فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۹۴۱ تا ۳٬۹۶۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
197 - 207
حوزه های تخصصی:
ترومای کودکی منجر به پیامدهای منفی برای سلامت روان مانند اختلالات اضطرابی می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای همجوشی شناختی و اجتناب تجربه ای در رابطه بین ترومای کودکی و اضطراب اجتماعی بود. روش پژوهش همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود و جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه بو علی سینا همدان سال تحصیلی 99-98 بود. با توجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده در پژوهش تعداد 350 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ترومای کودکی، مقیاس اجتناب تجربه ای مختصر، مقیاس همجوشی شناختی، مقیاس اضطراب اجتماعی لایبوویتز بود. داده ها با روش معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. بر اساس یافته های پژوهش بین ترومای کودکی، همجوشی شناختی، اجتناب تجربه ای و اضطراب اجتماعی رابطه معناداری وجود داشت (p<0/01). با توجه به مقادیر شاخص های برازش از قبیل RMSEA، CFI، IFI، SRMR و... مدل مفهومی پیشنهادی برازش یافت. همچنین نقش واسطه ای همجوشی شناختی و اجتناب تجربه ای مورد تأیید قرار گرفت. بنابراین اجتناب تجربه ای و همجوشی شناختی می توانند راههای ویژه ای برای اثرگذاری تروما بر اضطراب باشند.
ارایه مدل ساختاری پیش بینی کیفیت زندگی حرفه ای بر اساس جو سازمانی با میانجیگری راهبردهای مقابله با استرس در کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
209 - 217
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی کیفیت زندگی حرفه ای بر اساس جو سازمانی با میانجیگری راهبردهای مقابله با استرس در کارکنان سازمان تامین اجتماعی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان شعبات اداره کل سازمان تامین اجتماعی استان تهران در سال 1400 بودند که در استخدام سازمان تامین اجتماعی می باشند و بر اساس فرمول تابانیک فیدلر تعداد 184 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل؛ پرسشنامه کیفیت زندگی حرفه ای قاسم زاده (۱۳۸۴)، پرسشنامه جو سازمانی هوی، تراتر و کوت کمپ(1991) و پرسشنامه راهبردهای مقابله لازاروس فولکمن(1974) بود. جهت تحلیل داده ها از آزمون آماری مدل معادلات ساختاری و تحلیل مسیر استفاده گردید. یافته ها نشان داد که ضریب مسیر غیرمستقیم بین جو سازمانی و کیفیت زندگی حرفه ای مثبت و در سطح معناداری 01/0 معنادار است(01/0>p، 268/0=β). راهبرد مسئله محور مقابله با استرس به طور مثبت رابطه بین جو سازمانی و کیفیت زندگی حرفه ای را میانجیگری می کند و راهبرد هیجان محور م به طور منفی رابطه بین جو سازمانی و کیفیت زندگی حرفه ای را میانجیگری می کند و با همراهی راهبردهای مقابله با استرس در رابطه بین جو سازمانی و کیفیت زندگی حرفه ای در کارکنان تامین اجتماعی، افزایش نشان داد. همچنین مدل مفهومی برازش مطلوب دارد. می توان نتیجه گیری کرد که اثر متقابل جو سازمانی و کیفیت زندگی حرفه ای با راهبردهای مقابله با استرس قابل توجیه است و جو سازمانی مطلوب با اضافه شدن عامل راهبرد مسئله محور ، منجر به کیفیت زندگی حرفه ای بهتر در کارکنان شد.
