فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۰۸۱ تا ۵٬۱۰۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۱۸۰-۱۶۷
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش ﺑﺮرﺳﯽ نقش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و افکار غیر منطقی در پیش بینی افکار خودکشی در زنان دارای همسر وابسته به مواد شهر اسلام آباد غرب در سال های 1396 و 1397 بود. روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش حاضر شامل همه زنانی بود که دارای همسر وابسته به مواد مراجعه کننده به مرکز کاهش آسیب افق تازه بهاران اسلام آباد غرب بودند که از بین این زنان 300 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس افکار خودکشی بک، پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان و مقیاس باور غیر منطقی استفاده شد. برای تحلیل داده ها، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان به کار برده شد. یافته ها: میانگین سنی افراد 8/37 سال با انحراف معیار 2/4 بود. افکار غیر منطقی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه رابطه مثبت معناداری با افکار خودکشی داشتند. بین افکار خودکشی و راهبردهای تنظیم شناختی سازگارانه رابطه منفی معناداری وجود داشت. نتایج نشان داد افکار غیر منطقی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با هم توانستند 47 درصد واریانس افکارخودکشی را تبیین کنند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های بدست آمده، می توان اقداماتی در راستای افزایش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و کاهش افکار غیر منطقی انجام داد که باعث کاهش افکار خودکشی در بین زنان دارای همسر وابسته به مواد شود.
چگونه توانستم افت تحصیلی دانش آموزانم را در درس عربی رفع کنم؟
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸
128 - 120
حوزه های تخصصی:
امروزه جایگاه تعلیم و تربیت بر هیچ کس پوشیده نیست؛ در تعالیم دینیِ ما مسلمانان بخصوص در قرآن و سنت، به اهمیتِ تزکیه نفس و فراگیری علم و دانش تاکید فراوان شده است. دین مبین اسلام هم پیروان خود را به فراگیری و کسبِ علم حتی در سخت ترین شرایط و دورترین نقاط سفارش کرده است. علاوه بر تاکید ادیان الهی به پیروان خود در کسب و فراگیری علم؛ هر کشوری که داعیه پیشرفت را در سر می پروراند باید در عرصه تعلیم و تربیت ورود کند و اولویت سرمایه گذاری خود را بر رشد و توسعه نهاد آموزش و پرورش بنیان نهد. با اهتمام دستیابی دست اندرکاران تعلیم و تربیت به این مهم، رشد یا افت تحصیلی دانش آموزان در دوره های مختلف تحصیلی یکی از دغدغه های دیرین نهاد آموزش و پرورش است که در این میان موفقیت یا افت تحصیلی دانش آموزان پایه دوازدهم در امتحانات نهایی یکی از دغدغه های اصلی مدیران کل، مناطق و مدارس است. در دبیرستان کوثر حسین آباد بعد از گذشت یک ماه از سال تحصیلی، با انجام ارزشیابی های تشخیصی و تکوینی، متوجه اختلال یادگیری دانش آموزان پایه دوازدهم تجربی این آموزشگاه در درس عربی شدم. بمنظور رفع این مشکل، بررسی علل افت تحصیلی دانش آموزانم در قالب آموزش پژوهی در دستور کار قرار گرفت. بنده با بررسی های میدانی، مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه، پاره ای از مشکلات را شناسایی کرده و به رفع آنها اقدام کردم.
پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر بر اساس ناگویی هیجانی و عدم تحمل بلاتکلیفی در نوجوانان دارای سابقه رفتارهای خودجرحی
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۴
131 - 142
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر بر اساس ناگویی هیجانی و عدم تحمل بلاتکلیفی در نوجوانان دارای سابقه رفتارهای خودجرحی بود. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان 13 تا 18 سال در حال زندگی در مراکز شبه خانواده شهر تهران بودند. روش نمونه گیری پژوهش حاضر به صورت در دسترس بود و با این روش تعداد 90نفر انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه رفتارهای پرخطر، مقیاس الکسی تایمی و پرسشنامه عدم تحمل بلاتکلیفی بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی همزمان استفاده شد. یافته ها نشان داد ناگویی هیجانی و عدم تحمل بلاتکلیفی با رفتارهای پرخطر رابطه مثبت و معنادار داشتند (05/0 P< ). همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که ناگویی هیجانی و عدم تحمل بلاتکلیفی توانستند 45/0 رفتارهای پرخطر را پیش بینی کنند (05/0 P< ).
