مقالات
حوزه های تخصصی:
نقاشی واق در حقیقت اصل ششم هنر نگارگری و کتاب آرایی ایران است که تقریباً از سده ششم هجری وارد هنر کتاب آرایی ایران گردید. این نقاشی ترکیبی از عناصر گیاهی و شاخ و برگ های گل ها و صورتک های انسانی و حیوانی است و بیشتر در حواشی نسخه ها، روی جلدها، حواشی نگاره های تک برگی و غیره از آن استفاده می کردند. منشأ پیدایی این نوع نقاشی و بویژه عنوان آن موقوف به افسانه ای درباب درختی در جزایر واقواق است که میوه این درخت شکل انسان بوده است و همین نکته گرچه ریشه در افسانه های غیر واقعی دارد، هنرمندان را الهام می بخشد تا در شرایطی که کشیدن صورت و پیکره انسان و حیوان بر طبق احادیثی تحریم شده بود، از آن به عنوان آرایه تزیینی بهره بگیرند و شکل خاصی را پدید بیاورند که یکی از اصول هفتگانه نقاشی ایران گردد. نقاشی واق با گذشت ایام اشکال مختلفی به خود گرفت. نخست ترکیبی از عناصر گیاهی و صورت انسان بود و سپس صورتک های گوناگون حیوانات را نیز شامل شد. در این مقاله پیدایی و شکل گیری و انواع نقاشی واق و بویژه حضور آن در کتاب آرایی ایران بررسی و فحص می شود. گفتنی است که این مقاله نخستین بررسی و تحقیق در این باب است که در ایران و حتی جهان منتشر می شود.
تاثیر تصویر سیمرغ ساسانی بر روی هنر اسلامی، بیزانس و مسیحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دراین مقاله تأثیر سیمرغ ساسانی بر هنر اسلامی و غربی و همچنین مهاجرت این نقش به این سرزمین ها در طول دوران ساسانی و بعد از سقوط آنها بصورت اجمالی مورد بررسی قرار می گیرد. این انتقال بوسیله تبادل فرهنگی، تجاری و همچنین ارسال هدایای سلطنتی به کشورهای همجوار و دور دست صورت پذیرفته است. سیمرغ ساسانی با آنچه که در افسانه ها و ادبیات فارسی توصیف شده است، تفاوت بسیار دارد. ترکیب ساختاری بدن او قابل توجه است: عموماً دارای سر سگ (در برخی موارد سر شتر، شیر و عقاب)، بدن و پای شیر یا سگ، بال هایی از جنس پر شبیه بال عقاب و دم طاووس. تنوع شکل و حالت دم طاووس سیمرغ ساسانی اساس طبقه بندی این مقاله است. براساس تصاویری که ارائه شده چهار گروه اصلی وجود دارد که می تواند هر یک خود دارای زیر گروه هایی نیز باشد. آنچه که منتج می شود این است که کاربرد سیمرغ های گروه اول نسبت به سایر گروه ها زیادتر بوده که این موضوع دال بر محبوبیت و تاثیر گذاری بیشتر آنها نسبت به دیگرگروه ها است.
سوگواری بر شوی لیلی (مطالعه تطبیقی شعر و نگاره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقاشی ایرانی همواره متاثر از ادبیات بوده است. مقاله حاضر در پی آنست که میان نگاره ?سوگ شوی لیلی? منسوب به شیخ زاده و اشعاری از لیلی و مجنون نظامی در این باره، مقایسه ای تطبیقی صورت دهد. نظامی از سردمداران شعر تغزلی است که منظومه های او، بالاخص لیلی و مجنون با قدرت تصویرگرانه ویژه، همواره مورد تقلید شاعران و توجه نگارگران بوده است. در این جستار پس از شرح ابیات فوق از نظامی و بررسی نگاره همتای آن از خمسه سال 900 ه.ق مکتب هرات، کنکاشی در شباهت ها و تفاوت های دو اثر صورت میگیرد. علیرغم القای فضای سوگ در دو اثر، کانون توجه دو هنرمند متفاوت بوده و نقاش خود را مقید به وفاداری تام به کلام شاعر نکرده است. با وجود تمرکز نظامی بر حالات درونی لیلی، که در ظاهر عزادار شوهر و در واقع محزون از فراق محبوب است، و تصریح شعر به تنهایی او، شیخ زاده یک مجلس سوگواری واقع گرایانه با افراد زیاد را نقش کرده و توصیفات نظامی از احوال لیلی را به اشخاص مختلف نسبت داده است. میتوان گفت به دلیل تفاوت در ابزارهای بیانی دو هنر و فضاهای فرهنگی متفاوت در زمان خلق آثار، همگامی نگاره با شعر آن مو به مو نبوده و دو هنرمند دو نوع نگاه متفاوت بیرونی و درونی به یک موضوع داشته اند.
