راهکارهاى پیشگیرى و مبارزه با گناهان
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
گناه و فساد از خطرهاى همیشگى است که هم افراد و هم جامعه اسلامى را همواره تهدید کرده و در طول زمان این تهدید وجود دارد، عامل اصلى به انحراف کشیده شدن جوامع مخصوصاً جوامع اسلامى راهیابى گناهان در درون اجتماع است.
اگر جامعه بعد از پیامبر اکرم(ص) به انحراف کشیده شد، و اگر اموىها و عباسىها آنچنان ظلم و ستمگرى کردند، و اگر تمدن و فرهنگ عظیم اسلامى در اندلس (اسپانیا) دچار شکست شد و اگر جوامع اسلامى در قرون اخیر مورد تاخت و تاز استعمارگران و قدرت طلبان قرار گرفته است و... همه و همه بر اثر گناهان و نافرمانى از دستورات الهى بوده است.
امروز جامعه ما را نیز این خطر به شدّت تهدید مىکند چرا که عدهاى تلاش دارند به هر نحوى میدان گناهان و فساد را گسترش دهند.
امام صادق(ع) فرمود: «هیچ خونى ریخته نمىشود و هیچ رنج و دردسر و بیمارى نیست مگر به دلیل گناه» و این سخن خداوند عزّ و جلّ است که در کتابش مىفرماید: «هیچ مصیبتى بر شما وارد نمىشود مگر به خاطر آنچه خود به دست آوردهاید و خدا از بسیارى از آنچه خود فراهم کردهاید درمىگذرد.(1)»(2)
تنها مکتبى که مىتواند انسان و بشریت را از منجلاب گناهان و فساد رهایى بخشد مکتب قرآن است.
قرآن طرح و برنامه خود را در این زمینه در دو بخش ارائه مىدهد،(3) بخش پیشگیرى و جلوگیرى از فساد و هجمههاى فرهنگى و گناهان و طرح برداشتن و از بین بردن فساد موجود و هجومهایى که انجام گرفته است و گناهانى که وجود دارد. الف: پیشگیرى از فساد و گناه
پزشکان براى حفظ جان انسانها و سلامت جامعه، پیشگیرى را مقدم بر درمان و عمل مىدانند در دردها و امراض اجتماعى و فساد فرهنگى نیز جلوگیرى و پیشگیرى مهمتر از درمان و رفع فساد است. به همین جهت قرآن نیز برنامه هایى براى پیشگیرى دارد که به برخى از آنها اشاره مىشود. کنترل فکر و اندیشه
زیر ساز و زیربناى هر عملى فکرو اندیشه و خیالپردازى آن عمل است، گناه و فساد نیز از این قانون استثنا نیست به همین جهت قرآن تلاش دارد با تقویت باورهاى دینى از فکر گناه و دوست داشتن اشاعه فساد و بىبند و بارى جلوگیرى نماید، آیات فراوانى در این زمینه وجود دارد که به برخى از آنها اشاره مىشود:
1- «قل ان تخفوا ما فى صدورکم او تبدوه یعلمه اللّه و یعلم ما فى السّموات و ما فى الارض واللّه على کلّ شىءٍ قدیر؛(4) بگو
اگر آنچه را در سینههاى شماست، پنهان دارید یا آشکار کنید، خداوند آن را مىداند، و (نیز) از آنچه در آسمانها و زمین است آگاه مىباشد، و خداوند بر هر چیزى تواناست.»
آگاهى از فکر و اندیشه بشر در اختیار هیچ مأمور و سازمان اطلاعاتى نیست، ولى خداوند متعال از تمام افکار و اندیشههاى انسان آگاهى دارد، این باور اگر در جامعه تقویت شود در پنهانترین مکانها، و دور دستترین جاهها انسان را حتى از فکر گناه باز مىدارد.
2- گاه قرآن به صورت استفهامى و سؤال که بیشتر در ذهنها جا مىگیرد این حقیقت را بیان مىدارد «اولیس اللّه باعلم بما فى صدور العالمین؛(5)آیا خداوند به آنچه در سینههاى جهانیان است آگاهتر نیست.»
3- «انّ اللّه عالم غیب السموات و الارض انّه علیمٌ بذات الصدور؛(6) خداوند از غیب (و پنهان) آسمانها و زمین آگاه است و آنچه را در درون دلهاست مىداند.»
امامان معصوم به عنوان مفسّران اصلى قرآن براى پیشگیرى از گناه و فساد بر تقویت و تحکیم باورها و اندیشهها تأکید مىکردند فردى خدمت حضرت امام حسن(ع) (یا امام حسین(ع)) شرفیاب شد و گفت: من مرد گناه کارى هستم و نمىتوانم گناه را ترک کنم. مرا پند دهید، حضرت فرمود: «پنج کار را انجام بده، آن گاه هرچه مىخواهى گناه کن. از روزى خدا نخور و
هرچه مىخواهى گناه کن. از ولایت و حکومت خدا بیرون برو و هرچه مىخواهى گناه کن. جایى را پیدا کن که خداوند تو را نبیند و هرچه مىخواهى گناه کن. هنگامى که ملک الموت نزد تو مىآید تا تو را قبض روح کند او را از خود دور کن، هنگامى که مالک (دوزخ) تو را به درون آتش مىکند، در آتش نرو و هرچه مىخواهى گناه کن.»(7) این روایت کاملاً اندیشه سازى مىکند که باور کنیم این جهان محضر خداوند است و جهان را پایانى به نام قیامت و در آن بهشت و جهنمى است.
4- اشاعه گناه را دوست نداشته باشید.
ممکن است افرادى باشند که اهل گناه نباشند ولى به این مقدار که گناه و بىبندو بارى در بین مردم و جامعه شایع گردد رضایت داشته باشند و شیوع گناه را دوست بدارند، قرآن چنین اندیشه را سخت مورد ملامت و سرزنش قرار داده است آنجا که فرمود: «انّ الّذین یحبّون ان تشیع الفاحشة فى الّذین آمنوا لهم عذابٌ الیمٌ فى الدّنیا و الآخرة و اللّه یعلم و انتم لاتعلمون؛(8) کسانى که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکى براى آنان در دنیا و آخرت است، و خداوند مىداند و شما نمىدانید.»
در این آیه تهدید به عذاب آنهم در دنیا و آخرت بخاطر یک اندیشه خطا است که شخصى دوست مىدارد زشتىها و فساد در جامعه اسلامى شیوع یابد، از این آیه کسانى برخود بلرزند که دوست مىدارند براى حفظ آراء و ماندن بر کرسى قدرت از ترویج نمودن زشتىها نیز ابایى ندارند. کنترل چشم و گوش
فکر و اندیشه انسان از حس او تأثیر مىپذیرد، براى سلامت فکر و روان باید مجارى و راههاى تغذیه آن دو را تطهیر نمود و چشم و گوش از مهمترین مجارى و راهها است که باید تحت کنترل قرار گیرد.
قرآن و اسلام انسان را در برابر تمامى اعضاى خود مسؤول مىشمارد و سخت به او هشدار مىدهد، که در برابر کارکرد هر یک از آنها باید جوابگو باشد، قرآن کریم در اینباره مىفرماید: «ولاتقف ما لیس لک به علمٌ انّ السمع و البصر و الفؤاد کلّ اولئک کان عنه مسئولاً؛(9) از آنچه به آن آگاهى ندارى پیروى مکن، چرا که گوش و چشم و دل همه مسؤولند.»
و بشارت قرآن متوجه کسانى است که با گوش بهترینها را انتخاب و پیروى مىکنند و از سخنان فساد آور گناه آلود پرهیز مىنمایند.(10)
قرآن درباره چشم تأکید جداگانه دارد، چرا که استفاده نامطلوب از آن در جهت دامن زدن به آتش شهوت و تهییج نابجا و خطرناک غریزه جنسى، سخت خطر ساز و خطر آفرین است لذا قرآن مىفرماید: «قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم و بحفظوا فروجهم ذلک ازکى لهم انّ اللّه خبیرٌ بما یصنعون و قل للمؤمنات یغضضن من ابصار هنّ و یحفظن فروجهنّ ولایبدین زینتهن الّا ماظهر منها؛(11)اى پیامبر به مردان مؤمن بگو چشمهایشان را (از گناه به نامحرم) بپوشانند و دامان خویش را حفظ نمایند، که این موجب پاکى بیشتر آنان است، و خداوند از آنچه انجام مىدهند آگاه است و به زنان با ایمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس آلود) فرو بندند و دامنهایشان را حفظ کنند و زینتهایشان را ظاهر نکنند مگر آنچه که ظاهر است.»
نکاتى در آیه قابل دقت است:
1- خطاب مستقیم به زنها و مردان مؤمن نیست بلکه خطاب به شخص پیامبر است تا خوب مسأله را تبیین کند.
2- با اینکه مسأله حرمت نگاه مشترک بین مردان و زنان است براى تأکید بیشتر دو خطاب جداگانه آمده یک بار خطاب به مردان و بار دیگر روى سخن با زنان است.
3- خطاب اوّل به مردان است شاید رازش این باشد که تأثیر پذیرى مردان از گناه بیشتر از زنان است.
و پاکى چشم مردان باعث کنترل آرایشها و عشوهگرىهاى زنان که براى جلب نگاه مردان است، مىشود.
و آخرین نکته این است که فلسفه این دستور پاکیزه شدن روح و روان انسانهاست «ازکى لهم» در منابع روائى از نگاه به نامحرم، تعبیر به زناى چشم، تیر مسموم شیطان، و... شده است.
از امام هفتم درباره این آیه «یا ابت استأجره...» سخن دختر شعیب که گفت: اى پدر! موسى را اجیر کن که بهترین اجیر، انسان قدرتمند و امینى است» فرمود: «حضرت شعیب به دخترش گفت: دخترم! قدرت موسى را از بلند کردن سنگ بزرگ دریافتى، امّا امانت وى را چگونه شناختى؟ دختر جواب داد: هنگامى که به طرف خانه مىآمدیم در آغاز من جلو او راه مىرفتم، ولى او از من خواست که پشت سرش راه بروم و گفت: هرگاه من راه را اشتباه رفتم به من تذکر بده؛ چرا که ما مردمى هستیم که به پشت سر زنان نگاه نمىکنیم»(12) موارد ریز و جزئیات احکام نگاه در کتب فقهى، به تفصیل آمده لذا از بیان آن پرهیز مىکنیم و فقط به ذکر حدیثى بسنده مىکنیم. على(ع) فرمود: «نِعمَ صارف الشهوات غض الابصار؛(13) چشم پوشى از نگاه(به نامحرم) بهترین عامل بازدارنده از شهوات است.» کنترل ارتباط و سخن
قرآن براى پاس دارى از حریم پاکى و جلوگیرى از انحرافات، رعایت ضوابطى را در روابط مرد و زن ضرورى دانسته و آزادى مطلق و بدون قید و دوستىها و عشق بازىهاى مصطلح امروزى را ناپسند و مردود شمرده است(14) و همین طور ارتباط نامهاى و تلفنى نامناسب را روا نمىدارد. اسلام صحبت کردن زن و مرد را در موارد ضرورى و در جریان رسیدگى به کارهاى روزمره زندگى اجازه داده، امّا براى پیشگیرى از پیامدهاى سوء احتمالى سفارش نموده که با ناز و عشوهگرى و طنّازى سخن نگویند، در اینباره مىخوانیم:
«فلا تخضعن بالقول فیطمع الّذى فى قلبه مرضٌ و قلن قولاً معروفاً؛(15) به گونهاى هوسانگیز (با مردان نامحرم) سخن نگویید تا بیمار دلى در شما طمع نکند، و به گونهاى شایسته و معمولى سخن بگویید.»
