فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۶٬۱۱۵ مورد.
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
141 - 167
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های کشف و فهم گفتمان های مسلط بر جامعه، دوره تاریخی یا گروهی خاص، بررسی و واکاوی کلیشه های جنسیتی است. کلیشه های جنسیتی تصاویری یکنواخت و قالبی درباره رفتارهای خاص زنان و مردان است که بدون بررسی و آزمون، ارائه و پذیرفته می شوند. ماکیونس (2001) و تایلور (2003) در این راستا الگویی ارائه داده اند که شامل هفت گویه اصلی و بنیادی راجع به کلیشه های جنسیتی است. ازآنجاکه سعدی یکی از ادیبان و اندیشمندان در حوزه های فرهنگی و اجتماعی قرن هفتم است،بررسی آثار او از منظر بازنمایی کلیشه های جنسیتی، دربستر ادبی، تاریخی و اجتماعی اهمیت دارد. بدین منظور در این پژوهش با توجه به الگوی مذکور، دو اثر مهم سعدی، گلستان و بوستان، مورد بررسی و تحلیل قرارمی گیرد. یافته های تحقیق نشان می دهد شش گویه از هفت گویه این الگو در گلستان و بوستان در قالب عبارات و حکایات مختلف بازنمایی شده اند و سعدی و جامعه او به این گویه ها نگرش مثبت دارند. زنان از این منظر ترسو، ضعیف، منفعل، مشارکتی، مطیع، وابسته، عاطفی، زیبا، ظریف، کم هوش و کم استعداد هستند. در مقابل مردان شجاع، قدرتمند، فعال، رقابتی، مستقل، زمخت، بی احساس، عقلانی، باهوش و زیرک هستند. نکته قابل توجه این است که این الگو برای قرن های متمادی در گفتمان جامعه ایرانی بازتولید شده است.
مقایسه ارزش های والدینی، رضایت والدینی و بهزیستی بر اساس سطح رفاه ادراک شده در والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
59 - 76
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ارزش های والدینی، رضایت والدینی و بهزیستی در والدین ساکن مناطق مختلف شهر تهران انجام شد.
روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع علّی-مقایسه ای است. جامعه پژوهش حاضر دوگروه از پدران و مادران ساکن شهر تهران بودند که از آن میان تعداد 447 والد (225 مادر و 222 پدر) به روش دردسترس از نقاط مختلف شمال، جنوب، مرکز، شرق و غرب شهر تهران انتخاب شدند و از حیث سطح رفاه ادراک شده به سه گروه برخوردار، غیربرخوردار و متوسط دسته بندی شدند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه اهداف و ارزش ها در بزرگسالان (سوئیزو، 2007) با ضرایب همسانی درونی در دامنه 94/0-60/0، شاخص بهزیستی سازمان بهداشت جهانی (WHO-5) با ضرایب همسانی درونی در محدوده 94/0-92/0، مقیاس رضایت والدینی کانزاس (جیمز و همکاران، 1985) با آلفای کرونباخ در دامنه 85/0-82/0 بود.
یافته ها: نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد سه گروه غیربرخوردار، متوسط و برخوردار در پرورش ارزش های سنت و همنوایی، قدرت و پیشرفت، ارتباط با دیگران، سخاوتمندی و خیرخواهی، منحصربه فردبودن و دینداری در فرزندانشان و نیز میزان رضایت از نقش والدینی ِخود با یکدیگر تفاوت معنادار داشته، اما در بهزیستی با یکدیگر تفاوت آماری معناداری نداشتند (01/0>p). نتایج آزمون تعقیبی نشان داد گروه برخوردار به پرورش ارزش های همنوایی، پیشرفت، خیرخواهی و منحصربه فردبودن اهمیت داده و رضایت والدینی بیش تری داشتند و گروه غیربرخوردار به پرورش ارزش دینداری در فرزندانشان اهمیت می دادند.
نتیجه گیری: سطح رفاه ادراک شده خانواده ها می تواند به عنوان یکی از عوامل مؤثر بر اولویت دهی به ارزش های فرزندپروری و رضایت والدین از والدگری مورد توجه قرار گیرد.
ارائه الگوی مدیریت عملکرد توسعه دوچرخه سواری بانوان با رویکرد ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
119 - 132
حوزه های تخصصی:
هدف: شیوه ی زندگی مردم به سوی سبک غیرفعال، شتابی تند گرفته و پیامدهایی از جمله چاقی، اضافه وزن و غیره را در پی دارد. حمل و نقل فعال که شامل دوچرخه سواری و پیاده روی است، روشی مناسب برای جدایی از این نوع سبک زندگی است؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر، ارائه الگوی مدیریت عملکرد توسعه دوچرخه سواری بانوان با رویکرد ساختاری تفسیری است.
