هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره 25 پاییز 1399 شماره 3 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
از دهه 1960 به بعد با رشد فزاینده شمار تصاویری که در زندگی روزمره رسوخ می کردند، مفهوم وانموده به مرور وارد مباحث نقد هنری گردید. از نظر بودریار در فرهنگ پسامدرن، وانموده ها بر همه وجوه زندگی بشر سلطه یافته اند و به هیچ روی قابل تشخیص از امر واقعی نیستند. ایماژها در عصر پسامدرن نه تنها ادعای نمایش واقعیت را ندارند بلکه خود را به جای آن معرفی می کنند. افزون بر این نقشی که عکاسی در دوره پسامدرن ایفا می کند، بسیار تحت تاثیر اندیشه های بودریار است. عکاسان پسامدرن بر اتمام جهان تصویری تاکید می کنند و معتقدند تنها حقیقتی که اکنون در اختیار ماست، جهان عکاسی شده است. متفکران پسامدرن و از جمله بودریار نیز بر این اندیشه اند که بازنمایی همه آن چیزی است که هست و می تواند باشد. ریچارد پرینس از جمله هنرمندان پسامدرنی است که با از آن خودسازی تصاویر دیگر هنرمندان، تمایز میان اصل و کپی را مخدوش می کند. این پژوهش می کوشد ضمن تحلیل چرایی آرای بودریار درباره ناپدیدی هنر معاصر، به تبیین آثار پرینس به مثابه مصادیق آن اندیشه بپردازد و به روش توصیفی و تحلیلی نشان دهد که وی از ماهیت تصویر به عنوان وانموده بهره گرفته است.
اثر هنری در مقام یک جور ساختار آگاهی:مقدمه ای پدیدارشناختی درباره چیستی امر هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله اساسی در پدیدارشناسی استعلایی ادموند هوسرل،در همه دوره های تفکری که به او نسبت داده اند، بحث درباره بنیان یقینی دانش است. پژوهش حاضر تلاشی برای به کار بردن آنچه ادموند هوسرل از دانش یقینی افاده کرده بود به اعتبار امر هنری است. از آنجایی که هر بحثی درباره پدیدارشناسی استعلایی به یک معنا بحث درباره نحوه دادگی چیزها بعنوان هستی هایی بدنمند،برای سوبژکتیویته،و بیناسوبژکتیویته های به لحاظ بدنی موقعیت یافته در جهان است، هدف ما در این پژوهش مشخص کردن رابطه میان این دادگی بدنمند و موقعیت یابی بدنی با اثر هنری،و از این طریق ارائه فهمی پدیدارشناسانه از چیستی اثر هنری متناسب با پدیدارشناسی استعلایی ادموند هوسرل است. ما برای این کار از طریق گرد آوردن مجموعه ای از داده های ممکن در ادبیات فلسفی ادوند هوسرل،و برخی از مفسرانش، هدف خودمان را دنبال کرده ایم. در این راه، برای تبیین چیستی اثر هنری بعنوان محتوای یک جور رابطه پدیدارشناختی میان هنرمند و هستی مادی اثر هنری از روشی توصیفی-تحلیلی استفاده شده است.براساس نتایج بدست آمده، اثر هنری یک جور حاضر سازی روی آوردی جهان در یک جور روی آورندگی هنرمندانه است.به طوری که هر اثر هنری یک جور حاضر سازی روی آوردی بدنمند جهان است آنطور که در تجربه روی آوردی هنرمند دیده شده است.این در مغایرت کامل با تئوری های بازنمایی قرار می گیرد.
