فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۶۱ تا ۱٬۳۸۰ مورد از کل ۶٬۱۱۵ مورد.
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و دوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۸۹
117 - 142
حوزه های تخصصی:
در نگاه اول شاید انتخاب شیوه ی زندگی فردی تصمیم شخصی به نظر برسد، اما با نگاهی عمیق تر می-توان گفت دگرگونی های شکل گرفته در شیوه ی زندگی افراد، گذشته از آن که متأثر از تحولات جاری جامعه است، خود زمینه ساز و اثر گذار بر شکل گیری تحولات آتی خانواده و جامعه نیز خواهد بود. نتایج به دست آمده از مطالعات و پژوهش های صورت گرفته در سال های اخیر نشان می دهد در پی تغییراتی چون افزایش تحصیلات و مهاجرت دختران زندگی در اقامتگاه ها در شهرتهران افزایش یافته است. این پژوهش با رویکرد پدیدارشناسی تفسیری اسمیت، فلاور و لارکین، فهم و تفسیر دختران ساکن در اقامتگاه و تجربه ی زیست آنها از این شیوه زندگی را مطالعه کرده است. جامعه ی آماری پژوهش 16 نفر از دختران ساکن در اقامتگاه در شهر تهران است. داده ها با استفاده از مصاحبه ی عمیق نیمه ساختاریافته به دست آمد. نتایج به دست آمده نشان داد تنهایی مفرط، احساس تعلیق در زندگی، بی هدفی، کاهش روابط با خویشاوندان از تجاربی است که این دختران پشت سر می گذارند.
بررسی جامعه شناختی احساس طرد شدگی زنان در بین خانواده های زن سرپرست تحت پوشش اداره بهزیستی شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر تلاشی است برای بررسی درک وچگونگی تفاسیر کنشگران از مسئله طرد اجتماعی که با رویکردی برساختی و برای تحلیل این مسئله از روش کیفی نظریه زمینه ای استفاده شده است و با تعداد 30 نفر از زنان سرپرست خانوار مراجعه کننده به مرکز بهزیستی شهر مشهد مصاحبه نیمه ساخت یافته صورت گرفته است، یافته ها حاکی از یک فضای جنسیت زده است که روابط را تحت سیطره خود قرار داده و عاملی در جهت طرد درون گروهی و برون گروهی است. از خلال تحلیل ها هشت مقوله عمده: طرد خودخواسته، احساسات ناشی از حقارت و بی هویتی، اختلال در سلامت اجتماعی و روانی، عادت واره های فرهنگی، زنانه شدن فقر، بازتولید کلیشه های جنسیتی، تعدد و فشار نقش، ایجاد بدیل های جبران کننده و عدم اعتماد به استمرار حمایت های نهادی و خانوادگی از بطن مفاهیم استخراج شد که در نهایت به تولید مقوله هسته ای با عنوان ناکامی قابلیتی مبادرت ورزیدیم
ارزیابی نقش شبکه های اجتماعی مجازی در توانمند سازی زنان(مطالعه موردی؛ شهر باغملک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
193 - 222
حوزه های تخصصی:
امروزه شبکه های اجتماعی به محلی برای حضور اقشار مختلف جامعه، به ویژه زنان و مکان تبادل آرا و افکار آنان جهت تأمین نیازهای مناسب با زندگی اجتماعی زنان و توانمندسازی آنان تبدیل شده است. درواقع، افزایش اطلاعات مجازی کاربران زن و آگاهی آن ها از نقش اطلاعات در توانمندسازی و نقش آفرینی بالاتر، آن ها را به مشارکت بیشتر در دنیای مجازی واداشته است. به همین منظور پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش شبکه های اجتماعی مجازی در توانمندسازی زنان شهر باغملک تدوین شده است. رویکرد حاکم بر این پژوهش، به لحاظ هدف، کاربردی - نظری و به لحاظ ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است. داده های نظری پژوهش به روش کتابخانه ای از طریق کتب موجود و مقالات جمع آوری شد. همچنین اطلاعات میدانی با استفاده از پرسشنامه، گردآوری و به وسیله نرم افزار SPSS.22 تجزیه وتحلیل شد. نتایج پژوهش بیانگر این است که مدل مفروض تدوین شده توسط داده های پژوهش حمایت می شوند، به عبارت دیگر برازش داده ها به مدل برقرار و همگی شاخص ها دلالت بر مطلوبیت مدل معادله ساختاری دارند. همچنین نتایج پژوهش نشان دهنده تأثیر مستقیم و بالای متغیر شبکه های اجتماعی مجازی بر توانمندسازی اقتصادی، اجتماعی - فرهنگی و اطلاعاتی زنان است. برآوردهای مربوط به آزمون فریدمن بیانگر این است که در حوزه ی توانمندسازی اقتصادی، متغیر ارتقاء روحیه کارآفرینی؛ در حوزه ی توانمندسازی اجتماعی– فرهنگی، متغیر بهبود نظرات و ایده ها و در حوزه ی توانمندسازی اطلاعاتی، متغیر اخبار و حوادث در رتبه اول قرار دارند.
