مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پدیده اعتیاد در افراد سم زدایی شده، یکی از معضلات مهم درمانی برای سوء مصرف مواد است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر گروه درمانی به روش تحلیل رفتار متقابل بر پیشگیری از بازگشت افراد سم زدایی شده می باشد.
روش: این پژوهش به صورت آزمایشی با گروه کنترل نابرابر انجام گرفت. با استفاده از نمونه گیری در دسترس و از افراد سم زدایی شده مراجعه کننده به مرکز دولتی درمانی نگهدارنده با متادون شهرستان بجنورد، 24 نفر به دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 12 نفر) تقسیم شدند. هردو گروه در پیش آزمون، مقیاس پیش بینی از بازگشت رایت و همکاران را کامل کردند و پس از انجام گروه درمانی با گروه آزمایش، پس آزمون و پس از 5 ماه، آزمون پیگیری از هر دو گروه گرفته شد. در هنگام تکمیل آزمون پیگیری، مرفین چک نیز انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل و تحلیل کواریانس استفاده شد.
یافته ها: نتایج آزمون t نشان داد که از لحاظ میزان وسوسه و احتمال مصرف مواد بین دو گروه تفاوت معنی داری در مرحله پیش آزمون وجود نداشت. تحلیل کواریانس نیز نشان داد که از لحاظ وسوسه مصرف بین دو گروه تفاوت معنی داری در پس آزمون و مرحله پیگیری وجود دارد، اما این تفاوت برای احتمال مصرف مواد معنی دار نبود.
نتیجه گیری: طبق نتایج این پژوهش، گروه درمانی به روش تحلیل رفتار متقابل ممکن است از لحاظ وسوسه مصرف مواد در افراد سم زدایی شده مؤثر باشد و می تواند مورد توجه متخصصان قرار گیرد.
اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری کنترل تکانه بر کاهش تکانشگری، ولع مصرف و شدت اعتیاد در معتادان مصرف کننده کراک
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی ـ رفتاری کنترل تکانه بر کاهش تکانشگری، ولع مصرف و شدت اعتیاد در معتادان مصرف کننده کراک بود. روش: در یک پژوهش نیمه آزمایشی30 نفر از معتادان مصرف کننده کراک که در یکی از مراکز ترک اعتیاد(تهران) دوره درمان نگهدارنده با داروی متادون را سپری می کردند، با اجرای مصاحبه اولیه و در نظر گرفتن معیارهای ورود انتخاب شدند. سپس این تعداد به طور تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش هم از داروی متادون، و هم از درمان کنترل تکانه به شیوه گروهی به مدت 8 جلسه 60 دقیقه ای بهره بردند. اما گروه کنترل تنها داروی متادون را استفاده کرده و مداخله دیگری را دریافت نکردند. همه شرکت کنندگان در پژوهش در مرحله پیش از مداخله و بلافاصله پس از آن، هر سه مقیاس تکانشگری بارت، ولع مصرف تیفانی و شاخص شدت اعتیاد را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چند متغیره استفاده شد.
یافته ها: نتایج گویای معنا داری تفاوت دو گروه در زیرمقیاس های تکانشگری، ولع مصرف و شدت اعتیاد (به غیر از زیرمقیاس وضعیت طبی، وضعیت شغلی، وضعیت حقوقی و وضعیت خانوادگی) بود.
نتیجه گیری: می توان بیان کرد درمان گروهی کنترل تکانه بر کاهش تکانشگری، ولع مصرف و شدت اعتیاد در معتادان مصرف کننده کراک مؤثر بوده است.
مقدمه: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی ـ رفتاری کنترل تکانه بر کاهش تکانشگری، ولع مصرف و شدت اعتیاد در معتادان مصرف کننده کراک بود. روش: در یک پژوهش نیمه آزمایشی30 نفر از معتادان مصرف کننده کراک که در یکی از مراکز ترک اعتیاد(تهران) دوره درمان نگهدارنده با داروی متادون را سپری می کردند، با اجرای مصاحبه اولیه و در نظر گرفتن معیارهای ورود انتخاب شدند. سپس این تعداد به طور تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش هم از داروی متادون، و هم از درمان کنترل تکانه به شیوه گروهی به مدت 8 جلسه 60 دقیقه ای بهره بردند. اما گروه کنترل تنها داروی متادون را استفاده کرده و مداخله دیگری را دریافت نکردند. همه شرکت کنندگان در پژوهش در مرحله پیش از مداخله و بلافاصله پس از آن، هر سه مقیاس تکانشگری بارت، ولع مصرف تیفانی و شاخص شدت اعتیاد را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چند متغیره استفاده شد.
یافته ها: نتایج گویای معنا داری تفاوت دو گروه در زیرمقیاس های تکانشگری، ولع مصرف و شدت اعتیاد (به غیر از زیرمقیاس وضعیت طبی، وضعیت شغلی، وضعیت حقوقی و وضعیت خانوادگی) بود.
