فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۰۱ تا ۱٬۳۲۰ مورد از کل ۱٬۹۸۸ مورد.
منبع:
مدیریت مدرسه دوره پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
1 - 21
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی رابطه بین رهبری امنیت مدار و شادکامی کارکنان مدارس با نقش میانجی امنیت روانی است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تمامی کارکنان (کارکنان اداری و معلمان) مدارس دولتی شهر تهران بودند که، 373 نفر با شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه «امنیت روانی» ادمونسون (1999) و دو پرسش نامه محقق ساخته «رهبری امنیت مدار» که بر مبنای نتایج تحلیل اسناد و مصاحبه های پژوهش و «شادکامی» برمبنای آکسفورد (1990) استفاده شد. روایی پرسش نامه ها مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن ها با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه شد که به ترتیب 812/0، 988/0 و 882/0 بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از هر دو نوع آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام و تحلیل مسیر) استفاده شد. نتایج نشان داد که بین رهبری امنیت مدار با امنیت روانی و شادکامی کارکنان رابطه وجود دارد. لذا الگوی تجربی به دست آمده از تحلیل داده ها تا حد زیادی منطبق با مدل مفهومی پژوهش بود. در صورت وجود رهبری امنیت مدار در سازمان ها و به ویژه سازمان های آموزشی و برقراری امنیت روانی می توانیم شاهد میزان بالاتری از شادکامی کارکنان باشیم.
تدوین و اعتباریابی الگوی توانمندسازی مدیران هنرستان های فنی و حرفه ای: پژوهشی آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
197 - 174
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تدوین و اعتباریابی الگوی توانمندسازی مدیران هنرستان های فنی و حرفه ای استان کرمان در سال 96-1395 می باشد. این پژوهش به روش آمیخته (اکتشافی) انجام شد. جامعه آماری در بخش کیفی افراد مطلع و خبرگان در حوزه توانمندسازی مدیران هنرستان های فنی و حرفه-ای بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و با در نظر گرفتن اصل اشباع نظری، تعداد 20 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در بخش کمی، جامعه آماری شامل کلیه مدیران هنرستان های فنی و حرفه ای استان کرمان بودند، که با استفاده فرمول تعیین حجم نمونه (سرایی، 1393)، تعداد 175 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها در قسمت کیفی، مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود، که روایی این پرسشنامه با استفاده از نظر خبرگان مورد تأیید و پایایی آن نیز با استفاده از محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای 5 مؤلفه 83/0 تا 91/0 به دست آمد. در قسمت کیفی، 5 مؤلفه اصلی و 17 مؤلفه فرعی در توانمندسازیِ مدیران شناسایی شد و درنهایت به عنوان الگوی توانمندسازی مدیران هنرستان های فنی و حرفه ای ارائه گردید و در ادامه اعتبار الگو با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی مورد قبول قرار گرفت. نتایج نشان می دهد توانمندسازی می تواند به عنوان عاملی مهم و مؤثر در ارزشیابی نیروی انسانی و مدیران کارآمد به عنوان معیاری ارزشمند لحاظ گردد.
رابطه ی هوش معنوی و ادارک از جو سازمانی با سرمایه فکری کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف توصیف رابطه هوش معنوی و ادراک از جو سازمانی با سرمایه فکری کارکنان انجام شد. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد موردشت به تعداد 170 نفر بوده اند که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد 115 نفر بر اساس جدول کرجسی و مورگان انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های هوش معنوی عبدالله زاده و همکاران(1387) ، ادراک از جو سازمانی سوسمان و دیپ (1989) و سرمایه فکری بونتیس(1998) بوده است. پایایی ابزارها با استفاده از روش آلفای کرونباخ به ترتیب به میزان 79/. و 85/. و 87/. برآورد گردید. از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که بین هوش معنوی با سرمایه فکری کارکنان ارتباط معناداری وجود ندارد اما بین ادراک از جو سازمانی با سرمایه فکری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. دیگر نتایج بیان گر آن بود که ابعاد ادراک از جو سازمانی با سرمایه فکری کارکنان رابطه دارند. همچنین از بین متغیرهای پیش بین متغیر ادراک از جو سازمانی می تواند پیش بینی کننده متغیر سرمایه فکری باشد. کلید واژه ها: هوش معنوی، ادراک از جو سازمانی، سرمایه فکری
تدوین مدل ارتقای توانایی های مدیریت دانش شخصی (PKM) معلمان: کاربردی از روش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : هدف از تحقیق حاضر ارائه مدلی به منظور ارتقای توانایی های مدیریت دانش شخصی (PKM) معلمان :کاربردی از روش داده بنیاد بوده است.