تعیین کننده های اجتماعی و فرهنگی نگرش دانشجویان به سقط جنین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و دوم بهار ۱۳۹۹ شماره ۸۷
109 - 130
حوزه های تخصصی:
سقط جنین، به عنوان مسئله ای اجتماعی- پزشکی در سالهای اخیر افزایش یافته است. مقاله ی پیش رو، به بررسی عوامل و تعیین-کننده های نگرش دانشجویان به سقط جنین می پردازد. روش مطالعه کمی- پیمایشی با حجم نمونه 384 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران می باشد. نتایج نشان داد که نگرش مثبت به سقط جنین در بین زنان بیشتر از مردان، افراد بدون همسر بیشتر از افراد دارای همسر، فارس ها بیشتر از بلوچ ها و ترکمن ها، و جوانان زیر 25 سال بیش تر است. علاوه بر این، نتایج تحلیل چندمتغیره نشان داد که متغیرهای درگیری در فعالیتهای فراغتی، نگرش مثبت به معاشرت فرازناشویی، و برابری گرایی جنسیتی اثر افزایشی و در مقابل، متغیرهای دینداری و ارزش فرزند اثر کاهشی بر نگرش به سقط جنین دارند. در مجموع این متغیرها حدود 46 درصد از واریانس نگرش نسبت به سقط جنین را تبیین کرده اند. از اینرو، تحولات ارزشی و فرهنگی در جامعه ایران به ویژه در میان جوانان موجب تغییر نگرش ها نسبت به سقط جنین شده است.
صلح پژوهی در سرپرستی زوج بر زوجه
حوزه های تخصصی:
انسان موجودی اجتماعی است. در تمام نهادهای اجتماعی در راستای صلح و آرامش، فردی به عنوان سرپرست تعیین می شود. خانواده که مهمترین نهاد اجتماعی است از این امر جدا نیست و برای به سامان رسیدن برنامه ها و سیر حرکتش نیازمند یک مسئول و سرپرست است. در نظام خانواده، سرپرستی امور آن برعهده مرد نهاده شده است و در آیه 34 صوره نساء تصریح به این امر شده است. در گستره اختیارات سرپرست دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. برخی بر این باورند که براساس این آیه اطاعت از مردان بر زنان به طور مطلق و همانند اطاعت بردگان است و از طرفی بعضی افراد سودجو از این دستور الهی سوء استفاده کرده اند و از تکلیف قوامیت به عنوان اهرم فشار علیه زنان استفاده می کنند و آرامش خانواده را مختل می کنند. از نظر برخی دیگر، قوامیت به عنوان تکلیف بر مرد دانسته شده است که مرد موظف است به امور خانواده اهتمام ورزد و لزوم اطاعت منحصر به مسائل زناشویی است نه در کل امور زندگی و در نهایت گروهی دیگر از این آیه، لزوم تصدی مناصب اجتماعی توسط مردان را برداشت کرده اند. اسلام قوامیت را به معنای تکلیف دانسته نه به معنای سلطه مطلق بر زنان اگرچه لازمه ریاست اطاعت است البته نه اطاعت در تمام حیطه های زندگی. اطاعت زن از مرد تنها در محدوده مسائل زناشویی است. نوشتار حاضر علاوه بر تبیین ماهیت و گستره قوامیت، رابطه سرپرستی مردان در خانه را با مؤلفه های صلح بررسی می کند ازجمله عدالت محوری، تعاون و همبستگی، احساس مسئولیت و ... . دستاورد نوشتار حاضر این است که قوامیت مرد، نوعی مسئولیت برای اداره کانون خانواده است که به دنبال آن، تکالیف و وظایفی برعهده مرد خواهد آمد از جمله لزوم نفقه و رفتارعادلانه و ... . نوشتار حاضر درصدد تبیین ماهیت و گستره قوامیت و مشخص کردن محدوده اطاعت زوجه از زوج است تا بدین وسیله موجبات صلح و آرامش در خانواده فراهم شود و از نزاع های خانوادگی پیش گیریی شود و به همین ترتیب زمینه صلح در اجتماع فراهم شود.
