فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۸۲۱ تا ۱۰٬۸۴۰ مورد از کل ۳۶٬۸۹۵ مورد.
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
195-215
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله تحلیل جامعه شناختی پدیده خودکشی در ایران در فاصله سال های 1389 تا 1393 براساس آمار و داده های کلان کشوری است. افزایش 17 درصدی خودکشی در سال 1389 در مقایسه با سال 1388 و افزایش 5 درصدی در سال 1393 در مقایسه با سال 1392 بیانگر رشد خودکشی در این بازه زمانی است. با توجه به روند افزایشی خودکشی طی این دوره، پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل آمارهای موجود، به دنبال تبیین عوامل مختلف اجتماعی و اقتصادی مؤثر بر خودکشی در این بازه زمانی بوده است . نتایج نشان داد که متغیرهای مستقل 6/82 درصد از واریانس نرخ خودکشی در ایران را تبیین می کنند که در این بین، تأثیر فشار اجتماعی (مبتنی بر نظریه اگنیو) بیشتر از همبستگی اجتماعی است. عامل فشار اجتماعی (طلاق، ضرب وجرح و توهین) منجر به افزایش خودکشی شده است. یافته اساسی دیگر پژوهش مبتنی بر نظریه همبستگی (مبتنی بر نظریه دورکیم) بود. در این پژوهش بر دو بعد همبستگی اجتماعی (بعد اجتماعی و بعد اقتصادی) تأکید شده است. در بعد اقتصادی، یافته ها نشان داد هر اندازه، طی سال های موردمطالعه، نرخ مشارکت اقتصادی افزایش یافته است، تعداد خودکشی ها کاهش داشته اند و برعکس افزایش خودکشی با کاهش مشارکت اقتصادی و افزایش نرخ بیکاری همراه بوده است. درواقع، مشارکت اقتصادی و رهایی از بیکاری به نوعی سبب ادغام فرد در زندگی اجتماعی می شود. مقایسه بین استان های مختلف نشان داد که رضایت بیشتر از زندگی، افزایش عرق ملی و اعتماد عمومی بیشتر به نوعی علقه های اجتماعی فرد را گسترش می دهد و احساس تعلق و همبستگی فرد به جامعه افزایش می یابد. رابطه متغیر تضاد نقش ها که صرفاً برای زنان آزمون شده بود با میزان خودکشی زنان تأیید نشد، گرچه که رابطه بین آنها معکوس است. بر این اساس به نظر می رسد برای زنان مشارکت اجتماعی و اقتصادی دارای اهمیت بیشتری از سنگینی نقش است.
Explaining the Aesthetic Principles of Khaje Nasir and Rousseau's Thoughts to Develop an Artistic Pattern for Elementary Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of this study was to explain the aesthetic foundations of Khaje Nasir and Rousseau's ideas in order to develop a model of artistic education for elementary students. Methodology: Based on the stated purpose, the type of research is applied and its method is qualitative (quantitative). The study population in the qualitative section consisted of 17 experts using purposive sampling method and the target population in the quantitative section was 108 teachers of Bandar Kangan elementary school using proportional stratified random sampling method. . In order to collect the required information in the qualitative part, the deductive content analysis and structured interview were used and the researcher-made questionnaire was used to collect the required data. The questionnaire was confirmed by content and face validity and Cronbach's alpha coefficient and spss22 software were used to determine its reliability. Findings: The findings obtained from the qualitative section were extracted in two general categories based on the aesthetic ideas of Khaje Nasir al-Din Tusi and Rousseau and 15 components. Accordingly, ethics, art, divine closeness, values, consciousness, perfection, nature, moral conscience, art, naturalism, community, intellect, aesthetic education are among the aesthetic elements of Khawaja Nasir al-Din Tusi and Rousseau's aesthetic elements. Similarly, structural equation technique using pls software showed that the above mentioned components are 0.95 at the significant level of 1.96 and these factors are effective in children's artistic education. Conclusion: This study showed that artistic education of children is important and has aesthetic characteristics in the development of children which is clearly expressed in the thoughts of Khaje Nasir al-Din Tusi and Rousseau and can play an effective role in the development of humanity of children in all stages of individual life and Have their own community. The naturalistic approach of R. Usu and Khaje Nasir enables students to be more careful about the nature of individuals and to see the sophistication and sophistication of nature and to enhance artistic talent in different fields.
