فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۰۱ تا ۱٬۶۲۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
13 - 26
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سکته مغزی جزو شایعترین و ناتوان کننده ترین بیماریهای نورولوژیک است و نقایص آن عمدتا در سه بخش جسمانی، شناختی ، هیجانی- رفتاری مطرح می باشد.بنابراین، توجه به مداخلاتی که همزمان مشکلات شناختی و خلقی را هدف قرار دهد، حائز اهمیت است.پژوهش حاضر باهدف بررسی مقایسه اثربخشی مداخله آموزش کاهش استرس مبتنی برذهن آگاهی و توانبخشی شناختی پاول بر نشانگان روانشناختی بیماران سکته مغزی ایسکمیک انجام شده است. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود.براساس معیارهای ورودی 36 بیمار سکته مغزی ایسکمیک به شیوه هدفمند و به صورت تصادفی در سه گروه 12 نفره گماشته شدند.ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های مشخصات دموگرافیک و (DASS21) بود. داده های جمع آوری شده با نرم افزار SPSS (ویرایش 22) و آزمون های آماری کولموگروف اسمیرنف،آزمون تی زوج شده، توکی و تحلیل واریانس مکرر در سطح معناداری (0/05>P) تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها:تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد گروه های درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و توانبخشی شناختی پاول شدت پایین تر افسردگی را گزارش دادند، اما بر اساس میانگینها بین دو مداخله تفاوت معناداری مشاهده نشد. در خصوص اضطراب، تنها مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی موثر بود و در خصوص استرس هیچکدام از مداخلات اثربخشی معناداری را نشان ندادند.نتیجه گیری:باتوجه به نتایج می توان از مداخلات کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و توانبخشی شناختی به عنوان درمان مکمل در کنار سایر درمانها در جهت بهبود مشکلات شناختی و روانشناختی بیماران استفاده کرد.
بررسی فیزیکی و بیولوژیکی مواد مختلف در سجده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
ازآنجایی که سجده بهترین وضعیت تخلیه میدان های الکترواستاتیک از بدن است؛ هدف این مطالعه بررسی خاصیت مغناطیسی و الکتریکی سه ماده خاک، مقوا و پارچه و در ادامه بررسی فعالیت مغزی در زمان سجده بر این سه ماده مختلف است. روش کار: روش این پژوهش از نوع مقطعی است. نمونه پژوهش ده نفر (چهار زن و شش مرد) از افراد سالم بین 20-40 سال بود که داوطلبانه در این طرح شرکت کردند. در قسمت اول بررسی فیزیکی مواد مختلف از دستگاه مغناطیس سنج نمونه ارتعاشی برای بررسی میزان نفوذپذیری مغناطیسی و دستگاه اندازه گیری رسانایی الکتریکی به روش دونقطه ای برای بررسی میزان رسانایی سه نمونه خاک، مقوا و پارچه استفاده شد. در قسمت دوم امواج مغزی ده فرد سالم در وضعیت نشسته؛ سجده بر خاک (مهر)، مقوا و موکت با شرایط یکسان ثبت و قدرت نسبی باندهای فرکانسی بررسی شد. مقدار P نیز بعد از محاسبه میزان کشف اشتباه مداخله کانال ها و باندها بر هم در نظر گرفته شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج قسمت اول نشان داده است که مقوا نسبت به پارچه و پارچه نسبت به خاک نفوذپذیری بیشتری از لحاظ مغناطیسی و به همین ترتیب رسانایی الکتریکی کمتری داشت. در قسمت دوم نتایج نشان داده است که مقوا و خاک موجب افزایش معناداری در قدرت نسبی باند آلفا 1 در مناطق پیشانی و مرکزی نسبت به حالت نشسته شد؛ در حالی که مقدار این شاخص در سجده بر موکت اختلاف معناداری با حالت نشسته نداشت. سجده بر موکت موجب افزایش معنادار قدرت نسبی باند گاما 1 نسبت به نشسته شد؛ درحالی که در سجده بر خاک به ویژه مقوا این تفاوت به میزان کمتری دیده شد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده می توان گفت سجده بر مقوا تشدیدکننده و سجده بر موکت تخفیف دهنده تأثیرات سجده بر خاک است.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر اینترنت و درمان متمرکز بر هیجان بر همجوشی شناختی و صمیمیت جنسی در زنان متأهل مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
51 - 59
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر اینترنت و درمان متمرکز بر هیجان بر همجوشی شناختی و صمیمیت جنسی در زنان متأهل مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری بود. طرح پژوهش از نوع آزمایشی همراه با پیش-آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری تحقیق را تمام بیماران زن متأهل مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری تشکیل می دادند که در بازه زمانی تیر تا مهرماه سال 1400 جهت درمان به یکی از مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی و روانپزشکی شهر پارس آباد استان اردبیل مراجعه کرده بودند. 45 نفر از ایشان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های دریافت کننده درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر اینترنت (15 نفر)، درمان متمرکز بر هیجان (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها عبارت بودند از: مقیاس وسواس فکری- عملی ییل- براون، مقیاس همجوشی شناختی گیلاندرز و همکاران و پرسشنامه نیازهای صمیمیت باگاروزی. درمان های مداخله ای هر کدام طی 8 جلسه ی هفتگی انجام شد. داده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر اینترنت و متمرکز بر هیجان بر همجوشی شناختی و صمیمیت جنسی در زنان متأهل مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری اثربخش بوده است (05/0>P) و بین اثربخشی این دو شیوه درمانی، تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0<P). نتایج به دست آمده، به طور بالقوه اثرات کاربردی مهمی برای متخصصان و درمانگران جهت توجه به اثربخشی روش های درمانی به کار رفته در بهبود پیامدهای اختلال وسواسی- اجباری دارد.
