فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۶۱ تا ۳٬۸۸۰ مورد از کل ۶٬۱۱۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی راهبردهای شناختی تنظیم هیجان بر معنای زندگی و تجربه سوگ در نوجوانان سوگوار انجام شد. روش پژوهش حاضر، شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون - پس آزمون بود. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان دختر و پسر متوسطه دوم شهرستان کازرون تشکیل می دادند که از بین آن ها ۲۰ نفر که تجربه سوگ درجه یک داشتند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی و مساوی در گروه های آزمایش و کنترل گمارده شدند. همه آزمودنی ها در مرحله پیش آزمون و پس آزمون، پرسش نامه های تجربه سوگ و معنای زندگی را تکمیل کردند. آموزش راهبردهای شناختی تنظیم هیجانی بر اساس مدل گرا، (۲۰۰۸) در هشت جلسه برای گروه آزمایش اجرا شدند. حاکی از آن بود که آموزش راهبردهای شناختی تنظیم هیجان بر نمره کل تجربه سوگ و معنای زندگی و تمام مؤلفه های این دو متغیر، به جز جستجو برای معنا، اثربخشی معنی داری داشت (05/0 < p). باتوجه به یافته های پژوهش کنونی، می توان استفاده از مداخله تنظیم شناختی هیجان گراس را برای افزایش معنای زندگی و کاهش تجربه سوگ نوجوان سوگوار پیشنهاد داد.
اعتماد اجتماعی و هویت اجتماعی ؛ باز اندیشی در هویت اجتماعی زنان تحصیلکرده مورد مطالعه دانشگاه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
275 - 294
حوزه های تخصصی:
هویت اجتماعی از عوامل متعددی متأثر است که اعتماد اجتماعی یکی از آن عوامل است. با توجه به تغییر و گسترش جایگاه و عرصه های حضور زنان در جامعه و دانشگاه ها، هدف از مطالعه حاضر بررسی رابطه بین اعتماد اجتماعی و هویت اجتماعی(سنتی، مدرن و پست مدرن)5577 نفر از دانشجویان زن مقاطع کارشناسی تا دکتری دانشگاه تبریز در سال 1394 بوده است. این پژوهش با استفاده از روش پیمایش اجرا گردیده است. چارچوب نظری پژوهش با بهره گیری از نظریات گیدنز، زتومکا، افه، جنکینز، تدوین شده است. روش نمونه گیری طبقه ای و تصادفی ساده بود. داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته از یک نمونه 360 نفری از دانشجویان زن مقطع مختلف دانشگاه تبریز جمع آوری گردیده و برای برآورد اعتبار از دو روش اعتبار محتوا و اعتبار سازه استفاده شده است. با توجه به نتایج، در ابعاد هویت، بالاترین میانگین در بعد هویت سنتی با میانگین4/2 و هویت مدرن با میانگین 03/2 می باشد. اعتماد اجتماعی زنان تحصیلکرده در شاخص اعتماد تعمیم یافته، بالا است و معادل 5/80، و در شاخص اعتماد نهادی، پایین است. براساس یافته ها، اعتماد اجتماعی با هویت مدرن و پست مدرن زنان تحصیلکرده رابطه دارد. همچنین پایگاه اقتصادی - اجتماعی با هویت های مدرن و پست مدرن رابطه معنی دار دارد. میزان کفایت مدل با آزمون دوربین واتسون انجام شده که نشان دهنده یک مدل مناسب است. با استفاده از مدل رگرسیون خطی چند گانه، متغیرهای سن، رشته تحصیلی، مقطع تحصیلی،اعتماد فردی و اعتماد نهادی می توان 36% از واریانس هویت اجتماعی را تبیین نمود.
