فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۸۲۱ تا ۱۰٬۸۴۰ مورد از کل ۳۶٬۸۶۱ مورد.
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۹ بهار ۱۳۹۸ شماره ۷۲
۲۸۲-۲۴۳
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی تجربه زیسته والدین دارای کودک طیف اوتیسم از رنج اجتماعی انجام شد. روش: این پژوهش به شیوه کیفی و با رویکرد تحلیل مضمون انجام شد. نمونه ها به شیوه هدفمند از میان والدین دارای کودک طیف اوتیسم انتخاب شدند. در این پژوهش 13 مصاحبه با والدین انجام شد که مدت زمان آنها بین ۴۵ تا ۷۰ دقیقه متغیر بود. مشارکت کنندگان این پژوهش شامل ۴ پدر و ۹ مادر بودند که دارای کودکی با تشخیص اختلال طیف اوتیسم بودند. ابزارهای گردآوری داده ها، مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بود. روند تجزیه وتحلیل داده ها از همان مصاحبه اول به وسیله نرم افزار MAXQDA شروع شد و بعد از هر مصاحبه کدگذاری انجام گرفت. سپس داده ها به روش تحلیل مضمون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. درنهایت، یافته های حاصل از تجربیات والدین در مضامین اصلی و فرعی تدوین شدند. در این پژوهش از ۴ معیار گوبا و لینکلن برای افزایش دقت علمی استفاده شده است. یافته ها: پس از کدگذاری مصاحبه ها، ۱۵۵ کد به دست آمد که این کدها در پنج مضمون اصلی و ۶ زیرمضمون طبقه بندی شد. مضامین اصلی شامل فرایند تشخیص، مشکلات روزمره، حضور در جامعه، خدمات حمایتی و مشکلات مالی بود. بحث: نتایج این پژوهش نشان داد والدین کودکان طیف اوتیسم در تمامی زمینه های زندگی خود با مشکلات و رنج زیادی مواجه هستند. این مشکلات از همان آغاز فرایند تشخیص شروع می شود و در ادامه در تمامی ابعاد زندگی خود را نشان می دهند.
بازشناسی مؤلفه های پایگاه اجتماعی و رابطه آن با گرایش به کارتن خوابی در شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۹ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۷۳
۱۳۵-۹۷
حوزههای تخصصی:
پیش فرض موجود در میان جامعه شناسان، وجود رابطه بین طبقات اقتصادی و پایگاه اجتماعی پایین و میزان گرایش به کجروی1 اجتماعی بیانگر گرایش به پارادایم تضادگرایی در این شاخه از حوزه جامعه شناسی است. اما ازآنجاکه پژوهشگر در مطالعاتی که درباره کارتن خوابی داشته، با موارد نقض کننده این گزاره مواجه شده بود، این پژوهش را با هدف مطالعه رابطه پایگاه اجتماعی و گرایش به کارتن خوابی در میان کارتن خواب های شهر تهران آغاز نمود. روش: روش پژوهش ترکیبی و از نوع ترکیبیِ متوالی بود. بدین صورت که ابتدا بر اساس فرضیه های موجود در چارچوب نظری که متأثر از نظریه های تضادگرایی در کنار نظریه کنش متقابل گرایی مید بود و تأثیر پایگاه اجتماعی پایین در گرایش به انحرافات اجتماعی و در این پژوهش، گرایش به کارتن خوابی تدوین شد و پرسشنامه ای محقق ساخته در میان کارتن خواب های شهر تهران توزیع شد. در بخش کمی، جامعه آماری 12048 نفر بودند و بر اساس فرمول کوکران، 372 نفر به عنوان جامعه موردمطالعه انتخاب شدند که شیوه نمونه گیری نیز تصادفی بود. در بخش کیفی پژوهش، نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع داده ها پیش رفت که پس از مصاحبه با 34 نفر از کارتن خواب های شهر تهران، پژوهشگر به اشباع داده ها دست یافت. یافته ها و نتایج: نتایج پژوهش در بخش پیمایشی و کمی نشان داد که رابطه کارتن خوابی و پایگاه اجتماعی در سطح اطمینان 95 درصد معنادار نبود. پس ازآن، بر مبنای داده های گردآوری شده، سه پایگاه اجتماعی بالا، متوسط و پایین از یکدیگر تفکیک شدند که رابطه گرایش به کارتن خوابی و پایگاه اجتماعی پایین و متوسط در سطح اطمینان 95 درصد معنادار بود. بدین ترتیب، پژوهشگر برای بازشناسی مؤلفه های پایگاه اجتماعی و نقش آن در گرایش به کارتن خوابی بر اساس مصاحبه با کارتن خواب ها نشان داد که در پایگاه اجتماعی پایین، مهاجرت و حاشیه نشینی، حضور در موقعیت های آسیب زا افزایش می یابد. در پایگاه اجتماعی بالا نیز تنوع موقعیت های فراغتی، امکان حضور در موقعیت های پرخطر را افزایش داده و به اعتیاد و کارتن خوابی منجر می شود. این نتایج نشان داد که فرضیه تضادگرایان در مورد رابطه فقر اقتصادی و گرایش به انحرافات اجتماعی همیشه نمی تواند معنادار داشته باشد.
