مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارت های شناختی رفتاری بر کنترل خشم و اعتیادپذیری دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر تهران است. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر تهران تشکیل دادند که از بین آن ها، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در یک گروه آزمایش (15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش آموزش مهارت های شناختی رفتاری 8 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه های صفت-حالت خشم (اسپیلبرگر، 1999) و مقیاس آمادگی به اعتیاد (مک اندرو، 1965) بودند. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام گرفت. نتایج نشان داد آموزش مهارت های شناختی رفتاری بر کاهش خشم و اعتیادپذیری نوجوانان تاثیر داشته است. آموزش مهارت های شناختی رفتاری می تواند بر کنترل خشم تاثیر داشته باشد و گرایش نوجوانان به اعتیادپذیری را کاهش دهد. بنابراین می توان به عنوان روشی برای پیشگیری مورد استفاده قرار گیرد.
پیش بینی سلامت روان بر اساس تفکر منطقی، عزت نفس و خودکارآمدی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهرستان بروجرد
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر پیش بینی سلامت روان بر اساس تفکر منطقی، عزت نفس و خودکارآمدی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهرستان بروجرد است. این پژوهش، از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه ی آماری، کلیه ی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه ی دوم (دبیرستان) در محدوده سنی 17-15 شهرستان بروجرد در سال تحصیلی 1400-1399 بود، که تعداد 110 نفر به عنوان گروه نمونه انتخاب شد. ابزارهای مورد استفاده عبارت بودند از: پرسشنامه ی سلامت روان گلدبرگ و هیلر، تفکر منطقی فاسیون، عزت نفس روزنبرگ و خودکارآمدی مورگان-جینکز. نتایج نشان داد تفکر منطقی، عزت نفس و خود کارآمدی، به طور مثبت و معناداری می توانند سلامت روان دانش آموزان را پیش بینی کنند. همچنین، بیشترین سهم پیش بینی سلامت روان دانش آموزان به خودکارآمدی اختصاص دارد.
رابطه ی شیوه های فرزندپروری با عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطه سبک های فرزندپروری با عملکرد تحصیلی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه ی اول شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 می باشد که 168 نفر از آن ها به عنوان نمونه به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند، پس از ریزش پرسشنامه ها، تعداد نمونه ی باقیمانده 156 نفر بود. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه های سبک های فرزندپروری بامریند (1972) که از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بود استفاده شد. همچنین برای اندازه گیری عملکرد تحصیلی از معدل کارنامه ی ماهانه ی دانش آموزان استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار استنباطی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره با استفاده از نرم افزار SPSS-23 بهره برده شد. نتایج نشان داد که بین سبک های فرزندپروری والدین با عملکرد تحصیلی دانش آموزان رابطه معناداری وجود دارد. نتایج حاکی از آن بود که بین سبک فرزندپروری مقتدرانه با عملکرد تحصیلی رابطه مثبت و معنادار و بین سبک فرزندپروری سهل گیرانه و مستبدانه با عملکرد تحصیلی رابطه منفی و معنادار وجود دارد.