نگاره زن اشکانی بر روی آثار و یافته های باستان شناسی
منبع:
زن و فرهنگ سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۵
7 - 19
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی حضور، نمایش و جایگاه زن به مفهوم وسیع آن بر روی آثار و مواد فرهنگی باستان شناختی برجای مانده از دوران اشکانیان می باشد. جامعه پژوهش شامل نقش و نگار زنان بر روی آثار دوران اشکانی است. نمونه نگاره های زن بر اساس شواهد باستان شناختی می باشد. طرح تحقیق توصیفی-تحلیلی و بر پایه تطبیق داده ها به صورت کیفی است. گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و موزه ای با استفاده از منابع مکتوب و دیجیتال انجام شده است. نتایج نشان می دهند که در این دوره بیشتر از ادوار پیشین به شمایل نگاری زنان توجه شده و نسبت به دوره های قبل از خود به کلی متفاوت است. محصولات هنری به شدت التقاطی هستند و هیچ سبک خاصی در آن ها به چشم نمی خورد. نوع پوشش رایج زنان دوره اشکانی در مناطق مختلف متفاوت است. وجود آثار به جا مانده از نگاره زنان و ملکه ها بر روی سکه ها، نقوش برجسته، سردیس ها، نیم تنه ها، پیکرک ها، مجسمه ها، نقاشی های دیواری، آرایه های معماری، زینت آلات، ظروف و ریتون ها بیانگر نقش و حضور سیاسی و اجتماعی زنان در این دوره می باشد. از سویی دیگر مقایسه آن ها با دوره های مختلف راه را برای شناخت هر چه بیشتر بافت اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و سیاسی در دوره اشکانی هموار می کند.
تأثیر برابری جنسیتی درون خانواده بر قصد فرزندآوری زنان نقاط شهری استان بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۸ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
151 - 172
حوزه های تخصصی:
هنگامی که مفهوم برابری جنسیتی در تبیین باروری استفاده می شود، اغلب در رابطه با تغییرات تحصیلات و وضعیت اشتغال زنان تقلیل می یابد؛ در حالی که بخش مهمی از برابری جنسیتی به حوزه خانواده بر می گردد. با بهره گیری از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 600 زن 18 تا 44 ساله واجد شرایط در نقاط شهری استان بوشهر مطالعه شدند. نتایج تحلیل خوشه ای نشان دهنده دو سنخ متفاوت برابریِ جنسیتی درون خانواده در میان زنان پاسخگو بود. میزان مشارکت مردان در مراقبت از فرزند، مشارکت مردان در امور خانه، مشارکت مردان در امور بیرون از خانه (که با امور منزل در ارتباط است) و میزان مشارکت زنان در تصمیمات خانواده در سنخ اول کمتر از میانگین قرار داشت؛ درحالی که هر یک از متغیر های گفته شده در سنخ دوم بالاتر از میانگین قرار دارد. نتایج تحلیل چند متغیره نشان داد با کنترل سایر متغیرهای پژوهش احتمال قصد رفتن به توالی بالاتر فرزندآوری در خانواده های با ساختار برابری جنسیتی بیشتر نسبت به خانواده های با ساختار برابری جنسیتی کمتر حدود 56 / 2 برابر بالاتر است. بر اساس نتایج این پژوهش می توان گفت فرهنگ سازی و گفتمان سازی در جهت افزایش برابری جنسیتی درون خانواده در افزایش تمایلات زنان به فرزندآوری می تواند نقش مهم و تعیین کننده ای داشته باشد.