گاه جنایتهاى بزرگ از یک سخن خوش طبعى و ارتباط نابجا بوجود مىآید، پروندههاى فراوانى در داخل کشور وجود دارد که یک عشوه گرى و یا طنّازى حرف زدن باعث ارتباط نامشروع و سرانجام قتل شوهر و یا قتلهاى دیگر شده است.
در حدیثى مىخوانیم: «کسى که به حرام دستش را به دست زنى برساند چون به صحراى محشر در آید، دستش بسته باشد و کسى که با زنان نامحرم خوش طبعى، شوخى و مزاح کند خداوند در عوض هر کلمه هزار سال او را در محشر حبس مىکند، و اگر زنى راضى شود که مردى به حرام او را در آغوش بگیرد، ببوسد یا به حرام با او ملاقات نماید و یا با او خوش طبعى کند، بر آن نیز گناهى همانند آن مرد است.»(16) ازدواج یا بهترین راه پیشگیرى
مسیحیت تحریف شده رابطه جنسى و ازدواج را نجس و پلید دانسته و ثمرات تلخ آن را نیز در غرب چشیدند و جهانیان نیز شاهد آن است. ولى قرآن نه تنها ازدواج را پلید نمىداند، بلکه آن را عملى عبادى و مطلوب و در برخى موارد واجب شمرده است. بدون تردید اگر در جامعهاى زمینه ازدواج و تشکیل خانواده به صورت آسان به همانگونه که اسلام خواسته فراهم شود، گناهانى برخاسته از غرائز جنسى ریشه کن خواهد شد و تنها کسانى به سمت و سوى جرائم جنسى و بىعفتى خواهند رفت که از سلامتى روانى برخوردار نباشند.
قرآن کریم اصرار فراوان بر این مسأله مهم دارد و برخى دغدغههایى را که ممکن است بر اثر ازدواج پیش آید مردود شمرده است. به آیاتى در این زمینه اشاره مىشود. 1- ازدواج عامل آرامش
«و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودّةً و رحمةً انّ فى ذلک لآیاتٍ لقومٍ یتفکّرون؛(17) از نشانههاى او این است که همسرانى از جنس خودتان به سود شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و رد میانتان مودت و رحمت قرار داد، در این نشانه هایى است براى گروهى که تفکّر مىکنند.»
در آیه فوق نکاتى قابل دقت است: 1- زنان از جنس مردانند و هر دو انسان 2- همسران باعث آرامش فردى و در نتیجه موجب آرامش روانى جامعه نیز مىباشند 3- استحکام اصلى خانواده بر اساس زناشویى صرفاً عشقى جسمانى و شهوانى استوار نیست، بلکه بر پایه محبت و گذشت پى ریزى شده است. 2- همه نیاز به ازدواج دارند
ازدواج مخصوص دنیا زدگان نیست، حتى انسانهایى که در بالاترین رتبه معنوى قرار دارند و بریده از دنیا هستند نیز بىنیاز از این نمىباشند. لذا قرآن مىفرماید: «ولقد ارسلنا رسلاً من قبلک و جعلنا لهم ازواجاً و ذریةً؛(18) براستى ما فرستادگانى را قبل از تو فرستادیم و براى آنان زنان و فرزندانى قرار دادیم.» 3- ازدواج و توسعه اقتصادى
برخى افراد فقر و ندارى را بهانه براى عدم ازدواج مىدانند، قرآن این فرهنگ را غلط دانسته و با صراحت اعلام مىدارد، هر کس پابه عرصه ازدواج و خانواده گزارد خداوند وضع اقتصادى او را نیز دگرگون مىکند: «وانکحوا الایامى منکم و الصّالحین من عبادکم و امائکم ان یکونوا فقراء یغنهم اللّه من فضله و اللّه واسعٌ علیم؛(19) و مردان و زنان بىهمسر را همسر دهید، و همچنین غلامان و کنیزانى را که صلاحیّت ازدواج دارند، و اگر نیازمند و فقیر باشند خداوند از فضلش آنان را بىنیاز خواهد ساخت و خداوند گشایش دهنده و داناست.» 4- تعدد ازدواج
در اکثریت بودن بانوان در برخى جوامع، بى سرپرست شدن برخى خانوادهها بر اثر جنگ و حوادث ناگوار و... مىطلبد که مرد گاهى تن به تعدد ازدواج دهد، وگرنه باعث به فساد کشیده شدن زنان بى همسر و بىسرپرست خواهد شد.
قرآن کریم در این باره مىفرماید: «فانکحوا ماطاب لکم من النساء مثنى و ثلاث و رباع فان خفتم الّا تعدلوا فواحدةً؛(20) پس ازدواج کنید با زنان پاک(در صورت نیاز) دو یا سه یا چهار همسر و اگر مىترسید عدالت را رعایت نکنید به یک همسر اکتفا کنید.»
استاد مطهرى درباره ازدواج مىگوید: «به عقیده ما براى آرامش غریزه دو چیز لازم است: یکى ارضاى غریزه در حدّ حاجت طبیعى و دیگر جلوگیرى از تهییج و تحریک آن.»(21)
اسلام براى ارضاى صحیح مسائل جنسى، ازدواج و در صورت مهیّا نبودن شرایط آن، ازدواج مدّت دار و موقت را توصیه نموده است. اسلام اصرار فراوانى دارد که محیط خانواده براى کامیابى زن و شوهر از یکدیگر آمادگى کامل داشته باشد. زن یا مردى که از این نظر کوتاهى کند مورد نکوهش صریح اسلام قرار گرفته است. اسلام اصرار فراوانى به خرج داده است که محیط اجتماع بزرگ، محیط کار و عمل و فعالیت بوده و از هر نوع کام یابى جنسى در آن محیط خوددارى شود. فلسفه تحریم نظربازى و تمتعات جنسى از غیر همسر قانونى و هم چنین فلسفه تحریم خودآرایى و تبرّج زن براى بیگانه همین است.(22)
در روایات نیز تعبیرات زیبائى از ازدواج شده است که به یک نمونه اشاره مىشود، تا روشن شود که ازدواج در پیشگیرى از جرائم نقش مؤثر و کلیدى دارد.
حضرت امام صادق(ع) فرمود: «من تزوّج احرز نصف دینه؛(23) آن کس که ازدواج نمود نصف دین خویش را حفظ کرد پس از خدا بترسد در حفظ نصف دیگر آن.» 5 - ازدواج موقت
واقعیت امر این است که جوانان ما در زمان کنونى از سه جهت آماج مشکلات و گرفتارىها مىباشند. از طرفى ادامه تحصیلات تا سن بیست سالگى بلکه بالاتر امرى است ضرورى، و از سوى دیگر راه یافتن به بازار کار و آماده نمودن زمینه مالى ازدواج فرصت طولانى را مىطلبد، مخصوصاً با توجّه به رسم و رسومهاى سنگین کنونى جامعه، و از جانب سوم غریزه جنسى در دنیایى پر از تهییج و تحریم و فیلم و سى دى و اختلاط و... همه را در فشارى طاقت فرسا قرار مىدهد، بهترین راه حل کوتاه مدت ازدواج موقت است، قرآن درباره ازدواج موقت مىفرماید: «و احلّ لکم ماوراء ذلکم ان تبتغوا باموالکم محصنین غیر مسافحین فما استمتعتم به منهنّ فآتوهنّ اجورهنّ فریضةً؛(24) و براى شما حلال است که با اموال خود آنان را اختیار کنید، در حالى که پاکدامن باشید و از زنا خوددارى نمایید، و زنانى را که متعه (ازدواج موقت) مىکنید، واجب است مهر آنها را بپردازید.»
اگر واقعاً آنچه را اسلام در مورد عقد موقت سفارش نموده بخوبى اجرا شود کسى دچار بىعفتى نخواهد شد.
على(ع) فرمود: «لولا ما سبقنى به ابن الخطّاب ؛یعنى عمر مازنى الّا شقى؛(25) اگر عمر سبقت نمىگرفت بر من (و ازدواج موقت را تحریم نمىکرد) هیچ کس مرتکب زنا نمىشد جز انسان شقى».
البته در ازدواج موقت شرائط و نکات فراوانى لازم است مراعات شود یکى از آن نکات این است که این امر بیشتر براى مجردها و مردهاى بى همسر مطرح است نه مردانى که همسر و یا همسرانى قانونى دارد.
امام کاظم(ع) به برخى از شیعیان خود نوشت: «اصرار بر ازدواج موقت نورزید، آنچه لازم است بر شما تنها اقامه سنت رسول خدا(ص) است و به واسطه ازدواج موقت از همسران دائمى خویش غافل نشوید، که آنها را به کفران و بیزارى وادار کنید و آنان بر علیه کسى که به شما دستور داده است نفرین کنند و ما را لعنت نمایند.»(26) حجاب حافظ عفّت و پاسدار کرامت
بد حجابى و بىحجابى از دستآوردهاى شوم استعمار جدید و حربه مهمّ تهاجم فرهنگى است، در مقابل حجاب و پاسدارى از آن یکى از مهمترین عامل صلاح و سداد جامعه شمرده مىشود هرجامعه که حجاب و عفاف خود را حفظ کرده دین و فرهنگ... خود را نیز نگهداشته است. و هر جامعه که حجاب در آنها کم رنگ و بىرنگ شده است به همان نسبت دین و فرهنگ و آداب رنگ باخته است، قرآن درباره حجاب دستورات اکیدى دارد که به نمونههایى اشاره مىشود.