رابطه وابستگی به بازی های آنلاین با اضطراب اجتماعی در نوجوانان
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین رابطه وابستگی به بازی های آنلاین با اضطراب اجتماعی در نوجوانان می باشد. جامعه آماری پژوهش را کلیه ی دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهر تهران در نیمسال دوم سال تحصیلی 99-1398 تشکیل می دهند که از بین آنان بر اساس جدول مورگان و روش نمونه گیری در دسترس تعداد 320 نفر انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه اعتیاد به بازی های آنلاین وانگ و چانگ (2002) و پرسشنامه اضطراب اجتماعی جرابک (1996) بود. تجزیه و تحلیل داده ها در دو بخش توصیفی و استنباطی (آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون) با استفاده از نرم افزار SPSS-22 صورت گرفت. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که اضطراب اجتماعی پیش بینی کننده معناداری برای وابستگی به بازی های آنلاین در دانش آموزان مقطع متوسطه می باشد و در سطح معناداری 01/0 با ضریب بتا 14/0، به صورت مثبت وابستگی به بازی های آنلاین را پیش بینی کرده است.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن بر تعلل ورزی تحصیلی و مسئولیت پذیری دانش آموزان مقطع اول متوسطه شهرستان کوار
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن بر تعلل ورزی تحصیلی و مسئولیت پذیری دانش آموزان اول متوسطه شهرستان کوار در سال 1401 بود. روش پژوهش برحسب هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و گمارش تصادفی آزمودنی ها بود. جامعه آماری شامل کلیه ی دانش آموزان پسر مقطع اول متوسطه شهرستان کوار بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر از دانش آموزان در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 60 دقیقه ای آموزش شناختی مبتنی بر حضور ذهن دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه اهمالکاری سولومون و راث بلوم (1984) و مسئولیت پذیری کالیفرنیا استفاده شد. هم چنین به منظور سنجش روایی از روایی محتوا استفاده شد که برای این منظور پرسشنامه به تأیید متخصصین مربوطه رسید. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS-v24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. یافته ها نشان داد، شناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن باعث بهبود تعلل ورزی تحصیلی در دانش آموزان شده است همچنین شناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن باعث بهبود مسئولیت پذیری دانش آموزان شده است. بنابراین به نظر می رسد، آموزش شناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن می تواند باعث ارتقا مسئولیت پذیری دانش آموزان شده و تکنیک های موثری را برای مقابله با تعلل ورزی تحصیلی ارائه کند.
پیش بینی گرایش به روابط فرازناشویی از طریق عدم تعهد زناشویی و صمیمیت در زنان متأهل
حوزه های تخصصی:
پیش زمینه و هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر پیش بینی گرایش به روابط فرازناشویی از طریق عدم تعهد زناشویی و صمیمیت در زنان متاهل بود. به لحاظ ماهیت و اهداف، این پژوهش از نوع کاربردی و برای اجرای آن از روش همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش تمامی زنان متاهل شهر شیراز در سال 1401 بود و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 150 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند، بود. مواد و روش کار: برای گردآوری داده ها پرسشنامه های گرایش به روابط فرازناشویی، تعهد زناشویی و صمیمیت استفاده شد که روایی و پایایی آنها مورد تأیید قرار گرفته است. یافته ها: نتایج نشان داد که بین تعهد زناشویی با گرایش به روابط فرازناشویی رابطه معکوس و معناداری وجود دارد، همچنین بین صمیمیت با گرایش به روابط فرازناشویی رابطه معکوس و معناداری وجود داشت.
اثر بخشی آموزش روش سینکتیکس بر میزان خلاقیت دانشجویان و بررسی مؤلفه های آن
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی روش سینکتیکس بر افزایش خلاقیت دانشجویان و بررسی ریز مؤلفه های خلاقیت از جمله بسط، اصالت، انعطاف پذیری و سیالی انجام شد. روش پژوهش به صورت آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه انجام شد. برای سنجش خلاقیت از آزمون تفکر خلاق تورنس فرم B استفاده شد. جامعه آماری دانشجویان پیام نور ساوه بودند که 20نفر گروه آزمایش و 26 نفر گروه گواه بودند که به صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. روش تجزیه و تحلیل داده ها با استفاد از تحلیل کوواریانس صورت گرفت. یافته ها تفاوت بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون در گروه آزمایش را (05/0p<) معنی دار نشان داد. همچنین مؤلفه های خلاقیت در سطح 05/0p< به جز سیالی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معنی دار داشتند. نتیجه بدست آمده نشان داد که آموزش روش سینکتیکس در دانشجویان منجر به افزایش خلاقیت می شود و بر مؤلفه های بسط، اصالت و انعطاف پذیری موثر است.
