هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره 17 بهار 1391 شماره 49 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
تحولات سیاسی، فکری، جهت گیری ها و برنامه ریزی های فرهنگی نقشی مهم در نوگرایی و ایجاد جریان های مهم نقاشی نوگرای ایران در دوران پهلوی دارد. این مقاله بر اساس مباحث و تحلیل هایی که ارایه می دهد نشان خواهد داد که سه رویکرد چپ گرایانه، ملی گرایانه و اسلام گرایانه در کنار اقدامات حکومتی، همچون پارادایم های حاکم بر نهادهای مختلف اجتماعی، به ویژه نهاد سیاست و فرهنگ، تحولات نقاشی معاصر ایران را در دوران پهلوی، در فاصله زمانی 1310 تا 1357، تحت تأثیر خود قرار داده است. این تاثیرگذاری در مقاطع و موقعیت های مختلف از ابتدا تا آخر دوران پهلوی، بسته به وضعیت و عملکرد سیاستمداران بر اساس اهداف فرهنگی حکومت و تعامل و تقابل آن با رویکردهای فکری نخبگان فرهنگی و با توجه به نفوذ مدرنیسم به شکل های نسبتا متفاوتی ازنوگرایی در قالب تئوری های جامعه گرایانه ی چپ تا بومی گرایی در هنر منجر شد. برخلاف تحقیقات صورت گرفته در خصوص نقاشی نوگرای ایران که غالباً تحولات درون متنی نقاشی معاصر را براساس عملکرد نوجویانه هنرمندان در تقابل با سنت و گرایش متکی به شیوه کمال الملک مدنظر قرار داده اند، این نوشتار با محوریت دادن به تحولات سیاسی و فکری و اجتماعی تأثیر تحولات برون متنی بر جریان کلی نقاشی ایران با رویکرد ملی گرایانه را محور مطالعه قرار می دهد.
نگارگری عثمانی با رویکرد به دستاوردهای هنری ایران (بررسی تطبیقی نگارگری عثمانی و نگارگری ایران نیمه نخست قرن دهم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دولت عثمانی در نیمه دوم قرن نهم هجری با هدف اعتبار بخشیدن به موقعیت سیاسی و فرهنگی خود، اولین کارگاه های هنر استانبول را با اقتباس از ایران که در زمینه فرهنگ و هنر آن روزگار پیشگام بود، تاسیس کرد. تحولات سیاسی و ناآرامی های مختلفی که در طی این سال ها در ایران رخ داد، شرایط را برای خروج بسیاری از گنجینه آثار و دست نوشته های نفیس و همچنین مهاجرت گروهی از هنرمندان و اساتید فن ایران که در جهت یافتن حمایت و پشتیبانی هنری بودند، به استانبول فراهم ساخت. این شرایط، بستر مناسبی را جهت رشد و توسعه نگارگری عثمانی بر پایه دستاوردهای هنری مکاتب ایران در کارگاه های تازه تاسیس استانبول بوجود آورد. بررسی تطبیقی نگارگری ایران با نمونه های عثمانی نیمه نخست قرن دهم هجری تشابهات بارزی را بین آثار دو گروه به نمایش می گذارد و بازتاب این حقیقت است که نه تنها از نسخ مصور ایرانی موجود در خزانه توپقاپی سرای، به عنوان الگو در تولیدات نسخ مصور دربار استانبول استفاده می شده، بلکه فعالیت هنرمندان مهاجر ایرانی در کارگاه های توپقاپی سرای و نیز رهنمون های برخی صاحب نظران بر تولید آثار مکتب استانبول، تاثیرات قابل ملاحظه ای را از دستاوردهای هنر ایران زمین بر نگارگری عثمانی بر جای گذاشته است.
