تحقیقات بنیادین علوم انسانی

تحقیقات بنیادین علوم انسانی

تحقیقات بنیادین علوم انسانی سال سوم پاییز 1396 شماره 3 (پیاپی 8)

مقالات

۱.

بایسته های روش شناختی تولید نظریه در عرصه های جدید اجتماعی از منظر اسلامی

نویسنده:
تعداد بازدید : ۳۷۴ تعداد دانلود : ۲۵۷
مهم ترین نکته ای که علوم انسانی را به مرکز مباحثات دانشگاهی کشاند، پیشرفت های مادی در مغرب زمین بود. ظهور و رشد علوم انسانی در ایران نیز مرهون آمدوشدهای محصلان ایرانی به فرنگ و نیز انگیزه غربیان برای همراه کردن مشرق زمین با خود در جهت گسترش فرهنگ غرب و ایجاد بازارهای اقتصادی جدید بود. در سال های اخیر نیز که مقام معظم رهبری به صورت جدی بحث تحول در علوم انسانی را مطرح و مطالبه می کنند، سخنشان در بستر نگاه به پیشرفت تبیین پذیر است. در همان فضایی که الگوی پیشرفت و سبک زندگی اسلامی مطرح می شود، تحول در علوم انسانی نیز به طور جدی مورد توجه ایشان قرار می گیرد. در نتیجه در نسبت علوم انسانی با پیشرفت و سازوکارهای آن بهتر می توان جایگاه این بحث را تبیین کرد. رشد و گسترش علوم انسانی اسلامی در گرو روش شناسی های دقیق و ارائه راهکارهای علمی متناسب در عرصه هایی است که نماد فرهنگ و تمدن اسلامی به شمار می روند. عرصه هایی از قبیل الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و سبک زندگی اسلامی به دلیل شمول و کلیتشان همه عرصه های علوم انسانی را دربرمی گیرند و اهتمام به روش شناسی و نظریه پردازی در این دو عرصه، نقطه ثقل تحول در علوم انسانی به شمار می رود. علوم انسانی همچنان که پیشران توسعه در مغرب زمین به شمار می روند، عنصری تعیین کننده در تحقق الگوی اسلامی پیشرفت و نیز سبک زندگی اسلامی در جهان اسلام هستند. تغییر مسیر علوم انسانی از رویکردهای غربی به سمت وسوی مسائل اسلامی و حتی بومی، استلزاماتی دارد که در این مقاله مورد توجه قرار می گیرد. بدین ترتیب با بهره گیری از ظرفیت روشِ «پیاز پژوهش» ساندرز، در پاسخ به این پرسش که از نگاه اسلامی، نظریه پردازی در عرصه های جدید دارای چه استلزاماتی است، دیدگاه نظری و روش شناسانه برخی متفکران اسلامی معاصر (شهید صدر، محمدتقی جعفری، جوادی آملی، اعرافی، رشاد، عابدی و پارسانیا) در جهت دستیابی به الگوی روش شناسانه مناسب در تحول علوم انسانی بررسی شد و این نتیجه به دست آمد که ورود به هر گونه مبحث کاربردی از دیدگاه اسلامی، نیازمند توجه توأمان به فلسفه، اخلاق و فقه به صورت منظومه ای است.
۲.