رابطه اضطراب کرونا در والدین با خلاقیت و عزت نفس کودکان ۶ تا ۱۱ سال آنها
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین بررسی رابطه اضطراب کرونا در والدین با خلاقیت و عزت نفس کودکان ۶ تا ۱۱ آنها انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف توسعه ای و از نظر شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری، دانش آموزان مدارس منطقه یک شهر تهران(۲۱۵۶ نفر) می باشد، که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و بر اساس جدول مورگان ۱۷۰ نفر به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. ابزار های مورد استفاده در این پژوهش مقیاس اضطراب کرونا ویروس (CDAS) (علی پور، قدمی، علی پور و عبداله زاده، ۲۰۲۰)، پرسشنامه خلاقیت تورنس (تورنس و همکاران، ۱۹۹۶) و پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت (SEI) (برومند،۱۳۸۰) است،که پس از جمع آوری داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون در فضای نرم افزار (SPSS) نسخه ۲۳، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نشان داد بین اضطراب کرونا در والدین و خلاقیت در کودکان رابطه منفی و معنادار وجود دارد (31/0-r= ، 01/0p< )، بین اضطراب کرونا در والدین و عزت نفس در کودکان رابطه منفی و معنی دار وجود دارد (45/0-r= ، 01/0p< ). نتیجه گیری: می توان بیان داشت که اضطراب کرونا در والدین با خلاقیت و عزت نفس کودکان رابطه منفی و معناداری دارد.
اثربخشی امید درمانی بر مدیریت استرس و سلامت روان بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی امیددرمانی بر مدیریت استرس و سلامت روان بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شهر تهران در سال 1401 انجام شد. روش پژوهشی حاضر نیمه آزمایشی است و برای جمع آوری داده ها از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را 21000 بیمار عضو جامعه ام اس شهر تهران تشکیل داده اند که از بین آن ها، 54 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (29 نفر) و گروه کنترل (25 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش امید درمانی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل استرس ادراک شده کوهن (1983) و سلامت روان گلدبرگ (1972) بودند که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفتند. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار SPSS24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام گرفت. یافته ها نشان داد که امیددرمانی باعث بهبود مدیریت استرس در بیماران مبتلا به ام اس شد. همچنین نتایج نشان داد که امیددرمانی باعث بهبود سلامت روان و مولفه های آن در بیماران مبتلا به ام اس گردید. بنابراین به نظر می رسد، امید درمانی می تواند باعث کاهش استرس و تکنیک های موثری را برای بهبود سلامت روان در بیماران مبتلا به ام اس ارائه دهد.
نقش سیستم های مغزی-رفتاری در پیش بینی تنظیم هیجان و حساسیت اضطرابی در مادران دارای فرزند اوتیسم
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی نقش سیستم های مغزی-رفتاری در پیش بینی تنظیم هیجان و حساسیت اضطرابی در مادران دارای فرزند اوتیسم است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران دارای فرزند اوتیسم است که فرزندانشان در سال تحصیلی 1401-1402 در مدارس ابتدایی استثنایی آموزش و پرورش شهر تهران مشغول به تحصیل بودند. تعداد 150 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامههای سیستم های مغزی-رفتاری، تنظیم هیجان و حساسیت اضطرابی بود که از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار استنباطی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره با استفاده از نرم افزار SPSS-23 بهره برده شد. نتایج نشان داد که بین سیستم های مغزی رفتاری و تنظیم هیجان؛ و بین سیستم های مغزی-رفتاری و حساسیت اضطرابی در مادران دارای فرزند اوتیسم رابطه وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل آماری حاکی از آن بود که سیستم های مغزی-رفتاری، پیش بینی کننده ی تنظیم هیجان و حساسیت اضطرابی در مادران دارای فرزند اوتیسم هستند.