اثربخشی آموزش توانمندسازی فردی برخودکارآمدی، کارآفرینی و انسجام خانواده در زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
289 - 308
حوزه های تخصصی:
زنان سرپرست خانوار یکی از آسیب پذیرترین اقشار جامعه در برابر آسیب های اجتماعی هستند و توانمندسازی می تواند به آنان در کاهش مشکلات اقتصادی و اجتماعی کمک نماید. این پژوهش با هدف تبیین اثربخشی آموزش توانمندسازی فردی برخودکارآمدی، کارآفرینی و انسجام خانواده در زنان سرپرست خانوار انجام شد. جامعه آماری زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) در شهر اهواز بود. از میان این گروه، به صورت در دسترس 40 نفر انتخاب و به تصادف در دو گروه (20 نفری) کنترل و آزمایش قرار گرفتند. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. در این پژوهش از پرسشنامه خودکارآمدی شرر و پرسشنامه کارآفرینی احمدپورداریانی و انسجام خانواده اولسون استفاده شد. گروه آزمایش در طول 9 جلسه ، هرجلسه به مدت 60 دقیقه، جلسات آموزش توانمندسازی فردی کریمی وکیل و همکاران را دریافت کردند. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند (P
سنخ شناسی کیفی پیامدهای اسکان زنان در اردوگاه سیل زدگان با تأکید بر مؤلفه جنسیت (مطالعه زنان سیل زده شهرستان سوسنگرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
47 - 70
حوزه های تخصصی:
در آغاز سال 1398 سیلاب شهرهایی از استان خوزستان را دربرگرفت و در شهر سوسنگرد اردوگاه هایی برای اسکان زنان و کودکان در نظر گرفته شد. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف تحلیل کیفی پیامدهای اسکان زنان سیل زده در اردوگاه ها، به روش کیفی تحلیل مضمون انجام گرفته است. نمونه گیری به صورت هدفمند بوده و تا زمان اشباع نظری و تعداد 20 مصاحبه انجام و روش گردآوری داده ها مصاحبه عمیق بدون ساختار بوده است. نتایج تحلیل داده ها به شیوه کدگذاری در نرم افزار NVivo8 نشان داد که پدیده «سکونت اردوگاهیِ زنانه» آنومی فردی و آنومی ساختاری را به دنبال داشته است. ابعاد آنومی فردی عبارتند از: 1)روان پریشی (با مقولات فرسایش عاطفی و فرسایش روانی) و 2)ناکارآمدی فردی با مقولات اختلال کارکرد فردی، خودسربارپنداری، فقدان حمایت نهادی و انزوای اجتماعی). ابعاد آنومی ساختاری نیز عبارتند از: 1)اجتماع پریشی(با مقولات فرسایش انسجام اجتماعی و فرسایش سرمایه اجتماعی) و 2)ناکارآمدی ساختاری(با مقولات اختلال کارکرد ساختاری، فرسایش سلامت اجتماعی، دیگرسربارپنداری و انزوای بخشی). آنچه در تحقیق حاضر به عنوان یک دستاورد مهم محسوب می گردد این است که دیدگاه زنانه به پدیده های اجتماعی با دیگاه مردانه متفاوت است و تجربه این پیامدهای منفی به واسطه جنسیت زنانه آنها و تأثیر جنسیت بر درک آنها از پدیده ها و نگرش آنها نسبت به پدیده هاست.
مؤلفه های فمینیسم در سینمای شانتال آکرمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
411 - 436
حوزه های تخصصی:
شانتال آکرمن در فیلم هایش مسائل فمنیسم را مطرح می کند و تناقضات مستتر در هم زیستی عمومی را به نمایش می گذارد. شخصیت های فیلم هایش نقش های سنتی را به چالش می کشند و از این طریق هنجارهای مربوط به زنان را که در اجتماع پذیرفته شده اند مورد پرسش قرار می دهند. تحقیق حاضر سعی در شناسایی و معرفی سینمای زنانه این فیلم ساز دارد. مسئله اصلی پژوهش کاوش و واکاوی عناصر فمنیستی در سینمای شانتال آکرمن است. روش تحقیق کیفی و رویکرد آن توصیفی و اسنادی است و بر اساس اطلاعات برگرفته شده از منابع مکتوب کتابخانه ای اعم از کتاب ها، مقاله ها و آثار صوتی و تصویری است. از این رو، پس از شناسایی مؤلفه های اصلی این نوع فیلم سازی، سه فیلم از آکرمن با نام های ژان دیلمان، شماره ۲۳ اسکل ه تجارت، ۱۰۸۰ بروکسل ، شهرم را منفجر کن و من تو او او ، که به صورت انتخاب هدف مند از موارد مطلوب گزینش شده، بر مبنای مبانی نظری بحث و تحلیل شده است. نتیجه حاصله نشان از آن دارد که آثار آکرمن سعی در نمایش و ایجاد گفتمان تصویری ساده اما صادق از شخصیت و زندگی زنانه ای دارد که در روزمرگی دچار فراموشی و بی توجهی شده است.