الگوهای فراز و فرود در آفرینش هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر یک نگاه نشانه شناختی به مبدا پیدایش و چگونگی خلق آثاری با الگوی فراز و فرود است که خود الگویی ذاتی برای تمامی پدیدارها در کائنات و از جمله گوهری نهفته در ذات آدمی است. تجلی این الگو در آثار هنری اسلامی خود از معانی متعالی تری خبر می دهد و نشان از سیر وحدت به کثرت و خلوت به جلوت است و گویای این مطلب است که آفرینش های هنری تماماً بر اساس القائات رحمانی و ربانی است. جلوه گاه حقیقت در هنر، عالم غیب و حق است. هنرمند به واسطه ""حضور"" از عالم غیب آگاهی می یابد و حقایق روحانی مربوط به عالم و معارف حقیقی و علوی را درک کرده و دست به خلق آثاری می زند که همگی نشان از بندگی دارد. در این تحقیق تلاش شده است تا با بررسی مفاهیم نظری و رویکردهای تحلیلی و مطالعه نمادهایی چون ""طاق"" ، ""گنبد"" و ""فواره"" و آفریده های از این دست، که با نگاه به آنها دل و جان و چشم هر بیننده را مسحور می نماید و روح انسان را به سوی عالم بالا سوق می دهد و در نتیجه احساس آرامش و اطمینان را القاء می نمایند، خبر از صعود به عالم علوی و سیر در ملکوت و پس ازآن فرود به عالم سفلی می دهد که نشان از قیام، رکوع و سجود است که همانا نماد "" عبادت و بندگی"" است.
زمینه های ساخت گرایی در آثار ""لازلو موهولیناگی"" (نقاش، طراح، عکاس، حجم ساز، فیلم ساز، معلم و نویسنده مجار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لازلو موهولیناگی"" یکی از هنرمندان معروف و معتبر قرن بیستم است که آثار هنری قابل توجهی در زمینه های مختلف هنری از خود برجای گذاشته است. او ابتدا در رشته حقوق تحصیلات خود را به پایان رسانده، سپس به هنرآموزی پرداخته و سبک ""کنستراکتیویسم"" را به عنوان سبک هنری خود برگزیده است. این پژوهش که نوعی تحقیق علّی- مقایسهای است، با مراجعه به کتاب های معتبر و مرجع در حیطه هنر و نیز برخی از سایت های معتبر تصویری انجام شده و سپس تجزیه و تحلیل یافته ها انجام گرفته است. از این هنرمند، نمونه آثار زیادی در زمینه های طراحی حروف، عکاسی، نقاشی، حجم سازی، فیلم و ... وجود دارد؛ که علیرغم ماهیت متفاوت و زمینه های مختلف این آثار -که در متن مقاله آمده است- شباهت پایه ای و بارزی در مجموعه آنها مشاهده میشود. گویی با خلق ِیک اثر، اثر دیگری نیز از درون آن و با الهام از آن به وجود آمده که متأثر از سبک ساخت گرای ""کنستراکتیویسم"" است. با توجه به بررسیهای انجام شده میتوان برداشت نمود که به احتمال بسیار زیاد، تحصیلات اولیه این هنرمند در رشته حقوق -رشته ای دارای ماهیت نظم و قانون پذیری- با انتخاب سبک ""کنستراکتیویسم"" -سبکی دارای خصوصیاتی مشابه- به عنوان سبک غالب آثار هنری او، بیارتباط نبوده است.
نمود بصری انرژی حروف فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع تحقیق در این پژوهش، ارزش های بیانی و بصری حروف فارسی بوده است. هدف پژوهش نظری، تلاش برای پاسخگویی به پرسش های بنیادین و یافتن مجهولاتی است که در برخی دوره ها به علت آمیختگی خرافه ها و باورهای نادرست، ریشه های کاملاً علمی این پدیده را آلوده است. هدف پژوهش میدانی برقراری ارتباط بین هنر ارتباط تصویری و زمینه های کاربردی حروف جدای از وظیفه خوانایی آن در جهت انتقال مفاهیم رازورانه در زندگی روزمره می باشد. در این راستا تعداد 30 ادعیه ی مکتوب از معتبرترین اذکار گنجینه علمای این فن مورد بررسی قرار گرفت. روش آزمایش به صورت طرح پرسشنامه در 4دسته کلی از تحلیل محتوا که شامل تحلیل های نمادین می باشد صورت گرفت که عبارتند از: بررسی های مختلف از زوایای عناصر بصری موجود در طرح، عناصر موجود در قوانین نحوی حروف، ساختار انتقال مفهوم به مخاطب و در آخر بررسی اصل مفاهیم موجود در آثار را در بر می گیرد. هدف، یافتن کدهای ارتباطی توسط حروف الفبای فارسی بوده است. مطالعه و بررسی نظری در این زمینه همچنین تحلیل محتوای نمادین از زوایای متفاوت بیانگر این واقعیت است که طراح با برانگیختن محتوای پنهانی حروف، انرژیهای بصری را شکل داده و در جهت هدفی مقدس به تصویر می کشد.