پیش بینی سازگاری اجتماعی بر اساس ترس از ارزیابی منفی و ادراک رفتار والدین در کودکان با اختلال یادگیری
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، پیش بینی سازگاری اجتماعی بر اساس ترس از ارزیابی منفی و ادراک رفتار والدین در کودکان با اختلال یادگیری است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان مقاطع سوم تا پنجم ابتدایی با اختلال یادگیری شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بود که تعداد 90 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه های سازگاری اجتماعی دخانچی (1377)، ادراک رفتار والدینی پارکر و همکاران (1979) و ترس از ارزیابی منفی لیری (1983) بود که از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار استنباطی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره با استفاده از نرم افزار SPSS-23 بهره برده شد. نتایج نشان داد که بین سازگاری اجتماعی و ترس از ارزیابی منفی؛ و بین سازگاری اجتماعی و ادراک رفتار والدین در کودکان با اختلال یادگیری رابطه وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل آماری حاکی از آن بود که ترس از ارزیابی منفی و ادراک رفتار والدین، پیش بینی کننده ی سازگاری اجتماعی کودکان با اختلال یادگیری هستند.
مدل یابی مهارت های اجتماعی بر پایه بهزیستی روان شناختی، احساس تنهایی، مدیریت خشم در کودکان ناشنوا
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مدل یابی مهارت های اجتماعی بر پایه بهزیستی روان شناختی، احساس تنهایی، مدیریت خشم در کودکان ناشنوا انجام گرفت. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی-علی و جامعه آماری شامل کلیه کودکان ناشنوا مقطع دوره دوم دبستان در رده سنی 10-13 ساله در سال تحصیلی 1401-1400 بود. بدین منظور، نمونه ای به حجم 211 کودک به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید و پرسشنامه های مهارت های اجتماعی، بهزیستی روان شناختی، احساس تنهایی و مدیریت خشم در اختیار آنان قرار گرفت. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS 26 و Smart PLS3 با شاخص همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. تحلیل داده ها نشان داد که بین مهارت های اجتماعی با احساس تنهایی (r=-0.407) و مدیریت خشم (r=-0.18) همبستگی معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که بین احساس تنهایی و مهارت های اجتماعی رابطه منفی و معناداری وجود دارد(t=1.967) (ß=-0.155). متغیر بهزیستی روان شناختی نیز با متغیرهای این پژوهش شامل احساس تنهایی و مهارت های اجتماعی همبستگی و رابطه معناداری را نشان داد. نتایج حاصل از تحلیل مسیر و تعیین نقش میانجی گرانه بهزیستی روان شناختی نشان داد اثر غیر مستقیم بهزیستی روان شناختی بر مهارت های اجتماعی از مسیر مدیریت خشم ß=0.007) معنادار نبوده است، اما از مسیر احساس تنهایی (ß=-0.039) معنی دار می باشد. با توجه با نقش کنترل احساس تنهایی در ارتقای بهزیستی روان شناختی و مهارت های اجتماعی در کودکان ناشنوا از مداخله های درمانی و آموزش های روان شناسی و مشاوره ای می توان در این زمینه بهره برد.
تاثیر آموزش غنی سازی رابطه زناشویی به شیوه اولسون بر کیفیت زندگی زناشویی زوجین
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش غنی سازی رابطه زناشویی به شیوه اولسون بر کیفیت زندگی زناشویی زوجین انجام شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه زوجینی بودند که به مراکز مشاوره سطح شهر تهران مراجعه کردند و نمونه پژوهش شامل 30 نفر از این افراد دارای معیارهای ورود به پژوهش بود که به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم بندی شدند و 15 نفر از آنها تحت آموزش غنیسازی رابطه زناشویی به شیوه اولسون در 10 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند و 15 نفر دیگر در این مدت، هیچ دوره ی آموزشی را پشت سر نگذاشته و در لیست انتظار ماندند. اطلاعات اصلی این پژوهش با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی زناشویی باسبی و همکاران- فرم تجدید نظر شده (1995) به دست آمد. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، چولگی-کشیدگی، کمینه و بیشینه) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش غنیسازی رابطه زناشویی به شیوه اولسون بر کیفیت زندگی زناشویی اثربخش بوده و بیشترین تاثیر را بر مولفهی انسجام (از زیرمقیاسهای کیفیت زندگی زناشویی) داشته است.
