اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر رفتار خوردن هیجانی، بد تنظیمی هیجانی، استرس ادراک شده و نشخوار فکری در زنان مبتلا به بیماری چاقی مزمن (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
هدف: پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر رفتار خوردن هیجانی، بدتنظیمی هیجانی، استرس ادراک شده و نشخوار فکری در زنان مبتلا به بیماری چاقی مزمن انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر جزء طرح های نیمه آزمایشی با پیش آزمون -پس آزمون-پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه زنان مبتلا به بیماری چاقی مزمن و شاخص توده بدنی مراجعه کننده به کلینیک مشاوره تغذیه ای کیان شهر تهران بین ماه های اردیبهشت تا تیرماه 1401 بودند. به منظور تشکیل دو گروه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند (با در نظر گرفتن ملاک های ورود و خروج)، ابتدا 30 زنان مبتلا به چاقی مزمن و شاخص توده بدنی به شیوه غربالگری انتخاب و سپس به صورت تصادفی 15 بیمار در گروه آزمایش و 15 بیمار در گروه گواه گروه بندی شدند. برنامه جلسات درمان متمرکز بر شفقت در طی 8 جلسه 90 دقیقه ای براساس پروتکل نف و گرمر (2013) برای گروه آزمایش تشکیل شد. همچنین مرحله پیگیری سه ماه بعد از پس آزمون روی هر سه گروه اجرا شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه رفتار خوردن هیجانی ون استرین و همکاران (2009)، پرسشنامه بدتنظیمی هیجانی گراتز و رومر (2004)، پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983) و پرسشنامه نشخوار فکری نالن هوکسما و مارو (1991) بودند. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد درمان متمرکز بر شفقت در شرکت کنندگان گروه های آزمایشی به نسبت گروه گواه تأثیر معناداری بر بهبود رفتار خوردن هیجانی (83/115=F، 001/0>P)، بدتنظیمی هیجانی(10/98=F، 001/0>P)، استرس ادراک شده (53/101=F، 001/0>P) و نشخوار فکری (52/74=F، 001/0>P) در زنان مبتلا به بیماری چاقی مزمن و شاخص توده بدنی داشته است (05/0>P). نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت درمان متمرکز بر شفقت باعث بهبود رفتار خوردن هیجانی، بدتنظیمی هیجانی، استرس ادراک شده و نشخوار فکری در زنان مبتلا به چاقی مزمن می گردد.The effectiveness of compassion-focused therapy on emotional eating behavior, emotional dysregulation, perceived stress and rumination in women with chronic obesity
Aim: The present study was conducted with the aim of determining the effectiveness of compassion-focused therapy on emotional eating behavior, emotional dysregulation, perceived stress, and rumination in women with chronic obesity. Method: The current research was part of the semi-experimental designs with pre-test-post-test-follow-up with control group. The statistical population of the current study included all women with chronic obesity and body mass index who referred to the Kian nutrition counseling clinic in Tehran between May and July 2022. In order to form two groups using the purposeful sampling method (taking into account the entry and exit criteria), first 30 women with chronic obesity and body mass index were selected by screening method and then randomly 15 patients in the experimental group and 15 patients in the group The witnesses were grouped. The program of compassion-focused treatment sessions during 8 90-minute sessions was formed for the experimental group based on the protocol of Neff and Germer (2013). Also, the follow-up phase was performed three months after the post-test on all three groups. The research tools included the emotional eating behavior questionnaire of van Strein et al. (2009), the emotional dysregulation questionnaire of Gratz and Romer (2004), the perceived stress questionnaire of Cohen et al. (1983) and the rumination questionnaire of Nolen Hoeksma and Marrow (1991). The data of the research were analyzed using repeated measurement analysis of variance test. Results: The results of data analysis showed that the treatment focused on compassion in the participants of the experimental groups compared to the control group had a significant effect on improving emotional eating behavior (F=115.83, P<0.001), emotional dysregulation (F=98.10, P<0.001), perceived stress (F= 101.53, P<0.001) and rumination (F= 74.52, P< 0.001) in women with chronic obesity and body mass index. Conclusion: Therefore, it can be concluded that compassion-focused therapy improves emotional eating behavior, emotional dysregulation, perceived stress, and rumination in women with chronic obesity.