بررسی جایگاه اصل کرامت انسانی در حقوق شهروندی از منظر مکتب فقهی مقصدگرا
حوزه های تخصصی:
حقوق شهروندی، مفهوم نوینی است که در جامعه امروزین از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. اهمیت حقوق شهروندی هنگامی مشخص می شود که بخواهیم راجع به یک جامعه دموکراتیک و مردم سالار گفت وگو کنیم، زیرا لازمه چنین جامعه ای، وجود حقوق شهروندی است که جزء لاینفک آن می باشد و شهروندان یک کشور با لحاظ کردن اصل کرامت انسانی، از این حقوق برخوردار می شوند. کرامت انسانی مبنای حقوق شهروندی است که خود به دو قسم کرامت ذاتی و کرامت اکتسابی تقسیم می شود. در این مقاله نویسنده درصدد پاسخ به این سؤال است که آیا کرامت انسانی که به عنوان اصل و پایه حقوق شهروندی دارای اهمیت است، از نظر مکتب فقهی مقصدگرا در دسته ضروریات قرار می گیرد یا خیر؟ بدین منظور در این تحقیق ابتدا مفاهیم به کار رفته در متن، تعریف شده و با استفاده از آیات و روایات، مورد بررسی قرار گرفته تا زمینه برای بررسی موضوع کرامت به عنوان یکی از ضروریات در مکتب فقهی مقصدگرا فراهم شود و در پایان نیز لزوم رعایت حقوق شهروندی به منظور حفظ کرامت انسانی به عنوان ضروری دین، مورد بحث قرار می گیرد.
مطالعه نشانه شناسانه زیورآلات تومار زنان ایل تکه قوم ترکمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
369 - 392
حوزه های تخصصی:
پوشش و زیورآلات سهمی بسزا در شکل گیری هویت جمعی اقوام دارند و چگونگی آراستگی بدن به نوعی بیانگر ساختار زندگی و فرهنگ یک قوم محسوب می شود. زینت همواره بخشی مهم از سنت زندگی افراد، به خصوص زنان، را شکل می دهد. در این زمینه، اقوام ترکمن، که از خرده فرهنگ های تمدن اسلامی به حساب می آیند و در بخشی از آسیای مرکزی و ایران زندگی می کنند، به طوایف مختلف تقسیم می شوند که یکی از آن طوایف ایل تکه است. زیورآلات طوایف ترکمن ویژگی های هویتیِ خاصی دارند که ضمن حفظ هویت جمعی قوم ترکمن، هویت ایل خود را نیز متمایز می کند. زنان قوم تکه، زیوری به نام تومار دارند که به عنوان قاب محافظ کاغذ دعا زینت زنان ایل است. این مقاله در نظر دارد به مطالعه نشانه های هویتی، باوری و آیینی «زیورِتومار» بپردازد. اینکه چه لایه های نشانه شناسانه ای در طراحی این زیور (تومار زنان ایل تکه) به کار رفته است؟ و تومار غیر از کاربردهای اولیه (قاب دعا و پوشش تزئینی)، چه دلالت های معنایی دیگری در گفتمان معناشناختی قوم ترکمن دارد؟ از پرسش های اساسی این نوشتار است. در مقاله حاضر، نشانه های بصری در هفت نمونه تومار به طور کیفی مورد خوانش نشانه شناسانه قرار گرفته است و داده ها از میان اسناد مکتوب، شفاهی و میدانی گردآوری شده اند. شیوه بررسی توصیفی تحلیلی با رویکرد نشانه شناسی لایه ای است. در تجزیه نشانه شناسانه زیور تومار به شش لایه ادارکی، این نتیجه حاصل آمد که توصیف، تحلیل و تفسیر نشانه ها کاربرد مشخص اولیه آن را معنادار می کند و دلالت های معنایی نشانه ها به مفاهیم عمیق در باورهای قومی، مذهبی شمنی و اسلامی اشاره دارد.
واکاوی نخبگانی (کژ) کارکردهای شروط ضمن عقد نکاح در بستر خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شروط ضمن عقد نکاح از جمله تمهیدات اسلام برای تحکیم خانواده است که امکان انعطاف پذیری و تطابق خانواده با شرایط زمان و مکان در عرصه های مختلف را فراهم می کند. این شروط همچون دیگر قواعد حقوقی، معلول فشارهای اجتماعی و برای پاسخ گویی به نیازهای جامعه است. بنابراین، انتظار می رود میان نیازهای خانواده و جامعه، فشارهای اجتماعی و قوانین حقوقی، تناسبی هرچند تقریبی برقرار کند، اما در عمل، تحقق این امر با تردید روبروست. پژوهش حاضر با هدف بررسی کارآمدی این شروط انجام شد. داده های پژوهش با استفاده از مصاحبه نیمه ساخت یافته با متخصصان حقوقی و جامعه شناسان در حوزه خانواده (شامل قضات، جامعه شناسان، وکلا، اساتید دانشگاه و مشاوران) جمع آوری و با استفاده از روش تحلیل مضمون، مقوله های (کژ)کارکردهای این شروط استخراج شد. براساس نتایج، کارکردهای مثبت و منفی این شروط در زیر مقوله های کارکردهای آشکار مثبت (شامل تسهیل طلاق زنان در شرایط مالایطاق و احقاق حقوق زن)، کارکرد آشکار منفی (شامل بالا رفتن آمار طلاق، افزایش طلاق عاطفی، دیدگاه اجباری بودن امضا شروط)، کارکردهای پنهان مثبت (شامل تعدیل قدرت و خشونت در خانواده) و کارکردهای پنهان منفی (شامل سوء استفاده برخی از زنان، شرایط زنان پس از طلاق، عدم تقاضای مردان برای طلاق و زمینه سازی اختلافات بعدی) قرار گرفت. نتایج نشان داد که این شروط در جایگاه واقعی خود نیست و خلأهای موجود سبب دور شدن این شروط از فلسفه اولیه تأسیس شده است.