تحلیل روان شناختی داستان "یافتن شاه باز را به خانه ی کَمپیر زن" مولوی از منظر پدیدارشناسی و روان تحلیل گری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی رابطه آراء مولوی با رویکردها و نظریه های روان شناختی به مراتب گسترده تر از تحلیل تطبیقی یک داستان است و وسعت اندیشه ورزی وی، امکان تحلیل کل آن را در مقیاس یک کار تحلیلی مختصر ممکن نمی سازد؛ لذا تحقیقات و مطالعات انجام گرفته در حوزه مولوی شناسی بصورت گزینشی به انطباق آرا وی با مکاتب روان شناختی جدید از زوایای مختلف پرداخته اند. در این راستا نوشته حاضر نیز می خواهد با استخراج مضامین روان شناختی بویژه از منظر نظریه شناختی جرج کلی و روان تحلیل گری در حکایت " یافتن شاه باز را به خانه کَمپیر زن " مولوی سهمی هر چند اندک در دانش افزایی بر ادبیات پژوهشی مربوطه داشته باشد. یافته های پژوهش حاضر نشان داد رفتارهای کَمپیر زن به خوبی بر نظریه سازه های شخصی جرج کلی منطبق است همچنین، انتخاب باز و پیامدهای این انتخاب که بر اساس تمایلات لذت گرایانه و بدون تفکر در پیامد آن انجام گرفته است با نظریه فرایند تفکر نخستین نظریه روان تحلیلگری انطباق دارد.
تبیین مدل علی گرایش به رفتارهای پرخطر بر اساس انعطاف پذیری روانشناختی و سبک های دلبستگی با واسطه گری هیجان خواهی در دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
131 - 146
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از انجام این پژوهش تبیین مدل علی گرایش به رفتارهای پرخطر بر اساس انعطاف پذیری روان شناختی و سبک های دلبستگی با واسطه گری هیجان خواهی در دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه بوده است. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و به لحاظ گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی به روش معادلات ساختاری بوده است. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان در حال تحصیل دوره دوم متوسطه شهر شیراز در سال تحصیلی 1400-1399بوده است. ۳۰۰ نفر به عنوان نمونه و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده اند. در بخش آمار توصیفی از شاخص های میانگین، انحراف معیار، کمینه و بیشینه نمرات و در بخش آمار استنباطی از ضریب پیرسون، رگرسیون چندگانه و آزمون تحلیل مسیر استفاده شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل علی گرایش به رفتارهای پرخطر بر اساس انعطاف پذیری روان شناختی و سبک های دلبستگی با واسطه گری هیجان خواهی در دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه از برازش و معنی داری مطلوبی برخوردار است(05/0> P). تمام مسیرهای مستقیم و غیر مستقیم در این پژوهش که به پیش بینی گرایش به رفتار پرخطر منتهی می شوند معنی دار بوده اند(05/0> P). در این بین فقط سبک دلبستگی دوسوگرا نتوانست به صورت معنی دار گرایش به رفتار پرخطر را تبیین نماید(05/0< P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان استنتاج کرد که دانش آموزان متوسطه دوم اعم از پسر و دختر، با داشتن انعطاف پذیری بالا، برخورداری از سبک دلبستگی ایمن و فاصله داشتن با سبک دلبستگی اجتنابی می توانند از میزان هیجان خواهی خود بکاهند و در نهایت از این راه از انجام رفتارهای پرخطر اجتناب کنند.
بررسی مقایسه ای الگوهای تنظیم هیجان در دهه های مختلف سنی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تنظیم هیجان فرایندی است که فرد بداند تحت تأثیر چه هیجاناتی است، چگونه و به چه صورت می تواند آن را تجربه و مدیریت کند. هدف: هدف از تحقیق حاضر، بررسی مقایسه ای الگوهای تنظیم هیجان در دهه های مختلف سنی در افراد ۲۰ تا ۷۰ سال شهر تهران بود. روش: طرح پژوهش، علی-مقایسه ای و جامعه آماری شامل تمامی افراد ۲۰ تا ۷۰ سال در سال ۱۳۹۸ در شهر تهران که ۲۳۰ نفر به روش در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های دشواری در تنظیم هیجان، تنظیم هیجان و تنظیم هیجان دیگران و خود پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل چند متغیره آنالیز واریانس با نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد فقط در عامل استفاده از راهبردهای تنظیم هیجان در دهه های مختلف سنی تفاوت معنادار وجود دارد (۰/۰۰۲= p ). در مقایسه زوجی دهه های سنی بازه (۳۰-۲۰) با بازه های (۶۰-۵۱) و (۷۰-۶۱) به ترتیب با (۰/۰۲= p ) و (۰/۰۳= p ) و همین طور بازه (۴۰-۳۱) با بازه های (۶۰-۵۱) و (۷۰-۶۱) با (۰/۰۳= p ) و (۰/۰۱= p ) در سطح معنی داری کمتر از ۰/۰۵ تفاوت معنی دار داشت. این تفاوت به گونه ای بود که بیشترین میزان تنظیم هیجان مربوط به بازه (۷۰-۶۱) با میزان ۴/۵۷ و کمترین مربوط به بازه های (۳۰-۱۹) و (۴۰-۳۱) با میزان ۳/۹۶ بود. نتیجه گیری: تفاوت استفاده از راهبردهای تنظیم هیجانی در سنین مختلف و استفاده از راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجان در دهه های سنی بالاتر می تواند به درک ما از نقش تفاوت سنی در تجربیات هیجانی افراد کمک نماید.
رابطه ی بین نیازهای بنیادین روان شناختی با تاب آوری از طریق نقش میانجی گری خودکارآمدی در مهارت های زندگی در دوره ی نوجوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاب آوری به عنوان توانایی و مهارتی است که فرد را قادر می سازد خود را با مشکلات و چالش ها سازگار کند و این عامل کمک کننده ی فرآیند تحول مثبت نوجوانی است. هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه ی بین نیازهای بنیادین روان شناختی با تاب آوری از طریق نقش میانجی گری خودکارآمدی در مهارت های زندگی در دوره ی نوجوانی هست. این پژوهش به روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی و در قالب مدل معادلات ساختاری انجام شد. جامعه ی آماری شامل دانش آموزان دختر و پسر پایه های ششم ابتدایی، متوسطه ی اول و دوم بوشهر در سال 1401- 1400 بودند که از بین جامعه تعداد 503 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. از مقیاس های خودکارآمدی موریس (SEQ-C)، پرسش نامه ی تاب آوری دی کارولی جان ساگون 2014، پرسشنامه ی نیازهای بنیادین روان شناختی (BSNQ)؛ گاردیا، دسی و رایان، (2000) استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها در مدل نشان داد، مسیرهای نیازهای بنیادین روان شناختی به خودکارآمدی در مهارت های زندگی و خودکارآمدی به تاب آوری در دوره نوجوانی معنادار بودند. همچنین، مسیر نیازهای بنیادین روان شناختی به صورت غیرمستقیم از طریق خودکارآمدی در مهارت های زندگی با تاب آوری معنادار است. با توجه به یافته های این تحقیق، می توان نتیجه گرفت که هر چه به اواخر نوجوانی نزدیک می شویم تأثیر نیازهای بنیادین روان شناختی بیشتر می شود و خودکارآمدی نقش واسطه ای خود را در دوره ی نوجوانی به خوبی اجرا می کند.
رابطه ی کنش وری ادراک شده خانواده و نظام ارزشی دانش آموزان در انتخاب رشته دوره متوسطه: نقش واسطه ای توانمندی من
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف تعیین رابطه ی کنش وری ادراک شده خانواده و نظام ارزشی دانش آموزان در انتخاب رشته دوره متوسطه با نقش واسطه ای توانمندی من انجام شد. مطالعه حاضر توصیفی-همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر مشغول به تحصیل در کلاس نُهم شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بود. تعداد 120 نفر از دانش آموزان دختر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه سنجش خانواده (اپشتاین و همکاران، 1983)، پرسشنامه توانمندی من (بشارت، 1386) و پرسشنامه نظام ارزشی (شوارتز، 2004) بود. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار)، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندمتغیره و مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. بر اساس نتایج این پژوهش، مدل پیشنهادی روابط علّی بین متغیرهای مذکور، از برازش قابل قبولی برخوردار بود. به طورکلی، در مدل پیشنهادی پژوهش، نتایج نشان دادند که کنش وری ادراک شده خانواده هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم از طریق توانمندی من در بین دانش آموزان با نظام ارزشی رابطه دارد. همچنین، نتایج نشان داد که بین کنش وری ادراک شده خانواده و توانمندی من در انتخاب رشته تحصیلی دوره متوسطه دانش آموزان رابطه وجود دارد (0/713=r و 0/05>P)؛ و رابطه بین نظام ارزشی دانش آموزان و توانمندی من در انتخاب رشته تحصیلی دوره متوسطه مثبت و معنادار بود (0/781=r و 0/05>P). با توجه به یافته های این پژوهش می توان دریافت که پیوستگی اعضای خانواده و توانمندی من باعث نظام ارزشی مناسب و سازگار با هنجارهای خانواده و اجتماع در دانش آموزان و انتخاب رشته آگاهانه تر و متناسب بااستعدادهای دانش آموزان خواهد شد.
اعتباریابی مقیاس کوتاه شده ی علائم اختلال شخصیت مرزی در جامعه ی ایرانی و کاربرد این پرسشنامه در تشخیص و شدت علائم اختلال شخصیت مرزی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تشخیص اختلال شخصیت مرزی و شدت علائم آن همواره یکی از مشکلات روانشناسان بالینی و روانپزشکان بوده که با توجه به شیوع و اقدامات درمانی برای مبتلایان به این اختلال معضل بزرگی است. هدف: هدف از پژوهش حاضر هنجاریابی و استاندارد سازی "مقیاس کوتاه شده ی علائم اختلال شخصیت مرزی" برای جامعه ی ایرانی به منظور استفاده تشخیصی برای شدت علائم اختلال شخصیت مرزی و تعیین پایایی و روایی آن بود. روش: روش شناسی پژوهش حاضر کمی بود که در قالب روش تحلیل عاملی انجام گرفت. جامعه آماری را ۲۱۴ نفر از دانشجویان سال تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ دانشگاه کردستان و ۲۵ نفر از بیماران دارای اختلال شخصیت مرزی بستری از آذر تا بهمن سال ۱۳۹۷ در بیمارستان روانی قدس، به روش نمونه گیری در دسترس تشکیل دادند، که به مقیاس کوتاه شده ی علائم اختلال شخصیت مرزی (بوهاس و همکاران، ۲۰۰۷) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با محاسبه آلفای کرونباخ و دو شیوه ی تحلیل عامل تأییدی و اکتشافی توسط spss نسخه ۲۴ انجام شد. یافته ها : در تحلیل عاملی اکتشافی سه عامل استخراج شد که در مجموع این سه عامل توانستند ۶۲٪ درصد از واریانس ۲۳ سؤال این پرسشنامه را تبیین کنند. همسانی درونی رده مقیاس ها نیز با آلفای کرونباخ ۰/۹۶ و با روش بازآزمون مقدار ۰/۷۳ به دست آمد که مطلوب است. ماتریس چرخش واریمکس نشان داد که همه ی سؤالات قابل استفاده هستند. نتیجه گیری: مقیاس کوتاه شده ی علائم اختلال شخصیت مرزی می تواند به عنوان یک ابزار معتبر در تحقیقات بالینی و غیر بالینی برای تشخیص و شدت علائم اختلال شخصیت مرزی در جامعه ی ایرانی مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه کنترل شده اثربخشی درمان حل مسأله خلاق و درمان شناختی رفتاری در افسردگی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم تابستان (تیر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
485-501
حوزه های تخصصی:
زمینه: هرچند مطالعات علت شناسی افسردگی نوجوانان بر دلایلی همچون تجربه وقایع منفی زندگی، مشکلات بین فردی ، کمبود مهارت های حل مسأله و کنار آمدن با چالش ها تأکید کرده اند، اما پیشینه درمان های بکاربسته در این حوزه به جای مجهز کردن آنان به مهارت های حل مسأله عمدتاً بر درمان های شناختی رفتاری با اصلاح باورهای ناکارآمد و منفی متمرکز بوده است. هدف: هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان حل مسأله خلاق و درمان شناختی رفتاری در افسردگی و خلق و احساس نوجوانان بود. روش: با استفاده از یک کارآزمایه کنترل شده تصادفی ( RCT ) از بین نوجوانان دختر مدارس متوسطه اول شهر تهران با روش تصادفی چندمرحله ای دو مدرسه انتخاب شدند و توسط پرسشنامه افسردگی بک (بک و همکاران، 1996) مورد ارزیابی قرار گرفتند و در مرحله بعد مجددا با پرسشنامه خلق و احساس (انگولد و همکاران، 2002) مورد ارزیابی قرار گرفتند و 96 نفر از آنها با افسردگی خفیف و متوسط شناسایی شدند و در سه گروه با شرایط مکانی و زمانی مشابه به صورت تصادفی گمارده شدند. نوجوانان گروه حل مسأله خلاق، در معرض تکنیک های حل مسأله خلاق با اقتباس از شکل گروهی پروتکل های آزبورن، 1956، 1975؛ اشتاین، 1975 و پارنز، 1979، در 12 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند، گروه دوم تکنیک های اصلاح شناختی رفتاری را با استفاده از شکل گروهی مونوز و میراندا (2000) در همان زمان مشابه دریافت کردند و گروه گواه هم دقیقاً در معرض همان مقدار زمان و جلسات با آزمایشگر اما بدون هیچگونه مداخله مرتبط با افسردگی قرار گرفتند. همه گروه ها مجددا پس از پایان مداخلات و همچنین بعد از دو ماه مورد ارزیابی قرارگرفتتد. نتایج با استفاده از روش تحلیل واریانس مختلط تحلیل شد. یافته ها : نتایج بهبود معناداری از تعامل بین درمان و زمان (0/05 > 0/001 P= ) در نمره افسردگی و خلق و احساسات در هر دو گروه آزمایشی در مقایسه با گروه گواه نشان داد. همچنین بین میانگین های افسردگی دو گروه آزمایشی درمان حل مسأله خلاق 7/37 با درمان شناختی رفتاری 10/78 تفاوت معناداری با برتری اولی مشاهده شد و این برتری را بعد از دوماه پیگیری هم حفظ کرد (0/05 > 0/001 P= ). نتیجه گیری: با ملاحظه علت شناسی افسردگی در نوجوانی درمان حل مسأله خلاق یک کارآمدی منطقی در این مطالعه نشان داد، تکرار در نمونه های بزرگتر قبل از اینکه در موقعیت های مشاوره و روانشناسی به کار برده شود مورد نیاز است.
تلفیق شبکه عصب مصنوعی و سیستم فازی لجیک: الگوریتمی برای شناسایی، طبقه بندی و مقایسه سطوح افسردگی ناشی از طلاق در زنان و مردان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم تابستان (تیر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
567-577
حوزه های تخصصی:
زمینه: افسردگی ناشی از طلاق در سالمندان یک پاسخ منفی روانشناختی است. شناسایی، طبقه بندی و مقایسه سطوح افسردگی ناشی از طلاق در سالمندان زن با مرد کمتر مورد توجه قرار گرفته است . هدف: هدف از پژوهش حاضر پردازش خودکار اطلاعات به منظور شناسایی، طبقه بندی و مقایسه سطوح افسردگی ناشی از طلاق در زنان با مردان سالمند بود. روش: مطالعه حاضر، کاربردی از نوع توصیفی - پیمایشی است. پژوهش در جامعه سالمندان متقاضی طلاق شهرستان گنبدکاووس انجام شد. قبل از طلاق، از جامعه تحقیق داده ها با استفاده از مقیاس افسردگی سالمندان جمع آوری گردید. 15 زوج نرمال و در دسترس و دارای شرایط لازم ورود به طرح، به عنوان نمونه وارد تحقیق شدند. چهارماه بعد از وقوع طلاق، با استفاده از مقیاس افسردگی سالمندان داده ها از زوجین نمونه جمع آوری شد و سپس به صورت تصادفی به دو گروه آموزش و آزمایش تقسیم شدند. از نرم افزار MATLABR 2016b برای پیاده سازی شبکه عصب مصنوعی با رویکرد فازی لجیک استفاده شد. بطور جداگانه برای زنان و مردان سالمند، سیستم ANFIS آموزش و سپس آزمایش شد. عملکرد سیستم با استفاده از منحنی ROC تعیین شد. سطح غالب افسردگی بعد از طلاق در زنان با مردان سالمند مقایسه توصیفی گردید. یافته ها: ارزیابی منحنی ROC با TPR بالاتر از 94/66% و FPR بالاتر از 94/31% و AUC بالاتر از 0/84 (0/000 P= ) نشان از دقت بالای مدل داشت. به علاوه، بعد از طلاق مردان با شدت بیشتر نسبت به زنان در معرض افسردگی بودند. نتیجه گیری: طی برنامه مراقبت های اولیه، ضمن استفاده از سیستم طراحی شده به عنوان یک ابزار غربالگری برای شناسایی زود هنگام اختلالات روانشناختی در سالمندان برای بالا بردن دقت تشخیص متخصص، امکان درمان متناسب و به هنگام برای سالمندان مرد و زن افسرده نیز فراهم خواهد شد.
اثربخشی برنامه آموزشی توانمندسازی روانی بر افزایش سرمایه روانشناختی و بهزیستی عاطفی مرتبط با شغل معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم تابستان (تیر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
579-596
حوزه های تخصصی:
زمینه: نتایج مطالعات اخیر بر روند فزآینده تمایل معلمان به کناره گیری زود هنگام از حرفه خود و یا توجه کمتر به حفظ سبک زندگی شغلی سالم اشاره دارد، این امر ضرورت توسعه مداخلات روانی - آموزشی با هدف تقویت سرمایه روانشناختی در معلمان را پررنگ می سازد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزشی توانمندسازی روانی بر افزایش سرمایه روانشناختی و بهزیستی عاطفی مرتبط با شغل گروهی از معلمان زن انجام شد. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه غیرمعادل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی معلمان زن مقطع متوسطه اول و دومِ منطقه 4 آموزش و پرورش شهر تهران در نیمسال اول سال تحصیلی 99-98 بودند. از این میان،60 معلم زن در 2 گروه آزمایش (30 نفر) و گواه (30 نفر) که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند، قبل و بعد از آموزش به پرسشنامه سرمایه روانشناختی (لوتانز، آولیو، آوی و نورمن، 2007) و مقیاس بهزیستی عاطفی مرتبط با شغل (وتکاتویک، فاکس، اسپکتور وکیلووای، 2000) پاسخ دادند. بسته آموزش توانمندسازی روانی معلمان (بوام و همکاران، 2018) در 10 جلسه و هر جلسه 2 ساعت، به شیوه گروهی برای گروه آزمایش اجرا شد و برای تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس مختلط ساده استفاده گردید.. یافته ها: نتایج نشان داد که در کوتاه مدت و بلندمدت، بسته آموزشی توانمندسازی روانی معلم در افزایش سرمایه روانشناختی، بُعد مثبت بهزیستی عاطفی مرتبط با شغل و در مقابل کاهش هیجانات منفی معلم، وجه منفی بهزیستی عاطفی مرتبط با شغل به طور تجربی، اثرگذار بود (0/001 P< ). نتیجه گیری: در مجموع، نتایج مطالعه حاضر نشان داد که تحقق دغدغه توانمندسازی روانی معلمان و تأمین پیشنیاز های لازم جهت تحول و بالندگی حرفه ای در آنها بر ارتقای سرمایه روانی معلمان، تقویت منابع مقابله ای و بهبود پرطاقتی روانی در آنها مبتنی است.
اثربخشی آموزش خودمتمایزسازی در بهبود فرآیند و محتوای خانواده در زوج های متقاضی طلاق توافقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۷۷
61-88
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش خودمتمایزسازی در بهبود فرآیند و محتوای خانواده در زوج های متقاضی طلاق توافقی انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و یک پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری زوج های ارجاعی متقاضی طلاق توافقی در سال 1396، به مرکز مشاوره بهروان در قزوین بودند. 10 زوج (20 نفر) به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به روش تصادفی در گروه های 10 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های فرآیند و محتوای خانواده سامانی (2008) بودند. برنامه خودمتمایزسازی امامی ریزی و برون (1395) در 10جلسه زوج درمانی 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا و تغییرات فرآیند و محتوای خانواده در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اندازه گیری و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش خودمتمایزسازی بر بهبود فرآیند خانواده (14/21= F ، 01/0 > P ) و محتوای خانواده (32/23= F ، 01/0 > P ) تاثیر معناداری داشته و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار مانده است و 4 زوج از ادامه طلاق منصرف شدند (01/0-= t ، 01/0 < P ). نتیجه گیری: برنامه آموزش خودمتمایزسازی توانمندی زوج ها از طریق ایجاد تعادل بین عقل و احساسات و تمایز خویشتن از خانواده اصلی، بر کارکردهای فرآیند و محتوای خانواده تاثیر می گذارد. بنابراین از این روش روانی- آموزشی کارآمد می توان برای بهبود فرآیند و محتوای خانواده زوج های متقاضی طلاق توافقی و پیشگیری از طلاق استفاده کرد. واژه های کلیدی: خودمتمایزسازی، فرآیند خانواده، محتوای خانواده، طلاق توافقی
تدوین مدل سرزندگی تحصیلی بر اساس ارتباط با مدرسه، جو عاطفی خانواده، انگیزش، خودکارآمدی و درگیری تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۷۷
225-256
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تدوین مدل سرزندگی تحصیلی بر اساس ارتباط با مدرسه، جو عاطفی خانواده، انگیزش، خودکارآمدی و درگیری تحصیلی دانش آموزان بود. از نظر روش پژوهش، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پایه های اول و دوم مقطع متوسطه دوم شهر اصفهان در سال 1398-1397 بودند. که از میان آنها به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، نمونه ای به تعداد 375 نفر انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده های موردنیاز تحقیق از ابزار پرسشنامه استفاده شد که شامل مقیاس های سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده وحسینی چاری (2013)، ارتباط با مدرسه پناغی و همکاران (1390)، جو عاطفی خانواده رضویه وسامانی (1379)، خودکارآمدی تحصیلی پاتریک، هیکس و رایان (۱۹۹۷)، مقیاس درگیری تحصیلی ریو (2013) و مقیاس انگیزش تحصیلی هارتر (1981) بود. نتایج به دست آمده نشان داد در سطح اطمینان 95 درصد تاثیر مستقیم ارتباط با مدرسه بر سرزندگی تحصیلی با ضریب تاثیر 207/0 تایید شد. همچنین درگیری تحصیلی دارای تاثیر بر سرزندگی تحصیلی با ضریب تاثیر 356/0 و خودکارآمدی دارای تاثیر بر سرزندگی تحصیلی با ضریب تاثیر 202/0 است. یافته ها نشان داد که اثرغیرمستقیم ارتباط با مدرسه بر سرزندگی تحصیلی با میانجی گری درگیری تحصیلی تایید می شود که شدت اثر غیر مستقیم برابر با 206/0 است، اثر غیرمستقیم جوعاطفی خانواده بر سرزندگی تحصیلی با میانجی گری درگیری تحصیلی نیز تایید می شود که شدت اثر غیر مستقیم برابر با 055/0 است، همچنین اثر غیرمستقیم انگیزش تحصیلی بر سرزندگی تحصیلی با میانجی گری خودکارآمدی تایید می شود که شدت اثر غیرمستقیم برابر با 084/0 است (05/0 > p ).
تعاملات انسانی مؤثر بر آماده سازی روانی خلبانان خطوط هوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۷۷
257-282
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تعاملات انسانی مؤثر بر آماده سازی روانی خلبانان خطوط هوایی بود . روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و به روش تحلیل مضمون انجام شد. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش، خلبانان یک شرکت هواپیمایی در شهر تهران در سال 1398 بودند. به منظور جمع آوری اطلاعات و داده های لازم، پس از گزینش خلبانان براساس ملاک های نمونه گیری هدفمند، مصاحبه نیمه ساختاریافته با هر خلبان اجرا شد و این روند تا رسیدن به اشباع نظری در پاسخ به سوالات مصاحبه ادامه یافت. در این پژوهش مجموعا با 10 خلبان مصاحبه انجام شد سپس داده های بدست آمده، طبقه بندی و کدگذاری شدند. یافته ها: تحلیل یافته های موجود به شناسائی تعاملات انسانی مؤثر بر آماده سازی روانی خلبانان در قالب تعاملات میان گروه پروازی، تعاملات میان گروه های مرتبط با بحث پرواز و تعاملات خارج از محیط کاری منجر شد. تعاملات میان گروه پروازی به صورت تعاملات میان خلبانان و سایر گروه پروازی و مباحثی همچون احترام به جایگاه شغلی استخراج شدند. تعاملات میان گروه های مرتبط با بحث پرواز، تعاملاتی بین بخشی بوده و در قالب مناسبات میان خلبانان با مراقبت پرواز و سایر بخش های غیرپروازی شناسائی شدند. نهایتا غالب تعاملات خارج از محیط کاری، مرتبط با مباحث خانوادگی خلبانان بدست آمدند. نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که تعاملات نامطلوب فراوانی در حوزه های مختلف شغلی و خانوادگی خلبانان وجود دارند که منجر به ناآمادگی روانی آنها می شوند. این امر لزوم بهبود کیفیت آموزش حین خدمت خلبانان در رابطه با مواردی همچون تعاملات میان گروه پروازی و تعاملات میان خلبانان و خانواده آنها را نشان می دهد.
رسیدگی به دعوای ورشکستگی از نگاه قانون آیین دادرسی مدنی ایران و افغانستان
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶
249 - 239
حوزه های تخصصی:
ورشکستگی وضعیت بازرگان یا شرکت تجاری است که توانایی پرداخت دیون خود را از دست می دهد. در نظام حقوقی جمهوری اسلامی افغانستان، برای بیان وضعیت ورشکستگی تجار و شرکت های تجاری، اصطلاح «افلاس» به کار رفته است که از لحاظ مفهوم، شرایط و آثار، معادل ورشکستگی بیان شده است. آیین دادرسی مدنی که، مجموعه از مقررات و تشریفاتی است که باید از سوی اصحاب دعوی در مقام مراجعه به محاکم حقوقی برای دادخواهی و نیز از سوی محاکم حقوقی در مقام رسیدگی به دعوی و صدور رأی و اجرای آن، باید رعایت شود. بنابراین، یکی از موضوعات مهم که در آیین دادرسی مطرح است این است که چه شخصی حق دارد رسیدگی به امری را از دادگاه تقاضا نماید و اصطلاحا ذینفع دعوی کیست. و دیگر اینکه مرجع صالح کدام است یعنی کدام دادگاه صلاحیت رسیدگی به دعوای مطروحه را دارد و ابلاغ حکم و اقدامات تامینی و اجرای حکم اموری است که در دادرسی مدنی مطرح است مشابه همین مسئله در ورشکستگی نیز قابل طرح و حایز اهمیت است اینکه چه شخص یا اشخاص حق دارند که بحران ورشکستگی را در خواست و اعلام نمایند.و کدام دادگاه صلاحیت رسیدگی به امر ورشکستگی را دارد. اگرچه در خود قانون تجارت، تشریفات خاصی در امر ورشکستگی پیش بینی نشده است ولی طبق قانون آ. د. م می گوید هر تقاضایی باید به موجب دادخواست باشد، و بلکه شروع هر دعوی را با تقدیم دادخواست دانسته است، بنابراین، روند رسیدگی به امر ورشکستگی نیز این قاعده مستثنی نخواهد بود. و مطلب اصلی در بحث حاضر این است که چه اشخاص می توانند ذینفع بحساب آیند و می توانند تقاضای حکم ورشکستگی را داشته باشند که در مقاله حاضر این مهم به بحث گرفته می شود.
نقش اجتناب تجربی، دشواری تنظیم هیجان و نگرانی از تصویر بدنی در پیش بینی احتمال خودکشی دختران نوجوان
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خودکشی یکی از معضلات بهداشت روانی و سومین علت مرگ و میر در بین نوجوانان است. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش اجتناب تجربی، دشواری تنظیم هیجان و نگرانی از تصویر بدنی در پیش بینی احتمال خودکشی در دختران نوجوان بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل تمامی دختران نوجوان شهر کرمانشاه در سال ۱۳۹۸ بود که به روش نمونه گیری در دسترس و با استناد به جدول مورگان تعداد ۳۵۰ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خودکشی در نوجوانان، پرسشنامه اجتناب تجربی بوند و همکاران، مقیاس دشواری تنظیم هیجان گراتز و رومئر و پرسشنامه نگرانی از تصویر بدنی لیلتون بود که همه پرسشنامه ها دارای اعتبار و پایایی بوده اند. به منظور تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش هم زمان استفاده شد که نهایتاً داده ها به وسیله نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که اجتناب تجربی، مؤلفه های دشواری تنظیم هیجان (بجز فقدان آگاهی هیجانی)، نگرانی از تصویر بدنی بر احتمال خودکشی تأثیر معناداری دارند (۰/۰۰۱< P ). همچنین نتایج تحلیل بیانگر آن بود که متغیرهای پیش بین با هم دقیقاً می توانند ۲۷/۷ درصد احتمال خودکشی را تبیین کنند. نتیجه گیری: احتمال خودکشی در دختران نوجوان، توسط متغیرهای اجتناب تجربی، دشواری تنظیم هیجان و نگرانی از تصویر بدنی قابل پیش بینی است، بنابراین پیشنهاد می شود که روانشناسان و مشاوران جهت کاهش احتمال خودکشی نوجوانان نقش اجتناب تجربی، دشواری تنظیم هیجان و نگرانی از تصویر بدنی را مورد توجه قرار دهند.
خودپنداره و تنظیم فاصله بینافردی در روابط نزدیک: مطالعه ای با آزمون فاصله بینافردی مطبوع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
225 - 207
حوزه های تخصصی:
هدف: تنظیم فاصله بینافردی در برهم کنش های اجتماعی یک مؤلفه اساسی در کیفیت روابط نزدیک انسان ها است. این فاصله در وضعیت های روان شناختی و افراد مختلف به شیوه های متفاوتی تنظیم می گردد. هدف از مطالعه حاضر بررسی فاصله بینافردی مطبوع در افراد واجد خودپنداره مثبت و منفی بود. روش: در این مطالعه 47 دانشجوی واجد خودپنداره مثبت با 47 دانشجوی واجد خودپنداره منفی در انتخاب فاصله بینافردی مطبوع هنگام مواجهه با شخصیت های مادر، شریک عاطفی، دوست صمیمی، تصویر خود در کودکی، تصویر خود در زمان حال، فروشنده، و دزد مورد مقایسه قرار گرفتند. کلیه شرکت کنندگان به نسخه اصلاح شده و کامپیوتری آزمون فاصله بینافردی مطبوع در دو حالت منفعل (وقتی دیگران به آن ها نزدیک می شوند) و فعال (وقتی خودشان به دیگری نزدیک می شوند) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه های مکرر نشان داد که گروه واجد خودپنداره منفی به طور معناداری فاصله بینافردی بزرگ تری را در قیاس با گروه واجد خودپنداره مثبت حین مواجهه با تمامی شخصیت ها (به جز فروشنده و دزد) انتخاب کردند. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه ضمن تأکید بر نقش از خودبیگانگی در تنظیم فاصله بینافردی با دیگران، در چهارچوب نظریه های روابط موضوعی و دلبستگی مورد بحث قرار گرفت.
اثربخشی آموزش خودکنترلی هیجانی بر مدیریت تعارضات بین فردی و راهبردهای مسئله گشایی در میان زنان دارای مشکلات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
271 - 249
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی خودکنترلی هیجانی بر مدیریت تعارضات بین فردی و راهبردهای مسئله گشایی زنان دارای مشکلات زناشویی بود. روش : پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش را 300 نفر از مادران دانش آموزان ناحیه 1 شهر قزوین تشکیل دادند که 34 نفر باتوجه به کسب نمره بالا در پرسشنامه تعارض زناشویی (MCQ) و نمره پایین در مقیاس خودکنترلی هیجانی به عنوان نمونه انتخاب و بر اساس متغیرهای جمعیت شناختی همگن و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (17n=) وکنترل (17n=) قرارگرفتند. گروه آزمایش بر اساس پروتکل تنظیم هیجان گروس در8 جلسه 75 دقیقه ای تحت آموزش خودکنترلی هیجانی قرارگرفت و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. داده ها از طریق پرسشنامه های سبک های مدیریت تعارضات بین فردی (ROCI- II)و راهبردهای مسئله گشایی (PSS) جمع آوری و با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندگانه (MANCOVA) تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که با کنترل نمرات پیش آزمون، تفاوت گروه های آزمایش وکنترل در پس آزمون سبک های حل تعارض به غیر از سبک حل تعارض ملزم شده درسطح (05/0p <) و درسبک های حل مسئله درسطح (01/0p <) معنادار بود. نتایج مربوط به تأثیر خودکنترلی هیجانی بر سبک های حل تعارض و شیوه های حل مسئله در بررسی های مربوط به پیگیری همچنان برقرار بود. نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش خودکنترلی هیجانی بر استفاده از روش های کارآمدتر مدیریت تعارض تأثیرگذار است و همچنین منجر به استفاده از سبک حل مسئله سازنده در مواجه با تعارضات می شود.
بررسی اثربخشی درمان صمیمیت از درون به برون (IFIO) در بهبود ارتباط ایمن زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
317 - 297
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی اثربخشی درمان صمیمیت از درون به برون (IFIO) در بهبود ارتباط ایمن زوجین در زوج های مراجعه کننده شهرستان دزفول بود. روش : در این پژوهش از طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهم زمان استفاده شد. جامعه پژوهش شامل کلیه زوج های مراجعه کننده به کلینیک های روان شناختی شهرستان دزفول در سال 1399 بود. نمونه پژوهش شامل 4 زوج (8 نفر) از افراد مراجعه کننده این کلینیک ها بودند که با توجه به نمره پرسشنامه ارتباط ایمن (BARE) جزء زوج های با ارتباط ناایمن قرار می گرفتند. پروتکل درمان صمیمیت از درون به برون (IFIO) در سه مرحله خط پایه، مداخله 8 جلسه ای و 3 پیگیری 1 ماهه اجرا گردید و آزمودنی ها قبل از درمان، میانه درمان، پایان درمان و هر ماه پس از پایان درمان به مدت 3 ماه به پرسشنامه ارتباط ایمن (BARE) و پرسشنامه امنیت صمیمانه (ISQ) پاسخ دادند. یافته ها : نتایج حاصل از داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا (RCI) و فرمول درصد بهبودی نشان داد که: درمان صمیمیت از درون به برون (IFIO) در افزایش ارتباط ایمن و امنیت هیجانی و خود بودن زوج ها تأثیر معنادار داشته است و زوجین در پیگیری سه ماهه توانستند اثرات درمانی را حفظ کنند. نتیجه گیری : براساس داده ها می توان نتیجه گرفت که درمان صمیمیت از درون به برون (IFIO) در افزایش ارتباط ایمن و امنیت هیجانی و خود بودن زوج ها مؤثر بوده است و ارتباط ایمن زوج ها را ارتقا می دهد.