذیرش این مبنا در هر دو جنبه توصیفی و توصیه ای علوم انسانی تأثیرگذار بوده و باعث متفاوت شدن توصیه ها و توصیف ها دست کم در برخی از علوم انسانی مانند روان شناسی خواهد بود.
۳.
بازشناسی سامانه «شناخت و خلق» در تربیت هنرمندان و معماران از اهمیت بالایی برخوردار است و ازآنجاکه «شناخت» مقدمه «خلق» است، پرداختن به جوانب مختلف آن در اکثر پژوهش ها دیده می شود؛ اما بررسی نوع جهت گیری هنرمندان و معماران به معلوم شناخت، به عنوان منبع الهام گیری، مغفول واقع شده است. امروزه جهت گیری اکثر هنرمندان به معلوم شناخت، طبیعت محورانه است. درحالی که خداوند در آیات قرآن، معلوم شناخت انسان ها را خلقت (نه طبیعت) معرفی می کنبازشناسی سامانه «شناخت و خلق» در تربیت هنرمندان و معماران از اهمیت بالایی برخوردار است و ازآنجاکه «شناخت» مقدمه «خلق» است، پرداختن به جوانب مختلف آن در اکثر پژوهش ها دیده می شود؛ اما بررسی نوع جهت گیری هنرمندان و معماران به معلوم شناخت، به عنوان منبع الهام گیری، مغفول واقع شده است. امروزه جهت گیری اکثر هنرمندان به معلوم شناخت، طبیعت محورانه است. درحالی که خداوند در آیات قرآن، معلوم شناخت انسان ها را خلقت (نه طبیعت) معرفی می کند. جایگزینی «خلقت» به جای «طبیعت»، درواقع تغییر جهت گیری سامانه شناختی است که با غایت همراه می شود. بر این اساس، موضوع و هدف اصلی پژوهش حاضر معرفی سامانه جدید «شناخت و خلق» قرآنی با تغییر جهت گیری شناختی هنرمندان از الهام گیری طبیعت محورانه به خلقت محورانه است که درصورت تحقق، اثر هنری و معماری منطبق بر هدف خلقت و ربوبیت الهی شده و سبب ساز کمال انسان ها خواهد شد؛ بنابراین، پژوهش حاضر سعی کرده است با تکیه بر روش تحلیل محتوای کیفی و داده بنیاد (گراندتئوری)، کدهایی را در ارتباط با واژه های خلق قرآنی (ابداع، انشا، تکوین، صنع، ذرا، فطر، جعل و سوی) استخراج کرده و سیر خلق الهی را براساس معانی واژگان آن شفاف سازی کند و در این راستا، روند سامانه «شناخت و خلق» هنرمند مسلمان را منطبق بر همین روند خلق قرآنی که همان روند آیت محوری است، معرفی می کند که در آن رسیدن به حقیقت اثر هنری با تجلی عدل، سپس جعل و درنهایت حسن ظهور یافته و غایت اثر منطبق با غایت خلق الهی می شود.د. جایگزینی «خلقت» به جای «طبیعت»، درواقع تغییر جهت گیری سامانه شناختی است که با غایت همراه می شود. بر این اساس، موضوع و هدف اصلی پژوهش حاضر معرفی سامانه جدید «شناخت و خلق» قرآنی با تغییر جهت گیری شناختی هنرمندان از الهام گیری طبیعت محورانه به خلقت محورانه است که درصورت تحقق، اثر هنری و معماری منطبق بر هدف خلقت و ربوبیت الهی شده و سبب ساز کمال انسان ها خواهد شد؛ بنابراین، پژوهش حاضر سعی کرده است با تکیه بر روش تحلیل محتوای کیفی و داده بنیاد (گراندتئوری)، کدهایی را در ارتباط با واژه های خلق قرآنی (ابداع، انشا، تکوین، صنع، ذرا، فطر، جعل و سوی) استخراج کرده و سیر خلق الهی را براساس معانی واژگان آن شفاف سازی کند و در این راستا، روند سامانه «شناخت و خلق» هنرمند مسلمان را منطبق بر همین روند خلق قرآنی که همان روند آیت محوری است، معرفی می کند که در آن رسیدن به حقیقت اثر هنری با تجلی عدل، سپس جعل و درنهایت حسن ظهور یافته و غایت اثر منطبق با غایت خلق الهی می شود.