روش : در این تحقیق کاربردی، داده ها به صورت میدانی و به شیوه آمیخته (کیفی و کمی) جمع آوری شد. جامعه آماری در بخش کیفی 18 نفر از خبرگان و در بخش کمّی، مدیران فدراسیون در بخش بانوان، مدیران باشگاه های سطح اول دوچرخه سواری و نواب رئیس های بانوان هیأت های دوچرخه سواری استان ها، برابر با 74 نفر بودند. به دلیل محدود بودن اعضا، جامعه با نمونه برابر شد. ابزار تحقیق در بخش اول، پرسشنامه محقق ساخته، شامل 35 شاخص مدیریت عملکرد فدراسیون دوچرخه سواری و در بخش دوم، پرسشنامه خودتعاملی ساختاری بود. روایی پرسشنامه توسط 10 نفر از اساتید مدیریت ورزشی دانشگاه و پایایی آن، با آزمون آلفای کرونباخ تأیید شد (88/0=α)؛ جهت ساختاردهی مؤلفه های مدیریت عملکرد دوچرخه سواری بانوان از تکنیک مدلسازی ساختاری تفسیری استفاده شد.
یافته ها: مدیریت عملکرد فدراسیون در توسعه دوچرخه سواری بانوان، دارای 9 مؤلفه و 35 شاخص است و مؤلفه ها در شش سطح، ساختاردهی شدند. مؤلفه های منابع مالی و نظام رشد آفرین و انگیزشی در سطح زیربنایی و فرایندهای اجرایی در سطح اول مدل قرار گرفتند. ساز وکارهای تشویقی، توسعه ظرفیت های یادگیری و بازاریابی، درآمدزایی و جذب حامیان مالی، ایجاد و یا تقویت دیگر مؤلفه های مدیریت عملکرد فدراسیون دوچرخه سواری، توسعه این رشته ورزشی در بانوان را تسهیل و به توسعه این رشته ورزشی کمک خواهد کرد.
خوانش ترامتنی قالیچه زن نشسته محفوظ در گالری احد زاده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
493 - 515
حوزه های تخصصی:
در دوره قاجار تصاویر زنان بیشتر در قالب زنان اسطوره ای یا غربی در قالی های تصویری بافته شده است. از جمله قالیچه های این دوره که تحت تأثیر هر دو گفتمان قرار گرفته، قالیچه زن نشسته محفوظ در گالری احدزاده است. این قالیچه از نظر شکل ظاهری شباهت بسیار به قالیچه ملکه ارمنستان دارد و همچنین تحت تأثیر قالیچه دنیا بر پشت گاوماهی نیز است. با توجه به آنکه این قالیچه برگرفته از یک قالیچه با مضمون اسطوره ای و یک قالیچه از زن غربی است، لذا آنچه در این پژوهش به آن پرداخته می شود، ارتباط میان متن ها با یکدیگر است. هدف از این پژوهش، بررسی و مطالعه چگونگی ارتباط قالیچه ملکه انگلستان و قالیچه دنیا، با قالی محفوظ در گالری احدزاده است و به این پرسش پاسخ می دهد: ارتباط این قالیچه ها که بیانگر دیدگاه غربی و اسطوره ای است با قالیچه احدزاده چگونه قابل تبیین است؟ چه دگرگونی هایی در فرایند شکل گیری این ارتباط رخ داده است؟ پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تطبیقی و بر اساس دیدگاه بیش متنیت ژنت شکل گرفته است. یافته های پژوهش نشان داد هر دو شاخه تقلیدی و تغییری میان متن های موجود واقع شده است. رابطه متن اول و سوم از نوع بیش متنی و رابطه متن دوم و سوم از نوع بینامتنی است. همچنین رابطه متن اول و سوم از گونه تراگونگی است، تغییر هم در سبک و هم در مضمون رخ داده و متن جدید تنها به یک گفتمان نمی پردازد بلکه گفتگومندی میان دو گفتمان غرب گرایی و باستان گرایی را بیان می-کند و قالیچه هویت جدید یافته است.
بازیابی نظام سایزبندی لباس بانوان ایرانی بر اساس مطالعات آنتروپومتریکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
567 - 594
حوزه های تخصصی:
از جمله عوامل مهم در تولید پوشاک، الگوسازی و نظام سایزبندی لباس است. لباس به مثابه یک اثر فرهنگی هنری باید تناسب لازم با بدن انسان را داشته باشد. الگوسازی بر اساس سایز بدن افراد اقدام مهمی در این زمینه است. سایزبندی کلی همواره نمی تواند پاسخگوی تمام افراد جامعه باشد، زیرا برخی افراد از لحاظ اندامی نامتناسب با استانداردهای جهانی هستند. بنابراین جمع آوری داده های ابعادی متناسب با آناتومی افراد جامعه و طراحی الگو برای اندام آنان می تواند به بهره وری بیشتر از پوشاک بومی کمک کند. با وجود اختلاف در ابعاد بدنی ایرانیان با دیگر کشورها، همچنان از داده های ابعادی آنان در ترسیم الگو استفاده می شود. هدف این پژوهش بررسی مغایرت های انداز ه ای موجود در شیوه های متداول سایزبندی لباس و ارائه راهکار است. پرسش آن است که جمع آوری اطلاعات آنتروپومتری افراد تا چه اندازه می تواند به بهبود شیوه سایزبندی پوشاک کمک کند؟ این تحقیق کاربردی است و به روش بررسی منابع کتابخانه ای و تحلیل داده های اندازه گیری شده حاصل از پژوهش میدانی انجام شده اس ت، از این رو ماهیتی کمی -کیفی دارد. برای این منظور با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی، ابعاد بدنی 1290 نفر از بانوان 20 تا 44 ساله اندازه گیری و سایز آن ها از 32 تا 58 دسته بندی شد. با بهره گیری از نرم افزار SPSS به تحلیل داده ها پرداخته شد. در نهایت اندازه های دسته بندی شده بانوان با اندازه های سیستم مولر مقایسه گردید. باتوجه به یافته ها، در بسیاری از پارامترها تفاوت چشمگیری میان ابعاد اندامی ایرانیان و اندازه های ذکرشده در سیستم مولر وجود داشت، در نتیجه مجموعه ای از اعداد جدید براساس اطلاعات آنتروپومتری بانوان ایرانی در نظام سایزبندی جایگزین گردید.