1- «به زنان با ایمان بگو چشمهاى خود را فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را جز آن مقدار که ظاهر است آشکار ننمایند. و روسریهاى خود را بر سینه خود افکنند(تا گردن و سینه پوشیده شود) و زینت خود را آشکار نسازند، مگر براى شوهرانشان، یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرشان یا پسر برادرشان یا پسر خواهرانشان یا زنان همکیششان یا بردگانشان (کنیزان) یا افراد سفیه که تمایلى به زن ندارند، یا کودکانى که از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نیستند و بهنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمین نکوبند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صداى خلخالها به گوش رسد) و همگى به سوى خدا باز گردید تا رستگار شوید».(27)
شأن نزول آیه فوق طبق سخن امام باقر(ع) مربوط به جوانى است که بر اثر چشم چرانى صورتش به استخوانى بیرون آمده از دیوار اصابت کرد و مجروح شد، و علّت جذب جوان مراعات نکردن حجاب از طرف آن زن بود.(28)
2- «اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنات بگو، جلبابها(روسرىهاى بلند) خود را بر خویش افکنند، که این کار براى این که (به عفت و حریّت) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، بهتر است، و خداوند همواره غفور و رحیم است.»(29)
در شأن نزول آیه فوق آمده که شب هنگام زنان براى نماز مغرب و عشاء به مسجد مىرفتند برخى از جوانان هرزه بر سر راه آنها مىنشستند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار مىدادند و مزاحم آنان مىشدند، آیه نازل شد و به آنها دستور داد حجاب خود را بطور کامل رعایت کنند تا بخوبى شناخته نشوند و کسى بهانه مزاحمت نداشته باشد.(30)
دو نکته در آیه با توجّه به شأن نزول قابل دقت است: 1- بجاى جلوگیرى از مزاحمتهاى خیابانى دستور حجاب کامل به زنان مىدهد، هرچند آیه بعدى مزاحمان را نیز تهدید کرده است، معلوم مىشود حجاب در ریشه کنى هرزگى و مزاحمتها نقش دارد.
2- علّت حجاب را این مىداند که زنهاى با حجاب با شخصیت و متدین شناخته مىشوند لذا با عمل خود به هرزگان اجازه نمىدهد که به حریم حرمت آنها اهانت نمایند.
مسائل ریز حجاب و حد و حدود آن در جاى خود مطرح شده است و در حوصله این مقال نیست، آنچه از آیات حجاب بدست مىآید این است که براى پیشگیرى و حتى دفع فساد حجاب نقش مهم و کلیدى دارد. ب: عوامل مشترک
قرآن برخى عوامل دیگرى را طرح نموده که به صورت عمیقتر و با دوام بیشتر هم در پیشگیرى و بازدارندگى نقش دارد و هم در رفع و برداشتن گناهان و آلودگىها، جهت اختصار به صورت فهرست وار به آنها اشاره مىشود. عبادت و دعا
اعمال عبادى مانند نماز و روزه و حج و... نقش مهمى در بازدارندگى و رفع گناهان دارند، قرآن درباره نماز مىفرماید: «انّ الصّلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر؛(31) براستى نماز انسان را از زشتىها باز مىدارد.»
و درباره روزه فرمود: «کتب علیکم الصیام... لعلّکم تنقون؛(32) روزه بر شما واجب شده... شاید پروا پیشه شوید.»
در یک کلام درباره هر عبادت و پرستش حق مىگوید: «یا ایها الناس اعبدوا ربّکم...لعلّکم تتقون؛(33) اى مردم پروردگارتان را عبادت کنید شاید پروا پیشه شوید.» انتخاب الگوهاى صحیح
انسان فطرتاً عاشق کمال و از نقص و عیب گریزان است، همین امر باعث مىشود که به دنبال الگوى مطلوب و کاملى باشد الگوپذیرى چون سازگار با فطرت انسان است، از مؤثرترین روشهاى پیشگیرى و رفع گناهان شمرده مىشود در این روش انسان نمونهاى عینى را مطلوب خویش قرار مىدهد و به شبیه سازى دست مىزند و گام در جاى او مىنهد. به همین جهت قرآن الگوهایى را معرّفى مىکند در یک آیه مىفرماید: «ولکم فى رسول اللّه اسوةً حسنةً؛(34)و مسلماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى است». و همین طور ابراهیم(ع) و برخى افراد دیگر را به عنوان الگو معرفى مىکند.(35) که در رأس آن افراد ائمه اطهار(ع) قرار دارند. دورى از دوستان ناباب
یکى از عوامل توسعه فساد و بىبند وبارى مخصوصاً در بین قشر جوان رفقاى ناباب و نامناسب است.قرآن براى جلوگیرى از این عامل تذکراتى دارد که به برخى از آنها اشاره مىشود. 1- حسرت دائمى
«و (به خاطر آور) روزى را که ستمکار دست خود را (از شدّت حسرت) به دندان مىگزد و مىگوید: اى کاش با رسول (خدا) راهى برگزیده بودم اى واى بر من، کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم.»(36) 2- دوستى با خوبان ژ
«الا خلاء یومئذٍ بعضهم لبعضٍ عدّوٌ الّا المتقین؛(37) دوستان در آن روز دشمن یکدیگرند مگر پرهیزکاران».
نار خندان باغ را خندان کند
صحبت مردانت از مردان کند محبّت اهل بیت(ع)
از مهمترین و اساسىترین روشهاى سازندگى و تربیت و مقاوم سازى در مقابل تهاجم فرهنگى روش محبّت به پاکان و فرهیختگان خاصّه اهل بیت(ع) است روش محبّت بجهت سازگارى با فطرت آدمى و سرشت انسانى و به جهت میل درونى، بالاترین نقش را در تحوّل تربیتى انسان ایفا مىکند و همچون اکسیر مس وجود انسان را به طلاى ناب تبدیل نموده و در کوتاهترین زمان تحوّلات سازنده شگرفى در انسان ایجاد مىکند، امثال سلمان و ابوذر و مقداد، تربیت شدگان مکتب عشق و محبت به رسول خدا(ص) هستند چنانکه تحول عمیق در حر بن یزید، و زهیر بن قین و وهب و... بر اثر محبّت به امام حسین(ع) بود.
با توجّه به این تأثیر شگرف و وسیع است که قرآن آن را پاداش رسالت محبت اهلبیت(ع) و دوستى آنان دانسته(38) و آن را به نفع و سود خود انسان مىداند. ج: عوامل بردارنده و از بین برنده گناه و فساد
این عوامل خود به سه دسته تقسیم مىشوند: 1- عوامل فردى
عوامل فردى دورى از گناه و فساد و رها شدن از دام تهاجم فرهنگى متعدد است که به برخى از آنها اشاره مىشود. توبه و بازگشت:
قرآن در بیش از 90 آیه توبه را در قالبهاى مختلف مطرح و بیان نموده است و آن را مهمترین عامل رهائى از دام گناهان و فساد، و باعث رستگارى انسان مىداند در آیه مىخوانیم: «توبوا الى اللّه جمیعاً ایّه المؤمنون لعلکم تفلحون؛(39) همگى به سوى خدا بازگردید اى مؤمنان تا رستگار شوید.» یاد خدا و نعمتهاى او
یاد خدا و نعمتهاى او، با این دید که نعمت دهنده در همه جا حاضر است و تمام هستى حتّى خطورات قلبى و تخیّلات انسان را زیر نظر دارد انسان را از پلیدى و زشتى نگه مىدارد و بخوبى و نیکى وامىدارد.
على(ع) فرمود: «هر کس قلبش را به دوام یاد خدا آباد کند کردارش در نهان و آشکار نیکو گردد.»(40)
در قرآن بیش از دویست بار کلمه «ذکر» و مشتقات آن به کار رفته است، از جمله مىفرماید: «فاذکروا آلاء اللّه و لاتعثوا فى الارض مفسدین؛(41) بنابراین، نعمتهاى خدا را متذکر شوید، و در زمین به فاسد نکوشید» آیه مىرساند که یاد نعمتها جلو فساد را مىگیرد و در آیهاى دیگر مىفرمود: «واذکروا اللّه کثیراً لعلّکم تفلحون؛ خدا را زیاد یاد کنید تا رستگار شوید.» یاد مرگ و قیامت
عامل دیگر براى برخورد با گناه و فساد، یاد مرگ و قیامت است. على(ع) مىفرماید: «پس هرگاه شهوتها به شما روى آوردند، مرگ را بسیار یاد کنید که یاد مرگ براى پندآموزى کافى است و رسول خدا(ص) اصحاب خود را پیوسته به یاد مرگ سفارش مىکرد و مىفرمود: مرگ را بسیار یاد کنید که همانا مرگ نابود کننده لذّتها و جدا کننده شما از شهوتها است.»(42)
حدود یک سوّم قرآن مربوط به بحث مرگ و قیامت و مسائل مربوط به آن است این نشان مىدهد، که قیامت باورى در بازدارندگى از گناه و فساد و مقابله با آن نقش تعیین کننده دارد. از جمله فرمود: «فمن کان یرجوا لقاء ربّه فلیعمل عملاً صالحاً و لایشرک بعبادة ربّه احداً؛(43) پس کسى که امید ملاقات پروردگارش را (در روز قیامت) دارد باید عمل صالح انجام داده و هرگز شرک به او نیاورد.»
حتى قرآن گمان به معاد را داراى آثار مهم باز دارندگى از گناه و فساد مىداند.(44) عبرتگیرى و پندآموزى
انسان با ملاحظه تاریخ و سرگذشت آنهایى که در فساد و بىبندى فرو رفتند و در مقابل تهاجم فرهنگى تسلیم شدند، و آبروى دنیا و آخرتشان را از دست دادند مىتواند خود را از فرو رفتن در دامها و تکرار خطاها و یا رها نمودن از آن، بیمه کند.
على(ع) فرمود: «و هر کس عبرت گیرد خود را(از فرو رفتن در خطاها و فسادها) دور نگهداشته و هر کس خود را (از بدیها) دور نگهداشت سالم مىماند.»(45)
قرآن در هشت آیه با صورتهاى مختلف دستور به عبرتگیرى داده است و گاه صریحاً فرمان داده است: «فاعتبروا یا اولى الابصار؛(46) پس عبرت بگیرید اى صاحبان بصیرت.» 2- عوامل خانوادگى
سهم بزرگى از مفاسد اجتماعى و پذیرش تهاجمات فرهنگى معلول سوء تربیت خانوادهها است، و چنانچه پدر و مادر خودشان وارسته و منزّه باشند، و به فرزندان خویش توجّه نموده و در تربیت آنان کوتاهى ننمایند، بدون تردید کمک شایانى به اصلاح جامعه بشرى نمودهاند، زیرا مفسدین و معتادان سارقین و قاتلها، منحرفین و شرابىها...معمولاً ریشه خانوادگى دارند.