بررسی جامعه شناختی میزان تجربه مزاحمت جنسی زنان در محیط کار(آزمون تجربی نظریه فعالیت های روزمره)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۹ بهار ۱۳۹۸ شماره ۷۲
۱۳۰-۹۱
حوزههای تخصصی:
مزاحمت جنسی علیه زنان در محل کار، یکی از شکلهای شایع اما پنهانِ خشونت علیه زنان است که پیامدهای منفی متعددی در سطوح فردی، خانوادگی و اجتماعی به همراه دارد. ازاین رو پژوهش حاضر با استفاده از نظریه فعالیتهای روزمره به بررسی تجربه مزاحمت جنسی زنان شاغل در محیط کار و تحلیل اجتماعی علل بروز آن پرداخته است. روش: پژوهش حاضر با روش پیمایش و ابزار پرسشنامه در بین 400 نفر از زنان شاغل در بیمارستانهای شهر کرج که با استفاده از نمونه گیری دومرحله ای انتخاب شده بودند، انجام شده است. یافته ها: دوسوم پاسخگویان حداقل یک بار، انواع مزاحمتهای جنسی (کلامی و غیرکلامی) را در محیط کار تجربه کرده اند که سهم مزاحمتهای غیرکلامی (مانند نگاه هیز و...) در مقایسه با مزاحمتهای کلامی (متلک پرانی و...) اندکی بیشتر بوده است. نتایج تحلیل رگرسیونی حاکی از آن است که درمجموع، ترکیب متغیرهای سه گانه فاعل باانگیزه (همکاران مرد بیمارستان)، هدف مناسب (زنان کارمند بیمارستان) و فقدان محافظت (ضعف نظارت در بیمارستان) به مقدار 33 درصد از تغییرات تجربه مزاحمت جنسی توسط زنان را توضیح داده و پیش بینی کرده اند که دراین بین، سهم حضور فاعل انگیزه دار، تشخیص داده شدن به عنوان هدف مناسب و فقدان محافظت به ترتیب بیشتر بوده است. بحث: نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که اولاً آزار جنسی زنان در محیط کار امری فراگیر و یک مسئله مهم اجتماعی است. ثانیاً در وقوع این مسئله، متغیرها و عوامل متعددی دخیل هستند که مطابق نتایج تحقیق حاضر، ویژگی زنان قربانی یکی از مهم ترین پیش بینی کننده های تجربه مزاحمت جنسی در محل کار است.
زمینه ها و پیامدهای دوستی با جنس مخالف: مطالعه ای پدیدارشناسانه در بین دانشجویان دانشگاه خوارزمی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۹ بهار ۱۳۹۸ شماره ۷۲
242-195
حوزههای تخصصی:
روابط دوستانه دانشجویان با جنس مخالف و تعمیق روزافزون آن در سطح دانشگاههای کشور، امروزه به عنوان یک امر فرافردی بروز یافته و وجوه خانوادگی و جامعوی نیز یافته است. به نظر می رسد روابط دوستانه با جنس مخالف در میان دختران و پسران دارای معانی، ابعاد، آثار و پیامدهای گوناگونی است. مقاله حاضر با هدف کنکاش جنسیتی این پدیده با تأکید بر ادراک و انگیزه ها، پیامدها، الگومندی و... این پدیده در میان دختران و پسران، به مطالعه آن در میان دانشجویان دانشگاه خوارزمی پرداخته است. روش: رویکرد این پژوهش کیفی و روش آن پدیدارشناسی بود. افراد مورد مطالعه شامل ۲ گروه از دانشجویان دختر و پسر بود که با ۱۵ نفر از دانشجویان دختر و ۱۵ نفر از دانشجویان پسر مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بر اساس نمونه گیری هدفمند با استراتژی گلوله برفی و معیار اشباع نظری برای رسیدن به حجم نمونه انجام شد. برای تحلیل داده ها، از تکنیک تحلیل تماتیک (مضمونی) استفاده شد. یافته ها: دانشجویان دختر و پسر درک و تجارب متفاوتی از رابطه با جنس مخالف داشته و درعین حال با انگیزه های متفاوتی وارد این رابطه شدند. عوامل زمینه ساز متفاوت ازجمله جو خانوادگی، فضای دانشگاه، فضای خوابگاه، فضای مجازی و گروه همالان در تجربه دانشجویان دختر و پسر از رابطه با جنس مخالف نقش ماهوی داشته اند. دانشجویان دختر درکِ رمانتیک و عاشقانه ای از رابطه با جنس مخالف داشته و درک دانشجویان پسر از این رابطه مبتنی بر ذائقه لذت گرایی و جنسی بود. ویژگیهای خاص دوستی در بین دانشجویان پسر شامل ناپایداری، تنوع طلبی و بی تعهدی در روابط و در مقابل در بین دانشجویان دختر شامل غوطه وری در عشق، پنهان کردن خود واقعی، آمادگی برای ناپایداری روابط و آگاهی از پوچی رابطه بود. بحث: یافته ها دلالت می کنند که دانشجویانِ دختر بیشتر به دنبال روابط عاطفی، ازدواج محور و اقتصادی بوده و دانشجویانِ پسر بیشتر سکسوالیه خواه و لذت گرا بوده اند.