مدل یابی ساختاری کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ام اس بر اساس سبک زندگی ارتقاء دهنده و سواد سلامت با نقش میانجی سرمایه روانشناختی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شناسایی عوامل فردی و اجتماعی موثر در کیفیت زندگی بیماران ام اس می تواند نقش موثری را در برنامه ریزی، فرآیند درمانگری و تغییر سبک زندگی آنها داشته باشد.لذا هدف پژوهش ارائه الگوی ساختاری کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ام اس بر اساس سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت و سواد سلامت با میانجیگری سرمایه روانشناختی بود. روش ها: روش پژوهش از نوع همبستگی بود .جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به ام اس عضو انجمن های ام اس استان مازندران شامل ساری ، آمل ، نوشهر و چالوس ، تنکابن و رامسر به تعداد تقریبی 1600 نفر بود که به شیوه هدفمند 305 نفر به عنوان نمونه آماری مورد مطالعه قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ام اس، سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت والکر ، سواد سلامت منتظری و پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز، استفاده شد. داده ها با روش معادلات ساختاری و به کمک نرم افزارهای Amos و SPSSتحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت و سواد سلامت به صورت مستقیم و غیر مستقیم یعنی با میانجیگری سرمایه روانشناختی با کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ام اس رابطه دارد. همچنین 68 درصد از کیفیت زندگی بیماران ام اس توسط متغییرهای سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت، سواد سلامت و سرمایه روانشناختی تبیین می شود( P<0.01). نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، سبک زندگی سالم و ارتقاء دهنده همراه با درک و به کارگیری اطلاعات بهداشتی مرتبط با بیماری در تعامل با منابع روانشناختی مثبت مثل امیدواری و خودکارآمدی می تواند باعث سازگاری فرد مبتلا به بیماری در شرایط سخت زندگی و بهبود کیفیت زندگی آنها شود.لذا آموزش های سلامت محور باید در اولویت طرح های درمانی و تحقیقی بیماران ام اس قرار گیرد.
نقش واسطه ای خودتفسیری در رابطه بین سبک های والدگری و سبک های هویتی با بهزیستی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
283 - 294
حوزه های تخصصی:
ایـن پژوهـش بـا هـدف تعییـن نقـش واسـطهای خودتفسـیری در رابطـۀ بیـن سـبکهای والدگـری و سـبکهای هویتـی بـا بهزیسـتی روانشـناختی انجـام شـد. جامعـۀ آمـاری مـادران شـاغل دارای فرزنـد ۱۱ تـا ۱۶ سـالۀ منطقـۀ ۶ تهـران در سـال ۱۳۹۹ بـود. بـر مبنـای یـک طـرح همبسـتگی ۳۲۰ نفـر بـه شـیوۀ نمونـه بـرداری در دسـترس انتخـاب شـدند و بـه فـرم کوتـاه مقیـاس بهزیسـتی روانشـناختی (ریـف،۱۹۸۹)، سـیاهۀ سـبکهای والدگـری (بامرینــد،۱۹۷۳)، ســیاهۀ ســبکهای هویــت (برزونســکی،۱۹۹۲) و مقیــاس خودتفســیری (ســینگلیس،۱۹۹۴) پاســخ دادنــد. یافتههــای ایــن پژوهــش نشـان داد بیـن سـبکهای والدگـری و سـبکهای هویتـی بـا خودتفسـیری و بهزیسـتی روانشـناختی رابطـۀ معنـادار وجـود دارد. سـبکهای والدگـری و سـبکهای هویتـی بهترتیـب ۱۲ و ۲۰ درصـد از واریانـس خودتفسـیری مسـتقل و خودتفسـیری وابسـته و سـبکهای والدگـری، سـبکهای هویتـی و خودتفسـیری ۳۲ درصـد از واریانـس بهزیسـتی روانشـناختی را تبییـن کردنـد. نتایـج تحلیـل مسـیر نیـز نشـان داد خودتفسـیری مسـتقل و وابسـته در رابطـۀ بیـن سـبکهای والدگـری و سـبکهای هویتـی بـا بهزیسـتی روانشـناختی مـادران اثـر غیرمسـتقیم معنـادار دارد. بـر اسـاس یافتههـای ایـن پژوهـش میتـوان نتیجـه گرفـت کـه خودتفسـیری در رابطـۀ بیـن بیـن سـبکهای والدگـری و سـبکهای هویتـی بـا بهزیسـتی روانشـناختی نقـش واسـطهای دارد.
اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر رفتار خوردن هیجانی، بد تنظیمی هیجانی، استرس ادراک شده و نشخوار فکری در زنان مبتلا به بیماری چاقی مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
115 - 128
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر رفتار خوردن هیجانی، بدتنظیمی هیجانی، استرس ادراک شده و نشخوار فکری در زنان مبتلا به بیماری چاقی مزمن انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر جزء طرح های نیمه آزمایشی با پیش آزمون -پس آزمون-پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه زنان مبتلا به بیماری چاقی مزمن و شاخص توده بدنی مراجعه کننده به کلینیک مشاوره تغذیه ای کیان شهر تهران بین ماه های اردیبهشت تا تیرماه 1401 بودند. به منظور تشکیل دو گروه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند (با در نظر گرفتن ملاک های ورود و خروج)، ابتدا 30 زنان مبتلا به چاقی مزمن و شاخص توده بدنی به شیوه غربالگری انتخاب و سپس به صورت تصادفی 15 بیمار در گروه آزمایش و 15 بیمار در گروه گواه گروه بندی شدند. برنامه جلسات درمان متمرکز بر شفقت در طی 8 جلسه 90 دقیقه ای براساس پروتکل نف و گرمر (2013) برای گروه آزمایش تشکیل شد. همچنین مرحله پیگیری سه ماه بعد از پس آزمون روی هر سه گروه اجرا شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه رفتار خوردن هیجانی ون استرین و همکاران (2009)، پرسشنامه بدتنظیمی هیجانی گراتز و رومر (2004)، پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983) و پرسشنامه نشخوار فکری نالن هوکسما و مارو (1991) بودند. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد درمان متمرکز بر شفقت در شرکت کنندگان گروه های آزمایشی به نسبت گروه گواه تأثیر معناداری بر بهبود رفتار خوردن هیجانی (83/115=F، 001/0>P)، بدتنظیمی هیجانی(10/98=F، 001/0>P)، استرس ادراک شده (53/101=F، 001/0>P) و نشخوار فکری (52/74=F، 001/0>P) در زنان مبتلا به بیماری چاقی مزمن و شاخص توده بدنی داشته است (05/0>P). نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت درمان متمرکز بر شفقت باعث بهبود رفتار خوردن هیجانی، بدتنظیمی هیجانی، استرس ادراک شده و نشخوار فکری در زنان مبتلا به چاقی مزمن می گردد.
اثربخشی درمان مبتنی بر راه حل محور بر معنای زندگی و جهت گیری زندگی در زنان دچار دلزدگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ تیر ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۸۵)
۲۰۸-۱۹۹
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان گروهی راه حل محور بر معنای زندگی و جهت گیری زندگی در زنان دچار دلزدگی زناشویی انجام گرفت. روش پژوهش، نیمه آزمایشی ابا طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان متاهل دارای دلزدگی زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره سطح شهر رشت در سال 1400 بود. از این جامعه ی آماری با روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی معنای زندگی استگر و همکاران (MLQ) (2006) و پرسشنامه ی جهت گیری زندگی شی یر و کارور (LOT) (1985) استفاده شد. جلسات مشاوره راه حل محور گرانت (2011) در 8 جلسه، 4 هفته ای و هر هفته دو جلسه و هر جلسه 90 دقیقه به صورت گروهی تنظیم شد. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس ازمون معنای زندگی و جهت گیری زندگی در دو گروه آزمایش وکنترل تفاوت معناداری در سطح (001/0>P) وجود داشت بر مبنای یافته های حاصل می توان گفت درمان راه حل محور بر معنای زندگی و جهت گیری زندگی موثر بود.
Modeling the Role of Organizational Ethics Atmospheres and Work-family Conflict in Cyber Loafing of Academic Staff with Artificial Neural Network (ANN)
حوزه های تخصصی:
Objective: The purpose of this study was to modeling the role of organizational ethics atmospheres and work-family conflict in cyber loafing. Methods: Methodology of the research in terms of the strategy was quantitative-field and in terms of analytical, was descriptive. The statistical population of this study included all staff of Universities affiliated with the Ministry of Science at four levels of international, national, regional and local levels of performance across the country. The research data were collected from 430 staff members who were selected by multi-stage cluster sampling method. The sample size according to the Kregci-Morgan model and with error α = 0/05, was considered 430 persons. To collect data Cyber Loafing Questionnaire of Bella et al (2006), Organizational Ethical Atmospheres Questionnaire of Victor and Cullen (1988) and work-family Conflict Questionnaire of DuBrin (1985) was used. Validity of the tools was confirmed by the professors of education and psychology. Data were analyzed by artificial neural network with multilayer perceptron (MPL) method. Results: The results showed modeling the organizational factors affecting on cyber loafing has an input layer with seven units and a hidden layer with one unit and the artificial neural network is well able to predict the jumps and the process of cyber loafing of academic staff based on organizational factors of organizational ethics atmospheres and work-family conflict. Conclusion: It is necessary to pay attention to these components and their effects on the organization human resource behavior and avoiding deviant behavior.
نقش باورهای غیرمنطقی در رابطه طرح واره های ناسازگار اولیه و ویژگی های شخصیتی با مهارت های ارتباطی متقاضیان طلاق
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
525 - 537
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر آزمون روابط ساختاری بین طرح واره های ناسازگار اولیه و ویژگی های شخصیتی با مهارت های ارتباطی و مطالعه نقش میانجی گری باورهای غیرمنطقی در متقاضیان طلاق بود. در پژوهش حاضر برای آزمون روابط بین متغیرهای پژوهش از روش همبستگی پیرسون و برای آزمون مدل پژوهش از روش معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه متقاضیان طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده شهر قم در سال 1401بودند. شرکت کنندگان پژوهش 276 متقاضی طلاق بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل فرم کوتاه پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ (1995)، پرسشنامه ویژگی های شخصیتی نئو کاستا و مک کری (1992)، پرسشنامه مهارت های ارتباطی کویئن دام (2004) و پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز (1968) است. آزمون مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم مدل پژوهش، به ترتیب با استفاده از روش های مدل معادلات ساختاری و آزمون بوت استرپ انجام گرفت. یافته ها نشان داد که طرح واره های ناسازگار اولیه و ویژگی های شخصیتی و مهارت های ارتباطی به ترتیب پیشایند و پیامد باورهای غیرمنطقی در متقاضیان طلاق هستند. یافته ها نشان داد که باورهای غیرمنطقی میانجی گر معنی دار رابطه طرح واره های ناسازگار اولیه به مهارت های ارتباطی است و همچنین باورهای غیرمنطقی نمی تواند بین ویژگی های شخصیتی و مهارت های ارتباطی میانجی گری کند.
اثربخشی برنامه غنی سازی زناشویی در بهبود فضیلت های زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، برنامه های غنی سازی ازدواج به عنوان یک مداخله پیشگیرانه جهت ارتقاء رابطه زوجین کاربرد فراوانی پیدا کرده است. با وجود اینکه پژوهش ها نشان می دهد متغیر فضیلت های زناشویی در رابطه زوجین تاثیرگذار هستند و اشتراک فراوانی با دیگر برون دادهای زناشویی نیز دارد، اما مطالعه این متغیر در برنامه های غنی سازی ازدواج و پژوهش ها نادیده گرفته شده اند. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه غنی سازی هیجان مدار در بهبود فضیلت های زناشویی زوجین بود. بر اساس روش پژوهش تک موردی سه زوج به روش نمونه گیری در دسترس از بین زوجین شهرستان ایذه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده های پژوهش از پروفایل فضیلت های زناشویی استفاده شد. در این پژوهش از طرح آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه هم زمان استفاده شد و آزمودنی ها قبل از اجرای برنامه غنی سازی (2 نوبت)، میانه ی اجرای برنامه (3 نوبت) و در 2 نوبت پیگیری 30 و 40 روز به پروفایل فضیلت های زناشویی پاسخ دادند. داده ها به روش ترسیم دیداری، درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا تحلیل شدند. نتایج بیانگر موفقیت غنی سازی هیجان مدار در بهبود فضیلت های زناشویی تحسین برای شرکت کنندگان مرد 1، زن 1 و 2، درک کردن برای سه شرکت کننده مرد و زن 2 و 3، فداکاری برای هر سه شرکت کننده مرد و برای زن 1 و 2، انصاف برای هر سه شرکت کننده زن و گذشت برای شرکت کنندگان مرد 1 و 3 و هر سه شرکت کننده زن) بود. در نتیجه، به نظر می رسد که برنامه غنی سازی ازدواج هیجان مدار در بهبود فضیلت های زناشویی زوجین موثر است.
اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سیستم های مغزی- رفتاری و تنظیم هیجانی معتادان مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
221 - 228
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سیستم های مغزی -رفتاری و تنظیم هیجانی معتادان مواد افیونی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری شامل بیماران مرد معتادی بودند که به مرکز ترک اعتیاد بشارت تبریز در سه ماهه زمستان 1397مراجعه کرده بودند. از بین آنها30 نفرکه معیارهای ورود به طرح درمانی را دارا بودند بصورت هدفمند بعنوان نمونه انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه 15 نفره کنترل و آزمایش جایگزین شدند. هر دو گروه ابتدا به پرسشنامه های سیستم بازداری و فعال سازی رفتار کارور و وایت (1994) و تنظیم هیجان گراس و جان (2003) پاسخ دادند و گروه آزمایشی در جلسات درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی شرکت کردند. در این مدت گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. سپس پرسشنامه های ذکر شده توسط هر دو گروه دوباره تکمیل گردید و داده های به دست آمده از گروه ها برای تحلیل آماده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث افزایش نمرات بازداری رفتاری و کاهش نمرات فعال سازی رفتاری شده است. تنظیم هیجان (نمره کل) و مولفه های ارزیابی مجدد و فرونشانی در پس آزمون در گروه آزمایشی نسبت به گروه گواه به طور معناداری افزایش یافته است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سیستم های مغزی رفتاری و تنظیم هیجانی معتادان مواد افیونی تاثیر دارد.
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر تاب آوری، ناگویی هیجانی و احساس تنهایی زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
257 - 265
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر تاب آوری، ناگویی هیجانی و احساس تنهایی زنان سرپرست خانوار شهر کرمانشاه بود. طرح تحقیق این پژوهش از نوع شبه آزمایشی به شیوه پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری را زنان سرپرست خانوار مرکز مشاوره اکسیر کرمانشاه بود. نمونه پژوهش شامل 40 نفر از زنان سرپرست خانوار شهر کرمانشاه بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. بدین صورت از بین کسانی که تمایل شرکت در مداخله به همراه ملاک های ورود به مطالعه را داشتند، به روش نمونه گیری دردسترس 40 نفر با توجه به ملاک های ورود و خروج پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گروه کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش درمان مبتنی بر شفقت و گروه کنترل هیچ نوع آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه ی تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003)، ناگویی هیجانی تورنتو (بگبی، پارکر و تیلور، ۱۹۹۴) و احساس تنهایی (اشر، هایمل و رنشاو، 1984) بود. درمان مبتنی بر شفقت به صورت گروهی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای و دو بار در هفته اجرا شد. داده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 با احتمال 05/0 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که این درمان نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری بر تاب آوری، ناگویی هیجانی و احساس تنهایی زنان سرپرست خانوار اثربخش بوده اند (05/0P<). نتایج نمایان گر افق های جدیدی در مداخلات روان شناختی است و می توان از این درمان به عنوان یک روش درمانی مؤثر استفاده کرد.
نقش میانجی بهزیستی روان شناختی در رابطه بین ذهن آگاهی و خردمندی در مدافعان سلامت مبارز با بحران کرونا ویروس ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
163 - 182
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی نقش میانجی بهزیستی روان شناختی در رابطه بین ذهن آگاهی و خردمندی در مدافعان سلامت مبارز با بحران کروناویروس اجرا گردیده است. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان بخش مراقبت از بیماران مبتلا به کرونا در سه شهرستان کرمان، بم و جیرفت بودند که طی آذر تا دی ماه سال 1399مشغول به کار بودند. به دلیل شرایط حاد محدودیت های کرونایی به کارکنان در دسترس بخش مراقبت از بیماران کرونایی تعداد 130 نفر (شامل 82 زن و 48 مرد) بین سنین 27 تا 45 سال بابه بطور متوسط بیش از 8 سال سابقه به عنوان نمونه به صورت در دسترس انتخاب شدند. داده ها به وسیله پرسشنامه ذهن آگاهی کنتاکی، پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف و مقیاس خردمندی آردلت به دست آمده است. داده های به دست آمده از 130 پرسشنامه با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی در نرم افزار Smart-PLS3 تجزیه وتحلیل شد. طبق نتایج به دست آمده بهزیستی روانشناختی (04/0p< ،35/0β=) و ذهن آگاهی (02/0p< ،22/0β=) رابطه مستقیمی با خردمندی داشت و ذهن آگاهی نیز تأثیر مستقیمی بر بهزیستی روان شناختی دارد (001/0p< ،23/0β=). نقش میانجی گر بهزیستی روان شناختی در رابطه بین ذهن آگاهی و خردمندی نیز تأیید شد (03/0p<). در مجموع، نتایج نشان داد که تقویت ذهن آگاهی مدافعان سلامت با استفاده از بهزیستی روان شناختی باعث بهبود خردمندی آنان می شود؛ بنابراین با توجه به شیوع اختلالات روانی در هنگام همه گیری بیماری های نوظهور فاقد درمان قطعی مانند کووید-19، مداخلات روان شناختی مانند آموزش برنامه مبتنی بر ذهن آگاهی باعث رفتارهای آگاهانه و پاسخ های خردمندانه مدافعان سلامت می شود.
نقش الگوهای تعاملی خانواده و خودکنترلی در پیش بینی وابستگی به شبکه های اجتماعی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۳)
۱۱۶-۱۰۷
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش پیش بین الگوهای تعاملی خانواده و خودکنترلی با وابستگی به شبکه های اجتماعی در نوجوانان انجام شد. پژوهش حاضر از لحاظ روش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر 17-15سال مشغول به تحصیل در مدارس دولتی دوره متوسطه دوم شهرستان آبیک در سال تحصیلی 1401-1400 بود؛ که 258 نفر با روش نمونه گیری غیرتصادفی به صورت در دسترس انتخاب و از طریق شبکه های مجازی با استفاده از پرسشنامه های وابستگی به اینترنت (IAT) (یانگ، 1998) مقیاس تجدید نظر شده الگوهای ارتباطی خانواده (RFCP) (ریچی، 1972)، خودکنترلی (SCS) (تانجی و همکاران، 2004) ارزیابی شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری انجام شد. یافته های به دست آمده از آزمون همبستگی پیرسون نشان داد رابطه مثبت معناداری بین الگوی تعاملی گفت و شنود (01/0P<) و رابطه منفی معناداری بین الگوی تعاملی همنوایی (05/0P<) با وابستگی به شبکه های اجتماعی وجود دارد. اما بین خودکنترلی با وابستگی به شبکه های اجتماعی رابطه معنادار وجود ندارد. در واقع 19درصد واریانس وابستگی به شبکه های اجتماعی براساس الگوهای تعاملی خانواده (گفت و شنود، همنوایی)، خودکنترلی نوجوانان قابل پیش بینی است. با توجه به یافته های به دست آمد می توان به منظور کاهش یا پیشگیری از وابستگی به شبکه های اجتماعی در نوجوانان برنامه های ویژه به منظور بهبود الگوهای تعاملی خانواده تدوین نمود.
امکان سنجی بسته آموزش گروهی مبتنی بر آزار عاطفی بر دلزدگی زناشویی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آذر ۱۴۰۲ شماره ۹ (پیاپی ۹۰)
۱۳۸-۱۲۹
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف امکان سنجی بسته آموزش گروهی مبتنی بر آزار عاطفی بر دلزدگی زناشویی زوجین انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر سنندج جهت دریافت خدمات مشاوره زناشویی در سال 1401 بودند که از طریق روش نمونه گیری در دسترس 16 زوج انتخاب و بصورت گمارش تصادفی در دو گروه گواه (8 زوج) و آزمایش (8 زوج) قرار گرفتند. تمامی شرکت کنندگان قبل و بعد از مداخله به پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز (CBM، 1996) و سؤال های مرتبط با ویژگی های جمعیت شناختی پاسخ دادند. گروه آزمایش تحت بسته آموزشی مبتنی بر آزار عاطفی به مدت 10 جلسه 75 دقیقه ای (هفته ای 2 جلسه) قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر صورت گرفت. یافته ها نشان دادند که در متغیر خستگی جسمی، خستگی عاطفی و خستگی روانی بین پیش آزمون و پس آزمون و پیش آزمون و پیگیری تفاوت معناداری در سطح 001/0 وجود دارد و نتایج حاکی از ماندگاری بسته آموزشی در دوره پیگیری یک ماهه بود (001/0p=). بر اساس نتایج می توان گفت بسته آموزشی مبتنی بر آزار عاطفی در کنار سایر روش های درمانی، روش مداخله ای مناسبی برای کاهش دلزدگی زناشویی در زوجین است.
تاثیر آموزش شیوه فرزندپروری مبتنی بر توانمندی ها بر بهزیستی روان شناختی نوجوانان و خودکارآمدی والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
67 - 74
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش شیوه فرزندپروری مبتنی بر توانمندی ها بر بهزیستی روان شناختی نوجوانان و خودکارآمدی والدین انجام شد. پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری والدین دارای نوجوان 12 تا 18 سال شهر تهران در سال 1401- 1400 بودند که از طریق اطلاع رسانی در شبکه های مجازی شرکت کرده بودند. نمونه پژوهش شامل 44 نفر (22 نفر گروه آزمایش و 22 نفر گروه کنترل) بودند که با روش نمونه گیری در دسترس و با در نظرگرفتن شرایط ورود و خروج، انتخاب شدند. پس از همتاسازی هر دو گروه به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در همتاسازی هر دو گروه به لحاظ داشتن سن مشابه نوجوانان و جنسیت والدین برابر شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه خودکارآمدی والدین دومکا و همکاران (1996) و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (1989) در مراحل قبل و بعد از اجرای برنامه و سه ماه پس از آموزش استفاده شد. برنامه آموزش شیوهفرزندپروری مبتنی بر توانمندی ها به شیوه گروهی در هشت جلسه دو ساعته برای گروه آزمایش ارائه شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS22 از روش تحلیل وایانس آمیخته استفاده شد. یافته ها نشان داد آموزش شیوه فرزندپروری مبتنی بر توانمندی ها بر افزایش خودکارآمدی والدین و بهزیستی روان شناختی نوجوان به طور معناداری تاثیر دارد (001/0 ≥P). این تاثیر در مرحله پیگیری سه ماه پایدار مانده بود. بنابراین با استفاده از آموزش شیوه فرزندپروری مبتنی بر توانمندی ها می توان خودکارآمدی والدین و بهزیستی روان شناختی نوجوانان را بهبود بخشید.
معیارهای حوزه پژوهشیِ موسسه ملی سلامت روان (RDoC): معرفی چارچوب پژوهشی مرجع برای بررسی اختلالات روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
49 - 56
حوزه های تخصصی:
پروژه معیارهای حوزه پژوهشی (RDoC) موسسه ملی بهداشت روان (NIMH) در واکنش به نقص ها و ضعف های کتابچه آماری و تشخیصی اختلالات روانی (DSM) و کتابچه راهنمای طبقه بندی بین المللی بیماری ها (ICD) توسعه یافت. پروژه معیارهای حوزه تحقیقاتی چارچوبی را برای تسهیل تحقیقات یکپارچه برای روشن کردن مکانیسم های اصلی اختلالات روانی انسان براساس روانپزشکی فردنگر و رویکردی فراتشخیصی، عصبی-زیستی رفتاری ارائه می دهد. هدف پروژه RDoC رسیدن به یک سیستم تشخیصی مبتنی بر علوم اعصاب برای سبب شناسی، پیشگیری و درمان اختلالات روانی است. از آن جایی که این پروژه یک سیستم تشخیصی جدید است، پژوهش های زیادی روی آن انجام نشده است و ادبیات مربوط به آن هنوز در حال گسترش است. هدف از این مقاله مروری، در ابتدا توصیف تاریخچه ای کوتاه از طبقه بندی اختلالات روانی و سپس پرداختن به نحوه ی شکل گیری پروژه معیارهای حوزه تحقیقاتی و معرفی و توضیح ماتریس و واحدهای تحلیل RDoC است.
Coping with divorce in men: a scoping review(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۶, Issue ۳ - Serial Number ۱۷, Summer ۲۰۲۳
21 - 44
حوزه های تخصصی:
Researchers believe that separation and divorce are the most important stressful events that can happen in life. Therefore, divorce is a complex and painful process that leads to changes in different areas of life and requires coping strategies. This is despite the fact that more studies have focused on women and children after divorce, and men's divorce has been neglected. The present scoping review seeks to investigate, identify, and plot the main concepts relating to men's divorce and its dimensions, domains, impacts and factors based on the main references and evidence. The scoping review method was used to search electronic databases for relevant articles. Of the 3025 abstracts initially identified, after screening both abstracts and full texts, 26 studies were selected for inclusion in this review. After abstracting key information from each study, a content analysis was conducted. Five themes were identified from the content analysis: 1) Demographic, 2) child custody, 3) Psychological factors, 4) attachment style and 5) Coping strategies. This study explained and identified the men's divorce components, its results can reduce the negative effects of divorce on men.
رابطه معنا در زندگی، بهزیستی معنوی و نیرومندی من با اضطراب کرونا ویروس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی مثبت سال ۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
107 - 124
حوزه های تخصصی:
شیوع سریع ویروس کرونا نگرانی های زیادی را برای مردم ایجاد کرده است، بنابراین باید به دنبال شناسایی عواملی بود که اضطراب ویروس کرونا را کاهش می دهد. هدف این مطالعه بررسی رابطه ی معنا در زندگی، بهزیستی معنوی و نیرومندی من با اضطراب کرونا ویروس بود. روش پژوهش توصیفی-همبستگی بود. به شیوه نمونه گیری تصادفی-طبقه ای تعداد 330 دانش آموز دوره دوم متوسطه از طریق پرسشنامه های معنا در زندگی ، بهزیستی معنوی ، نیرومندی من ذو اضطراب کرونا ویروس مورد مطالعه قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. بر اساس یافته ها بین معنا در زندگی، بهزیستی معنوی و نیرومندی من با اضطراب کرونا ویروس رابطه منفی و معنی داری وجود داشت. نتایج رگرسیون هم نشان داد که معنا در زندگی، بهزیستی معنوی و نیرومندی من به طور معناداری می توانند اضطراب کرونا ویروس را پیش بینی کنند . با توجه به این نتایج می توان گفت که با ارتقای معنا در زندگی، بهزیستی معنوی و نیرومندتر ساختن من می توان اضطراب کرونا ویروس دانش آموزان را کاهش داد.
نقش سبک های والدگری و ابعاد ناهنجار شخصیت مادران در اضطراب اجتماعی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
267 - 282
حوزه های تخصصی:
هـدف ایـن پژوهـش مقایسـۀ سـبکهای والدگـری و ابعـاد ناهنجـار شـخصیت مـادران نوجوانـان دارای اختـلال اضطـراب اجتماعـی بـا نوجوانـان فاقـد ایـن اختـلال بـود. بـر مبنـای یـک طـرح علّـی- مقایسـهای، بـا سـیاهۀ هـراس اجتماعـی (کانـور و دیگـران، ۲۰۰۰)، دو گـروه ۳۰ نفـری از نوجوانـان دارای اختـلال اضطـراب اجتماعـی و فاقـد آن بـا روش نمونهبـرداری هدفمنـد انتخـاب شـدند و مـادران آنهـا بـه فـرم کوتـاه سـیاهۀ شـخصیتی بـر اسـاس ویراسـت پنجـم راهنمـای تشـخیصی و آمـاری اختلالهـای روانـی (انجمـن روانپزشـکی امریـکا، ۲۰۱۳) و پرسشـنامۀ اقتـدار والدیـن (بـوری، ۱۹۹۱) پاسـخ دادنـد. نتایـج تحلیـل واریانـس نشـان داد سـبک والدگـری مسـتبدانه در مـادران گـروه مبتلـا بـه اضطـراب اجتماعـی بیشـتر از گـروه سـالم و سـبک والدگـری مقتدرانـه در آنهـا کمتـر از گـروه سـالم اسـت. در سـبک والدگـری سـهلگیرانه، بیـن مـادران دو گـروه تفـاوت معنـاداری دیـده نشـد. نتایـج مربـوط بـه ابعـاد ناهنجـار شـخصیت نشـان داد عواطـف منفـی در مـادران گـروه مبتلـا بـه اضطـراب اجتماعـی بیشـتر از مـادران گـروه سـالم، و مخالفتجویـی و بازدارندگـی در مـادران ایـن گـروه بـه شـکل معنـاداری کمتـر از مـادران گـروه سـالم بـود. در بُعـد دلگسسـتگی و روانگسسـتگی، تفـاوت معنـاداری بیـن مـادران دو گـروه دیـده نشـد. یافتههـای ایـن پژوهـش شـواهدی را در جهـت تأییـد نقـش مـادران در اضطـراب اجتماعـی فرزنـدان فراهـم آورده اسـت و میتوانـد در پیشـگیری و درمـان ایـن اختـلال کاربـرد داشـته باشـد.