روش شناسی پژوهش : برای تحقق هدف تحقیق حاضراز رویکرد پژوهش کیفی و به صورت مشخص از روش داده بنیاد استفاده شده است. جامعه آماری شامل مدیران سازمان آموزش وپرورش استان های آذربایجان غربی و شرقی و خبرگان مطرح دانشگاهی دارای زمینه علمی مرتبط با مدیریت دانش است که درساخت مدل تحقیق از بین آنها ده نفربا استفاده از اصل اشباع به عنوان نمونه انتخاب و با ترکیب روش های هدفمند قضاوتی و روش گلوله برفی گزینش شده اند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه های نیمه ساختاریافته و میدان نگاری بوده است که پس از جمع آوری، با استفاده از نرم افزار Maxqda نسخه 10 کدگذاری و تحلیل شده اند.تجزیه و تحلیل داده ها با شیوه های از کدگذاری باز، محوری و انتخابی بر اساس نظریه داده بنیاد صورت گرفته است. بر این اساس، 284 کدباز اولیه، 152کد انتخابی و 31 کد مستخرج نهایی در قالب 11 مفهوم و 6 مقوله اصلی دسته بندی شده است پس از طی این مراحل، مدلی به منظور ارتقای توانایی های مدیریت دانش شخصی معلمان ارائه شده است.
یافته ها : یافته های تحقیق نشان می دهد که اجزای اصلی مدل مدیریت دانش شخصی معلمان (PKM) شامل؛ " ایجاد مهارت های ارتباطی و بازیابی در خود "،" توانایی تحلیل و ارائه اطلاعات" است که شرایط علی حاکم بر آن عوامل سازمانی و عوامل فردی، شرایط زمینه ای سبک رهبری و ساختار سازمانی ، شرایط مداخله گر ویژگی های محیط اقتصادی و ویژگی های فرهنگی ،کنش ها و راهبردهای حاکم بر آن شامل راهبردهای تشویقی و منفعلانه و پیامد های ناشی از مدیریت دانش شخصی معلمان شامل جو سازمانی و پیامد های سازمانی مثبت است .
بحث و نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش حاکی از اهمیت اجزای اصلی و ابعادشناخته شده مدیریت دانش شخصی معلمان در کاربرد مهارت های آموختن یادگیری برای کسب دانش است بنابراین باید این عوامل را به برنامه آموزشی معلمان تزریق کرد تا توانایی های آنان در زمینه مدیریت دانش شخصی ارتقای یابد.
از «دبیرستان شاه رضا مشهد» تا «دانش سرای عالی سپاه دانش مامازن» نگاهی به زندگی و خدمات دکتر «محمدامیر بیرجندی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
437 - 399
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در چارچوب روش «زندگی نامه نویسی دیگرنوشت» و از طریق مطالعه اسناد و گفتگو با افراد مطلع به تشریح خدمات آموزشی و تربیتی یکی از پیشگامان آموزش و پرورش ایران در عرصه مدرسه داری نوین پرداخته است. «محمدامیرخان بیرجندی» در سال 1280 شمسی در بیرجند متولد شد. اندکی بعد از تولد به تهران رفت و در «مدرسه آمریکایی ها » به تحصیل و بعدها به تدریس پرداخت. سپس، نظامت و مدیریت دبیرستان «شاه رضا» مشهد را پذیرفت. به منظور اتمام تحصیلات تکمیلی در اواخر دهه سی شمسی به دانشگاه «ویسکانسین» آمریکا عزیمت کرد. «بیرجندی» از پیشگامان «مدرسه داری نوین» و «توسعه روستایی» در ایران است که خدمات وی در عرصه های مذکور کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این نوشتار، صرفاً به خدمات آموزشی و تربیتی ایشان توجه شده است. بر این اساس، به تجربیات وی در زمان مدیریت مدرسه «شاه رضا» و اقداماتی که در کسوت «معاون تعلیماتی وزیر فرهنگ» و «رئیس دانش سرای عالی سپاه دانش مامازن» انجام داده، اشاره شده است. وی، در نظام آموزش و پروش کشور فعالیت های نوآورآن های از جمله «ساماندهی برنامه آموزش تربیت بدنی و تیم های ورزشی در مدارس»، «ترویج فعالیت های فوق برنامه»، «تشکیل گروه های مناظره» و «پیوند میان معلمان و اولیا» را ترتیب داده است. همچنین، برنامه های «مبارزه با بی سوادی»، «سپاه دانش» و «آموزش مکاتبه ای» را به طور موفقیت آمیز اجرا کرده است. سبک مدیریتی و خصوصیات شخصیتی متمایز «بیرجندی» در اداره «دانش سرای عالی سپاه دانش مامازن» در کنار نقش آفرینی وی در تربیت و اعزام دانشجویان به خارج از کشور از او چهره ای فراموش نشدنی در اذهان دانش آموختگان دانش سرا-که اینک از صاحبنظران عرصه تعلیم و تربیت ایران هستند- به یادگار گذاشته است.