بررسی سبک زنانه در رمان کوچه اقاقیا(نوشته راضیه تجّار)
منبع:
زن و فرهنگ سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۵
61-74
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش استخراج مؤلّفه های زنانه نگاری مؤثّر در سبک نگارش رمان کوچه اقاقیا نوشته راضیه تجّار است. نتایج اولیّه نشان می دهد که این مؤلّفه ها عبارتند از: زبان زنانه، عواطف زنانه و مسائل فرهنگی مربوط به زنان در این رمان. زبان زنان در این رمان دارای تکرار کلمات یا اجزای جمله برای تشدید و تأکید بر حسّ عاطفی مورد نظر است. بیشتر زنان این رمان از گفتارهای قطعی می پرهیزند و در گفتار اغلب آنها نوعی تعریض وجود دارد. حضور دویست و نود و هشت واژه رنگی و تعدّد به کارگیری رنگ های مختلف با جزئیّات آن در زبان اشخاص این رمان بدان صبغه ای زنانه بخشیده است؛ علاوه براین، عاطفه مادری یکی از قوی ترین انواع و اشکال عواطف زنانه در این رمان است. کاربرد کمتر دشواژه ها نیز بر سبک زنانه آن تأکید دارد. همچنین در رمان مورد مطالعه بنا به دلایلی همچون، فقر علمی و فرهنگی اغلب زنان در موقعیّت های مبهم، به خرافات و باورهای عامیانه ای روی آورده اند. در این رمان مصادیق متعدّدی از مسائل فرهنگی و اجتماعی وجود دارد که نگاه ابزاری به زنان را آشکار می کند و نشان می دهد که حقوق اجتماعی زنان آن دوران همسطح مردان نیست.
رفتارها و گفتارهای زمینه ساز جرائم جنسی از دیدگاه فقه ،حقوق و رویه ی قضائی ایران(مورد مطالعه: زنان بزهکار شهرکرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
317 - 338
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسیرفتار یا گفتار و... تحریک آمیز بزه دیده است که زمینه ساز بزه می شود و براساس بند پ ماده 38 قانون مجازات اسلامی 1392 سبب تخفیف مجازات مرتکب می گردد. در این پژوهش از روش توصیفی - تحلیلی با استفاده از ابزار کتابخانه ای و نمونه برداری از 60 پرونده از پرونده های مطروحه زنان بزهدیده در محاکم قضائی شهر شهرکرد صورت گرفته است. شیوه ی استفاده از پرونده ها به این گونه بوده که همه ی پرونده ها مورد مطالعه قرار گرفت و از بین این پرونده ها، آنهایی که به گونه ای بزه دیده نقش مؤثری در ارتکاب جرم داشته انتخاب شد و سپس به تجزیه و تحلیل بحث پرداخته شد و در نهایت تأثیر رفتارهای زمینه ساز جرائم جنسی و نقش آن در تخفیف مجازات در رویه قضائی و محاکم ایران بر اساس مبانی فقهی و حقوقی نتیجه گیری شد. یافته های این پژوهش، بیانگر آن است که اولاً، گاهی اوقات رفتارها و گفتارهای بزه دیده زمینه ساز ارتکاب جرائم جنسی می شود؛ ثانیاً اعمال و رفتار زمینه ساز جرائم جنسی و منافی عفت نه تنها سبب تخفیف مجازات مرتکب می شود، بلکه گاه سقوط مجازات بزهکار را موجب می شود؛ ثالثاً تخفیف و سقوط مختص به تعزیر نبوده و به جرایم حدی و قصاص نیز تعمیم می یابد.
مریم؛ زنی در مقام ولایت یا نبوت؟ بازخوانی داستان مریم در قرآن و تقابل آن با تفسیر مرد محورانه از این داستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان زندگی حضرت مریم از جمله داستانهای مشترک قرآن و اناجیل اربعه (عهد جدید) است. با وجود این مریم در این داستانها نقش و جایگاه یکسانی ندارد. با استناد بر اناجیل ویژگی های مهم مریم به اعتبار مادر عیسی بودن و تولد معجزه آسای او است. اما این تصویر در فرهنگ و سنّت مسیحی به تدریج تا آنجا تحوّل می یابد که مریم به شخصیتی مقدّس بدل می شود و مقام الوهیّت پیدا می کند. به این تصویر در قرآن اشاره می شود و در واقع حکایت قرآن از داستان مریم با نفی این دیدگاه همراه است. امّا در مجموع آنچه در قرآن حکایت می شود بسیار فراتر از روایت اناجیل است. در آیات قرآن ویژگی هایی برای مریم نقل می شود که بی شباهت به ویژگی های انبیاء نیست. هرچند که مفسرّان به ویژه مفسرّانی با گرایش های عرفانی تلاش کرده اند این ویژگی ها را به گونه ای دیگر تفسیر کنند و در نهایت مریم را واجد مقام ولایت بدانند. در این مقاله ضمن سیر تحوّل جایگاه مریم در مسیحیّت و اسلام بازگو می شود به این موضوع مهم نیز پرداخته می شود که چرا در سنّت اسلامی مریم و بالطبع زن، از مقام نبوّت باز می ماند و در تصوّف و عرفان اسلامی مقام او تنها در حد یک ولی پذیرفته می شود.
