یکی از منابع مهم و ارزشمند تاریخنگاری، عکس است که همیشه در شناخت و درک عمیق دورههای تاریخی و مقایسه با حال وگذشته عکس و همچنین در نگاه مقایسهای به نوشتهها و سفر نامهها کمک زیادی کرده است. یکی از منابع ارزشمند دوره قاجار، عکسهای هولستر است که نمود تاریخ زنده دوره قاجار است.
19 فروردین ماه، سالروز قطع روابط سیاسی ایران و آمریکا در سال 1359 است. اگرچه مقابله با سلطه آمریکا در ایران یکی از شعارها و اهداف انقلاب اسلامی بود و این روند با اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان 1358 یکی از فرازهای مهم و سرنوشتساز خود را پشت سرگذارد، اما قطع روابط دو کشور اقدامی بود که از سوی دولت آمریکا صورت پذیرفت. چرا که دولت ایالات متحده در مذاکره برای آزادی اعضای دستگیر شده سفارت خود در تهران ناکام مانده و اقدام نظامی برای حل بحران را در دستور کار قرار داده بود. بنابراین در 19 فروردین 59 قطع روابط سیاسی خود با جمهوری اسلامی ایران را رسما اعلام کرد تا زمینه برای عملیات نظامی در خاک ایران مهیا شود. این حمله کمتر از دو هفته بعد در 5 اردیبهشت ماه صورت پذیرفت و با توفانی که در صحرای طبس رخ داد، بهسختی شکست خورد. از این رو مروری داریم بر سیر روابط سیاسی ایران و آمریکا از 22 بهمن 57 تا 19 فروردین 1359 .
هدف اصلی این نوشتار، بازخوانی مجدد متون اصلی زندیه و قاجاریه برای برای بدست دادن تصویری نسبتا روشن از فعالیت حاج ابراهیم خان کلانتر در دوران لطفعلی خان زند و اوایل کار آغا محمد خان، بویژه بررسی شورش حاج ابراهیم خان علیه خان جوان زندی در شیراز است و تلاش می شود با بررسی وضعیت سیاسی ایران بعد از کریم خان، فعالیت های آغا محمدخان و همچنین لطفعلی خان، بافت و زمینه ای که در آن مساله شیراز رخ داد، بیشتر شناخته شود.
پس از ورود برخی از علمای شیعه به حوزه سیاست در دوره شاه تهماسب اول، مرحله جدیدی در مناسبات علما و فقهای شیعی آغاز شد. این مناسبات اگرچه در دوره شاه اسماعیل دوم با وقفه ای کوتاه مدت مواجه گردید، ولی هیچ گاه قطع نشد و در طی دوره صفوی تداوم یافت. مسئله این است که آن بخش از علما و فقهای شیعه که در دوره شاه تهماسب وارد صحنه سیاسی شده بودند و حتی شاه برخی از آن ها (از جمله محقق کرکی) را اختیاری در امور سیاسی بخشیده بود و از جنبه نظری نیز همان طور که منابع اشاره کرده اند به حق علما برای حکومت اذعان داشته است، چرا و تحت چه شرایطی از دوره عباس اول تا پایان دوره عباس دوم به رغم تداوم همکاری با صفویان نتوانستند جایگاهی را که محقق کرکی کسب کرده بود، باز یابند. در این مقاله با روش تحقیق تاریخی و با تکیه بر منابع اصلی به بررسی موضوع پرداخته و تلاش شده است به مسائل مطرح شده پاسخ داده شود.
بر اساس یافته های تحقیق در زمان شاه عباس اول مناسبات بین علما و دستگاه قدرت در مدار مشخصی قرار گرفت و شاه با تضعیف نیروهای قزلباش، قدرت را در دستان خود متمرکز ساخت و نیز از مداخله علما در امور سیاسی ممانعت به عمل آورد. شاه عباس هیچ گونه مداخله ای را که قدرت مطلقه اش را با چالش مواجه کند، نمی پذیرفت. علما نیز شرایط جدید را پذیرفته و علاوه بر همکاری عملی با شاه، به تأیید مشروعیت حکومت او مبادرت ورزیدند و این روند تقریباً تا پایان دوره شاه عباس دوم تداوم یافت و این شاه نیز هم چون جدش کوشید با قدرت مطلق حکومت کرده و در عین حال علما را در خدمت خود و حکومت صفوی نگه دارد و از آنها در نیل به اهداف سیاسی بهره مند گردد.
تشکیل مجلس و پذیرش نوعی نظام پارلمانی از سوی مظفر الدین شاه از جمله نتیجه های انقلاب مشروطیت ایران بود. این مجلس که در نخستین فرمان صادر شده در تشکیل آن (14 جمادی الثانی 1324) نام ویژه ای نداشت در فرمان بعدی (16 جمادی الثانی) عنوان مجلس شورای اسلامی یافت و در آخرین فرمان که به فاصلهٔ چهار روز از نخستین آنها صادر شد نام مجلس شورای ملی گرفت. انگیزه های سیاسی ناشی از بدبینی مشروطه خواهان به دولتمردان از یک سو و ترس از تنگ نظران به سبب مصادره به مطلوب نام مجلس که به نادیده گرفتن حقوق ملت و آزادی آنها می انجامید از سوی دیگر، نشان از علت تبدیل فرمان ها و نام گذاری های مختلف آن دارد. مقاله در صدد بیان دلیل تغییر نام مجلس در سه فرمان یادشده و انگیره های سیاسی مؤثر در این تغییر است.
یکی از دستاوردهای بزرگ قیام امام خمینی(ره) که پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی را به دنبال داشت، ایجاد تحول در گفتمان سیاسی درباره فلسفه حکومت و نقش مردم در حکومت و جامعه است. شناخت اندیشه و گفتمان سیاسی امام خمینی(ره) و پایبندی به آن مىتواند برای همه کسانی که داعیه پیروی از امام و اندیشههای او و دلبستگی به انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی را دارند، چراغ راه والگوی عمل باشد،زیرا فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی ایران با فلسفه سیاسی امام خمینی(ره) پیوندی ناگسستنی داشته و قوام انقلاب ونظام جمهوری اسلامی به دوام اندیشههای سیاسی امام خمینی(ره) وابسته است.
اشغال ایران در جنگ جهانی اول توسط روسیه تزاری و انگلیس که بر اساس قرار داد 1907 پترزبورگ صورت گرفت، با انقلاب بلشویکی سال 1917 به اشغالی یکطرفه مبدل شد که در آن انگلیسیها در وسیعترین حجم پیشرویهای نظامی در این جنگ خود را به قفقاز و آسیای مرکزی رساندند. پیروزی بلشویکهای کمونیست در روسیه، آنها را وادار به تشکیل کمربند امنیتی از افغانستان تا ترکیه کرد که در ایران نیز پس از ناکامی قرارداد 1919 ژنرال آیرون ساید ، سایر نیروهای فعال طرفدار انگلیس مانند سر اردشیر ریپورتر و سیدضیاءالدین طباطبایی فعالانه در تشکیل دولت مقتدری مشارکت کردند که حاصل آن کودتای سوم اسفند رضاخان میرپنج و سیدضیاءالدین طباطبایی و قدرتگیری حکومت سیاه در تهران بود.
این مقاله به بررسی نقش و تاثیر حزب دموکرات ایران در مشارکت سیاسی زنان، در فاصله سال های 1320-1332، می پردازد. نتیجه این پژوهش، که با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی سامان یافته است، این است که حزب دموکرات در مشارکت سیاسی زنان نقشی دوگانه و متضاد داشته است؛ از سویی گروهی از روشنفکران این حزب با مطالبات جنبش زنان همراه شدند و همین امر با به کارگیری امکانات وسیع این حزب در جهت بسترسازی های فرهنگی و اجتماعی برای مشارکت سیاسی توانست به ترویج فرهنگ فعالیت های حزبی زنان و از آنجا به ارتقاء مشارکت سیاسی زنان منجر شود و از سویی دیگر، حزب دموکرات، به عنوان یک حزب دولتی، با خنثی کردن نقش مبارزه جویانه زنان فعال در جنبش زنان و تحریک دشمنی گروه های متعصب مذهبی، حساسیت و بدبینی مردم را به مسائل زنان دو چندان نمود و از مشارکت سیاسی زنان کاست. نشان دادن این نقش دوگانه در سه قسمت به هم پیوسته مقاله آمده است: در قسمت اول، حقوق سیاسی زنان از دیدگاه حزب دموکرات بررسی شده است تا نشان دهد که اصولاًاین حزب مستند به مرام نامه، اساس نامه و آیین های حزبی چه دیدگاه سیاسی یا ایدئولوژیکی در قبال حقوق سیاسی زنان داشته است. قسمت دوم مقاله به بررسی نقش حمایت گرانه حزب دموکرات در جلب مشارکت زنان در امور سیاسی می پردازد. قسمت سوم مقاله نیز به نقش بازدارنده حزب در توسعه مشارکت سیاسی زنان پرداخته و بخش نتیجه گیری، چرایی این نقش دوگانه را با ارجاع به مسئله دولتی بودن حزب دموکرات تحلیل کرده است.