شناسایی و رتبه بندی شاخص های بهره وری مدیران ادارات آموزش وپرورش خراسان رضوی با استفاده از تحلیل آنتروپی شانون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : ارتقای بهره وری در آموزش وپرورش نه تنها به توسعه ی اقتصادی - اجتماعی کمک می کند بلکه از راه تربیت نیروی انسانی کارآمد و خلاق می تواند موجب اعتلای کشور گردد. این پژوهش باهدف شناسایی و رتبه بندی شاخص های بهره وری مدیران ادارات آموزش وپرورش استان خراسان رضوی انجام گرفت.
روش شناسی پژوهش : روش پژوهش، روش اکتشافی آمیخته (کیفی- کمی) بوده که در بخش کیفی، تحلیل محتوای کیفی و در بخش کمی، پیمایشی لحاظ گردیده است. نمونه آماری در بخش کیفی،13 نفر از استادان هیات علمی رشته مدیریت آموزشی با روش نمونه گیری نظری و در قسمت کمی، نیز 13 نفر از استادان شاغل در دانشگاه های خراسان رضوی با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. روش تجزیه وتحلیل داده های مصاحبه در بخش کیفی، کدگذاری باز، محوری و انتخابی و در بخش تحلیل آنتروپی شانون انتخاب شده است.
یافته ها : یافته های پژوهش در بخش کیفی شامل 4 شاخص عمده (فردی، مدیریتی، سازمانی و محیطی) و 20 مقوله به دست آمد و نتایج بخش کمی نشان داد که مقوله مدیریتی با ضریب اهمیت 252/0 بیشترین اهمیت و مقوله محیطی با ضریب اهمیت 248/0 کمترین اهمیت را در میان شاخص ها دارا هستند.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت که 4 شاخص معرفی شده قابلیت ارزیابی بهره وری مدیران ادارات آموزش وپرورش رادارند و مسوولان می توانند این شاخص ها را مدنظر قرار دهند.
رابطه کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات با خودکارآمدی و عملکرد شغلی کارکنان ستادی سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات با خودکارآمدی و عملکرد شغلی در بین کارکنان ستادی سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور است. جامعه آماری پژوهش شامل 226 نفر از کارکنان ستادی سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور بوده که از این تعداد 135 نفر مرد و 91 نفر زن به صورت تصادفی انتخاب شدند. پژوهش، کاربردی و از نوع پیمایشی بوده است. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه محقق-ساخته 28 سؤالی فناوری اطلاعات و ارتباطات، پرسشنامه 17 سؤالی خودکارآمدی عمومی شرر و پرسشنامه 15 سؤالی عملکرد شغلی پاترسون بود. ضریب پایایی محاسبه شده در این پژوهش برای پرسشنامه های فناوری اطلاعات و ارتباطات، خودکارآمدی و عملکرد شغلی به ترتیب 917/0، 740/0 و 876/0 بوده است. در تجزیه وتحلیل داده ها جهت بررسی تفاوت میانگین در بین مردان و زنان از آزمون t نمونه های مستقل، برای تشخیص نرمال بودن توزیع داده ها از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف و برای سنجش رابطه بین متغیرها و جهت آن از آزمون همبستگی اسپیرمن و تحلیل رگرسیون استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد اختلاف معناداری در سطح میانگین متغیرها بین مردان و زنان وجود نداشته است. ارتباط معناداری میان کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات و زیر مؤلفه های آن با خودکارآمدی و عملکرد شغلی وجود داشته است و تنها در خصوص ارتباط زیر مؤلفه های میزان استفاده از اینترنت و سرویس های اینترنتی با عملکرد شغلی، ارتباط معناداری مشاهده نشد. همچنین نتایج پژوهش به تأثیر مثبت متغیر پیش بین در متغیرهای ملاک اشاره داشته است.
شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر امنیت شغلی هیات علمی دانشگاه ها با تأکید بر استقلال دانشگاه آزاد اسلامی ایران با رویکرد AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق که از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش اکتشافی کمی و از شاخه معادلات ساختاری است، سعی بر آن است تا به ارائه مدل عوامل مؤثر بر امنیت شغلی اعضای هیات علمی دانشگاهها با تأکید بر استقلال دانشگاه آزاد اسلامی پرداخته شود. جامعه آماری در بخش کیفی را خبرگان آشنا به موضوع پژوهش (استادان دانشگاه در حوزه مورد مطالعه) تشکیل میدهند. در انتخاب خبرگان جهت انجام مصاحبه استادان 10 دانشگاه برتر آزاد کشور با اشباع نظری با توجه به رتبه سایت webometrics در سال 1396 به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش کمی را همه اعضای هیات علمی دانشگاههای آزاد سراسر کشور تشکیل دادهاند که تعداد آنها بالغ بر 30000 نفر بوده است که تعداد 384 نفر به عنوان حجم نمونه و با روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه ساخت محقق است که روایی آن از طریق تحلیل عاملی تأییدی، و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مورد تائید قرار گرفته است. برای تحلیل دادههای جمع آوری شده از آمار توصیفی مانند میانگین، انحراف معیار و فراوانی و همچنین آمار استنباطی مانند ضریب همبستگی و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای Spss و Lisrel استفاده شده است. نتایج به دست آمده از تحقیق نشان میدهد عوامل مالی، منابع انسانی، اجتماعی، سیاسی، فردی، ساختاری و مدیریتی به عنوان عوامل دارای ارتباط با امنیت شغلی با تأکید بر استقلال دانشگاه شناسایی شد. آزمونها نشان میدهد به جز عامل اجتماعی سایر عوامل بر امنیت شغلی اساتید تأثیرگذار است. بررسی میانگین رتبه که اولویت هر عامل را نشان میدهد، گویای این است که عامل سیاسی اولین و بالاترین رتبه را دارد، میانگین رتبه عامل سیاسی مقدار 85/4 و بیشتر از میانگین رتبه عاملهای دیگر است. بر این اساس میتوان گفت که عامل سیاسی بیشترین تأثیر را بر امنیت شغلی دارد. بعد از عامل سیاسی، عامل مدیریتی قرار دارد که میانگین رتبه آن مقدار 4.81 است و اولویت سوم مربوط به عامل ساختاری با میانگین رتبه 4.72 است. بر این اساس میتوان گفت که اولویت عاملها از نظر میزان تأثیر بر امنیت شغلی به ترتیب مربوط به عامل سیاسی، مدیریتی، ساختاری، فردی، منابع انسانی، مالی و اجتماعی است.
