نگاهی به روابط ایران و آمریکا از پیروزی انقلاب تا قطع رابطه سیاسی
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
19 فروردین ماه، سالروز قطع روابط سیاسی ایران و آمریکا در سال 1359 است. اگرچه مقابله با سلطه آمریکا در ایران یکی از شعارها و اهداف انقلاب اسلامی بود و این روند با اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان 1358 یکی از فرازهای مهم و سرنوشتساز خود را پشت سرگذارد، اما قطع روابط دو کشور اقدامی بود که از سوی دولت آمریکا صورت پذیرفت. چرا که دولت ایالات متحده در مذاکره برای آزادی اعضای دستگیر شده سفارت خود در تهران ناکام مانده و اقدام نظامی برای حل بحران را در دستور کار قرار داده بود. بنابراین در 19 فروردین 59 قطع روابط سیاسی خود با جمهوری اسلامی ایران را رسما اعلام کرد تا زمینه برای عملیات نظامی در خاک ایران مهیا شود. این حمله کمتر از دو هفته بعد در 5 اردیبهشت ماه صورت پذیرفت و با توفانی که در صحرای طبس رخ داد، بهسختی شکست خورد. از این رو مروری داریم بر سیر روابط سیاسی ایران و آمریکا از 22 بهمن 57 تا 19 فروردین 1359 .متن
هنگامی که انقلاب اسلامی در 1357 اوج گرفت و به پیروزی رسید، نفرتی عمیق از دولت ایالات متحده آمریکا در ایران موج میزد. چرا که استبداد پهلوی با کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332 قوام و دوام یافته بود و دولت آمریکا تا آخرین لحظات حیات رژیم پهلوی آن را مورد تأیید و حمایت قرار داده بود. با این وجود، امام خمینی در همان آغازین روزهای پیروزی از انقلابیون خواستند تا از حمله به سفارتخانههای خارجی بپرهیزند.1 اما این خواسته از سوی گروههای مارکسیست نادیده انگاشته شد و در 25 بهمن ماه 57 افراد مسلح وابسته به چریکهای فدایی خلق با حمله به سفارت آمریکا در تهران، ویلیام سولیوان سفیر این کشور را به همراه جمعی از اعضای سفارت به گروگان گرفتند. موضوع پس از چند ساعت با دخالت دولت موقت پایان یافت2 و سه روز بعد نیز دولت ایالات متحده رژیم جدید ایران را به رسمیت شناخت.3این اقدام نه یک انتخاب بلکه راه گریزناپذیر دولت آمریکا در برابر واقعیت انقلاب بود.
یک هفته بعد، کنسولگری آمریکا در تبریز توسط عدهای که هویتشان به درستی روشن نشد، مورد حمله قرار گرفت و کاخ سفید ناگزیر شد که کنسولگریهای خود در تبریز، اصفهان و شیراز را تعطیل کند.4 همچنین در راهپیماییهایی که به طور مداوم در نقاط مختلف کشور برگزار میشد، شعارهای ضدآمریکایی یکی از اصلیترین شعارهای مردم بود و مطبوعات و گروههای سیاسی مواضع شدیدی علیه آمریکا اتخاذ کرده بودند.5
به این ترتیب روشن بود که احساسات ضدآمریکایی در ایران چه نزد نخبگان سیاسی و چه نزد افکار عمومی عمیق و گسترده است و هر اقدام حساب نشدهای میتواند اوضاع را از کنترل خارج سازد. اما چنین مینماید که دولت آمریکا به این موضوع توجه کافی نداشت و از این رو وقتی در اردیبهشت ماه 58 حبیب الله القانیان، رئیس انجمن کلیمیان تهران به اتهام خیانت به کشور به نفع اسرائیل به اعدام متهم شد6، وزارت امورخارجه آمریکا این اقدام را مورد سرزنش قرار داد. 7 همچنین سنای آمریکا نیز با صدور قطعنامهای اعدامهای وابستگان رژیم گذشته ایران را محکوم کرد.8
این اقدام دولت آمریکا، دخالت آشکار در امور داخلی ایران تلقی شد و به موضع گیری شدید امام خمینی و بسیاری از گروههای سیاسی علیه آمریکا انجامید. همچنین وزارت امور خارجه ایران از دولت آمریکا خواست تا اعزام سفیر جدید خود به تهران را به تعویق بیندازد 9 و در سراسر کشور راهپیماییها در تقبیح دخالت آمریکا در امور داخلی ایران از سر گرفته شد.10 در مقابل، دولت آمریکا اعلام کرد که سفیر دیگری غیر از کاتلر را انتخاب نمیکند و روابطش با ایران را در سطح کاردار نگاه خواهد داشت.11 اسناد بدست آمده از سفارت آمریکا در تهران نشان میدهد که در این زمان دولت آمریکا بدون در نظر داشتن حمایتهای خود از رژیم پهلوی و تأثیرات ناخوشایند این اقدام در افکار عمومی مردم ایران، از برداشتن گامهای عملی برای بهبود روابط دو کشور خودداری میورزید و منتظر بروز نشانههای مثبت از سوی دولت ایران بود.12
این نشانهها از سوی دولت ایران مشاهده نشد، بلکه به عکس جو ضد آمریکایی در ایران روز به روز تقویت میشد. هر چند تا آنجا که به دولت موقت و جناحهای لیبرال مربوط میشد، اینان مایل به رودررویی مستقیم با آمریکا و تیرگی بیشتر روابط دو کشور نبودند.
در بعد نظری، اعضای دولت موقت و در رأس آنها مهندس مهدی بازرگان، معتقد بودند که مبارزه با استبداد داخلی بر مبارزه با استعمار خارجی مقدم است، چرا که استبداد داخلی عامل دوام و بقای استیلای خارجیان بر ایران بوده است. بنابراین شعارهای ضد آمریکایی در جریان انقلاب اسلامی را شعاری ثانویه و تدافعی به شمار میآوردند و صرف کوتاه کردن دست آمریکا از امور داخلی ایران را کافی میشمردند و مبارزه همه جانبه با آمریکا و درگیر شدن با منافع آن کشور در منطقه را به صلاح نمیدانستند.13 از جنبه عملی نیز وابستگی شدید اقتصادی و نظامی ایران به آمریکا و وجود قراردادهای بلاتکلیف، موجب میشد که دولت موقت در قبال آمریکا راه احتیاط را در پیش گیرد. اما این دولت چنانکه آمریکاییها نیز بدان واقف بودند، توان مقابله با موج سهمگین ضدآمریکایی ملت ایران را نداشت و در عین حال دخالتهای مکرر آمریکا در امور داخلی ایران، مسوولان دولت موقت را در برابر مخالفان بهبود روابط با آمریکا در موضع انفعال قرار میداد. از سوی دیگر امام خمینی نیز در سخنرانی مهمی که در خرداد 58 ایراد کردند، درباره روابط با آمریکا خاطر نشان ساختند که روابط ایران با آمریکا روابط یک مظلوم با یک ظالم است و ملت ایران احتیاجی به رابطه با این کشور ندارد.14 اسناد کشف شده از سفارت آمریکا نیز مؤید همین نظر است و نشان از نگرانی آمریکا از زیانهای اقتصادی ناشی از قطع روابط سیاسی با ایران دارد. 15
بدین ترتیب، ایالات متحده آمریکا پس از چند ماه صبر و انتظار به این نتیجه رسید که خود باید گام اول را در راه بهبود مناسبات با ایران بردارد. آمریکا در شهریور ماه 58 با تقاضای دولت موقت برای برخی خریدهای نظامی از آمریکا موافقت کرد، سپس یک محموله از تسلیحات خریداری شده در زمان شاه را به ایران تحویل داد و صادرات فوق العاده نفت سفید و کروزون به ایران را تصویب کرد. 16 چنین مینمود که روابط بین دو کشور اندکی بهبود یافته است. از این رو در 11 مهرماه 58 دکتر ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه دولت موقت که برای شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک سفر کرده بود با سایروس ونس همتای آمریکایی خود دیدار و درباره مسائل فیمابین گفتگو کرد. این گفتگو از سوی دکتر یزدی دوستانه و بی پرده توصیف شد.17 یکی از توافقات صورت گرفته در این مذاکرات ارسال قطعات یدکی نظامی به ایران بود که پیش از انقلاب خریداری شده و آمریکا تا این زمان از تحویلشان سر باز میزد.18
با این حال، خطای بزرگی که همین زمان از دولت آمریکا سر زد، روابط دو کشور را در یک بحران عمیق و مهارناشدنی فروبرد. این خطا چیزی نبود مگر پذیرش شاه مخلوع ایران در خاک آمریکا. پیش از شرح این واقعه توضیح این نکته لازم مینماید که آمریکا پس از خروج شاه از کشور در دی ماه 57 آماده پذیرش وی در خاک خود بود. زیرا از نظر آنها محمد رضا پهلوی هنوز سرنگون نشده بود و یک مقام رسمی به شمار میآمد. اما او برای این که چندان از ایران دور نباشد و بتواند در صورت لزوم بیدرنگ به کشور بازگردد، به مصر و سپس مراکش رفت. اندکی بعد انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و آمریکا دریافت که ورود شاه به خاک آمریکا نوعی مقابله علنی با انقلاب ایران به حساب میآید. بنابراین به او اعلام داشت که ورودش به خاک آمریکا صلاح نیست.19 اما از مهرماه 58 حال شاه رو به وخامت گذارد و او مجددا درخواست ورود به آمریکا را مطرح کرد.
کاخ سفید در این باره از سفارت خود در تهران نظر خواست و کاردار آمریکا در تهران بصراحت با پذیرش شاه مخالفت کرد.20 کارتر، رئیسجمهور آمریکا نیز همین نظر را داشت. اما افراد متنفذی چون کسینجر، وزیر خارجه اسبق آمریکا و دیوید راکفلر سرمایهدار بزرگ که هر دو از دوستان شاه به شمار میرفتند، کاخ سفید را برای پذیرش شاه تحتفشار گذارده بودند. برژینسکی، مشاور امنیت ملی آمریکا نیز با آنان همعقیده و معتقد بود که عدم پذیرش شاه موجب تردید متحدان منطقهای ایالات متحده در جلب حمایت این کشور در مواقع بحرانی میشود و عواقب وخیمی را به نفع سیاست اتحاد جماهیر شوروی به بار میآورد21
نهایتا نظر گروه دوم مورد پذیرش قرار گرفت و در 30 مهر 58 محمد رضا پهلوی وارد نیویورک شد. بلافاصله ایرانیان مقیم آمریکا در مقابل بیمارستانی که شاه در آن بستری شده بود، دست به اعتراض زدند و در سراسر ایران نیز راهپیماییهای ضد آمریکایی برگزار شد.22 در همین حال، گروهی از دانشجویان دانشگاههای تهران که شدیدا با سیاستهای آمریکا در مقابل ایران مخالف بودند و شاید از چند هفته پیشتر فکر تسخیر سفارت آمریکا را در سر میپروراندند، تصمیم به تصرف سفارت و دستگیری اعضای آن گرفتند. این گروه نام خود را دانشجویان مسلمان پیرو خط امام گذاشته بودند تا مرزبندی دقیقی با مارکسیستها داشته باشند و در عین حال با منتسب کردن خود به شخص رهبر انقلاب، از نسبت داده شدن به گروههای سیاسی رقیب در امان بمانند. 23
این گروه پیام امام خمینی به مناسبت اولین سالروز کشتار دانشآموزان تهران در 13 آبان 57 را دلیل قاطعی بر موافقت امام با اقدام خود فرض کردند. امام در این پیام گفته بودند: بر دانشآموزان، دانشگاهیان و محصلین علوم دینیه است که با قدرت تمام حملات خود را علیه آمریکا و اسرائیل گسترش داده و آمریکا را وادار به استرداد این شاه جنایتکار مخلوع نمایند و این توطئه بزرگ را بار دیگر شدیدا محکوم نمایند. 24
اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان ماه 58 بهدست یک گروه 400 نفره از دانشجویان دانشگاههای تهران، ملی (شهید بهشتی)، پلیتکنیک (امیر کبیر) و صنعتی شریف روی داد.
چنین مینماید که هدف دانشجویان به چالش کشیدن سیاستهای دولت موقت در قبال آمریکا و جلب توجه افکار عمومی جهان به پذیرش شاه در خاک این کشور بود. آنان قصد نداشتند و چنین برنامهریزی نکرده بودند که سفارت و اعضایش را به مدت طولانی در اختیار خود قرار دهند، اما پیام امام خمینی که در آن اقدام دانشجویان مسلمان پیرو خط امام را به انقلاب دوم تعبیر کرده بودند، آنها را در تداوم حرکت خود مصمم ساخت. از این گذشته دولت آمریکا بدون در نظر گرفتن پیچیدگی و حساسیت موضوع، در اقدامی عجولانه دست به تهدید دانشجویان و دولت ایران زد و فضایی را بوجود آورد که براثر آن اگر دانشجویان پیرو خط امام از سفارت آمریکا خارج شده و گروگانها را آزاد میکردند، این اقدام حمل برضعف و ترس آنان میشد.25
به هر روی، با تسخیر سفارت آمریکا، دولت موقت نیز سقوط کرد و این واقعه علاوه بر اثرات مهمی که در سیاست داخلی ایران داشت، جناح طرفدار حفظ رابطه با آمریکا در حاکمیت نوپای جمهوری اسلامی را بیش از پیش تضعیف کرد. با استعفای دولت موقت، وظایف این دولت برعهده شورای موقت انقلاب قرار گرفت و چون در آنجا نیز افراد و جناحهای مختلفی با گرایشهای گوناگون حضور داشتند (از جمله روحانیان بلندپایه حزب جمهوری اسلامی، برخی اعضای دولت موقت و اشخاصی چون ابوالحسن بنیصدر و صادق قطبزاده) تصمیمگیری درباره آزادی گروگانها به یک فرآیند پیچیده تبدیل شد.
دولت آمریکا فشارهای زیاد و شدیدی را برحاکمیت انقلابی وارد آورد و از تمام ابزارهای ممکن بهره جست تا بتواند اعضای دستگیر شده سفارت خود در ایران را به آمریکا بازگرداند، اما با ایستادگی دانشجویان پیرو خط امام و حمایتهای امام خمینی این اقدامات ناکام ماند و نهایتا آمریکا را بر آن داشت که گزینه عملیات نظامی برای آزادی گروگانها را در دستور کار قرار دهد. لازمه این کار قطع روابط سیاسی دو کشور بود که در 19 فروردین 1359 از سوی کاخ سفید به اجرا درآمد. این اقدام به نوعی اعلام شکست دیپلماسی آمریکا در قبال انقلاب اسلامی بود و در عین حال سودی برای دولت آمریکا نداشت . تقاضاهای مکرر آمریکاییها مبنی بر از سرگیری روابط یا دست کم مذاکرات دو کشور طی 3 دهه گذشته مؤید این مدعاست.
رضا حسینی
منابع
1ـ اسناد لانه جاسوسی، ج 14، ص 11
2ـ سالینجر، پیر: گروگانگیری در ایران و مذاکرات محرمانه تهران، ترجمه جعفر ثقهالاسلامی، ص 2
3ـ روزنامه کیهان، 1/12/57، ص 1
4ـ همان جا
5 ـ اسناد لانه جاسوسی، ج 14، ص 114
6 ـ روزنامه کیهان، 19/2/58، ص 2
7ـ همان منبع، 20/2/58، ص 4
8 ـ همان منبع، 24/2/58، ص1
9ـ همان منبع، 31/2/58، ص1
10ـ اسناد لانه جاسوسی، ج 15، ص 63
11ـ خبرگزاری پارس، نشریه شماره 69، ص1
12ـ از جمله ن.ک: اسناد لانه جاسوسی، ج 15، ص 83
13ـ مهدی بازرگان در کتاب انقلاب ایران در دو حرکت به تفصیل نظرات خود را در این باره بیان داشته است.
14ـ صحیفه نور، ج5، ص73
15ـ از جمله ن.ک: اسناد لانه جاسوسی، ج 15، ص 150
16ـ خبرگزاری پارس، نشریه شماره 154، ص 12و شماره 155، ص 19و 25
17ـ همان منبع، شماره 195، ص16
18ـ همان منبع، شماره 197، ص 18
19ـ برژینسکی و سایروس ونس: توطئه در ایران، ترجمه محمود مشرقی، ص 62
20ـ همان جا
21ـ همان منبع، ص 170
22ـ روزنامه جمهوری اسلامی، 6/8/58، ص5
23ـ گفتگوی نگارنده با عباس عبدی و محمد مصلحی از دانشجویان پیرو خط امام
24ـ صحیفه نور، ج 7، ص 53
25ـ برای آگاهی بیشتر از عکسالعمل آمریکا ن.ک: برژینسکی و ونس، همان منبع.
پنجشنبه 26 فروردین 1389
یک هفته بعد، کنسولگری آمریکا در تبریز توسط عدهای که هویتشان به درستی روشن نشد، مورد حمله قرار گرفت و کاخ سفید ناگزیر شد که کنسولگریهای خود در تبریز، اصفهان و شیراز را تعطیل کند.4 همچنین در راهپیماییهایی که به طور مداوم در نقاط مختلف کشور برگزار میشد، شعارهای ضدآمریکایی یکی از اصلیترین شعارهای مردم بود و مطبوعات و گروههای سیاسی مواضع شدیدی علیه آمریکا اتخاذ کرده بودند.5
به این ترتیب روشن بود که احساسات ضدآمریکایی در ایران چه نزد نخبگان سیاسی و چه نزد افکار عمومی عمیق و گسترده است و هر اقدام حساب نشدهای میتواند اوضاع را از کنترل خارج سازد. اما چنین مینماید که دولت آمریکا به این موضوع توجه کافی نداشت و از این رو وقتی در اردیبهشت ماه 58 حبیب الله القانیان، رئیس انجمن کلیمیان تهران به اتهام خیانت به کشور به نفع اسرائیل به اعدام متهم شد6، وزارت امورخارجه آمریکا این اقدام را مورد سرزنش قرار داد. 7 همچنین سنای آمریکا نیز با صدور قطعنامهای اعدامهای وابستگان رژیم گذشته ایران را محکوم کرد.8
این اقدام دولت آمریکا، دخالت آشکار در امور داخلی ایران تلقی شد و به موضع گیری شدید امام خمینی و بسیاری از گروههای سیاسی علیه آمریکا انجامید. همچنین وزارت امور خارجه ایران از دولت آمریکا خواست تا اعزام سفیر جدید خود به تهران را به تعویق بیندازد 9 و در سراسر کشور راهپیماییها در تقبیح دخالت آمریکا در امور داخلی ایران از سر گرفته شد.10 در مقابل، دولت آمریکا اعلام کرد که سفیر دیگری غیر از کاتلر را انتخاب نمیکند و روابطش با ایران را در سطح کاردار نگاه خواهد داشت.11 اسناد بدست آمده از سفارت آمریکا در تهران نشان میدهد که در این زمان دولت آمریکا بدون در نظر داشتن حمایتهای خود از رژیم پهلوی و تأثیرات ناخوشایند این اقدام در افکار عمومی مردم ایران، از برداشتن گامهای عملی برای بهبود روابط دو کشور خودداری میورزید و منتظر بروز نشانههای مثبت از سوی دولت ایران بود.12
این نشانهها از سوی دولت ایران مشاهده نشد، بلکه به عکس جو ضد آمریکایی در ایران روز به روز تقویت میشد. هر چند تا آنجا که به دولت موقت و جناحهای لیبرال مربوط میشد، اینان مایل به رودررویی مستقیم با آمریکا و تیرگی بیشتر روابط دو کشور نبودند.