نتیجه گیری: می توان بیان کرد درمان گروهی کنترل تکانه بر کاهش تکانشگری، ولع مصرف و شدت اعتیاد در معتادان مصرف کننده کراک مؤثر بوده است.
کلیدواژگان: زمان کنترل تکانه، تکانشگری، ولع مصرف، شدت اعتیاد، درمان نگهدارنده با متادون
کارآزمایی بالینی جهت بررسی تاثیر اولانزاپین در درمان نگهدارنده وابستگی به مواد افیونی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در تحقیق حاضر محققان به بررسی تاثیر الانزاپین برکاهش عود سوء مصرف در افرادی که مبتلا به بیماری دیگری جز وابستگی به مواد افیونی نیستند می پردازند.
روش: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی (RCT) طراحی گردید. جامعه مورد مطالعه مردان وابسته به مواد افیونی (بر اساس معیارهای تشخیصی DSM-IV-TR) مراجعه کننده به درمانگاه اعتیاد مرکز ملی مطالعات اعتیاد بودند. بیماران در طی 7 تا 10 روز با استفاده از کلونیدین، کلونازپام، دیسیکلومین و NSAIDs به صورت سرپایی سم زدایی شدند. در مرحله دوم، از بین بیماران مرد مراجعه کننده، افراد واجد شرایط ورود به طرح انتخاب شدند. فرم های اطلاعاتی جمعیت شناختی، رضایت نامه شرکت در طرح و پرسشنامه شدت اعتیاد (ASI) و تست های افسردگی بک و خودسنجی زونگ تکمیل گردید.40 نفر از افراد حائز شرایط در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند (هر گروه 20 نفر). تخصیص تصادفی نمونه ها به دو گروه درمان فعال (با پانزده میلی گرم الانزاپین) و دارونما به روش بلوک بندی انجام شد. مطالعه 8 هفته ادامه یافت.
یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که بیماران هر دو گروه مورد بررسی در طول زمان، کاهش تمامی شاخص های ASI را نشان دادند ولی بین دو گروه مورد مطالعه از نظر میزان این کاهش در طول زمان تفاوت معنی داری مشاهده نشد. در مقایسه میزان بروز افسردگی و اضطراب بر حسب معیارهای بک و زونگ در حالت پایه و مراحل پیگیری بعد از مداخله در هر دو گروه با در نظر گرفتن فاکتور زمان تفاوت آماری معنی داری وجود داشت، ولی بین دو گروه در طول زمان پیگیری تفاوت معنی داری وجود نداشت. از نظر تعداد دفعات و زمان میل به مصرف مواد در هر دو گروه مورد مطالعه در حالت پایه و مراحل پیگیری برحسب فاکتورهای زمان تفاوت معنی داری یافت شد. ولی بین دو گروه در طول زمان پیگیری تفاوت معنی داری وجود نداشت. با گذشت زمان احتمال بقاء در درمان کاهش یافته و از نظر آماری تفاوت معناداری بین دو روش وجود داشت.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه کارآیی الانزاپین در درمان نگهدارنده مواد افیونی را تایید نمی نماید.
کاربرد تئوری عمل منطقی در پیشگیری از سوء مصرف اکستازی در دانشجویان
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر تئوری عمل منطقی در پیشگیری از سوء مصرف اکستازی در بین دانشجویان شهر همدان انجام گردید.
روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی بود که روی 140 نفر از دانشجویان دانشگاه های شهر همدان انجام شد. روش نمونه گیری از نوع تصادفی ساده بود که با تخصیص تصادفی به دو گروه مداخله و شاهد تقسیم و وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد در دوبخش کلی آگاهی از عوارض سوء مصرف اکستازی و سازه های تئوری عمل منطقی بود که قبل و 2 ماه بعد از انجام مداخله آموزشی توسط دانشجویان تکمیل گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد که در بین سازه های تئوری عمل منطقی، هنجارهای انتزاعی قویترین پیش بینی کننده سوء مصرف اکستازی بود. اختلاف معنی داری برای میانگین نمرات سازه های این تئوری از قبیل نگرش نسبت به مصرف، هنجارهای انتزاعی ترغیب کننده و قصد مصرف اکستازی در گروه های مداخله و شاهد به دست آمد. همچنین ارتباط معنی داری بین بهره گیری از مداخله آموزشی در افزیش آگاهی دانشجویان از پیامدهای سوء مصرف اکستازی بین گروه مداخله و گروه شاهد مشاهده گردید.
نتیجه گیری: با توجه با یافته های پژوهش چنین استنباط می شود که آموزش اختصاصی بر اساس تئوری عمل منطقی در بهبود نگرش، هنجارهای انتزاعی و قصد رفتاری دانشجویان موثر بوده است، لذا پیشنهاد می گردد از این الگو در آموزش پیشگیری از سوء مصرف مواد استفاده گردد.
