فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۸۱ تا ۱٬۱۰۰ مورد از کل ۳۰٬۰۹۵ مورد.
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال ۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
103-136
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر توسعه فناوری های جدید ارتباطی موجب تحولات گوناگونی در زندگی بشر شده و روزبه روز بر اثرات آن افزوده می شود. در حال حاضر شبکه های اجتماعی مجازی به عنوان ستون فقرات فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطی در شکل گیری این فرایند نوین و ظهور فضاهای جدید اقتصادی، فرهنگی، سیاسی- امنیتی و اجتماعی نقش اساسی دارند. مسئله نقش این شبکه ها بر ثبات سیاسی – امنیتی و الگوی ارتباطات اجتماعی جوامع، تبدیل به دغدغه جدی اغلب کشورها شده است. واتساپ و اینستاگرام به دلیل راحتی استفاده، امکان ارتباط زنده، امکان بهره برداری راحت همه کاربران موردعلاقه بیشتر استفاده کنندگان از شبکه های اجتماعی می باشند.
تدوین و اعتباریابی مدل سطوح سرمایه اجتماعی مؤثر بر پذیرش فناوری های نوین رسانه ای واقعیت افزوده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۶)
137 - 156
حوزه های تخصصی:
یکی از مدرن ترین فناوری های تجسم اطلاعات که امروزه در تمامی عرصه ها کاربرد پیدا کرده فناوری واقعیت افزوده است که در حوزه های بسیاری همچون کسب وکار، بازاریابی، فروش محصولات وغیره جذابیت خاص خود را دارد. با توجه به سرعت فراگیری این فناوری، اهمیت تدوین مدلی بومی اهمیت دارد. در این راستا، مقاله حاضر به دنبال پاسخ به این سؤال اساسی است که مدل پارادایمی تأثیر سرمایه اجتماعی بر پذیرش فناوری های نوین رسانه ای با تأکید بر فناوری واقعیت افزوده در ایران کدام است و آیا از اعتبار مناسبی برخوردار است؟ در کلیت پژوهش تلاش شده تا ارتباط سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از زیرعناوین هویت در پذیرش فناوری های نوین رسانه ای تبیین گردد. روش تحقیق پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده که در آن براساس روش تحقیق آمیخته در بخش کیفی با مطالعه اسناد، کتب و مقالات موجود در این زمینه به شناسایی سنجه ها پرداخته و بعد با مصاحبه با یازده نفر از افراد صاحب نظر در حوزه های مطالعات اجتماعی، رسانه و ارتباطات، میزان سرمایه اجتماعی افراد و تأثیر آن بر پذیرش فناوری مورد بررسی قرار گرفت. درمجموع، نتایج تحلیل داده ها نشان داد هر سه عامل هنجار، اعتماد و شبکه به عنوان مضامین سرمایه اجتماعی نقش مهمی در پذیرش فناوری دارند؛ اما در همه این مضامین، عامل اعتماد بیش از بقیه موارد مورد تأکید مصاحبه شوندگان قرار گرفته است.
تحلیل تلویزیون از منظر فلسفه ی تکنولوژی از دیدگاه مارکس، هایدگر، فینبرگ، بورگمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تلویزیون موضوعی است که مکرراً مورد مطالعه و بررسی دانشمندان قرار گرفته است و از زوایای مختلفی هم چون جامعه شناسی و روان شناسی درباره ی آن پژوهش شده است. یکی از ره یافت های مطالعه درباره ی این موضوع مهم، ره یافت فلسفی است. در این نوشته از منظر فلسفی، تلویزیون به مثابه یک تکنولوژی، مبتنی بر دیدگاه چهار اندیشمند: مارکس، هایدگر، بورگمان و فینبرگ مورد بررسی قرار گرفته است. این فیسلوفان تکنولوژی البته خود درباره تلویزیون به مثابه یک تکنولوژی اظهارنظر نکرده اند؛ بلکه مبتنی بر مبانی هریک دیدگاه آنان درباره تلویزیون بازسازی شده است. مبتنی بر مبانی مارکس، نقش تلویزیون در ارزش افزایی محور تحلیل واقع می شود. از دیدگاه هایدگر، تلویزیون به عنوان یک نوع انکشاف و آگاهی قابل مطالعه است. از نظر بورگمان ضرورت جست وجو درباره ی رابطه ی اطلاعات و واقعیت و نیز رابطه ی سوژه و ابژه و همچنین موضوع اشیاء کانونی درباره ی تلویزیون قابل استنباط است. و از نگاه فینبرگ نقشی که ارزش های سرمایه داری و ارزش های دموکراتیک در تولید تلویزیون دارد، حائز اهمیت است. پس از بررسی این چهار دیدگاه، در خصوص ارزش باری یا خنثی بود تلویزیون مبتنی بر تبیین های صورت گرفته به نتیجه گیری پرداخته می شود.