نقد فرهنگی و چالش های تعارض هویتی زنان در جدال با کلیشه های جنسیتی مطالعه موردپژوهانه: داستان کوتاه «جنیه البجع» غاده السمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
161 - 180
حوزه های تخصصی:
کلیشه های جنسیتی برخاسته از فرهنگ جوامع مردسالار، معرّف باورهای مشترک و محدودکننده در مورد چگونگی عمل افراد در خانواده و جامعه و طبقه بندی جامعه به مردانه و زنانه هستند. نوشتار پیش رو می کوشد تا با بررسی داستان کوتاه «جنیه البجع» غاده السمان برمبنای مهم ترین مبانی نقد فرهنگی در حوزه جنسیت و به چالش کشیدن گفتمان غالب مردسالار و با بهره گیری از روش توصیفی – تحلیلی نشان دهد که السمان چگونه توانسته است با ترسیم رنج های زنان در خانواده به عنوان هویتی مطیع و منفعل در محیطی مردمحور، سیر دگرگونی این زنان و بازیافتن هویت مستقل آن ها را در محیطی برابر در بافت داستان خود نشان دهد. مهم ترین حوزه مورد انتقاد السمان، حیطه فرهنگ عامه جوامع عربی است که نتوانسته است خود را با مبادی جریان نواندیش معاصر هماهنگ کند. با این توضیح که السمان، آسیب شناسی کلیشه های جنسیتی در مردان را نیز ترسیم کرده و میزان خطای فرهنگ درمورد مردان به عنوان قشر فرادست جامعه مردسالار را نیز نشان داده است. انتقاد از نابرابری های جنسیتی، آسیب های نظام مردسالار، خودباختگی زنان در محیط نابرابر جنسیتی، تعارض مبانی سنت و مدرنیته، و تقلیل زن به هویت جنسی از مهم ترین مباحثی است که السمان در نقد فرهنگ جامعه عربی در داستان های خود برجسته ساخته است.
بررسی فقهی نکاح موقت طفل ازسوی ولیّ قهری با قصد ایجاد محرمیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۱
123 - 143
حوزه های تخصصی:
از جلوه های ولایت ولی برطفل، اجرای صیغه نکاح بر اوست. این نکاح گاهی با اجل کوتاه و فقط برای محرمیت فرد ثالث با یکی از زوجین واقع می شود. باتوجه به فقدان قصد ولیّ به وقوع زوجیت بین متعاقدین و نیز عدم امکان تمتع از طفل و همچنین لحاظ نظریه اشتراط مصلحت، عقد موقت طفل با چالش هایی مواجه است که برخی از آن عبارتند از: آیا چنین نکاحی به لحاظ عدم قصد وقوع زوجیت بین طفل و طرف دیگر، صحیح به شمارمی آید؟ آیا بالحاظ غرض استمتاع از عقد موقت و عدم قابلیت طفل نسبت به آن، وقوع عقد موقت بر طفل با اجل محدود صحیح است؟ در فرض مثبت بودن پاسخ ها، آیا بهانه محرمیت فرد ثالث و یکی از متعاقدین، می تواند مصلحت را تأمین نماید؟ دراین شرط، مصلحت نسبت به چه کسی اراده شده است، طفل یا خانواده او؟ باتوجه به طفل بودن یکی از زوجین یا هردو، مصلحت چه معیاری دارد و مرجع تشخیص مصلحت چه کسی است؟ براین اساس، پژوهش حاضر باهدف بررسی صحت یا فساد نکاحِ طفل با قصد محرمیت شخص ثالث و یکی از طرفین نکاح و پاسخ به چالش های آن به شیوه تحلیلی- اسنادی انجام شد. اطلاعات پژوهش با تتبع در منابع، ادله و آراء فقهای امامیه جمع آوری و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که از نظر فقدان قصد زوجیت و نیز بنابر نظرآن دسته از فقها که ذات عقد موقت را فقط تمتع می دانند، صحت این عقد دچار مشکل است. در مورد مصلحت و توابع آن، حکمت ولایت، سیره عقلا و متشرعه و ادله نقلی موجود، دال بر محوریت مولی علیه و تمرکز بر حفظ غبطه اوست و ولیّ، با در نظرگرفتن شرایط کودک، متولی تشخیص آن است. رعایت مصلحت کودک در عقد نکاحی که با این هدف اجرا می شود همواره باچالش های مهمی روبروست، درحالیکه صحت عقد منوط به مصلحت کودک است.
