فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۸۲۱ تا ۱۰٬۸۴۰ مورد از کل ۳۶٬۸۸۹ مورد.
منبع:
علوم خبری سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۱
21 - 46
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی پوشش خبری تحولات سوریه در دو روزنامه جمهوری اسلامی و القدس العربی است. روزنامه جمهوری اسلامی از نظر گرایش سیاسی خط مشی میانه رو و معتدلی دارد و در هیچ کدام از طیف های اصول گرایی و اصلاح طلبی قرار نمی گیرد. همچنین روزنامه القدس العربی یک روزنامه ای مستقل از دولت است که در خارج از مرزهای سیاسی فلسطین و در لندن چاپ می شود و با دیگر روزنامه های کشورهای عربی مانند عربستان و قطر که در این پژوهش به نقش این کشورها اشاره شده است، متفاوت می باشد. از این رو با توجه به این شباهت ها،این دو روزنامه برای بررسی در این پژوهش انتخاب شده اند. روش مورد استفاده، روش تحلیل محتوا از نوع کمی است. حجم نمونه شامل 6 ماه (بهار و تابستان1397) از کلیه مطالب مربوط به تحولات سوریه در این دو روزنامه است. در این پژوهش،جهت گیری هر دو روزنامه مذکور با توجه به نظریه سوگیری مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به نظریه سوگیری و کاربرد آن در تحلیل های رسانه ای می توان به عینیت و واقعیت گرایی رسانه ها و همچنین به جهت گیری های مثبت و منفی و حتی خنثی آنان پی برد. در این زمینه یافته های پژوهش حاضر به تفاوت معنی داری بین جهت گیری دو روزنامه مذکور رسیده است. با استفاده از برجسته سازی رسانه ای،رسانه ها در نحوه انعکاس و برجسته کردن اخبار و مطالب خود بر اساس خط مشی و رسالت سازمان خبری متبوع خویش عمل می کنند. روزنامه های جمهوری اسلامی و القدس العربی نیز بر اساس همین اصل به پوشش تحولات سوریه پرداخته اند. ودر این زمینه نیز تفاوت معنی داری بین این دو روزنامه بر اساس یافته های پژوهش مشاهده می شود.
تحلیل رضایت مخاطبان از کارکرد رسانه ها در رابطه با مخاطرات شایع در کلان شهر تهران
منبع:
علوم خبری سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۱
73 - 90
حوزههای تخصصی:
وقوع احتمال بعضی حوادث طبیعی مانند سیل، زلزله و یا شیوع بیماری های فصلی در تهران سالانه آسیب های متعددی متوجه مردم می کند. لذا ارائه آموزش های رسانه ای مناسب و لازم برای آشنایی با مخاطرات مذکور و شیوه مقابله و پیشگیری از آن ها، از جمله راهکارهای اصولی، به منظور کاهش خسارات وارد بر خانواده هاست. هدف پژوهش حاضر بررسی رضایت شهروندان تهرانی از کارکرد رسانه ها در اطلاع رسانی و آموزش های لازم جهت مقابله با مخاطرات شایع، است. روش پژوهش مورد استفاده توصیفی- پیمایشی با سنجش رابطه علی بین متغییرهای پژوهش است. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه افراد ساکن در کلان شهر تهران است که به روش تصادفی ساده و با استفاده از فرمول کوکران تعداد 301 آزمودنی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. روش جمع آوری اطلاعات به صورت پرسشنامه ای بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارSpss انجام و برای بررسی فرضیات از آزمون ویلکاکسون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین سن پاسخگویان، میزان تحصیلات آن ها و مدت زمان استفاده از رسانه های جمعی با میزان رضایت مخاطبان از کارکرد اطلاع رسانی و آموزشی رسانه ها رابطه ی مثبت معنی داری وجود دارد. همچنین رضایت مخاطبان از کارکرد رسانه ها در بعضی مخاطرات همچون زلزله و طوفان های شدید بعد از حادثه بیشتر شده و در بعضی حادثه ها همچون سیل، قبل حادثه، رضایت مخاطبان استفاده کننده از رسانه های جمعی بیشتر است.
بررسی رابطه بین عوامل مرتبط ،با میزان اجرای خط مشی های شبکه های اجتماعی مجازی در ایران با توجه به نقش میانجی مسئولیت پذیری اجتماعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
علوم اجتماعی شوشتر سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۴۴)
179 - 204
حوزههای تخصصی:
شبکه های اجتماعی مجازی و فضای سایبری همانند شمشیر دو لبه اند.فواید و مضراتی را به همراه دارند.فوایدآن نمی تواند مانع از چشم پوشیدن از مضراتش که بسیارخطرناک بوده و ناشی از عدم توجه به اصول اخلاقی و ارزش های جامعه اند، شود. این پژوهش به منظور بررسی رابطه بین عوامل مرتبط با میزان اجرای خط مشی های شبکه های اجتماعی مجازی با توجه به نقش میانجی مسئولیت پذیری اجتماعی در ایران صورت گرفته است.پژوهش از نوع توصیفی و از نظر هدف ،توسعه ای –کاربردی است. برای گردآوری داده ها از سه پرسشنامه محقق ساخته ,عوامل مرتبط ،مسئولیت پذیری اجتماعی و میزان اجرای خط مشی های شبکه های اجتماعی مجازی استفاده گردید.روایی پرسشنامه ها بر اساس نظر اساتید و خبرگان مورد تایید قرار گرفت و همچنین پایایی پرسشنامه ها با استفاده از آلفای کرونباخ تایید شد.جامعه آماری این پژوهش دو دسته اند:دسته اول شامل خبرگان که به روش نمونه گیری غیراحتمالی از نوع هدفمند انتخاب شدند.دسته دوم کارشناسان و محققان فضای مجازی و شبکه های اجتماعی مجازی و رسانه و مسائل اجتماعی بودندکه از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند.برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SpSSوAMOSاستفاده شد.نتایج تحقیق نشان داد میان مولفه های عوامل مرتبط (فنی ،اقتصادی، سیاسی ،اجتماعی ،عوامل ناشی از خط مشی گذاری ،عوامل ساختاری )با مسئولیت پذیری اجتماعی رابطه معنی دار(از نوع مستقیم)وجود دارد .و رابطه میان عوامل فنی و مسئولیت پذیری اجتماعی از شدت بیشتری برخوردار است.و بین مسئولیت پذیری اجتماعی و میزان اجرای خط مشی های شبکه های اجتماعی و بین مولفه های عوامل مرتبط با میزان اجرای خط مشی های شبکه های اجتماعی مجازی رابطه معنی دار(از نوع مستقیم) وجود دارد.
بررسی جامعه شناختی میزان تجربه مزاحمت جنسی زنان در محیط کار(آزمون تجربی نظریه فعالیت های روزمره)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۹ بهار ۱۳۹۸ شماره ۷۲
۱۳۰-۹۱
حوزههای تخصصی:
مزاحمت جنسی علیه زنان در محل کار، یکی از شکلهای شایع اما پنهانِ خشونت علیه زنان است که پیامدهای منفی متعددی در سطوح فردی، خانوادگی و اجتماعی به همراه دارد. ازاین رو پژوهش حاضر با استفاده از نظریه فعالیتهای روزمره به بررسی تجربه مزاحمت جنسی زنان شاغل در محیط کار و تحلیل اجتماعی علل بروز آن پرداخته است. روش: پژوهش حاضر با روش پیمایش و ابزار پرسشنامه در بین 400 نفر از زنان شاغل در بیمارستانهای شهر کرج که با استفاده از نمونه گیری دومرحله ای انتخاب شده بودند، انجام شده است. یافته ها: دوسوم پاسخگویان حداقل یک بار، انواع مزاحمتهای جنسی (کلامی و غیرکلامی) را در محیط کار تجربه کرده اند که سهم مزاحمتهای غیرکلامی (مانند نگاه هیز و...) در مقایسه با مزاحمتهای کلامی (متلک پرانی و...) اندکی بیشتر بوده است. نتایج تحلیل رگرسیونی حاکی از آن است که درمجموع، ترکیب متغیرهای سه گانه فاعل باانگیزه (همکاران مرد بیمارستان)، هدف مناسب (زنان کارمند بیمارستان) و فقدان محافظت (ضعف نظارت در بیمارستان) به مقدار 33 درصد از تغییرات تجربه مزاحمت جنسی توسط زنان را توضیح داده و پیش بینی کرده اند که دراین بین، سهم حضور فاعل انگیزه دار، تشخیص داده شدن به عنوان هدف مناسب و فقدان محافظت به ترتیب بیشتر بوده است. بحث: نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که اولاً آزار جنسی زنان در محیط کار امری فراگیر و یک مسئله مهم اجتماعی است. ثانیاً در وقوع این مسئله، متغیرها و عوامل متعددی دخیل هستند که مطابق نتایج تحقیق حاضر، ویژگی زنان قربانی یکی از مهم ترین پیش بینی کننده های تجربه مزاحمت جنسی در محل کار است.
رابطه شادکامی با رشد اجتماعی و یادگیری خودتنظیمی در دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر رابطه شادکامی با رشد اجتماعی و یادگیری خودتنظیمی در دانش آموزان ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 1397 بود. روش شناسی: طرح پژوهش حاضر بر حسب هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مقطع ابتدایی در شهر تهران بود که از این میان با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 257 نفر به این صورت که ابتدا از بین مناطق 22 گانه شهر تهران 4 منطقه انتخاب و از هر منطقه 2 دبستان سپس از هر مدرسه کلاس های پنجم و ششم دبستان به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها بر اساس سه پرسشنامه استاندارد پرسشنامه شادکامی آکسفورد (1990)، رشد اجتماعی واینلند (1953) و پرسشنامه یادگیری خودتنظیمی پینتریچ و همکاران (1991) انجام گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS در دو بخش توصیفی و استنباطی (آزمون همبستگی پیرسون، و رگرسیون چندگانه) انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین شادکامی با رشد اجتماعی در دانش آموزان ابتدایی رابطه مثبت معناداری وجود داشت(0/01>P < /span>). همچنین بین شادکامی با یادگیری خودتنظیمی در دانش آموزان ابتدایی رابطه مثبت معنادار وجود داشت(0/01>P < /span>).نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر بیان کننده اهمیت افزایش شادکامی در دانش آموزان با بهبود در میزان رشد اجتماعی و یادگیری خودتنظیمی است. می توان از این یافته ها برای تدوین برنامه هایی جهت افزایش شادکامی دانش آموزان استفاده کرد.
نسبت اراده و دانش در نظریه اجتماعی پیتر برگر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
سؤال تاریخی پیرامون نسبت اراده و دانش این است که آیا اراده و در نهایت کنش، تابع معرفت و علم است یا این اراده است که معرفت را سامان می دهد؟ امتداد این پرسش، در ساماندهی یک نظریه اجتماعی به طور عام، و نظریه ساخت اجتماعی واقعیت پیتر برگر و توماس لاکمن به طور خاص چنین است که به چه میزان اراده در شکل گیری معرفت نقش ایفا می کند؟ ایجاد دوگانه اراده به ادراک معرفت و اراده به ایجاد معرفت، به ما کمک می کند با تحلیل و تشریح مفاهیم اساسی نظریه اجتماعی برگر، نشان دهیم در هر یک از مفاهیم این نظریه، نسبت اراده و معرفت چگونه است. در برخی مفاهیم، نه اراده به ادراک و نه اراده به ایجاد معرفت وجود ندارد. مثل موقعیت چهره به چهره. در برخی از مفاهیم هم اراده به ایجاد معرفت و هم اراده به ادراک معرفت وجود دارد؛ مثل سنخ بندی. در برخی از مفاهیم در ابتدا اراده به ایجاد معرفت وجود دارد، اما در نهایت، اراده به ادراک معرفت تبدیل می گردد؛ مثل سنت و نهادسازی. این مقاله نشان می دهد که در جریان یک نظریه، معرفت به چه میزان متأثر از اراده است. این پژوهش از روش تحلیل عقلی بهره گرفته و با نقد و بررسی اسناد کتابخانه ای تنظیم گردیده است.
نقد و بررسی «ماهیت و چیستی زن در فمینیسم اگزیستانسیالیستی سیمون دوبووار(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نظریات فمینیستی به ویژه نظریه اگزیستانسیالیستی سیمون دوبووار، نه تنها در جوامع غربی، که در جامعه ما نیز تأثیرگذار بوده است. تعریف دوبووار از زن که «زن زاده نمی شود؛ زن می شود»، در حکم بیانیه ای است که موضع کلی هستی شناختی فمینیست ها را پیرامون زنان بیان می کند. در این تعریف، وی ماهیت و چیستی زن را ساختگی و محصول جامعه می داند و زنانگی را امری تاریخی و فرهنگی تلقی می کند، نه برآمده از سرشتی الهی. این تعریف از زن با مبانی و آموزه های دینی و فرهنگی ما تضادهای فراوانی دارد که مورد غفلت واقع شده است. این مقاله بر آن است تا با پاسخ به این پرسش که «ماهیت و چیستی زن در فمینیسم اگزیستانسیالیسمی سیمون دوبووار چیست؟» نقد و بررسی آن را از دیدگاه اسلامی مورد نظر قرار دهد. بر حسب یافته های تحقیق دوبووار با انکار وجود طبیعت و سرشتی ثابت برای زنان، نقش های مربوط به طبیعت و بیولوژی زن همچون مادری و همسری را ساختگی، فرهنگی و تاریخی می داند. درحالی که ادله او برای ساختگی و جعلی بودن نقش های زنانه کافی نیست، وجود این تفاوت ها در طول قرن ها خود نشانی از سرشت ثابت در انسان هاست. این تحقیق، پژوهشی است ژرفانگر که با روش توصیفی و تحلیل محتوای کیفی و به شیوه اسنادی صورت گرفته است.
تأثیر فضیلت سازمانی بر خودانگیختگی سازمانی؛ آزمون نقش میانجی هویت سازمانی مطالعه موردی: کارکنان دانشگاه لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال سی ام زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
113 - 126
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی اثر مستقیم و غیرمستقیم فضیلت سازمانی ادراک شده بر خودانگیختگی سازمانی است. بدین منظور اثر غیرمستقیم فرض شده از دیدگاه هویت اجتماعی (شناسایی سازمانی، افتخار و احترام)، شناسایی سازمانی و افتخار و احترام به منزله واسطه های رابطه فضیلت سازمانی و خودانگیختگی بررسی می شوند. پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی، و با توجه به روش گردآوری داده ها، توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری را کارکنان دانشگاه لرستان تشکیل داده اند. نمونه آماری پژوهش بر مبنای فرمول کوکران 220 نفر تعیین شد و شرکت کنندگان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه استاندارد بود که روایی آن با روایی صوری و پایایی آن با آلفای کرونباخ تأیید شد. برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS.23 و Smart PLS.3 استفاده شد. این پژوهش نشان می دهد ارتباط مثبت بین فضیلت سازمانی و خودانگیختگی سازمانی وجود دارد. نتایج حاصل از مطالعات میدانی نشان می دهند افتخار به طور سریال و متوالی، رابطه بررسی شده (رابطه بین فضیلت سازمانی و خودانگیختگی) را ازطریق شناسایی سازمانی میانجی گری می کند.
ضابطان در آینه ی الزامات حقوق بشری و تربیتی اسلام؛ اروپا و ایران( با تکیه بر رعایت حقوق متهمین تحت نظر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش انتظامی سال بیست و یکم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۸۲)
177 - 214
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از مهم ترین نکات تربیتی برای نظام عدالت کیفری، توجه ضابطان به اصول مترقیانه حقوق بشری در انجام رسالت های خود می باشد اسلام حاوی تعالیم حقوق بشری و تربیتی است و فقه پویا به منزله شاخص این دین، می تواند تضمین کننده حقوق انسان ها باشد. اصول حقوق بشری به عنوان دستورات لازم الرعایه برای ضابطان در حقوق اروپا و ایران جانمایی شده است که در این نوشتار به آن پرداخته شده است. شناخت، توسعه و توجه به حقوق اشخاص متهم( تحت نظر) به عنوان اصول حقوق بشری، هدف از تحریر این مقاله می باشد.روش : با توجه به این که مطالعه اصول حقوق بشری، جزء مطالعات نظری می باشد؛ روش این تحقیق، تحلیلی- توصیفی است که با ابزار کتابخانه ای به واکاوی اصول مذکور از سه منظر اسلام، اروپا ( با تکیه بر مقررات فرانسه) و ایران پرداخته است.یافته ها و نتایج: پژوهش نشان داد که نظام تربیتی اسلام در رعایت حقوق بشر توسط ضابطان و انعکاس آن در منابع و مبانی فقهی؛ دارای صراحت و وضوح لازم به ویژه در مرحله کشف جرم می باشد که اصول ذکر شده بهترین شاهد مثال این ادعاست ولی مقررات اسلام در خصوص حق ملاقات با پزشک و حق تماس با خانواده دارای احکام صریحی نیست. در حقوق اروپایی ( به ویژه در قانون آیین دادرسی کیفری فرانسه) نیز این اصول با ظرافت لازم در مقررات دادرسی کیفری مقرر شده است؛ اما در برخی موارد، شاهد وجوه افتراق بین اصول حقوق بشری در حقوق اسلامی و اروپایی می باشیم. با توجه به این که اکثر قوانین دادرسی ایران از اصول حقوق بشری اسلام نشات گرفته است؛ از این حیث تفاوت قابل ذکری بین اصول ذکر شده در مقررات اسلام و ایران وجود ندارد؛ ضمن این که عدم مغایرت مقررات دادرسی کیفری ایران با شرع و قانون اساسی توسط شورای نگهبان، به قوانین موضوعه ایران، سمه اسلامی بخشیده است.
چارچوب های ارزشگذاری مؤثر در سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اولویت و برتری دادن افراد به رفتارها و شیوه های زندگی مجموعه بسیار مهمی از تمایزات کیفی را شکل می دهد که معیارهای آن از خواست ها، تمایلات و اولویت های شخصی ما مستقل است. این چارچوب های ارزش گذار در تعیین سیاست های فرهنگی جوامع گوناگون و در شمار آن جمهوری اسلامی ایران، نقش به سزایی دارد. هدف این پژوهش شناسایی این چارچوب ها در سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی و از رهگذر آن، بررسی امکان ارتقای کیفیت برنامه ریزی فرهنگی و ثمربخشی مطلوب تر راه حل ها برای مسائل خاص فرهنگی جمهوری اسلامی ایران است. بدین سان، پرسش اصلی آن است که با اتکا به اسناد بالادستی جمهوری اسلامی، چارچوب های ارزش گذاری مؤثر در سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران چیست؟ این پژوهش به لحاظ روش، پیمایشی-توصیفی و به لحاظ شیوه گردآوری، اسنادی است. جامعه موردمطالعه نیز مجموعه اسناد بالادستی جمهوری اسلامی در باب سیاستگذاری فرهنگی، شامل قانون اساسی، سیاست های کلی نظام، سند چشم انداز بیست ساله و برنامه های توسعه پنج ساله جمهوری اسلامی است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که سیاستگذاری فرهنگی در جمهوری اسلامی به دنبال تداوم هویت تاریخی و ثبات اخلاقی جامعه از طریق دولت مداری است. توأم با آن، برنامه ریزی جهت ارتقای هویت و اخلاق اجتماعی تک گویانه نیز با بهره گیری از الگوی جامعه-دولت مدار به میزان کمتری به چشم می خورد. با این وجود، حرکت به سوی خودشکوفایی هویتی و اخلاق هم سخنانِ اجتماعی با اتکای بر محوریت جامعه همچنان بی رونق مانده است.
تأثیر فضای پیاده روهای شهری بر حیات اجتماعی جوانان (مطالعه موردی: پیاده روهای شهر آمل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر آرمانی، شهری است که به بهترین وجه با استفاده از قدرت فناوری مدرن، به ارتباطاتی سازنده میان افراد حاضر در فضاهای باز شهری می پردازد. جوانان با داشتن ارتباطات مفید در شهر می توانند به انواع نیازهای خود در دوره جوانی پاسخ دهند. هدف این مقاله بررسی میزان تأثیر فضای پیاده روهای شهری بر برطرف شدن نیازهای جوانان در این فضاست. پژوهش حاضر پیمایشی است که جامعه آماری آن شامل تمامی جوانان 15-29 سال شهر آمل است. با استفاده از فرمول کوکران نیز 300 نمونه انتخاب شده است. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه است. در بررسی متغیرهای زمینه ای، جنس و میزان تحصیلات با ارتباطات اجتماعی در فضای پیاده رو رابطه معناداری دارد. سن نیز بر دو بعد ارتباطات اجتماعی و اوقات فراغت مؤثر است. همچنین وضعیت تأهل بر بعد اوقات فراغت در فضای پیاده رو تأثیر می گذارد؛ به طوری که افراد مجرد، از این فضا برای فراغت خود بیشتر استفاده می کنند. نتایج نشان می دهد پایگاه اقتصادی-اجتماعی بر میزان ارتباطات اجتماعی تأثیرگذار است. سرمایه فرهنگی افراد بر بعد اوقات فراغت و ویژگی محیطی فضای پیاده روها معنادار است. همچنین میزان سرمایه اجتماعی، میزان استفاده از فضا و مطلوبیت فضایی بر میزان ارتباطات اجتماعی، احساس امنیت و نگرش جوانان درمورد ویژگی محیطی این فضا تأثیرگذار است.
سازوکارهای مصرف رسانه ای نوجوانان در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال پنجم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۹
291 - 328
حوزههای تخصصی:
این مقاله به چگونگی و سازوکارهای مصرف رسانه ای در نوجوانان می پردازد. این مقاله بر مبنای پژوهشی اکتشافی و کیفی مبتنی بر روش شناسی داده بنیاد به پیش رفته است و نویسنده مدعی است با منطق استقراء و از خلال مصاحبه های ژرفانگر و مشاهدات، یک سامان نظری متشکل از قضایایی تئوریک به هم پیوسته را در مورد مصرف رسانه ای نوجوانان ارائه می دهد. در اجرای مطالعات کیفی و پس از انجام 22 مصاحبه و مشاهدات میدان، 1050 کد باز در مرحله نخست به دست آمد. پس از آن، کدگذاری محوری داده ها با 362 مقوله منتج به شناسایی 15 مفهوم محوری در ترسیم مختصات مصرف رسانه ای نوجوانان مورد مطالعه شد. سپس کدگذاری گزینشی صورت گرفت و با اعمال آن در الگوی نظری، قضایایی تئوریک حول آن شکل گرفت که پیامدهای سیستمی مصرف رسانه ای نوجوانان در 5 سطح مورد شناسایی قرار داد که عبارت اند از؛ آریتمی مصرف رسانه ای در نوجوانان، مواجهه فعال با رسانه ها، تطابق با بزرگسالی، تمایزخواهی چند سطحی و منازعات خانوادگی. بنابراین، برونداد این مقاله، تصویری از چگونگی مصرف رسانه ای نوجوانان و نیز سازوکارهای مصرف رسانه ای توسط این گروه سنی بوده است. در سطح تحلیل، با توجه به ترسیم ابعاد مصرف رسانه ای نوجوانان، تبیین می شود که فقر تولید متون رسانه ای متناسب با ویژگی های سنی نوجوان در رسانه های جمعی، آنان را عموماً در چتر رسانه های اجتماعی با ماهیتی متفاوت-خودگزین، غیرمتمرکز و آریتمیک- به پناه آورده است. کاستن از خلأ توجه به اقتضائات رده سنی نوجوانی-به عنوان دوره قوام یابی هویت اجتماعی افراد- در سیاست گذاری های رسانه های جمعی، پیشنهاد انضمامی مقاله حاضر است.
توصیف، تحلیل زبان شناختی و ارائه الگوی تولید و انتخاب خبر در حوزه های اجتماعی و ورزشی در چارچوب نظریه ایدئولوژیک وندایک (۲۰۰۶)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال پنجم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
279 - 311
حوزههای تخصصی:
به رغم پژوهش های بسیاری که در حوزه خبر و ویژگی های زبان شناختی گفتمان رسانه ای انجام شده است، توجه به ژانرهای خبری و تفاوت هایی که در جزئیات زبان شناختی این انواع وجود دارد، مغفول مانده است. این ژانرها شامل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، کارگری، بین الملل، ورزشی و علمی هستند. در این پژوهش تلاش شده است حوزه های اجتماعی و ورزشی به لحاظ ویژگی های زبانشناختی با استفاده از نظریه ایدئولوژی وندایک (۲۰۰۶) مورد بررسی قرار گرفته و تفاوت های هر یک از آنها شناسایی، توصیف و تبیین شود و در نهایت الگویی برای انتخاب و نگارش خبر برای هر کدام از این آنها ارائه شود. دلیل انتخاب این دو حوزه پرمخاطب بودن آنها و اختلاف معنی دار میزان خطاهای زبان شناختی در اخبار این دو حوزه نسبت به سایر حوزه های خبری است. این پژوهش به روش میدانی انجام شده و داده های آن با استفاده از آزمون خی دو مورد تحلیل قرار گرفته است.ارزیابی کارایی الگوی ارائه شده نشان داد که این الگو به لحاظ زبان شناسی و نظریه های ارتباطی می تواند به عنوان مرجعی برای فعالان حوزه اجتماعی و ورزشی مورد استفاده قرار بگیرد و نتیجه ای که با استفاده از شم حرفه ای حاصل شده و برای دستیابی به آن، صرف چندین سال زمان نیاز است، در قالب الگویی منسجم و کارامد خلاصه شود تا به این ترتیب هم استفاده بهینه از نیروی انسانی محقق شده و هم الگوی واحد و یک دست برای مراجعه و استناد متخصصان هر حوزه معرفی شود.
نحوه بازتاب دین داری در سریال های دینی تلویزیونی (تحلیل محتوای سریال مدینه۱۳۹۳)
منبع:
علوم خبری سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۱
189 - 206
حوزههای تخصصی:
نقش ارتباطات بر تبلیغ و گسترش ادیان از بدو خلقت بشر بر کسی پوشیده نیست و امروز رسانه های نوین ابزارهای اصلی این ارتباطات هستند. یکی از قدرتمند ترین و مؤثرترین رسانه های نوین، تلویزیون است. تلویزیون به منزله یک رسانه دیدارى و شنیدارى، زندگى انسان ها را تسخیر کرده است. با توجه به توان تلویزیون به جذب حداکثرى مخاطب به گونه اى که بیش از 90 درصد مردم از این رسانه استفاده مى کنند و رشد روزافزون این رسانه ها که به تولید و پخش اطلاعات مى پردازند و از جهات مختلف بر افکار و رفتار ما تأثیر مى گذارند نشان مى دهد که ما باید از ظرفیت هاى این رسانه به نحو مطلوب استفاده کنیم. این مقاله به بررسی نحوه بازتاب دینداری در سریال های دینی تلویزیونی( تحلیل محتوای سریال مدینه،1393) با تأکید بر الگوی دینداری گلاک و استارک و الگوی شجاعی زند و بخشی و ایازی می پردازد. در این مقاله با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی و تدوین پرسشنامه معکوس، 17 مؤلفه ابعاد دینداری با روش کدگذاری استخراج و بررسی شد. نتایج حاصل از این مقاله گویای این است که صبوری، اخلاق گرایی، گذشت، طبقه اجتماعی بالا و خیر مطلق بودن برای کاراکترهای مرجح و دیندار و در مقابل آشفتگی، بی قیدی اخلاقی، عصبی بودن، طبقه اجتماعی پایین و شر مطلق بودن برای کاراکترهای نامرجح و بی دین بازنمایی شده اند. همچنین 42 مورد از مؤلفه های دینی در بعد رفتاری با بیشترین میزان و 4 مورد در بعد نظری با کمترین میزان در این سریال بازتاب داده شده است.
تبیین نمایش ِتلویزیونی با رویکرد به نظریهء «اجرا» و «تئوری فیلم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر پایه نظریه ای بیانی در مورد نمایش تلویزیونی بر اساس نوع ارتباط بین فضای تولید و اجراء و فضای دریافت مخاطب صورت گرفته است. هدف مقالهءتعریف ماهیت و ساختار نمایش تلویزیونی با توجه به فنون و روش های ارتباطی برای دستیابی به بیان خاصی است که می توان از این گونه برنامه سازی انتظار داشت. به نظر نگارنده، نمایش تلویزیونی به عنوان رسانه ای که همزمان از امکانات نمایشی تئاتر و تکنیک های تلویزیون بهره می برد، سبب شکل گیری رسانه و البته هنری متفاوت با بیانی نو شده است.. با سلطهء قطعی این بیان بر دو زبان تئاتر و تلویزیون، شاهد شکل گیری و پدیداری نظریه خاصی در عرصهء بیانی رسانه با عنواننظریهء بیانی نمایش تلویزیونی؛ «پخش - اجرا» هستیم. این پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی و براساس مقایسه تطبیقی و اسناد کتابخانه ای است و بر پایه آرای «ریچارد شکنر» و «بلا بالاش» استوار است. نتیجه پژوهش نشان می دهد نظریهء شکنر و نظریه فیلم بالاش؛ در مورد ماهیت نمایشِ تلویزیونی، با سه موضوع کلانِ ماده خام، تکنیک ساخت و در نهایت، پخش و اجرای زنده توام است.
دولت و سیاست گذاری مسکن در ایران بعد از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۸
179 - 218
حوزههای تخصصی:
در ایران نیز مانند خیلی از کشورهایی که ورود در حوزه تدارک خدمات رفاهی دارند، تهیه و عرضه مسکن مناسب همواره مورد توجه بوده است. چرا که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ارائه این خدمت رفاهی به عنوان یکی از وظایف دولت ها شناخته شده است. بی تردید ورود و ارائه این خدمت رفاهی در ایران بعد از انقلاب اسلامی افت وخیزهایی داشته است. زیرا سیاست های رفاهیِ مسکن، محصول نیروها و ساختارهای کلان و همچنین شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی حاکم بر هر دوره است. بر این اساس هدف این مقاله تحلیل نقش دولت ها در سیاست های مسکن در ایران بعد از انقلاب اسلامی با استفاده از نظریه تحلیل سیاست انتقادی به شیوه تاریخی-تحلیلی است. اطلاعات مورد نیاز برای تحلیل این وضعیت به روش اسنادی، از برنامه ها و اسناد مرتبط، در بازه زمانی بعد از انقلاب تا پایان برنامه پنجم توسعه، استخراج شده است. نتایج این تحلیل نشان می دهد که سیاست های توسعه مسکن در ایران بعد از انقلاب متأثر از گفتمان انقلاب در دوره جنگ تحمیلی، غلبه دیدگاه تعدیل ساختاری متأثر از شرایط جهانی در دوره سازندگی، اولویت دادن به بازار و بخش مدنی در دوره اصلاحات، گفتمان عدالت خواهی و گفتمان تدبیر اقتصادی به ترتیب با سیاست های بازتوزیعی مسکن از پایین، رهاسازی بازار مسکن، توانمندسازی و ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی، پاسخ به تقاضا برای مسکن به ویژه در بین اقشار کم درآمد با طرح مسکن مهر و اصلاح رویه طرح مسکن مهر با تأکید بر مسکن اجتماعی مورد توجه بوده است.
تأثیر جهانی شدن بر هویت اجتماعی زنان (مورد مطالعه: زنان شهر بندرعباس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحولات دهه های اخیر، چه در زمینه های فرهنگی و چه در عرصه های ساختاری، به تعدد، تنوع و گاه تعارض منابع هویت ساز منجر شده و گسترش نوگرایی و نوسازی در عرصه جهانی، به بحران هویت در میان بسیاری از قشرها، به ویژه زنان، دامن زده است. بنابراین، این پژوهش با هدف بررسی تأثیر جهانی شدن بر هویت اجتماعی زنان در شهر بندرعباس انجام گرفته است. جامعه آماری، همه زنان 15 تا 45 سال شهر بندرعباس بودند که از میان آنها، با استفاده از فرمول کوکران، نمونه ای مشتمل بر250 نفر انتخاب شد. روش پژوهش در این مقاله، پیمایش و ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه بود که اعتبار آن به روش صوری و پایایی آن به کمک آماره آلفای کرونباخ سنجیده شد. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، به منظور تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی شامل تحلیل دو متغیر(از نوع تأثیر و تفاوت معناداری) استفاده شد. نتایج در گام اول آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد که متغیرهای میزان استفاده زنان از کالاهای فرهنگی نو، میزان استفاده از فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی (ICT)، نگرش زنان به کارکرد جنسیتی بر هویت اجتماعی تأثیر معناداری داشته است؛ اما آگاهی زنان از تغییرات محیطی بر هویت اجتماعی زنان تأثیر معناداری را نشان نداد.
بررسی و تحلیل تاریخی وضعیت برنامه های آموزشی از حیث مهارت افزایی دانشجویان رشته علوم اجتماعی و اشتغال دانش آموختگان آن در مقاطع گوناگون تحصیلی از آغاز تا سال1395(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۳)
133-157
حوزههای تخصصی:
واکاوی برنامه آموزشی هر رشته علمی به ویژه از حیث بررسی رابطه علم و مهارت در آن از ضرورت و اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این مقاله با رویکردی تاریخی-انتقادی به واکاوی برنامه های آموزشی رشته علوم اجتماعی و ارزیابی نسبت بین تحصیل، مهارت افزایی و اشتغال دانش آموختگان این رشته پرداخته شده است. چارچوب نظری با بهره گیری از رویکردهای الگوی اسکایرو (2008)، رویکرد فیلسوفان تعلیم و تربیت معاصر در ارتباط با نسبت علم و مهارت و همچنین نظریه آموزشی بلوم (2009) تدوین گردیده است. روش مطالعه، تاریخ نگاری انتقادی بوده و گردآوری داده ها با ترکیبی از دو روش اسنادی و مصاحبه عمقی صورت گرفته است. یافته های پژوهش با روش کیفی تحلیل ساختاری و تفسیری تجزیه و تحلیل گردیده است. نتایج پژوهش نشان می دهد برنامه های آموزشی رشته های علوم اجتماعی در ایران فاقد استانداردهای پیشرفته بوده و در محتوای آن، نسبت مناسب و متعادلی میان دانش نظری و مهارت عملی وجود ندارد. از دیگر نتایج، وجود شکاف عمیق میان بخش عرضه دانش آموختگان یعنی نهاد دانشگاه و بخش تقاضای آنان یعنی نهاد اقتصاد (بازار کار) است و تناسبی در آن مشاهده نمی گردد.
کاوش در امید اجتماعی، نظریه ای داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با اتخاذ رویکرد تفسیری بر آن است تا به واکاوی موضوع امید اجتماعی در بین شهروندان اصفهانی بپردازد. روش پژوهش، کیفی بوده که با استفاده از استراتژی نظریه زمینه ای انجام گرفته است. براساس روش نمونه گیری کیفی هدفمند (نمونه گیری نظری از نوع متوالی) بیست نفر از شهروندان 15 سال به بالای شهر اصفهان در این مطالعه شرکت کردند و با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساخت یافته درک و تفسیر آنها از امید اجتماعی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های به دست آمده با استفاده از روش «نظریه زمینه ای» شامل هفت مقوله اصلی بدین شرح بود: هدف گذاری، آرزومندی، مسئولیت پذیری، میل به پیشرفت، تلاشگری و برنامه ریزی.«مقوله هسته» این مطالعه «میل به تغییر» بود که سایر مقولات خرد را در بر می گیرد.
تأمین مالی جمعی تولیدات بلند سینمایی در ایران؛ موانع، ظرفیت ها و الزامات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیستم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۷
65 - 94
حوزههای تخصصی:
تحقیق پیش رو با هدف امکان سنجی شیوه نوین تأمین مالی جمعی در سینمای ایران و شناخت الزامات، موانع و ظرفیت ها برای تحقق آن شکل گرفت. برای تحقق هدف تحقیق از بین متولیان سینما در کشور، براساس قاعده اشباع نظری و به واسطه نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی 31 تن از صاحبنظران حوزه سینما انتخاب و مصاحبه باز با آنها انجام شد. این مصاحبه های به روش تحلیل محتوای کیفی تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها نشان داد که ظرفیت هایی نظیر مهربانی مردم، نقدینگی بالا، علاقه مردم به سینما، اعتماد مردم به سلبریتی ها و غیره و موانعی همچون دخالت بالای دولت در سینما، وجود فساد در کشور، ضعیف بودن زیرساخت های سخت افزاری و نرم افزاری سینما، بی اعتمادی، نبود ثبات اقتصادی، مقاومت صنفی در برابر تغییر، ناآگاهی عمومی و نخبگانی و عدم امکان ورود به بورس توسط شرکت های فعلی سینمایی و غیره برای تحقق تأمین مالی جمعی به عنوان یک شیوه نوین وجود دارد؛ مهمترین الزامات تحقق تأمین مالی جمعی در سینما نیز شامل کاهش دخالت دولتی در سینما، اعتماد سازی، راه اندازی بورس سینما و صندوق های سرمایه گذاری، آگاهی بخشی، صنعتی شناخته شدن سینما، به رسمیت شناختن سینما توسط بیمه و بانک، اجرای قانون کپی رایت در کشور و غیره بود. براساس یافته های این تحقیق می توان نتیجه گرفت امکان تحقق مدل سهام به عنوان یکی از شقوق تأمین مالی جمعی با برآورده شدن الزامات آن در کشور ما وجود دارد؛ با این حال تأمین مالی جمعی در ابتدا نباید به عنوان یک مدل مستقل تأمین مالی بکار گرفته شود، بلکه از آن باید به عنوان یک مدل مکمل استفاده کرد.