بررسی انسان نگاری سفال معین آباد در میان نخستین نمونه های ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محور این پژوهش قطعه سفالی است که در طی بررسی باستان شناسانه در معین آباد پیشوا به دست آمده که متعلق به دوره نوسنگی جدید است، بر روی این سفال نقش انسانی به تصویر کشیده شده که چنین نقشی در دیگر نقاط هم زمان خود در شرق باستان تاکنون گزارش نشده و بی نظیر است. این سفال از نقطه نظر کیفیت نقش مایه، بسیار قابل ملاحظه است، لذا مشخص کردن هویت این نقش از نظر مفهومی دارای اهمیت ویژه ای است. شباهت کلی این نقش، با دیگر نقوش به دست آمده نسبتاً هم زمان در شرق باستان در کنار تفاوت های آن ها، ار نکات مهمی است که اهمیت مطالعه هرچه دقیق تر این گونه آثار را طلب می کند. هدف اصلی این پژوهش، معرفی، بررسی این نقش و مقایسه تطبیقی با دیگر یافته های نسبتاً هم زمان است. این داده به شیوه میدانی، یافت شده و با روش داده افزایی کتابخانه ای سعی شده که این نقش مایه را تحلیل کند و براساس نتایج به دست آمده مشخص شد که نشانه ها تحت تأثیر فرهنگ ها، معانی متفاوتی به خود می گیرند. برای کشف حقیقت و نیت مندی هنرمند پیش ازتاریخ، گزینه های خاصی را باید در نظر داشت از جمله ابعاد مکانی و زمانی منطقه ای که موردنظر از آنجا پدیدار شده، بستر محل کشف شئ و در کنار آن ها رابطه شئ با محیط زیست و سازندگان آن نیز بایستی کاملاً مورد توجه قرارگیرد.
مطالعه پیکرک های زنانه عصر مفرغ شوش از منظر ریخت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تولیدات کاربردی و هنری ایران در عصر مفرغ توسعه پیدا کرده بود. شوش نیز در این دوره از تحول و توسعه چشمگیری برخوردار شده بود. شیوه تندیس گری در شوش از حدود نیمه ی دوم هزاره سوم ق.م شروع شد. پیکرک تراشی شوش شامل پیکرک های حیوانی و انسانی است. تعداد پیکرک های زنان نسبت به مردان بیشتر است. تندیسک های زنانه در اوایل عصر مفرغ متأثر از دوره متأخر(مس و سنگ) بوده و از حالت انتزاعی به سوی واقع گرایی تحول پیدا نموده اند. ساخت پیکرک های زنانه به عنوان نمادهای تولیدمثل، مادرانه و پیشکش دارای کاربرد و تنوع ظاهری بیشتری بوده است. هدف از این پژوهش پاسخ دادن به پرسش مطرح شده می-باشد: سیر تحول پیکرک های زنانه در شوش از منظر ریخت شناسی چگونه بوده است؟ پیکرک ها در ابتدا به صورت ابتدایی و بدوی ساخته شده اند و به لحاظ باورها و اعتقادات، اغراق هایی در برجسته سازی نمادها و نشانه های زنانه پیکرک های برهنه انجام شده است. تندیسک های پوشیده ای نیز وجود دارند که با دقت در جزییات اجزای بدن، صورت، آرایش مو، جواهرات و لباس های منقوش همراه با اصول و شناخت اندام انسانی به حالتی واقعگرایانه ساخته شده اند. این موضوع به اهمیت جایگاه زن در تمدن شوش عصر مفرغ اشاره دارد. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای انجام شده است.
گاه نگاری و تحلیل موضوعی نقوش گچی نویافته در اطاق منقوش خانه میرمیران (ورزنه، اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع مطالعاتی پژوهش حاضر، تزیینات گچ بری منزل میرمیران واقع در شهر ورزنه اصفهان است. این خانه یک نمونه ی بارز از دیوارنگاری منازل در دوره صفوی است. هدف از پژوهش بررسی تکنیکی، موضوعی و سبکی تزیینات نقاشی گچی منزل میرمیران و ارائه گاهنگاری پیشنهادی بصورت مقایسه ای است. مهمترین پرسش مطرح شده تاریخ ساخت آن بر پایه تزیینات و نقاشی های آن و این که نقاشی های طرح شده با چه هدف و انگیزه انجام و موضوع یا موضوعات موجود در آن چه بوده است؟ توصیف منزل، شرح تزیینات و نگاره های آن، شیوه ی اجرای این تزیینات، تحلیل نقوش و مقایسه ی آن با نمونه-های مشابه، گاهنگاری پیشنهادی، بحث و استدلال موضوعی نقوش و دلیل انتساب آن به دوره صفویه در مقاله حاضر آمده است. همچنین، شباهت نقوش نامبرده با تزئینات منزل پیرنیا در نائین انکار ناپذیر بوده است. مقاله پیش رو دربرگیرنده ی مقایسه ی تطبیقی و ریشه یابی این شباهت نیز هست. روش تحقیقِ مقاله ی حاضر تاریخی و توصیفی- تطبیقی است. مهمترین نتایج بدست آمده تاثیر نقاشی های گچی منزل میرمیران از سبک نگارگری اصفهان و رضا عباسی و شاگردانش بوده و نقش غیرقابل انکار آن در مقایسه با خانه پیرنیا در نایین است. مطالعه انجام شده تاریخ نسبی آن را به نیمه ی دوم قرن یازده قابل انتساب می داند.