اثربخشی طرحواره درمانی بر خودانتقادی و خودتنظیمی هیجانی زنان افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
219 - 227
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی طرحواره درمانی بر خودانتقادی و خودتنظیمی هیجانی زنان افسرده بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر زنان افسرده در سال 1399 در شهر تهران بودند که به یکی از سه مرکز مشاوره و خدمات روان شناختی در زمستان مراجعه کرده بودند که از میان آن ها تعداد 30 نفر با توجه به مصاحبه ساختار یافته بر مبنای راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی و نمره های بالای 11 در آزمون افسردگی بک به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس افسردگی بک (2001)، مقیاس خودانتقادی تامپسون و زاروف (2004) و پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی بوفارد (1998) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره با نرم افزار SPSS.21 انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که طرحواره درمانی بر خودانتقادی و خودتنظیمی هیجانی در زنان دارای اختلال افسرده تأثیر دارد و خودانتقادی را به طور معناداری کاهش داده و خودتنظیمی هیجانی را افزایش می دهد. بنابراین توجه به طرحواره درمانی نقش مهمی در کاهش خودانتقادی و بهبود خودتنظیمی هیجانی زنان دارای اختلال افسرده دارد.
تاثیر راهبردهای شناختی بر عملکرد خواندن دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
79 - 91
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تأثیر راهبردهای شناختی بر عملکرد خواندن دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری ویژه بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون–پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری ویژه شهرستان اهر بودند که به مرکز اختلال یادگیری در سال تحصیلی 1400-1399 مراجعه کرده بودند، که تعداد 20 نفر از آنها بصورت تصادفی انتخاب شدند و به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم گردیدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل، آزمون خواندن و نارساخوانی حسینی و همکاران و بسته آموزشی دن راهبردهای شناختی بودند. نتایج تحلیل آماری کواریانس داده ها نشان داد که میانگین نمرات پس آزمون در آزمون خواندن و هم آزمون درک مطلب دو گروه با یکدیگر تفاوت معنی دار داشت. میانگین پس آزمون گروه آزمایش، نسبت به گروه کنترل ارتقاء یافت. بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش راهبردهای شناختی بر خواندن و درک مطلب کودکان دارای اختلال یادگیری ویژه تاثیر مثبت و معناداری دارد. طراحی واجرای برنامه های راهبردی شناختی برای سایر دانش آموزان دارای نارسایی های عصب تحولی و همچنین برگزاری دوره های آموزشی ضمن خدمت راهبرد های شناختی برای معلمان پیشنهاد می شود.
اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر اضطراب، نشخوار فکری و سلامت روان در فرزندان شاهد و ایثارگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
105 - 118
حوزه های تخصصی:
یکی از عناصر مهم برای هر فرد، سلامت روان اوست. جوانانی که از اضطراب و نشخوار فکری کمتر برخوردار باشند، سلامت روان بیشتری خواهند داشت. لذا هدف این پژوهش تعیین میزان اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر اضطراب، نشخوار فکری و سلامت روان در فرزندان شاهد و ایثارگر بود. مطالعه حاضر، پژوهشی نیمه تجربی با گروه مداخله و کنترل شده است. جامعه آماری پژوهش کلیه فرزندان شاهد و ایثارگران شهر مشهد مقدس بود، که به شیوه هدفمند، در هرگروه تعداد 9 مراجع انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه سلامت روان، سبک پاسخ دهی نشخوارفکری و اضطراب همیلتون بود. پس ازاتمام درمان پس آزمون و پیگیری بعدازسه ماه به عمل آمد. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که درمان فراتشخیصی یکپارچه براضطراب، نشخوار فکری و سلامت روان تاثیر معنادار دارد. درمان فراتشخیصی یکپارچه منجر به کاهش اضطراب و نشخوارفکری و بهبود وضعیت سلامت روان فرزندان جانباز و شاهد شده است. پیشنهاد می شود با به کارگیری این متغیرها از سوی مراکز درمانی، سایر ارگان ها و سازمان های مرتبط بتوان درراستای بهبود وضعیت سلامت روان افراد خصوصا خانواده های ایثارگر گامی مؤثر برداشت.
مقایسه اثربخشی برنامه توانبخشی شناختی پارس و پریسا بر کنترل بازداری دانش آموزان دارای نقص توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
119 - 132
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی برنامه توانبخشی شناختی پریسا و پارس بر کنترل بازداری دانش آموز دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و دوره پی گیری 45 روزه بود. تعداد 33 دانش آموز پسر 9 تا 12 ساله مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در سه گروه 11 نفری همتا (دو آزمایشی، یکی کنترل) جایگزین شدند. در هر گروه آزمایشی یکی از برنامه های توانبخشی شناختی پریسا و یا پارس در 14 جلسه 45 دقیقه ای اجرا شد و گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. داده ها برای متغیر کنترل بازداری، توسط آزمون های استروپ و برو- نرو در سه مرحله جمع آوری شدند. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیره، تک متغیره و آزمون تعقیبی بونفرونی داده ها نشان داد که هر دو برنامه در بهبود کنترل بازداری و اکثر مولفه های آن اثربخش بودند. نتایج آزمون پی گیری نشان داد که در بیشتر متغیرها، اثربخشی برنامه های توانبخشی ثبات داشت. لذا با توجه به نتایج پیشنهاد می شود از دو برنامه با توجه به امکانات رایانه و اینترنت در بهبود کنترل بازداری استفاده شود.
ساخت پرسشنامه اولیه موفقیت امام جماعت براساس منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ساخت پرسشنامه اولیه موفقیت امام جماعت مسجد براساس منابع اسلامی انجام شد. بر این اساس روش پژوهش، روش تحلیل محتوا و روش پیماشی بود که پنجاه نفر از ائمه جماعت موفق به صورت تصادفی با روش خوشه ای انتخاب شدند. برای بررسی روایی محتوا، مؤلفه ها و گویه های پرسشنامه از نظر شش نفر از کارشناسان متخصص در نماز و تبلیغ و کارشناسان روان شناسی استفاد شد که محاسبه ضریب کندال نشان دهنده میزان توافق کارشناسان خبره در مورد موافقت گویه ها با مستندات اسلامی و نحوه دلالت آنهاست. جهت محاسبه روایی این پرسشنامه، همبستگی هر گویه با نمره کل محاسبه و گویه هایی تأیید شد که همبستگی بالایی 3/0 با نمره کل دارند؛ همچنین برای بررسی اعتبار پرسشنامه، ضریب آلفای کرونباخ 83/0 و همبستگی بین دونیمه پرسشنامه محاسبه شد که نتایج نشان دهنده اعتبار بالای پرسشنامه می باشند.
مقایسه اثربخشی آموزش فرا هیجانی والد محور و بازی درمانی خانواده محور بر کاهش رفتارهای مخل کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
239 - 247
حوزه های تخصصی:
مشکلات هیجانی و رفتاری معمولا از دوره پیش از دبستان شروع می شوند و آموزش فراهیجانی والد محور و بازی درمانی خانواده محور مداخلاتی هستند که می توانند در این زمینه موثر باشند. هدف پژوهش حاضر مقایسه آموزش فراهیجانی والد محور و بازی درمانی خانواده محور بر رفتارهای مخل کودکان پیش دبستانی بود. این پژوهش از نوع کاربردی و روش آن نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کودکان پیش دبستانی شهر تهران در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بود که با روش نمونه گیری هدفمند 45 نفر از آنان انتخاب و به روش تصادفی ساده در سه گروه مساوی آزمایش و گواه قرار گرفتند. والدین گروه آزمایش اول تحت آموزش فراهیجانی والد محور و والدین گروه آزمایش دوم تحت بازی درمانی خانواده محور قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج نشان دهنده این بود که آموزش فراهیجانی والد محور و بازی درمانی خانواده محور بر کاهش رفتارهای مخل کودکان در مرحله پس آزمون و پیگیری اثر معنادار داشته اند (۰۰1/۰>P). اما تفاوت معناداری بین اثربخشی دو گروه وجود نداشته است (05/۰<P). آموزش فراهیجانی والد محور و بازی درمانی خانواده محور می توانند به عنوان یک مداخله موثر در کاهش رفتارهای مخل کودکان مورد استفاده قرار گیرند. واژه های کلیدی: آموزش فراهیجانی والد محور، بازی درمانی خانواده محور، رفتارهای مخل، کودکان پیش دبستانی
اثربخشی آموزش ذهن شفقت ورز بر بهزیستی روانشناختی و تحمل پریشانی زنان درگیر تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
259 - 268
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش ذهن شفقت ورز بر بهزیستی روانشناختی و تحمل پریشانی زنان درگیر تعارض زناشویی بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان درگیر تعارض زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان بودند. نمونه آماری شامل24 نفر از زنان که به شیوه نمونه گیری هدفمند و با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 12 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. قبل از شروع آموزش، هر دو گروه به وسیله آزمون های تعارض زناشویی براتی و ثنایی، بهزیستی روانشناختی ریف و کیز و تحمل پریشانی سیمونز و گاهر تحت پیش آزمون قرار گرفتند. جلسات آموزش برای گروه آزمایش به صورت یک بار در هفته (۹۰ دقیقه) و به مدت هشت جلسه برگزار شد. پس از پایان جلسات از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره انجام شد. نتایج نشان داد که آموزش ذهن شفقت ورز بر افزایش بهزیستی روانشناختی (مولفه های روابط مثبت با دیگران، خودمختاری و تسلط بر محیط) و تحمل پریشانی (مولفه های تحمل و جذب) اثرگذاری معناداری داشته است(05/0p<). به طور کلی آموزش ذهن شفقت ورز می تواند باعث افزایش بهزیستی روانشناختی و تحمل پریشانی زنان درگیر تعارض زناشویی شود.
مقایسه اثربخشی آموزش واقعیت درمانی و مثبت اندیشی بر خودناتوان سازی و جهت گیری منفی به مشکل، با نقش تعدیل کننده جنسیت در نابینایان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
287 - 296
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش واقعیت درمانی و مثبت اندیشی بر خودناتوان سازی و جهت گیری منفی به مشکل، با نقش تعدیل کننده جنسیت در دانش آموزان نابینای مقطع متوسطه دوم در شهر اردبیل بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری متشکل از دانش آموزان دختر و پسر نابینای مقطع متوسطه دوم شهر اردبیل (سال تحصیلی ۱۳۹۹) بود. ۶۶ نفر داوطلب بصورت هدفمند و به روش نمونه گیری تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه ۲۲ نفر) انتخاب شدند، آموزش مداخله ای برای گروه واقعیت درمانی ۱۰ جلسه و مثبت اندیشی ۸ جلسه در نظر گرفته شد. نابینایی مطلق و تحصیل در مقطع متوسطه دوم به عنوان ملاک ورودی و تحت نظر روانپزشک نبودن، عدم مصرف دارو و عدم حضور در بیش از 3 جلسه، به عنوان ملاک های خروجی در نظر گرفته شد. داده ها با پرسشنامه خودناتوان سازی، و جهت گیری منفی به مشکل جمع آوری شدند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کووارایانس چند متغیره و آزمون تعقیبی بنفرونی بوسیله نرم افزار 21 spssاستفاده شد. یافته ها بیانگر آن بود که مداخله درمانی مثبت اندیشی و واقعیت درمانی موجب ظهور تفاوت بین دوگروه آزمایش و گروه گواه با نقش تعدیل کننده جنسیت در خودناتوان سازی و جهت گیری منفی به مشکل بود، که البته در دوره پیگیری نیز ماندگار بود (05/0 P<). می توان نتیجه گرفت که آموزش واقعیت درمانی و مثبت اندیشی در بهبود وضعیت گروه آزمایش در حوزه خودناتوان سازی و جهت گیری منفی به مشکل موثر بوده، لذا بکارگیری آن در دانش آموزان نابینا مورد تاکید قرار دارد.
مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی و تنظیم هیجان زنان قربانی خشونت خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
297 - 308
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی و تنظیم هیجان زنان قربانی خشونت خانگی شهر کرمانشاه بود. طرح تحقیق این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به شیوه پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری را زنان قربانی خشونت خانگی شهر کرمانشاه که در نیمه اول سال 1400 به مراکز مشاوره مراجعه کرده بودند، تشکیل داده است. از بین آنان که بصورت داوطلبانه و از طریق فراخوان جهت شرکت در این دوره ثبت نام کرده بودند 45 نفر به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل بر اساس معیار ورود و خروج پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه ی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان بود. مداخلات دو گروه به صورت گروهی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای و دو بار در هفته اجرا شد. داده ها با نرم افزار SPSS-26 و آزمون های آماری تحلیل کواریانس تک متغیری و آزمون تعقیبی بنفرونی با مقدار احتمال 05/0 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری بر کیفیت زندگی و تنظیم هیجان زنان قربانی خشونت خانگی اثربخش بوده اند (05/0P<). همچنین تفاوت معناداری بین دو درمان مشاهده نشد (1=P). با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت از این روش های درمانی می تواند در در محیط های مشاوره و روان درمانی خانواده استفاده کرد.
مقایسه مولفه N170 در شناسایی هیجان چهره در بزرگسالان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه (ADHD) و بزرگسالان بدون اختلال بیش فعالی/ نقص توجه (ADHD) با استفاده از روش ثبت پتانسیل های وابسته به رخداد (ERP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افراد مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی (ADHD) دارای اختلالاتی در روابط عاطفی هستند که می تواند ناشی از مشکلات در پردازش هیجانی باشد. مطالعه حاضر به بررسی همبستگی های عصبی مراحل اولیه پردازش چهره عاطفی در بزرگسالان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه با بزرگسالان بدون اختلال بیش فعالی/ نقص توجه با استفاده از روش پتانسیل وابسته به رویداد(ERP) در مولفه N170 هنگام مشاهده چهره های دارای هیجانات مختلف پرداخته است. روش ها: در مجموع 12 بزرگسال(6 مرد و 6 زن) دارای اختلال بیش فعالی/ نقص توجه با 12 بزرگسال(6 مرد و 6 زن) بدون اختلال بیش فعالی/ نقص توجه بین 20 الی 42 سال مقایسه شدند. شرکت کنندگان در حالی که فعالیت های مغزشان با استفاده از روش پتانسیل وابسته به رویداد ثبت می شد، چهره های دارای هیجانات مختلف را شناسایی می کردند. یافته ها: نتایج نشان داد که مولفه N170 در ناحیه P8 برای چهره خنثی در زنان دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی و در ناحیه O1 در مردان دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی نسبت به بزرگسالان بدون اختلال دارای تفاوت معنی دار است. (P<0.05). نتیجه گیری: مطالعه حاضر از این تصور حمایت می کند که افراد مبتلا به ADHD در مراحل اولیه پردازش چهره و هیجان چهره با افراد بدون اختلال متفاوت هستند که می تواند در تعبیر چهره و هیجان آن تاثیرگذار باشد.
مقایسه اثربخشی نوروفیدبک و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سازگاری اجتماعی، سازگاری هیجانی و سازگاری تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی نوروفیدبک و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سازگاری اجتماعی، هیجانی، تحصیلی دانش آموزان انجام پذیرفت. روش بررسی: در این پژوهش جامعه آماری دربرگیرنده 108 نفر از دانش آموزان دختر پیش دانشگاهی شهر مشهد که در سال تحصیلی 1399-1400در شهر مشهد مشغول به تحصیل بودند. با توجه به جامعه آماری و با توجه به محدودیت های ناشی از شیوع کرونا در این پژوهش از نمونه گیری در دسترس استفاده گردید. حجم نمونه با توجه به معیارهای ورود و خروج، تعداد 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی، در سه گروه آزمایش نوروفیدبک، آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و گروه کنترل قرارگرفتند. ابتدا با استفاده از روش های آمارتوصیفی مانند میانگین و انحراف معیار، داده ها توصیف و سپس برای بررسی مقایسه ای اثربخشی نوروفیدبک و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سازگاری اجتماعی، هیجانی، تحصیلی دانش آموزان(پرسشنامه سازگاری سینها و سینگ)، با استفاده از روش های آمار استنباطی(تحلیل کواریانس چند متغیره گام به گام) فرضیه ها مورد سنجش قرار گرفت. یافته ها: طبق نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری استفاده از تمرینات نوروفیدبک و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به صورت معناداری باعث افزایش سازگاری هیجانی، اجتماعی و تحصیلی دانش آموزان می گردد . با این حال بین اثربخشی روش نوروفیدبک و روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر فاکتورهای سازگاری دانش آموزان تفاوت معنی داری وجود ندارد.
پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه در زوجین دارای مشکلات زناشویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: یکی از پیامدهای مشکلات زناشویی، طلاق عاطفی است و بر اساس آن هدف این پژوهش پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه در زوجین دارای مشکلات زناشویی بود. روش: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود که جامعه آماری آن زوجین دارای مشکلات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان بابل به تعداد 436 نفر (218 زوج) بودند. نمونه پژوهش بر اساس جدول کرجسی و مورگان 204 نفر (102 زوج) برآورد که پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس طلاق عاطفی (گاتمن، 1994) و مقیاس طرحواره های ناسازگار اولیه (یانگ، 1994) بودند. داده ها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه در نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که کل طرحواره ناسازگار اولیه و سه طرحواره شامل بریدگی و طرد، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی افراطی با طلاق عاطفی در زوجین دارای مشکلات زناشویی رابطه مثبت و معنادار داشتند (05/0˂P)، اما دو طرحواره شامل خودگردانی مختل و محدودیت های مختل با طلاق عاطفی در آنان رابطه معناداری نداشتند (05/0P>). یافته های دیگر نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه به طورمعناداری توانستند 8/36 درصد از تغییرات طلاق عاطفی در زوجین دارای مشکلات زناشویی و سه طرحواره بریدگی و طرد، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی افراطی به طورمعناداری توانستند 5/88 درصد از تغییرات طلاق عاطفی در آنان را پیش بینی کنند (001/0˂P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های مطالعه حاضر، برنامه ریزی توسط درمانگران و متخصصان سلامت برای کاهش طلاق عاطفی در زوجین دارای مشکلات زناشویی از طریق کاهش طرحواره های ناسازگار اولیه به ویژه سه طرحواره بریدگی و طرد، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی افراطی ضروری است.
تأثیر آموزش نظم جویی هیجان بر مشکلات رفتاری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
167 - 180
حوزه های تخصصی:
مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و درمان فعال سازی رفتاری بر تنظیم شناختی هیجانی در زنان مبتلا به اختلال دیس تایمیک
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و درمان فعال سازی رفتاری بر کاهش تنظیم هیجانی منفی و افزایش تنظیم هیجان مثبت در بیماران زن مبتلا به اختلال دیس تایمیک انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون - پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران دارای اختلال دیس تایمی مراجعه کننده به کلینیک های روان شناسی مستقر در منطقه 8 شهر تهران بود که تعداد 45 نفر به شیوه غیرتصادفی و در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار این پژوهش پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی گارنفسکی و همکاران (2002) با اعتبار 73/0 تا 88/0 بود. برای گروه آزمایش اول درمان فراشناخت (ولز، 2009) در 8 جلسه 90 دقیقه ای و برای گروه آزمایش دوم درمان فعال سازی رفتاری (دیمیدجیان و همکاران، 2008) در 12 جلسه 90 دقیقه ای برگزار شد، اما گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با بهره گیری از تحلیل واریانس آمیخته و بنفرونی در نرم افزار spss-26 تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که درمان فراشناختی و درمان فعال سازی رفتاری باعث کاهش تنظیم شناختی هیجانی و مؤلفه های آن در پایان مداخلات و دوره پیگیری شده بودند (05/0p>). همچنین درمان فعال سازی رفتاری در کاهش علائم تنظیم شناختی هیجانی، نسبت به درمان فراشناختی اثربخشی بیشتری را نشان می دهد (05/0p>). نتیجه گیری: درمان فعال سازی رفتاری به دلیل تأثیری که بر افسردگی دارد می تواند به تنهایی و یا با درمان مکمل در کاهش تنظیم شناختی هیجانی و علائم افسردگی در بیماران مبتلا به اختلال دیس تایمیک مؤثر باشد.
تاثیر درمان مبتنی بر کاهش روابط فرازناشویی بر بی ثباتی ازدواج و عملکرد خانواده در زوجین
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
76 - 90
حوزه های تخصصی:
هدف: روابط فرازناشویی امنیت عاطفی و اعتماد زوج را تخریب می کند و قربانیان خیانت هیجان های منفی شدیدی را در این راستا تجربه می کنند. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر درمان مبتنی بر کاهش روابط فرازناشویی بر بی ثباتی ازدواج و عملکرد خانواده در زوجین بود. روش : طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل تمامی زوجین دارای روابط فرازناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره خمینی شهر در سال 1400 بود. 16 زوج به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (8 زوج) و یک گروه کنترل (8 زوج) قرار گرفتند. گروه مداخله طی 11جلسه تحت درمان مبتنی بر کاهش روابط فرازناشویی 90 دقیقه ای و به صورت گروهی هفتهای یک بار قرار گرفتند اما در مورد گروه کنترل اقدامی انجام نشد. پرسشنامه بی ثباتی ازدواج ادوارد، جانسون و آلن بوث (1987) و پرسشنامه سنجش عملکرد خانواده اپشتاین، بالدوین و بیشاپ(1950) در مورد آن ها اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون های توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و تحلیل کوواریانس و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 انجام شد. میزان P کمتر از 05/0 معنی داری در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد درمان مبتنی بر کاهش روابط فرازناشویی بر بی ثباتی ازدواج(24/49 = F) و عملکرد خانواد (58/17 = F) در زوجین تاثیر داشت (001/0 P<). میزان این تأثیر در متغیر بی ثباتی ازدواج بر اساس مجذور ضریب اتا برابر با 57 درصد و در متغیر عملکرد خانواده برابر با 31 درصد بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، درمان مبتنی بر کاهش روابط فرازناشویی می تواند برای کاهش مشکلات زوجین و افزایش ثبات زندگی آن ها، مورد استفاده قرار گیرد
Comparison of the Effectiveness of Compassion-Focused and Rational-Emotional Behavior Therapy on Weight Self-Efficacy and Self-Criticism(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This study aimed to compare the effectiveness of compassion-focused intervention and rational-emotional behavior therapy among women on weight self-efficacy and self-criticism on an Overweight Diet. This study was a quasi-experimental design using a pre-test and post-test with a control group. The statistical population consisted of all women on an overweight diet that was referred to therapy clinics in Tehran from December 2019 to April 2020. Through a convenience sampling method, 45 overweight females were selected based on inclusion criteria and randomly assigned to a control and two experimental groups. Both experimental groups1(n=15), and 2 (n=15) were treated with compassion-focused therapy and rational-emotional behavior therapy for ten and eight weekly 90-minute sessions, but the control group (n=15) did not receive any treatment. At the start of the study, all participants completed using the Weight Efficacy Lifestyle Questionnaire (WEL) and the Levels of Self-criticism (LOSC) Scale. Multivariate analysis of covariance (MANCOVA) and One-Way Analysis of Covariance (ANCOVA) were applied by the SPSS-25 program (P < 0.05). Furthermore, there was a significant difference between post-test scores of compassion-focused intervention (CFT) and rational-emotional behavioral therapy (REBT) groups in terms of self-efficacy and self-criticism. The people in the REBT intervention group had better self-efficacy and self-criticism scores (p = 0.001). The findings showed that compassion-focused intervention (CFT) and rational-emotional behavioral therapy interventions could help with overweightness. Therefore, both intervention programs are recommended for improving weight self-efficacy and decreasing self-criticism among women on an overweight diet.
واکاوی تجربه زیسته اساتید دانشگاه فردوسی مشهد از رفتارهای نامحترمانه دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
63 - 78
حوزه های تخصصی:
رفتارهای نامحترمانه به عنوان پیامد ارتباطی نامناسب بین استاد و دانشجو می تواند به شدت فرایند یاددهی و یادگیری را مختل نماید و به ایجاد تنش میان آنها منجر شود. این مطالعه با هدف واکاوی رفتارهای نامحترمانه دانشجویان نسبت به اساتید و بررسی علل آن انجام شد. در این مطالعه ی پدیدارشناختی، مصاحبه های نیمه ساختاریافته ای با اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد با حداقل رتبه علمی دانشیاری و سابقه کاری بیش از 10 سال صورت گرفت. نمونه گیری به صورت هدفمند بود و تا رسیدن به اشباع اطلاعات ادامه یافت. تجزیه و تحلیل داده ها براساس مدل هفت مرحله ای کلایزی صورت گرفت. از دیدگاه اساتید رفتارهای نامحترمانه دانشجویان شامل دیر آمدن دانشجو به کلاس درس، غیبت، استفاده از تلفن همراه در کلاس، بی احترامی کلامی به استاد و عدم همراهی با کلاس بوده است. علل بروز این رفتارها در قالب طبقاتی شامل اساتید، دانشجو، دانشگاه، خانواده و جامعه دسته-بندی گردید. به دلیل پیامدهای مخرب این نوع رفتارها، بکارگیری راهکارهایی برای کاهش میزان بروز این رفتارها در دانشجویان به منظور ایجاد محیط های یادگیری و یاددهی مطلوب، ضروری است.
واکاوی پیامدهای روابط دوستانه دانشجویان دختر و پسر به روش تحلیل کیفی و داده بنیاد (مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه آیت اله بروجردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افراد به دلایل متفاوتی به برقراری رابطه با جنس مخالف روی می آورند. هدف این تحقیق واکاوی پیامدهای روابط دوستانه دانشجویان دختر و پسر به روش پژوهش کیفی و داده بنیاد (مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه آیت اله بروجردی (ره)) انجام شد. روش: از میان دانشجویان دارای ارتباط دوستانه با جنس مخالف تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری زنجیره ای یا گلوله برفی انتخاب و با روش مصاحبه نیمه ساختاریافته مطالعه شدند. مصاحبه ها ضبط، دستنویس و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که شرایط سنی، تسهیل ارتباطات و ملاقات، سخت شدن شرایط ازدواج به عنوان بستر حاکم و کمرنگ شدن ارزش های دینی و سنتی و دیدگاه های ارزشی نو ظهور، شرایط مداخله گر بودند. این افراد با قرار گرفتن در هاله عاطفی و شناختی، با جنس مخالف ارتباط داشته اند. مشکلاتی از قبیل خصومت و خشونت، شک و بدگمانی، آسیب در نظام خانواده، هنجار شکنی، رکود علمی و استعداد، فریب رابطه، آسیب عاطفی-روانی، آسیب جسمی، آسیب جنسی، مشاوره رفتن، تجربه اندوزی، پشیمانی و سرخوردگی، حس نوستالژیک و باز اندیشی از مهم ترین پیامدهای رابطه با جنس مخالف بود. نتیجه گیری: با شناخت و کسب بینش نسبت به روابط دوستانه بین دو جنس به ویژه نسبت به عوامل مداخله گر و زمینه ساز در شکل گیری پدیده اصلی می توان، مقدماتی برای طراحی برنامه های آموزشی، پیشگیرانه و درمانی در عدم گرایش به روابط آسیب زای دو جنس برنامه ریزی کرد.