الگویابی زیستی روانی معنوی در افراد وابسته به مواد و تدوین برنامه مداخله برای ارتقای تاب آوری مبتنی بر روایت شناسی شناختی و روان شناسی مثبت نگر
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در طول چند دهه گذشته، پژوهش ها در خصوص سوء مصرف و وابستگی به مواد، از نگاه صِرف به عوامل خطرآفرین به سوی عوامل حفاظتی تغییر جهت داده است. از سوی دیگر، در طول دو دهه گذشته مفهوم تاب آوری در حوزه روان شناسی تحولی توجه ای روزافزون کسب کرده است. چرخش تمرکز از خطر به تاب آوری به واسطه ناکامیِ تاکید بر شناسایی عوامل خطرآفرین ناشی می شود.
روش: جامعه پژوهش شامل، کلیه معتادین مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر تهران بود که از بین آنها نمونه ای با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شد. نمونه در مجموع 319 نفر (مذکر)، شامل دو گروه افراد وابسته به مواد (150 نفر) و غیر وابسته به مواد (169 نفر) بود که از این تعداد پرسشنامه های ناقص حذف و در نهایت 126پرسشنامه از معتادان و 108پرسشنامه از افراد سالم مورد تحلیل قرار گرفت. جهت تعیین برازش مدل بر اساس متغیرهای فرض شده در پژوهش، با استفاده از نرم افزار LISREL ابتدا، رابطه متغیرهای بنیادین اولیه با متغیرهای درون زاد نهایی بررسی شد. در ادامه، رابطه متغیرهای پایه با متغیرهای واسطه ای بررسی شد و در نهایت، رابطه متغیر واسطه ای با متغیر درون زاد با کنترل متغیر برون زاد تعیین شد.
یافته ها: نتایج نشان داد مدل پیش بینی شده برای تاب آوری در برابر مواد برازش لازم را داشت.
نتیجه گیری: در این تحقیق برنامه ای مبتنی بر مدل زیستی روانی معنوی جهت مداخلات آموزشی برای افزایش تاب آوری افراد معتاد، تدوین شد.
آگاهی، نگرش و عملکرد دانش آموزان در خصوص پیشگیری از مصرف اکستازی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در سال های اخیر، اکستازی به علت خواص تحریک کنندگی و توهم زایی، طرفداران بی شماری در میان نوجوانان و جوانان پیدا کرده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی آگاهی و نگرش و عملکرد دانش آموزان در خصوص پیشگیری از مصرف اکستازی بود.
روش: این پژوهش توصیفی تحلیلی روی 400 نفر از دانش آموزان دختر مدارس دولتی روزانه منطقه 17 شهر تهران انجام شد. نمونه به صورت خوشه ای تصادفی انتخاب شده و آگاهی، نگرش و عملکرد آنها توسط پرسشنامه محقق ساخته ای، که روایی و پایایی آن سنجیده شد، مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که بیشترین درصد دانش آموزان (41%) آگاهی پایین و (56%) نگرش مثبت و (7/55%) عملکرد خوب در خصوص پیشگیری از مصرف اکستازی دارند. بین آگاهی و نگرش، آگاهی و عملکرد و نگرش و عملکرد رابطه معنی داری یافت شد. همچنین بین برخی از مشخصات جمعیت شناختی و عمومی با آگاهی، نگرش و عملکرد دانش آموزان در خصوص پیشگیری از مصرف اکستازی ارتباط معنی دار مشاهده شد.
نتیجه گیری: با توجه به این که سطح آگاهی دانش آموزان نسبت به مصرف اکستازی پایین است، از این رو ضرورت مداخلات مناسب آموزشی در جهت بالا بردن دانش این گروه در معرض خطر بیش از پیش روشن می شود.
وضعیت حافظه شرح حال در سه گروه از پسران؛ افسرده، افسرده دارای سوء مصرف مواد و سالم
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی کلی گویی حافظه شرح حال در نوجوانان پسر افسرده دارای سوء مصرف مواد، افسرده و سالم بود. روش: نمونه مورد بررسی 76 نفر(25 نفر با تشخیص افسردگی، 25 نفر افسرده دارای اختلال سوءمصرف مواد و 26 نفر عادی) از نوجوانان کرمانشاه بودند که گروه ها از لحاظ سن، جنس، میزان تحصیلات و وضعیت تاهل همتاسازی شدند. برای ارزیابی حافظه شرح حال از آزمون حافظه شرح حال ویلیامز و برادبنت (1986) بهره گرفته شد. در تجزیه و تحلیل داده ها، از شاخص آماری مان ویتنی استفاده گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد که نوجوانان افسرده، در مقایسه با گروه کنترل (افراد سالم) در بازیابی حافظه شرح حال، میزان کلی گویی بیشتری دارند. نوجوانان افسرده دارای سوء مصرف مواد، نسبت به نوجوانان سالم، از لحاظ میزان کلی گویی حافظه شرح نمرات بیشتری کسب کردند. میزان کلی گویی حافظه شرح حال نوجوانان و جوانان افسرده بالاتر از نوجوانان افسرده دارای سوء مصرف مواد بود.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که کلی گویی حافظه شرح حال یک خصیصه مهم برای افسردگی، تداوم و عود مجدد آن محسوب می شود.
معرفی کتاب های مرتبط با سوء مصرف مواد
حوزه های تخصصی: