آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۶

چکیده

تاریخ فلسفه اخلاق از دیرباز شاهد تلاش فیلسوفان برای تولید و ارائه ی دلایل مختلف برای «اخلاقی بودن» بوده است. سؤالِ «چرا باید اخلاقی بود؟»، در جهت رسیدن به پاسخ های قانع کننده، برای قبول کردن و همچنین زندگی کردن بر اساس نظام اخلاقیِ خاص استوار است. ولی سؤالی که ما در پی پاسخ به آن هستیم این است که «چرا من باید اخلاقی باشم؟».  در سؤال اولی پاسخ ها و دلایل به دنبال توجیه نظامِ اخلاقی هستند، ولی در دومی با قبولِ فایده مند بودن نظام اخلاقی، حیطه خاصی را به چالش می کشاند و آن اینکه آیا لازم است که فرد همیشه رفتار اخلاقی داشته باشد؟ این مقاله درروش گردآوری مطالب، از روش کتابخانه ای و در نحوه استناد داده ها، از شیوه اسنادی پیروی می کند و در تجزیه وتحلیل مطالب، روش آن تحلیل محتوایی از نوع توصیفی تحلیلی است. در ابتدا با بررسی جواب های ارائه شده به یک دسته بندی از جواب ها بسنده کرده و در ادامه به بخشی از چالش های پیش روی این جواب ها پرداخته ایم و به این نتیجه دست یافته ایم که یک نوع دلیلِ خاص به تنهایی برای اخلاقی بودن کافی نیست و دلیل محکم و قوی که هم ایجاد انگیزه کند و هم از قوت کافی برخوردار باشد، یک دلیل چندوجهی است که از کنار هم قرار گرفتن چندین نوع ادله مختلف و از ترکیب شدنِ آن ها به دست می آید.

تبلیغات