مدل یابی علّی طلاق عاطفی در زنان بر اساس صفات تاریک شخصیت: با نقش میانجی عزت نفس جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مدل یابی علّی طلاق عاطفی بر اساس صفات تاریک شخصیت با نقش میانجی عزت نفس جنسی در بین زنان شهر اردبیل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه ی زنان شهر اردبیل تشکیل داد که در پاییز 1398 در این شهر سکونت داشتند. تعداد 150 نفر از این افراد به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و در این پژوهش شرکت کردند. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بود. برای جمع آوری داده ها از مقیاس طلاق عاطفی گاتمن، پرسشنامه سنجش صفات تاریک شخصیت جانسون و وبستر و پرسشنامه عزت نفس جنسی زینا و اسچوارز استفاده شد. داده های جمع آوری شده، با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) تجزیه و تحلیل شد. نتایج به دست آمده نشان دادند که صفات تاریک شخصیت ﻣﺎﮐﯿﺎولﮔﺮاﯾﯽ، سایکوپاتی و خودشیفتگی اثر مثبت و معنی داری و عزت نفس جنسی اثر منفی و معنی دار بر طلاق عاطفی دارند. همچنین صفات تاریک شخصیت علاوه بر اثر مستقیم، به طور غیر مستقیم و از طریق میانجی گری عزت نفس جنسی نیز بر طلاق عاطفی اثر گذار می باشد؛ که با توجه به مقدار آماره VAF مشاهده گردید که 5/36 درصد از تأثیر ماکیاول گرایی بر طلاق عاطفی، 7/31 درصد از تأثیر خودشیفتگی بر طلاق عاطفی و 5/34 درصد از تأثیر سایکوپاتی بر طلاق عاطفی از طریق عزت نفس جنسی می تواند تبیین گردد. نتایج مطالعه حاضر اهمیت مداخلات هدفمند معطوف به تغییر یا تعدیل صفات تاریک شخصیت و تقویت عزت نفس جنسی برای پیشگیری یا کاهش طلاق عاطفی را خاطر نشان می کند.
روایت های بوم گرایانه از جهان بینی های زنانه (با تأکید بر آثار داستانی منیرو روانی پور و زویا پیرزاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات بومی دارای ویژگی های خاصی است که درواقع خواسته ها و آرمان های مردم یک بوم را در کنار فرهنگ و آداب ورسومشان ترسیم می کند. نگارندگان در این مقاله به صورت تطبیقی به دنبال بررسی آن شرایط فرهنگی و اجتماعی و چگونگی انعکاس آن در آثار روانی پور و پیرزاد هستند. درواقع به دنبال آن هستیم تا از طریق تطبیق بازنمودهای فرهنگی و هنجارهای اجتماعی در آثار این دو، مسئله زیست بوم و جهان بینی های زنانه را تبیین نماییم. هر دو نویسنده در داستان هایشان موفق شده اند تا با تکیه بر روایتی بوم گرا در مسیری گام بردارند که در جهت کشف و آشکارگی هویت زنانه و آسیب پذیری و تنهایی آنان در یک جامعه مردسالار هست. علیرغم اینکه هر دو نویسنده از محیط جنوب برخاسته اند، اما روانی پور بهتر به بازنمایی بومی گرایی در آثارش پرداخته است درحالی که نگاه و رویکرد پیرزاد به محیط و زیست بوم خود به مثابه یک ناظر بی طرف است. بااین وجود هر دو نویسنده ضمن درک شرایط سخت جامعه مردسالارانه شان، تلاش کرده اند تا بر اساس مؤلفه هایی که ادبیات در اختیار آنان قرار می دهد، از عناصر حیاتی جامعه گذر کرده و به خلق مناسبت هایی دست بزنند که تنها از طریق زبان ادبی قادر به آفرینش آن هستند.