مطالعۀ دست بافته های ایلی و عشایری ایران با رویکرد بوم شناسی فرهنگی، با تأکید بر گلیم های عشایر بختیاری، قشقایی، شاهسون و کُرمانج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از گذار درک و شناخت فعالیت های انسان در زیست بومش می توان به شناخت پدیده های بومی رسید. از این رهگذر مصداق ها و نمونه های مادی فرهنگ از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این مصداق ها بازتاب دهنده اندیشه ها، آمال و تخیلات از طریق عینیت بخشی است و پندارهای غیرمادی را به شیوه های مادی و در قالب آثاری عمدتاً از جنس هنر به ظهور می رساند. بر این پایه، دست بافته های ایلی و عشایری ایران و به طورخاص گلیم بافته ها محملی برای بازتاب باورها، زیست بوم و عناصر آن، ذهنیات، احساسات و تمنیّات درونی بافندگان است. آن ها در هر ایل و منطقه ای خاص، بر مبنای باورها و روحیات شخصی، فرهنگ و هم چنین محیط زندگی را در کنار هم قرار داده و به عنوان بخشی از هویت ایلی و جمعی در دست بافته خویش با سبک مختص به خود، بازآفرینی می کند. تعامل و همراهی و پیوستگی میان فرهنگ و زیست بوم در عشایر بسیار چشم گیر است. این مقاله بر آن است تا به بازشناسی دست بافته های عشایری ایران با تکیه بر گلیم چهار منطقه از منظر مؤلفه های فن-شناختی(ریسندگی، رنگرزی، فنون بافت)، زیباشناختی (طرح و نقش، رنگ بندی)، مواد اولیه، ساختار فرهنگی و اجتماعی، منابع انسانی تولید (هنرمندان بافنده) را مورد مطالعه و بررسی قراردهد. جامعه نمونه و انتخابی در این تحقیق، چهار ایل بختیاری، قشقایی، شاهسون و کرمانج است. نحوه انتخاب نمونه ها به واسطه برجستگی ایل های یاد شده در تنوع و پرکاری و نقش پردازی گلیم ها و هم چنین اشتراکات در برخی نقوش می باشد. پژوهش حاضر از نوع بنیادین و روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی و جمع آوری داده ها به روش کتاب خانه ای و میدانی صورت گرفته است.
Developmental Changes in Epistemological Beliefs in 9-Year-Old children(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Epistemological beliefs mean what people believe about the nature of knowledge and knowing that can be related to areas such as learning and theory of mind.The purpose of the present study was to investigate the growth of epistemological beliefs in 9-year-old girl children. Methodology: This was a qualitative grounded theory study. The study population consisted of elementary third grade girl students in Babolsar city in 1397. A sample of 20 students through purposeful sampling method with Theoretical saturation was selected and the epistemological beliefs of these participants were examined in two stages over a period of one year. The research tool was in-depth interviews with emphasis on "draw, write, tell" technique which was used in both stages. Coding was also used to analyze the data. The validity of the findings was evaluated by triangulation method including expert review, continuous comparison of data and different methods of data collection. Findings: The epistemological beliefs of children emerged in five dimensions, including ' Ownership ', ‘Innateness’, ' Exactness', 'simplicity' and ‘pace’. Each of these dimensions was relatively complex, and developed over a period of one year, especially in dimension of ownership. Conclusion: Based on the findings, it can be said that the development of girl children's epistemological beliefs towards more complex beliefs can occur if necessary conditions are in instructional Environments. Therefore, it is suggested that providing children with appropriate learning environments such as constructive learning environments and opportunities to reinforce the power of reasoning and argumentation.
