آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۳

چکیده

هدف این مقاله تبیین مفهوم "مدیریتِ حکمت بنیانِ مدرسه " بود. چارچوب روش شناختی مورد استفاده، رویکرد کیفی از نوع نظریه مبنایی با نگاه سیستمی بود. برای جمع آوری داده از اطلاع رسان ها، مصاحبه های عمیق غیررسمی و تحلیل اسناد استفاده شد. همچنین برمبنای اشباع نظری، 15 تن از حکمای معاصر و فیلسوفان تعلیم و تربیت و علوم اجتماعی در سطح جهانی برای مشارکت در این پژوهش دعوت شدند. 5 سند نیز به عنوان اطلاع رسان مورد استناد قرار گرفت. تحلیل داده ها در ۳ مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام شد. نظریه نهایی نیز حول مقوله محوری "مدیریت حکمت بنیان مدرسه " صورت بندی شد. باور پذیری نظریه تولید شده از طریق راهبردهای بازبینی اعضاء، تحلیل موارد منفی و چند سویه سازی منابع مورد تعدیل قرار گرفت. فرایند تحلیل داده ها تا حد شکل گیری نظریه نیز جهت تامین معیار اعتمادپذیری پژوهش، تا حد ممکن توصیف شد. نتایج نشان داد، "مدیریت حکمت بنیان مدرسه " با اتکا به عوامل نگرشی، نظری و سازمانی قابل بازشناسی است. همچنین این سازه تحت تأثیر شرایط مداخله گر محیطی و سیاست های کلان و شرایط زمینه ای (قابلیت های عملی، قابلیت های فرهنگی، قابلیت های معنوی، قابلیت های نظری) قابل توسعه است. در واقع به کارگیری راهبرد رهبری حکیمانه، موجب توسعه حکمت در مدارس، بالندگی فرهنگی و تحقق اهداف نافع مدرسه خواهد شد.

تبلیغات