فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۱٬۵۹۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
بررسی ابعاد نرمافزاری قدرت و پدیده عملیات روانی
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، ادبیات سیاسی دستخوش قبض و بسطهای زیادی گشته است از این رو ما شاهد رواج واژه های جدیدی هستیم که درک آنها مستلزم یک تبارشناسی، ترمینولوژی و معرفتشناسی است. یکی از این واژه ها که در عرصه روابط بین الملل کاربرد زیادی یافته است، قدرت نرم میباشد. اگرچه قدرت نرم از بعد پراگماتیستی دارای سابقه طولانی است؛ اما از بعد مفهومی و آکادمیک پدیدهای نوین محسوب میشود. در عرصه روابط بین الملل و محیط بین الملل، دول و بازیگران سیاسی از اعصار گذشته تاکنون از گونه های مختلفی از قدرت بهره گرفتهاند. قدرت سخت در بدو امر مورد بهرهبرداری قرار گرفت و پس از مدتی به علت بار سنگین هزینه، تلفات جانی، نامعلوم بودن نتیجه کاربرد قدرت و کاهش مشروعیت و محبوبیت استفاده کننده قدرت سخت، تلاش گردید تا از مرحله سخت افزاری عبور کرده و برای پیشبرد اهداف از قدرت نرم و نرمافزار استفاده کنند. قدرت نرم امری چندبعدی، پیچیده و ماهیتی پلاستیک گونه و انضمامی دارد. این ویژگیها قدرت نرم را امری زمانبر میسازد که حصول به آن نیازمند کاربرد ابزار جدید است. قدرت جدید از ابزاریی چون رسانه ها، مطبوعات، سایبر، نبرد اطلاعات و عملیات روانی و فریب استراتژیک بهره میگیرد که هر یک از ابزارها خود پیچیدگیهایی دارد. به همین دلیل در این رساله بعد از پرداختن به قدرت نرم در ابعاد تئوریک، به طور موردی، عملیات یا جنگ روانی را بررسی میکنیم.
نقش فرهنگ مصرف کالاهاى داخلى در تحقق تولید ملى، حمایت از کار و سرمایه ایرانى
حوزه های تخصصی:
فرهنگ مصرف آب از دیدگاه اسلام و قرآن و راهکارهای بهبود آن
حوزه های تخصصی:
هویت فرهنگی ایران در فرآیند جهانی شدن: ظرفیتها و چشماندازها
حوزه های تخصصی:
در سالهای پایانی سده بیستم و آغازی دهه قرن بیست و یکم، تحولات ملموسی که در حوزه های فناوری اطلاعات، اقتصاد و سیاست رخ داده است، از چنان شتابی برخوردار بوده که به کاهش سریع فاصلهه ای مکانی و زمانی و درهم تنیدگی بیشتر زمینه های هویتی و فرهنگی انجامیده است. امروزه این فرآیند روبه رشد و جهانگیر، جهانی شدن خوانده میشود.
تحولات و فرایندهای ناشی از جهانی شدن، وضعیتی را به وجود آورده است که از یک سو متاثر از فرآیند یکسانسازی فرهنگی، تغییرات بنیادینی در سطح هویتی و فرهنگی جوامع رخ میدهد که ممکن است آنها را به سمت بی هویتی و عدم تعادل سوق دهد. از سوی دیگر، بهره برداری کارشناسانه از این فضای تازه، در پرتو یک برنامه راهبردی دقیق، میتواند مزایای بسیاری را در حفظ و تحکیم مبانی هویتی و فرهنگی و تحدید سیاستهای ناشی از یکسانسازی هویتی به ارمغان آورد. در این میان هویت فرهنگی ایران از طریق عناصری مانند زبان و ادبیات فارسی، دین، آثار هنری، میراث فرهنگی و... میتواند با در اختیار داشتن ابزارهای ناشی از جهانی شدن (تکنولوژی و دانش)، فرهنگهای جهانی دیگر را تحت تاثیر قرار دهد.