فراتحلیل عوامل روانشناختی- اجتماعی موثر بر گرایش به جراحی زیبایی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، گرایش به جراحی زیبایی در ایران افزایش پیدا کرده است. پژوهش هایِ فراوانی در حوزه روانشناختی- اجتماعی در رابطه با گرایش به جراحی زیبایی در بین گروه های مختلف و با روش های متفاوت انجام شده است. هدف پژوهش حاضر، به کارگیری روش فراتحلیل به منظور تحلیل و ترکیب نتایجِ مطالعات صورت گرفته پیرامون عوامل روانشناختی- اجتماعی موثر بر گرایش به جراحی زیبایی در ایران است. به منظور انجام فراتحلیل، 55 مقاله «علمی-پژوهشی» و «علمی-ترویجی» که در بینِ سالهای (1380- 1399 شمسی) در این زمینه در ایران منتشر شده بودند، انتخاب و تحلیل شدند. این مقاله ها شرایط و معیارهای مطالعه فراتحلیل را دربرداشتند. اندازه اثرها نشان دادند که «طرح واره ناسازگار خودگردانی» بیشترین تاثیر را بر گرایش به جراحی زیبایی (80/0= r) داشته است. به طوری که، میانگین اندازه اثر آن مثبت و زیاد است. بعد از آن، بیشترین عوامل تاثیرگذار بر گرایش به جراحی زیبایی «اختلال بدشکلی بدن»، «اختلال شخصیت نمایشی»، «خودکم بینی»، «ترس مرضی» و «مدیریت بدن» با اندازه اثر مثبت و زیاد و «عزت نفس» با اندازه اثر منفی و زیاد هستند. یافته ها نشاندهنده آسیب های روانی و اجتماعی در افراد متقاضی جراحی زیبایی است که منتج از فضای فرهنگی جامعه می باشد.
مطالعۀ تأثیر عامل گشودگی به تجربه بر تغییرات ترجیح رنگی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
181 - 204
حوزه های تخصصی:
رنگ زبانی خاموش، اما قدرتمند است. با توجه به اهمیت نقش رنگ در برقراری ارتباط و جلب توجه افراد، شناسایی ترجیح رنگی زنان و عوامل مؤثر بر آن می تواند ابزاری کارآمد در بسیاری از حوزه های جهان مدرن مانند ارتباطات، تجارت و تولید کالا و محتوا ایجاد نماید. این مقاله با هدف شناسایی تأثیر عامل گشودگی به تجربه (به عنوان یکی از ابعاد شخصیت) بر تغییرات ترجیح رنگی زنان انجام یافته است. به منظور جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه جمعیت شناختی، ترجیح رنگی و آزمون ده گویه ای شخصیت (TIPI) استفاده شده است. نمونه آماری شامل ۲۱۳ نفر از زنان ساکن تهران است که به صورت تصادفی انتخاب شدند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش واریانس یک طرفه در ارتباط با میزان ترجیح رنگی نشان می دهد که زنان با سطوح مختلف گشودگی به تجربه در ارتباط با میزان ترجیح رنگ های بنفش، قرمز و نارنجی دارای ترجیحات متفاوتی هستند به این صورت که با بالا رفتن سطح گشودگی به تجربه امتیاز به رنگ های قرمز و نارنجی افزایش و به رنگ بنفش کاهش می یابد. همچنین، تحلیل داده ها در بخش ترجیح رنگ منتخب بیانگر آن است که زنان با سطوح گشودگی به تجربه بالا رنگ قرمز را به عنوان رنگ ترجیحی خود انتخاب می نمایند. تفسیر نتایج در ارتباط با رنگ تنفری حاکی از آن است که زنانی که از رنگ آبی و سفید متنفر هستند، دارای سطح گشودگی به تجربه پایین تری می باشند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره در ارتباط با ترجیح رنگ های گرم، سرد و خنثی نشان می دهد زنان با سطوح گشودگی به تجربه مختلف در ارتباط با رنگ های گرم و خنثی دارای ترجیحات متفاوتی هستند.براساس نمودار با بالارفتن سطح گشودگی به تجربه میانگین امتیاز به رنگ های گرم افزایش و به رنگ های خنثی کاهش می یابد. در نهایت نتایج لزوم توجه به عاملیت گشودگی به تجربه در پیش بینی ترجیحات رنگی را مورد تایید قرار می دهد .. یافته های پژوهش حاضر می تواند در بسیاری از حوزه های کاربردی مانند روانشناسی، بازاریابی، ارتباطات، تبلیغات و طراحی مد مورداستفاده قرار گیرد.