۴.
امروزه تقنین در حوزه های مختلف، با اتکا بر سیره های عقلایی مستحدث، یکی از رویه های معمول در جهان و نیز کشورهای اسلامی است و تابعیت ملی نیز مبتنی بر همین انگاره پذیرفته شده است. پرسشی که در این زمینه مطرح می شود این است که از منظر شرعی/ فقهی، آیا سیره و رویه تقنینی عُقلا و تقنین و پذیرش تابعیت ملی مشروعیت داشته و امکان تصحیح شرعی دارد؟ در این زمینه دو اندیشه انکار و اثبات وجود دارد. اندیشه اثبات معتقد است سیره های مستحدث عقلایی و قوانین موضوعه بشری، ازجمله قانون تابعیت ملی، مشروط به اینکه مخالف با احکام و ضرورت های شرعی نباشد و در چهارچوب ضوابط نقلی و یا عقلیِ شرعی باشد، از مشروعیت برخوردار است و برای تصحیح شرعی این نوع قوانین، راهکارهایی از قبیل «اثبات حجیت و مشروعیت سیره های مستحدث عقلایی»، «تحلیل، پیشینه کاوی، واکاوی، پسینه کاوی سیره های عقلایی مستحدث» وغیره را ارائه کرده اند. مقاله حاضر با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و مبتنی بر روش فقهی اجتهادی به این نتیجه رسیده است که امکان توجیه شرعی سیره های تقنینی عُقلا و مبتنی بر آن، زمینه توجیه و پذیرش شرعی تابعیت ملی، مبتنی بر مبانی فقهی و اصولی، به عنوان حکم اولی وجود دارد.
۵.
بخش مهمی از تلاش های محققان در پژوهش های مدیریت اسلامی، براساس پژوهش های کیفی و مبتنی بر اسناد و متون دینی است. همان گونه که پژوهش های کمّی با روایی و پایایی ارزش علمی پیدا می کنند، پژوهش های کیفی نیز نیازمند عناصر اطمینان بخش هستند که توانایی اعتباریابی و اعتمادسازی را داشته باشند. این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی، مستند به دانش اصول فقه و فلسفه اسلامی، به شناسایی عناصر اصلی اعتباریابی و اعتمادسازی در پژوهش های مدیریت اسلامی پرداخته است. یافته اساسی این پژوهش شناسایی چهار عنصر استناد دینی، انسجام و هماهنگی، مطابقت با واقعیت و کارآمدی، به عنوان معیار اصلی در پژوهش های مدیریت اسلامی است. هر یک از این عناصر دارای سنجه ها و ملاک هایی برای پایش عناصر اصلی هستند که محقق می تواند با استفاده از آن ها، نسبت به ارزشمندی پژوهش اطمینان حاصل کند.
۶.
موضوع سیاست خارجی در آموزه های قرآن کریم قابل پی جویی است؛ از این رو، می توان آنچه امروزه در سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی دنبال می شود را با آیات قرآن کریم سنجید. یکی از مقوله های بسیار مهمی که در سیاست خارجی اسلامی مطرح است، «استکبارستیزی» است، موضوعی که توسط امام خمینی (رحمه الله علیه) مطرح شد و آیت الله خامنه ای نیز در بیانات و پیام های مختلف به آن اشاره کرده است. بر این اساس، پژوهش حاضر براساس روش تحلیل محتوا درصدد پاسخ گویی به این سؤال اصلی است که مستندات قرآنی استکبارستیزی در اندیشه سیاسی آیت الله خامنه ای کدام اند؟ برای پاسخ به این پرسش پس از تبیین مفهوم استکبار، براساس روش تحلیل محتوا به بررسی این مفهوم در اندیشه آیت الله خامنه ای پرداخته، سپس در قرآن کریم بازشناسی شده است؛ بدین معنا که مقولات و نتایج حاصل از بیانات آیت الله خامنه ای با مقولات و نتایج مفهوم موردنظر در قرآن کریم مقایسه شده و شباهت ها، تفاوت ها و میزان تناظر آن ها سنجیده شده و مشخص شده است بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی به چه میزان براساس مستندات قرآنی است. براساس یافته های پژوهش، در آیات قرآن به بیشتر مقوله هایی که در تحلیل بیانات آیت الله خامنه ای استخراج شده، اشاره شده است. این مقوله ها عبارت اند از: مفهوم استکبار، ویژگی های استکبار، عوامل پیدایش استکبار، علل مبارزه با استکبار و عدم سازش با آنان، راه های مبارزه با استکبار، رویکردهای مختلف در مواجهه با استکبار.
