فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۱۱٬۸۶۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
بعد از فرار کریم خان زند از مقابل لشکر آزادخان افغان، خانواده وی نیز فراری و به میان ایل بیرانوند در دشت سیلاخور در لرستان پناهنده شده و کریم خان نیز به دنبال آن ها راهی این منطقه شد. سرداران آزادخان افغان به دنبال کریم خان تا سیلاخور آمده بودند. کریم خان دست یاری به سوی عشایر آن سامان، که از نظر نژادی و قومی با وی قرابت داشتند، دراز کرد. لشکر افغان با کریم خان و حامیانش در سال 1131. ش در سیلاخور به هم آویختند. کریم خان و متحدان او شکست خورده و متواری شدند. آنچه در این میان مهم است؛ پناهندگی خانواده کریم خان به یک خانواده سرشناس از ایل بیرانوند در سیلاخور است است. بنابر روایات شفاهی و گفته نسابان محلی لرستان؛ این خانواده که به آوارگان زند پناه داد خانواده شمس الدین بود که بعد از تثبیت سلطنت، کریم خان به عنوان انعام دختر یا به روایتی خواهرش را به دوست احمد، پسر شمس الدین داد. با این وصلت بود که پسری به نام میرزا احمد متولد شد و بعد از آن اعقاب او همواره ادعای نسبی به زندها را داشته و با این عنوان از سرکردگان ایل بیرانوند بودند.
علل مهاجرت از مرزهای خراسان به افغانستان (دوره پهلوی اول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خراسان از قدیم الایام تاکنون ، بستر فعالیت های بشری و یکی از مراکز پر اهمیت جمعیتی ایران و مستعد تغییرات اجتماعی بسیار بوده است. تغییرات جمعیتی از دگرگونی های محسوس در تاریخ این منطقه محسوب می شود. این منطقه به دلیل موقعیت ویژة جغرافیایی (منطقه ای مرزی) و امکانات اقتصادی بیشتر نسبت به همسایگان خارجی، نقش مهمی در روند مهاجرت برون مرزی ایران و مهاجرت اقوام کشورهای همسایه به ایران داشته است. در دورة پهلوی اول، شمار زیادی از ساکنان مرزنشین خراسان به افغانستان مهاجرت کردند. در این مقاله به چرایی این امر پرداخته شده است. نتیجه تحقیق بیانگر آن است که مهاجرت اجباری ساکنان مرزی ایران به افغانستان و اسکان گروهی از قوم خاوری به دلیل شرایط اجتماعی منطقه (اشتراکات قومی و فرهنگی با مرزنشینان افغانستان و دوری گزیدن از اصلاحات اجتماعی دولت ایران)، شرایط جغرافیایی و طبیعی منطقه ( کمبود باران، قحطی) و مشکلات اقتصادی زمینه ساز آن شد که مهاجرت در رمزهای خراسان افزایش یابد. این تحقیق با مطالعة مدارک تاریخی ازجمله اسناد دیپلماسی دورة پهلوی اول و به روش کتابخانه ای و آرشیوی صورت گرفته است.
نقش عوامل سیاسی در روابط عنازیان و سلجوقیان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
عنازیان (حک. 381 511ق) از خاندان های حکومت گری بودند که همزمان با قدرت گیری سلجوقیان (حک. 429 590ق)، در مناطقی از غرب ایران حکومت می کردند. روابط سلجوقیان با اینان که در مسیر توسعه قلمرو آن ها قرار گرفته بودند، در برهه های مختلف، متفاوت و تابع شرایط و اوضاع سیاسی منطقه و خلافت عباسی و در نتیجه گاه دوستانه و مسالمت آمیز و گاه تیره و همراه با درگیری نظامی بود. این نوشتار با رویکرد توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع تاریخی، ضمن بررسی روابط این دو حکومت، در پی پاسخ به این پرسش است که عوامل سیاسی در دوره های مختلف چه اثری در روابط بنی عناز و سلجوقیان داشته است؟ یافته های این پژوهش نشان می دهد که بنی عناز با برآوردی که از توان خود و توان سلجوقیان و رقیبان آن ها داشتند،روابط دوگانه ای را با این سلسله ترک نژاد دنبال می کردند؛ گاه مانند «مهلهل بن محمد بن عناز» به پیکار سلجوقیان می رفتند و گاه چون «سُعدی بن ابی الشوک» به خدمت حاکمان سلجوقی درآمده، مورد لطف آن ها قرار می گرفتند. عواملی مانند اختلافات درونی خاندان عنازی و همراهی یا رویارویی آنان با رقبای سلجوقیان در این روابط دوگانه اثرگذار بوده است
بررسی وضعیت مهاجرت داخلی در دوره قاجار بر اساس گزارش روزنامه وقایع اتفاقیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهاجرت در جوامع انسانی با گونه های مختلف و هدفمند، به موجب موقعیت ها و شرایط متعدد، انفرادی یا جمعی صورت می پذیرد. جامعه ایرانیِ عصر ناصری به فراخور زمانه و زمینه شاهد مهاجرت بود. در دورة انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه شرایط نامناسب آب و هوایی با پیامدهای بد اقتصادی تأثیر مستقیم بر زندگی مردم گذاشته و بهمراه مسایلی چون ظلم، تعدی و شیوع بیماری ، موجب مهاجرت شد. مقاله با احصاء و پایش اخبار پیگیری خواهد کرد مسأله مهاجرت تا چه میزان و با چه حجم و فراوانی انعکاس یافت؟ حکام با چه رویکرها و اقداماتی برای حل مسایل مهاجرت و رفع تبعات آن داشته اند؟ دست یافتن به علل و زمینه های مهاجرت، تحلیل مناطق مهاجرفرست و مهاجرپذیر و نیز بررسی زمانی و مکانی آن می تواند از دیگر دستاوردهای مقاله برشمرد. با روش تحلیل محتوا و گردآوری کلیه گزارش ها، مهاجرت به مثابه مساله اجتماعی مورد تحلیل جامعه شناختی قرار گرفت.
واکنش اهالی کردستان به گسترش آموزش نوین در دوره رضاشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جایگاه و ظرفیت بالای نهاد آموزش رسمی در پروژه ی ملّت سازی باعث شد تا در دوران رضاشاه، دولت نگاه ویژه ای به توسعه ی معارف داشته باشد، از آنجا که یکی از رسالتهای اصلی این نهاد تقویت و گسترش زبان فارسی به عنوان یکی از ارکان اساسی ملّی گرایی و تحکیم وحدت ملّی بود، گسترش و تأسیس مؤسسات معارفی در مناطق عشایری و قوم نشین اهمیّت دو چندانی داشت. هدف این پژوهش آگاهی از چرایی و چگونگی واکنش اهالی کردستان نسبت به گسترش مدارس دولتی است و در این راستا تلاش شده است تا به روش توصیفی، تحلیلی و بر اساس اسناد و مدارک آرشیوی به این سئوالات پاسخ داده شود: در دوران رضاشاه سیاست های آموزشی در کردستان با چه کیفیتی به اجرا در آمد؟ فرماندهان نظامی در تأسیس مدارس و توسعه معارف در کردستان چه نقشی داشتند؟ گروه های مردمی چگونه از مدارس جدید استقبال کردند و نگاه مردم به مدارس مذکور چگونه بوده است؟ فرضیه اصلی پژوهش این است که باورهای مذهبی و بافت سنّتی جامعه و استفاده از زور و اجبار به عدم استقبال مردم از مدارس جدید منجر شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد عوامل دیگری نیز چون استفاده از معلّمان غیربومی و لزوم تدریس دروس به زبان فارسی، وضعیّت پریشان معیشتی و اقتصادی اهالی، عدم همخوانی مطالب کتب درسی با نیازهای جامعه و... نیز در این زمینه نقش داشته اند.
ملانصرالدین و انقلابِ مشروطیت ایران (تحلیلی بر چرایی و چگونگیِ بازتابِ انقلابِ مشروطیتِ ایران در مجله ملانصرالدین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انقلابِ مشروطیتِ ایران در مطبوعاتِ خارج از ایران به درجات بازتاب هایی داشت. در بین مطبوعاتِ خارج از ایران جرایدِ منطقة قفقاز انقلاب مشروطیت را از وجوهِ گوناگون مورد توجه قرار دادند. یکی از مهمترین نشریات قفقاز در ربع اولِ قرن بیستم میلادی هفته نامة طنزِ ملانصرالدین بود که تحولات انقلاب مشروطة ایران را در مقیاسی نسبتاً وسیع منعکس می کرد. به رغمِ انعکاسِ گستردة تحولاتِ ایران در ملانصرالدین و تأثیر آن بر سپهر سیاسیِ ایران و نیز بر تعدادی از نویسندگان و نشریاتِ ایران در دورة مشروطه هنوز دربارة بازتابِ تحولاتِ مشروطه خواهیِ ایرانیان در این نشریه پژوهش درخور اعتنایی در زبان فارسی انجام نشده است. پژوهش حاضر، در پیِ بررسیِ چرایی و چگونگیِ انعکاسِ اخبارِ تحولات مشروطیتِ ایران در هفته نامة ملانصرالدین است. یافته های پژوهش نشان می دهد سردبیر، نویسندگان و کاریکاتوریست های ملانصرالدین تحولات ایران را به دلیلِ سیاستِ کلانِ هفته نامه در حمایت از جنبش های سیاسیِ سرزمین های اسلامی، حضورِ گستردة مهاجرانِ ایرانی در قفقاز و نیز پیوندهای قومیِ برخی از نویسندگانِ ملانصرالدین با ایرانیان مورد توجه قرار دادند. ملانصرالدین، انقلاب مشروطة ایران را از منظرِ مفهومِ مشروطه در بینِ گروه های فرودستِ جامعة ایران، آسیب شناسیِ رفتارِ مشروطه خواهان، موانعِ تحققِ آرمان های مشروطیت در ایران و نتایجِ انقلابِ مشروطه بازتاب داده است.
هنر نگارگری و نقاشی دوره آل جلایر و تأثیر آن بر شکل گیری مکتب نگارگری هرات دوره تیموریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر نگارگری و نقاشی دوره آل جلایر را بایستی در تداوم سبک رایج دوره ایلخانی(مکتب تبریز) مورد بررسی قرار داد. مهمترین تأثیری که از دوره ایلخانی به جا ماند و در دوره آل جلایرصیقل داده شد؛ سبک هنر نقاشی چینی بود. در این مقاله بر آنیم با روش تاریخی و رویکردی توصیفی تحلیلی به بررسی هنر نگارگری و نقاشی این دوره و سهم آن در شکل گیری مکتب نگارگری هرات دوره تیموریان بپردازیم. یافته ها حاکی از آن است که سلاطین جلایری به ویژه سلطان اویس و فرزندش سلطان احمد با وجود آشوب های سیاسی در تاسیس کارگاه های هنری و حمایت از هنرمندان نقش عمده ای در تحول هنر نقاشی این دوره داشته اند؛ سبک هنر نقاشی چینی نیز در این زمان به ویژه در آثار مکتب بغداد تعدیل شده و رنگ و بوی ایرانی به خود گرفته بود و دیگر اینکه هنرمندان عصر جلایری و شاگردان شان با انتقال به مراکز هنری عصر تیموری سهم عمده ای در شکل گیری مکتب نگارگری هرات دوره تیموریان داشته اند.
واکاوی «مسئله گرانی نان» در کردستانِ دوره قاجار و تبیین عوامل موجده آن (1332 - 1342ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«نان» به عنوان غذای اصلی و قوت غالبِ مردم ایران در دوره قاجار و گرانی آن به ویژه طی سال های جنگ جهانی اول (1332 - 1336ق/ 1914 - 1918م) مسئله ای فراگیر در تمام نواحی ایران بود. مردمِ کردستان هم در غرب کشور، گرفتار مسئله قحطی و گرانی نان شدند. البته برخلاف دیگر نواحی که با رفتن نیروهای روسیه و انگلیس و برطرف شدن خشکسالی و رفع برخی از عوامل دیگر، اوضاع تغییر کرد و در کیفیت و قیمت گندم و نان ثبات نسبی، به وجود آمد، در کردستان این گونه نشد و با وجودِ خروج نیروهای بیگانه، بارش بارا ن های گسترده و غله فراوان، دامنه گرانی بعد از سال 1336ه.ق/ 1918م گسترده تر شد. از این رو، «مسئله گرانی نان» در کردستان دوره قاجار نیاز به تحلیل، تعلیل و واکاوی دارد. این مقاله حولِ محور این پرسش شکل گرفته که چه عواملی سبب شکل گیری مسئله گرانی نان در کردستان دوره قاجار (1332 - 1342ق/ 1914- 1924م) شدند؟ در پاسخ، مقاله این مدعا را طرح می کند، عواملی که مسئله گرانی نان در کردستان دوره قاجار را شکل دادند، هر کدام با فراهم آوردن شرایط مناسب، سعی کردند از همین مسئله برای حذف عامل های دیگر بهره ببرند. این پژوهش با تکیه بر اسناد، عرایض و منابع محلی نگاری و با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی می کوشد تا به تبیین علی و چرایی تکوین و استمرار این معضل اجتماعی بپردازد و نشان دهد که عامل های شکل دهنده مسئله گرانی، برای کسب منافع بیشتر، چگونه از مسئله ای که خود شکل داده بودند، برای حذف همدیگر هم استفاده می کردند.
حاجی هاشم خان لُنبانی لوطی یا لومپن؟ و بررسی چرایی شورش او (1239تا1240ق/1823تا1824م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اصفهان دورﺓ قاجار همواره گروه هایی نظیر اوباش، دزدان، الواط، یاغیان و غیره در راستای منافع شخصی یا منافع گروه های دیگر، به تحرکاتی دست می زدند که نابسامانی و هرج و مرج و بی نظمی در شهر را باعث می شد. یکی از این افراد حاجی هاشم خان لُنبانی بود. او عده ای از افراد را به دور خود جمع کرد و دست به شورش زد و برای مدتی اصفهان را در ترس و اضطراب فرو برد. در سال 1240ق/1824م، فتحعلی شاه قاجار با لشکرکشی به اصفهان این شورش را فرونشاند. چرایی شورش حاج هاشم خان و تعیین تعلق او به دسته جات شورشی یا لوطیان، موضوع اصلی این مقاله است که تلاش می شود به روش تاریخی و با شیوﺓ توصیفی- تحلیلی و انطباق داده ها و با استفاده از منابع و مآخذ موجود، دربارﺓ آن بحث، و این موضوع بررسی شود. به نظر می رسد حاجی هاشم خان لنبانی و افرادش جزو لایﮥ اشرار جامعه بودند که با استفاده از وضعیت نابسامان سیاسی و با انگیزه هایی نظیر طمع در مال دیگران، غرور، فخرفروشی و انتقام جویی دست به شورش زدند. همچنین اگر لوطیان را از اخلاف عیاران برشماریم، اطلاق لوطی به حاج هاشم خان لنبانی و افراد تابع او درست به نظر نمی رسد و باید او را در زمرﺓ افراد فرصت طلب شرور به حساب آورد.
مداخلات طبقه قدرت و تاثیر آن برساختار شهر اصفهان در دوره شاه عباس صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل تاریخیِ شهرها مبین تاثیر قدرت طبقه حاکمه بر ساختار آنها است. اصفهان، پایتخت صفویه نیزاز این قاعده مستثنی نیست. از این رو مقاله حاضردر پی پاسخ به این پرسش است که چگونه تصمیمات و مداخلاتسیاسیِشاه عباس صفویساختار شهر (Urban Morphology)اصفهان را تحت تاثیر قرار داده است؟.پژوهش حاضر تحقیقی تاریخی است، به روش توصیفی-تحلیلی که با استفاده از منابع مکتوب دسته اول و دوم صورت گرفته است.بر این اساس سعی شده،شیوه های مداخلهحاکمیت قدرت سیاسی بر ساختار شهر اصفهان،از این منظر تحلیل و مشخصشوند. به نظر می رسد می توان این گونه از مداخلات را در پنج گروه اصلی طبقه بندی نمود: مداخلات تولیدکننده، مداخلات مهار کننده طرح، مداخله از طریق نظارت و سرپرستی مستقیم، از طریق توسعه فضاهای جمعی و از طریق احداث ابنیهعام المنفعه.
میراث اداری ساسانیان در ایران دوره سامانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با سقوط شاهنشاهی ساسانیان و ورود اسلام به ایران و تشکیل خلافت اسلامی توسط امویان و عباسیان، سامانیان اولین حکومت ایرانی بودند که موفق شدند ساختار اداری منسجم و کارآمدی را تأسیس کنند و معیار و الگویی برای حکومت های بعداز خود شدند.پرسش اصلی پژوهش پیشِ رو این است که نقش دهقانان و دبیران در انتقال سنت های اداری ساسانیان و سیاست سامانیان برای احیای ساختار اداری و مبانی نظری اندیشهشاهنشاهی دربار ساسانیان چگونه بوده است؟ این مقاله درصدد است با روش توصیفی-تحلیلی، نقش دهقانان و دبیران در انتقال سنت های اداری ساسانیان به دوره اسلامی به ویژه سامانیان، چگونگی احیا، تشکیل و الگوبرداری از ساختار اداری وکوشش برای تجدید مبانی نظری اندیشهنظام شاهنشاهی دربارساسانی را توصیف وتحلیل کند.فرضیهاصلی این است که ازنظرِ الگو،روش و مبانی نظام اداریِ سامانیان اقتباسی از دورهساسانیان است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهدکه دهقانان ودبیران نقش اساسی در انتقال سنت های اداری ساسانیان به دورهاسلامی داشته اندوسامانیان با احیای ماهیت،شیوه ها و اصطلاحات دیوان های ساسانی و تجدیدمبانی نظری دربار ساسانیان ازطریق ترجمهمتون پهلوی،ایجاد دربار مجلل و انتساب به خاندان ساسانی در راستای کسب مشروعیت سیاسی توانستند گام های اساسی دربنیادنظام اداری کارآمد بردارند.
بررسی اوضاع مذهب و اقلیت های مذهبی در دوره سامانیان
حوزههای تخصصی:
حکومت سامانیان از اواسط سده سوم تا اواخر سده چهارم استقرار داشته است. در این دوره شهرهای خراسان بزرگ مانند مرو، نیشابور، بلخ و هرات پایگاه فعالیت های علمی ومعارف دینی شد و علمای بزرگی سربرآوردند و دانشمندانی از سراسر سرزمین های اسلامی به آن شهرها رو کردند. این دوره یکی از برجسته ترین دوره های تاریخ ایران و سرزمین های شرقی جهان اسلام است و علاوه بر مذاهب اسلامی امکان حیات سایر ادیان و مذاهب نزد قلمرو این حکومت وجود داشت. لذا در این پژوهش بر آنیم که اشاره ای به این فرقه ها و نحله ها داشته باشیم و عملکرد و سیاست سامانیان در قبال این فرقه ها و نحله ها را بررسی کنیم. به دلیل روحیه تساهل و تسامحی که به طور کلی در بین امیران سامانی حاکم بود پیروان عقاید و فرق مختلف به آزادی فعالیت می کردند از این رو جریان های فکری گوناگون پدید آمد که این مسئله یکی از جنبه های مهم این دولت به شمار می آید. روش اتخاذ شده در این پژوهش روشی توصیفی-تحلیلی می باشد.
بررسی و تحلیل مؤلفه های جریان تاریخ نگاری چپ (کمونیستی) ایرانی در اولین دهه پس از انقلاب اسلامی 1357ش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:هدف این پژوهش بررسی و تحلیل مؤلفه و شاخص های اصلیِ جریان تاریخ نگاری چپ (کمونیستی) ایرانی در اولین دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی 1357ش است. در پاسخ به این سؤال که جریان تاریخ نگاری چپ (کمونیستی)، دارای چه مؤلفه ها و مشخصه هایی در این دوران بوده است. فرضیه این پژوهش این است که جریان تاریخ نگاری چپ در دهه شصت شمسی به عنوان یکی از پرکارترین دوره ها در ادوار تاریخ نگاری این جریان با تأثیر از فضای انقلابی آن زمان، دارای مؤلفه و مشخصه های خاصی بوده است. با این توضیح که برخی از این مؤلفه ها در تمامی ادوار تاریخ نگاری این جریان مطرح بوده است؛ ولی برخی دیگر متأثر از انقلاب اسلامی 1357ش و فضای انقلابی در اولین دهه پس از انقلاب نمود یافته اند. روش/رویکرد پژوهش:روش پژوهش حاضر به شکل توصیفی– تحلیلی با تکیه بر منابع اسنادی و کتابخانه ای است. یافته ها و نتایج:یافته های این پژوهش نشان می دهد که دهه شصت شمسی به دلیل فضای باز انقلابی -به ویژه در اوایل این دهه- در ادوار تاریخ نگاری جریان چپ یک نقطه عطف است. تولید آثار قلمی فراوان مورخان و نویسندگان چپ در قالب خاطره نگاری و کتاب های تاریخی خود، منجر به ایجاد مؤلفه ها و مشخصه های خاص این جریان تاریخ نگاری در این دوران شده است این امر در جای خود می تواند نظم بهتری به مهم ترین ویژگی های این نوع تاریخ نگاری بدهد و خصیصه های این نگرش تاریخی را نمایان سازد. ازجمله مؤلفه هایی که در این پژوهش بررسی خواهد شد و می توان آن ها را مهم ترین مشخصه تاریخ نگاری چپ (کمونیستی) در اولین دهه پس از انقلاب اسلامی نامید، عبارتند از: نگاه ایدئولوژیک، اغراق گویی و بزرگنمایی، تولید واژگان و مفاهیم جدید، پیشینه سازی طولانی، شوروی دوستی، وابستگی عقیدتی و سیاسی به کمونیست جهانی، تهمت و افترا به مخالفان خود، تضاد و تناقض، نپذیرفتن مسئولیت درباره رویدادهای گذشته و مبارزه با امپریالیسم.
بررسی تحلیلی زمینه های شکل گیری مناسبات میان حرمسرا و دیوانسالاری در دوره قاجار تا پایان عصر ناصری (1313- 1210 ه . ق)
حوزههای تخصصی:
دوره حاکمیت قاجارها از مهم ترین دوران تاریخی ایران به ویژه از جهت تداوم سنت های حکومتی و دیوانی ایرانی محسوب می شود. در این دوره دیوانسالاری و سنت وزرات همانند دوره های اوج آن در تاریخ ایران، با اختیارات و قدرت بیشتری به ایفای نقش پرداخت. سنت حرمسرا داری نیز بار دیگر به عنوان شاخصه سلاطین حاکم بر ایران در ابعاد گسترده تری احیا گردید. مناسبات میان دو رکن مهم کارگزاران و ماموران اداره کشور با حرمسرای شاهی به رغم اینکه در تاریخ ایران سابقه ای طولانی دارد، در دوره قاجاریه گسترش پیدا کرد. با این حال، گسترش مناسبات در دوره قاجار تحت تاثیر زمینه های گوناگون داخلی و خارجی قرار گرفت. برخی از این عوامل اگرچه در گذشته تاریخی ایران نیز وجود داشته است؛ اما تحت تأثیر عوامل عمدتاً خارجی تشدید و باعث بروز مشکلات عدیده ای در اداره امور کشور نیز می شد. به طوری که مناسبات شکل گرفته میان حرمسرا و دیوانسالاری ایرانی در دوره قاجار تحت تاثیر این زمینه ها و شرایط خاص سیاسی ایران، موجب بروز مشکلات بسیاری در روند اداره امور کشور در دوران قاجار نیز می شد. از این رو هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی زمینه های شکل گیری مناسبات به منظور روشن نمودن روند پیچیده ای است که علاوه بر مشکلات داخلی، افزایش نفوذ خارجی را نیز به دنبال داشت. در این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و به شیوه مطالعه کتابخانه ای به بررسی زمینه های ایجاد مناسبات بین حرمسرا و مجموعه دیوانسالاری ایران در دوره قاجار پرداخته می شود.
نزاع آزادی خواهی و استبداد در ایران: تحلیلی بر مبارزات مشروطه خواهان خوی با خوانین ماکو در انقلاب مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با پیروزی انقلاب مشروطه در ایران، هواداران استبداد در منطقه ماکو پشت سر محمدعلی شاه قرار گرفتند و به مقابله با نظام جدید و نهادهای آن پرداختند. همچنین هواداران مشروطیت در خوی برای دفاع از دستاوردهای انقلاب گروه های مجاهد تشکیل دادند و به مقابله با مستبدین ماکو پرداختند. حاصل این نزاع خود را در قالب جنگ ها و کشتارهای وسیعی از طرفین نشان داد. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به زمینه های آغاز منازعه مشروطه خواهان خوی با مستبدین ماکو، نتایج و عوامل دخیل در آن پرداخته شده است. یافته ها نشان می دهد گرایش های فکری و خاستگاه طبقاتی متفاوت خوانین ماکو با مشروطه خواهان خوی از عوامل اصلی درگیری آنها در صدر انقلاب مشروطه بود. این اختلافات همچنین بازتابی از تقابل طرفداران استبداد و مشروطه خواهان در دیگر مناطق ایران بود که در این منطقه با کشتارهای فراوانی همراه گردید.
خاندان اسحاقیه در گیلان عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاندان اسحاقیه در غرب گیلان، به خصوص منطقة فومن، سالیان زیادی (از قرن هفتم تا دهم هجری) دارای قدرت و فرمانروایی بودند.این خاندان از دورة مغول، با حکومت های گوناگونی در ایران مواجه شدند و غالباً، به استقلال، در منطقه فرمانروایی می کردند؛ ولی در زمان حکومت صفویه، به ویژه از اواخر دورة شاه اسماعیل اول، قدرت سیاسی آنها زوال یافت و تقریباً مطیع دولت مرکزی شدند. سرانجام، این خاندان در زمان شاه عباس اول، در سال 1000ق، به دلیل رقابت درون منطقه ای و سیاست تمرکزگرایی دولت مرکزی، از بین رفتند. در این پژوهش، با روش توصیفی و تحلیلی، به بررسی موقعیت سیاسی و اجتماعی حُکام اسحاقیه در غرب گیلان عصر صفوی، و رابطة آنها با حکومت صفوی و آل کیا در شرق گیلان، پرداخته می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که خاندان اسحاقیه، با استفاده از موقعیت جغرافیایی و جایگاه مناسب خاندان خود، توانستند سالیان متمادی در غرب گیلان حکومت کنند.
قراسواران و ناکارآمدی تأمین امنیت راه ها و جاده ها در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران سرزمینی بزرگ با شهرها و راه های ارتباطی زیاد و متنوعی است. در طول تاریخ، تمام تلاش حاکمان ایرانی، کنترل و تسلط بر راه ها و جاده های این کشور بوده است. لازمه این امر، داشتن ارتش منظم و گسترده ای بوده تا همه چیز را تحت کنترل حکومت قرار دهد. تأمین امنیت جاده ها و راه های ایران در مقابل دزدان و راهزنان از زمان صفویان عمدتاً در دست سربازان محلی به نام قراسواران بود. در دوره قاجار نیز قراسواران با همان کارکرد قبلی فعالیت داشتند، این عده که معمولاً از میان عشایر و افراد محلی انتخاب می شدند، به حفظ امنیت جاده ها و راه های پرخطر همت می گماشتند. این سربازان که مواجب و جیره کافی دریافت نمی کردند و لباس رسمی سربازان را نیز نداشتند، از جایگاه و ارزش پایین تری نسبت به دیگر سربازان ارتش برخوردار بودند. این موضوع با عوامل دیگر، همواره موجب ناکارآمدی عملکرد این نیروهای مؤثر در تأمین امنیت داخلی می شد، مسئله ای که در نهایت در توسعه نیافتگی اقتصادی ایران دوره قاجاری مؤثر بود. بر این اساس، این پژوهش ضمن بررسی عملکرد قراسواران، به بررسی علل ناکارآمدی آنها در تأمین امنیت راه ها و جاده ها در دوره قاجاریه پرداخته است.
بررسی روند و فرجام نوسازی های مالی و عمرانی عباس میرزا نایب السلطنه در آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بزرگترین بخش نوسازی های منسوب به عباس میرزا نایب السلطنه که در آغاز تمرکزی نظامی داشت و به مرور زمان جنبه های مالی، اداری و دیوانی، قضایی، بهداشتی و اجتماعی، و فرهنگی نیز یافت، به ولایت زیر فرمان ولیعهد یعنی آذربایجان محدود ماند. نوسازی های مالی و عمرانی که پس از اصلاحات نظامی بزرگترین بخش از نوسازی ها را در برمی گرفت، از ضرورت های تداوم ""تنظیمات"" عباس میرزا بود. رونق اقتصادی و بازرگانی منابع لازم جهت اجرای اصلاحات را فراهم می کرد و برنامه های عمرانی، اگرچه به زودی جنبه های رفاهی و اجتماعی یافت، رویکردی قشون محور داشت. رویکرد مقاله تأکید بر تبیین تحلیلی با اتکا بر شواهد توصیفی برگرفته از منابع اصلی و تحقیقی، و بر پایه روش کتابخانه ای است. این پژوهش به دنبال اثبات این فرضیه است که با توجه به روند و فرجام این نوسازی ها، چگونه عواملی چون عدم گذار از ظواهر عینی، و عدم تأمین و تداوم منابع مالی جدید، استمرار نوسازی های مالی و عمرانی را در آذربایجان با مشکل مواجه ساختند. یافته های پژوهش نشانگر این است که افزون بر مخالفان داخلی و دشمنان خارجی، و نیز خسارت های اقتصادی برآمده از جنگ و عدم پشتیبانی مالی شاه، مهم ترین دلیل توقف برنامه های اصلاحی عدم اقناع ذهنی و بی توجهی به آفرینش زمینه های فرهنگی بوده است.
زمینه های شکل گیری اعتصابات کارگری نفت در خوزستان (1330-1329)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بحبوحه نهضت ملی شدن نفت، مناطق نفت خیز جنوب از جمله خوزستان کانون توجه قرار گرفت. علاوه بر وجود صنعت نفت در این مناطق که بحث بر سر در اختیار گرفتن آن به اوج رسیده بود، اعتصابات کارگران شرکت نفت در اواخر 1329 ش و اوایل 1330 ش سبب شد تا موضع گیری هایی در این زمینه صورت گیرد. در اسفند 1329 ش مبلغی از حقوق کارگران شرکت نفت کسر گردید که سبب شد جرقه اعتصابات در این مناطق زده شود. کارگران در مقابل کسر حقوق خود، شرکت نفت را مسئول ایجاد آشوب در مناطق نفتی میدانستند. حزب توده با سیاست دوگانه سعی میکرد کارگران را متشکل کند و جبهه ملی و سران آن سعی در ایجاد آرامش در مناطق نفتی داشتند. شرایط بد اقتصادی و معیشتی از جمله زمینه های ایجاد تحرکات کارگری در مناطق نفت خیز جنوب به شمار می آمد و در این میان موقعیت حساس این مناطق به دلیل مبارزه برای ملی کردن نفت سبب شده بود تا تحولات این مناطق مورد توجه قرار بگیرد. اما این پژوهش ضمن بررسی این اعتصابات؛ در پی یافتن پاسخ این سوال است که: چه زمینه هایی سبب شکل گیری اعتصابات کارگران صنعت نفت در خوزستان بود و رویکرد جبهه ملی و حزب توده در مقابل این اعتصابات چه بوده است؟ به نظر می رسد اقدام شرکت نفت در کسر حقوق کارگران و به دنبال آن سر باز کردن نارضایتی ها از شرکت نفت که سبب فعالیت حزب توده در میان کارگران نیز شده بود، سرانجام به متشکل شدن کارگران منجر شد.. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نگارنده کوشیده با استفاده از ابزارهای گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و اسناد، داده های موردنیاز را جمع آوری کند.
آل پرچم از آغاز تا فرجام
حوزههای تخصصی:
با ورود ترکمانان به ایران، سلجوقیان توانستند از آن ها به عنوان نیروهای نظامی استفاده کرده و با اتکای بر آن ها به قدرت برسند. با تضعیف حکومت سلجوقیان در قرن ششم، ترکمانان ایوایی که نقش پررنگی در فتح ایران و آناطولی ایفا کرده و بسیاری از آن ها نیز در منطقه جبال ساکن شده بودند هم چون بسیاری از این ایلات ترکمان درصدد دست یابی به قدرت برآمدند. بدین گونه در نیمه دوم سده ششم هجری ترکمانان ایوایی به زعامت آل پرچم در جبال شکل گرفته و در جریان تنازع میان خلافت و سلطنت سلجوقی و بعد از آن خوارزمشاهی موقعیت خود را تثبیت نموده و به عنوان یک دولت حائل به رسمیت شناخته شدند. ایواها در زمان سلیمان شاه ایوایی در نیمه اول سده هفتم به اوج قدرت رسیدند. آن ها با رهبری سلیمان شاه با خلیفه عباسی بر علیه مغولان متحد شده و قریب به چهل سال در برابر پیش روی مغولان مقاومت کردند ولی سرانجام با فتح بغداد و قتل سلیمان شاه امارت ایوا نیز از هم پاشید. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی-تحلیلی حول محور این پرسش سامان یافته است که؛ چه عواملی مسببات شکل گیری آل پرچم را فراهم آورد و پرچمیان چه نقشی در تحولات زمان خود ایفاء نمودند. یافته های تحقیق نشان می دهد که آل پرچم هرگز درصدد تشکیل سلسله ای بزرگ هم چون دیگر سلسله های بزرگ آن زمان برنیامدند و تنها به عنوان یک حکومت محلی و متحد خلافت عباسی سال ها مانع موفقیت مغولان برای فتح بغداد شدند.