شناسایی شایستگی مدیران مدارس جهت استفاده در کانون ارزیابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هفتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
105 - 125
حوزه های تخصصی:
این پژوهش آمیخته با استفاده از داده های به دست آمده از مطالعه اکتشافی مؤلفه های شایستگی مشخص شده و از طریق تحقیق توصیفی- پیمایشی مورد ارزیابی قرار داده شد. جامعه پژوهش در بخش کیفی، کلیه صاحب نظران، اساتید و مدیران ارشد حوزه منابع انسانی در آموزش وپرورش کشور بود که با استفاده از نمونه گیری هدفمند مبتنی بر گلوله برفی با 12 نفر از صاحب نظران مصاحبه شد. جامعه ی آماری در مرحله کمی کلیه مدیران آموزش وپرورش شهر تهران بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 250 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش در مرحله کیفی مصاحبه بدون ساختار و در مرحله کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. به منظور تحلیل یافته های به دست آمده از مصاحبه کیفی، از روش تحلیل محتوای استقرایی مبتنی بر کدگذاری باز و محوری استفاده شد. برای تحلیل داده های کمی نیز از تحلیل عاملی اکتشافی و آزمون t تک نمونه ای استفاده شد. نتایج نشان داد شایستگی های موردنیاز مدیران مدارس برای استفاده در کانون ارزیابی عبارت اند از: دانش و آگاهی (تخصص، تجربه، دانش بروز، دانش فناوری اطلاعات، آگاهی از قوانین اجرایی، دانش محیطی و شناخت اسناد بالادستی)، هوش و استعداد (هوش منطقی، هوش میان فردی، هوش فرهنگی، هوش هیجانی، خلاقیت، توانایی رهبری، توانایی مدیریتی، قدرت تصمیم گیری)، مسائل اعتقادی و اخلاقی (اخلاق حسنه، التزام به ارزش های جامعه، سعه صدر، مهربانی، مسئولیت پذیری).
بررسی رابطه سبک های تفکر و خودبالندگی با شایستگی مدیران آموزشی در مدارس ابتدایی منطقه تبادکان
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه سبک های تفکر و خودبالندگی با شایستگی مدیران آموزشی در مدیران مدارس ابتدایی منطقه تبادکان بود. جامعه آماری این تحقیق شامل تمامی مدیران مدارس ابتدایی منطقه تبادکان مشهد که شامل 320 نفر می-باشد. نمونه گیری براساس جدول مورگان و کرجسی 170 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت توصیفی و از نظر روش همبستگی است. در این پژوهش پرسش نامه شایستگی مدیران مصلحی (1390)، پرسش نامه سبک های تفکر استرنبرگ و واگنر (1992) و پرسش نامه خودبالندگی پیدلر و همکاران (2001) بر روی گروه نمونه اجرا شد برای تجزیه و تحلیل آماری از تحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی انجام می گیرد. در آمار توصیفی از میانگین، انحراف معیار، جداول و نمودارها استفاده می شود و در آمار استنباطی از همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بین سبک های تفکر قانونی، سبک تفکر اجرائی، سبک تفکر قضائی، سبک تفکر جزئی، سبک تفکر محافظه کار، سبک تفکر سلسله مراتبی، سبک تفکر سلطنتی، سبک تفکر آنارشیست، سبک تفکر درونی با شایستگی کل در مدیران رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین بین سبک تفکر کلی، سبک تفکر آزاد اندیش، سبک تفکر الیگارشی و سبک تفکر بیرونی با شایستگی کل در مدیران رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین خودبالندگی کل و شایستگی کل در مدیران رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
ارائه الگوی مطلوب فرهنگ سازمانی مدارس با رویکرد تبادلات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هفتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
108 - 123
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف ارائه ی الگوی مطلوب فرهنگ سازمانی آموزش وپرورش با رویکرد تبادلات اجتماعی انجام شد. این تحقیق یک راهبرد ترکیبی از نوع متوالی اکتشافی است که به صورت مطالعه موردی در شهر فیروزآباد انجام شد. جامعه آماری شامل معلمان رسمی آموزش وپرورش با بیش از 15 سال سابقه کار بود که با استفاده از روش نمونه گیری موازی برای بخش های کیفی و کمّی نمونه گیری صورت گرفت. نمونه گیری بخش کیفی به روش گلوله برفی انجام شد و با 9 نفر از معلمان تا رسیدن به اشباع نظری مصاحبه انجام گردید. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل مضمون انجام و از یافته های آن، چهار نوع فرهنگ سازمانی کمال گرایی، تعامل گرایی، توسعه گرایی و مأموریت گرایی استخراج گردید. نمونه گیری بخش کمّی به روش تصادفی ساده انجام و 30 نفر از خبرگان آموزش وپرورش انتخاب شدند. ابزار مورداستفاده در این بخش، پرسشنامه محقق ساخته بود که بر اساس ویژگی ها و شاخص های فرهنگ سازمانی مطلوب آموزش وپرورش در بخش کیفی با 48 گویه و مقیاس هفت گانه لیکرت تنظیم گردید. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی، آزمون t تک نمونه ای و آزمون فریدمن انجام شد. نتایج نشان می دهد که از نظر خبرگان، فرهنگ کمال گرایی و مأموریت گرایی در جایگاه بالاتری قرار دارد و از 24 شاخص فرهنگ ها، شاخص منزلت اجتماعی و تخصصی بالاترین میانگین و شاخص خطرپذیری از پایین ترین میانگین برخوردار هستند.