۷.
از دیدگاه ابن سینا، علیت رابطه ای است که به موجب آن، پدیده نه تنها در خارج پدیدار (موجود) می شود بلکه قابل شناخت نیز می شود. علت بهره گیری از نظام ورودی در معماری ما بیش از یک عامل واسطه (ارتباطی) است؛ به طوری که باید گفت مسئله چگونگی سازمان دهی نظام ورودی در کنش و واکنش درون و بیرون، جامعیتی برآمده از تأثیرات کارکردی، جغرافیایی، مناسبات فرهنگی و اعتقادی و اجتماعی است. بر این اساس، هدف از این پژوهش تبیین علل موجودیت نظام ورودی خانه های سنتی یزد (دوره قاجار) از دریچه اندیشه سینوی در چهارچوبی میان رشته ای است. ابن سینا در نظام چهارگانه علل که قبل از او ارسطو برای اولین بار با تمایزاتی به این نظام اشاره کرده بود در کتاب اشارات و تنبیهات از چهار علت سخن به میان می آورد که عبارت اند از: 1. علت ماهیت: شامل علت مادی و صوری، 2. علت وجود: شامل علت فاعلی و غایی. در این تحقیق پس از اشاره به اجزای تشکیل دهنده کالبدی نظام ورودی خانه های سنتی، به چرایی موجودیت هر یک از عناصر ورودی بر پایه علل اربعه سینوی اشاره شده است. سپس، ازآنجاکه علت نزد ابن سینا، نقش مهمی در کسب معرفت دارد، به ویژه بحث از علت غایی که مهم ترین بحث فلسفه بوعلی است (به طوری که او آن را افضل الحکمه می داند)، به خوانش هستی شناسی نظام ورودی خانه های سنتی یزد در قالب غایت شناسی رفتاری و فاعلی پرداخته شده است. در این پژوهش، با رویکردی توصیفی تحلیلی، در مقام گردآوری داده ها از روش مطالعات اسنادی کتابخانه ای و در مقام تحلیل و داوری داده ها از روش استدلال منطقی بهره گرفته شده است. طبق یافته های این پژوهش، ضمن ارائه مدل تحقیق مشخص شده است که در حوزه علل غایی صوری بر پایه بعد ادراکی رفتاری، در نظام ورودی خانه های سنتی یزد می توان قلمروپایی و مناسب سازی شرایط خلوت (صمیمیت) را انتظار داشت و در حوزه علل غایی فاعلی (بر پایه بینش توحیدی اسلام) فراهم آوردن بستر دستیابی به درونگرایی و محرمیت با بهره گیری از اصل سلسله مراتب، هدف چینش و همجواری عناصر نظام ورودی خانه های مسکونی یزد بوده است.
۸.
آیین برگزیده انسان تأثیر شگرفی در تکوین اعتقادات، ارزش ها و سنت های مورد اتباع او دارد. نظام اعتقادی و ارزشی و سنت های مقبول انسان ها نیز نقش شایسته ای در تحقیقات علمی آنان در حوزه علوم انسانی دارند؛ بنابراین دین اسلام در تحقیقات علوم انسانی از جمله تاریخ پژوهی نقش مؤثری ایفا می کند؛ از این رو این پرسش مطرح می شود که مفهوم تاریخ پژوهی اسلامی چیست و اصول حاکم بر آن کدام اند؟ در این مقاله به روش تحلیلی- اجتهادی، به پرسش های مذکور پاسخ داده شده است. یافته ها نشان می دهد، هر پژوهش تاریخی که در پنج حوزه مسائل، مبانی، اهداف، منابع و روش وجه مشترکی با اسلام داشته و متأثر از آن باشد، اسلامی خواهد بود. همچنین واقع نمایی، امکان تطبیق، مرجعیت کلام شیعه، حاکمیت سنت های الهی، تهافت نداشتن با قرآن، تعارض نداشتن با احادیث معصوم، حاکمیت عقل ناب و امکان تحقق در تاریخ از اصول حاکم بر تاریخ پژوهی اسلامی معرفی شده اند.