هویت یابی میوه های فولادی قاجاری، موجود در موزه ملی ایران (به استناد متون ادب فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعداد شش میوه فولادی از عصر قاجاریه، در موزه ملی ایران وجود دارد که تا حال معرفی نگردیده اند و فرض مقاله بر این است که می توان به استناد متون ادب فارسی این میوه ها را هویت یابی نمود؛ از این رو هدف پژوهش پیش رو یافتن هویت این میوه ها به استناد متون ادب فارسی است. روش اتخاذ شده برای نیل به این هدف، ابتدا بررسی ویژگیهای ظاهری این میوه ها و سپس یافتن پیشینه میوه های فلزی در متون ادب فارسی، بعد طبقه بندی و انطباق آنها با مورد مطالعاتی می باشد؛ نتیجه اخذ این روش نشان داد، میوه های فولادی موزه ملی «به» و «ترنج» هستند و سابقه ساختن این میوه ها به دو صورت بویا و غیربویا، به ایران قبل از اسلام می رسد؛ و دلیل ساخت این میوه ها را با توجه به اینکه بر روی دو عدد از آنها نام ناصرالدین شاه نگاشته شده، می توان باستانگرایی پادشاهان قاجاری دانست. بنابراین نتایج این پژوهش علاوه بر اینکه موجب دمیدن روح حیات به تعدادی اشیاء خاموش موزه ای گردید؛ حتی در گامی فراتر موجب تکمیل اسناد تاریخی و فرهنگی این مرز و بوم شد؛ زیرا علیرغم اشارات فراوان به میوه های فلزی در متون ادب فارسی، میوه های فولادی موجود از عصر قاجاریه، تنها نمونه متجسد از یک سنت باستانی در ایران می باشد.
تحلیل گفتمان علمی- هندسی در رساله های خوشنویسی اسلامی سده های چهارم تا هشتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خوشنویسی به عنوان یکی از مهم ترین هنرهای اسلامی، از سده های اولیه دوران اسلامی تا به امروز، تحولات تاریخی و اجتماعی بسیاری را از سر گذرانده است که می توان این تحولات را ذیل گفتمان های حاکم بر خوشنویسی در ادوار مختلف بازخوانی کرد. هدف پژوهش حاضر با فرض وجود نوعی گفتمان علمی- هندسی در سده های میانه، بازشناخت این گفتمان و استخراج ویژگی های آن در متون مربوط به خوشنویسی است. گفتمانی که به مرور بر اثر ترجمه متون یونانی و تألیف متون علمی توسط دانشمندان اسلامی و به طور کلی اهمیت یافتن علم گرایی و عقل گرایی در جامعه اسلامی سده های میانه شکل گرفت. از متون و رساله های باقی مانده از دانشمندان و نویسندگان این دوره و همچنین آرای پژوهشگران هنر اسلامی، استنباط می شود که تعاملی جدی میان علوم ریاضی با اقسام صنایع، مشاغل و رشته های علمی وجود داشته است. در همین راستا، هندسه و ریاضیات عامل بسیار مهمی در تدوین و تکامل خطوط اسلامی نیز بوده اند. بنابراین در این پژوهش با استفاده از روش تاریخی و اتخاذ رویکرد تحلیل گفتمان، با تأکید بر متون و رساله های خوشنویسی، به استخراج و بازشناخت ویژگی های گفتمان علمی- هندسی در خوشنویسی اسلامی سده های چهارم تا هشتم هجری پرداخته شده است.
