هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره 3 زمستان 1390 شماره 48 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نگرش جانبی و خلاق در هنر برای توضیح آثاری بکار رفته که از تمام جهات واجد معنا و ارزش واحد هستند و با تاکید بر اصل افقی گرایی، سعی در حفظ و گسترش آن دارد تا مفاهیم و غایات هنر اسلامی برای هویت بخشی به هنر جدید تعریف، باز تعریف و حفظ شوند. لذا، پس از معرفی نگرش افقی در مثال هایی گوناگون، نویسندگان به تبیین علت وجود آن در آثار هنری اسلامی پرداخته تا به این پیشنهاد نزدیک شوند که افقی گرایی در هنرهای اسلامی با توجه به جهان بینی و فلسفه خاص پدید آمده، لذا به عنوان یک اصل در کنار سایر اصول، قابل بررسی می باشد. پژوهش حاضر حکایت از این نکته مهم دارد که نگرش افقی با نگاه موازی و تجریدی از بالا و انعکاس آن به صورت هندسی امکانپذیر می شود و افقی نگاری به عنوان یکی از "اصول" هنر اسلامی منشاء بروز و ظهور بسیاری از آثار هنری بوده است؛ به عنوان "شاخص" هادی، ناظر، کنترل کننده، حامی و معرف دگرگونی های سبکی و تحولات آن؛ بعنوان "ضابطه" تعیین کننده استاندارد کیفی و کمی آثار؛ و بعنوان "ملاک و معیار" تمایز دهنده صفات و ویژگی های هنر اسلامی از دیگر هنرها می باشد.
نگارگری ایرانی تجلی گاه ملکوت خیال ( با تأکید بر آرای شیخ شهاب الدین سهروردی در باره عالم خیال (مثال))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارگری ایرانی هنری است که توانسته در گذرگاه زمان، راه و رسم به ترسیم کشیدن جمال را برپا دارد و بر روی بال های پرواز خیال نگارگر از جمال صوری به سوی جهان و اموری فراتر از آنچه مشهود در حواس ظاهری پنجگانه اش است، کشیده شود. جهانی که سهرودی ضمن اذعان به وجود آن تلاش نموده با دلایلی وجود آن را اثبات نماید و همه حکمای اسلام و ایران نیز به این بحث بازگشته و آن را بسط داده و در حکم سرچشمه، از آبشخور آن سیراب شوند. نگارگر ایرانی چنان حکیمی اشراقی با ورود به عرصه شهود و اشراق با پیروی از مفهوم فضای منفصل (عالم خیال)، توانسته سطح دو بعدی نگارگری را به تصویری از مراتب هستی مبدل سازد و با ارتقای بیننده از افق حیات عادی و وجود مادی به مرتبه ای عالی تر، او را متوجه جهانی سازد، مافوق این جهان جسمانی، لکن دارای زمان و مکان و اشکال خاص خود. این پژوهش با تبیین و تحلیل هویت عالم نورانی خیال از نگاه سهروردی و برخی نگاره های ایرانی و تحلیل زیبایی شناسی و نمادشناسی آنچه از نماد نور و خیال در آنها نمود بارز دارد، به این مطلب برسیم که نگارگری ایرانی صحنه ظهور و نمایش عالم ملکوتی خیال می باشد.
پژوهشی بر آثار آقا رضا جهانگیری نگارگر ایرانی دربار جهانگیرشاه بابری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرقع گلشن یکی از نسخ منحصر به فرد نگارگری ایران است که در زمان جهانگیر شاه بابری در هند تهیه و مصورسازی شده است. علاوه بر این آثاری از نقاشان نامداری چون بهزاد، میرسید علی و عبدالصمد در آن گرد آمده است. آقارضا جهانگیری از جمله هنرمندانی است که به مانند سایر نخبگان زمان صفوی به هند مهاجرت نموده و در نقاشخانه سلطنتی دربار جهانگیر شاه بابری به خدمت مشغول گردید. بیشترین آثار خلق شده این هنرمند به گواهی امضاهای وی در آثارش به زمان شاهزادگی شاه مذکور تعلق دارد. در این دوره او به دلیل خواست و علاقه شاه سلیم به مانند سایر نگارگران به تمرین و ممارست از روی نقاشی ها و گراورهای اروپایی پرداخت. علیرغم اینکه نگارگری های آقا رضا بسیار تحت تاثیر واقع گرایی نقاشی های غربی است، اما هرگز میراث و سنت های صفوی را رها ننموده و پایبندی خود را بدان حفظ نمود. این مقاله بر آن است تا با استفاده از منابع موجود شامل: تصاویر آثار این هنرمند در مرقع گلشن کتابخانه نسخ کاخ گلستان و استفاده از کتب مرجع و دیگر منابع به روشن ساختن و معرفی آثار آقارضا جهانگیری هنرمند دربار چهانگیر شاه بابری بپردازد. روش تحقیق در این مقاله توصیفی و تحلیلی است.