رابطه بین ویژگی های فردی و تنبلی سازمانی در بین معلمان مدارس ابتدایی: نقش میانجی سکون زدگی شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
40 - 55
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، پژوهشی توصیفی و از نوع همبستگی بوده که با کمک روش معادلات ساختاری (SEM) انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمام معلمان مقطع ابتدایی منطقه اورامانات بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و با توجه به فرمول کوکران، تعداد 350 نفر (222 نفر مرد و 128 نفر زن) به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. برای سنجش ویژگی های فردی 10 سئوال، برای سنجش سکون زدگی شغلی 6 سئوال و برای سنجش تنبلی سازمانی 5 سئوال طراحی شد. روایی محتوایی پرسشنامه ها مورد تایید متخصصان مربوطه قرار گرفته و پایایی آن ها با استفاده از روش محاسبه آلفای کرونباخ به ترتیب برای ویژگی های فردی 81/0، برای پرسشنامه سکون زدگی شغلی 91/0 و برای پرسشنامه تنبلی سازمانی 85/0 به دست آمد. داده ها با استفاده از نرم افزارهایSPSS و روش های (میانگین،انحراف استاندارد، ضریب همبستگی پیرسون، کایمو و بارتلت، چولگی و کشیدگی) و نرم افزار LISREL تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که اثر مثبت و مستقیم ویژگی های فردی بر سکون زدگی شغلی و اثر مستقیم سکون زدگی شغلی بر تنبلی سازمانی معنی دار است. همچنین اثر غیرمستقیم ویژگی های فردی از طریق سکون زدگی شغلی بر تنبلی سازمانی معنی دار بود.
مفهوم سازی مدیریتِ حکمت بنیانِ مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هفتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
1 - 22
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله تبیین مفهوم "مدیریتِ حکمت بنیانِ مدرسه " بود. چارچوب روش شناختی مورد استفاده، رویکرد کیفی از نوع نظریه مبنایی با نگاه سیستمی بود. برای جمع آوری داده از اطلاع رسان ها، مصاحبه های عمیق غیررسمی و تحلیل اسناد استفاده شد. همچنین برمبنای اشباع نظری، 15 تن از حکمای معاصر و فیلسوفان تعلیم و تربیت و علوم اجتماعی در سطح جهانی برای مشارکت در این پژوهش دعوت شدند. 5 سند نیز به عنوان اطلاع رسان مورد استناد قرار گرفت. تحلیل داده ها در ۳ مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام شد. نظریه نهایی نیز حول مقوله محوری "مدیریت حکمت بنیان مدرسه " صورت بندی شد. باور پذیری نظریه تولید شده از طریق راهبردهای بازبینی اعضاء، تحلیل موارد منفی و چند سویه سازی منابع مورد تعدیل قرار گرفت. فرایند تحلیل داده ها تا حد شکل گیری نظریه نیز جهت تامین معیار اعتمادپذیری پژوهش، تا حد ممکن توصیف شد. نتایج نشان داد، "مدیریت حکمت بنیان مدرسه " با اتکا به عوامل نگرشی، نظری و سازمانی قابل بازشناسی است. همچنین این سازه تحت تأثیر شرایط مداخله گر محیطی و سیاست های کلان و شرایط زمینه ای (قابلیت های عملی، قابلیت های فرهنگی، قابلیت های معنوی، قابلیت های نظری) قابل توسعه است. در واقع به کارگیری راهبرد رهبری حکیمانه، موجب توسعه حکمت در مدارس، بالندگی فرهنگی و تحقق اهداف نافع مدرسه خواهد شد.