طراحی حروف دیجیتال در اواخر قرن بیستم: فرصت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طراحی حروف دیجیتال از دستاوردهای رشد و دگرگونی سریع فناوری های دیجیتال در اواخر قرن بیستم است که از آغاز در پیوند با بهینه سازی محدودیت های دستگاه های نمایش و چاپ پیشرفت کرد تا اینکه با آمدن قالب های گوناگونِ حروف دیجیتال، فرصت های زیباشناختی بیشتری در این حوزه پدید آمد. با وجود این، پژوهش های پیشین بیشتر بر محور تاریخ نگاری، مستند سازی و پژوهش های کاربردی استوار بوده است. مسئله اینجاست که چه فرصت ها و چالش هایی در طول تاریخ آغازینِ طراحی حروف دیجیتال مطرح بوده تا طراحی حروف با معیارهای دستگاه های دیجیتال هماهنگ، و نمایشِ بیشترینه جلوه های آن در قالب های دیجیتال ممکن شود. این نوشتار با هدف درک و دستیابی به امکانات و محدودیت های طراحی حروف دیجیتال در دوران پیدایش آن، به روش توصیفی-تحلیلی شکل گرفته تا با استناد بر داده های گردآوری شده کتابخانه ای (تاریخی، فنی و تخصصی)، تأثیر دگرگونی های فناوری ها و نوآوری های دیجیتال در تاریخِ تحولات طراحی حروف ارزیابی شود. در نتیجه به این می رسد که در دستگاه های دیجیتال تطبیق پذیری حروف نمایشی با حروف چاپی، مقیاس پذیری در اندازه های دیگر، کیفیت بازنمایی و وضوح تصویر، و در قالب های دیجیتال هندسی کردن، به صرفه کردن داده های حروف دیجیتال و بهره مندی از بیشترین امکانات سنت های خوشنویسی از مهم ترین تأثیر و تأثراتی بود که طراحی حروف دیجیتال در قرن بیستم از دستگاه ها و قالب های دیجیتال گرفت.
آثار چوبی باقی مانده از مسجد جامع بَرزُک، مطالعه کتیبه های نویافته و معرفی هنرمندی از تبار ابوزید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابوزید ابن محمد ابن ابوزید ازجمله هنرمندان کاشی ساز و سفالگر کاشان است که بیشترین رقم های باقی مانده بر روی آثار سده های میانه به او تعلق دارد. باوجود دامنه دار بودن کار هنری در برخی خاندان های هنرمند و صنعتگر کاشان در سده های میانه همچون خاندان ابوطاهر، تاکنون اطلاعاتی دقیق از هنرمند دیگری از تبار ابوزید به دست نیامده است. لذا این پرسش قابل طرح است که آیا فرد یا افراد دیگری از تبار او به کار هنری اشتغال داشته اند یا خیر؟ این مقاله با مطالعه آثار چوبی باقیمانده و ناشناخته از مسجد جامع برزک در پی شناسایی و معرفی هنرمند دیگری از خاندان یادشده است. روش تحقیق این مقاله توصیفی تحلیلی و با رویکرد تاریخی است و مطالعات آن به صورت میدانی شامل مراجعه به محل نگهداری آثار و مستندسازی آنها و همچنین مطالعات کتابخانه ای به انجام رسیده است. در ادامه، داده های به دست آمده از مطالعات میدانی و ازجمله خوانش کتیبه ها با مطالعات پیشین مقایسه و یافته ها تحلیل شده است. نتیجه مطالعات نشان می دهد که در سال 705 ه ق هنرمندی که در ساخت مسجد جامع برزک شرکت داشته است و دست کم به کار خطاطی و حکاکی روی چوب مسلط بوده خود را با نام محمدبن ابوزید معرفی کرده و در کتیبه منحصر بفردی، نسبش را تا ابوزید ابن محمد نیای خود برمی شمارد.
کاربرد دانش تریز جهت تبیین جایگاه طراحی خلاقانه در سرامیک های کاربردی معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه به دلیل تغییرات گسترده ای که در سبک زندگی مردم ایجاد شده ، شاهد دگرگونی های زیادی در درک زیبایی شناسانه از مصنوعات و کارکرد آنها هستیم که نیازمند شکلی خلاقانه در طراحی و تولید محصولات هنرهای کاربردی، خصوصاً سرامیک های کاربردی که دارای حضوری پررنگ در خانه و آشپزخانه مردم است می باشد. در این مقاله با بهره گیری از روش تریز ، به تبیین شاخصه های طراحی خلاقانه و کارکردهای آن در سرامیک های کاربردی معاصر ایران پرداخته شده است. برای این منظور 25 نمونه سرامیک کاربردی از میان 5 کارگاه تولید نیمه ماشینی سرامیک انتخاب و بر اساس زمینه های چهارگانه: مولفه های فنی، عناصر بصری، مواد اولیه و اهداف کاربردی، جهت تعیین تناقضات حل شده در روش تریز تحلیل شد. این پژوهش از جنبه هدف زیر مجموعه پژوهش های کاربردی و از جنبه ماهیت جزو تحقیقات توصیفی تحلیلی قرار دارد. نتایج، وجود 4 شاخصه اصلی و 7 شاخصه فرعی که منجر به بهبود 14 خصیصه شده اند را نشان می دهد. نام گذاری این شاخصه ها بر اساس پارامترهای 39گانه آلتشولر صورت گرفته است. جداول حل تناقضات نمونه ها، جدول تعیین سطوح خلاقیت و نمودار پراکندگی راه حل های مبتکرانه در هر زمینه، جایگاه طراحی خلاقانه را روشن تر ساخته و نهایتاً بر اساس یافته های فوق، فضاهای بکر طراحی خلاقانه در سرامیک های کاربردی معاصر ایران شناسایی شده است.