بررسی سبک شناختی هنر شمایل نگاری بیزانسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر شمایل نگاری بیزانسی، به عنوان یکی از مهمترین صور هنری منتج از دین مسیحیت، که البته هنری مقدس نیز محسوب می گردد، در تمامی دوران هزار ساله استقرار امپراطوری روم شرقی - به جز دوره صدساله نفاق شمایل شکنی- همواره از جایگاه و اهمیت ویژه ای در جامعه بیزانسی برخوردار بوده است. به طوری که باید آن را آیینه ای تمام نما از اندیشه و تفکر حاکم بر مسیحیت ارتودوکس، که دین رسمی این امپراطوری محسوب می شد، دانست. با این وجود و به رغم پیوند تنگاتنگ این هنر با الهیات مسیحی و جزمیات حاکم بر آن و به ویژه اساسی ترین آنها یعنی تجسد کلمه الهی در قالب تصویر، این صورت هنری به خوبی توانسته است از عهده انعکاس بسیاری از جنبه های زندگی سیاسی، اجتماعی و حتی عقاید عامیانه مردمان جامعه عصر خود که البته همواره جنبه ای دینی- مذهبی نیز داشته است، برآید. مقاله پیش رو در واقع تلاشی است برای نه تنها بررسی سبک شناختی این صورت هنری، بلکه همچنین کوشش خواهد نمود تا با تکیه بر روش تاریخی- تحلیلی، پیوند تنگاتنگ آن را با زندگی روزمره مردمان این جامعه و حوادث و رخدادهای اجتماعی-سیاسی آن در طول قریب به هزار سال استقرار این امپراطوری نشان دهد.
بررسی کتیبه های مسجد- مدرسه ی شهید مطهری (سپهسالار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مجموعه ی سپهسالار، شامل مسجد و مدرسه، دارای زنجیره ای از تزیینات هنر و معماری دوران قاجار، بویژه در زمینه ی کاشیکاری، نقاشی، کتیبه نگاری، گچ بری و هنرهای مرتبط با چوب و درودگری است. این مجموعه را حسین خان ملقب به سپهسالار (1241 1298 ه . ق) با استفاده از اموال شخصی خود و به کارگیری معماران و هنرمندان بنام و طراز اول زمان، احداث و وقف نمود. کتیبه های بکار رفته در مجموعه، همراه با کاشیکاری های رنگارنگ، علاوه بر پیام و محتوای مذهبی، اعتقادی و تاریخی، جلوه ای درخشان را نمایان می کند که توسط هنرمندان و خوشنویسان برجسته ای چون میرزا غلامرضا اصفهانی به انجام رسیده است. خط غالب در بنا، نستعلیق است که از آن به عنوان رایج ترین خط در دوره ی قاجار یاد می شود. البته از خطوط دیگری چون ثلث و کوفی معقلی نیز استفاده شده است. بنا، طی ادوار بعد نیز توسط استادکاران هر عصر، مورد مرمت و هنرنمایی قرار گرفته که ازجمله آخرین آنها که نامشان نیز بر دیوارهای مجموعه ثبت گردیده، مرحوم حسین لرزاده است. این پژوهش به دو روش میدانی و کتابخانه ای انجام گرفته است. البته اساس تحقیق را بررسی های میدانی تشکیل می-دهد؛ به این صورت که از مجموعه به طور مکرر بازدید و قسمت های مختلف آن بویژه کتیبه ها عکس برداری شد و سپس اقدام به خواندن کتیبه ها گردید.