نگارندگان در این مقاله، ظرفیتهای بالقوه هویت فرهنگی ایران را در حوزههای زبان و ادبیات فارسی، دین و نظام اخلاقی اسلام، هنر، علوم و... شناسایی کرده و از این طریق، چگونگی تعامل هویت فرهنگی ایران با هویتها و فرهنگهای دیگر در عرصه جهانی را مورد تحلیل و توصیف قرار میدهند.
بررسی تطبیقی ویژگی های برنامه درسی موسسات آموزش عالی از راه دور کشورهای ایران، انگلستان و هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی و مقایسه ویژگی های برنامه درسی آموزش عالی از راه دور در کشورهای انگلستان هند و ایران بوده است در این پژوهش شباهت ها و تفاوت های ویژگی های برنامه درسی موسسات آموزش عالی از راه دور در کشورهای مذکور به منظور بهبود بخشیدن نظام آموزش از راه دور در ایران بررسی و مقایسه شده است. براین اساس نوع مطالعه این پژوهش تطبیقی- توصیفی و روش آن توصیفی تشریحی مبتنی بر تجزیه و تحلیل مقایسه ای، مطابق روش و مراحل چهارگانه بردی می باشد. اطلاعات مورد نیاز آن برای پاسخگویی به پرسش ها ازطریق اسناد و مدارک کتابخانه ای و گزارش های تحقیقی و جستجو در شبکه جهانی اینترنت مرتبط و سایت های وزارت تحقیقات و آموزش عالی کشورهای مورد مطالعه گردآوری شده است مهمترین نتایج بدست آمده نشان داده است که استفاده از تجربیات کشورهای موفق و بومی سازی آن و ترسیم چشم انداز آموزش عالی از راه دور به دلیل بالا بردن قدرت انتخاب فراگیران، ارتقای جامعیت و ابتکار عمل و توان اثرگذاری نظام آموزش از راه دور در کشورمان به ضرورت رویکرد تلفیقی در تکنیکها و روشهای آموزش از راه دور و همچنین توجه به اصول و رویکردهای اساسی این نظام که دانشجو محوری و تأکید بر تفاوتهای فردی در طراحی آموزشی دارد
بررسی و تحلیل نقش فرهنگ در توسعه مناطق روستایی با رویکردهای توسعه پایدار
حوزه های تخصصی:
آموزش مهارت های تفکر انتقادی: رویکردی بین رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرورش مهارت های تفکر، به خصوص مهارت های تفکر انتقادی از دوران باستان مورد توجه حوزه های معرفت بوده است. پیچیده و چندبعدی شدن مسایل امروز جامعه بشری، بر اهمیت پرورش تفکر انتقادی به عنوان محور تمرکز دوره های میان رشته ای افزوده است. در این مقاله با رویکردی میان رشته ای به آموزش تفکر انتقادی توجه شده است؛ از این منظر، این مقاله به موضوعات ذیل می پردازد: آموزش چگونه اندیشیدن دربارة اصول منطقی هر موضوع، آموزش اندیشه های کلیدی تفکر، اهمیت اندیشه ها در تبدیل شدن افراد به متفکری انتقادی، آموزش تفکر در یک حوزه خاص، دریافت اندیشه ها و منطق یک متن، اهمیت پرسشگری در آموزش تفکر انتقادی و دیدن موضوعات از منظرهای متفاوت و متضاد. در پایان، الگویی اقتباسی برای آموزش مهارت های تفکر انتقادی از منظر رویکردی انتقادی معرفی شده است.