گزارشی از فعالیتهای استانها
منبع:
تربیت ۱۳۶۵شماره ۱۰
حوزه های تخصصی:
طراحی مدل مطلوب رهبری اصیل برای مدیران مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
27 - 1
حوزه های تخصصی:
روش پژوهش اکتشافی متوالی (کیفی- کمی) و راهبرد پژوهش در بخش کیفی، تحلیل محتوای کیفی و در بخش کمی، پیمایشی لحاظ شد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی، 13 نفر از استادان رشته مدیریت آموزشی بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و در قسمت کمی، تمام مدیران اداره آموزش و پرورش کشور به تعداد 716 نفر بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای تعداد 132 نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسش نامه محقق ساخته بود. پرسش نامه پژوهش شامل 11 مؤلفه و 45 گویه است که بر اساس طیف لیکرت پنج درجه ای تنظیم شده است. روش تجزیه و تحلیل داده های مصاحبه در بخش کیفی، کدگذاری باز، محوری و انتخابی و در بخش کمی آزمون تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از نرم افزار smart pls 3 انتخاب شده است. یافته های بخش کیفی شامل11 مؤلفه، از جمله: الهام بخشی، انعطاف پذیری، برون گرایی، تعهد، جاذبه عمیق، روحیه مشارکت، شفافیت ارتباطی، همدلی، پردازش متوازن اطلاعات، چشم انداز اخلاقی و چشم انداز مشترک بود. نتایج تحلیل عاملی تأییدی حاکی از برازش مطلوب مدل رهبری اصیل است. با توجه به نتایج می توان گفت که توجه به 11 مؤلفه شناسایی شده در این پژوهش می تواند در تقویت و توسعه رهبری اصیل در بین مدیران مدارس اثرگذار باشد.
شناسایی انتظارات غیرحرفه ای مدیران از نومعلمان در مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : هدف از این پژوهش شناسایی انتظارات غیرحرفه ای مدیران مدارس ابتدایی و تاثیر آنها بر نومعلمان فارغ التحصیل از دانشگاه فرهنگیان بود.
روش شناسی پژوهش : این مطالعه با رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی انجام شد. نمونه پژوهشی که به روش گلوله برفی انتخاب و تا مرز اشباع اطلاعاتی، در این پژوهش مشارکت داشتند، تعداد 25 نفر از نومعلمان ورودی سال 1391 دانشگاه فرهنگیان بودند. این نومعلمان که در نواحی چهارگانه تبادکان، طرقبه و شاندیز، رضویه و احمدآباد و نیز زیرنظر اداره کل آموزش و پرورش شهرستان مشهد مشغول به خدمت بودند، درمعرض مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. داده های حاصل از بازخوانی مصاحبه ها با استفاده از روش استراووس و کوربین، تجزیه و تحلیل و کدگذاری شدند. همچنین جهت تامین اعتبار پژوهش از معیارهای چهارگانه لینکلن و گابا استفاده شد.
یافته ها : یافته های حاصله به شناسایی هشت مقوله کلی به عنوان انتظارات غیرحرفه ای پرتکرار مدیران از نومعلمان درمدارس ابتدایی منتهی شد که احساسات نامطلوب متعددی را در نومعلمان ایجاد و عملکرد حرفه ای آنها را تحت تاثیر قرار می داد.
بحث و نتیجه گیری: نتایج حاصل از بررسی یافته ها بیانگر تاثیر سه عامل یعنی "ضعف دانش و مهارت های مدیران مدارس ابتدایی"، "فشارهای ناشی از کمبود بودجه مدارس" و "ضعف استقلال آموزشی مدیران" بود که در تعامل با نومعلمان مدارس ابتدایی منجر به بیان مستقیم یا غیرمستقیم انتظاراتی غیرحرفه ای توسط آنها شده بود.