مقایسه سلامت روان در دو گروه ترک اعتیاد به شیوه خودیاری و متادون درمانی
حوزه های تخصصی:
توجه به سلامت روانی معتادان در حین ترک اعتیاد موضوعی مهم و با ارزش برای توفیق در ترک اعتیاد به شمار می رود. هدف کلی این پژوهش مقایسه مولفه های سلامت روانی معتادان ان ای (Na) و معتادان تحت درمان با متادون در شهر تهران می باشد. جامعه آماری شامل کلیه افرادی هستند که در مراکز ترک اعتیاد تحت حمایت بهزیستی شهر تهران که جهت درمان مراجعه کرده اند و نیز معتادان شرکت کننده در جلسات معتادان ان ای (Na) که دوره 3 ماهه از شروع درمان گذشته است می باشد. نمونه گیری به روش در دسترس و از میان دو گروه فوق بوده و تعداد 50 نفر از هر گروه انتخاب گردیدند. در این پژوهش پرسشنامه سلامت روانی کییز (2002) برای ارزیابی متغیرهای مورد بررسی، استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که میزان سلامت روانی کلی و مولفه های آن در معتادان ان ای (Na) بیشتر از افراد تحت درمان با متادون می باشد. مطابق نتایج به دست آمده به نظر می رسد از بین روش های درمانی بکار گرفته شده برای ترک اعتیاد به مواد مخدر اگر در کنار دارودرمانی مشاوره و درمان های گروهی به صورت نظامند و منظم استفاده شود امکان موفقیت در درمان بیشتر و امکان لغزش و بازگشت به مصرف دوباره در افراد در حال ترک مواد مخدر کاهش می یابد. پیشنهاد می شود در حین درمان ترک اعتیاد به مسئله سلامت روان افراد معتاد بیشتر توجه شود و همچنین با کمک خانواده های معتادان در حال ترک می توان به سلامت روانی آن ها توجه بیشتری کرد تا اثربخشی ترک اعتیاد در این افراد افزایش یابد.
تاثیر روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده (ISTDP) بر افزایش بهزیستی روانی بیماران دچار اختلال شخصیت هیستریونیک (HPD)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: گاهی موانع و مشکلاتی در زندگی آدمی پدید می آید که سازگاری و در نتیجه تعادل روانی فرد را برهم می زند و باعث بروز اختلالات روانی می شود. هدف پژوهش تعیین تاثیر روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر کاهش نشانگان روانشناختی در بیماران دچار اختلال شخصیت هیستریونیک (نمایشی) بود. روش کار: طرح پژوهش کارآزمایی تصادفی کنترل شده با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان بزرگسال ساکن شهر سمنان مبتلا به اختلال شخصیت هیستریونیک بود. برای جمع آوری اطلاعات از چک لیست نشانه های بیماری 90 سوالی تجدیدنظر شده و مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف، استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس) و نرم افزار آماری SPSS-26 استفاده شد. یافته ها: بررسی تفاوت میانگین هریک از مولفه های نشانگان روان شناختی گروه مداخله (روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده) و کنترل حاکی از آن است که با حذف اثر پیش آزمون ها، بین هر دو گروه در مولفه های استقلال، تسلط بر خود، رشد شخصی، ارتباط مثبت با دیگران، هدفمندی در زندگی، پذیرش خود و بهزیستی روانی تفاوت معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: نتیجه به دست آمده نشان می دهد، درمان روان پویشی باعث می شود ابراز هیجانات ناشی از استرس ها در فضای امن همراه با عدم احساس طرد از سوی درمانگر صورت پذیرد که این امر به رشد این افراد منجر می شود. شدلر (2010) معتقد است درمان روانپویشی فشرده کوتاه مدت افزون بر بینش بالا و اثربخشی معنادار، موجب بهبود طولانی مدت مراجعان می شود. این روش از راه تجربه هیجانی اصلاح کننده موجب می شود فرد در محیطی شایسته فرصت یابد با آن چه در طول زندگی از آن اجتناب کرده، روبه رو شود و شیوه های غیرانطباقی را که برای ارتباط با خود و دیگران (یکی ازمولفه های بهزیستی روانی) استفاده می کرده، رها کند.
بررسی اثربخشی مداخله آموزش تفکر انتقادی برسرمایه روانشناختی (تاب آوری، خودکارآمدی، خوش بینی و امید) و خودنظم جویی تحصیلی در دانشجویان ورزشکار شهر ملکان
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی مداخله آموزش تفکر انتقادی برسرمایه روانشناختی (امید، تاب آوری، خودکارآمدی و خوش بینی) و خودنظم جویی تحصیلی در دانشجویان ورزشکار بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانشجویان ورزشکار مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1401-1402 در شهرستان ملکان می باشد. از میان جامعه آماری تعداد 4۰ نفر از دانشجویان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در ادامه نمونه های پژوهش به روش نمونه گیری تصادفی در دو گروه آزمایش (۲۰ نفر)، و کنترل (۲۰ نفر) گمارش شدند.گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز و آولیو (2007) و خودنظم جویی تحصیلی پینتریچ و دیگروت (1990) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از کوواریانس تک متغیره و چند متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه های آزمایشی و کنترل در متغیر های سرمایه روانشناختی (امید، تاب آوری و خودکارآمدی) و خودنظم جویی تحصیلی تفاوت معنی داری در سطح (05/0>P) وجود دارد. همچنین تنها در زیرمقیاس خوش بینی (متغیر سرمایه روانشناختی) در سطح (05/0>P) تفاوت معنی داری وجود ندارد. بر اساس یافته های این پژوهش می توان گفت: آموزش تفکر انتقادی در جهت بهبود خرده مقیاس های امید، تاب آوری و خودکارآمدی (سرمایه روانشناختی) و خودنظم جویی تحصیلی به جز خرده مقیاس خوش بینی دانشجویان موثر بود.
مقایسه طرحواره های ناسازگار، مؤلفه های فراشناختی و فراهیجانی در افراد مبتلا به اختلال کم توجهی - بیش فعالی و افراد سالم
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال کم توجهی – بیش فعالی الگویی از مشکلات است که معمولاً در کودکی ایجاد می شود ولی ممکن است در بزرگسالی هم ادامه پیدا کند و به ناکامی های شغلی و تحصیلی بیانجامد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه طرحواره های ناسازگار، باورهای فراشناختی و فراهیجانی مثبت در افراد مبتلا به اختلال کم توجهی-بیش فعالی و افراد سالم اجرا گردید. روش بررسی: طرح پژوهش از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه ی آماری مورد مطالعه در این پژوهش شامل بزرگسالان مبتلا به اختلال کم توجهی – بیش فعالی و بزرگسالان سالم در سال 1400 بود که از این تعداد، 60 نفر شامل 30 بزرگسال مبتلا به اختلال و 30 بزرگسال سالم به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و پرسشنامه های پژوهش یعنی طرحواره های ناسازگار اولیه (یانگ، 2005) و باورهای فراشناخت و فراهیجان مثبت (بیر و مونته، 2010) را تکمیل نمودند. تحلیل داده ها با استفاده از روش T مستقل و در بستر نرم افزار SPSS نسخه 26 صورت گرفت. سطح معناداری آزمون ها نیز برابر با 05/0 در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد که طرحواره های ناسازگار بزرگسالان مبتلا به اختلال کم توجهی – بیش فعالی در هر 5 حوزه بریدگی و طرد (001/0p<)، خودگردانی و عملکرد مختل (001/0p<)، حد و مرزهای مختل (001/0p<)، دیگر جهت مندی (001/0p<) و گوش به زنگی بیش از حد و بازداری (001/0p<) بیشتر از بزرگسالان عادی و میانگین نمرات فراشناخت و فراهیجان مثبت بزرگسالان عادی بیشتر از بزرگسالان مبتلا به این اختلال بود (001/0p<). نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش می توان با شناسایی طرحواره های ناسازگار و باورهای فراشناختی و فراهیجانی مثبت به بهبود نشانگان اختلال کم توجهی – بیش فعالی در بزرگسالان کمک نمود.
مقایسه ی طرحواره های ناسازگار اولیه در افراد مبتلا به اضطراب کرونا و افراد عادی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: کرونا و اضطراب ناشی از آن جهان را با چالش های جدی رو برو کرده است. به نظر می رسد، افراد مستعد، آسیب های بیشتری را در برابر این بیماری، تجربه می کنند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی طرحواره های ناسازگار اولیه در افراد مبتلا به اضطراب کرونا و افراد عادی انجام گرفت. روش بررسی: این پژوهش از نوع علی - مقایسه ای بود و جامعه پژوهش را کلیه افراد عادی و مبتلا به اضطراب کرونا در شهر اصفهان در سال 1400 تشکیل می داد. نمونه پژوهش شامل 60 نفر آزمودنی زن و مرد (30 نفرعادی و 30 نفر مبتلا به اضطراب کرونا) بین سنین 18 تا 40 سال بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه مقیاس اضطراب بیماری کرونا و فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره های ناسازگار یانگ استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و به روش تحلیل دو گروه مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد طرحواره های ناسازگار اولیه به طور معناداری در گروه افراد دارای اضطراب کرونا بالاتر می باشد (0.04=p). همچنین طرحواره های ترک شدن (0.049=p)، معیارهای ناعادلانه (0.015=p) و بدبینی- نگرانی(0.027=p) به طور معناداری در افراد دارای اضطراب کرونا بالاتر می باشد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که طرحواره های معیارهای ناعادلانه و بدبینی /نگرانی در افراد دارای اضطراب کرونا بیشتر می باشد. لذا برای کاهش اضطراب کرونا می توان بر روی این دو طرحواره، اقدامات درمانی انجام داد.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر درماندگی روانشناختی و ارتقای سرمایه روانشناختی بیماران مبتلا به دیابت استان گیلان
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر درماندگی روانشناختی و ارتقای سرمایه روانشناختی بیماران مبتلا به دیابت استان گیلان در سال 1400 بود. روش مورد استفاده در این پژوهش برحسب هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و گمارش تصادفی آزمودنی ها بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به دیابت نوع دوم زن دارای پرونده در درمانگاه تخصصی دیابت سیمرغ گیلان بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند تعداد 30 نفراز بیماران مبتلا به دیابت در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. گروه آزمایش به مدت 9 جلسه آموزش مهارت های زندگی دیدند و گروه کنترل هیچ گونه درمانی دریافت نکردند. به منظور گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه درماندگی روانشناختی (بوند، 1995) و پرسشنامه سرمایه روانشناختی ( مک گی، 2011) استفاده شد. به منظور سنجش پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد و مقدار این ضریب برای هر دو پرسشنامه بالای 0.7 به دست آمد. هم چنین به منظور سنجش روایی از روایی محتوا استفاده شد که برای این منظور پرسشنامه به تأیید متخصصین مربوطه رسید. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. یافته ها نشان داد، آموزش مهارت های زندگی باعث کاهش درماندگی روانشناختی بیماران مبتلا به دیابت، هم چنین براساس نتایج یافته ها، آموزش مهارت های زندگی باعث افزایش سرمایه روانشناختی و مولفه های آن در بیماران مبتلا به دیابت شد. بنابراین به نظر می رسد، آموزش مهارت های زندگی می تواند باعث کاهش درماندگی روانشناختی بیماران و تکنیک های موثری را برای افزایش سرمایه روانشناختی ارایه کند.
بررسی نقش سبک های فرزندپروری در پیش بینی سلامت روان دانش آموزان با میانجی گری هوش معنوی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سبک های فرزند پروری در پیش بینی سلامت روان دانش آموزان با میانجی گری هوش معنوی به تعداد 200 نقر از دانش آموزان مشغول به تحصیل در نیم سال 400-1399 در دوره دوم دبیرستان در آموزش و پرورش شهرستان دهلران به صورت نمونه های غیر تصادفی با روش توصیفی و با شیوه همبستگی و ضریب رگرسیون انجام شد. برای بررسی فرزند پروری از پرسشنامه 30 ماده ای بامریند (1990)، هوش معنوی از پرسشنامه 24ماده ای عبدالله زاده و عرب عامری (1387) و سلامت روان از پرسشنامه 28 ماده ای گلدبرگ (1972) استفاده شد. بررسی نقش سبک های فرزند پروری در پیش بینی هوش معنوی و سلامت روان دانش آموزان نشان داد: رابطه مثبت و معنی داری بین سبک مقتدرانه با هوش معنوی وجود دارد. رابطه مثبت و معنی داری بین سبک مقتدرانه با سلامت روان وجود دارد. رابطه معکوس بین سبک آزاد گذار با هوش معنوی وجود دارد. رابطه مثبت و معنی داری بین سبک آزاد گذار با سلامت روان وجود دارد. رابطه معکوس بین سبک مستبد با هوش معنوی وجود دارد. رابطه معکوس بین سبک مستبد با سلامت روان وجود دارد. با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که سبک های فرزند پروری و هوش معنوی در پیش بینی سلامت روان فرزندان آن ها نقش دارد.
بررسی مبانی فلسفی نظریه یادگیری رفتارگرایی
حوزه های تخصصی:
رفتارگرایی فلسفی یکی از شاخه های فیزیکالیسم است. فیزیکالیسم نظریه ای است که نفس و حالات نفسانی را یا غیرواقعی می داند (فیزیکالیسم حذف گرا) و یا برای آنها واقعیتی جز امور مادی قائل نیست (فیزیکالیسم فروکاهش گرا). رفتارگرایی فلسفی نوعی فیزیکالیسم فروکاهش گراست که بر مبنای آن نفس و حالات نفسانی با رفتار بیرونی انسان همسان پنداشته می شوند. این نظریه مبتنی بر سه دیدگاه است: رفتارگرایی روان شناختی، نظریه تحقیق پذیری معنا و نظریه زبان خصوصی ویتگنشتاین. یادگیری فرایندی پیچیده است که افراد از دیدگاه های مختلف به بررسی آن پرداخته اند و هر یک جنبه ای از یادگیری انسان را به تصویر کشیده است. در یک تقسیم بندی نظریه های یادگیری را به چهار نظریه رفتارگرایی، شناخت گرایی، سازنده گرایی و ارتباط گرای تقسیم کرده اند. بر همین اساس در این مقاله به مروری اجمالی بر مبانی نظریه یادگیری رفتارگرایی پرداخته شد
تعیین رابطه مستقیم هوش هیجانی و خودپنداره شغلی (موردمطالعه: کارکنان شهرداری تهران)
حوزه های تخصصی:
ازآنجاکه هدف تحقیق تعیین روابط علی میان بررسی رابطه هوش هیجانی و خودپنداره شغلی بود، پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات، پیمایشی و از نوع همبستگی بود. برای جمع آوری اطلاعات بخش ادبیات پژوهش از روش کتابخانه ای و برای آزمون صحت مدل نظری پژوهش و محاسبه ضرایب تأثیر از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. برای سازماندهی، خلاصه کردن اطلاعات، تهیه جداول، رسم نمودار و توصیف داده های جمع آوری شده از روش توصیفی استفاده شده است. جامعه آماری در این پژوهش کلیه کارکنان شهرداری منطقه 11 تهران که تعداد کل 360 نفر بود که با استفاده از جدول مورگان تعداد حجم نمونه آماری 186 نفر تعیین شد. در مدل تحلیلی هوش هیجانی متغیر مستقل و خودپنداره شغلی متغیر وابسته بودند. ابزار اصلی گردآوری اطلاعات، برای ارزیابی هوش هیجانی پرسش نامه فرم کوتاه هوش هیجانی گیگانس (2010) و جهت ارزیابی خودپنداره شغلی پرسش نامه شفیع آبادی و رضایی (1376) بود. نتایج نشان داد که هوش هیجانی با خودپنداره شغلی کارکنان شهرداری تهران رابطه معنی داری داشت.