نمادشناسی حاکمیت عنصر بیگانه بر قوم ایرانی در نگارههایی از شاهنامهی شاه تهماسب با تکیه بر آراء کارل گوستاو یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نماد نام یا نمایهای است که افزون بر معنای قراردادیاش دارای معانی متناقضی باشد و چیزی ناشناخته و گنگ را بنمایاند. برخی از نمادها از تجربیات شخصی فرد ناشی میشوند اما برخی دیگر در بین تمام انسانها در تمام دوران مشترکاند. از نظر کارل گوستاو یونگ این مفاهیم مشترک بین انسانها زادهی ناخودآگاه جمعی بشراست وکهنالگو نامیده میشود. در بسیاری موارد یک انگاره یا نمایه از ناخودآگاه به خودآگاه راه مییابد و هنرمند یا فیلسوف آنچه به خودآگاهش راه یافته را در قالب یک اثر هنری یا فلسفی ارایه میکند. در هنگام تحلیل چنین اثری است که آگاهی از کهنالگوها و ناخودآگاه جمعی مورد نظر یونگ مثمر ثمر واقع میگردد. نگارنده با تکیه بر چنین دیدگاهی نمادهای مربوط به حاکمیت عنصر بیگانه بر قوم ایرانی را در دو نگاره از شاهنامهی شاه تهماسب بررسی کردهاست. هر چند نمادهای موجود در اثر نگارگران این شاهنامه تا حدودی متأثر از نوشتار شاعر است اما نگارگر به عنوان هنرمندی مستقل، ردّی از نمادهای مورد نظر خود را در اثر به جا گذاشتهاست. هر دو هنرمند غلبهی بیگانه را امری مقطعی و گذرا دانستهاند و ظهور اسطورهی قهرمان و پیروزی هویت جمعی ایرانیان بر عنصر بیگانه را در اثر خویش نمادین ساختهاند.
مطالعه تطبیقی آرایش ریش افراد در نقوش برجسته تخت جمشید با توجه به جایگاه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تاریخ هنر ایران بیشترین آثار نقش برجسته مربوط به دورهی هخامنشیان میباشد که اساس هنری دوره خود را بیان می?کند. نقش برجسته های تخت جمشید جلوه گاه اندیشهی هنرمندانی است که پایبند اصول و عقایدی منحصر به خود بودند و از این رو سعی در خلق آثاری داشتندکه متناسب با جایگاهِ طبقاتیِ جامعه باشد. ظاهراً تمام چهره ها مشابه یکدیگرند اما سازندگان این پیکره ها اندک تفاوتی را ایجاد نموده اندکه معیار تشخیص هر یک میباشد. هنرمند هخامنشی تابع رعایت مقررات تعریف شده?ای است. تفاوت گروه های منقوش انسانی در تخت جمشید بیانگر آن است که آرایشِ ریش هم زمان با تغییر جایگاه اجتماعی تغییر می?نمود. هنرمند برای خلق چنین آثاری با بازگشت به اصالت های هنری خود و با ترکیبی از واقعیت و نماد، اثری را خلق نموده که با مقایسه گروه های مختلف تعالی هنر را هماهنگ با جایگاه در نظر قابل درک می?نماید. پیکرتراش کمال مطلوب هنری را در بالاترین سطح ممکن متعلق به نقوشی دانسته که جایگاه اجتماعی و معنوی بالاتری دارد، ازاین رو الوهیت اساس هنر مورد بحث است، و آرایش ریش وسیلهی مناسبی برای رساندن این منظور است زیرا در نزد شرقیان(ایرانیان) نشانهی معنویت و عامل مشترک در تمامی نقوش میباشد تا جایگاه مادی و معنوی فرد را نشان دهد.