اثربخشی آموزش مثبت اندیشی بر فرآیندهای خانواده ایرانی و بهزیستی روانی در زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
21 - 35
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مثبت اندیشی بر فرایند خانواده ایرانی و بهزیستی روانی زنان سرپرست خانوار شهر خرمشهر بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان سرپرست خانوار شهر خرمشهر در سال 1401 بود. نمونه پژوهش 30 نفر از زنان سرپرست خانوار بود که به صورت هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش(15 نفر) و کنترل(15 نقر) جایگزین شدند. طرح پژوهش آزمایشی ازنوع پیش آزمون_ پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل بود. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی ریف (1989) و مقیاس خودگزارشی فرایندهای خانوادگی برای خانواده های ایرانی سامانی(1387) بود. مداخله برنامه آموزش مثبت اندیشی در طول 8 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. پس از اتمام برنامه آموزشی، پس آزمون برای دو گروه اجرا شد. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری و یک متغیری، مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد بین میانگین های فرآیند خانواده دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد (90/11F= و 05/0>P). هم چنین بین میانگین های بهزیستی روانی دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد (85/13F= و 05/0>P). بنابر این می توان نتیجه گرفت که آموزش مثبت اندیشی بر فرآیند خانواده و بهزیستی روانی زنان سرپرست خانوار اثربخش است و می توان برای ارتقاء فرایند خانواده ایرانی ، بهزیستی روانی و در پی آن توسعه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خانواده و جامعه بهره جست.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی و کیفیت زندگی زنان دارای همسر جانباز (با تاکید برفرهنگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
79 - 94
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی و کیفیت زندگی زنان دارای همسر جانباز با تاکید بر فرهنگ بود. جامعه آماری پژوهش تمامی زنان دارای همسر جانباز شهر قم در سال 1401 بود. نمونه پژوهش 32 زن دارای همسر جانباز بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دوگروه آزمایش(16نفر) و کنترل (16نفر)جایگزین شدند. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری یک ماهه بود. جهت گردآوری داده ها از ابزار اندازه گیری مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر(2005) و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت- فرم کوتاه (2002) استفاده شد. گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. و گروه کنترل هیچگونه مداخله ای دریافت نکردند. پس از خاتمه روش مداخله ای پس آزمون انجام شد. مرحله پیگیری بعد از یک ماه صورت گرفت. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره و یک متغیره استفاده شد. یافته ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی و کیفیت زندگی زندگی زنان دارای همسر جانباز اثربخش است. این نتیجه در مرحله پیگیری نیز تداوم داشت. هم چنین تأثیرات فرهنگی می توانند در چگونگی تفسیر و معنا دادن به تجربیات، حل مسائل و تصمیم گیری ها، و در واکنش های هیجانی و تنظیم آن ها در شرایط خاص مانند زمان جنگ و پس از آن برای سربازان و خانواده های آن ها نمایان شوند.فرهنگ یکی از مهم ترین عوامل تعیین کننده رفتارها به لحاظ فردی و خانوادگی است.
تأثیر پویایی های تحصیلات زنان بر متغیرهای کلان اقتصادی با رویکرد الگوی تعادل عمومی پویای تصادفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
637 - 660
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر تکانه مثبت تحصیلات زنان و فناوری بر متغیرهای کلان اقتصادی از جمله تولید، سرمایه گذاری و اشتغال در ایران است. برای بررسی تأثیر این تکانه ها، از الگوی تعادل عمومی پویای تصادفی (DSGE) استفاده شد. الگوهای تعادل عمومی پویای تصادفی، توانایی بررسی تأثیر یک متغیر بر چندین متغیر را دارند. کارگزاران اقتصادی در مدل شامل خانوارها، تولیدکنندگان، دولت و بانک مرکزی هستند که با بهینه یابی رفتار آن ها در قالب این الگو به بررسی تکانه های آموزش زنان پرداخته شده است. نتایج حاصل از توابع واکنش آنی تکانه های بهبود سطح تحصیلات زنان و بهبود فناوری نشان می دهد تکانه مثبت آموزش زنان سبب افزایش تولید و سرمایه گذاری می شود. همچنین این تکانه، اشتغال را نیز افزایش می دهد. همچنین تکانه فناوری موجب افزایش تولید و سرمایه گذاری و کاهش اشتغال شده است. با توجه به نتایج پژوهش، توصیه می شود با اتخاذ سیاست های مناسب به منظور دستیابی هرچه بیشتر منافع توسعه علمی و نیل به رشد اقتصادی بالاتر، سرمایه گذاری های مناسب در زمینه آموزش زنان مورد اهتمام بیشتری قرار گیرد؛ به نحوی که آموزش های کاربردی در مشاغل مرتبط با زنان نه تنها موجب ایجاد رقابت در تصاحب فرصت های شغلی نشده است، بلکه عاملی در جهت ایجاد اشتغال و فرصت های شغلی جدید نیز محسوب می شود.
واکاوی پدیده مادری جایگزین از منظر مادران سفارش دهنده و مادران جایگزین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۹
7 - 37
حوزه های تخصصی:
واژه جایگزینی یا میزبانی به فرآیندی اطلاق می شود که در آن یک زن، نوزادی را برای شخص یا زوج دیگری که والدین سفارش دهنده، نامیده می شوند، حمل و به دنیا می آورد. هدف اصلی پژوهش حاضر، واکاوی پدیده مادری جایگزین از منظر مادران سفارش دهنده باروری و مادران جایگزین است. روش مورد استفاده در این مطالعه کیفی و نظریه زمینه ای است. مشارکت کنندگان از دو گروه مادران جایگزین (12 نفر) و مادران سفارش دهنده (10 نفر) تشکیل شده است. مشارکت کنندگان از طریق مراکز پزشکی، معرفی و سپس مورد مصاحبه قرار گرفتند. مقوله های محوری به دست آمده در پدیده مادری جایگزین از دید مادران سفارش دهنده عبارت اند از: مثلث خانواده، مادری و همسری، بی پاسخ ماندن درمان های قبلی، تداوم نسل و داشتن فرزند ژنتیکی، تعاملات و ارتباطات در جایگزینی، استرس و نگرانی از عدم تحویل نوزاد ، تقلیل دادن نقش جایگزین به حامل بودن، تأکید بر ژنتیک، کنترل و مدیریت بارداری، تداوم هویت مادری و ادراک خانواده کامل. مقوله هسته به دست آمده در گروه مادران سفارش دهنده: عبارت است از: اثبات هویت مادری. مقوله های محوری به دست آمده از دید مادران جایگزین در مورد پدیده مادری جایگزین عبارت اند از: مشکلات و نیاز مالی شدید، محدودیت اقتصادی اجتماعی، تجربه بارداری آسان، آشنایی قبلی با جایگزینی، انجام کاری بزرگ و ماندگار، خنثی سازی بارداری، تعاملات با مادر اصلی، تسلیم پزشک شدن، انتظارات در مسیر جایگزینی. مقوله هسته به دست آمده در گروه مادران جایگزین عبارت است از: احساس دوگانه ارزشمند بودن یا احساس پشیمانی و رها شدگی.