در بعد نظری، اعضای دولت موقت و در رأس آنها مهندس مهدی بازرگان، معتقد بودند که مبارزه با استبداد داخلی بر مبارزه با استعمار خارجی مقدم است، چرا که استبداد داخلی عامل دوام و بقای استیلای خارجیان بر ایران بوده است. بنابراین شعارهای ضد آمریکایی در جریان انقلاب اسلامی را شعاری ثانویه و تدافعی به شمار میآوردند و صرف کوتاه کردن دست آمریکا از امور داخلی ایران را کافی میشمردند و مبارزه همه جانبه با آمریکا و درگیر شدن با منافع آن کشور در منطقه را به صلاح نمیدانستند.13 از جنبه عملی نیز وابستگی شدید اقتصادی و نظامی ایران به آمریکا و وجود قراردادهای بلاتکلیف، موجب میشد که دولت موقت در قبال آمریکا راه احتیاط را در پیش گیرد. اما این دولت چنانکه آمریکاییها نیز بدان واقف بودند، توان مقابله با موج سهمگین ضدآمریکایی ملت ایران را نداشت و در عین حال دخالتهای مکرر آمریکا در امور داخلی ایران، مسوولان دولت موقت را در برابر مخالفان بهبود روابط با آمریکا در موضع انفعال قرار میداد. از سوی دیگر امام خمینی نیز در سخنرانی مهمی که در خرداد 58 ایراد کردند، درباره روابط با آمریکا خاطر نشان ساختند که روابط ایران با آمریکا روابط یک مظلوم با یک ظالم است و ملت ایران احتیاجی به رابطه با این کشور ندارد.14 اسناد کشف شده از سفارت آمریکا نیز مؤید همین نظر است و نشان از نگرانی آمریکا از زیانهای اقتصادی ناشی از قطع روابط سیاسی با ایران دارد. 15
بدین ترتیب، ایالات متحده آمریکا پس از چند ماه صبر و انتظار به این نتیجه رسید که خود باید گام اول را در راه بهبود مناسبات با ایران بردارد. آمریکا در شهریور ماه 58 با تقاضای دولت موقت برای برخی خریدهای نظامی از آمریکا موافقت کرد، سپس یک محموله از تسلیحات خریداری شده در زمان شاه را به ایران تحویل داد و صادرات فوق العاده نفت سفید و کروزون به ایران را تصویب کرد. 16 چنین مینمود که روابط بین دو کشور اندکی بهبود یافته است. از این رو در 11 مهرماه 58 دکتر ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه دولت موقت که برای شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک سفر کرده بود با سایروس ونس همتای آمریکایی خود دیدار و درباره مسائل فیمابین گفتگو کرد. این گفتگو از سوی دکتر یزدی دوستانه و بی پرده توصیف شد.17 یکی از توافقات صورت گرفته در این مذاکرات ارسال قطعات یدکی نظامی به ایران بود که پیش از انقلاب خریداری شده و آمریکا تا این زمان از تحویلشان سر باز میزد.18
با این حال، خطای بزرگی که همین زمان از دولت آمریکا سر زد، روابط دو کشور را در یک بحران عمیق و مهارناشدنی فروبرد. این خطا چیزی نبود مگر پذیرش شاه مخلوع ایران در خاک آمریکا. پیش از شرح این واقعه توضیح این نکته لازم مینماید که آمریکا پس از خروج شاه از کشور در دی ماه 57 آماده پذیرش وی در خاک خود بود. زیرا از نظر آنها محمد رضا پهلوی هنوز سرنگون نشده بود و یک مقام رسمی به شمار میآمد. اما او برای این که چندان از ایران دور نباشد و بتواند در صورت لزوم بیدرنگ به کشور بازگردد، به مصر و سپس مراکش رفت. اندکی بعد انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و آمریکا دریافت که ورود شاه به خاک آمریکا نوعی مقابله علنی با انقلاب ایران به حساب میآید. بنابراین به او اعلام داشت که ورودش به خاک آمریکا صلاح نیست.19 اما از مهرماه 58 حال شاه رو به وخامت گذارد و او مجددا درخواست ورود به آمریکا را مطرح کرد.
کاخ سفید در این باره از سفارت خود در تهران نظر خواست و کاردار آمریکا در تهران بصراحت با پذیرش شاه مخالفت کرد.20 کارتر، رئیسجمهور آمریکا نیز همین نظر را داشت. اما افراد متنفذی چون کسینجر، وزیر خارجه اسبق آمریکا و دیوید راکفلر سرمایهدار بزرگ که هر دو از دوستان شاه به شمار میرفتند، کاخ سفید را برای پذیرش شاه تحتفشار گذارده بودند. برژینسکی، مشاور امنیت ملی آمریکا نیز با آنان همعقیده و معتقد بود که عدم پذیرش شاه موجب تردید متحدان منطقهای ایالات متحده در جلب حمایت این کشور در مواقع بحرانی میشود و عواقب وخیمی را به نفع سیاست اتحاد جماهیر شوروی به بار میآورد21
نهایتا نظر گروه دوم مورد پذیرش قرار گرفت و در 30 مهر 58 محمد رضا پهلوی وارد نیویورک شد. بلافاصله ایرانیان مقیم آمریکا در مقابل بیمارستانی که شاه در آن بستری شده بود، دست به اعتراض زدند و در سراسر ایران نیز راهپیماییهای ضد آمریکایی برگزار شد.22 در همین حال، گروهی از دانشجویان دانشگاههای تهران که شدیدا با سیاستهای آمریکا در مقابل ایران مخالف بودند و شاید از چند هفته پیشتر فکر تسخیر سفارت آمریکا را در سر میپروراندند، تصمیم به تصرف سفارت و دستگیری اعضای آن گرفتند. این گروه نام خود را دانشجویان مسلمان پیرو خط امام گذاشته بودند تا مرزبندی دقیقی با مارکسیستها داشته باشند و در عین حال با منتسب کردن خود به شخص رهبر انقلاب، از نسبت داده شدن به گروههای سیاسی رقیب در امان بمانند. 23
این گروه پیام امام خمینی به مناسبت اولین سالروز کشتار دانشآموزان تهران در 13 آبان 57 را دلیل قاطعی بر موافقت امام با اقدام خود فرض کردند. امام در این پیام گفته بودند: بر دانشآموزان، دانشگاهیان و محصلین علوم دینیه است که با قدرت تمام حملات خود را علیه آمریکا و اسرائیل گسترش داده و آمریکا را وادار به استرداد این شاه جنایتکار مخلوع نمایند و این توطئه بزرگ را بار دیگر شدیدا محکوم نمایند. 24
اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان ماه 58 بهدست یک گروه 400 نفره از دانشجویان دانشگاههای تهران، ملی (شهید بهشتی)، پلیتکنیک (امیر کبیر) و صنعتی شریف روی داد.
چنین مینماید که هدف دانشجویان به چالش کشیدن سیاستهای دولت موقت در قبال آمریکا و جلب توجه افکار عمومی جهان به پذیرش شاه در خاک این کشور بود. آنان قصد نداشتند و چنین برنامهریزی نکرده بودند که سفارت و اعضایش را به مدت طولانی در اختیار خود قرار دهند، اما پیام امام خمینی که در آن اقدام دانشجویان مسلمان پیرو خط امام را به انقلاب دوم تعبیر کرده بودند، آنها را در تداوم حرکت خود مصمم ساخت. از این گذشته دولت آمریکا بدون در نظر گرفتن پیچیدگی و حساسیت موضوع، در اقدامی عجولانه دست به تهدید دانشجویان و دولت ایران زد و فضایی را بوجود آورد که براثر آن اگر دانشجویان پیرو خط امام از سفارت آمریکا خارج شده و گروگانها را آزاد میکردند، این اقدام حمل برضعف و ترس آنان میشد.25
به هر روی، با تسخیر سفارت آمریکا، دولت موقت نیز سقوط کرد و این واقعه علاوه بر اثرات مهمی که در سیاست داخلی ایران داشت، جناح طرفدار حفظ رابطه با آمریکا در حاکمیت نوپای جمهوری اسلامی را بیش از پیش تضعیف کرد. با استعفای دولت موقت، وظایف این دولت برعهده شورای موقت انقلاب قرار گرفت و چون در آنجا نیز افراد و جناحهای مختلفی با گرایشهای گوناگون حضور داشتند (از جمله روحانیان بلندپایه حزب جمهوری اسلامی، برخی اعضای دولت موقت و اشخاصی چون ابوالحسن بنیصدر و صادق قطبزاده) تصمیمگیری درباره آزادی گروگانها به یک فرآیند پیچیده تبدیل شد.
دولت آمریکا فشارهای زیاد و شدیدی را برحاکمیت انقلابی وارد آورد و از تمام ابزارهای ممکن بهره جست تا بتواند اعضای دستگیر شده سفارت خود در ایران را به آمریکا بازگرداند، اما با ایستادگی دانشجویان پیرو خط امام و حمایتهای امام خمینی این اقدامات ناکام ماند و نهایتا آمریکا را بر آن داشت که گزینه عملیات نظامی برای آزادی گروگانها را در دستور کار قرار دهد. لازمه این کار قطع روابط سیاسی دو کشور بود که در 19 فروردین 1359 از سوی کاخ سفید به اجرا درآمد. این اقدام به نوعی اعلام شکست دیپلماسی آمریکا در قبال انقلاب اسلامی بود و در عین حال سودی برای دولت آمریکا نداشت . تقاضاهای مکرر آمریکاییها مبنی بر از سرگیری روابط یا دست کم مذاکرات دو کشور طی 3 دهه گذشته مؤید این مدعاست.
رضا حسینی
منابع
1ـ اسناد لانه جاسوسی، ج 14، ص 11
2ـ سالینجر، پیر: گروگانگیری در ایران و مذاکرات محرمانه تهران، ترجمه جعفر ثقهالاسلامی، ص 2
3ـ روزنامه کیهان، 1/12/57، ص 1
4ـ همان جا
5 ـ اسناد لانه جاسوسی، ج 14، ص 114
6 ـ روزنامه کیهان، 19/2/58، ص 2
7ـ همان منبع، 20/2/58، ص 4
8 ـ همان منبع، 24/2/58، ص1
9ـ همان منبع، 31/2/58، ص1
10ـ اسناد لانه جاسوسی، ج 15، ص 63
11ـ خبرگزاری پارس، نشریه شماره 69، ص1
12ـ از جمله ن.ک: اسناد لانه جاسوسی، ج 15، ص 83
13ـ مهدی بازرگان در کتاب انقلاب ایران در دو حرکت به تفصیل نظرات خود را در این باره بیان داشته است.
14ـ صحیفه نور، ج5، ص73
15ـ از جمله ن.ک: اسناد لانه جاسوسی، ج 15، ص 150
16ـ خبرگزاری پارس، نشریه شماره 154، ص 12و شماره 155، ص 19و 25
17ـ همان منبع، شماره 195، ص16
18ـ همان منبع، شماره 197، ص 18
19ـ برژینسکی و سایروس ونس: توطئه در ایران، ترجمه محمود مشرقی، ص 62
20ـ همان جا
21ـ همان منبع، ص 170
22ـ روزنامه جمهوری اسلامی، 6/8/58، ص5
23ـ گفتگوی نگارنده با عباس عبدی و محمد مصلحی از دانشجویان پیرو خط امام
24ـ صحیفه نور، ج 7، ص 53
25ـ برای آگاهی بیشتر از عکسالعمل آمریکا ن.ک: برژینسکی و ونس، همان منبع.
پنجشنبه 26 فروردین 1389