بازشناسی و عیارسنجی دو روایت رئالیستی برای تبیین جنبش اجتماعی

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۱۷ تعداد دانلود : ۲۴۲
جنبش اجتماعی نمونه ای از یک کنش جمعی اثرگذار است؛ اما در چه شرایطی کنش جمعی اثرگذار به وقوع می پیوندد و چگونه تاریخ توسط انسان ها تحول می یابد؟ با مروری بر نظریات جامعه شناسان در این باره درمی یابیم که پاسخ های متفاوتی به این پرسش داده شده است. از نظریات فردگرا، جمع گرا و رابطه گرا گرفته تا نظریات تلفیقی، همه در پی پاسخ گویی به این پرسش مهم بوده اند. به طور کلی نظریات تلفیقی نسبت به نظریات فردگرا، جمع گرا و رابطه گرا، از موفقیت بیشتری در تبیین جنبش اجتماعی برخوردار بوده اند. از جمله منطق هایی که با رویکرد تلفیقی به وجود آمده اند، می توان به منطق دیالکتیک، منطق تبیینی-تفهمی و منطق رئالیستی اشاره کرد. این مقاله ضمن اشاره ای مختصر به منطق دیالکتیک و منطق تبیینی- تفهمی، رسالت شرح منطق رئالیستی در تبیین جنبش اجتماعی را برعهده گرفته است. ازآنجاکه نظریه پردازان رئالیست نیز در تبیین جنبش اجتماعی، به رغم اشتراکات مهم، اختلافات اساسی نیز دارند، نیاز است تا با روش مقایسه ای عیار هر کدام از آنها سنجیده شود. دو روایت برجسته در تبیین رئالیستی کنش جمعی اثرگذار عبارت اند از نظریه اصالت فرد-جمع-رابطه زاهد زاهدانی و نظریه کنشگر- شبکه برونو لاتور. نگارنده برای عیارسنجی این دو روایت رئالیستی از جنبش اجتماعی، انقلاب اسلامی ایران را به عنوان نمونه ای موردی، در ترازوی این دو نظریه قرار می دهد. نتیجه این عیارسنجی، مزیت نسبی هر یک از این دو روایت رئالیستی را متذکر می شود. نظریه اصالت فرد-جمع-رابطه، برای تبیین لحظه وقوع (زمان حال) یک جنبش مزیت نسبی دارد؛ درحالی که نظریه کنشگر-شبکه، برای تبیین گذشته و آینده یک جنبش اجتماعی بهتر می تواند مورد استفاده قرار گیرد
۳.

روش های نهادینه سازی رفتار از دیدگاه اسلام

تعداد بازدید : ۴۸۰ تعداد دانلود : ۱۷۷۲
اجتماعی کردن اعضای جامعه و نهادینه کردن ارزش ها و فرهنگ جامعه در افراد یکی از مباحث مهم جامعه شناسی است که بسیاری از اندیشمندان این حوزه به نحوی به آن پرداخته اند و اکثر آنچه در این زمینه در متون علمی و دانشگاهی ما تدریس می شود ، ترجمان دیدگاه صاحب نظران غیر بومی و غیر اسلامی است که متأثر از شرایط محیطی و اجتماعی جامعه آنها است؛ ازاین رو، استفاده از نظرات آنان بدون هیچ گونه دخل و تصرف و بومی سازی در سایر جوامع نتیجه مطلوبی نخواهد داشت. برای حرکت در جهت بومی و اسلامی سازی این علوم، مقاله حاضر با هدف شناخت شیوه های نهادینه کردن رفتار در اسلام از روش کیفی و مراجعه به متون دینی به ویژه قرآن کریم و نهج البلاغه استفاده کرده است. شیوه های دینی چون تغییر ظاهر ، تحول باطن، مداومت و محافظت بر عمل ، ارائه الگوی مناسب رفتاری، حسن خلق، عمل به وعده های داده شده، نظم در کار و تعیین مکان و زمان مشخص و ثابت برای انجام کار، نیز ارائه استدلال های منطقی برای انجام رفتار می توانند به نهادینه کردن رفتار در اعضای جامعه منجر شوند.
۵.

تبیین و تشریح حقیقت انسان به عنوان یکی از پیش فرض های اصلی روان شناسی با تأکید بر مفهوم «حی متأله» بر اساس نظریه «تفسیرانسان به انسان» آیت الله جوادی آملی