تجربه ی زیسته ی مادران مطلقه از حضانت فرزندان با تأکید بر چالش ازدواج مجدد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۹
39 - 62
حوزه های تخصصی:
با عنایت به ماده 1170 قانون مدنی، زنی که مطلقه شده و دارای فرزندانی از همسر اول خود است در صورت ازدواج مجدد، حضانت او از فرزندانش سلب می شود. بنابراین، با وقوع رویداد طلاق در بین خانواده ها، مسئله مهمی که همسران با آن روبه رو می شوند، مسئله حضانت فرزندانشان است. از این رو، مطالعه فهم تجربه زنان در دو موقعیت «مادری» و یا «ازدواج مجدد» و نیز چالش های مواجهه با آن، از اهمیت بسزایی برخوردار است. در این مطالعه کیفی با استفاده از نمونه گیری هدفمند از 18 زن مطلقه شهر تهران که حضانت فرزندان خود را بر عهده گرفته اند، مصاحبه نیمه ساخت یافته انجام شد و نتایج نیز با بهره گیری از تحلیل مضمون به دست آمد. یافته های حاصل، تجارب مادران مطلقه را در قالب سه سنخ از مواجهه با حضانت فرزند سنخ بندی کرده که به نوبه خود با چالش هایی همراه است: سنخ نخست، پذیرش حضانت فرزند با تأکید بر نقش مادری همراه با چالش هایی از قبیل اظهار پشیمانی از پذیرش حضانت، باز اندیشی در حضانت فرزند و فراموش شدن نقش زنانگی؛ سنخ دوم: پذیرش حضانت همراه با نقش اجتماعی با چالش هایی چون هراس از افشای مطلقه بودن، جدال طاقت فرسا در محیط مردانه و چالش نیاز عاطفی و زیستی؛ سنخ سوم: پذیرش حضانت و حفظ نقش همسری با چالش احساس خرسندی از نقش مادری و همسری . در نهایت آنچه مسلم است زنان مطلقه که سرپرستی فرزندان خویش را نیز بر عهده دارند با چالش های فراوانی روبه رو می باشند که ضروری است که با توجه به وضعیت خاص هر خانواده، تصمیم مقتضی در این خصوص توسط دادگاه خانواده اتخاذ گردد.
تبیین کیفی زمینه ها و شرایط مشارکت دانشجویان دختر به ورزش همگانی (مطالعه موردی دانشگاه پیام نور کرمان )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
365 - 388
حوزه های تخصصی:
مطالعه زمینه های ورزش همگانی به دلیل موضوع پیشگیری از آسیب های فیزیولوژیکی، به ویژه فقر حرکتی و مشکلات روانی و آسیب های اجتماعی، بین جامعه دانشجویان دختر ضروری است. به همین دلیل، مطالعه ای با رویکرد کیفی و با بهره گیری از روش داده بنیاد انجام شد. هدف مطالعه تبیین کیفی زمینه ها و شرایط اجتماعی مؤثر مشارکت دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور کرمان در ورزش همگانی در سال 1399 بوده و مشارکت کنندگان در پژوهش 31 نفر از دانشجویان دختر مشغول به تحصیل در این دانشگاه بودند که با روش نمونه گیری هدفمند در دسترس انتخاب شدند. در این مطالعه، از مصاحبه نیمه ساختاریافته به منزله ابزار گردآوری داده ها استفاده شده است. برای رسیدن به معیار قابلیت اعتماد، از سه روش کنترل یا اعتباریابی توسط اعضا، مقایسه های تحلیلی و استفاده از تکنیک ممیزی بهره گرفته شده است. داده ها طبق رویه مبتنی بر نظریه زمینه ای در سه مرحله کدگذاری باز، انتخابی و گزینشی (محوری)، تجزیه وتحلیل شده اند. پس از تحلیل یافته های پژوهش، مقوله های بحران اقتصادی، حمایت اجتماعی و سرمایه اجتماعی به عنوان مهم ترین شاخص و شرایط علّی، مدیریت شخص بر بدن، انتظارات فرهنگی، زیرساخت های ورزشی به عنوان شرایط و مؤلفه های مداخله گر، سبک زندگی سالم به منزله مهم ترین شرایط زمینه ای، ایجاد زیرساخت ها، امنیت محیطی، انگیزه مسئولان به منزله عمل تعامل ها در ورزش همگانی مشخص شده است. نتیجه این پژوهش ناظر بر این بود که مشارکت دختران در فعالیت های ورزشی و ورزش همگانی تحت تأثیر بستر فرهنگی و اجتماعی موجود شکل می گیرد و با ایجاد انگیزش اجتماعی و فرهنگی و ارتقای سطح آگاهی جامعه از فواید این ورزش، میزان مشارکت افزایش می یابد.
تحلیل انتقادی گفتمان آثار دوره پس از انقلاب اسلامیِ چهار طنزپرداز زن براساس الگوی ون لیوون (1996م) (رباب تمدن، آذردخت بهرامی، رؤیا صدر و نسیم عرب امیری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
1 - 25
حوزه های تخصصی:
موضوع این پژوهش تحلیل انتقادی گفتمان آثار دوره پس از انقلاب اسلامی چهار طنزپرداز زن براساس الگوی ون لیوون است. این مطالعه برروی اشعار رباب تمدن در نشریه «آهنگر»؛ کتاب «آهن قراضه، نان خشک، دمپایی کهنه!» از آذردخت بهرامی؛ «ه ، مثل تفاهم» از رؤیا صدر و «نامه به دزد» از نسیم عرب امیری انجام شده است. مسئله پژوهش این است که جریان های سیاسی و اجتماعی، قدرت ها و ایدئولوژی های چهار دهه اخیر چه تأثیری بر گفتمان طنز زنانه و میزان صراحت و پوشیدگی کلامِ طنزپردازان زن داشته است؛ دیگر این که کنشگران «مرد» در آثار آنان چگونه بازنمایی شده اند. غالباً در حوزه پژوهش به آثار طنزپردازان زن بی توجهی شده است؛ این مقاله بر آن است تا با بررسی آثار شاخص طنزپردازان زن، این کوتاهی را جبران کند. در این پژوهش با کاربرد مؤلفه های الگوی ون لیوون شامل طبقه بندی، تشخص زدایی، نام دهی و...، ارتباط شیوه های بازنمایی کنشگران در آثار طنزآمیز با ایدئولوژی ها و مناسبات قدرت تبیین و تحلیل شده اند. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که طنزپردازان زن با محافظه کاری در حوزه طنز سیاسی به پوشیده گویی تمایل دارند. «صدر» در بسیاری از نمونه های مؤلفه طبقه بندی، کنشگران را براساس جنسیت، بازنمایی و مردان سلطه جو را ارزش دهی منفی می کند. «بهرامی» با کاربرد مؤلفه طبقه بندی، نوع ارجاعی، پیوند زدن و تفکیک کردن از نظام مردسالاری انتقاد می نماید. «عرب امیری» از زیرمجموعه وارونگی برای تحقیر معشوق استفاده می کند. «تمدن» برخلاف سه طنزپرداز دیگر کمتر به دغدغه های زنان می پردازد.
نقش اعتیاد به شبکه های اجتماعی مبتنی برموبایل در پیش بینی طلاق عاطفی و آمادگی طلاق زنان متأهل شهر قاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
115 - 132
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: ﮔﺴﺘﺮش ﺷﺒکﻪﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋی و اﺳﺘﻔﺎده ﮔﺴﺘﺮده از آنﻫﺎ ﺗﻮﺳﻂ زوﺟیﻦ، ﺗﺄﺛیﺮات ﻣﻬﻤی ﺑﺮ ﺟﻨﺒﻪﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ زﻧﺪﮔی آﻧﺎن داﺷﺘﻪ اﺳﺖ. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش اعتیاد به شبکه های اجتماعی مبتنی بر موبایل در پیش بینی طلاق عاطفی و آمادگی طلاق زنان متأهل شهر قاین بود. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش، کلیه زنان متأهل شهر قاین بودند که از میان آنها 200 زن به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. پژوهش به طور هدفمند بر روی داده های جمع آوری شده از پرسشنامه اعتیاد به شبکه های اجتماعی مبتنی بر موبایل با پایایی 93/0، پرسشنامه طلاق عاطفی با پایایی 94/0 و پرسشنامه آمادگی طلاق با پایایی 91/0 انجام و نتایج به کمک نرم افزار Spss23 و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون تحلیل گردید. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین نمرات ابعاد اعتیاد به شبکه های اجتماعی مبتنی بر موبایل (عملکردفردی، مدیریت زمان، خودکنترلی و روابط اجتماعی) با طلاق عاطفی و آمادگی طلاق رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. و از بین ابعاد اعتیاد به شبکه های اجتماعی مبتنی بر موبایل (عملکردفردی، مدیریت زمان، خودکنترلی و روابط اجتماعی)، دو بعد عملکردفردی و خودکنترلی توان پیش بینی طلاق عاطفی و بعد خودکنترلی توان پیش بینی آمادگی طلاق را دارد. بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش بایستی زوجین را به استفاده درست و به اندازه از شبکه های اجتماعی و دنیای مجازی برای افزایش رضایت زناشویی تشویق کنیم و آنها را از خطرات و تهدیدهای شبکه اجتماعی و دنیای مجازی آگاه کنیم و شبکه های اجتماعی سالم و علمی را ایجاد و راه اندازی کنیم.
تجربه زیسته مردان افغانستان و پاکستان از تحصیل در رشته مطالعات زنان در ایران: یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال سیزادهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۴۱)
219-254
حوزه های تخصصی:
رشته مطالعات زنان که بر اساس فعالیت های جنبش زنان در غرب تأسیس شد و تغییر نگرش از اهداف عمده آن بود، حوزه ای دائماً در حال تغییر و گسترش بوده است. امروزه گرایش های متنوعی از این رشته در کشورهای مختلف وجود دارد که در ایران با رویکرد اسلامی است. هدف این پژوهش، بررسی تجربه زیسته دانشجویان مرد افغانستانی و پاکستانی مطالعات زنان در ایران است که بیشتر با پس زمینه فرهنگی مردسالارند. روش این پژوهش پدیدارشناسی تفسیری است که با انجام مصاحبه نیمه ساختارمند با شانزده نفر از این دانشجویان صورت گرفته است. تحلیل داده ها با شیوه ون مانن و با استفاده از نرم افزار MAXQDA 2018 انجام شده و سه مضمون اصلی «آگاهی جنسیتی»، «باز نگرشی جنسیتی» و «کم رنگی جنسیت محوری» حاصل شده است. بر اساس یافته ها آگاهی جنسیتی بیان گر «فهم برساختگی نگرش های موجود به زن» و «فهم ماهیت مشترک زن و مرد در قرآن» بوده و «باز نگرشی جنسیتی» را که شامل «تأمل در خوانش های دینی نسبت به زن» و «بازنگری در باورهای اجتماعی نسبت به زن» بوده به دنبال داشته است که درنهایت به «کم رنگی جنسیت محوری» شامل «کم رنگی نگاه هژمونی مردسالارانه در خانواده» و «کم رنگی مزیت های مردسالارانه در جامعه» انجامیده است.
اثربخشی آموزش برنامه تاب آوری بر استرس فرزندپروری مادران دانش آموزان دختر با اختلال فلج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلج مغزی به عنوان یکی از شایع ترین اختلال های حرکتی بوده که عملکرد خانواده را با مشکل مواجه می سازد. یکی از رایج ترین مشکلاتی که والدین این کودکان با آن مواجه هستند، استرس فرزندپروری است. این والدین به ویژه مادران برای کنار آمدن با ناتوانی فرزندان و کاهش استرس های خود، نیازمند حمایت های روانی و اجتماعی هستند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف آموزش برنامه تاب آوری بر استرس فرزندپروری مادران دانش آموزان دختر با اختلال فلج مغزی انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی مادران دارای فرزند دختر با اختلال فلج مغزی مشغول به تحصیل در پایه های اول تا ششم دوره ابتدایی (7 تا 12 سال) مدرسه استثنایی پویش واقع در شهر تهران در سال تحصیلی 400-1399 تشکیل دادند. از این جامعه آماری، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر، پس از احراز ملاک های ورود به پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. در این پژوهش از روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و آزمون پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. از هر دو گروه؛ پیش آزمونی برای تعیین وضعیت تاب آوری و استرس فرزندپروری آنان به عمل آمد. سپس گروه آزمایشی طی 12 جلسه، برنامه آموزشی تاب آوری را دریافت کردند، پس از گذشت دو ماه، آزمون پیگیری در هر دو گروه اجرا شد. ابزار پژوهش مقیاس استرس فرزندپروری بری و جونز (1995) و مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) بود. تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس آمیخته انجام شد. نتایج نشان داد که در متغیر استرس فرزندپروری، کاهش معناداری در پس آزمون و پیگیری گروه آزمایش رخ داده است، این تفاوت با در نظر گرفتن سطح 0.01P≤ (سطح معناداری تصحیح شده در آزمون بنفرونی برای سطح معناداری 05/0) معنادار می باشد. بنابراین، تأثیر آموزش تاب آوری بر کاهش استرس فرزندپروری معنادار بوده و اثر آن پس از گذشت دو ماه همچنان پایدار بود.
تأثیر تحقق اضطرار بر فقه کیفری خانواده
حوزه های تخصصی:
اضطرار از شرایطی است که می تواند باعث تغییر در احکام شریعت شود. ازآنجاکه خانواده، بنیادی ترین نهاد اجتماع ساز و مأمن انس و آرامش جسم و جان آدمی است، مجموعه احکام فقهی خانواده در دو قالب تکلیفی و وضعی، مقرر شده اند تا سعادت و تعالی مادی و معنوی این نهاد، اعضای آن و جامعه را تأمین و تضمین کنند. باوجوداین، تحقق شرایط اضطرار، گاهی فقه کیفری خانواده را نیز متأثر می کند. حال پرسش آن است که تحقق شروط اضطرار یعنی، ترس بر تلف شدن نفس محترمه یا اعضای بدن، فعلیت اضطرار، فقدان مفری برای خروج از وضعیت اضطرار و عدم ورود در شرایط اضطرار چه تأثیری بر احکام تکلیفی و وضعی در فقه کیفری خانواده دارد. دیگر آنکه ملاک و معیار در تشخیص تحقق اضطرار چیست. پژوهش پیش رو به روش تحلیلی-توصیفی و بااستناد به منابع کتابخانه ای بدین نتایج دست یافته است که براساس قاعده: «الضرورات تبیح المحظورات»، احکام تکلیفی ناظر بر حرمت به اباحه مبدل می شود، ولی در احکام وضعی ورود ندارد. ملاک و معیار در تشخیص تحقق اضطرار در امور ساده، مراجعه به نظر عرف و در موارد پیچیده، رجوع به اهل خبره است.