گل سلولزی؛ بررسی و شناخت ماده، قابلیت ها و کاربردهای آن از منظر هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از مواد مرکب رسینه به منظور بهبود خواص و کارآیی گل رس دارای سابقه ای طولانی است. گل رس ماده ای بسیار انعطاف پذیر و مناسب جهت ساخت احجام و سفالینه ها است، لیکن دارای کاستی ها و مشکلات بسیاری نظیر ترک خوردن و وزن زیاد و ... نیز هست که کار کردن با آن را مشکل می سازد. از قدیم افزودنی های مختلفی را برای بهبود خواص گل به آن می افزوده اند. امروزه نیز با توجه به پیشرفت های فن آورانه و نیز اختراع و کشف مواد جدید این روند همچنان ادامه دارد. در این مقاله، برخی از رایج-ترین افزودنی ها و نحو? تأثیر آنها در ارتقای کیفیت سرامیک های هنری مورد بررسی قرار گرفته است. در این میان الیاف سلولز به عنوان یک افزودنی مؤثر و چند منظوره جهت تولید "گِل سلولزی" به طور خاص مورد بررسی قرار گرفته و زمینه های تاریخی، خواص و ویژگی ها، فرمولاسیون، تکنیک ها، قابلیت ها و کاربردهای هنری این ماده ی مرکب، بخش اصلی این مقاله را تشکیل داده است. الیاف سلولز با توجه به ویژگی های ساختاری و شیمیایی خود موجب بهبود خواص متعددی از گل رس نظیر کاهش وزن، افزایش استحکام خام، کاهش ترک خوردگی ها و ... می شوند. در این خصوص آزمایشات مقایسه ای فنی نیز در خصوص تعیین برخی خواص گل سلولزی، نظیر استحکام خام و پس از پخت، میزان سبکی بدنه ها در حالت خام و پس از پخت، میزان تخلخل و جذب آب بدنه ها، انجام و نتایج آنها ارائه گردیده است.
طراحی پوشاک در کشورهای در حال توسعه (طراحی مشارکتی، رویکردی جایگزین مُد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در شرایط پیچیده و رقابتی موجود دنیا برای بدست آوردن بازار مصرف برای محصولات، کشورهای در حال توسعه با چالش بسیار مهمی در زمینه مدِ پوشاک روبرو هستند و حجم عظیمی از منابع اقتصادی آنها صرف رفتار فرهنگی مردم طبقه متوسط برای دستیابی به محصولات برندهای گوناگون به ویژه سیستم های مد شتابان می گردد. در مقابل، این کشورها توانی برای مقابله با این پدیده یا رقابت با آن از طریق تولید انبوه صنعتی را ندارند. پژوهش حاضر درصدد آن است تا ضمن بررسی این موضوع در بستری تاریخی، زمینه های مشارکت این کشورها در پدیده مد را بیابد و راهبردهای جایگزینی برای رقابت صنایع محدود این کشورها در عرصه طراحی مد را ارایه نماید. نتایج بررسی نشان می دهد که پاگذاردن به عرصه جهانی شدن و عصر فراصنعتی این کشورها را قادر خواهد ساخت تا بدون نیاز به زیرساخت های صنعتی و با اتکا به صنایع بومی، حمایت از کارگاه های کوچک و خلاق، به برنامه ریزی سیستم های تولیدی بپردازند و رویکردهای طراحی مشارکتی و تداخل مصرف کننده در طراحی و تولید محصول و افزایش اطلاع او توانایی آن را دارد که به نوعی سبک طراحی و مد آرام بدل گردد که در آن طراح بعنوان مددکار و تسهیل کننده طراحی در فرآیند وارد می شود.
مشروطه ی استتیکی در عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، همانطور که از عنوان آن برمی آید، به نسبت میان دو اصطلاح و دو عرصه در دوران قاجار می پردازد: اصطلاح «مشروطه» که عمدتاً در مورد عرصه ی «سیاست» در تاریخ ایران به کار می رود، و عرصه ی «استتیک» (یا زیبایی شناسی). «استتیک»، به معنایی که کانت مدّنظر دارد، یعنی نظامی از اَشکال پیشینی که تعیین می کنند چه چیز خود را به تجربه ی حسی عرضه می نماید. در روشی که به کار می بریم، استتیک به معنای وسیع کلمه به توزیع امر محسوسی برمی گردد که شیوه ای از مفصل بندی میان فرم های کنش، تولید، ادراک و اندیشه را تعیین می کند. این تعریف کلی استتیک را به ورای حوزه ی تنگ هنر گسترش می دهد تا مختصات مفهومی و شیوه های رؤیت پذیری ای را شامل شود که در حوزه ی سیاست موثرند. «مشروطه ی استتیکی» عبارت از انقلابی استتیکی است که در دوران قاجار پیش از وقوع مشروطه ی سیاسی به میانجی کردارهای تصویری ای که عکس ها و تصاویر به اجرا درمی آورند اتفاق می افتد، فرمِ شاه و رابطه ی او با سنت را می گسلد و تعریف جدیدی از رابطه امر رویت پذیر و امر گزاره پذیر، امرگفتنی و دیدنی ارائه می دهد.