Presentation of the MOOC prediction model at Payam-e-Noor University based on management / scientific / professional competence components(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of the present study was to present a predictive model of MOOC at Payam-e-Noor University based on the components of management and professional competence. Methodology: The research method was by purpose, applied; in terms of data type, (quantitative); in terms of data collection method or nature, and the research method was non-experimental - correlation. The statistical population of this study was 900 faculty members of Payam Noor University in Tehran. Due to the different nature of Payame Noor University, 270 people were selected as the subjects using Cochran formula and simple random sampling. The research tool consisted of a researcher-made questionnaire with 37 questions related to MOOC and two standard questionnaires of 20 and 15 questions for management variables (Wiele & Boselie Questionnaire, 2002) and professional competence (Molaeinejad questionnaire, 2012). The reliability and validity of the questionnaire were confirmed by Cronbach's alpha and reliability coefficient (MOOC, management and scientific / professional competence) of 0.7. Structural equation modeling (confirmatory factor analysis) was used to analyze the data. Findings: The results showed that the components of management, scientific / professional competence, were effective factors on the implementation of the music in Payam-e-Noor University. Conclusion: With the presence of mock-ups, it facilitates the access of institutions and organizations to inclusive learning and facilitates the virtual learning process. In the field of MOOC management, the university can be effective in providing MOOCs courses by preserving and developing fair behavior and speech.
Comparison of the Effectiveness of Acceptance and Commitment Therapy and Schema Therapy on Resiliency of Breast Cancer Patients in East Tehran Medical Centers(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Considering the importance of cancer in human societies and its negative effects on human body and psyche, the aim of this study was to compare the efficacy of Acceptance and Commitment Therapy and Schema Therapy on resiliency of breast cancer patients in East Tehran Medical Centers. Methodology: This study is a pilot study with single stage cluster sampling method. We selected 150 patients with breast cancer in East of Tehran. The Connor-Davidson Resiliency Questionnaire was presented. Forty-five subjects were randomly selected and divided into three groups of 15, consisting of two interventions and one control group, 12 sessions of group schema therapy and 12 sessions of acceptance-based therapy, each session lasting 90 minutes. Each intervention was performed twice a week for 3 days. At the end of treatment all three groups were tested. Findings: The finding showed that there is a significant difference between the experimental group under the influence of Acceptance and Commitment Therapy and Schema Therapy in post-test resiliency. F (1.41) = 530/35. Conclusion: The results showed that schema therapy is more effective on resiliency than, Commitment-Based and Acceptance.
واکاوی اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر زورگویی و تکانشگری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۵ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
133 - 145
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، تعیین تأثیر اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر زورگویی و تکانشگری دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهرستان شیراز بود. روش: در پژوهش حاضر، از روش آزمایشی با طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر در حال تحصیل در هنرستان های ناحیه دو شهر شیراز در سال تحصیلی 98-1397 بودند که 30 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابتدا اعضای هر دو گروه با به کارگیری مقیاس تکانشگری (باس و پری، 1992) و مقیاس زورگویی (اولوئوس، 1996) مورد آزمون قرار گرفتند (پیش آزمون). سپس، گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه تحت آموزش مهارت های اجتماعی قرار گرفتند درحالی که گروه گواه آموزشی دریافت نکرند. پس از اتمام جلسات گروهی، از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس با استفاده از نرم افزار spss21 استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که پس از انجام مداخله، متغیر تکانشگری کلی و مؤلفه های آن (تکانشگری بدنی، تکانشگری کلامی، خشم و خصومت) و همچنین زورگویی و مؤلفه های آن (به خصوص شیوع زورگویی) در آزمودنی های گروه آزمایشی به نسبت گروه گواه کاهش معناداری داشت (01/0>P < /span>).نتیجه گیری: آموزش مهارت های اجتماعی بر کاهش تکانشگری و زورگویی نوجوانان مؤثر و منجر به مدیریت هیجاناتی مانند خشم و پرخاشگری و... می شود.
تحلیل محتوای کتاب های درسی مطالعات اجتماعی و فارسی (خوانداری) و هدیه های آسمان و علوم تجربی پایه پنجم و ششم ابتدایی بر اساس مفاهیم اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف شناسایی مفاهیم اخلاقی به دانش آموزان در کتاب های درسی پایه پنجم و ششم مقطع ابتدایی انجام شد. روش: برای دستیابی به اهداف پژوهش از روش تحلیل محتوا در دو گام استفاده شد. در گام اول به صورت کیفی، روش تحلیل محتوای عرفی یا استقرایی برای شناسایی مقوله ها به کار گفته شد. در گام دوم، پس از دستیابی به مقوله ها، به صورت کمی و نظام مند و عینی، به بررسی مقوله ها پرداخته شد. جامعه آماری این پژوهش، کلیه کتاب های فارسی (خوانداری)، مطالعات اجتماعی، هدیه های آسمان و علوم تجربی سال تحصیلی 1398-1399 پایه پنجم و ششم ابتدایی که شامل 8 جلد کتاب بود نمونه گیری در این پژوهش به شیوه ی نظری انجام شد و ملاک دسته بندی دروس، وجود محتوای اخلاقی در ساختار دروس کتاب در نظر گرفته شد. یافته ها: یافته ها نشان داده است که متأسفانه چیدمان مفاهیم اخلاقی در کتب درسی موردتوجه قرار نگرفته است و از میان 12 مفهوم اخلاقی، تنها «تفکر»، «رفتار نیک»، «همکاری» موردتوجه قرارگرفته است و سایر مفاهیم از نظر تعداد تکرار و تنوع چینش در پایه های مختلف فاقد کارایی لازم هستند. نتیجه گیری: پژوهشگران حوزه تعلیم و تربیت و اخلاق، باید به بررسی دوباره ی محتواهای اخلاقی کتاب های درسی پرداخته و نحوه ی ارائه این مفاهیم را بررسی کنند.
بازنمایی زنان چادری در سریال های تلویزیونی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۳ بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۹
183 - 207
حوزههای تخصصی:
یکی از کارکردهای اساسی رسانه ها، بازنمایی واقعیت های جهان خارج برای مخاطبان است. تصویری که ما به مثابه یک مخاطب از پدیده های مختلف داریم، در موارد زیادی ناشی از تجربه مواجهه با گزارش ها و تصاویری است که به وسیله رسانه ها ارائه شده است. چادر به عنوان حجاب برتر مورد نظر دین مبین اسلام، یک پدیده فرهنگی در حوزه پوشش زنان است که در طول سال ها، در تلویزیون بازنمایی شده است. این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال است که چادر در سال های پس از انقلاب اسلامی چگونه در سریال های تلویزیونی بازنمایی شده است. در این پژوهش، با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی، شخصیت های چادری 40 سریال از پربیننده ترین سریال های پخش شده از تلویزیون ایران در سال های پس از انقلاب اسلامی مورد تحلیل قرار گرفته است. به این دلیل که واحد تحلیل در این پژوهش، «شخصیت» است، بر این اساس تعداد 107 شخصیت چادری این سریال ها، به صورت تمام شماری انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته اند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار spss و آمار توصیفی و استنباطی (آزمون کای اسکور) استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که در سال های پس از انقلاب اسلامی تصویر مطلوبی از زنان چادری در تلویزیون ارائه نشده است، به طوری که زنان چادری یا اساساً حضور پررنگی در سریال های تلویزیونی ندارند یا اگر دارند اغلب دارای ضعف ها و مشکلات مختلفی هستند که در مقایسه با شخصیت های زن غیر چادری نمود پررنگ تری دارد. زنان چادری به گونه ای معنادار؛ مسن، بدون تحصیلات دانشگاهی، از طبقه متوسط و پایین جامعه، دارای مشکلات روحی و روانی و دارای چهره ای متوسط و زشت به تصویر کشیده شده اند. بر این اساس چادر، پوشش زنی معرفی می شود که احتمالاً کمتر مخاطبی تمایل به همذات پنداری و احیاناً الگوبرداری از او خواهد داشت.
بررسی میزان آگاهی از حقوق شهروندی و عوامل مرتبط با آن (مورد مطالعه: شهروندان استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۸
35 - 74
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی میزان آگاهی از حقوق شهروندی و عوامل مرتبط با آن در بین شهروندان 18 تا 65 سال استان لرستان است. پژوهش حاضر از نظر روش کمی، از نظر جهت پژوهش کاربردی که با ابزار پرسشنامه جمع آوری شده است. حجم نمونه 852 نفر برآورد شده و شیوه نمونه گیری چندمرحله ای بوده، به طوری که پس از رعایت مراحل نمونه گیری، از شش شهرستان خرم آباد، بروجرد، الیگودرز، کوهدشت، الشتر و پلدختر و از هر شهرستان یک شهر و دو روستا متناسب با حجم جمعیت هرکدام، افراد نمونه تخصیص یافتند. بر اساس نتایج، میزان آگاهی از حقوق شهروندی در میان شهروندان (71/2) نسبتاً بالاست. در میان ابعاد مختلف حقوق شهروندی، بیشترین میزان آگاهی مربوط به حقوق اجتماعی شهروندی (86/2) و کمترین آن مربوط به حقوق فرهنگی شهروندی (38/2) بوده است. تجزیه وتحلیل داده ها نشان می دهد که میانگین نمرات آگاهی از حقوق شهروندی در بین زنان و مردان تفاوت معناداری وجود نداد. نتایج اجرای آزمون همبستگی پیرسون، تأثیر مثبت و متوسط متغیر پایگاه اقتصادی – اجتماعی، تأثیر منفی و متوسط متغیرهای گرایش به تعلقات قومی- طایفه ای، پنداشت از عملکرد نظام سیاسی، احساس امنیت اقتصادی با آگاهی از حقوق شهروندی و عدم تأیید رابطه بین متغیرهای هویت اجتماعی، اعتماد اجتماعی و میزان استفاده از رسانه های جمعی با آگاهی از حقوق شهروندی را نشان می دهد. نتایج رگرسیون گام به گام نیز نشان می دهد که درمجموع 2/42 درصد از واریانس متغیر وابسته (آگاهی از حقوق شهروندی) از طریق یک ترکیب خطی از متغیرهای مستقل احساس امنیت اقتصادی، پایگاه اقتصادی اجتماعی، گرایش به تعلقات قومی طایفه ای و هویت اجتماعی تعیین می شود.
نقش اعتماد اجتماعی و استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی بر سرمایه فرهنگی شهروندان تهرانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
سرمایه فرهنگی با ارتقای درک و قدرت افراد در به کارگیری دانش ها و مهارت ها موجب توانمندی آنان می گردد. هدف این تحقیق بررسی تأثیر اعتماد اجتماعی و استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی بر سرمایه فرهنگی شهروندان تهرانی است. این تحقیق از نوع توصیفی-علی است با روش پیمایشی می باشد وجامعه آماری شامل کلیه شهروندان تهرانی بالای 18 سال است. انتخاب نمونه با تلفیق نمونه گیری خوشه ای و طبقه بندی نامتناسب است و ابزار جمع آوری اطلاعات و داده ها پرسشنامه و مصاحبه بوده که میان 418 نفر اجرا گردید. در بررسی فرضیات از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون و در بررسی مدل تحقیق از تکنیک تحلیل مسیر استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که با افزایش استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی، سرمایه فرهنگی افزایش می یابد و بالعکس. همچنین با افزایش اعتماد اجتماعی، سرمایه فرهنگی افزایش می یابد و بالعکس. مدل به دست آمده از تحلیل مسیر نشان می دهد که استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی به طور مستقیم و متغیر اعتماد اجتماعی، به شکل غیرمستقیم و از طریق تأثیرگذاری بر استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی بر سرمایه فرهنگی اثر می گذارد. استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی تأثیر بیشتری نسبت به اعتماد اجتماعی بر سرمایه فرهنگی دارد.
ناباروری و عدم احساس امنیت در زندگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
67 - 92
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش در زمینه ناباروری و متعاقب آن احساس ناامنی و بروز احتمالی طلاق انجام شده است. ناباروری می تواند باعث بروز احساس ناامنی اجتماعی، اضطراب اجتماعی، نگرانی از آینده خانواده و بروز خشونت خانگی شود. هدف پژوهش حاضر یافتن مشکلات تهدیدکننده ثبات زندگی مشترک ناشی از ناباروری در زوجین نابارور جامعه ایران است. روش شناسی: این مطالعه کیفی در سال های 1398-1396 از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 40 فرد نابارور مراجعه کننده به مرکز درمان ناباروری ابن سینا انجام شد. درتحلیل داده ها از روش کدگذاری اشتراوس و کوربین[1] استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر آشکار ساخت که ناباروری و فرآیند درمان آن به خودی خود منجر به ایجاد ابهام در زندگی می شود و به دنبال خود انواعی از استرس های فردی، خانوادگی و اجتماعی و احساس شکست، اندوه، فقدان و خشم را به همراه دارد. همین موارد به پایین آمدن کیفیت زندگی افراد و ایجاد بحران می انجامد در نتیجه افراد احساس عدم امنیت در زندگی زناشویی می کنند. در صورتی که بحران حل نشود و تداوم یابد، ناباروری به عنوان تهدیدی جدی برای ثبات زناشویی و واقعیت های مشترک زن و شوهر به شمار می آید. نتیجه گیری: در واقع ناباروری به عنوان یک اختلال پیش بینی نشده، روال عادی زندگی افراد را بر هم زده و آنان را به حاشیه منفی منحنی نرمال می راند. این حاشیه منفی می تواند منتهی به ایجاد بحران و سبب ساز عدم احساس امنیت گردد. برقراری امنیت در زندگی زن و شوهرهای نابارور منوط به رهایی از تهدید و امکان بهره گیری از فرصت هاست.
رویکرد ترامپ به حقوق بین الملل محیط زیست و پیشنهادهای رسانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه رسانه بین الملل سال چهارم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
205 - 233
حوزههای تخصصی:
بحران های زیست محیطی امروزه یکی از مهم ترین دغدغه های مردم، دولت ها و سازمان های بین المللی است. این بحران ها ادامه زندگی بشر بر روی کره زمین را به خطر انداخته و برای دولت ها ایجاد مسئولیت می کند. حقوق بین الملل محیط زیست از سال 1972م در نتیجه کنفرانس استکهلم با توجه بیشتر کشور ها مواجه شد. پس از آن به مرور الزاماتی برای حفاظت از محیط زیست شکل گرفت و مسئولیت جهانی حفاظت از محیط زیست مهم ارزیابی شد. امریکا به عنوان یکی از قدرت های بزرگ نظام بین الملل که تأثیر بسزایی در ایجاد بحران های محیط زیستی دارد، همواره تلاش کرده تا کمترین محدودیت و مسئولیت های زیست محیطی را بپذیرد. سیاست های زیست محیطی ترامپ تقابل سیاست های امریکا با حقوق بین الملل محیط زیست را نشان می دهد. در مقاله پیش رو ضمن معرفی ارکان اصلی حقوق بین الملل محیط زیست، رفتار ایالات متحده و تضاد معاهده ای و عرفی آن با حقوق بین الملل محیط زیست بررسی و تبعات سیاست های محیط زیستی دونالد ترامپ بر محیط زیست جهانی ارزیابی می شود.
آسیب شناسی استفاده افراطی از موسیقی در آئین عزاداری امام حسین(ع) در عهد قاجار و امتداد آن در عصر حاضر
منبع:
فرهنگ پژوهش پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹ ویژه تاریخ اسلام
37 - 57
حوزههای تخصصی:
دستگاه ها و ابزار موسیقی می توانند به عنوان وسیله و ابزار کاربردی و تأثیرگذار در مراسم عزاداری امام حسین7 استفاده شوند. آن ها علاوه بر اینکه از قدرت جذب سمعی بالایی برخوردارند، می توانند در انتقال مفاهیم به مخاطب هم بسیار تأثیرگذار باشند. البته تأثیرگذاری تمام ماجرا نیست چراکه استفاده از بعضی از آلات موسیقی مانند طبل می تواند در اطلاع رسانی و همچنین برقراری نظم و ساماندهی دسته های عزاداری هم مؤثر باشد. آنچه که در این مقاله به عنوان آسیب مورد تحقیق قرارگرفته، استفاده افراطی از موسیقی در مراسم عزاداری امام حسین7 است که در زمان قاجار به خوبی مشاهده می شود. به ویژه در زمان ناصرالدین شاه -که علاقه فراوانی به برگزاری عزاداری های پرتجمل داشت - علاقه به تجمل باعث شد تعداد دسته های موزیکی که در عزاداری شرکت می کردند، به سی تا چهل دسته برسد. نکته قابل توجه این است که این آسیب در عصر حاضر هم وجود دارد و هنوز هم خودی نشان می دهد هرچند در بعضی موارد مصداق های متفاوتی دارد و در لباسی نو جلوه می کند، مصادیق جدیدی مانند تقلید از موسیقی های اروپایی مانند پاپ و امثال آن در اجرای مداحی ها یا استفاده اسراف گونه و چشم و هم چشمی در استفاده از این آلات.
تحلیل جنبش های اجتماعی نوین بر اساس مکتب فرانکفورت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنبش های اجتماعی نوین یکی از مهمترین پدیده هایی هستند که در شاخه های مختلف علوم اجتماعی و انسانی در مورد آنها مطالعه و پژوهش صورت می گیرد. انتقاد از نظم اقتصادی موجود و مسائل هویتی مدرنیته از مهمترین وجوه شباهتی هستند که بسیاری از جنبش های نوین را به هم پیوند می دهند. آنها مبین پیوند عمیق بین اقتصاد و فرهنگ هستند. از این زاویه، جنبش های مذکور پیوند عمیقی با تئوری انتقادی پیدا می کنند. مقاله حاضر به تحلیل ریشه و نقش جنبش های اجتماعی نوین بر پایه مکتب فرانکفورت می پردازد. مقاله استدلال می کند که از نگاه این مکتب، جنبش های اجتماعی نوین محصول تداوم روابط سلطه در مدرنیته و بالاخص سرمایه داری متأخر بوده و رسالت اصلی اش رفع سازوکارهای سلطه و سرکوب است. پژوهش حاضر به روش نقد و ارزیابی نظری تنظیم شده، به این معنی که از یک چشم انداز فکری خاص به تحلیل یک پدیده اجتماعی می پردازد.
بایسته های ارتباطات میان فرهنگی شیعه و اهل سنت در ایران با تأکید بر مفهوم غیریت در اندیشه لویناس
حوزههای تخصصی:
امانوئل لویناس که از او به عنوان فیلسوف اخلاق نیز نام برده شده، فیلسوفی است که دغدغه اصلی اش توجه به پدیده ای به نام «دیگری» است. دیگری ای که او خود را در قبال آن مسئول می داند. مقاله حاضر تلاش دارد به بررسی مسئله دیگری و غیریت در اندیشه لویناس و موردکاوی آن در ارتباطات میان فرهنگی شیعه با اهل سنت در ایران بپردازد. در این مجال، پژوهشگر شیعیان ایران را به مثابه «خود» و پیروان مذهب اهل سنت ایران را در مقام «دیگری» در نظر گرفته است و تلاش کرده با تکیه بر اندیشه غیریت و توجه به دیگری در آراء امانوئل لویناس، به بررسی و تحلیل وضعیت کنونی ارتباط با اهل سنت در ایران و بررسی اجمالی راه کارها جهت بهبود این ارتباط با هدف تقویت هم گرایی و حفظ انسجام ملی و وحدت اسلامی در ایران، بپردازد. از این روی پژوهشگر با استفاده از روش اسنادی و کتابخانه ای و با رویکرد توصیفی-تحلیلی به بررسی مسائل فرهنگی-ارتباطی میان شیعیان و اهل سنت ایران پرداخته و پس از تحلیل آن بر اساس اندیشه لویناس، محورهایی را جهت بهبود ارتباطات میان فرهنگی شیعه و اهل سنت در ایران استخراج کرده که عبارت اند از: «افزایش ارتباطات میان شیعه و اهل سنت»، «افزایش شناخت طرفین از یکدیگر»، «لزوم توجه به حقوق اقلیت های مذهبی» و «رعایت احترام و پرهیز از توهین به مقدسات طرفین». به نظر می رسد محورهای مذکور در سیاست گذاری برای مسائل اهل سنت از اهمیت بالایی برخوردار است و همواره باید موردتوجه سیاست گذاران و تصمیم سازان کلان جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد.
بررسی تأثیر فرهنگ سازمانی بر عملکرد سازمانی با تأکید بر نقش میانجی هوش فرهنگی (مورد مطالعه: کارکنان دانشگاه علوم پزشکی شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۰ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۲ و ۶۳
212 - 244
حوزههای تخصصی:
این پژوهش که از نوع تحلیل ماتریس کوواریانس- واریانس محسوب می شود به روش تحلیل همبستگی و با هدف بررسی نقش فرهنگ سازمانی بر عملکرد سازمانی با نقش میانجی هوش فرهنگی انجام شده است. نمونه مورد مطالعه 405 نفر از کارکنان دانشگاه علوم پزشکی شهر ایلام بودند که به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها نیز پرسشنامه 45 سؤالی شامل پرسشنامه فرهنگ دنیسون (۲۰۰۰)، عملکرد هرسی و گلد اسمیت (1981) و هوش فرهنگی ایرلی و انگ (۲۰۰۳) بود که به دلیل دخل و تصرف محقق، روایی و پایایی آن بررسی و تأیید شد. مقدار آلفای کرونباخ از طریق نرم افزار Spss برای فرهنگ سازمانی، هوش فرهنگی و عملکرد سازمانی به ترتیب 729/0، 817/0 و843/0 محاسبه گردید و آلفای کل پرسشنامه نیز 844/0 به دست آمد که همگی بالاتر از 7/0 بودند و این نشان دهنده پایایی مناسب پرسشنامه است. روایی پرسشنامه نیز از طریق روایی واگرایی به روش ماتریس فورنل و لارکر سنجیده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار 3Smart Pls انجام شد. نتایج مدل ساختاری پژوهش نشان داد که فرهنگ سازمانی از طریق هوش فرهنگی بر عملکرد سازمانی تأثیر مثبت و معناداری دارد. این فرضیه با استفاده از آزمون زابل و آزمون VAF تأیید شد و نقش هوش فرهنگی به عنوان میانجی گر در این رابطه معنادار بود.
نقش ایرانیان در فتح مدائن به دست مسلمانان در سال 16ه . ق.
حوزههای تخصصی:
مدائن به عنوان تختگاه اصلی ساسانیان، هم زمان با فتوحات اسلام به عنوان هدف اصلی مسیر گسترش اسلام به شرق، توسط اعراب مسلمان برگزیده شد. آن چه باعث فتح سریع تر و راحت تر این ابرشهر توسط مسلمانان گشت، همراهی برخی ایرانیان با پیروان آیین جدید بود. برای نمونه، هنگام ورود سپاه اسلام به مدائن، مردم، شهرهای مدائن را تقریباً خالی کرده بودند و هیچ گونه مقاومتی از خود نشان ندادند و در بعضی موارد، گروه هایی از ایرانیان به سپاه اسلام پیوستند و سپاه اسلام را در موارد گوناگون، مانند دعوت مردم به اسلام و هم چنین تشویق آن ها به صلح یاری کردند. چنین به نظر می رسد که از بررسی روند رخدادهای تاریخی این دوره، می توان چنین استنباط کرد که در کنار حضور نظامی اعراب مسلمان، اقدامات ایرانیان در قالب افراد طبقات مختلف جامعه ی عصر ساسانی نظیر نخبگان (سلمان فارسی)، جنگاوران (اسواران) و طبقه ی دهقان (شیرازاد) نیز امری قابل تأمل است. در این پژوهش، چگونگی و چرایی حضور ایرانیان در جریان این رویداد مورد کنکاش قرار می گیرد