تبادل تمدنی؛ نزاعی بر سر امکان یا امتناع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نخستین مواجهه ما با تمدن غرب در قامت تقابل نظامی و صنعتی هویدا گشت که حاکمان به جهت تصور عقب ماندگی ایران و جبران آن، تصمیم به اعزام دانشجو به کشورهای غربی نمودند. آنها راه توسعه یافتگی و پیشرفت ایران را در آیینه مدرن شدن ایران می دیدند، اما تاریخ در سال 57 به گونه ای دیگر رقم خورد و انسان جدیدی ظهور کرد که آرمان، طلب و تمنایش متفاوت از انسان مُدرن بود. یکی از چالش های اساسی انسان عصر انقلاب اسلامی در مباحث تمدنی، نحوه مواجهه با تمدن غرب است؛ آیا می بایست تمدن غرب را به صورت کامل پذیرفت، آیا باید آن را رد کرد؟! آیا می توان با تمدنی که متناسب با فرهنگ و زیست تاریخی ما رقم نخورده، ارتباط برقرار کرد و آن را برگزید؟ آیا اساساً تبادلی میان عالم ما و عالم غرب رقم خواهد خورد؟ عده ای قائل به ذات گرایی تمدن غرب شده اند که در این صورت، امکان تبادل تمدنی ممتنع است و عده ای دیگر تمدن غرب را در اراده گرایی خلاصه کرده اند که از لوازم آن پذیرش کامل تمدن غرب و به تحویل بردن اقتضائات تمدنی در اراده افراد است. در این میان نسبت گرایی نیز از جمله مواردی است که می تواند افقی در تبادل تمدنی باز کند. مراد از نسبت گرایی، برقراری نسبت وجودی با تمدن است. «وجودی» دانستن ساخت تمدن به این معناست که تمدن در حین زندگی روزمره انسان ها ساخته می شود.
فقه و بحران رقابت سیاسی در جهان اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بحران پژوهی جهان اسلام دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۱
49 - 66
حوزه های تخصصی:
از میان بحران های سیاسی که در جهان اسلام وجود دارد، فقدان دموکراسی و میل به اقتدارگرایی در صدر آن ها قرار دارد. گذشته از علل و عوامل جامعه شناختی که در باره آن ذکر می کنند، اما به نظر می رسد عدم تحلیل جوهره آن در سایه اندیشه دینی مزید بر علت شده است. دموکراسی متعلق به غرب و استقبال از آن در جهان اسلام نیازمند بازسازی آن بر مدار نص است. این که ساختار باید از اقتدارگرایی به در آید و نقش مردم در زندگی سیاسی افزایش یابد، مهم است اما آنچه مورد غفلت قرار می گرفت پرداختن به جوهره دموکراسی یعنی رقابت سیاسی است که بدون آن اساساً دموکراسی بی معنا می شود. آنچه به دموکراسی هویت می بخشد و آن را از ساختار اقتدارگرایی جدا می سازد، رقابت سیاسی است و نه مشارکت سیاسی؛ ممکن است در نظامی اقتدارگرا مشارکت افزایش یابد و حاکمیت با رأیی بالا بر سر قدرت بماند؛ اما همچنان بر وجه اقتدارگرایی خود باقی بماند. از دهه 1920م که از آن به بهار استقبال از دموکراسی در جهان اسلام یاد می کنند تاملات زیادی در باره ابعاد مختلف دموکراسی از منظر اسلامی شده است، اما در باره جوهره آن که همان رقابت سیاسی است کمتر توجه شده است. این که موضع اندیشه دینی در قبال این مفهوم چیست؟ و کدامیک از ابواب فقهی قادر به ضابط مند کردن آن در درون یک نظام سیاسی است؟ (مسأله و سؤال). از نظرگاه این مقاله باب سبق و رمایه می تواند مسیر چنین رقابتی را روشن سازد و قواعد اسلامی آنرا بیان کند (فرضیه). روش شناسی این مقاله، همان روش متداول موضوعات جدید فقهی است که بر اجتهاد حوزوی ابتناء دارد (روش شناسی). این بررسی نشان می دهد که فقه رقابت سیاسی را پذیرفته و برای آن قواعدی قائل است که عمل به آن ها می تواند چنین رقابتی را موجه سازد (یافته ها).
شکل گیری منطقه ی زوپا بین ایران و ترکیه در بحران سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بحران پژوهی جهان اسلام دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۱
90 - 111
حوزه های تخصصی:
تحولات سوریه با شروع اعتراضات، درگیری ها و ائتلاف های داخلی به موازات رقابت های خارجی زمینه ی تبدیل شدن به یک بحران تمام عیار را به وجود آورد. طی چند سال اخیر علی رغم فروکش کردن شدت بحران، اما می توان آن را آتش زیر خاکستری دانست که با هر جرقه ای احتمال برافروختن آن وجود دارد. یکی از علل کاهش دامنه ی بحران توافقات دو بازیگر مؤثر منطقه ای در این بحران یعنی ایران و ترکیه با وجود اختلافات ابتدایی بوده است (مسأله). این مقاله با اتکاء بر رهیافت زوپا (ZOPA) به دنبال پاسخ به این سؤال است که؛ علت و نقاط مورد توافق منطقه ی زوپا بین ایران و ترکیه به عنوان کنشگران تأثیرگذار در بحران سوریه چیست؟ (سؤال). در بحران سوریه به عنوان پژوهش بر مبنای استدلال کل به جزء و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی (روش) حاکی از آن است که چرخش اوضاع سوریه به نفع ایران زمینه ی گرایش ترکیه به ایجاد منطقه ی توافق را فراهم آورد که در این منطقه بر روی موارد ماندن اسد در قدرت، حفظ تمامیت ارضی سوریه، بازگشت آورگان سوری و بازسازی سوریه بین دو کشور توافق صورت گرفت (یافته ها).
روشنگری و مسئله معنویت: بررسی نقش روشنگری در ظهور معنویت مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با محتوای بنیادی/ نظری با روش توصیفی/ تحلیلی، مبتنی بر چارچوب نظری مفهومی با طرح مسئله روشنگری و معنویت مدرن عهده دار پاسخ به این سوال است که چگونه روشنگری با اتکا بر عناصری چون ( خرد، ایده، پیشرفت و دین طبیعی) زمینه های ظهور معنویت مدرن را ایجاد نموده است؟ حاصل این پژوهش آنکه: روشنگری با گذر از سه سنت تاریخی ( انگلیسی، فرانسوی و آلمانی) و با سه رویکرد متفاوت: پالایش دینی، دشمنی با دین، استعلا و عمق بخشیدن به آن با چهار گرایش متفاوت دئیسم، دین قلبی، فدئیسم و آتئیسم در متن مدرنتیه غربی با اصولی چون (عقل گرایی، کثرت گرایی، مدارای دینی، قداستزدایی، انکار وجه وحیانی دین، انکار ربوبیت خدا در جهان در قالب استعاره ساعت ساز) ظهور و بروز معنویت مدرن در قالب دو شعار: معنویت بدون مذهب، معنویت به جای مذهب و معنویت به دور از وابستگی به نهادهای دینی، را فراهم آورده است.
پیوند افزایش منافع اقتصادی با راهبرد نظامی- امنیتی چین در منطقۀ منا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چین از اوایل دهه 1990 به تبع تأمین انرژی خود به سمت توسعه و بسط همکاری با کشورهای منطقه منا حرکت کرد. این کشور از سال 2004 نیز با ایجاد مجمع همکاری دولت های عرب-چین، به همکاری های خود با کشورهای منطقه منا تحرک بخشید. حضور اقتصادی چین در منطقه منا در حال افزایش است. سؤال اصلی مقاله این است که چگونه حضور نظامی-امنیتی چین در منطقه منا افزایش خواهد یافت؟ فرضیه مقاله این است که حضور اقتصادی و سرمایه گذاری های فزاینده چین، حضور نظامی را برای تأمین امنیت آن می طلبد. یافته-های پژوهش نشان می دهد که افزایش منافع چین در منطقه منا (حفظ امنیت انرژی، صیانت از نیم میلیون شهروند و شرکت های سرمایه-گذار) مسبب اصلی افزایش حضور و نفوذ امنیتی-نظامی چین در منطقه منا خواهد شد. با کاربست نظریه واقع گرایی و روش توصیفی-تحلیلی سعی خواهد شد مباحث مربوطه مطرح و مورد بررسی قرار گیرد. روش اسنادی نیز مبنای گردآوری مطالب در این مقاله خواهد بود.
قانون اساسی ایران و سیاست گذاری چندسطحی (نقدی بر نظام حقوقی تعیین مساله عمومی در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال ۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۳
113 - 136
حوزه های تخصصی:
از منظر دانش سیاست گذاری، مشارکت همدلانه سیاست گذار و شهروند، شرط ضروری موفقیت هر سیاست به حساب می آید. دانش حقوق، به عنوان تنظیم کننده روابط اجتماعی، می کوشد با تعیین سازوکارهای هنجاری مناسب، روابط سیاست گذارانه را نظم بخشد، و با بیشینه و بهینه نمودن نقش طرفین ذی مدخل در این فرآیند، راه را برای نیل به اهداف آن هموار نماید. در این مسیر نقش قانون اساسی، که توزیع کننده صلاحیت ها و مشخص کننده جایگاه نهاد اصلی حکمرانی است، بسیار مهم ارزیابی می شود. بااین حال بروز بحران های روزافزون مشروعیت در مردم سالاری های نماینده سالار معاصر، نشان از عدم موفقیت این تلاش های تنظیم گرانه دارد. مقاله حاضر باهدف کنکاش در علل این ناکامی، به روش توصیفی و تحلیلی به نگارش درآمده و با عطف توجه بر نظام حقوقی تعیین مسئله عمومی در ایران، تمایز میان دو رویکرد تفسیری نماینده- محور (مجرا) و شهروند -محور (مطلوب) را مطرح نموده و نتایج برگزیدن هر یک را توضیح داده، و گذار از نخستین به دومین را پیشنهاد نموده است. نگارنده پیش بینی نموده که این گذار، به تبدیل سازوکار حکمرانی از روش تک سطحی، به چند سطحی خواهد انجامید. به این منظور پیشنهاد بازتفسیر اصول مستعد توسعه ی تأثیرگذاری شهروندان در قانون اساسی، و اصلاح، تکمیل و تمیم راهکارهای حقوقی موجود، برای مداخله مستقیم شهروندان در تعیین و تغییر دستور کار نهادهای سیاست گذار طرح گردیده است.
پیامد سنجی دولت پریبندال در ایران عصر پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال ۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۳
165 - 193
حوزه های تخصصی:
دولت پریبندال به عنوان یکی از مصادیق دولت های فاسد، گونه ای از دولت است که در آن نخبگان قدرت و کارگزاران حکومت، حقوقی مازاد بر حقوق خود را در سطح سیستم سیاسی مطالبه می کنند. اساساً دولت پریبندال محصول عواملی چون ادراکات ذهنی نخبگان و اعتماد و فرهنگ آمریت –تابعیت در سطح فرهنگی، مشروعیت و ایدئولوژی در سطح سیاسی و رانتیریسم و دولت بزرگ در سطح اقتصادی است. مقاله حاضر بر این پرسش اصلی تمرکز می کند که پیامدهای دولت پریبندال در ایران در زمان پهلوی دوم چیست؟ فرضیه مقاله پیامدهای چنین دولتی را در دو سطح، پیامدهای فردی و پیامدهای سیستمی جست و جو می کند. چارچوب نظری مقاله با الهام از آرای «ماکس وبر» و تئوری دولت پریبندال «ریچارد ژوزف» ارائه می شود. در مدل تحلیلی مقاله دولت پریبندال به عنوان متغیر مستقل و پیامدهای آن در سطوح فردی و سیستمی به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته می شوند. به لحاظ روشی، نوع تحقیق کیفی و رویکرد مقاله توصیفی–تحلیلی و روش تحقیق مبتنی بر تحلیل کتابخانه ای- اسنادی است. یافته های مقاله حاکی از آن است که دولت پریبندال در سطح فردی منجر به الیناسیون یا ازخودبیگانگی و در سطح سیستمی منجر به ظهور پنج نوع بحران مشروعیت، کارآمدی، هویت، انباشت و هژمونی خواهد شد.
سرمایه سیاسی حکومت و هویت ملی؛ داده های پیش هشداردهنده در مورد ایران کنونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
156 - 109
حوزه های تخصصی:
نسبت سرمایه سیاسی و هویت ملی علی رغم اهمیتش برای زندگی سیاسی جوامع دموکراتیک و پایداری و انسجام جوامع ملی آنگونه که باید مورد پژوهش واقع نشده است. با عنایت به موقعیت مندی دو متغیر یاد شده از یک سو و دگردیسی های پرشتاب سیاسی و اجتماعی از سوی دیگر، پرسش از رابطه دو متغیر سرمایه سیاسی و هویت ملی امری لازم است. بنابراین نوشتار حاضر که ماهیتی توصیفی-تحلیلی دارد و بر رهیافت نهادگرایانه سیاسی مبتنی است و از چارچوب نظری ترکیبی رافالوسکی، لیندنبرگ، روثستاین و لوی بهره می جوید، با اتکا به روش کتابخانه ای و تحلیل ثانویه داده ها، چیستی نسبت سرمایه سیاسی و هویت ملی را با توجه به داده های مربوط به ایران به پرسش گرفته و بر این فرضیه استوار است که سرمایه سیاسی با هویت ملی رابطه ای معنادار و مستقیم دارد به گونه ای که افزایش آن به تقویت هویت ملی و کاهش آن تضعیف دلبستگی به عناصر هویت ملی را به همراه دارد.
تأملی بر نسبت میان نهادمندی اعمال قدرت سیاسی و فساد سیاسی (با تأکید بر دوره جمهوری اسلامی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
198 - 157
حوزه های تخصصی:
قدرت، ذاتا میل به فساد دارد و کاهش فساد، مستلزم مهار قدرت سیاسی است؛ مهار قدرت سیاسی نیز مستلزم نهادینه شدن آن است؛ نهادمندی قدرت، به معنی قانونمندی و شخصیت زدایی از قدرت سیاسی است؛ بر پایه چنین مفروضی، پرسش این نوشتار این است که «چالش های نهادمندی اعمال قدرت سیاسی در جمهوری اسلامی ایران چگونه قابل تبیین است؟» در پاسخ به پرسش پژوهش، این فرضیه مطرح است که «چالش های نهادمندی اعمال قدرت سیاسی در جمهوری اسلامی ایران ریشه در توزیع نابرابر قدرت سیاسی در ساختار سیاسی حاکم دارد که در قالب قواعد سیاسی و توسط کنشگران قاعده ساز در بستر نهادی اوایل انقلاب اسلامی 57، تاسیس شده است». برای پاسخ به سوال پژوهش از روش تحقیق ردیابی فرایند، و برای تبیین تئوریک مساله پژوهش، از چارچوب نظری نهادگرایی سیاسی، استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در سال های اولیه انقلاب اسلامی 57، نیروهای سیاسی اسلامی، بخصوص طیف فقاهتی، به دلیل برخورداری از قدرت اجتماعی گسترده، نقش برتر و انحصاری در تعیین و تدوین قواعد و رویه های اجرای قدرت سیاسی داشته اند و همین امر منجر به توزیع نابرابر قدرت سیاسی در ساختار سیاسی حاکم و در نتیجه، تضعیف نهادمندی اعمال قدرت سیاسی و تشدید فساد سیاسی شده است.
تهدیدات روزافزون آمریکا در خلیج فارس و کنش ها و اقدامات ضدهژمون ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
117 - 134
حوزه های تخصصی:
ایالات متحده یکی از بازیگران بین المللی است که نقش به سزایی را در شکل گیری معادلات قدرت در خلیج فارس ایفاء می کند. این کشور در تلاش است تا با کمک هم پیمانان منطقه ای خود، نفوذ و سلطه ایران را بر این منطقه کمرنگ کند و از این طریق، به مهار و انزوای منطقه ای تهران مبادرت ورزد که این امر باعث به وجود آمدن تهدیدات امنیتی برای ایران شده است. از این رو، جمهوری اسلامی با برخورداری از موقعیت راهبردی و بالادستی خود در خلیج فارس و تنگه هرمز، با هدف اعمال فشار بر آمریکا و متحدان منطقه ای آن، تهدید به مسدود کردن این تنگه راهبردی کرده است که این موضوع تأثیر بسزایی بر منافع انرژی و امنیتی واشنگتن و هم پیمانان منطقه ای آن خواهد داشت. بدین ترتیب، پرسش اصلی نوشتار حاضر این است که ایران برای پاسخ به تهدیدات روزافزون آمریکا در خلیج فارس دست به چه کنش ها و اقداماتی زده است؟فرضیه مقاله این است که با توجه به اهمیت ژئواستراتژیک خلیج فارس و تنگه هرمز در سیاست های آمریکا در خاورمیانه، واشنگتن با هدف محاصره و به طور کلی حذف ایران از معادلات منطقه،در تلاش برای توسعه همکاری ها و برقراری اتحاد راهبردی با شورای همکاری خلیج فارس برآمده است که این امر، ضمن تهدید منافع ایران در خلیج فارس، به کاهش قدرت آن در منطقه منجر خواهد شد. لذا تهران در پاسخ به این تهدیدات، از اهرم راهبردی هرمز و تهدید به بستن آن، جهت ایجاد فشار بر آمریکا و متحدان آن در خلیج فارس بهره می برد. روش مورد استفاده در این نوشتار توصیفی-تحلیلی می باشد.
کارکردها و پیامدهای جهاد تبیین در بین المللی شدن الگوی مقاومت از دیدگاه آیه الله خامنه ای(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکومت اسلامی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۸)
155-181
حوزه های تخصصی:
با گسترش عرصه های استبداد و استعمار در نظام بین الملل، جهانی شدن الگوی مقاومت، یکی از ضرورت های عصر ما به شمار می رود. هدف اصلی این مقاله، توصیف و تبیین تأثیرات ناشی از جهاد تبیین در گسترش هنجارهای مقاومت در عرصه بین المللی است تا از این رهگذر، کارکردها و پیامدهای جهانی این مسأله به ویژه در گستره جهان اسلام تحلیل شود. پژوهش حاضر این سؤال را مورد بررسی قرار می دهد که جهاد تبیین چه نقشی در فرامرزی شدن الگوی مقاومت و گسترش آن در عرصه بین الملل خواهد داشت و کارکردها و پیامدهای جهانی آن از منظر آیه الله خامنه ای چیست؟ در پاسخ، فرضیه نوشتار حاضر این است که به دلیل عقلانی و فطری بودن هنجارهای مقاومت اسلامی، جهاد تبیین می تواند نقشی تعیین کننده در تثبیت و گسترش این هنجارها به عنوان یک الگوی جهانی داشته باشد؛ این امر، تحولات مثبت بین المللی در مسیر تضعیف ظلم و استبداد را در سطح بین الملل در پی خواهد داشت. این فرضیه در تحقیق حاضر با روش توصیفی تحلیلی مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد.
امینت منطقه ای در آسیای جنوب غربی تحلیلی فازی از الزامات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
منبع:
غرب آسیا سال ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
42 - 56
حوزه های تخصصی:
امنیت مسئله اساسی تمامی دولت های جهان است که بُعد خارجی آن توسط سیاست خارجی کشورها مورد پیگیری قرارگرفته و در تأمین آن کشورهای همسایه که محیط بلافصل هر کشور می باشند، از اهمیت ویژه ای برخوردارند چراکه بروز مسائل امنیتی در یکی از کشورهای هم مرز، احتمال وقوع اثر دومینو را افزایش داده و به ایجاد معضلات امنیتی در دیگر کشورهای همسایه و یا منطقه منتهی می گردد. سؤال اصلی پژوهش از این موضوع نشات گرفته و عبارت است از اینکه وضعیت شکنندگی دولت ها در آسیای جنوب غربی چگونه است و راهبرد متناسب برای امنیت و ارتقای جایگاه ایران چیست؟ برای پاسخ بدین سؤال نظریه امینت منطقه ای به عنوان مبانی نظری و منطق فازی به عنوان روش تحقیق انتخاب شده است تا از طریق بررسی شکنندگی دولت های آسیای جنوب غربی ضمن شناختِ تهدیدات امنیتی موجود، در گام دوم، سیاست خارجیِ متناسب با وضعیت موجود را فرا رو نهد. نتیجه بررسی وضعیت آسیایِ جنوب غربی در شکنندگی دولت ها حاکی از آن است که 13 دولت از 17 دولت موجود، دارای هشدار شکنندگی و ایجاد معضلات امنیتی هستند و با استناد به نظریه امنیت منطقه ای، به نظر می آید که چندجانبه گرایی در سیاست خارجی باتوجه به وضعیت هر یک از مسیرهای شناسایی شده، علاوه بر تأمین امنیت منطقه ای، منجر به ایفای نقش محوری برای جمهوری اسلامی ایران خواهد شد.
ارائه مدل مفهومی بلوغ امنیت سایبری برای زیرساخت های حیاتی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال ۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
101 - 134
حوزه های تخصصی:
هدف: از این رو هدف این پژوهش ارائه مدل مفهومی بلوغ امنیت سایبری برای زیرساخت های حیاتی کشور است. روش: با استناد به اسناد بالادستی در حوزه سایبری، مدل های بلوغ امنیت سایبری مرجع و با استفاده از روش های تحقیق آمیخته (کمی و کیفی) سعی در تفسیر یکپارچه یافته های به دست آمده از مطالعات کیفی با هدف دستیابی به سطح ادراکی و ارائه مدل مفهومی شده است. برای شناسایی ابعاد، مؤلفه ها و شاخص ها، با استفاده از ادبیات نظری و مطالعه تحقیقات پیشین، ابتدا 144 پژوهش با استفاده از ابزار CASP ارزیابی و در نهایت 21 پژوهش منتخب شدند. یافته ها: پژوهش های منتخب با استفاده از نرم افزار MAXQDA کدگذاری و در نهایت 56 شاخص احصاء گردید. این شاخص ها از طریق پرسشنامه با 16 نفر از خبرگان به اشتراک گذاشته شد و شاخص های نهایی برای طراحی مدل استخراج گردید. مدل به دست آمده شامل سه بعد، 13 مؤلفه و 56 شاخص می باشد. نتیجه گیری: با توجه به اینکه دستورالعمل های مرتبط با بلوغ امنیت سایبری باید کامل و جامع باشد به نحوی که کلیه موارد مرتبط با امنیت سایبری را در برگیرد، از این رو می توان از این پژوهش برای تدوین دستورالعمل های مرتبط با بلوغ امنیت سایبری، استفاده و شاخص های احصاء شده در این پژوهش را مبنای تدوین این دستورالعمل ها قرار داد.
بررسی مقایسه ای انواع راهبرد های اتحاد دولت ها در نظام بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
264 - 237
حوزه های تخصصی:
راهبردهای اتحاد به عنوان بخشی از راهبرد کلی هر کشور، ریشه در ادبیات رئالیستی روابط بین الملل دارد. این در حالی است که این نظریه ها فارغ از توجه به تفاوت های قدرت میان دولت ها آنها را واحدهایی مشابه و بازیگرانی تنها امنیت جو ( رئالیسم تدافعی) و یا بیشینه ساز قدرت ( رئالیسم تهاجمی) در نظر می گیرند و بدین ترتیب قائل به تمایز میان انواع راهبرد های اتحاد نیستند. بنابراین، هدف اصلی این پژوهش بررسی مقایسه ای انواع راهبرد های اتحاد در میان دولت های نظام بین الملل با توجه به رده بندی آنها به لحاظ توزیع توانمندی های مادی در نظام جهانی است. پرسش اصلی این پژوهش نیز با تکیه بر روش تحلیل مفهومی مقایسه ای و رویکرد کیفی این است که مهم ترین وجوه افتراق و اشتراک راهبرد های اتحاد میان انواع دولت به لحاظ قدرت در نظام بین الملل چیست؟ در فرضیه پژوهشی ادعا می شود که میان انواع راهبرد های اتحاد ابرقدرت از یک سو، و راهبرد های اتحاد قدرت های بزرگ، میانی و دولت های کوچک از سوی دیگر هیچ وجه شباهتی وجود ندارد، این در حالی است که بیشترین شباهت میان راهبرد های قدرت های بزرگ و قدرت های میانی راضی از یک سو، و قدرت های بزرگ و قدرت های میانی ناراضی از سوی دیگر وجود دارد. یافته های پژوهش نشان می دهد نه تنها دولت ها در هریک از دسته بندی های مربوط به توزیع قدرت متفاوت از یکدیگر عمل می کنند، بلکه در درون هر دسته بندی نیز شاهد راهبرد های متفاوت اتحاد از سوی دولت هایی با میزان قدرت مشابه هستیم، چراکه حافظ وضع موجود بودن و یا تجدیدنظرطلبی دولت ها و همچنین میزان درک از تهدید آنها از نظام بین الملل لیبرال به رهبری امریکا بر اتخاذ راهبرد های متفاوت اتحاد و هدف آنها از این راهبرد ها تأثیر بسیاری دارد.
تحلیل جهش پارادایمی جنبش حماس در عملیات 7 اکتبر 2023 (تغییر رویکرد پدافندی به آفندی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بحران پژوهی جهان اسلام دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
82 - 114
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل جهش پارادایمی جنبش حماس در عملیات 7 اکتبر 2023 است. روش تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی- توسعه ای و از نظر ماهیت، آمیخته از نوع اکتشافی است. در بخش کیفی، جهت شناسایی عوامل مؤثر از روش تحلیل محتوا، مرور متون و همچنین مصاحبه های اکتشافی با خبرگان دانشگاهی در حوزه های علوم سیاسی، ژئوپلیتیک، روابط بین الملل و مطالعات منطقه ای و نیز خبرگان نظامی به تعداد 38 نفر استفاده گردید. جهت انتخاب خبرگان از روش غیرتصادفی با تکنیک گلوله برفی تا دستیابی به اشباع نظری استفاده شده است. جامعه آماری در بخش کمی، 60 نفر از کارشناسان، پژوهشگران و محققان بودند که به روش نمونه گیری تصادفی ساده برآورد گردیدند. برای غربالگری و انتخاب عوامل از روش دلفی فازی استفاده شد که از بین 17 عامل شناسایی شده، 15 عامل انتخاب و با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی عوامل تعیین شده در قالب سه عامل اصلی گذار از اقدامات پدافندی به آفندی، واکنش به توافق نامه آبراهام و تغییر پارادایم مقاومت دسته بندی شدند. همچنین برای سطح بندی از روش مدل سازی ساختاری– تفسیری استفاده شده است که به ترتیب در سطح اول گذار از اقدامات پدافندی به آفندی، سطح دوم و واکنش به توافق نامه آبراهام و تغییر پارادایم مقاومت در سطح سوم قرار گرفته است. با توجه به نمودار قدرت نفوذ و میزان وابستگی هر سه عامل در ناحیه خودمختار قرار گرفتند که قدرت نفوذ و میزان وابستگی پایینی دارند و تأثیرپذیری و نفوذپذیری کمی نسبت به هم خواهند داشت.
تبیین سیاستهای مقام معظم رهبری درمقابله با بحران های اجتماعی ازمنظرفرا تحلیل(مطالعه موردی: فتنه88)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۰
137 - 164
حوزه های تخصصی:
نظام جمهوری اسلامی از آغاز زعامت مقام معظم رهبری تاکنون با بحرانها وحوادث متعددی مواجه بوده است که با مدیریت و درایت ایشان وحمایت و پشتیبانی مردم، بحرانهای بوجودآمده مهار و یا قبل از وقوع آن پیشگیری گردید. تاکنون مطالعات و تحقیقات متعددی درباره بحرانهای بوجودآمده درجمهوری اسلامی، از سوی پژوهشگران انجام و در نشریات معتبر داخلی منتشر شده است. عمده تحقیقات صورت گرفته معطوف به گرایش های بازخوانی، وقایع نگاری، تاریخی و تحلیلی بوده است. برخی از پژوهش ها نیز به نقش مقام معظم رهبری درمدیریت ومهار بحران های بوجودآمده در دوره زعامت ایشان پرداخته اند که بیشترآن ها با استفاده از روش تحلیل مضمون بوده که به روش متن کاوی به استخراج و شناسایی مولفه های مدیریتی ایشان در مدیریت و مهار بحران ها اشاره داشته اند. لکن مقاله حاضر به دنبال ارزیابی مطالعات و تحقیقات قبلی در زمینه مدیریت مقام معظم رهبری در زمان بحران و سیاست ها و مولفه های مدیریت رهبری مورد تاکید این مطالعات برای مهار بحران است. روش پژوهش در این مقاله، روش فراتحلیل کیفی و با رویکرد فرا ترکیب می باشد. با بررسی حدود42 پژوهش منتشر شده در نشریات معتبر داخلی درباره بحرانها، یافته ها بیانگرآن است که پژوهشگران با تحلیل مضمون بیانات ومواضع مقام معظم رهبری درباره بحرانها، تعداد54 مولفه ی تاثیرگذار در مدیریت ایشان بر بحرانها را شناسایی، که در بین آن ها سه مولفه: « قانون گرایی»، «بصیرت و روشنگری» و «مردم گرایی»را به عنوان تاثیرگذارترین سیاست مقام معظم رهبری در مهار بحرانها، معرفی کرده اند که دارای بیشترین فراوانی بوده و از الویت برخوردارهستند.
جایگاه ج.ا.ایران در مرزبندی شمال و جنوب (براساس آموزه های نظریه تامسون و ریوونی)
منبع:
پژوهش ملل مهر ۱۴۰۲ شماره ۹۲
31-57
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر تلاش دارد با بررسی شرایط و ویژگی های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران، موقعیت کلی این کشور را در مرزبندی شمال- جنوب مشخص سازد. برای این منظور، طیف متنوعی از معیارهای توسعه ای برای تشریح وضعیت توسعه ای بلوک کشورهای اسلامی بکار گرفته شده و آستانه های مشخصی را برای ترسیم مرزبندی شمال و جنوب مدنظر قرار گرفته که این معیارها، امکان انجام مقایسه های منظم و منطقی را به وجود آورده است. مقاله پیش رو براساس ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی در جستجوی پاسخ به این پرسش اصلی است که ایران باتوجه به متغیرها و شاخص های عمده توسعه، چه جایگاهی را به خود اختصاص داده و موقعیت این کشور نسبت به مرزبندی شمال و جنوب چگونه است؟ در پاسخ به این سوال فرضیه مطروحه این است که کشور ایران براساس متغیرها و شاخص های عمده توسعه، با کشورهای (جنوب پایین) قابل انطباق است. درنهایت یافته ها حاکی از آن است که دلایل عقب ماندگی ایران در عرصه جهانی و مرزبندی این کشور در دسته (جنوب بالا)، را نه در عرصه کم برخورداری از منابع و موهبت های الهی بلکه در عدم درک صحیح از مولفه های توسعه و پیشرفت و در کوتاه سخن در مباحث کلان مدیریتی و برنامه ریزی بایستی جستجو نمود. بنابراین گام نهادن در مسیر توسعه و حرکت به سمت شمالی شدن مستلزم اجرایی نمودن حکمرانی خوب از سوی دولتمردان و بومی و نهادینه شدن فرهنگ توسعه و پیشرفت در میان عموم شهروندان است.