بررسی و مقایسه همبستگی شاخه های مختلف تحصیلی با مهارت های اینترنتی و مؤلفه های حرفه ای معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده این پژوهش، با هدف بررسی و مقایسه همبستگی بین شاخه های تحصیلی با مهارت های اینترنتی و مؤلفه های مهارت های حرفه ای معلمان مدارس مازندران انجام شده است. روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه معلمان مدارس متوسطه دوم تشکیل داده که از بین آنها 384 نفر با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و روش ترکیبی خوشه ای، طبقه ای و تصادفی ساده انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از آزمون تستی چهارگزینه ای حاوی 10 سؤال برای سنجش مهارت های اینترنتی که ضریب دشواری آن برابر با 46/0 و پرسش نامه ای شامل 20 سؤال برای سنجش مؤلفه های مهارت های حرفه ای معلمان با ضریب پایایی 85/0 استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و به کمک نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان داد، بین مهارت های اینترنتی با مؤلفه های مهارت های حرفه ای معلمان در شاخه ی کار- دانش و شاخه ی فنی و حرفه ای رابطه معناداری وجود دارد. اما بین مهارت های اینترنتی با مؤلفه های مهارت های حرفه ای معلمان در شاخه ی نظری در هیج یک از متغیرها رابطه معنادار وجود ندارد. بدین معنی که، مهارت های اینترنتی و مهارت های حرفه ای معلمان در شاخه ی کار- دانش و شاخه ی فنی و حرفه ای به ترتیب از بیشترین، و معلمان شاخه ی علوم نظری از کمترین مهارت اینترنتی و مهارت های حرفه ای در بین شاخه های تحصیلی برخوردار است.
رویکرد مبتنی داده کاوی در طراحی مدل خودبهسازی رهبری مدیران مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف ارائه مدل و اولویت بندی عوامل کلیدی موفقیت یادگیری الکترونیک انجام شده است. جامعه ی آماری این تحقیق را دانشجویان دانشکده آموزش های الکترونیکی دانشگاه شیراز تشکیل می دادند که تعداد آنها برابر با 715 نفر می باشد؛ مطابق با جدول مورگان حجم نمونه برابر با 250 تعیین گردید؛ که به شیوه نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند. با استفاده از تکنیک توزیع دوجمله ای، از بین 21 عوامل کلیدی موفقیت یادگیری الکترونیک که از پیشینه تحقیق برگرفته شده بود، 4 شاخص حذف و 17 شاخص انتخاب شدند. این 17 عامل بر اساس تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی در 5 دسته کلی " کیفیت سیستم، شایستگی اساتید و دستیاران آموزشی، اثربخشی محتوا، تعامل اساتید و دانشجویان، و شایستگی دانشجویان"قرار گرفتند. با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی تاییدی مرتبه اول و دوم (نرم افزار لیزرل)، برازش مدل پیشنهادی مورد تایید قرار گرفت. نتایج اولویت بندی عوامل کلیدی موفقیت یادگیری الکترونیک که بر اساس تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی گروهی به دست آمد، نشان داد که کیفیت برنامه سیستم یادگیری الکترونیک، کیفیت محتوای ارائه شده، کاربر پسند بودن سیستم یادگیری الکترونیک و سواد اطلاعاتی استاد، مهمترین عوامل موفقیت یادگیری الکترونیک بودند.
بررسی رابطه فرهنگ سازمانی با مدیریت تغییر در ادارات دولتی شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری و مدیریت آموزشی سال سوم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۹
127 - 147
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی با مدیریت تغییر ادارات دولتی شهر کرج پرداخته است. حجم جامعه آماری در این پژوهش 552 نفر می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای، نمونه ای به حجم 120 نفر از کارکنان صفی و ستادی انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه فرهنگ سازمانی دنیسون با ضریب پایانی 87% و پرسشنامه مدیریت تغییر با ضریب پایایی 91% که از طریق ضریب آلفای کرونباخ بدست آمده است، می باشد. در این پژوهش متغییر پیش بین فرهنگ سازمانی و ملاک مدیریت تغییر می باشد. روش های آماری مورد استفاده در این پژوهش شامل کروسکال والیس، u من ویتنی، همبستگی پیرسون و فریدمن می باشد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان دهنده رابطه مثبت و معنادار بین فرهنگ سازمانی و مدیریت تغییر با ضریب همبستگی 72% و در سطح معنی داری 1% می باشد. بنی انواع چهار گانه فرهنگ سازمانی شامل: مشارکتی، ثبات و یکپارچگی، انعطاف پذیری و ماموریتی با مدیریت تغییر رابطه معناداری وجود دارد. فرهنگ ماموریتی با بیشترین ضریب همبستگی یعنی 69% رابطه با مدیریت تغییر را نشان می دهد یافته های جانبی به دست آمده در این پژوهش نیز حاکی از آن است که میان ادراکات کارکنان از لحاظ جنسیت و تحصیلات از فرهنگ سازمانی و مدیریت تغییر، تفاوت معناداری وجود ندارد