الگوی تفسیری پیامدهای سقف شیشه ای برای زنان با تاکید بر لایه های هژمونی پذیرش قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش الگوی تفسیری پیامدهای سقف شیشه ای براساس وجودِ لایه های هژمونی پذیرش قدرت برمبنای فرآیند تحلیل «IRP» می باشد. در این پژوهش به منظور شناسایی مولفه ها (پیامدهای سقف شیشه ای) و گزاره های پژوهش (لایه های هژمونی پذیرش قدرت) از تحلیل فراترکیب و با مشارکت ۱۵ نفر از خبرگان رشته مدیریت در سطح دانشگاهی استفاده شد. در بخش کمی مولفه ها و گزاره های شناسایی شده در قالب پرسشنامه های ماتریسی توسط ۲۲ نفر از مدیران، مسئولان و کارشناسان صاحب نظر در سطح مختلف شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی ایران مورد ارزیابی تحلیل تفسیری قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد، گزاره ی هژمونی پذیرش قدرت بر مبنای فرهنگ به عنوان تاثیرگذارترین لایه ی پذیرش قدرت در سازمان های مورد بررسی محسوب می شود که باعث تقویتِ پیامدِ اختلال/تعارض بین نقشی در زنان شاغل در شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی ایران می شود. این نتیجه نشان می دهد قدرت گرایی فرهنگی سبب شده است تا زنان چندان در پست های بالای سازمان جایگاهی را نتوانند کسب کنند، چراکه به طورکلی ساختارهای مردسالار به واسطه وجودِ پذیرش فرهنگی جامعه، مهمترین پست های سازمانی را در تصدی مردان قرار داده است و این موضوع به لحاظ فرهنگی، ارزش هایی را ترویج می دهد که در آن فاصله جایگاه در بالا و پایین سازمانی تعیین کننده ی حدود احترام و منزلت اجتماعی برای افراد باشد و به لحاظ فرهنگی مردان را در این جایگاه، غالبا تثبیت نمایند.
رفتارهای زیست محیطی زنان و اثر دینداری بر آن در شهر ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل اثرگذار بر رفتارهای زیست محیطی زنان، میزان دینداری و آموزه های دینی است. آموزه های دینی در بالابردن ارزش های زیست محیطی نقش دارند. مقاله حاضر رابطه بین میزان دینداری و رفتارهای زیست محیطی در شهر ساری را بررسی می کند. از تئوری ارزش های فرامادی اینگلهارت، الگوی رفتار محیط گرایانه کالموس و اجی من به عنوان چارچوب تئوریک استفاده شد. روش تحقیق، پیمایشی بوده و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته و استاندارد بود. جامعه آماری زنان بالای 18 سال شهرساری بودند. تعداد 400 نفر با شیوه نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. روش تجزیه و تحلیل داده ها، ضریب همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزار SPSS است. از اعتبار صوری استفاده شد و پایایی رفتارهای زیست محیطی 858/0 و برای دینداری 937/0 است.نتایج نشان می دهد میانگین رفتار زیست محیطی(78/3) بالاست. بین دینداری و رفتار زیست محیطی رابطه معنادار مثبت و مستقیم(ضریب پیرسون 465/0) وجود دارد. دینداری با چهار بعد رفتار زیست محیطی(رفتار مصرف انرژی، رفتار حفاظت از محیط زیست، رفتار زیست محیطی در سفر و الگوی خرید زیست محیطی) رابطه مثبت معنادار دارد. چهار بعد اعتقادی، مناسکی، تجربی و پیامدی دینداری با رفتارهای زیست محیطی ارتباط مستقیم دارند. بنابراین، دینداری و آموزه های دینی نقش مهمی در افزایش رفتارهای زیست محیطی زنان دارد.
اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر سازگاری و تاب آوری زوج های جوان
منبع:
زن و فرهنگ سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
95-108
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر سازگاری و تاب آوری زوج های جوان شهر بشرویه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز فرهنگی- تربیتی کانون عترت، کانون امیرالمؤمنین و مرکز بهداشت شهر بشرویه در سال 1396 می باشند. نمونه آماری پژوهش شامل 24 زوج که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. روشپژوهش شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه سازگاری بل (1961) و مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) بود که در مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل گردید و پس از آن گروه آزمایش طی 8 جلسه یک ساعته تحت آموزش مهارت های ارتباطی قرار گرفتند. داده ها با روش تحلیل کوواریانس یک راهه نشان دادند؛ در پس آزمون گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، افزایش معناداری در سازگاری و تاب آوری داشته و بر اساس مشخص شد آموزش مهارت های ارتباطی موجب افزایش سازگاری و تاب آوری زوج ها شده بود.