طراحی احساس گرا مطالعه ی سلیقه ی جوانان ایرانی در خصوص رنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشرفت تکنولوژی و تغییر روی? زندگی، موجب طراحی محصولات به روشی متفاوت با قبل، جهت پاسخگویی به نیازهای مشتریان شده است. از مهم ترین این نیازها، نیاز به شادی و لذت است. زیرا انسان امروزین در محیط زندگی و کاری خود در انبوهی از محصولات و سیستم های گوناگون، حبس شده است. طراحی محصول با توجه به رویکرد طراحی احساس گرا، به کاربر احساساتی نظیر لذت و شادی داده و از این طریق، موفقیت محصول را تضمین می نماید. با توجه به این مهم، در این مقاله ابتدا طراحی احساس گرا و عناصر آن مورد مطالعه قرار گرفت. سپس با آگاهی از میزان اهمیت احساسات و همچنین جایگاه مهم رنگ در طراحی محصول، مطالع? موردی انجام شد. این مطالعه به منظور شناسایی سلیق? جوانان ایرانی در خصوص رنگ صورت پذیرفت. به کمک پرسشنامه، سلیقه و علاق? 85 جوان ایرانی بین 20 تا 30 سال، اعم از زن و مرد، نسبت به رنگ جمع آوری شد و اطلاعات به دست آمده با روش های آماری تحلیل گردید. نتایج بدست آمده بیانگر سلیق? کلی و همچنین احساسات جوانان نسبت به رنگ های گوناگون است. گنجاندن چنین مطالعاتی در روند طراحی جهت یافتن مناسب ترین رنگ برای محصول، به کمک طراح آمده و محصولات را هرچه بیشتر با سلیق? کاربر ایرانی همسو می سازد. به این ترتیب، از طریق تحریک حواس کاربر، رضایتمندی و شادی در هنگام استفاده از محصول، ایجاد می گردد.
هویت سازمانی در هزاره ی سوم و نقش طراحان ایرانی در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خلق و ایجاد یک برند، برند سازی، یا به عبارتی هویت بخشی صنعتی یکی از متداول ترین مفاهیم صنعتی است که امروزه تحقیقات زیادی درباره آن انجام می شود. در این مقاله، به صورت موضوع پژوهی با بررسی سیر تحول شکل گیری مفاهیم برند در طول قرن اخیر، به معرفی چهار تحول اساسی ایجاد شده در آن پرداخته شده است. این تغییرات منجر به شکل گیری چهار مسئولیت متفاوت برای جامعه طراحان شده است که بواسطه کمبود مطالعه های کاربردی در این زمینه، برند سازی در میان جامعه هنری و صنعتی ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش نشان می دهد که مسئولیت طراحان در برند سازی هزاره سوم میلادی بسیار گسترده تر و متفاوت از برداشت های پیشین موجود در کشور می باشد. بر مبنای این مسئولیت، به ارائه ی پاسخی مناسب و علمی به این سوال که چه الگوی برند سازی در ایران پیشنهاد می گردد، پرداخته شده است. با بررسی برند سازی در جامعه سنتی ایرانی، رویکردی تلفیقی تحت عنوان مجددانه ارائه شده که مفهوم برند سازی را از واژه ای وام گرفته از فرهنگ غرب، به ارزشی پایدار و رویکردی تاکید شده در فرهنگ اسلامی و سنت ایرانی تبدیل می نماید.
ترجمه احساسات کاربران به خصوصیات محصول در طراحی (مطالعه موردی: ساعت مچی زنانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه محصولات می بایست به گونه ای طراحی شوند که به خواسته ها و تمایلات کاربران به خوبی پاسخ دهند. به این منظور طراحان از روش های متعددی در طراحی استفاده می کنند. از جمله این روش ها می توان به گسترش عملکرد کیفیت (QFD) و مهندسی کانسی اشاره نمود. در این مطالعه از روش QFD و مهندسی کانسی جهت بررسی ویژگی های ساعت مچی زنانه استفاده شده است. در این راستا ابتدا از بین 1350 ساعت مچی زنانه، 100 ساعت بر مبنای تفاوت های فرمی به عنوان نمونه انتخاب گردید. سپس برای ساعت ها 22 ویژگی فیزیکی در طراحی تعریف شد. 100 ساعت نمونه بر مبنای ویژگی های تعریف شده، به روش خوشه ای به 10 گروه تقسیم شدند. از هر گروه یک نماینده که بیشترین ویژگی ها را به خود اختصاص داده بود، به عنوان نماینده جهت مطالعه انتخاب شد. 10 ساعت منتخب مورد نظرسنجی و مصاحبه قرار گرفتند. این مطالعه روی 96 خانم بین 20 تا 30 سال صورت پذیرفت. نتایج حاصل از مطالعه مورد تحلیل قرار گرفت. اطلاعات تحلیل یافته موید وجود ارتباط مستقیمی بین ویژگی های محصول و احساسات ایجاد شده در کاربران می باشد. در واقع به کمک این مطالعه احساسات کاربران به ویژگی های فیزیکی در طراحی ساعت مچی زنانه ترجمه شده است.