پیامبر اکرم(ص): «هر مولودى بر اساس فطرت(پاک و پاکیزه) متولد مىشود تا این که پدر و مادر او را یهودى یا نصرانى مىنمایند.»(47)
قرآن با صراحت تمام به مردان و سرپرستان خانوادهها دستور مىدهد که هم خود را و هم فرزندان خود را در مقابل گناهان و فساد و بىبند و بارى نگهدارند و حفظ کنند.
«یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم ناراً وقودها النّاس و الحجارة؛(48) اى کسانى که ایمان آوردهاید! خود و خانواده خویش را از آتشى که هیزم آن انسانها و سنگ هاست نگه دارید.»
آیه خطاب به مؤمنان است از این مىفهمیم که خانوادههاى مؤمن و مسلمان همیشه در معرض تهاجمات گناه و فساد قرار دارند، باید به گونهاى برنامهریزى شود که بتوان جلوى آن تهاجمات را گرفت.
و پیامبر اکرم(ص) فرمود: «خداوند هر مسؤولى را، از مسؤولیتى که به وى سپرده شده است، سؤال خواهد نمود، که آیا آن را بدرستى به انجام رسانید یا ضایع کرد حتى از مرد سؤال خواهد شد نسبت به خانوادهاش.»(49)
اما راهکارهاى هدایت خانواده و فرزندان و جذب آنها در جاى خود باید بررسى شود آنچه اینجا مىتوان گفت این است که پدر و مادر در مقابل رفتار فرزندان، رفقایى که دارند، و همین طور نوار مبتذل و یا سى دىهاى انحراف کننده که استفاده مىکنند و یا نماز را که ترک کنند مسؤولیت دارند.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «همراهى و دقت و مراقبت کنید در امور فرزندانتان، و نیکو گردانید تربیت آنها را، چرا که اولاد شما هدیههاى خداوند به شما مىباشند.»(50) 3- عوامل اجتماعى و دولتى
قرآن افراد جامعه را واحدهاى جدا افتاده بى ارتباط به هم نمىداند، بلکه همگى را پیکرى مىشمارد که به همدیگر مرتبط و متصل و داراى ولایت بر یکدیگرند، لذا وظائفى بر عهده دارند که برخى از آنها از این قرار است: 1- امر به معروف و نهى از منکر
«مردان و زنان مؤمن برخى سرپرست برخى دیگرند، امر به معروف مىکنند و از زشتیها باز مىدارند، نماز را به پاى داشته زکات مىپردازند و خداوند و پیامبرش را اطاعت مىکنند. ایشان هستند که خداوند برایشان رحمت مىآورد و بدرستى که خداوند صاحب اقتدار و حکیم است.»(51)
سخن بلندى دارد امام باقر(ع) که جاى هرگونه توضیح را مىگیرد آنجا که فرمود: «در آخرالزمان عدّهاى مورد اطاعت قرار مىگیرند، که ریا کارند و به عبادت تظاهر مىکنند ولى کم خردان و کوتاه فکرانند، آنان امر به معروف و نهى از منکر را واجب نمىشمارند، مگر آن هنگام که ایمن از هرگونه ضررى باشند. همواره به دنبال عذرتراشى و بهانهگیرى و راه گریز از این واجب الهى هستند، به دنبال لغزشهاى علما و فساد عمل آنان مىباشند. آنان به سوى نماز و روزه و هر عملى که ضررى مالى یا جانى را متوجه آنان سازد، آنها را ترک مىگویند، همان گونه که برترین و شریفترین واجبات، یعنى امر به معروف و نهى از منکر را ترک گفتهاند. بدرستى که امر به معروف و نهى از منکر واجبى است که دیگر فرائض به واسطه آن به پا داشته مىشود آنگاه که جامعهاى این گونه شد خداوند بر آنها غضب کرده و غضب وى عمومیّت خواهد یافت پس نیکانى که در جامعه همراه اشرارند، و نیز کوچکترها با بزرگترها هلاک خواهند شد بدرستى که امر به معروف راه همه انبیاست... پس با قلبهایتان به مخالفت گناه برخیزید و با زبانهایتان آنها را رد کنید. و ضربههاى سخت خود را به پیشانى گنهکاران وارد سازید و در راه خداوند از سرزنش ملامت گران نهراسید.»(52) 2- دولتمردان و حکومت اسلامى
حاکم و دولتمردان اسلامى در گام اول به عنوان الگوهاى جامعه وظیفه دارند، کارها و رفتار خویش را اصلاح نمایند. چرا که مردم به رفتار و اعمال آنها اقتدا مىکنند، در گام بعدى وظیفه دارند حدود تعزیرات اسلامى را براى جلوگیرى از مفاسد اجتماعى قاطعانه و بدون ترس از اعتراض ابرقدرتها و وابستگان آنها اجرا نمایند، قرآن اجراى حدود را باعث حیات جامعه انسانى مىداند آنجا که فرمود: «و لکم فى القصاص حیاةٌ یا اولى الالباب لعلّکم تتقون؛(53) و براى شما در قصاص حیات و زندگى است، اى صاحبان خرد! شاید شما تقوا پیشه کنید.»
امام هفتم(ع) درباره این آیه «فیحیى به الارض بعد موتها؛ زنده مىگرداند زمین را پس از مرگ آن» فرمود: «این آیه زنده شدن زمین به واسطه باران را نفرموده است، بلکه مقصود آیه این است که خداوند مردانى مىانگیزد تا عدالت را زنده کنند و به واسطه زنده شدن عدالت و اقامه حدود، زمین، زندگى از سر مىگیرد. هر مجازات اسلامى که در زمین اجرا شود نفع آن بیشتر از چهل روز باران است.»(54)
نه تنها اجراى حدود برکاتى دارد و باعث جلوگیرى و ریشه کنى فساد مىشود، که اجرا نکردن آن از گناهان بس بزرگ است. على(ع) هنگام اجراى یکى از حدود الهى فرمود:
«خدایا! تو به پیامبرت هنگامى که از دینت خبر مىداد فرمودى: اى محمد هر کس یک حدّ از مجازاتهاى مرا تعطیل کرده و اجرا نکند، با من دشمنى کرده و بدین وسیله خواستار مخالفت با من شده است.»(55)
3- دولتمردان، صدا و سیما، روزنامهها و نویسندگان کلاً دستگاههاى تبلیغاتى وظیفه دارند
مردم و جوانان را از مفاسد و زیانهاى گناه و فساد و تهاجم فرهنگى آگاه نمایند، چرا که امروز وسیله اصلى براى تهاجم فرهنگى به جوامع انسانى و اسلامى، همان تبلیغات وسیع و گسترده است.
تأسف و درد اینجاست که گاه برخى از قلم به دستان داخلى به جاى مقابله و مبارزه با تهاجم فرهنگى و گناه، خود از مروجان معاصى و تهاجم فرهنگىاند!! پاورقی ها:پىنوشتها: - 1. سوره شورى، آیه 30.2. کلینى اصول کافى، ج 2، ص 269، روایت 3.3. قابل یادآورى است که آنچه بیان مىشود طبق فهم قاصر ما از قرآن و برخى روایات است. ممکن است قرآن سخنان عمیقتر و طرح جامعترى داشته باشد که فهم کم ژرف ما، به آن نرسیده باشد، و بر بزرگان عرصه تفسیر است که در این زمینه بیشتر کار کنند و طرح جامع قرآن را در این زمینه ارائه دهند.4. سوره آل عمران، آیه 29.5. سوره عنکبوت، آیه 10.6. سوره فاطر، آیه 38.7. محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، بیروت، ج 78، ص 126 باب 20، حدیث 7.8. سوره نور، آیه 19.9. سوره اسراء، آیه 36.10. سوره زمر، آیه 18.11. سوره نور، آیه 30 - 31.12. حر عاملى، وسائل الشیعه، داراحیاء التراث، ج 14، ص 145.13. محمدى رى شهرى، میزان الحکمه، مکتبة الاعلام الاسلامى، ج 1، ص 72.14. در مورد ازدواجهاى عشقى به این تحقیق توجه کنید:دکتر «اسنل پنتى» کارشناس بزرگ آمریکایى در امر زناشویى این عبارت را منتشر کرد: بخاطر عشق ازدواج نکنید، ازدواج عشقى زهرآگینترین نوع ازدواج است. این کارشناس که سى سال است منحصراً به پروندههاى ازدواج و طلاق در شهرهاى بزرگ و پرجمعیت آمریکا و دیگر کشورهاى جهان رسیدگى مىکند درباره علّت طلاق مىگوید: افسانه عشق یکى از مخرّبترین اختراعات بشر است. در آمریکا از هر صد ازدواج عشقى 93 تاى آن با شکست روبرو شدهاند، و در فرانسه وضع بدتر است، عمر متوسط ازدواج عشقى 5/3 ماه است در آمریکا از هر پنج فقره جنایت یک فقرهاش محصول مرافعات کسانى است که به واسطه عشق ازدواج کردهاند.» علوم جنایى، ج 2، ص 1016 و فساد سلاح تهاجم فرهنگى، سید محمود مدنى، ص 300.15. سوره احزاب، آیه 32.16. علامه مجلسى، عین الحیوة، ص 140.17. سوره روم، آیه 21.18. سوره رعد، آیه 38.19. سوره نور، آیه 32.20. سوره نساء، آیه 3.21. مسئله حجاب، ص 113 - 114. 22. مرتضى مطهرى، اخلاق جنسى در اسلام و جهان غرب، قم انتشارات صدرا، ص 47.23. وسائل الشیعه همان، ج 14، ص 5.24. سوره نساء، آیه 24.25. وسائل الشیعه، همان، ج 14، ص 440.26. همان، ص 450.27. سوره نور، آیه 31.28. علامه طباطبائى، المیزان، ج 15، ص 116.29. سوره احزاب، آیه 59.30. تفسیر نمونه، ج 17، ص 426.31. سوره عنکبوت، آیه 45.32. سوره بقره، آیه 183.33. همان، آیه 21.34. سوره احزاب، آیه 21.35. سوره ممتحنه، آیات 6 و 4.36. سوره فرقان، آیه 28.37. سوره زخرف، آیه 67.38. سوره شورى، آیه 23، سوره فرقان، آیه 57 و...39. سوره نور، آیه 31.40. غررالحکم، چاپ دانشگاه تهران، ج 5، ص 387.41. سوره اعراف، آیه 74.42. حسن طوسى،، الامالى، نجف مطبعة الحیدریه، ج 1، ص27.43. سوره کهف، آیه 110.44. سوره مطففین، آیه 7 - 5.45. بحارالانوار، داراحیاء التراث، ج 78، ص 92.46. سوره حشر، آیه 2.47. شیخ عباس قمى، سفینة البحار، ج 2، ص 373.48. سوره تحریم، آیه 6.49. شرح رساله حقوق، ج 1، ص 524.50. همان، ص 582.51. سوره توبه، آیه 71.52. کافى، ج 5، ص 55.53. سوره بقره، آیه 179.54. وسائل الشیعه، ج 18، ص 308.55. همان، ص 309.