معادله ای برای مدل سازی نقش عوامل مختلف و بررسی سیاست های مؤثر جامعه برای دستیابی به رونق تولید
حوزههای تخصصی:
در این مقاله می خواهیم حقایقی درباره رشد اقتصادی و رونق تولید (نام سال 1398 به فرموده رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) و ارتباط آن با استانداردهای زندگی اجتماعی را در جهان و جمهوری اسلامی ایران بیان کنیم. در ابتدا قواعد 70 و اثر مرکب را بیان می کنیم که ارتباط رشد اقتصادی با درآمد و رفاه آینده تک تک افراد جامعه را تخمین می زند. خواهیم دید که هر دوی رونق تولید و کیفیت زندگی اجتماعی به پارامتری به نام بهره وری مربوط اند. پس از تعریف این پارامتر، عواملی که بر بهره وری و نرخ رشد آن تأثیر دارند ذکر می شوند؛ این عوامل عبارت اند از سرمایه فیزیکی به ازای هر نیروی کار، سرمایه انسانی به ازای هر نیروی کار، منابع طبیعی به ازای هر نیروی کار و دانش فناورانه. سپس تابع تولید را بیان می کنیم که ارتباط بین این عوامل با خروجی تولیدی است. پس از آن بیان خواهیم کرد که سیاست های عمومی جامعه چگونه بر رشد و رونق اقتصادی و بهبود کیفیت زندگی اجتماعی تأثیر می گذارند. این سیاست ها عبارت اند از: صرفه جویی، پس انداز، سرمایه گذاری خارجی، آموزش، سلامتی و تغذیه، حقوق مالکیت، ثبات سیاسی، بازرگانی و تجارت آزاد، توسعه و تحقیق و رشد جمعیت.
الگوهای بسط شخصیت در مجموعه تلویزیونی فارگو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۳ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
63 - 82
حوزههای تخصصی:
این مقاله با بررسی عنصر شخصیت به عنوان یکی از مهم ترین عناصر فیلمنامه نویسی برای سینما و تلویزیون به مقایسه فنون شخصیت پردازی بکار رفته در فیلم و مجموعه تلویزیونی اقتباسی فارگو می پردازد. چگونگی اقتباس از سینما برای تلویزیون بطور کلی تاکنون مورد بررسی دقیق قرار نگرفته است. روش تحقیق در این مقاله بر دیدگاه ساختارشکنانه دن سیگر در گسست از قواعد ساختار سه پرده ای استوار است. به این منظور، نخست نظرهای کلاسیک درباره شخصیت پردازی، قراردادهای رایج و فرمولی در این زمینه مورد بررسی قرار می گیرند. بر اساس یافته های این مقاله، فنون بکار رفته به منظور بسط شخصیت پردازی ها و روابط بین شخصیت ها در فارگو شامل این موارد است: انتساب ویژگی ها و نقص هایی به شخصیت به منظور همراه کردن مخاطب با آنها؛ بسط روابط بین شخصیت های اصلی با شخصیت های فرعی و با یکدیگر؛ تبدیل شخصیت های دوبعدی به شخصیت های سه بعدی؛ تبدیل شخصیت های فرعی به شخصیت های اصلی؛ حذف یا افزودن شخصیت های فرعی؛ و افزودن شخصیت هایی کاملاً جدید. بر اساس یافته های این مقاله، روش «اشتقاق شخصیت های فرعی از شخصیت های اصلی یا فرعی» رایج ترین روش برای گسترش فیلمنامه سینمایی به مجموعه تلویزیونی است.
ابعاد حقوقی تیراندازی پلیس به اشخاص غیر مظنون از منظر دکترین قصد انتقالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش انتظامی سال بیست و یکم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۸۵)
107 - 130
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تشخیص ماهیت روانی جنایات ناشی از خطای محاسباتی مأمورین انتظامی نسبت به «اشخاص ثالث و بی گناهی» – غیر از مظنون- که به صورت اتفاقی، در محل حادثه حضور داشته یا در حال عبور بوده اند، چالشی برجسته محسوب می شود. این مقاله، سعی نمود ابعاد مختلف این رویداد را در انطباق با یکی از تئوری های سنتی کامن لا تحت عنوان «قصد انتقالی» مورد واکاوی قرار دهد. دکترین مزبور، متضمن این دیدگاه بود که در فرض تیراندازی عمدی و غیرقانونی به سمت هدفی انسانی و وقوع جنایت بر هدفی تصادفی که مقصود فاعل نبوده، قصد مجرمانه نسبت به هدف اولیه، عیناً به قربانی غیر مقصود منتقل و جنایت حاصله، عمدی فرض می شد. در این راستا، با توجه به اینکه بر اساس مقررات داخلی، وجاهت تیراندازی مأمور، مستلزم رعایت تمامی قیود قانونی می باشد و نقض مقررات به کارگیری سلاح، می تواند منجر به زوال مشروعیت عمل در فرض خطا گردیده و مأمور خاطی را در معرض اتهام جنایت عمدی قرار دهد، ارزیابی مواضع اشتراکی و اختلافی دکترین قصد انتقالی و مقنن کیفری ایران، حائز اهمیت بوده است. روش: با توجه به موضوع نظری تحقیق، روش آن کیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسنادی نظیر کتب و مقالات بوده است. ارائه مطالب، به سبک تحلیلی و توصیفی انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهشی حاکی از آن است که موضع سخت گیرانه قصد انتقالی که سوءنیت مأمور را نسبت به قربانی ثالث مفروض می داند، با اصل حقوقی لزوم اثبات قصد و موضع فعلی قانون جزای ایران در تعارض است. نتیجه گیری: رویکرد جاری قانون جزای ایران با فاصله گرفتن از مواضع افراطی دکترین قصد انتقالی، متمایل به غیرعمدی دانستن جنایات مورد بحث است؛ مگر آنکه ثابت شود مأمور قاصد در ارتکاب یا عالم و ملتفت به نتایج حاصله بوده که فرض عمدی بودن آن تقویت می شود.
انجام پژوهش به روش تحلیل تماتیک: راهنمای عملی و گام به گام برای یادگیری و آموزش (مورد مطالعه: مصرف موسیقی دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در حالی که اغلب مطالب درباره تحلیل های کیفی از یک دیدگاه نظری نوشته شده اند و بیشتر جنبه نظری دارند تا عملی، باید گفت که اغلب تازه کارها و حتی محققان دارای تجربه بیشتر با «نحوه» انجام تحلیل کیفی دست به گریبان هستند؛ به نحوی که توانایی پیاده سازی آموخته های نظری خود و انجام یک تحقیق ب را ه صورت عملی ندارند؛ بنابراین نیاز به راهنمای انجام پژوهش به صورت عملی و گام به گام به شدت احساس می شود. در این مقاله، مراحل مختلف انجام پژوهش به روش تحلیل تماتیک به صورت یک راهنمای گام به گام ارائه شده است. مبنای این کار، مقاله «انجام پژوهش به روش تحلیل تماتیک: راهنمای عملی و گام به گام برای یادگیری و آموزش پژوهشگران» ماگویره و دلاهانت بود که سعی شد با تغییر و تحولات لازم با فضای پژوهشی و درک فضایی پژوهشگران داخلی انطباق بیشتری بیابد. در نهایت این راهنمای عملی و گام به گام با یک نمونه کار عملی توسط نگارندگان تکمیل شد
شناسایی و اولویت بندی موانع و چالش های اجرای خط مشی های آموزش عالی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی موانع اجرای خط مشی های آموزش عالی ایران صورت گرفته است. پژوهش از نوع آمیخته بوده که در بخش کیفی داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته گردآوری شده و با کد گذاری باز، محوری و انتخابی موانع اجرای خط مشی های آموزش عالی شناسایی شد. در بخش کمی با استفاده از پرسشنامه ماحصل کار کیفی و بهره گیری از تحلیل سلسله مراتبی از نظر پنجاه نفر عضو هیئت علمی و متخصصان آموزش عالی به اولویت بندی موانع پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد موانع اجرای خط مشی های آموزش عالی شامل ده مفهوم اصلی در قالب 53 مقوله است که مفاهیم اصلی به ترتیب براساس تحلیل سلسله مراتبی عبارتند از: موانع مدیریتی ساختاری، موانع درون سازمانی، موانع فردی، موانع کلان کشوری، موانع مربوط به تدوین خط مشی، موانع مربوط به نظام آموزشی، موانع مربوط به اسناد بالا دستی، موانع محیطی و ابزاری و موانع مربوط به اجتماع و فرهنگ.
رهبری آموزشی در آموزش و پرورش دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی رهبری آموزش مدار در سازمان های فرهنگی با تأکید بر مدیران مدارس دوره اول ابتدایی شهر تهران انجام شده است. بدین منظور مبتنی بر رویکرد پژوهش های ترکیبی از نوع اکتشافی (کیفی و کمی)، در دو بخش کیفی (بر اساس داده بنیاد خودظهور) و کمی (بر پایه روش پیمایشی مقطعی) داده های مورد نیاز گردآوری گردید. در بخش کیفی جامعه آماری شامل متخصصان و خبرگان حوزه رهبری آموزشی بود که به روش نمونه گیری غیراحتمالی آگاهانه از نوع هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری گردید. سپس به کمک فن دلفی و بارش مغزی تکمیل شد. نتایج حاصل از کدگذاری مبتنی بر روش داده بنیاد خودظهور منجر به شناسایی 248 شاخص، 39 مؤلفه و 5 بعد اعتقادی، ساختار کار و محیط، سبک رهبری، توانایی سازمانی و کاری رهبر و ویژگی های شخصی، عقلی و عاطفی رهبری گردید. جامعه مورد بررسی در بخش کمی شامل کلیه مدیران مدارس دوره اول ابتدایی آموزش و پرورش شهر تهران با مدرک کارشناسی ارشد و بالاتر به تعداد 415 نفر بود. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد و تعداد 199 نفر تعیین و به روش تصادفی طبقه ای نمونه انتخاب شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل عاملی تأییدی نشان داد یافته های بخش کمی عیناً مؤید بخش کیفی است. پژوهش حاضر ضمن ارائه الگوی رهبری آموزشی متشکل از ابعاد، مؤلفه ها و شاخص ها برای مدیران مدارس دوره اول ابتدایی شهر تهران، راهکارهایی را برای اجرای الگوی مزبور شناسایی و تدوین کرده است که در ادامه به آنها پرداخته شده است. الگوهای رهبری آموزشی، رویکردهای متفاوتی به رهبری و مدیریت سازمان های آموزشی دارند و یک تئوری خاص نمی تواند رهبری و مدیریت مدرسه را به طور کامل به تصویر بکشد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت الگوی ارائه شده در مقایسه با سایر الگوها دارای جامعیت بیشتری است و از طرف دیگر این الگو صرفاً متناسب با ویژگی ها و استلزامات دوره اول ابتدایی است. از آنجاکه مدارس ابتدایی به عنوان نهاد زیربنایی و شکل دهنده افراد جامعه بوده و بذر تعهد، تقوا، مسئولیت پذیری، خلاقیت، عشق و... در دوره ابتدایی پاشیده می شود، این دوره در واقع نیازمند رهبری تجسم گرا است. بنابراین به کارگیری و عملیاتی کردن الگوی مزبور می تواند به رهبری آموزشی اثربخش در دوره اول ابتدایی کمک بسزایی نماید.
بررسی و تحلیل تاریخی وضعیت برنامه های آموزشی از حیث مهارت افزایی دانشجویان رشته علوم اجتماعی و اشتغال دانش آموختگان آن در مقاطع گوناگون تحصیلی از آغاز تا سال1395(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۳)
133-157
حوزههای تخصصی:
واکاوی برنامه آموزشی هر رشته علمی به ویژه از حیث بررسی رابطه علم و مهارت در آن از ضرورت و اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این مقاله با رویکردی تاریخی-انتقادی به واکاوی برنامه های آموزشی رشته علوم اجتماعی و ارزیابی نسبت بین تحصیل، مهارت افزایی و اشتغال دانش آموختگان این رشته پرداخته شده است. چارچوب نظری با بهره گیری از رویکردهای الگوی اسکایرو (2008)، رویکرد فیلسوفان تعلیم و تربیت معاصر در ارتباط با نسبت علم و مهارت و همچنین نظریه آموزشی بلوم (2009) تدوین گردیده است. روش مطالعه، تاریخ نگاری انتقادی بوده و گردآوری داده ها با ترکیبی از دو روش اسنادی و مصاحبه عمقی صورت گرفته است. یافته های پژوهش با روش کیفی تحلیل ساختاری و تفسیری تجزیه و تحلیل گردیده است. نتایج پژوهش نشان می دهد برنامه های آموزشی رشته های علوم اجتماعی در ایران فاقد استانداردهای پیشرفته بوده و در محتوای آن، نسبت مناسب و متعادلی میان دانش نظری و مهارت عملی وجود ندارد. از دیگر نتایج، وجود شکاف عمیق میان بخش عرضه دانش آموختگان یعنی نهاد دانشگاه و بخش تقاضای آنان یعنی نهاد اقتصاد (بازار کار) است و تناسبی در آن مشاهده نمی گردد.
شبکه های اجتماعی و سیاستگذاری فرهنگی: بررسی وضعیت مدیریت دانش در شبکه های اجتماعی مورد استفاده دانشجویان دانشگاه های ممتاز شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یافته ها: براساس یافته های پژوهش، رویکرد اکثریت دانشجویان، صرفاً اشتراک گذاری مطالب دیگران است. 25.5 درصد دانشجویان در اولویت اول خود اعلام کردند که تمایل آنها صرفاً اشتراک گذاری مطالب دیگران است و تنها 11.7 درصد دانشجویان اعلام کردند که در اولویت اول خود به تولید محتوا گرایش دارند. ۲۳ درصد دانشجویان نیز به مرور صرف مطالب گرایش داشته و ۱۸ درصد دانشجویان به دانلود گرایش دارند. این امر بیانگر مصرف گرا بودن دانشجویان ایرانی در شبکه های اجتماعی و پیام رسان است. عمده محتوای مصرفی دانشجویان، اخبار، اطلاعات و تحلیل های سیاسی است. به گونه ای که 21.4 درصد دانشجویان اذعان کردند که در اولویت اول خود اخبار، اطلاعات و تحلیل های سیاسی را با دیگران به اشتراک می گذارند. 17.8 درصد دانشجویان به سوی اشتراک گذاری طنز و جوک گرایش دارند و تنها 13.4 درصد دانشجویان به سوی اشتراک گذاری مطالب درسی و علمی گرایش دارند. بنابراین به نظر می رسد شبکه های اجتماعی و پیام رسان در کشور نتوانسته اند به ابزار مدیریت دانش در دانشگاه ها تبدیل شوند. دلایل این امر و ارائه راهبردهایی از جنس سیاست گذاری از طریق مصاحبه عمیق با اساتید، مورد توجه قرار گرفته است. همچنین نتایج مصاحبه عمیق حکایت از آن دارد که در حوزه سیاست های راهبردی نیازمند ترویج تفکر انتقادی و افزایش سواد رسانه ای در میان دانشجویان، اساتید و مسئولین دانشگاه ها هستیم. علاوه بر این، سیاست گذاری های هم زمان در عرصه های سخت افزاری (ایجاد شبکه های تخصصی و ...) و نرم افزاری (اختصاص بودجه به حوزه تولید محتوا، تدوین آیین نامه هایی برای تشویق اساتید و دانشجویان به تولید محتوای علمی، اصلاح ساختار اجتماعی متناسب با سبک زندگی شبکه ای و ...) ضرورت دارد.
تبیین دوام ازدواج منجر به طلاق در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاهش دوام ازدواج منجر به طلاق یکی از مسائل اجتماعی امروز جامعه ی ایران است. گسترش این پدیده نقش تعیین کننده ای در تداوم باروری زیر سطح جایگزینی دارد. هدف مقاله تبیین دوام ازدواج منجر به طلاق در ایران است. روش تحقیق پس - رویدادی و از رویکرد مقطعی در تحلیل داده ها استفاده شد. داده ها از پایگاه داده های مرکز آمار ایران و سازمان ثبت احوال کشور اقتباس شد. نتایج نشان داد که میانگین دوام ازدواج منجر به طلاق کمی بیش از هفت سال و در دامنه ای بین ۲٫۶ سال تا ۱۲ سال در نوسان است. شهرستان های مناطق غربی، جنوبی و شرقی کشور کمترین دوام ازدواج منجر به طلاق را دارند. می توان گفت الگوی فرهنگی خاصّی بر توزیع جغرافیایی طلاق در ایران حاکم است. نتایج تحلیل های چندمتغیّره گویای آن است که سطح توسعه ی شهرستان، نسبت جنسی باسوادان، نسبت جنسی دانش آموخته های دانشگاهی، میزان بیکاری مردان و تفاوت میانگین سنّ ازدواج مردان و زنان به ترتیب بیشترین تأثیر را بر دوام ازدواج منجر به طلاق دارند. بنابراین، اتّخاذ سیاست هایی متناسب با زمینه های اقتصادی اجتماعی و فرهنگی جامعه ی ایران با هدف تقویّت بنیان خانواده ضروری است.
چارچوب سازی رویدادهای خبری توسط خبرگزاری ها در پیام رسان تلگرام؛ تحلیل چارچوب خبری نطق ترامپ و روحانی در مورد برجام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال پنجم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۹
35 - 60
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، برای شناخت چارچوب سازی سخنرانی ترامپ و روحانی در مورد مذاکرات برجام، توسط خبرگزاری های ایسنا، فارس، بی بی سی فارسی و بخش فارسی صدای آمریکا در پیام رسان تلگرام صورت گرفته و از نظریه چارچوب سازی به عنوان مبانی نظری تحقیق استفاده شده است. روش تحقیق، تحلیل محتوای کمی و واحد تحلیل، مطلب است. در این پژوهش، کلیه اخبار منتشره در مورد رویداد موردبررسی در کانال های تلگرامی رسانه های خبری ذکر شده، به شیوه نمونه گیری هدفمند، کل شماری شده اند. ضریب پایایی تحقیق بر اساس فرمول اسکات محاسبه شد که برای همه متغیرها بالای ۸۰ درصد بود که این امر نشانگر پایایی مطلوب متغیرهای پژوهش حاضر است. بر اساس یافته های این تحقیق، در مورد سخنرانی ترامپ و روحانی، شیوه انتشار اخبار در خبرگزاری ایسنا، خبرگزاری فارس و بی بی سی فارسی تقریباً مشابه یکدیگر بوده است و این رسانه های خبری (بی بی سی فارسی تا حدودی) علیه سخنرانی ترامپ، مطالب خود را منتشر کرده اند، در حالی اکثر قریب به اتفاق اخبار صدای امریکا علیه سخنرانی روحانی منعکس شده بود.
ارتباطات سیاسی کانترهژمونیک:بازنمایی خود و دیگری در گفتمان شبکه خبری پرس تی وی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال پنجم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۹
227 - 260
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش سعی بر این است تا چگونگی تقابل هژمونی رسانه های غربی و عمل کانترهژمونیک رسانه خبری پرس تی وی با طرح پرسش هایی چون «چرا سخن می گویند؟»، «چه کسانی سخن می گویند؟»، «از چه سخن می گویند؟» و «چگونه سخن می گویند؟» بررسی شود. داده ها از نوع کیفی و روش مطالعه تحلیل گفتمان انتقادی و چارچوب مفهومی متشکل از نظریه های هژمونی گرامشی، بازنمایی استوارت هال و گفتمان لاکلا و موفه است. یافته ها نشان می دهد آنچه در رسانه های خبری غربی از "اسلام و شرق" به مثابه "دیگری فرودست" بازنمایی شده در شبکه خبری پرس تی وی با استفاده از تکنیک "بازنمایی معکوس" به اشکال مختلف نفی و طرد می شود. شبکه خبری پرس تی وی در شرایط تاریخی خاص با بهره مندی از دو دسته روشنفکران سنتی و ارگانیک، با تمرکز بر صداهای به حاشیه رانده شده و با استفاده از سیستم واژگانی ویژه در مقابل هژمونی رسانه های غربی به طرح موضوعات و نگرش های پسااستعماری می پردازد که با هدف گفتمان کانترهژمونیک این شبکه هم خوانی دارد.
توصیف، تحلیل زبان شناختی و ارائه الگوی تولید و انتخاب خبر در حوزه های اجتماعی و ورزشی در چارچوب نظریه ایدئولوژیک وندایک (۲۰۰۶)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال پنجم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
279 - 311
حوزههای تخصصی:
به رغم پژوهش های بسیاری که در حوزه خبر و ویژگی های زبان شناختی گفتمان رسانه ای انجام شده است، توجه به ژانرهای خبری و تفاوت هایی که در جزئیات زبان شناختی این انواع وجود دارد، مغفول مانده است. این ژانرها شامل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، کارگری، بین الملل، ورزشی و علمی هستند. در این پژوهش تلاش شده است حوزه های اجتماعی و ورزشی به لحاظ ویژگی های زبانشناختی با استفاده از نظریه ایدئولوژی وندایک (۲۰۰۶) مورد بررسی قرار گرفته و تفاوت های هر یک از آنها شناسایی، توصیف و تبیین شود و در نهایت الگویی برای انتخاب و نگارش خبر برای هر کدام از این آنها ارائه شود. دلیل انتخاب این دو حوزه پرمخاطب بودن آنها و اختلاف معنی دار میزان خطاهای زبان شناختی در اخبار این دو حوزه نسبت به سایر حوزه های خبری است. این پژوهش به روش میدانی انجام شده و داده های آن با استفاده از آزمون خی دو مورد تحلیل قرار گرفته است.ارزیابی کارایی الگوی ارائه شده نشان داد که این الگو به لحاظ زبان شناسی و نظریه های ارتباطی می تواند به عنوان مرجعی برای فعالان حوزه اجتماعی و ورزشی مورد استفاده قرار بگیرد و نتیجه ای که با استفاده از شم حرفه ای حاصل شده و برای دستیابی به آن، صرف چندین سال زمان نیاز است، در قالب الگویی منسجم و کارامد خلاصه شود تا به این ترتیب هم استفاده بهینه از نیروی انسانی محقق شده و هم الگوی واحد و یک دست برای مراجعه و استناد متخصصان هر حوزه معرفی شود.
مدل سازی ساختاری تأثیر پنهان سازی منطقی دانش بر عملکرد با تأکید بر نقش میانجی رضایت شغلی کارکنان (مورد مطالعه: صدا و سیمای مرکز یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه مهم ترین ویژگی جهان امروز را رقابت رسانه ای می دانند و سازمان صدا و سیما همواره درصدد مقابله با تهاجم فرهنگی و جنگ های روانی و رسانه ای بوده است، لذا وضعیت سازمان ایجاب می کند که اطلاعات محرمانه سازمان در اختیار همه نباشد، این کار می تواند باعث بهبود رضایت فرد نسبت به سازمان شود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی ت أثیر پنهان سازی منطقی دانش بر عملکرد با نقش میانجی رضایت شغلی کارکنان بوده است. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، از نوع پیمایشی است. جامعه آماری از 231 نفر تشکیل شده که به دلیل محدودیت، تمامی اعضای آن به عنوان نمونه، انتخاب شده اند و به صورت تمام شماری مورد مطالعه قرار گرفته اند. نتایج پژوهش نشان داده است؛ پنهان سازی منطقی دانش به طور مستقیم، با ضریب مسیر 69/0 و به طور غیرمستقیم، با نقش واسطه ای رضایت شغلی با ضریب مسیر 66/0 بر عملکرد شغلی تأثیر مثبت دارد. علاوه بر این، پنهان سازی منطقی دانش با ضریب مسیر 91/0 بر رضایت شغلی و رضایت شغلی نیز با ضریب مسیر 73/0 بر عملکرد شغلی مثبت بوده است.
بررسی امکان بهبود امید زندگی ایران با حذف علل عمده مرگ طی دوره 1394-1385(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، بررسی روند و الگوی سنی– جنسی بهبود بالقوه امید زندگی کشور، با فرض حذف سه علت اصلی مرگ (بیماری های قلبی- عروقی، سرطان ها و حوادث غیرعمدی) در دهه اخیر است. چارچوب نظری تحقیق، گذارهای مرگ ومیر، اپیدمیولوژیک و سلامتی است. داده های پژوهش برای سال های 1385 و 1394 در سطح کل کشور است که از سامانه ثبت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اخذ شد. داده ها، پس از اصلاح کم ثبتی، با استفاده از جداول عمر چندکاهشی، روش تجزیه و شاخص امکان بهبود امید زندگی با حذف علت خاص مرگ، تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که در سال 1394 در مقایسه با سال 1385، امکان بهبود امید زندگی با حذف بیماری های قلبی- عروقی، کاهش یافته است ولی نقش این علت در امکان بهبود امید زندگی همچنان پررنگ است. همچنین کاهش امکان بهبود این شاخص ناشی از حوادث غیرعمدی برای هر دو جنس، مشهود است؛ برعکس، در صورت حذف سرطان ها، امکان بهبود امید زندگی برای هر دو جنس افزایش یافته است. همچنین با حذف بیماری های انهدامی، امید زندگی در سنین بالاتر و به ویژه در دوره سالمندی امکان بهبود بیشتری داشته است. نتایج این تحقیق حاوی شواهدی از ورود کشور به مرحله چهارم گذار اپیدمیولوژیک و مرحله دوم گذار سلامتی (انقلاب قلبی عروقی) است.
بررسی نقش قابلیت های فناوری در پیاده سازی موفق نوآوری باز در حوزه IPTV سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۳ بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۹
31 - 52
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی نقش قابلیت های فناوری در پیاده سازی موفق نوآوری باز در حوزه IPTV سازمان صداوسیما است. به دلیل جدید بودن تحقیقات در این حوزه به خصوص در ایران، این تحقیق از نوع پژوهش های توسعه ای است. روش مورد استفاده در این تحقیق، ترکیبی از کیفی و کمی است. در بخش کیفی 18 نفر از خبرگان حوزه IPTV در صداوسیما شامل معاون، مشاورین عالی و اجرایی و مدیران کل برای انجام فرایند مصاحبه، انتخاب و نتایج مصاحبه براساس تکنیک تحلیل تم بررسی شد. در فاز دوم تحقیق با رویکرد کمی، برازش مدل استخراج شده در مرحله نخست، با تکیه بر روش پیمایشی توسط خبرگان رسانه ای حوزه IPTV انجام شد. نمونه آماری فاز دوم شامل 53 نفر از مشاوران، مدیران کل، مدیران و کارشناسان ارشد متخصص در حوزه IPTV در معاونت فضای مجازی سازمان صداوسیما، سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی و معاونت توسعه و فناوری رسانه بود. در این مرحله به منظور بررسی و ارائه مدل نهایی از رویکرد معادلات ساختاری با نرم افزار Smart PLS.2 استفاده شد. نتایج بررسی، حاکی از مدلی با 5 متغیر پنهان و 23 متغیر مشاهده شده است که قابلیت های فناوری بر پیاده سازی موفق نوآوری باز در حوزه IPTV سازمان صداوسیما را تبیین نموده است.
جایگاه نهادهای ارتباطی در اسناد بالادستی نظام جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۰ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۴)
5 - 20
حوزههای تخصصی:
نهاد ارتباطی در جمهوری اسلامی ایران، نقش و جایگاه مؤثری دارند ؛ به نحوی که در لایه مختلف اسناد بالاد ستی نظام، شاهد توجهات آشکار و پنهانی به آن هستیم. این پژوهش با هد ف کلی شناسایی جایگاه نهادارتباطی در اسناد بالاد ستی نظام جمهوری اسلامی ایران، انجام شد ه؛ به این منظور 12 سند ، به صورت تمام شماری و به روش تحلیل محتوای کمّی مطالعه شد ه است. روایی مقوله شمارش شد ه، بر اساس ضریب کاپای کوهن بین 69/0 تا 93/0 به د ست آمد ه. نتایج عمد ه این پژوهش در پاسخ به سؤال تحقیق، بیانگر آن است که مجموعه اسناد ، به لحاظ کمّی و کیفی، توجه یکسانی به رسانه ندارند . این ناهمگونی هم در میان اسناد مشابه، نظیر قوانین برنامه توسعه و هم در مجموعه اسناد به چشم می خورد . اسناد بالاد ستی نظام، بیشترین توجه را از میان انواع رسانه، به رسانه د یجیتال و از مجموع سازمان رسانه ای و ارتباطی، به سازمان صداوسیما دارند و بر عنصر رسانه (به عنوان ابزار)، کارکرداطلاع رسانی به ویژه در حوزه فرهنگی و اجتماعی، مواجهه فعال با رسانه جد ید ، افزایش کمّی و کیفی فعالیت ها در سطح ملی با توجه به محیط عمومی داخلی، تأکید بیشتری داشته و بیش از آنکه رسانه را محصول توسعه بداند ، آن را عامل توسعه دانسته است.
مکانیزم ها و نظام کنترل اجتماعی براساس فقه امامیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و علوم اجتماعی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
89 - 109
حوزههای تخصصی:
ظهور مدیریت فقهی در جهان مدرن امروز، پرسش ها و چالش های جدی را در مواجهه فقه با تجربیات علمی بشر به ویژه در موضوعات و مسائل اجتماعی، پدیدار ساخته است. از طرفی توانمندی فقه در کنترل فردی پیروان و واداشتن آنها به انجام فرایض دینی و ترک گناهان بر کسی پوشیده نیست، اما پرداختن به «فقه اجتماعی» هنوز در ابتدای راه بوده و این پژوهش، با مطالعه میان رشته ای فقه، حقوق جزا و جرم شناسی و جامعه شناسی، درصدد بازشناسی بخشی از توانمندی فقه با نگرش به فقه امامیه و انطباق با یافته های دانش جامعه شناسی می باشد. در نظام فقهی، «عبادت» به عنوان هدف اصلی خلقت، با اشکال مختلف آن، عامل بازدارنده از ناهنجاری در جامعه است و در صورتی که برخی افراد درصدد هنجارشکنی برآیند، اهرم کنترلی «امر به معروف و نهی از منکر»، به کمک آمده و هر عمل خلافی را در همان ابتدای راه ناکارآمد می سازد و در صورت عدم توفیق نظارت عمومی، دخالت حکومت با اعمال «مجازات» با هدف اصلاح و تربیت و «جامعه پذیری مجدد» به عنوان آخرین راهکار، مورد توجه فقه قرار گرفته است.
مطالعه تفاسیر زیارت کنندگان مسجد جمکران از آموزه غیبت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار، آموزه غیبت به عنوان یک ایده موعودگرایانه از خلال تفاسیر زیارت کنندگان مسجد جمکران مطالعه گردید و نشان داده شد که موعودگرایی متاثر از نوعِ نگاه سوژه به پایان هستی (یا تاریخ) و نوعِ رستگاریِ مورد انتظار، در یک صورت نمادین تفسیر می شود. با وام گیری دستگاه مفهومی لاکان، سوژه ها، مفسرانی در نظر گرفته شدند که این ایده را در ساحت نمادین صورت بندی می کنند؛ این صورت بندی از طریق دو فانتزی 1. تحقق جامعه ای عاری از هرگونه بی عدالتی و 2. تحقق جامعه ای عاری از هرگونه فساد، میل به همان انگاری را در جهت جبرانِ فقدان بنیادی ناشی از غیبت منجی ایجاد می کند. پیامد این میل در فانتزی اول، تفسیر آموزه غیبت در صورت نمادین اسطوره ای است و نقش سوژه برای جبران این فقدان، شرکت در مناسکی چون خواندن نماز و دعا برای ظهور منجی در نظر گرفته می شود. در فانتزی دوم اما، آموزه غیبت در صورت نمادین علمی تفسیر می شود و نقش سوژه برای جبران فقدان، مبارزه با مصادیق فساد از طریق امر به معروف ها و نهی از منکراتی است که فرایند تکوینی ظهور را تند یا کند می کنند.