نقش اعتماد سازمانی مدرسه و خودکارآمدی در توسعه حرفه ای معلمان زن دوره ابتدائی با نقش میانجیگری ادراک رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
79 - 110
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش اعتماد سازمانی مدرسه و خودکارآمدی در توسعه حرفه ای معلمان زن دوره ابتدایی، با نقش میانجی ادراک رهبری انجام شد. جامعه آماری شامل تمام معلمان رسمی زن دوره ابتدایی شهرستان ارومیه به تعداد 1420نفر می باشد که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای302 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. روش پژوهش، توصیفی- همبستگی از نوع مدلسازی معادلات ساختاری می باشد. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه های استاندارد بود که روایی و پایایی آن ها تایید شد. پایایی پرسشنامه ها بر اساس آلفای کرونباخ برای خودکارآمدی91/0، اعتمادسازمانی مدرسه92/0، ادراک رهبری89/0، توسعه حرفه ای 86/0به دست آمد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS و AMOS نشان داد که خودکارآمدی معلم، اعتماد سازمانی و ادراک رهبری با توسعه حرفه ای معلم ارتباط معناداری دارد، اما خودکارآمدی اثر مستقیم و معنی داری بر توسعه حرفه ای ندارد. اثر غیرمستقیم اعتماد و خودکارآمدی بر توسعه حرفه ای از طریق ادراک رهبری معنی دار می باشد و ادراک رهبری نیز نقش واسطه ای را در ارتباط اعتماد و خودکارآمدی با توسعه حرفه ای ایفا می کند. بنابراین به منظور ارتقاء توسعه حرفه ای معلمان زن ابتدایی می توان به تقویت و ارتقاء اعتمادسازمانی و خودکارآمدی همچنین انتخاب سبک های رهبری مناسب به عنوان یکی از عوامل میانجی گر توسعه حرفه ای اقدام نمود.
آثار تجمل گرایی در خانواده اسلامی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با روش تحلیلی-توصیفی، آثار و پیامدهای تجمل گرایی در خانواده اسلامی را بررسی می کند. پس از بیان و توضیح مفاهیم اصلی و کلیدی یعنی، خانواده، تجمل و اسراف، انواع و عوامل تجمل گرایی بیان می شود. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که خودنمایی و تأثیرپذیری از فرهنگ بیگانه و غرب از عوامل اساسی تجمل گرایی و اسراف در خانواده هاست که در تهیه خوراک، پوشاک و مسکن، خود را نشان می دهد. از آثار و پیامدهای تجمل گرایی می توان به پیامدهای اقتصادی، دینی، اخلاقی و تربیتی اشاره کرد که در پژوهش حاضر بررسی می شوند.
تبیین جامعه شناختی انحرافات جنسی در زنان(مطالعه مورد زنان دارای سابقه زندان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با رویکرد نظریه بنیانی، به مطالعه کیفی پدیده تن فروشی و شیوع روابط نامشروع و بی بندباری جنسی در جامعه که منجر به پدیده «فروپاشی» گردیده و بررسی شرایط علًی، شرایط مداخله گر، زمینه ها، استراتژی ها و پیامدهای استراتژی های بکار رفته، می پردازد. چیرگی و استیلای انحرافات جنسی بنا بر نظر اندیشمندان علوم اجتماعی، از مهم ترین عوامل گرایش به جرم و بزهکاری می باشد. هدف از این پژوهش، بررسی زمینه های وقوع جرم، استراتژی ها و پیامدهای استراتژی های بکار رفته، توسط زنان زندانی در زندان مرکزی تهران می باشد.روش : با استفاده از روش گرندد تئوری و تکنیک مصاحبه نیمه ساخت یافته، با 14 زن که سابقه بازگشت مجدد به زندان داشته اند، از طریق نمونه گیری هدفمند، مصاحبه عمیق صورت گرفت. بعد از مصاحبه دهم، اشباع مفهومی حاصل گردید. برای اطمینان خاطر، انجام مصاحبه تا نفر چهاردهم، ادامه یافت. داده ها با استفاده از مدل پارادایمی اشتروس و کوربین، مقوله بندی و سپس مدل پارادایمی آن ترسیم گردید.