ویژگی های اژدها در نگارگری عصرصفوی با تأکید برتوصیفات فردوسی در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرم و صورت اژدها بارها در طول تاریخ هنر ایران، در قالب های گوناگون و با مضامین رمزگونه ظاهر شده است. اتصال این نقش به فرهنگ، باورها، جهان بینی اساطیری از یک طرف و ادبیات غنی و سرشار ایرانی از سوی دیگر، جایگاه آن را بیش از پیش اهمیت می بخشد. در این میان به نظر می رسد نگارگران با توجه به قصص اساطیری و منابع ادبی موجود خصوصاً شاهنام? حکیم ابوالقاسم فردوسی، در نمایش این موجود، به دستور زبان خاصی دست یافته اند؛ لذا این مقاله سعی دارد به شیوه توصیفی و تحلیلی ضمن بررسی معانی اژدها و توجه به توصیفات بصری فردوسی از این موجود در شاهنامه ازطریق مقایسه این اوصاف با اژدهای ترسیم شده در نگارگری عصر صفوی، نگرش و ساختار بیانی و بصری هنرمندان نگارگر را مورد کنکاش قرار دهد. و از طریق مقایسه و تطبیق تمهیدات به کارگرفته شده در شکل اژدها در این دوره با ادوار گذشته روی کردهای نوین آنها را در نمایش این موجود، مشخص نماید. در ضمن تلاش شده است تا علاوه بر توجه به این نگرش، از طریق مطالع? شکل و سیمای اژدها، اندازه و موقعیت آن در کادر و تزیینات و نوع بافت و رنگ های به کارگرفته شده در نمایش اژدها، چگونگی دلالت آن بر مفهوم نیروی شرورنفس اماره مشخص شود.
مقایسه تطبیقی گلستان هنر با مناقب هنروران (بخش نقاشی و نقاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمامی پژوهشگرانی که در سده حاضر تالیفاتی در زمینه هنرهای تصویری ایران داشته اند از دو کتابِ تاریخی «گلستان هنر»، نوشته قاضی میراحمد منشی قمی و «مناقب هنروران» اثر مصطفی عالی افندی که در زمانی نزدیک به هم تالیف شده اند بهره ها برده و لزوماً ارجاعات بسیاری به آنها داشته اند این دو نسخه مهم یکی در ایران عصر صفوی و دیگری در سرزمین عثمانی به رشته تحریر درآمده است. نوشتار حاضر می کوشد پس از معرفی کتاب ها و نویسندگان شان مختصات آنها را با هم مقایسه کرده در بخش نقاشی و نقاشان، وجوه اشتراک و افتراق آنها را بررسی نماید و پس از شناسایی اختلاف ها، در رفع و تحلیل برخی از آنها موثر باشد. برای سهولت در امر مقایسه، اطلاعات دو کتاب درباره هنرمندان در جداول جداگانه ای تنظیم شده است تا هم شباهت ها و هم اختلاف روایات روشن تر شود. با توجه به این نکته که برخی اطلاعات هر کتاب مکمل آگاهی های کتاب دیگر است لاجرم از تطبیق آنها یافته های جدیدی استنتاج می شود که می تواند در پژوهش های آینده به کار آید برای مثال می توان دانست هنرمندی که عالی افندی وی را «میرنقاش اصفهانی» معرفی می کند همان «آقا میرک» بوده است.
احوال و آثار محمد علی بیک نقاشباشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محور اصلی این مقاله بر این نکته استوار است که محمد علی بیک، نقاشباشی شاه طهماسب دوم و نادرشاه علاوه بر اینکه از بازماندگان علی قلی بیک جبادار، نقاش فرنگی ساز دوره شاه عباس دوم، بلکه پدر محمد باقر، نقاش نامدار دوره زندیه و اوایل قاجاریه هم هست. نکته دیگر این مقاله اثبات این فرضیه است که محمدباقر هم پدر محمد حسن اصفهانی، نقاش زیرلاکی دوره قاجار است. سومین نکته که در این مقاله تائید شده اینست که محمدحسن اصفهانی هم طبق سند قباله ای که در دست است برادر نجفعلی یا آقا نجف، نقاشباشی دوره قاجار، و یا به سخن دیگر، فرزند دیگر محمدباقر و یا نواده محمد علی بیک نقاشباشی است. نگارنده برای اثبات این نکات به منابع مکتوب و مصور به ویژه به رقم های نقاشان یادشده مراجعه نمود و با استناد به رقم های آمده در آثار محمدباقر و نیز اطلاعات آمده در تذکره آتشکده آذر بیگدلی درباره محمدعلی نقاشباشی و محمدباقر در دو مرقع نقاشی کاخ گلستان تهران و نیز اشارات دیگر این ارتباط را هر چه بیشتر تقویت کرد. آنچه در این مقاله درخور اعتناست تداوم هنر نقاشی در خانواده علی قلی بیک جبادار در چندین نسل متوالی است که سه تن از آنها یعنی خود علی قلی بیک جبادار و محمد علی بیک و نجفعلی یا آقا نجف به منصب نقاشباشی دست یافته اند.