بررسی نقوش گلیم سفره کُردی شمال خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دست بافته های کردهای شمال خراسان ازجمله هنرهای بومی این منطقه است که از گذشته های دور استفاده میشد. سفره های کردی یکی از انواع دست بافته هاست و کاربرد اولیه آن محل قرار دادن نان بوده که توسط زنان کوچ نشنین کرد بافته می شده؛ اما امروزه کاربرد اصلی خود را از دست داده و بیشتر به عنوان کفپوش یا جنبه تزیینی استفاده می شود. نقوش سفره های کردی اهمیت و تنوع خاصی دارد، از جهت معناشناسی برگرفته از باورهای گذشتگان و بیانگر مفاهیم فرهنگی جامعه عشایری است همچنین از نظر بصری ساختاری منسجم دارد. این نقوش شامل چهار گروه هندسی، گیاهی، حیوانی و انسانی است که نقوش حیوانی بیشتر به کار رفته است؛ چرا که متأثر از زندگی کوچ نشینی می باشد و در میان نقوش انسانی نیز نقش مایه دختر بیشتر دیده می شود؛ زیرا زنان و دختران بافندگان اصلی سفره هایند. همچنین نقشمایه ها فرم های انتزاعی و طبیعت گرایانه دارند. گرچه امروزه با تغییر در سبک زندگی مردم مناطق شمال خراسان طرح ها و نقوش قدیمی در حال تغییرند، عمده نقشمایه ها برگرفته از نقوش پیشین است. هدف این نوشته معرفی نقشمایه های گلیم سفره کردی و تبیین علل پدید آمدن آنهاست. اطلاعات به روش میدانی (مصاحبه و مشاهده) گردآوری شده و انواع نقوش با رویکرد توصیفی- تحلیلی طبقه بندی و بررسی شده است.
دستکاری های دلالان آثار هنری در نسخه پراکنده مجمع التواریخ- جامع التواریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نسخه پراکنده مجمع التواریخ یکی از هشت کتاب مصوّر شناخته شده ای است که برای شاهرخ پادشاه تیموری کتابت شده است. در حقیقت، بخش تاریخ پیش از اسلامِ آن، مجمع التواریخ حافظ ابرو و سایر بخش های آن جامع التواریخ رشیدالدین را تشکیل می-دهد. این کتاب در اوایل قرن بیستم به دنیای غرب راه یافته و در سال 1926 به صورت کامل در نمایشگاه بین المللی هنر ایران در موزه پنسیلوانیا به نمایش در آمده است. شواهد نشان می دهد که بلافاصله پس از آن نمایشگاه، نسخه مُثله شده و روند فروش برگ های مصوّر آن آغاز شده است. پراکندگی اوراق این کتاب در بیش از پنجاه مجموعه خصوصی و عمومی در سراسر جهان اگرچه سبب شهرت آن شده، اما مجال بررسی دقیق متن و تصاویر آن را از محققان گرفته بوده است. پس از هفت سال جست و جو، 146 برگ از 150 برگ مصوّر نسخه شناسایی شده است. از طریق مقایسه متن و تصاویر این نسخه با کتاب دیگری که به دست خطِ حافظ ابرو برای شاهرخ تولید شده، سه سبک متمایز را می توان در نقاشی های نسخه پراکنده تشخیص داد. این نوشتار با بررسی سبک شناختی این نقاشی ها نشان می دهد که حدود نیمی از صفحات مصوّرِ آن توسط دلالان طمع کار آثار هنری خلق و یا دست کاری شده اند.