واکاوی جامعه شناختی مصادیق خشونت علیه زنان در حقوق بین الملل با تأکید بر بارداری اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشونت جنسی در هرحالت و توسط هر فردی محکوم است. نهادینه شدن فرهنگ مردسالاری، خوارانگاری زنان، عدم حمایت جامع قوانین حقوقی از آنان و درونی شدن خود خوار انگاری زنان، از عوامل داخلی در هر جامعه است که باعث تداوم خشونت در اشکال مختلف علیه زنان شده و سپس به جامعه بین الملل تسری پیدا می کند. هدف اصلی این مقاله، واکاوی مصادیق خشونت جنسی علیه زنان در حقوق بین الملل با تأکید بر بارداری اجباری است. بارداری اجباری به عنوان جنایت علیه بشریت نه تنها به دلیل برهم خوردن ترکیب جمعیتی یا نسل زدایی، بلکه به دلیل ظلم و ستمی که بر زن آسیب دیده صورت می گیرد، باید جرم انگاری شود. منع خشونت جنسی کم و بیش در قوانین کشورها جرم انگاری شده است و در رویه قضایی بین المللی شاهد قضایایی از بارداری اجباری هستیم. این مقاله به لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت توصیفی و تحلیلی است. روش گردآوری داده ها، به شیوه کتابخانه ای بوده و تحلیل و تجزیه داده ها با شیوه کیفی تحلیل ساختاری و تفسیری انجام گرفته است.
پیش بینی علایم اختلال شخصیت مرزی بر اساس رابطه والد فرزند و حمایت اجتماعی ادراک شده: نقش میانجی شفقت خود، بخشودگی و عزت نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۸)
184 - 204
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف مدل یابی اختلال شخصیت مرزی بر اساس ارتباط با والدین و حمایت اجتماعی ادراک شده با توجه به نقش واسطه ای شفقت خود، بخشودگی و عزت نفس زنان انجام شد. روش پژوهش از نوع مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل زنان 20 تا 50 ساله شهر اصفهان و حجم نمونه شامل 270 نفر از زنان بودند که با روش تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های رابطه ی والد-فرزند (فاین، مورلد و شویل، 1983)، حمایت اجتماعی ادراک شده چندبعدی (زیمت و همکاران،1988)، شفقت خود (نف، 2003)، انگیزه های بین شخصی (مک کالو و همکاران، 1998)، عزت نفس (روزنبرگ، 1989) و پرسشنامه شخصیت مرزی (جکسون و کلاریج، 1991) بود. جهت تحلیل داده ها از نرم افزارهای اس پی اس اس نسخه ی 23 و ایموس نسخه 23 استفاده شد. یافته ها بیانگر رابطه منفی و معنی دار حمایت اجتماعی، عزت نفس، شفقت به خود و بخشودگی با علائم شخصیت مرزی بود. در بررسی اثرات غیرمستقیم در مدل نهایی، رابطه با پدر از طریق شفقت خود، رابطه با مادر از طریق بخشودگی و حمایت اجتماعی ادراک شده از طریق عزت نفس با اختلال شخصیت مرزی رابطه داشت. یافته های پژوهش علاوه بر تلویحات کاربردی و نظری می تواند به عنوان الگویی مفید در سیر پیش بینی و آسیب شناسی اختلال شخصیت مرزی در کنار سایر الگوهای موجود به کار گرفته شود.