نقش توسعه اعضای هیات علمی در ارتقاء مطالعات میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش عالی به عنوان نظام پرورش نیروی انسانی متخصص و تولیدکننده دانش نقش مهمی در توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر کشور دارد. این نقش به ویژه در توسعه انسانی کارآزموده کشورها و پرورش افراد متخصص به ویژه اعضای هیات علمی انکارناپذیر است. در این راستا می توان سند چشم انداز بیست سال آینده توسعه جامعه ایرانی را مورد نظر قرار داد. در این سند بر ضرورت توجه به پرورش نیروی انسانی، برخوردار از دانش پیشرفته، توانا در تولید علم و فناوری، متکی بر سهم برتر منابع انسانی و سرمایه اجتماعی تاکید شده است. از این رو می توان به نقش و اهمیت آموزش عالی در توسعه آینده این کشور پی برد. بنابراین ماهیت و کیفیت یک موسسه آموزش عالی در گرو کیفیت توان علمی اعضای هیات علمی آن می باشد. به عبارتی دیگر ارتقای دانشگاه ها از طریق ارتقای توانمندی های اعضای هیات علمی و ارتباط آنها با تغییرات تکنولوژیکی وتاثیرات آنها بر تدریس ویادگیری تسریع می گردد. از سوی دیگر پاسخ گویی به نیازهای نوظهور جوامع علمی مستلزم بهره مندی از مطالعات میان رشته ای است.
در این مقاله ابتدا به مفهوم و ماهیت توسعه اعضای هیات علمی پرداخته می شود وسپس حیطه های مطالعاتی مربوط به این حوزه مطالعاتی با تاکید بر علوم میان رشته ای مورد بررسی قرار می گیرد. همچنین رویکردهای جدید ونقش اعضای هیات علمی در ارتقاء مطالعات میان رشته ای مورد بررسی وتحلیل واقع شده ودر پایان راهکارهای مناسب برای ارتقا کیفیت علوم میان رشته ای ارائه می شود.
عوامل بازدارنده ابتلا به تکاثر و اتراف
حوزه های تخصصی:
بررسی و اولویت بندی مصادیق اسراف
حوزه های تخصصی:
مقدمه ای بر مدل اجرایی مهندسی فرهنگی برگرفته از تعالیم قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
اعضای هیأت علمی و ساختار سازمانی: تعارضات میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعالیت های میان رشته ای به عنوان یک نوآوری در جهت مقابله با چالش های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی فراروی آموزش عالی در نظر گرفته شده است. فشارهای بیرونی و نیاز به ترکیب حوزه های مختلف دانش برای حل مسائل امروزی، اهمیت تحقیقات میان رشته ای را دو چندان کرده است و فعالیت های میان رشته ای نوشداروی مشکلات آموزش عالی امروزی شناخته شده است. هیچ سازمانی به اندازه دانشگاه تخصصی نیست در نتیجه حل چالش های فراروی آموزش عالی میان رشته ای بستگی به اصلاح ساختارهای فرهنگی دارد تا این تخصص ها رشد یابند. اعضای هیأت علمی نقش اساسی در تغییرات سازمانی موردنیاز برای توسعه فعالیت های میان رشته ای ایفاء می نمایند و در واقع اساتید نقش اصلی را در ابتکارات میان رشته ای بازی می کنند در این مقاله مواردی از قبیل: رشته های دانشگاهی، نیاز به آموزش های میان رشته ای، چالش های فراروی تحقیقات میان رشته ای، نقش مدیران و اعضای هیأت علمی در تسهیل ابتکارات میان رشته ای و استراتژی های مورد استفاده در فعالیت های میان رشته ای بحث و بررسی قرار گرفته اند . می توان نتیجه گرفت که، موانع اصلی فعالیت های میان رشته ای، موانع ساختاری رشته ها است. این موانع عبارتند از: قرار دادن اعضای هیات علمی و محققان در دپارتمان های جداگانه و غیر قابل نفوذ، سازماندهی دانش به صورت حوزه های مجزا، حاکم کردن دیدگاه ها و نظریات محدود و خاص بر رفتارهای علمی و قالبی کردن رفتارها. دانشگاه و موسسات آموزش عالی جهت تسهیل آموزش ها و تحقیقات میان رشته ای بایستی بر استراتژی هایی در زمینه ساختارهای سازمانی، اعضای هیأت علمی و سیاست های تغییر تاکید داشته باشند.
دانشجو-طلبه ها و مؤسّسات پژوهشی حوزه؛ نمونه ای پربار و موفق برای فعالیت های میان رشته ای بومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوزه های علمیه پس از انقلاب اسلامی با پرسش های بسیاری که ارتباطی دوسویه با اسلام و جهان مدرن داشت مواجه شدند و برای پاسخ به این پرسش ها چاره ای جز به کار گرفتن روش های میان رشته ای نبود. البته حوزه ها عمدتاً ناخودآگاهانه به عرصه میان رشته ای کشیده شدند و فعالیت های آنان منعکس کننده روش های مدوّن برای این دست از فعالیت ها نیست. دو مسیر ارتباطی حوزه با دانش مدرن یعنی دانشجو-طلبه ها و مؤسسات تحقیقاتی حوزوی که هم سَری در سنت و هم سَری در مدرنیته داشته اند در این مقاله مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. در نهایت نتیجه گیری می شود که حوزه در برخی فعالیت های میان رشته ای موفق بوده و در برخی دیگر چندان کامیاب نبوده است. البته برای پاسخگویی به نیازهای جامعه اسلامی راهی جز بسط و توسعه فعالیت های میان رشته ای و بهینه سازی روش های به کار گرفته شده و رفع موانع موجود وجود ندارد.
ژاک دریدا و سیر نزولی فلسفه سیاسی غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو در تلاش است تا با بررسی سه دوره گفتمانی مدرنیته در مغرب زمین روند رو به انحطاط نظریه پردازی را روشن نماید. در این ارتباط، به موج گفتمانی عقلانیت خواهی غرب اشاره خواهد شد، عقلانیتی که ادعا داشت که چراغی از روشنایی فروزان خواهد ساخت که دایره هستی برای همیشه از تاریکی و تاریک اندیشی رهایی یابد. سر برکشیدن گفتمان ارزش گرای مارکسیستی در موج دوم مدرنیته از یک سو ظرفیتی فکری در برابر یکه تازی های عقلانیت شناختی بود و از سوی دیگر با گستره گفتمانی خود حاشیه سازی موج اول را در سر می پروراند. حقیقتاً گفتمان موج دوم ارزش گرا به حساب می آمد، گفتمانی که موجب شد تا با ارائه دستگاه های فکری و متنوع خود سطح نظریه پردازی های لیبرال نیز نسبت به گذشته کلاسیک خود ارتقاء یابد. تقابل های دو موج مدرنیته بخصوص آبشخور واحد آن دو از روش شناسی اثباتی مورد توجه جدی است.
تا آنجا که بحث به روش شناسی واحد دو موج لیبرال و ارزش گرایی مارکسیستی مربوط می شود،روش شناسی پسا تجدد بر نقد بنیادین روش اثباتی برکشیده شده است. ورود به موج سوم مدرنیته آن هم از گذر فلسفه دریدایی روشنگر این حقیقت است که علی رغم اینکه دریدا کلان روایت متافیزیک حضور غرب را شالوده شکنی کرده است لیکن پیامدهای نظری فلسفة او راه را برای روایت های متنوع می گشاید که به شکل خاصی امکان فعل اخلاقی را در روزگار پسامدرن منتفی می نماید. او با گره زدن فلسفه، زبان شناسی و تا حدودی روان شناسی فضای فکری جهان را برای مطالعات بین رشته ای همانند تجزیه و تحلیل گفتمان و تجزیه و تحلیل روانی گشوده است. فهم این دستاوردهای بشری از دو جهت اهمیت دارند: اول اینکه این مطالعات یک دوره کامل اندیشه و فلسفه سیاسی غرب است و دوم اینکه افول اندیشة سیاسی غرب به وضوح خود را در پردازش های نظری متفکران موج سوم نشان می دهد. در جمع، پرداختن به سیر نزولی فلسفه سیاسی غرب باید بتواند بسترها را برای پیگیری روندهای بومی فلسفه اسلامی باز نماید. از یک نقطه نظر عمده این مهم می تواند از دریچة فهم بحران در ساحت اخلاقی تمدن غرب انجام شود.
تحلیلی بر محرک کنش با رویکرد مقایسه ای بین دیدگاه های جامعه شناسان غربی و اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
امروزه طرح گسترده مباحثی چون بومی سازی و اسلامی سازی دانش، ضرورت استخراج و تبیین دیدگاه اسلام دربارة مسائل اساسی علوم انسانی از جمله جامعه شناسی را بیش از پیش نمایان ساخته است. اما درتبیین علوم انسانی اسلامی، دو شیوه هست: اول نفی مطلق دستاوردهای کنونی و پایه ریزی پارادایم جدید علمی؛ دوم استفاده از علوم موجود وپالایش و تکمیل آن با بهره گیری از آموزه های اسلام.
این مقاله، با روش اسنادی بر مبنای رهیافت دوم و با رویکرد مقایسه ای که از روش های اصلی تحقیقات در علوم اجتماعی است، مفهوم کنش را در آرای اندیشوران شاخص غربی بررسی، و نظر قرآن و روایات را در این باره شرح داده، به مقایسه تطبیقی آنها پرداخته است. اسلام برخلاف اغلب نظریات غربی، که به نوعی تحلیل دو متغیره و یک بعدی در این خصوص پرداخته اند، با تحلیل همه جانبه از موضوع کنش، به ابعاد روانی، جسمی، طبیعی و اجتماعی در صدور کنش اشاره نموده و پنج رکن اصلی کنش را کنشگر، آزادی، فرصت، امکانات و انگیزه (نیت) دانسته است
بررسی رابطة انسان شناسی و روش شناسی در پارادایم های اثبات گرایی و رئالیسم انتقادی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله درپی بررسی مبانی انسان شناختی و روش شناختی دو پارادایم اثبات گرایی و رئالیسم انتقادی بوده، مبانی انسان شناسی و روش شناسی هریک از پارادایم های اثبات گرایی و رئالیسم انتقادی را بررسی و نقد می کند؛ سپس به تأثیر و تأثر این دو مؤلفه بر همدیگر در هریک از پارادایم ها خواهد پرداخت.
روش استفاده شده در این نوشتار استدلالی ـ برهانی است و هدف از ارائة آن بیان این مطلب است که مؤلفه های هر پارادایم در یک منظومة معرفتی با هم ربط منطقی دارند و پذیرش هر مؤلفه به طور ضمنی، پذیرش دیگر مؤلفه ها را نیز در بر خواهد داشت. پارادایم اثبات گرایی ازآنجاکه نگرشی مکانیکی به انسان دارد، در مبانی روشی خود از علوم طبیعی الگوبرداری می کند؛ به همین دلیل، به نوعی روش توصیفی فارغ از ارزش به مثابة روشی معتبر روی می آورد و روش کمّی را به منزلة راهی برای کسب اطلاعات کافی می داند. پارادایم رئالیسم انتقادی ازآنجاکه انسان را دارای ماهیت اجتماعی می داند، در روش خود پیش فرض های مورد توافق افراد در کنش ارتباطی را یکی از ارکان قضاوت روشی می داند و چون دغدغة رئالیستی نیز دارد، کفایت عملی را نیز از دیگر ارکان قضاوت روشی خود می شمرد. برای جمع آوری اطلاعات قایل به ترکیب روش کیفی و کمّی است و هیچ یک را به تنهایی کافی نمی داند.
فرهنگ قلب اقتصاد دانش بنیان در رشد و توسعه اقتصادی
حوزه های تخصصی: