مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی این تحقیق، جمع آوری و بررسی تحقیقات شیوع شناسی در زمینه مصرف و سوء مصرف مواد مخدر و داروهای روانگردان در بین دانشجویان دانشگاه های سراسر کشور بود که به صورت پراکنده از سال 1374 تا سال 1392 در کشور به مرحله اجرا در آمده و در مورد آنها جمع بندی علمی انجام نگرفته است. روش: روش پژوهش کتابخانه ای بوده و برای انجام آن 37 تحقیق شیوع شناسی اعتیاد در بین دانشجویان ایرانی جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج بررسیهای انجام شده، نشان داد که بسیاری از مطالعات با اشکالات روش شناسی مواجه بودند. نتیجه گیری: یافته های حاصل از پژوهش های شیوع شناسی اعتیاد در ایران نشان می دهد که با توجه به جایگاه نخبگان در دانشگاه ها، توجه کافی نسبت به تحقیقات شیوع شناسی مصرف و سوء مصرف مواد در جمعیت دانشجویان و نیز مداخلات راهبردی مؤثر صورت نپذیرفته است. با وجود این، می توان دریافت که آمار اعتیاد طی حدود 2 دهه اخیر در برخی مواد با شیب تقریبا ثابتی پیش رفته است؛ تا حدی که در یک نگاه کلی به آمار و ارقام ارایه شده در شیوع شناسی های مختلف، می توان به این نتیجه رسید که پس از سیگار و قلیان، بیشترین ماده مصرفی در بین دانشجویان الکل است و پس از آن به ترتیب تریاک، حشیش، هرویین و سایر مواد در رتبه های بعدی قرار دارند.
برآورد اعتبار و روایی یابی آزمون غربالگری مصرف تنباکو، الکل و مواد اعتیادآور در ایران*(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر روایی یابی و برآورد اعتبار آزمون غربالگری مصرف تنباکو، الکل و مواد اعتیادآور در ایران بود. روش: روش پژوهش حاضر زمینه یابی بود. جامعه آماری عبارت بود از مصرف کنندگان مواد اعتیادآور و الکل که در سال 1390 به منظور درمان به کلینیک ها و کمپ های ترک اعتیاد مراجعه کرده بودند. به این منظور نمونه ای شامل2600 نفر از مراجعان کمپ ها و کلینیک های ترک اعتیاد در هشت استان کشور با میانگین سنی 5/36 به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. پرسشنامه آزمون غربالگری مصرف تنباکو، الکل و مواد اعتیادآور به همراه پرسشنامه جمعیت شناختی طراحی شده توسط سازمان بهداشت جهانی در تمامی اعضای نمونه اجرا شده و علاوه بر این به منظور آزمون روایی تعداد300 نفر از گروه نمونه فوق با شاخص شدت اعتیاد، مقیاس شدت وابستگی، آزمون غربالگری سوء مصرف مواد، پرسشنامه سنجش سلامت عمومی و همچنین ملاک های بالینی DSM-IV در خصوص تشخیص شدت وابستگی مورد مصاحبه بالینی قرار گرفتند. یافته ها: آلفای کرونباخ به عنوان شاخصی از اعتبار برای کل آزمون و زیرمقیاس ها بین 79/0تا 95/0 به دست آمد. نتایج حاصل از روایی ملاکی برای حوزه پیوستار خطر مصرف مواد و الگوی مصرف و روایی ملاکی مربوط به شدت وابستگی و همچنین روایی تشخیصی برای تفکیک گروه پرخطر از کم خطر در سطح مطلوب گزارش شد. نقاط برش به دست آمده افراد را به سه گروه مصرف کننده، سوءمصرف کننده و وابسته تقسیم می کند. نتیجه گیری: این آزمون در تعیین توزیع مصرف و تقسیم افراد به گروه های پرخطر، خطر متوسط و کم خطر، دارای روایی و اعتبار مناسب در جامعه ایرانی است و استفاده از آن برای مقاصد غربالگری، پژوهشی و مطالعات شیوع شناسی توصیه می شود.
طول مدت مصرف متامفتامین (شیشه) و اختلالات توجه پایدار در سوءمصرف کنندگان متامفتامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر برای مطالعه رابطه بین طول مدت سوءمصرف متامفتامین و اختلالات توجه پایدار صورت گرفت. روش: گروه نمونه شامل200 نفر (زن و مرد) به روش تصادفی در دسترس از میان سوءمصرف کنندکان20 تا 40 ساله شیشه که تحت درمان اقامتی بودند، انتخاب شدند. از آزمون عملکرد پیوسته برای ارزیابی عملکرد توجه پایدار و برای اندازه گیری طول مدت مصرف از پرسشنامه جمعیت شناختی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین نتایج و عملکرد آزمودنی ها در توجه و طول مدت مصرف شیشه رابطه منفی وجود دارد. آزمودنی ها با مدت مصرف طولانی تر خطای ارایه پاسخ بیشتر، زمان واکنش طولانی تر و پاسخ صحیح کمتری داشتند. نتیجه گیری: از یافته ها می توان نتیجه گرفت، سوءمصرف شیشه منجر به آسیب های مغزی و نقایص توجه می شود که می تواند نتایج درمانی نامطلوب را در پی داشته باشد. لذا به کارگیری روش های توانبخشی عملکردهای شناختی می تواند کارآیی درمان را افزایش دهد.
شناسایی و تحلیل مولفه های اجتماعی موثر در گرایش جوانان روستایی به اعتیاد در مناطق روستایی شهرستان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر در مصرف و شیوع مواد مخدر در بین جوانان روستایی بود. روش: این مطالعه یک تحقیق علی-مقایسه ای بود. نمونه مورد مطالعه تعداد 450 نفر از جوانان روستایی شهرستان اصفهان بودند. پرسشنامه های مربوطه در 15 روستای شهرستان اصفهان گردآوری شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در بین عوامل خانوادگی و میزان مصرف، اختلاف خانوادگی و وابستگی خانوادگی و منزلت شغلی پدر موثر بود. همچنین، در بین عوامل اجتماعی احساسی آنومی، گرایش مسایل مذهبی و دینی و ارتباط با افراد معتاد موثرترین عوامل گرایش جوانان روستایی به مصرف مواد مخدر بود. در بین عوامل فردی افزایش میزان تحصیلات امری بازدارنده در مصرف مواد به دست آمد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بین گرایش به مسایل دینی و مذهبی و میزان مصرف مواد مخدر ارتباط منفی معنا دار وجود دارد. همچنین، بین مولفه های بیکاری، تعامل با افراد معتاد و نزدیکی روستاها با مراکز شهری با گرایش جوانان روستایی به مواد مخدر همبستگی مثبت معنا دار وجود دارد.
اثر بخشی گروه درمانی با رویکرد شناختی-رفتاری بر بهبود کیفیت زندگی معتادان به مواد افیونی تحت درمان نگهدارنده با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مداخلات روانشناختی می تواند به واسطه ایجاد تغییرات جسمانی، روانی و اجتماعی سهم بسزایی در بهبود کیفیت زندگی معتادان به مواد افیونی داشته باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروه درمانی با رویکرد شناختی رفتاری بر بهبود کیفیت زندگی معتادان به مواد افیونی تحت درمان نگهدارنده با متادون بود. روش: این پژوهش به صورت شبه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری همراه با گروه گواه انجام شده است. آزمودنی های پژوهش شامل 36 نفر از معتادان به مواد افیونی شهر تهران بود که به منظور ترک اعتیاد به مرکز ملی مطالعات اعتیاد مراجعه کرده و تحت درمان نگهدارنده با متادون بودند. روش نمونه گیری قضاوتی بوده و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه کیفیت زندگی استفاده شد. درمان شناختی رفتاری طی 8 جلسه بر روی آزمودنی های گروه آزمایش انجام شد و در این فاصله گروه گواه برای انجام مداخله روانشناختی در لیست انتظار قرار گرفت. یافته ها: میانگین نمرات کیفیت زندگی کلی در گروه آزمایش در مرحله پس آزمون تغییر معناداری را نشان داد، اما در مرحله پیگیری تغییر ایجاد شده معنادار نبود. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان گفت که مداخله اخیر در بهبود کیفیت زندگی معتادان به مواد افیونی تحت درمان با متادون در کوتاه مدت اثر بخش بوده اما در طولانی مدت تاثیر چندانی در کیفیت زندگی نداشته است.
پیش بینی گرایش به مصرف مواد بر اساس نشانه های نقص توجه/بیش فعالی در بزرگسالان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی گرایش به مصرف مواد بر اساس نشانه های اختلال نقص توجه/بیش فعالی بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. تعداد 361 نفر از دانشجویان از دانشکده های مختلف دانشگاه تبریز با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه نقص توجه/بیش فعالی بزرگسالان کانرز، مقیاس درجه بندی وندریوتا، مقیاس پذیرش مواد و مقیاس استعداد الکل استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که بین نشانه های نقص توجه/بیش فعالی کودکی و بزرگسالی با پذیرش مواد و استعداد الکل رابطه معنا داری وجود دارد. همچنین، نتایج نشان داد که اختلال نقص توجه/بیش فعالی کودکی و بزرگسالی، پذیرش مواد و استعداد الکل را به طور معنا دار پیش بینی می کند. نتیجه گیری: مبتنی بر نتایج می توان چنین نتیجه گیری کرد که اختلالات رفتاری، بویژه اختلال نقص توجه/بیش فعالی زمینه ساز گرایش به مصرف مواد هستند. پس درمان های اولیه اختلالات رفتاری می توانند زمینه پیشگیری از وقوع سوء مصرف مواد را مهیا کنند.
مقایسهی طرح واره های ناسازگار اولیه و سبک زندگی در افراد وابسته به مواد و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه ی طرح واره های ناسازگار اولیه و سبک زندگی در افراد وابسته به مواد و افراد عادی بود. طرح واره های شناختی و سبک زندگی به علت اهمیتی که در تفسیر کردن موقعیت های خاص دارند در نظریه های شناختی نقش مهمی دارند. روش: روش تحقیق حاضر، علی- مقایسه ای از نوع توصیفی است. نمونه شامل 100 نفر از افراد وابسته به مواد و 100 نفر از افرادی بود که به مواد وابستگی نداشتند و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت بود از پرسشنامه های طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ (فرم کوتاه) و موفقیت های بین فردی آدلر (فرم بزرگسالان). یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین گروه های پژوهش در طرح واره های ناسازگار اولیه و سبک های زندگی تفاوت معنا داری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که افراد وابسته به مواد از سطوح بالای طرح واره های ناسازگار اولیه رنج می برند و سبک زندگی در افراد وابسته به مواد ناسازگار است. این موضوع نشان می دهد که در پیشگیری از وابستگی به مواد و در درمان آن باید به عوامل شناختی توجه شود.
مقایسه سرشت و منش در افراد معتاد به مواد مخدر و غیرمعتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه مقایسه ابعاد سرشت و منش در افراد معتاد به مواد مخدر و افراد غیرمعتاد بود. روش: روش این پژوهش از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری این تحقیق را تمامی معتادان شهر اردبیل تشکیل می دادندکه در زمان انجام تحقیق به یکی از مراکز ترک اعتیاد این شهر مراجعه کرده بودند. نمونه این پژوهش شامل60 فرد معتاد به مواد مخدر و60 همتای غیرمعتاد بود که از میان 3 مرکز ترک اعتیاد شهر اردبیل به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ابعاد سرشت و منش استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد میانگین نمرات اجتناب از آسیب و نوجویی در افراد معتاد به مواد مخدر از افراد غیر معتاد به طور معنا داری بیشتر بود. همچنین، میانگین نمرات پاداش وابستگی، همکاری و خود راهبری در افراد معتاد از افراد غیر معتاد به طور معنا داری کمتر بود. نتیجه گیری: این نتایج بیان می کند که ابعاد سرشت و منش، شدت اعتیاد را در افراد معتاد تحت تاثیر قرار می دهند.
مقایسه نقاشی خانواده و نقاشی خانه-درخت-آدم در دوگروه کودکان دارای والدین معتاد و غیرمعتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور مقایسه نتایج آزمون ترسیم خانواده و آزمون ترسیم خانه-درخت-آدم در کودکان دارای والدین معتاد و غیرمعتاد انجام شد. روش: این پژوهش یک مطالعه علی-مقایسه ای بود. در این پژوهش 50 کودک از والدین معتاد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد تهران با 50 کودک از والدین غیرمعتاد که هر دو گروه با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و توسط آزمون ترسیم خانواده و ترسیم خانه-درخت-آدم، مورد سنجش قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که شاخص های ترسیمی در نقاشی های خانه-درخت-آدم و ترسیم خانواده کودکان دارای والدین معتاد در مقایسه با گروه غیرمعتاد، بیشتر است و نمرات بالاتری را در میزان شاخص های ترسیمی از جمله افسردگی و نشانه های اضطراب وضعف عزت نفس و همچنین ناارزنده سازی به دست آورده اند. نتیجه گیری: می توان بیان کرد که مصرف مواد در والدین، مشکلات جسمی، عاطفی و رفتاری در کودکان را تشدید و تسریع می کند.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی برکاهش عوامل خطرساز و افزایش عوامل محافظت کننده سوء مصرف مواد در نوجوانان کانون اصلاح و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کاهش عوامل خطرساز و افزایش عوامل محافظت کننده در نوجوانان کانون اصلاح و تربیت شهر همدان بود. روش: در این پژوهش شبه آزمایشی از بین 400 نفر از نوجوانان کانون اصلاح و تربیت شهر همدان 36 نفر (گروه آزمایش 17 نفر، گروه گواه 16 نفر) به عنوان نمونه به طور تصادفی انتخاب شدند که گروه آزمایش 8 جلسه آموزش مهارت های زندگی دریافت کرد. ابزار اصلی پژوهش، پرسشنامه عوامل خطرساز و حفاظت کننده مصرف مواد محمدخانی (1389) بود. یافته ها: نتایج نشان داد که نمرات متغیرهای نگرش نسبت به مواد، افسردگی و هیجان خواهی گروه آزمایش کمتر از گروه کنترل و در متغیرهای جرأت مندی و خودکنترلی بیشتر از این گروه بود. نتیجه گیری: آموزش مهارت های زندگی باعث کاهش عوامل خطر ساز و افزایش عوامل محافظت کننده در نوجوانان بزهکار می شود.