الگوی سیاست جنائی افتراقی در امور کیفری خانواده با خروج از صلاحیت دادسرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بالندگی سیاست جنائی هرکشوری در گرو انطباق حداکثری آن با واقعیات اجتماعی و انعطاف پذیری آن با موضوعات و نهادهای گوناگون تشکیل دهنده آن می باشد. رویکرد قانون اساسی و سیاست های کلی نظام درایجاد نظام حقوقی خانواده، منبعث ازشرع انور و منطبق بر اقتضائات جامعه، بر بنای تعالی و تحکیم بنیان خانواده استقرار یافته است. برخلاف این تاکید، سیاست کیفری کشور در حوزه خانواده، با تدوین راهبردهای سزاگرایانه و امنیت مدار و تعیین مراجع متعدد برای رسیدگی به دعاوی و منازعات خانوادگی ورشد افسارگسیخته این ساختارها، با شرع انور، سیاست های کلی نظام، قانون اساسی و اهداف و رسالت های ترسیمی آنها، فاصله معناداری دارد. در عمل این سیاست کیفری، نه تنها کارآمدی لازم جهت تحقق اهداف اختصاصی و افتراقی پیش بینی شده درآن سیاست ها را نداشته و ظرفیت تامین امنیت وعدالت آن دچار چالش اساسی شده است، بلکه با اثربخشی معکوس، مقدمات فروپاشی این نهاد مقدس را فراهم می سازد. اقتضا دارد سیاست جنائی افتراقی حاکم بر این حوزه، علاوه بر تامین امنیت وعدالت ، رسالت ترویجِ تشکیل ، تعالی و تحکیم خانواده را تضمین نماید. از سوی دیگر بلحاظ اقتضائات ساختاری، حقوقی و مدیریتی خروج موضوعات خانوادگی از ساختارهای عادی فرآیند دادرسی و تمرکز امور قضائی خانواده در دادگاه تخصصی امری اجتناب ناپذیراست. لذا ضرورت دارد سیاست جنائی اقتضائی و افتراقی حوزه خانواده با تبعیت ازمنشور قانون اساسی و سیاست های کلی نظام وبا لحاظ مقتضیات آن و واقعیات اجتماعی جهت تحقق رسالت و تامین اهداف اختصاصی آن، تدوین و اجرا گردد.
نوع شناسی ساختار قدرت در خانواده ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قدرت در سطح گروه های خرد یکی از تعیین کننده های قوی در روابط بین فردی و نیز مشخص کننده سویه های توافق و یا تضاد و همچنین شیوه های حل مساله در این بستر می باشد. خانواده به عنوان یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی، مسئولیت جامعه-پذیر کردن افراد را بر عهده دارد و به درونی کردن چگونگی مواجهه با مشکلات و شیوه های حل مساله در دامنه ای بین توافق و رضایت، هدایت آمرانه و یا ارعاب و سرکوب می انجامد. یکی از عوامل مهم اثرگذار در شیوه های حل مساله در سطح خانواده تغییراتِ ساخت خانواده و بالتبع ساختار روابط و قدرت آن می باشد و از این رو اطلاع از وضعیت توزیع قدرت در خانواده و جهت گیری های پیش روی، ضرورت دارد. این مقاله با اتکاء به یک پژوهش ملی در حوزه خانواده از طریق روش کمی و با ابزار پرسشنامه در میان 5004 نفر با روش نمونه گیری دو مرحله ای در ایران تکمیل شده است، و به دنبال آن است تا تصویر و توصیف از وضعیت ساختار قدرت در خانواده ایرانی ارائه نماید. مطابق یافته های به دست آمده از این تحقیق، ساختار قدرت در خانواده ایرانی در ابعاد متشکل آن نسبت به گذشته تغییر کرده است به شکلی که توزیع قدرت در بین اعضاء خانواده متقارن تر شده و تا میزانی از سطح آمرانگی و سلسله مراتبی عمودی آن کاسته شده است. در عوض تمایل و جهت گیری خانواده به سمت شیوه-های جدید و مدنی در تصمیم سازی، تصمیم گیری و حل مساله بین اعضاء بیشتر شده است.