تعداد بازدید : ۵۵۱ تعداد دانلود : ۴۸۰
هدف از پژوهش و نوشتار حاضر تبیین و تشریح حقیقت انسان به عنوان موضوع اصلی روان شناسی با تأکید بر مفهوم «حی متأله» بر اساس نظریه «تفسیر انسان به انسان» جوادی آملی بود. در این پژوهش و نگارش از روش تحقیق کیفی و کتابخانه ای برای رجوع به منابع غنی و اصیل اسلامی و روان شناختی استفاده شد. موضوع انسان و ارائه یک تعریف جامع، صحیح و پایدار از حقیقت انسان از ابتدا مد ّنظر تمامی متفکران و محققان علوم انسانی بوده است. مکاتب مختلف روان شناسی براساس تعریف خود از انسان به مطالعه رفتار و فرایندهای ذهنی او می پردازند؛ ازاین رو، در روان شناسی یک تعریف جامع و کامل از انسان وجود ندارد و بعضاً تعاریفی با نگاه بدبینانه به انسان و در سطوح مادی ارائه می شود. برای ارائه یک تعریف جامع، صحیح و پایدار از انسان باید به شناخت «حدّ تام» انسان پرداخت. بر اساس نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر، انسان به عنوان «حی متأله» تعریف می شود. این مفهوم در حین اینکه به تعریف جنس انسان (حی) می پردازد، فصل الفصول انسان (متأله) را نیز معرفی می کند. بر همین اساس انسان برای نیل به فصل الفصول خود دارای چهار مرتبه و سه ساختار وجودی اساسی است. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که مفهوم «حی متأله» به عنوان اساسی ترین رکن نظریه «تفسیر انسان به انسان» جوادی آملی، موجبات ارائه یک تعریف جامع، پایدار و صحیح را بر اساس تکیه بر معارف قرآنی فراهم می آورد.
۶.

بررسی میزان همدلی گزاره های بنیادین جامعه شناسی با دینِ اسلام

تعداد بازدید : ۳۲۲ تعداد دانلود : ۱۸۶
در بحث از علم اسلامی، اگر طبق نظری مشهور، اخذ گزاره های بنیادی علم از منابع اسلامی را ملاک اسلامی بودن آن علم بدانیم، میزان تعارض نداشتن گزاره های بنیادی آن علم با اندیشه اسلامی نیز ملاک میزان همدلی آن علم با دین اسلام خواهد بود. به دلایل معرفت شناختی، آزمودن امکان وجود یک علم جامعه شناسی همدلانه تر با دین، بسی ساده تر و راهگشاتر از تأسیس یک علم جدید محل وفاق، با کارایی لازم است. در این مقاله، برای بررسی چیستی گزاره های بنیانی و پیش فرض های عمومی در علم جامعه شناسی، مباحث مهم فلسفی و روشی مربوط به جامعه شناسی در منابع کاویده می شود، و گزاره های بنیانی و عمومی کشف یا استنباط می گردد، و برای بررسی سازگاری یا ناسازگاری پیش فرض های به دست آمده با دین اسلام، به مقتضای نوع نگاه و هدف مقاله، ملاک اندیشه و جهان بینی اسلامی، برداشت مشهور و رایج بین متخصصان دین شناس است. بررسی حاضر نشان می دهد که پیش فرض های غالباً معرفت شناختی و روش شناختی عمومی در جامعه شناسی معاصر با اندیشه رایج اسلامی منافات ندارد، به این معنا که در محدوده و حیطه خود که قلمرو تجربه است با اندیشه اسلامی در این قلمرو، ناسازگار نیست، و راجع به قلمرو فراتجربی نیز ساکت است. جامعه شناسی (نه نظریه یا نظریه های خاص در آن) را از این لحاظ، و به این معنا، می توان با دین اسلام همدل دانست. اکنون، دو راه نسبتاً ساده تر پیش روست: راه اول، پایه ریزی عَمَلی جامعه شناسی اسلامی با الهام گرفتن از گزاره های بنیانی و عمومی استخراج شده، و استنباط محتواهای هم ارز از منابع اسلامی به عنوان گزاره های بنیانی و عمومی جایگزین؛ اگر علم اسلامی را ممکن می دانیم؛ راه دوم، پرداختن نظریه هایی با پیش فرض های قریب اسلامی، با تکیه بر همین مبانی استخراج شده جامعه شناسی معاصر.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۱