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که، نارضایتی از ازدواج، گرایش به دوست ناباب و تنگناهای مالی، از جمله علل انحراف در این زنان می باشد. فقر، محیط نامناسب خانوادگی، خلأهای عاطفی، آسیب های عمیق دوران کودکی و فقر فرهنگی از عوامل مداخله گر در این انحراف، می باشند که راهبردهایی چون، همانندسازی انحرافی، کجروی برای بقا، ازدواج درمانی و قتل نفس را در پی دارد. برخی از پیامدهای این راهبردها، از هم پاشیدگی خانوادگی، طرد اجتماعی و فروپاشی می باشد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
29 - 44
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش تعهد بر کیفیت زندگی مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم انجام شد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر در برگیرنده ی کلیه ی مادران دارای کودکان مبتلا به اوتیسم شهر قم در سال 1396 بود. با توجه به نیمه آزمایشی بودن طرح، نمونه ای به حجم 30 بیمار (هر گروه 15 نفر) با توجه به معیارهای شمول از بین افراد جامعه آماری به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. اعضای نمونه به صورت جایگزینی تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه ی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی بود. سپس آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 8 جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت نمودند و گروه کنترل مداخله ای را دریافت نکردند . هر دو گروه در مرحله ی پیش آزمون و پس آزمون، پرسش نامه ی پژوهش را تکمیل کردند .برای تجزیه و تحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی مادران دارای کودکان مبتلا به اوتیسم تأثیر معناداری دارد. (01/0 > P) به نظر می رسد این مداخله درمانی برای سلامت روانی مادران دارای کودک اوتیسم کاربردی باشد.
درآمدی بر جایگاه زنان در مناصب قدرت (مطالعه موردی زنان در جمهوری اسلامی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشارکت سیاسی زنان و واگذاری مسؤولیت درحوزه مدیریت و ریاست اعم از ریاست جمهور و یا مسؤولیت هایی که قدرت اعمال نفوذ و اثربخشی حضور آنان را معنادار می سازد، از گذشته بحث محافل سیاسی، دینی و مطالبه زنان قدرتمند و توانمند بوده است. با طرح این سؤال که آیا دیدگاه های اسلامی مانعی است برای حضور زنان در قدرت وآیا حضور زنان در قدرت یک امر واجب است و یا اقتضای جهان امروز و ضرورت این حضور است که این مطالبه را شکل داده است؟تا جایی که منجر به بروز دیدگاه ها و رفتارهایی شده که حاکی از تلاش برای جبران کمبودها و نادیده گرفتن ها برای رسیدن به مناصب قدرت در عرصه سیاست شده است. مثل بروز مکتب فمینیسم و یا سهمیه خواهی، برابری خواهی و اجرای تساوی برای آنان در همه زمینه ها. در این مطالعه که با روش مطالعه میدانی، تجربه زیسته و منابع کتابخانه ای تدوین شده به اثبات ضرورت حضور زنان در مناصب حکومتی و عدم مغایرت مبانی دینی دراسلام به این موضوع پرداخته شده است. حاصل بررسی موضوع نشان می دهد که زنان در ج.ا.ا علیرغم همه تلاش های خود موفق به حضور در مناصب قدرت و مدیریت کلان کشور نشده اند و عوامل این امر قوانین و مقررات مربوط به احزاب و نگاه مردسالارانه در بهره مندی از توان زنان است.
چرخه های تجاری و تفاوت ریسک بیکاری زنان و مردان در مقاطع تحصیلی مختلف در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ایران رقابت شغلی بین زنان و مردان از یک سو و بین مقاطع تحصیلی مختلف متفاوت است. از این رو ریسک بیکاری در مواجهه با چرخه های تجاری نا همگن است. در این پژوهش رابطه چرخه های تجاری و ریسک بیکاری در ایران در بین گروه های تحصیلی بر حسب جنسیّت با به کار گیری الگوی OLS و با استفاده از داده های فصلی در دوره زمانی 1393- 1384 بررسی شد. ابتدا جزء سیکلی با استفاده از فیلتر هودریک پرسکات، استخراج و سپس مدل برآورد و تصریح شد. در ادبیات نظری دو مکانیزم متفاوت برای تبیین تورش در ریسک بیکاری ارائه شده است: جانشینی چرخه ای و ساختاری. نتایج این مطالعه نشان می دهد که ریسک بیکاری برای گروه های تحصیلی بی سواد نسبت به ابتدایی تمامی گروه ها و ابتدایی نسبت به متوسطه زنان ویژگی ضدچرخه ای دارد که با نظریه جانشینی چرخه ای توجیه پذیر است. ولی ریسک بیکاری مردان با تحصیلات متوسطه نسبت به ابتدایی مردان و ریسک بیکاری نیروی کار دارای تحصیلات دانشگاهی نسبت به متوسطه رفتار موافق سیکلی دارد. به بیان دیگر با افزایش تحصیلات به سمت تحصیلات عالی ریسک بیکاری در زمان رکود برای زنان و مردان کاهش می یابد که با نظریه جانشینی چرخه ای توجیه پذیر است. علت آن این است که نیروی کار با تحصیلات عالی عمدتاً در بخش های اولیه به کار اختصاص دارند که کم تر تحت تأثیر رکود اقتصادی قرار می گیرد. ولی در دوره رونق این ریسک افزایش می یابد که با نظریه جانشینی ساختاری قابل توضیح است . ریسک بیکاری در ایران تورش جنسیّتی دارد که علت را می توان به تفاوت در ساختار تجزیه شده(تجزیه جنسیّتی و هم حرفه ای)بازار کار جستجو کرد.
بررسی زمینه های تغییر و تحوّل در حقوق و جایگاه زنان در آغاز قرن چهاردهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
121 - 148
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تحولات جایگاه زنان در دوره های مختلف تاریخی و نیز بیان زمینه های تغییر در حقوق و جایگاه آنان در جوامع اسلامی در آغاز قرن چهاردهم هجری است که بر اساس روش تاریخی تحلیلی، از نوع تحلیل محتوا می باشد. ظهور دین اسلام سرآغاز تحولاتی عظیم در حقوق و جایگاه زنان بود. زنان در دوران پیامبر(ص) در تمامی عرصه های اجتماعی فعالیت و اظهارنظر می نمودند؛ اما این دوران عزّت، چندان به طول نینجامید و پس از وفات پیامبر(ص) عواملی همچون بازگشت به سنت های جاهلی، رواج فساد، آمیزش با فرهنگ های بیگانه، رواج اندیشه های مردسالارانه، ظهور دیدگاه های افراطی، نگاه ابزاری به زنان و بی توجهی به آموزش آنان، زمینه های انحطاط در جایگاه زنان را در جامعه فراهم نمود و زن ارزش، احترام و جایگاه اجتماعی اش را از دست داد. با آغاز قرن چهاردهم هجری عواملی همچون ظهور انقلاب صنعتی و فرانسه، رواج مباحث تجددگرایانه، استعمار و استبداد و مبارزه با آن، ظهور سرمایه داری و شهرنشینیِ زنان، پیشرفت های بشر در تکنولوژی های جدید، احتیاج مبرم به اصلاحات در امپراتوری عثمانی، علاوه بر ایجاد تحولات گسترده در جوامع اسلامی، بار دیگر زمینه های تحوّل در حقوق و جایگاه زنان را پس از دوره ی رکود فراهم نمودند و سبب ایجاد تغییرات گسترده ای در حقوق آنان گردید.
تأملی بر ادله لفظی مخالفان تصدی مناصب حکومتی توسط زنان
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر سعی شده است تا ادله لفظی (آیات و روایات) مخالفان تصدی مناصب حکومتی توسط زنان بررسی شود. امروزه با توجه به اهمیت و نقش زنان به عنوان نیمی از پیکره انسانی، موضوع مشارکت آنها در مناصب سیاسی و حکومتی جامعه مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. بر همین اساس و به علت برخی شبهات فقهی درباره ولایت سیاسی زنان، هدف از پژوهش حاضر بررسی آیات و روایاتی است که از جانب مخالفان حضور زنان در مناصب حکومتی مورد استناد واقع شده است. بدین منظور پژوهش حاضر با روش تحلیلی-توصیفی و با رویکردی فقهی– تفسیری ابتدا به نقل آیات و روایات موجود در زمینه عدم جواز تصدی مناصب حکومتی توسط زنان می پردازد و سپس آنها را نقد و بررسی می کند. نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد که آیات و روایات مورد استناد مخالفان تصدی زنان به طور قاطع دلالتی بر منع زنان از تمام مناصب حکومتی ندارد و هر یک به نوعی مورد مناقشه و خدشه واقع شده اند و همین امر موجب عدم قطعیت در استدلال به آنها می شود. از این ادله می توان در منع ولایت عام برای زنان در سطح حاکم امت اسلامی استفاده کرد و حکم به ممنوعیت تصدی مقام رهبری و ولایت عام برای زنان داد، اما در سطوح پایین تر و در ولایاتی چون ریاست دولت، نمایندگی مجلس، وزارت و مدیریت های دیگر نمی توان حکمی این چنین داد.
طراحی مدل تحلیل ساختاری- تفسیری عوامل مؤثر بر ایجاد سقف شیشه ای بر اساس تحلیل دلفی (مطالعه موردی: زنان شاغل در ستاد شرکت ملّی پخش فراورده های نفتی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق از طریق تحلیل تفسیری-ساختاری (ISM)، به دنبال طراحی مدلی مبتنی بر دسته بندی و تفکیک عوامل مؤثر بر ایجاد سقف شیشه ای کارکنان زن شاغل در ستاد شرکت ملّی پخش فراورده های نفتی ایران بود. پژوهش حاضر در بازه زمانی یکساله بین آذر ماه 1395 - دی ماه 1396 انجام شد. روش پژوهش ترکیبی بود که در بخش کیّفی بر شناسایی عوامل مؤثر بر ایجاد سقف شیشه ای از طریق بررسی مبانی نظری و تئوریک و انجام تحلیل دلفی با مشارکت 20 متخصص به عنوان اعضای پانل مبتنی بود و در بخش کمّی نیز از طریق تشکیل ماتریس خودتعاملی ساختاری به دنبال مدل سازی ساختاری و تفسیری بود که در این بخش تعداد 30 نفر از متخصصان منابع انسانی (داخل و خارج از شرکت) مشارکت کردند. نتایج پژوهش نشان می دهد که اساسی ترین عامل سقف شیشه ای زنان در ستاد شرکت ملّی پخش فراورده های نفتی ایران بر اساس مدل طراحی شده، نبود قوانین حمایتی است، که این شاخص مربوط به مؤلّفه اصلی علل برون سازمانی و مؤلّفه فرعی علل سیاسی و مقرراتی در نتایج دلفی بودند. همچنین در بالاترین سطح و در واقع کم اثرترین عامل بر ایجاد سقف شیشه ای، شاخص عدم جوّ مناسب برای کار زنان، از علل ساختاری مؤلّفه اصلی درون سازمانی است.
رابطه جنسیت و اضطراب آشکار و پنهان: نقش دلبستگی به خدا و پایگاه هویت من(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین جنسیت و اضطراب آشکار و پنهان با تأکید بر نقش تعدیل کنندگی دلبستگی به خدا و پایگاه هویت من در دانشجویان دانشگاه قم انجام شد. در این مطالعه همبستگی، تعداد 370 نفر دانشجو (190 پسر و 180 دختر) از میان دانشجویان دانشگاه قم انتخاب شدند و به آزمون گسترش یافته عینی پایگاه هویت من، دلبستگی به خدا و پرسش نامه اضطراب کتل پاسخ دادند. نتایج نشان داد که بین جنسیت و اضطراب رابطه معناداری وجود ندارد و جنسیت پیش بینی کننده معناداری برای اضطراب نیست، اما هویت تحقق یافته، هویت بحران زده و دلبستگی به خدا با اضطراب رابطه داشته و به طور معناداری می توانند اضطراب را پیش بینی نمایند. بر اساس نتایج رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی، اثر متقابل جنسیت و هویت تحقق یافته و نیز اثر متقابل جنسیت و هویت بحران زده برای اضطراب آشکار معنادار بود، ولی برای اضطراب پنهان معنادار نبود. به علاوه، اثر متقابل جنسیت و دلبستگی به خدا برای اضطراب معنادار نبود. همچنین نتایج نشان داد که جنسیت همراه با هویت و دلبستگی به خدا مقدار اندکی به واریانس تبیین شده اضطراب آشکار و پنهان می افزاید که قابل توجه نیست. بنابراین، می توان گفت که احتمالاً نمی توان اضطراب را به جنسیت نسبت داد، بلکه متغیرهای دیگری مانند پایگاه هویت من و دلبستگی به خدا نقش مهم تری در تبیین اضطراب دارند که می توان آنها را متغیر پیش بین برای اضطراب معرفی کرد.