شناخت مولفه های پست مدرنیستی در مجسمه های جُرج سگال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در آثار بعضی از مجسمه سازان معاصر، به مولفه هایی بر می خوریم که بسیاری از منتقدان و صاحب نظران دنیای هنر آنها را به عنوان مشخصه های جنبش پست مدرنیسم می شناسند. مولفه هایی همچون تکثرگرایی برای نمایش بی حد و مرز قومیت ها و ملیت ها، گرایش به واقعیت و به ویژه واقعیت های اجتماعی، قالب گیری از پیکره ی انسان برای نزدیکی هرچه بیشتر به واقعیت، نمایش آثار در محیط و مکان های عمومی به دور از موزه ها و گالری های هنری برای ارتباط بیشتر و بهتر با مخاطب و درک بهتر مفهوم و ایده ی اثر و... . یکی از این مجسمه سازان جرج سگال است. ظهور این مولفه ها در آثار سگال نه تنها جایگاه وی را به عنوان یکی از آغازگران جریان پست مدرنیسم در مجسمه سازی تثبیت کردند، بلکه به گونه ای او را در خلق آثاری شاخص برای بیان ایده ها و مفاهیم اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... مد نظرش یاری رساندند. این مقاله سعی دارد، با شناخت این مولفه ها در شیوه ها، ایده ها و زمینه های نمایش آثار وی به معرفی سهم و جایگاه این هنرمند به عنوان یکی از هنرمندان آغازگر جریان پست مدرنیسم در مجسمه سازی معاصر بپردازد.
تجربه های بصری انسان پیش از تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش تلاش دارد تا نحوه ی شکل گیری تصاویر لکه ای و خطی دوران پیش از تاریخ را بررسی کند. مبنای نظری این پژوهش، وجود نور و بازتاب های آن به صورت سایه و سایه نما، و مواجهه ی آدمی با طبیعت پیرامونی اش است. بررسی نقوش پیش از تاریخ نشان می دهد که این نقوش در عین سادگی، واجد مفاهیمی نمادین بوده و برداشتی از طبیعت هستند. بارزترین اَشکال این دوره، نقوش تخت و سیاه رنگی هستند که برخی به شکل تجریدی و دفرمه می باشند که ما از آنها تعبیر به تصاویر سایه وار می کنیم که احتمالاً حاصل از منبع نور متحرک هستند. این پژوهش با رویکردی علمی و با تکیه بر دیدگاه های تجربه گرایان و رفتارگرایان به تحلیل فرضیه خود پرداخته و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به معرفی دامنه ی منظرهای مشترک انسان و نحوه ی تصویرگری او پرداخته، و ضمن تطبیق مشابهت-های تصویری در گستره ی زمین، نتیجه گیری می کند که اساس مشابهت نقوش دوران مذکور، تجربه ی واحد آدمیان در درک تصویر، سایه ها و تصاویر ضد نور بوده، به نحوی که در آن دوره این شکل از تصویرگری، برای جبران نیازهای بیانگرانه آدمی، کفایت می کرده است.
کهن الگوی شیر در ایران، میانرودان و مصر باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار تلاش دارد با نگاهی بر اساطیر و باورها و نیز نقشمایه های به جای مانده بر روی آثار هنری، کهن الگوی شیر را در هنر ایران، میانرودان و مصر تا آغاز دوران هخامنشی (هنگامه یکی شدن این فرهنگ ها) پیگیری کند، و در این راه با پژوهشی کتابخانه ای و موزه ای، به پی جویی تطبیقی و تحلیلی ارتباط میان این فرهنگ ها بپردازد. شیر در اندیشه مردمان خاور باستان همواره نماد شهریاری و دلاوری است. نماد سلطنت و نشانه شجاعت. در آثار هنری کنار پادشاهان ایستاده و تندیسش بر گور دلیرمردان می نشیند. سریر ایزدبانوان بر دوشش و تخت شاهان بر پنجه اش استوارند. شیر بر در نیایشگاه ها به نگاهبانی می ایستد و نقشش کنده شده بر سنگ، چون نیرویی محافظ به گردن آویخته می شود. شیر از مهم ترین بن مایه ها در آیین مهر و نماد رده چهارم این دین است. شیر آسمانی نشان تابستان است و سرشتی آتشین دارد. در اخترشناسی برج شیر خانه خورشید است و این دو چنان در هم می آمیزند که نقش شیر و خورشید به نماد شاهنشاهی ایران بدل می گردد. در کنار بررسی اندیشه دیگر پژوهشگران، شیر گاو شکن را نشانه سپیده دم یا نوروز می دانیم.