فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۶۸۱ تا ۹٬۷۰۰ مورد از کل ۷۳٬۴۵۳ مورد.
منبع:
موعود ۱۳۷۹ شماره ۲۳
حوزه های تخصصی:
فرهنگ دینی و ملی
بررسی دو ترجمه آربری و یوسف علی از قرآن کریم بر اساس نظریه تعادل واژگانی بیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مشکلاتی که مترجم طی فرایند ترجمه با آن مواجه می شود، ترجمه واژگان فرهنگی و انتقال تأثیر مطلوب این واژگان به زبان مقصد است. این مسئله در متون دینی از جمله قرآن که واژگان فرهنگی بخش قابل توجهی از آیات قرآن را شامل می شود، نمود بیشتری پیدا می کند. در این پژوهش کیفیت ترجمه آربری و یوسف علی از جنبه معادل گزینی واژگان فرهنگی و میزان انتقال مفاهیم به زبان انگلیسی ارزیابی شده است. ازاین رو، آیاتی از قرآن که در آن مفاهیم فرهنگی ویژه جامعه اسلامی مطرح شده است، همراه با ترجمه دو مترجم مذکور و ترجمه فارسی مکارم شیرازی ذکر شده و به تحلیل معادل های انتخابی از لحاظ انتقال معنا، صحت در انتخاب معادل و فهم صحیح مترجم از آیات ارائه شده پرداخته شده است. نتیجه پژوهش این بود که در ترجمه آربری به مخاطب بیشتر توجه شده است و واژگان فرهنگی اسلامی به صورت تحت اللفظی یا معادل های فرهنگی شناخته شده در آیین مسیحیت ترجمه شده اند؛ اما یوسف علی سعی کرده است این واژگان را عمدتاً بدون ترجمه و همراه با توضیح اضافه به زبان انگلیسی منتقل کند. کلیدواژه ها: تعادل واژگانی، واژگان فرهنگی، معادل، مونا بیکر، آربری، یوسف علی.
نگاهی به مضامین و موضوعات دیوان شافعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود مناقشه ای که دربارة منع و جواز شعر از دید شرع وجود داشته، عالمان دین غالباً به شعر و شاعری توجهی و حتی تمایلی داشته اند و اگر خود نمی توانسته اند یا نمی خواسته اند شعر بگویند و شاعری پیشه کنند از مطالعه و تحقیق در اشعار شاعران و استناد و استشهاد به اقوال آنان اجتناب هم نمی کرده اند. امام شافعی از جمله عالمانی است که موضعی معقول در برابر شعر داشته اند. او خود هم شعر می گفته و هم به تحقیق در اشعار دیگران می پرداخته است. با این حال باید دانست که ساز سخن برای او بهانه ای بیش نبوده است؛ بهانه ای برای تبلیغ مفاهیم متعالی شرعی و ترویج مکارم اخلاقی و فضایل انسانی یا برای بازتاب عواطف و اشراقات درونی.
مسیح و ما، ما و مسیحیان
منبع:
موعود ۱۳۸۱ شماره ۳۴
حوزه های تخصصی:
رابطه استضعاف و نجات از دیدگاه علامه طباطبایی و شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از سؤال های اساسی در اندیشه پژوهشگران حوزه دین این است که آیا همه پیروان ادیان، اهل نجات هستند یا فقط عده ای خاص به نجات و رستگاری می رسند و مستضعفان که جمعیت پرشماری از انسان ها را تشکیل می دهند چه سرنوشتی در این زمینه خواهند داشت؟ منابع دینی و عالمان دین در این زمینه چه نظریاتی دارند؟ این مقاله به تبیین رابطه استضعاف دینی و نجات با مقایسه دیدگاه علامه طباطبایی و شهید مطهری می پردازد. این دو متفکر علاوه بر اینکه به نجات سلبی مستضعفان معتقدند، به نجات ایجابی آنها، یعنی ورود مستضعفان به بهشت نیز باور دارند؛ البته علامه طباطبایی از راه شمول عفو الهی بر مستضعفان دینی و شهید مطهری از راه عدم کفر جحودی آنان و داشتن دین فطری به این نتیجه رسیده اند.
نقش دلایل ژنتیکی در دعاوی اثبات نسب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دو دهه اخیر آزمایش های ژنتیک به عنوان یکی از ادله اثبات در دعاوی نسب، مورد توجه قرار گرفته است؛ بدین جهت تبیین اعتبار علمی و حقوقی آن، ضرورت خاصی دارد . شناخته شده ترین آزمایش ها در موضوع اثبات نسب، آزمایش تجزیه گروه های خونی و آزمایش DNA است و مورد اخیر قطعیت واعتبار علمی بیشتری دارد. با توجه به اطمینانی که از نتایج آزمایش DNA حاصل می شود، این سؤال مطرح است که آیا می توان با استناد به آزمایش مزبور حکم به اثبات نسب داد؟ برخی تمایل به این نظریه دارند که آزمایش ژنتیک در عرض ادله دیگر نظیر اماره فراش قرار می گیرد و می تواند مثبت نسب باشد. با این سؤال فرعی نیز مواجه هستیم که مراجعه به آزمایش ژنتیک در دعوی اثبات نسب در بین چه کسانی قابل اتکا و اعتناست؟ یافته مقاله حاضر این است که آزمایش ژنتیک نمی تواند به خودی خود و مستقلاً در اثبات نسب مورد مراجعه قرار گیرد. نتیجه آزمایش ژنتیک همواره ایجاد علم نمی کند؛ متعلق علم حاصل از آزمایش ژنتیک، با متعلق علم قاضی به وجود نسب از دو جنس هستند و در نتیجه، فرض تعارض نتیجه آزمایش با علم قاضی منتفی است. این آزمایش در دقیق ترین حالت می تواند رابطه خونی را اثبات کند؛ حال آن که نسب یک رابطه حقوقی است و بدون وجود شرایط اماره فراش نمی توان به آزمایش ژنتیک برای وجود نسب اعتنا کرد. در صورت وجود امارَه فراش، این اماره است که نسب را اثبات می کند نه آزمایش ژنتیک. به همین دلیل، در موارد تحقق اماره فراش، مراجعه به آزمایش ژنتیک برای اثبات برخی دعاوی فرعی مانند احتمال عوض شدن نوزادان می تواند راه گشا باشد.
اهداف غایی و واسطی در تعلیم و تربیت اسلامی و لیبرال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی مبانی، اصول، ارزش ها و روش های دو دیدگاه تربیتی اسلام و لیبرال پرداخته و سپس، با اشاره به اهمّیت اهداف در تعیین جهت و هدایت فرایند آموزش و تربیت و تقسیم بندی اهداف تعلیم و تربیت به دو گروه اهداف غایی و واسطی (اعتقادی، اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی، مدنی، عاطفی و ... )، به بررسی تطبیقی دو دیدگاه تربیتی اسلام و لیبرالیسم پرداخته است. روش پژوهش در تحقیق حاضر از نوع تحلیلی- استنتاجی است که با تحلیل اسناد پیرامون موضوع پژوهش می توان گفت که هرکدام از دیدگاه های تربیتی فوق، بر انواع هدف ها تأکید داشته اند؛ به طوری که در تربیت اسلامی، محور خداست و هدف، تنها کسب معرفت نیست؛ بلکه رشد و شکوفایی متوازن همه ابعاد وجودی انسان است؛ اما از دیدگاه مربّیان لیبرال، تعلیم و تربیت فرایندی است که به کسب دانش نظر دارد و انسان را محور قرار می دهد.
جوهر جسمانی در اندیشه مثبتان و نافیان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
جریان شناسى غلوّ-بخش2
بررسی روایات منع تعلیم سوره یوسف علیه السلام به زنان
حوزه های تخصصی:
روایاتی در منابع اسلامی، حاکی از دستور به تعلیم ندادن سوره یوسف علیه السلام به زنان و تعلیم سوره نور به جای آن است؛ اسناد این روایات علیرغم برخی طعن ها، بر بی اعتباری مطلق دلالت ندارد و با تجمیع قرائن اسناد، این روایات تا حدودی قابل اعتماد است، ولی بررسی محتوایی این روایات حاکی از ناسازگاری آنها با اهداف هدایت گری قرآن و دیگر روایات بوده و حداکثر ،کراهت تعلیم این سوره بر زنان است نه تحریم. بدین خاطر که این روایات مخصوص یک مقطع زمانی بوده و مطابق با شرایط اجتماعی و ذهنیات دوران عرب صدر اسلام در مورد زنان می باشد. این روایات در محیطی مردسالار صادر شده که در آنجا زنان هیچ ارزش و احترامی نداشته اند و تلویحا نشان می دهد؛ برخی مسلمانان هنوز در آن زمان مفاهیم عالی سوره یوسف علیه السلام را به خوبی درک نکرده و آن را داستان عاشقانه می پنداشتند. در این روایات شواهدی وجود دارد که مقطعی بودن حکم کراهت این روایات را نشان می دهد. نهایت اینکه اگر چنین روایاتی از معصوم علیه السلام صادر شده براساس نسخ تمهیدی بوده است.
علم سکولار و علم دینى
منبع:
معرفت ۱۳۷۶ شماره ۲۲
تعارض اصل و ظاهر در متون فقهی و حقوق(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بستر تاریخى مفاهیم سیاسى - اجتماعى حادثهى کربلا
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار با بررسى واژههاى به کار رفته در حادثهى عاشورا و پىگیرى سابقهى تاریخى آنها کوشش شده استبستر وقوع این حادثه و زمینههاى آن شناسایى شود . با رهگیرى مفاهیم استفاده شده در این حادثه و بیان پیشینهى تاریخى آنها مشخص مىشود، که حادثهى کربلا صرفا یک حادثهى نظامى نبوده و یکباره به وقوع نپیوسته است، بلکه به نحوى امتداد اختلافات و درگیرهاى گذشته است . تمایز افکار و عقاید دو طرف از خلال بررسى معناى نهفته در واژههاى بهکار رفته و روشن ساختن مراد کاربران آنها مشخص گردیده است .
در این مقال با بررسى واژههاى شیعهى على، شیعهى عثمان و دین على و دین عثمان نشان دادهایم که حادثهى عاشورا نقطهى عطفى براى تمایز شیعیان اعتقادى از دیگر گروهها بوده است و با بررسى واژههاى سنت و بدعت، و امام، وصى و ذریه به پشتوانهى اعتقادى این دو جریان پرداخته و در ادامه با بررسى واژههاى مربوط به فرمانبردارى، همچون: سمع، طاعت، خروج، عصیان و فتنه، به انحرافى که به نفع قدرتمندان در برداشت از این واژهها راه یافته اشاره کردهایم . در پایان با بررسى مفاهیمى همچون: ذمه، ثار، نصر و صلهى رحم روشن کردهایم که جامعهى اسلامى پس از پیامبر به سوى ارزشهاى دورهى جاهلى گام برداشته و این کلمات را نه در معناى تغییر یافتهى دورهى اسلامى، بلکه در همان معناى سابق به کار برده است .