اگر جامعه بعد از پیامبر اکرم(ص) به انحراف کشیده شد، و اگر اموىها و عباسىها آنچنان ظلم و ستمگرى کردند، و اگر تمدن و فرهنگ عظیم اسلامى در اندلس (اسپانیا) دچار شکست شد و اگر جوامع اسلامى در قرون اخیر مورد تاخت و تاز استعمارگران و قدرت طلبان قرار گرفته است و... همه و همه بر اثر گناهان و نافرمانى از دستورات الهى بوده است.
امروز جامعه ما را نیز این خطر به شدّت تهدید مىکند چرا که عدهاى تلاش دارند به هر نحوى میدان گناهان و فساد را گسترش دهند.
امام صادق(ع) فرمود: «هیچ خونى ریخته نمىشود و هیچ رنج و دردسر و بیمارى نیست مگر به دلیل گناه» و این سخن خداوند عزّ و جلّ است که در کتابش مىفرماید: «هیچ مصیبتى بر شما وارد نمىشود مگر به خاطر آنچه خود به دست آوردهاید و خدا از بسیارى از آنچه خود فراهم کردهاید درمىگذرد.(1)»(2)
تنها مکتبى که مىتواند انسان و بشریت را از منجلاب گناهان و فساد رهایى بخشد مکتب قرآن است.
قرآن طرح و برنامه خود را در این زمینه در دو بخش ارائه مىدهد،(3) بخش پیشگیرى و جلوگیرى از فساد و هجمههاى فرهنگى و گناهان و طرح برداشتن و از بین بردن فساد موجود و هجومهایى که انجام گرفته است و گناهانى که وجود دارد. الف: پیشگیرى از فساد و گناه
پزشکان براى حفظ جان انسانها و سلامت جامعه، پیشگیرى را مقدم بر درمان و عمل مىدانند در دردها و امراض اجتماعى و فساد فرهنگى نیز جلوگیرى و پیشگیرى مهمتر از درمان و رفع فساد است. به همین جهت قرآن نیز برنامه هایى براى پیشگیرى دارد که به برخى از آنها اشاره مىشود. کنترل فکر و اندیشه
زیر ساز و زیربناى هر عملى فکرو اندیشه و خیالپردازى آن عمل است، گناه و فساد نیز از این قانون استثنا نیست به همین جهت قرآن تلاش دارد با تقویت باورهاى دینى از فکر گناه و دوست داشتن اشاعه فساد و بىبند و بارى جلوگیرى نماید، آیات فراوانى در این زمینه وجود دارد که به برخى از آنها اشاره مىشود:
1- «قل ان تخفوا ما فى صدورکم او تبدوه یعلمه اللّه و یعلم ما فى السّموات و ما فى الارض واللّه على کلّ شىءٍ قدیر؛(4) بگو
اگر آنچه را در سینههاى شماست، پنهان دارید یا آشکار کنید، خداوند آن را مىداند، و (نیز) از آنچه در آسمانها و زمین است آگاه مىباشد، و خداوند بر هر چیزى تواناست.»
آگاهى از فکر و اندیشه بشر در اختیار هیچ مأمور و سازمان اطلاعاتى نیست، ولى خداوند متعال از تمام افکار و اندیشههاى انسان آگاهى دارد، این باور اگر در جامعه تقویت شود در پنهانترین مکانها، و دور دستترین جاهها انسان را حتى از فکر گناه باز مىدارد.
2- گاه قرآن به صورت استفهامى و سؤال که بیشتر در ذهنها جا مىگیرد این حقیقت را بیان مىدارد «اولیس اللّه باعلم بما فى صدور العالمین؛(5)آیا خداوند به آنچه در سینههاى جهانیان است آگاهتر نیست.»
3- «انّ اللّه عالم غیب السموات و الارض انّه علیمٌ بذات الصدور؛(6) خداوند از غیب (و پنهان) آسمانها و زمین آگاه است و آنچه را در درون دلهاست مىداند.»
امامان معصوم به عنوان مفسّران اصلى قرآن براى پیشگیرى از گناه و فساد بر تقویت و تحکیم باورها و اندیشهها تأکید مىکردند فردى خدمت حضرت امام حسن(ع) (یا امام حسین(ع)) شرفیاب شد و گفت: من مرد گناه کارى هستم و نمىتوانم گناه را ترک کنم. مرا پند دهید، حضرت فرمود: «پنج کار را انجام بده، آن گاه هرچه مىخواهى گناه کن. از روزى خدا نخور و
هرچه مىخواهى گناه کن. از ولایت و حکومت خدا بیرون برو و هرچه مىخواهى گناه کن. جایى را پیدا کن که خداوند تو را نبیند و هرچه مىخواهى گناه کن. هنگامى که ملک الموت نزد تو مىآید تا تو را قبض روح کند او را از خود دور کن، هنگامى که مالک (دوزخ) تو را به درون آتش مىکند، در آتش نرو و هرچه مىخواهى گناه کن.»(7) این روایت کاملاً اندیشه سازى مىکند که باور کنیم این جهان محضر خداوند است و جهان را پایانى به نام قیامت و در آن بهشت و جهنمى است.
4- اشاعه گناه را دوست نداشته باشید.
ممکن است افرادى باشند که اهل گناه نباشند ولى به این مقدار که گناه و بىبندو بارى در بین مردم و جامعه شایع گردد رضایت داشته باشند و شیوع گناه را دوست بدارند، قرآن چنین اندیشه را سخت مورد ملامت و سرزنش قرار داده است آنجا که فرمود: «انّ الّذین یحبّون ان تشیع الفاحشة فى الّذین آمنوا لهم عذابٌ الیمٌ فى الدّنیا و الآخرة و اللّه یعلم و انتم لاتعلمون؛(8) کسانى که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکى براى آنان در دنیا و آخرت است، و خداوند مىداند و شما نمىدانید.»
در این آیه تهدید به عذاب آنهم در دنیا و آخرت بخاطر یک اندیشه خطا است که شخصى دوست مىدارد زشتىها و فساد در جامعه اسلامى شیوع یابد، از این آیه کسانى برخود بلرزند که دوست مىدارند براى حفظ آراء و ماندن بر کرسى قدرت از ترویج نمودن زشتىها نیز ابایى ندارند. کنترل چشم و گوش
فکر و اندیشه انسان از حس او تأثیر مىپذیرد، براى سلامت فکر و روان باید مجارى و راههاى تغذیه آن دو را تطهیر نمود و چشم و گوش از مهمترین مجارى و راهها است که باید تحت کنترل قرار گیرد.
قرآن و اسلام انسان را در برابر تمامى اعضاى خود مسؤول مىشمارد و سخت به او هشدار مىدهد، که در برابر کارکرد هر یک از آنها باید جوابگو باشد، قرآن کریم در اینباره مىفرماید: «ولاتقف ما لیس لک به علمٌ انّ السمع و البصر و الفؤاد کلّ اولئک کان عنه مسئولاً؛(9) از آنچه به آن آگاهى ندارى پیروى مکن، چرا که گوش و چشم و دل همه مسؤولند.»
و بشارت قرآن متوجه کسانى است که با گوش بهترینها را انتخاب و پیروى مىکنند و از سخنان فساد آور گناه آلود پرهیز مىنمایند.(10)
قرآن درباره چشم تأکید جداگانه دارد، چرا که استفاده نامطلوب از آن در جهت دامن زدن به آتش شهوت و تهییج نابجا و خطرناک غریزه جنسى، سخت خطر ساز و خطر آفرین است لذا قرآن مىفرماید: «قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم و بحفظوا فروجهم ذلک ازکى لهم انّ اللّه خبیرٌ بما یصنعون و قل للمؤمنات یغضضن من ابصار هنّ و یحفظن فروجهنّ ولایبدین زینتهن الّا ماظهر منها؛(11)اى پیامبر به مردان مؤمن بگو چشمهایشان را (از گناه به نامحرم) بپوشانند و دامان خویش را حفظ نمایند، که این موجب پاکى بیشتر آنان است، و خداوند از آنچه انجام مىدهند آگاه است و به زنان با ایمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس آلود) فرو بندند و دامنهایشان را حفظ کنند و زینتهایشان را ظاهر نکنند مگر آنچه که ظاهر است.»
نکاتى در آیه قابل دقت است:
1- خطاب مستقیم به زنها و مردان مؤمن نیست بلکه خطاب به شخص پیامبر است تا خوب مسأله را تبیین کند.
2- با اینکه مسأله حرمت نگاه مشترک بین مردان و زنان است براى تأکید بیشتر دو خطاب جداگانه آمده یک بار خطاب به مردان و بار دیگر روى سخن با زنان است.
3- خطاب اوّل به مردان است شاید رازش این باشد که تأثیر پذیرى مردان از گناه بیشتر از زنان است.
و پاکى چشم مردان باعث کنترل آرایشها و عشوهگرىهاى زنان که براى جلب نگاه مردان است، مىشود.
و آخرین نکته این است که فلسفه این دستور پاکیزه شدن روح و روان انسانهاست «ازکى لهم» در منابع روائى از نگاه به نامحرم، تعبیر به زناى چشم، تیر مسموم شیطان، و... شده است.
از امام هفتم درباره این آیه «یا ابت استأجره...» سخن دختر شعیب که گفت: اى پدر! موسى را اجیر کن که بهترین اجیر، انسان قدرتمند و امینى است» فرمود: «حضرت شعیب به دخترش گفت: دخترم! قدرت موسى را از بلند کردن سنگ بزرگ دریافتى، امّا امانت وى را چگونه شناختى؟ دختر جواب داد: هنگامى که به طرف خانه مىآمدیم در آغاز من جلو او راه مىرفتم، ولى او از من خواست که پشت سرش راه بروم و گفت: هرگاه من راه را اشتباه رفتم به من تذکر بده؛ چرا که ما مردمى هستیم که به پشت سر زنان نگاه نمىکنیم»(12) موارد ریز و جزئیات احکام نگاه در کتب فقهى، به تفصیل آمده لذا از بیان آن پرهیز مىکنیم و فقط به ذکر حدیثى بسنده مىکنیم. على(ع) فرمود: «نِعمَ صارف الشهوات غض الابصار؛(13) چشم پوشى از نگاه(به نامحرم) بهترین عامل بازدارنده از شهوات است.» کنترل ارتباط و سخن
قرآن براى پاس دارى از حریم پاکى و جلوگیرى از انحرافات، رعایت ضوابطى را در روابط مرد و زن ضرورى دانسته و آزادى مطلق و بدون قید و دوستىها و عشق بازىهاى مصطلح امروزى را ناپسند و مردود شمرده است(14) و همین طور ارتباط نامهاى و تلفنى نامناسب را روا نمىدارد. اسلام صحبت کردن زن و مرد را در موارد ضرورى و در جریان رسیدگى به کارهاى روزمره زندگى اجازه داده، امّا براى پیشگیرى از پیامدهاى سوء احتمالى سفارش نموده که با ناز و عشوهگرى و طنّازى سخن نگویند، در اینباره مىخوانیم:
«فلا تخضعن بالقول فیطمع الّذى فى قلبه مرضٌ و قلن قولاً معروفاً؛(15) به گونهاى هوسانگیز (با مردان نامحرم) سخن نگویید تا بیمار دلى در شما طمع نکند، و به گونهاى شایسته و معمولى سخن بگویید.»