مقایسه تجربه فرسودگی والدینی و نگرش به نقش های جنسیتی در مادران شاغل و غیرشاغل ساکن شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه نگرش به نقش های جنسیتی و فرسودگی مادران شاغل و غیرشاغل از وظایف و مسئولیت های فرزندپروری انجام شد. روش پژوهش توصیفی و طرح پژوهش از نوع پس رویدادی است. نمونه پژوهش 195 مادر (76 شاغل و 119 غیرشاغل) بودند که به شیوه دردسترس و داوطلبانه از پنج نقطه شمال، جنوب، غرب، شرق و مرکز شهر تهران در پژوهش شرکت کردند. ابزارهای سنجش شامل مقیاس سنجش فرسودگی والدینی (شامل: خستگی از نقش والدینی، تقابل با خود والدینی گذشته، احساس بیزاری از نقش والدینی و فاصله عاطفی گرفتن از نقش والدینی) و مقیاس نگرش به نقش های جنسیتی (شامل: نقش سنتی، نقش ویژه جنس و نقش های دوگانه جنسیتی) بود. نتایج حاصل از آزمون tگروه های مستقل نشان داد هر دو گروه مادران شاغل و غیرشاغل در نگرش به نقش ویژه هر جنس و ویژگی های دوگانه جنسیتی با یکدیگر تفاوت معناداری داشتند (02/0p=)، اما در فرسودگی والدینی و ابعاد آن با یکدیگر تفاوت آماری معناداری نشان ندادند. نتایج همچنین نشان داد زنان شاغل اگرچه نگرش های برابری خواهانه ای در ایفای نقش های جنسیتی زنانه-مردانه داشته و در عین حال، فشار نقشِ بیش تری را نسبت به مادران غیرشاغل تجربه می کنند، نسبت به مادران غیرشاغل که به نگرش های ویژه جنس اعتقاد بیش تری داشتند، فرسودگی والدینی پایین تری را گزارش کردند. توجه به اضافه بار نقش در مادران شاغل و نحوه گذران فراغت مادران غیرشاغل با فرزندان با توجه به نگرش های جنسیتی آن ها در خور مطالعه است.
بررسی فقهی و حقوقی چالشهای بیماریهای واگیردار با حقوق وتکالیف خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیماری هایی که قدرت سرایت بالایی دارند همانطور که تمام ابعاد زندگی بشر را تحت تأثیر قرار می دهد، بر روابط حقوقی میان افراد نیز تأثیر به سزایی گذاشته و با برخی حقوق و تکالیف تعارض هایی را ایجاد کرده است. قواعد حل تعارض میان ضرر رساندن به خود و اضرار به دیگری اقتضا می کند که ترک قرنطینه (به عنوان مؤثرترین راهکار کنترل بیماری در جامعه) برای فرد مبتلا به چنین بیماری هایی به دلیل تقدم مصالح و سلامت جامعه بر فرد حرام باشد. از سوی دیگر با نگاه تکلیف مدارانه به حضانت، وجوب حضانت کودک مبتلا به این بیماری برای والدینی که افراد پرخطر محسوب می شوند، به دلیل حکومت قاعده لاضرر برداشته می شود؛ ولی با لحاظ ماهیت حق مدارانه حضانت و اطلاقات ادله ایثار ممکن است نتوان حکم به حرمت نگهداری از کودک داد. در نقطه ی مقابل نیز اگر والدین مبتلا به این بیماری شدند و کودک در معرض خطر این بیماری قرار گرفت، قاعده لاضرر اقتضا می کند جهت حفظ سلامتی کودک، تا زمان سلامتی والدین، حضانت از آنان سلب شود. همچنین به دلیل حکومت قاعده لاضرر بر ادله ی اولیه وظیفه ی وجوب نفقه از عهده ی زوج بیمار ساقط است و نهادهای حمایتی حکومت باید شرایط رفاهی فرد مبتلا به این بیماری را فراهم کند یا مشاغلی که ملازمه با ترک قرنطینه ندارد، فراهم کند
تحلیل مفهوم دیگری زنانه در سینمای اصغر فرهادی از منظر آرای امانوئل لویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله فرض های بنیادین در بازنمایی نقش زن در سینمای فرهادی را در چهارچوب غیریتِ امر زنانه در آرای امانوئل لویناس واکاوی می کند. آرای لویناس از این حیث مهم است که همواره از سوی برخی از متفکرین متهم شده که دیدگاهی سنتی درباره زنان داشته است. با بازخوانی آثار فرهادی می توان نگاه مشابهی را جستجو کرد. با این که اغلب سینمای فرهادی با ایده هایی درباره بازنمایی متفاوت از زن ایرانی در ارتباط دانسته شده اما این پژوهش تحلیلی است در باب نحوه مواجهه سوژه مذکر آثارش با این غیریت و این که چگونه زن در این آثار به عنوان قربانی و در عین حال منشأ و سرآغازِ ایجادِ مشکلات مورد شناسایی قرار گرفته است. شباهت میان نگاه فرهادی به زن و آن چه لویناس از غیریت زنانه تعبیر می کند به پرسش بزرگ تری می انجامد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که چگونه تاکید بسیار گفتمان امروز در سینمای ایران بر وجهه قربانی بودن زنان، خود نوعی مداخله در ساخت تصویری از زنان است که سوژه مذکر مداخله گر ایجاد کرده و چگونه رویکرد لویناسی می تواند راهی برای برون رفت از این مداخله و نمایش شیوه ای از ارتباط میان سوژه و دیگری باشد که منجر به دستیازیِ سوژه به دیگری نشود.