گاه جنایتهاى بزرگ از یک سخن خوش طبعى و ارتباط نابجا بوجود مىآید، پروندههاى فراوانى در داخل کشور وجود دارد که یک عشوه گرى و یا طنّازى حرف زدن باعث ارتباط نامشروع و سرانجام قتل شوهر و یا قتلهاى دیگر شده است.
در حدیثى مىخوانیم: «کسى که به حرام دستش را به دست زنى برساند چون به صحراى محشر در آید، دستش بسته باشد و کسى که با زنان نامحرم خوش طبعى، شوخى و مزاح کند خداوند در عوض هر کلمه هزار سال او را در محشر حبس مىکند، و اگر زنى راضى شود که مردى به حرام او را در آغوش بگیرد، ببوسد یا به حرام با او ملاقات نماید و یا با او خوش طبعى کند، بر آن نیز گناهى همانند آن مرد است.»(16) ازدواج یا بهترین راه پیشگیرى
مسیحیت تحریف شده رابطه جنسى و ازدواج را نجس و پلید دانسته و ثمرات تلخ آن را نیز در غرب چشیدند و جهانیان نیز شاهد آن است. ولى قرآن نه تنها ازدواج را پلید نمىداند، بلکه آن را عملى عبادى و مطلوب و در برخى موارد واجب شمرده است. بدون تردید اگر در جامعهاى زمینه ازدواج و تشکیل خانواده به صورت آسان به همانگونه که اسلام خواسته فراهم شود، گناهانى برخاسته از غرائز جنسى ریشه کن خواهد شد و تنها کسانى به سمت و سوى جرائم جنسى و بىعفتى خواهند رفت که از سلامتى روانى برخوردار نباشند.
قرآن کریم اصرار فراوان بر این مسأله مهم دارد و برخى دغدغههایى را که ممکن است بر اثر ازدواج پیش آید مردود شمرده است. به آیاتى در این زمینه اشاره مىشود. 1- ازدواج عامل آرامش
«و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودّةً و رحمةً انّ فى ذلک لآیاتٍ لقومٍ یتفکّرون؛(17) از نشانههاى او این است که همسرانى از جنس خودتان به سود شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و رد میانتان مودت و رحمت قرار داد، در این نشانه هایى است براى گروهى که تفکّر مىکنند.»
در آیه فوق نکاتى قابل دقت است: 1- زنان از جنس مردانند و هر دو انسان 2- همسران باعث آرامش فردى و در نتیجه موجب آرامش روانى جامعه نیز مىباشند 3- استحکام اصلى خانواده بر اساس زناشویى صرفاً عشقى جسمانى و شهوانى استوار نیست، بلکه بر پایه محبت و گذشت پى ریزى شده است. 2- همه نیاز به ازدواج دارند
ازدواج مخصوص دنیا زدگان نیست، حتى انسانهایى که در بالاترین رتبه معنوى قرار دارند و بریده از دنیا هستند نیز بىنیاز از این نمىباشند. لذا قرآن مىفرماید: «ولقد ارسلنا رسلاً من قبلک و جعلنا لهم ازواجاً و ذریةً؛(18) براستى ما فرستادگانى را قبل از تو فرستادیم و براى آنان زنان و فرزندانى قرار دادیم.» 3- ازدواج و توسعه اقتصادى
برخى افراد فقر و ندارى را بهانه براى عدم ازدواج مىدانند، قرآن این فرهنگ را غلط دانسته و با صراحت اعلام مىدارد، هر کس پابه عرصه ازدواج و خانواده گزارد خداوند وضع اقتصادى او را نیز دگرگون مىکند: «وانکحوا الایامى منکم و الصّالحین من عبادکم و امائکم ان یکونوا فقراء یغنهم اللّه من فضله و اللّه واسعٌ علیم؛(19) و مردان و زنان بىهمسر را همسر دهید، و همچنین غلامان و کنیزانى را که صلاحیّت ازدواج دارند، و اگر نیازمند و فقیر باشند خداوند از فضلش آنان را بىنیاز خواهد ساخت و خداوند گشایش دهنده و داناست.» 4- تعدد ازدواج
در اکثریت بودن بانوان در برخى جوامع، بى سرپرست شدن برخى خانوادهها بر اثر جنگ و حوادث ناگوار و... مىطلبد که مرد گاهى تن به تعدد ازدواج دهد، وگرنه باعث به فساد کشیده شدن زنان بى همسر و بىسرپرست خواهد شد.
قرآن کریم در این باره مىفرماید: «فانکحوا ماطاب لکم من النساء مثنى و ثلاث و رباع فان خفتم الّا تعدلوا فواحدةً؛(20) پس ازدواج کنید با زنان پاک(در صورت نیاز) دو یا سه یا چهار همسر و اگر مىترسید عدالت را رعایت نکنید به یک همسر اکتفا کنید.»
استاد مطهرى درباره ازدواج مىگوید: «به عقیده ما براى آرامش غریزه دو چیز لازم است: یکى ارضاى غریزه در حدّ حاجت طبیعى و دیگر جلوگیرى از تهییج و تحریک آن.»(21)
اسلام براى ارضاى صحیح مسائل جنسى، ازدواج و در صورت مهیّا نبودن شرایط آن، ازدواج مدّت دار و موقت را توصیه نموده است. اسلام اصرار فراوانى دارد که محیط خانواده براى کامیابى زن و شوهر از یکدیگر آمادگى کامل داشته باشد. زن یا مردى که از این نظر کوتاهى کند مورد نکوهش صریح اسلام قرار گرفته است. اسلام اصرار فراوانى به خرج داده است که محیط اجتماع بزرگ، محیط کار و عمل و فعالیت بوده و از هر نوع کام یابى جنسى در آن محیط خوددارى شود. فلسفه تحریم نظربازى و تمتعات جنسى از غیر همسر قانونى و هم چنین فلسفه تحریم خودآرایى و تبرّج زن براى بیگانه همین است.(22)
در روایات نیز تعبیرات زیبائى از ازدواج شده است که به یک نمونه اشاره مىشود، تا روشن شود که ازدواج در پیشگیرى از جرائم نقش مؤثر و کلیدى دارد.
حضرت امام صادق(ع) فرمود: «من تزوّج احرز نصف دینه؛(23) آن کس که ازدواج نمود نصف دین خویش را حفظ کرد پس از خدا بترسد در حفظ نصف دیگر آن.» 5 - ازدواج موقت
واقعیت امر این است که جوانان ما در زمان کنونى از سه جهت آماج مشکلات و گرفتارىها مىباشند. از طرفى ادامه تحصیلات تا سن بیست سالگى بلکه بالاتر امرى است ضرورى، و از سوى دیگر راه یافتن به بازار کار و آماده نمودن زمینه مالى ازدواج فرصت طولانى را مىطلبد، مخصوصاً با توجّه به رسم و رسومهاى سنگین کنونى جامعه، و از جانب سوم غریزه جنسى در دنیایى پر از تهییج و تحریم و فیلم و سى دى و اختلاط و... همه را در فشارى طاقت فرسا قرار مىدهد، بهترین راه حل کوتاه مدت ازدواج موقت است، قرآن درباره ازدواج موقت مىفرماید: «و احلّ لکم ماوراء ذلکم ان تبتغوا باموالکم محصنین غیر مسافحین فما استمتعتم به منهنّ فآتوهنّ اجورهنّ فریضةً؛(24) و براى شما حلال است که با اموال خود آنان را اختیار کنید، در حالى که پاکدامن باشید و از زنا خوددارى نمایید، و زنانى را که متعه (ازدواج موقت) مىکنید، واجب است مهر آنها را بپردازید.»
اگر واقعاً آنچه را اسلام در مورد عقد موقت سفارش نموده بخوبى اجرا شود کسى دچار بىعفتى نخواهد شد.
على(ع) فرمود: «لولا ما سبقنى به ابن الخطّاب ؛یعنى عمر مازنى الّا شقى؛(25) اگر عمر سبقت نمىگرفت بر من (و ازدواج موقت را تحریم نمىکرد) هیچ کس مرتکب زنا نمىشد جز انسان شقى».
البته در ازدواج موقت شرائط و نکات فراوانى لازم است مراعات شود یکى از آن نکات این است که این امر بیشتر براى مجردها و مردهاى بى همسر مطرح است نه مردانى که همسر و یا همسرانى قانونى دارد.
امام کاظم(ع) به برخى از شیعیان خود نوشت: «اصرار بر ازدواج موقت نورزید، آنچه لازم است بر شما تنها اقامه سنت رسول خدا(ص) است و به واسطه ازدواج موقت از همسران دائمى خویش غافل نشوید، که آنها را به کفران و بیزارى وادار کنید و آنان بر علیه کسى که به شما دستور داده است نفرین کنند و ما را لعنت نمایند.»(26) حجاب حافظ عفّت و پاسدار کرامت
بد حجابى و بىحجابى از دستآوردهاى شوم استعمار جدید و حربه مهمّ تهاجم فرهنگى است، در مقابل حجاب و پاسدارى از آن یکى از مهمترین عامل صلاح و سداد جامعه شمرده مىشود هرجامعه که حجاب و عفاف خود را حفظ کرده دین و فرهنگ... خود را نیز نگهداشته است. و هر جامعه که حجاب در آنها کم رنگ و بىرنگ شده است به همان نسبت دین و فرهنگ و آداب رنگ باخته است، قرآن درباره حجاب دستورات اکیدى دارد که به نمونههایى اشاره مىشود.
1- «به زنان با ایمان بگو چشمهاى خود را فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را جز آن مقدار که ظاهر است آشکار ننمایند. و روسریهاى خود را بر سینه خود افکنند(تا گردن و سینه پوشیده شود) و زینت خود را آشکار نسازند، مگر براى شوهرانشان، یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرشان یا پسر برادرشان یا پسر خواهرانشان یا زنان همکیششان یا بردگانشان (کنیزان) یا افراد سفیه که تمایلى به زن ندارند، یا کودکانى که از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نیستند و بهنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمین نکوبند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صداى خلخالها به گوش رسد) و همگى به سوى خدا باز گردید تا رستگار شوید».(27)
شأن نزول آیه فوق طبق سخن امام باقر(ع) مربوط به جوانى است که بر اثر چشم چرانى صورتش به استخوانى بیرون آمده از دیوار اصابت کرد و مجروح شد، و علّت جذب جوان مراعات نکردن حجاب از طرف آن زن بود.(28)
2- «اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنات بگو، جلبابها(روسرىهاى بلند) خود را بر خویش افکنند، که این کار براى این که (به عفت و حریّت) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، بهتر است، و خداوند همواره غفور و رحیم است.»(29)
در شأن نزول آیه فوق آمده که شب هنگام زنان براى نماز مغرب و عشاء به مسجد مىرفتند برخى از جوانان هرزه بر سر راه آنها مىنشستند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار مىدادند و مزاحم آنان مىشدند، آیه نازل شد و به آنها دستور داد حجاب خود را بطور کامل رعایت کنند تا بخوبى شناخته نشوند و کسى بهانه مزاحمت نداشته باشد.(30)
دو نکته در آیه با توجّه به شأن نزول قابل دقت است: 1- بجاى جلوگیرى از مزاحمتهاى خیابانى دستور حجاب کامل به زنان مىدهد، هرچند آیه بعدى مزاحمان را نیز تهدید کرده است، معلوم مىشود حجاب در ریشه کنى هرزگى و مزاحمتها نقش دارد.
2- علّت حجاب را این مىداند که زنهاى با حجاب با شخصیت و متدین شناخته مىشوند لذا با عمل خود به هرزگان اجازه نمىدهد که به حریم حرمت آنها اهانت نمایند.
مسائل ریز حجاب و حد و حدود آن در جاى خود مطرح شده است و در حوصله این مقال نیست، آنچه از آیات حجاب بدست مىآید این است که براى پیشگیرى و حتى دفع فساد حجاب نقش مهم و کلیدى دارد. ب: عوامل مشترک
قرآن برخى عوامل دیگرى را طرح نموده که به صورت عمیقتر و با دوام بیشتر هم در پیشگیرى و بازدارندگى نقش دارد و هم در رفع و برداشتن گناهان و آلودگىها، جهت اختصار به صورت فهرست وار به آنها اشاره مىشود. عبادت و دعا
اعمال عبادى مانند نماز و روزه و حج و... نقش مهمى در بازدارندگى و رفع گناهان دارند، قرآن درباره نماز مىفرماید: «انّ الصّلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر؛(31) براستى نماز انسان را از زشتىها باز مىدارد.»
و درباره روزه فرمود: «کتب علیکم الصیام... لعلّکم تنقون؛(32) روزه بر شما واجب شده... شاید پروا پیشه شوید.»
در یک کلام درباره هر عبادت و پرستش حق مىگوید: «یا ایها الناس اعبدوا ربّکم...لعلّکم تتقون؛(33) اى مردم پروردگارتان را عبادت کنید شاید پروا پیشه شوید.» انتخاب الگوهاى صحیح
انسان فطرتاً عاشق کمال و از نقص و عیب گریزان است، همین امر باعث مىشود که به دنبال الگوى مطلوب و کاملى باشد الگوپذیرى چون سازگار با فطرت انسان است، از مؤثرترین روشهاى پیشگیرى و رفع گناهان شمرده مىشود در این روش انسان نمونهاى عینى را مطلوب خویش قرار مىدهد و به شبیه سازى دست مىزند و گام در جاى او مىنهد. به همین جهت قرآن الگوهایى را معرّفى مىکند در یک آیه مىفرماید: «ولکم فى رسول اللّه اسوةً حسنةً؛(34)و مسلماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى است». و همین طور ابراهیم(ع) و برخى افراد دیگر را به عنوان الگو معرفى مىکند.(35) که در رأس آن افراد ائمه اطهار(ع) قرار دارند. دورى از دوستان ناباب
یکى از عوامل توسعه فساد و بىبند وبارى مخصوصاً در بین قشر جوان رفقاى ناباب و نامناسب است.قرآن براى جلوگیرى از این عامل تذکراتى دارد که به برخى از آنها اشاره مىشود. 1- حسرت دائمى
«و (به خاطر آور) روزى را که ستمکار دست خود را (از شدّت حسرت) به دندان مىگزد و مىگوید: اى کاش با رسول (خدا) راهى برگزیده بودم اى واى بر من، کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم.»(36) 2- دوستى با خوبان ژ
«الا خلاء یومئذٍ بعضهم لبعضٍ عدّوٌ الّا المتقین؛(37) دوستان در آن روز دشمن یکدیگرند مگر پرهیزکاران».
نار خندان باغ را خندان کند
صحبت مردانت از مردان کند محبّت اهل بیت(ع)
از مهمترین و اساسىترین روشهاى سازندگى و تربیت و مقاوم سازى در مقابل تهاجم فرهنگى روش محبّت به پاکان و فرهیختگان خاصّه اهل بیت(ع) است روش محبّت بجهت سازگارى با فطرت آدمى و سرشت انسانى و به جهت میل درونى، بالاترین نقش را در تحوّل تربیتى انسان ایفا مىکند و همچون اکسیر مس وجود انسان را به طلاى ناب تبدیل نموده و در کوتاهترین زمان تحوّلات سازنده شگرفى در انسان ایجاد مىکند، امثال سلمان و ابوذر و مقداد، تربیت شدگان مکتب عشق و محبت به رسول خدا(ص) هستند چنانکه تحول عمیق در حر بن یزید، و زهیر بن قین و وهب و... بر اثر محبّت به امام حسین(ع) بود.
با توجّه به این تأثیر شگرف و وسیع است که قرآن آن را پاداش رسالت محبت اهلبیت(ع) و دوستى آنان دانسته(38) و آن را به نفع و سود خود انسان مىداند. ج: عوامل بردارنده و از بین برنده گناه و فساد
این عوامل خود به سه دسته تقسیم مىشوند: 1- عوامل فردى
عوامل فردى دورى از گناه و فساد و رها شدن از دام تهاجم فرهنگى متعدد است که به برخى از آنها اشاره مىشود. توبه و بازگشت:
قرآن در بیش از 90 آیه توبه را در قالبهاى مختلف مطرح و بیان نموده است و آن را مهمترین عامل رهائى از دام گناهان و فساد، و باعث رستگارى انسان مىداند در آیه مىخوانیم: «توبوا الى اللّه جمیعاً ایّه المؤمنون لعلکم تفلحون؛(39) همگى به سوى خدا بازگردید اى مؤمنان تا رستگار شوید.» یاد خدا و نعمتهاى او
یاد خدا و نعمتهاى او، با این دید که نعمت دهنده در همه جا حاضر است و تمام هستى حتّى خطورات قلبى و تخیّلات انسان را زیر نظر دارد انسان را از پلیدى و زشتى نگه مىدارد و بخوبى و نیکى وامىدارد.
على(ع) فرمود: «هر کس قلبش را به دوام یاد خدا آباد کند کردارش در نهان و آشکار نیکو گردد.»(40)
در قرآن بیش از دویست بار کلمه «ذکر» و مشتقات آن به کار رفته است، از جمله مىفرماید: «فاذکروا آلاء اللّه و لاتعثوا فى الارض مفسدین؛(41) بنابراین، نعمتهاى خدا را متذکر شوید، و در زمین به فاسد نکوشید» آیه مىرساند که یاد نعمتها جلو فساد را مىگیرد و در آیهاى دیگر مىفرمود: «واذکروا اللّه کثیراً لعلّکم تفلحون؛ خدا را زیاد یاد کنید تا رستگار شوید.» یاد مرگ و قیامت
عامل دیگر براى برخورد با گناه و فساد، یاد مرگ و قیامت است. على(ع) مىفرماید: «پس هرگاه شهوتها به شما روى آوردند، مرگ را بسیار یاد کنید که یاد مرگ براى پندآموزى کافى است و رسول خدا(ص) اصحاب خود را پیوسته به یاد مرگ سفارش مىکرد و مىفرمود: مرگ را بسیار یاد کنید که همانا مرگ نابود کننده لذّتها و جدا کننده شما از شهوتها است.»(42)
حدود یک سوّم قرآن مربوط به بحث مرگ و قیامت و مسائل مربوط به آن است این نشان مىدهد، که قیامت باورى در بازدارندگى از گناه و فساد و مقابله با آن نقش تعیین کننده دارد. از جمله فرمود: «فمن کان یرجوا لقاء ربّه فلیعمل عملاً صالحاً و لایشرک بعبادة ربّه احداً؛(43) پس کسى که امید ملاقات پروردگارش را (در روز قیامت) دارد باید عمل صالح انجام داده و هرگز شرک به او نیاورد.»
حتى قرآن گمان به معاد را داراى آثار مهم باز دارندگى از گناه و فساد مىداند.(44) عبرتگیرى و پندآموزى
انسان با ملاحظه تاریخ و سرگذشت آنهایى که در فساد و بىبندى فرو رفتند و در مقابل تهاجم فرهنگى تسلیم شدند، و آبروى دنیا و آخرتشان را از دست دادند مىتواند خود را از فرو رفتن در دامها و تکرار خطاها و یا رها نمودن از آن، بیمه کند.
على(ع) فرمود: «و هر کس عبرت گیرد خود را(از فرو رفتن در خطاها و فسادها) دور نگهداشته و هر کس خود را (از بدیها) دور نگهداشت سالم مىماند.»(45)
قرآن در هشت آیه با صورتهاى مختلف دستور به عبرتگیرى داده است و گاه صریحاً فرمان داده است: «فاعتبروا یا اولى الابصار؛(46) پس عبرت بگیرید اى صاحبان بصیرت.» 2- عوامل خانوادگى
سهم بزرگى از مفاسد اجتماعى و پذیرش تهاجمات فرهنگى معلول سوء تربیت خانوادهها است، و چنانچه پدر و مادر خودشان وارسته و منزّه باشند، و به فرزندان خویش توجّه نموده و در تربیت آنان کوتاهى ننمایند، بدون تردید کمک شایانى به اصلاح جامعه بشرى نمودهاند، زیرا مفسدین و معتادان سارقین و قاتلها، منحرفین و شرابىها...معمولاً ریشه خانوادگى دارند.
پیامبر اکرم(ص): «هر مولودى بر اساس فطرت(پاک و پاکیزه) متولد مىشود تا این که پدر و مادر او را یهودى یا نصرانى مىنمایند.»(47)
قرآن با صراحت تمام به مردان و سرپرستان خانوادهها دستور مىدهد که هم خود را و هم فرزندان خود را در مقابل گناهان و فساد و بىبند و بارى نگهدارند و حفظ کنند.
«یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم ناراً وقودها النّاس و الحجارة؛(48) اى کسانى که ایمان آوردهاید! خود و خانواده خویش را از آتشى که هیزم آن انسانها و سنگ هاست نگه دارید.»
آیه خطاب به مؤمنان است از این مىفهمیم که خانوادههاى مؤمن و مسلمان همیشه در معرض تهاجمات گناه و فساد قرار دارند، باید به گونهاى برنامهریزى شود که بتوان جلوى آن تهاجمات را گرفت.
و پیامبر اکرم(ص) فرمود: «خداوند هر مسؤولى را، از مسؤولیتى که به وى سپرده شده است، سؤال خواهد نمود، که آیا آن را بدرستى به انجام رسانید یا ضایع کرد حتى از مرد سؤال خواهد شد نسبت به خانوادهاش.»(49)
اما راهکارهاى هدایت خانواده و فرزندان و جذب آنها در جاى خود باید بررسى شود آنچه اینجا مىتوان گفت این است که پدر و مادر در مقابل رفتار فرزندان، رفقایى که دارند، و همین طور نوار مبتذل و یا سى دىهاى انحراف کننده که استفاده مىکنند و یا نماز را که ترک کنند مسؤولیت دارند.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «همراهى و دقت و مراقبت کنید در امور فرزندانتان، و نیکو گردانید تربیت آنها را، چرا که اولاد شما هدیههاى خداوند به شما مىباشند.»(50) 3- عوامل اجتماعى و دولتى
قرآن افراد جامعه را واحدهاى جدا افتاده بى ارتباط به هم نمىداند، بلکه همگى را پیکرى مىشمارد که به همدیگر مرتبط و متصل و داراى ولایت بر یکدیگرند، لذا وظائفى بر عهده دارند که برخى از آنها از این قرار است: 1- امر به معروف و نهى از منکر
«مردان و زنان مؤمن برخى سرپرست برخى دیگرند، امر به معروف مىکنند و از زشتیها باز مىدارند، نماز را به پاى داشته زکات مىپردازند و خداوند و پیامبرش را اطاعت مىکنند. ایشان هستند که خداوند برایشان رحمت مىآورد و بدرستى که خداوند صاحب اقتدار و حکیم است.»(51)
سخن بلندى دارد امام باقر(ع) که جاى هرگونه توضیح را مىگیرد آنجا که فرمود: «در آخرالزمان عدّهاى مورد اطاعت قرار مىگیرند، که ریا کارند و به عبادت تظاهر مىکنند ولى کم خردان و کوتاه فکرانند، آنان امر به معروف و نهى از منکر را واجب نمىشمارند، مگر آن هنگام که ایمن از هرگونه ضررى باشند. همواره به دنبال عذرتراشى و بهانهگیرى و راه گریز از این واجب الهى هستند، به دنبال لغزشهاى علما و فساد عمل آنان مىباشند. آنان به سوى نماز و روزه و هر عملى که ضررى مالى یا جانى را متوجه آنان سازد، آنها را ترک مىگویند، همان گونه که برترین و شریفترین واجبات، یعنى امر به معروف و نهى از منکر را ترک گفتهاند. بدرستى که امر به معروف و نهى از منکر واجبى است که دیگر فرائض به واسطه آن به پا داشته مىشود آنگاه که جامعهاى این گونه شد خداوند بر آنها غضب کرده و غضب وى عمومیّت خواهد یافت پس نیکانى که در جامعه همراه اشرارند، و نیز کوچکترها با بزرگترها هلاک خواهند شد بدرستى که امر به معروف راه همه انبیاست... پس با قلبهایتان به مخالفت گناه برخیزید و با زبانهایتان آنها را رد کنید. و ضربههاى سخت خود را به پیشانى گنهکاران وارد سازید و در راه خداوند از سرزنش ملامت گران نهراسید.»(52) 2- دولتمردان و حکومت اسلامى
حاکم و دولتمردان اسلامى در گام اول به عنوان الگوهاى جامعه وظیفه دارند، کارها و رفتار خویش را اصلاح نمایند. چرا که مردم به رفتار و اعمال آنها اقتدا مىکنند، در گام بعدى وظیفه دارند حدود تعزیرات اسلامى را براى جلوگیرى از مفاسد اجتماعى قاطعانه و بدون ترس از اعتراض ابرقدرتها و وابستگان آنها اجرا نمایند، قرآن اجراى حدود را باعث حیات جامعه انسانى مىداند آنجا که فرمود: «و لکم فى القصاص حیاةٌ یا اولى الالباب لعلّکم تتقون؛(53) و براى شما در قصاص حیات و زندگى است، اى صاحبان خرد! شاید شما تقوا پیشه کنید.»
امام هفتم(ع) درباره این آیه «فیحیى به الارض بعد موتها؛ زنده مىگرداند زمین را پس از مرگ آن» فرمود: «این آیه زنده شدن زمین به واسطه باران را نفرموده است، بلکه مقصود آیه این است که خداوند مردانى مىانگیزد تا عدالت را زنده کنند و به واسطه زنده شدن عدالت و اقامه حدود، زمین، زندگى از سر مىگیرد. هر مجازات اسلامى که در زمین اجرا شود نفع آن بیشتر از چهل روز باران است.»(54)
نه تنها اجراى حدود برکاتى دارد و باعث جلوگیرى و ریشه کنى فساد مىشود، که اجرا نکردن آن از گناهان بس بزرگ است. على(ع) هنگام اجراى یکى از حدود الهى فرمود:
«خدایا! تو به پیامبرت هنگامى که از دینت خبر مىداد فرمودى: اى محمد هر کس یک حدّ از مجازاتهاى مرا تعطیل کرده و اجرا نکند، با من دشمنى کرده و بدین وسیله خواستار مخالفت با من شده است.»(55)
3- دولتمردان، صدا و سیما، روزنامهها و نویسندگان کلاً دستگاههاى تبلیغاتى وظیفه دارند
مردم و جوانان را از مفاسد و زیانهاى گناه و فساد و تهاجم فرهنگى آگاه نمایند، چرا که امروز وسیله اصلى براى تهاجم فرهنگى به جوامع انسانى و اسلامى، همان تبلیغات وسیع و گسترده است.
تأسف و درد اینجاست که گاه برخى از قلم به دستان داخلى به جاى مقابله و مبارزه با تهاجم فرهنگى و گناه، خود از مروجان معاصى و تهاجم فرهنگىاند!! پاورقی ها:پىنوشتها: - 1. سوره شورى، آیه 30.2. کلینى اصول کافى، ج 2، ص 269، روایت 3.3. قابل یادآورى است که آنچه بیان مىشود طبق فهم قاصر ما از قرآن و برخى روایات است. ممکن است قرآن سخنان عمیقتر و طرح جامعترى داشته باشد که فهم کم ژرف ما، به آن نرسیده باشد، و بر بزرگان عرصه تفسیر است که در این زمینه بیشتر کار کنند و طرح جامع قرآن را در این زمینه ارائه دهند.4. سوره آل عمران، آیه 29.5. سوره عنکبوت، آیه 10.6. سوره فاطر، آیه 38.7. محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، بیروت، ج 78، ص 126 باب 20، حدیث 7.8. سوره نور، آیه 19.9. سوره اسراء، آیه 36.10. سوره زمر، آیه 18.11. سوره نور، آیه 30 - 31.12. حر عاملى، وسائل الشیعه، داراحیاء التراث، ج 14، ص 145.13. محمدى رى شهرى، میزان الحکمه، مکتبة الاعلام الاسلامى، ج 1، ص 72.14. در مورد ازدواجهاى عشقى به این تحقیق توجه کنید:دکتر «اسنل پنتى» کارشناس بزرگ آمریکایى در امر زناشویى این عبارت را منتشر کرد: بخاطر عشق ازدواج نکنید، ازدواج عشقى زهرآگینترین نوع ازدواج است. این کارشناس که سى سال است منحصراً به پروندههاى ازدواج و طلاق در شهرهاى بزرگ و پرجمعیت آمریکا و دیگر کشورهاى جهان رسیدگى مىکند درباره علّت طلاق مىگوید: افسانه عشق یکى از مخرّبترین اختراعات بشر است. در آمریکا از هر صد ازدواج عشقى 93 تاى آن با شکست روبرو شدهاند، و در فرانسه وضع بدتر است، عمر متوسط ازدواج عشقى 5/3 ماه است در آمریکا از هر پنج فقره جنایت یک فقرهاش محصول مرافعات کسانى است که به واسطه عشق ازدواج کردهاند.» علوم جنایى، ج 2، ص 1016 و فساد سلاح تهاجم فرهنگى، سید محمود مدنى، ص 300.15. سوره احزاب، آیه 32.16. علامه مجلسى، عین الحیوة، ص 140.17. سوره روم، آیه 21.18. سوره رعد، آیه 38.19. سوره نور، آیه 32.20. سوره نساء، آیه 3.21. مسئله حجاب، ص 113 - 114. 22. مرتضى مطهرى، اخلاق جنسى در اسلام و جهان غرب، قم انتشارات صدرا، ص 47.23. وسائل الشیعه همان، ج 14، ص 5.24. سوره نساء، آیه 24.25. وسائل الشیعه، همان، ج 14، ص 440.26. همان، ص 450.27. سوره نور، آیه 31.28. علامه طباطبائى، المیزان، ج 15، ص 116.29. سوره احزاب، آیه 59.30. تفسیر نمونه، ج 17، ص 426.31. سوره عنکبوت، آیه 45.32. سوره بقره، آیه 183.33. همان، آیه 21.34. سوره احزاب، آیه 21.35. سوره ممتحنه، آیات 6 و 4.36. سوره فرقان، آیه 28.37. سوره زخرف، آیه 67.38. سوره شورى، آیه 23، سوره فرقان، آیه 57 و...39. سوره نور، آیه 31.40. غررالحکم، چاپ دانشگاه تهران، ج 5، ص 387.41. سوره اعراف، آیه 74.42. حسن طوسى،، الامالى، نجف مطبعة الحیدریه، ج 1، ص27.43. سوره کهف، آیه 110.44. سوره مطففین، آیه 7 - 5.45. بحارالانوار، داراحیاء التراث، ج 78، ص 92.46. سوره حشر، آیه 2.47. شیخ عباس قمى، سفینة البحار، ج 2، ص 373.48. سوره تحریم، آیه 6.49. شرح رساله حقوق، ج 1، ص 524.50. همان، ص 582.51. سوره توبه، آیه 71.52. کافى، ج 5، ص 55.53. سوره بقره، آیه 179.54. وسائل الشیعه، ج 18، ص 308.55. همان، ص 309.