فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱٬۹۸۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
پویایی مدارس ابتدایی به عنوان یک ابزار مهم برای بالا بردن سطح توانمندی و ارتقای آموزشی از اهمیت بسزایی برخوردار است. بنابراین آموزش و پرورش باید نقش سازشی موجود را به نقش زایشی تغییر داده و برای هریک از دانش آموزان شرایط و موقعیت های پویا فراهم کند و محیط آموزشی را به نحوی مطلوب کنترل کرده تا به سهولت دسترسی به اطلاعات تازه، تسریع در کارها، تغییرات و بهبود مستمر داشته و درنهایت به برآورده شدن انتظارات جدید دانش آموزان بیانجامد..پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی مبتنی بر رویکرد ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی (مدل توسعه تاکسونومی یا طبقه بندی) است. در مرحله اول از روش کیفی مبتنی بر داده ها (داده بنیاد) و تکنیک مصاحبه برای ساخت مدل استفاده شده است. منابع گردآوری داده ها در این بخش شامل مصاحبه نیمه ساختار یافته تاحد اشباع نظری (با 15 نفر) بوده که به داده های متنی تبدیل شده و پس از آن کدگذاری متن با استفاده از این داده ها صورت گرفت و به شناسایی مؤلفه های مدرسه پویا در مدارس ابتدایی و ارائه الگو پرداخته شد. نتایج بخش کیفی، بر اساس ابزار اندازه گیری طبق مؤلفه های شناسایی شده در قالب پرسشنامه 52 سؤالی طراحی گردیده و روایی صوری و محتوایی آن با استفاده از نظر متخصصان تأیید گردید و در نهایت به ضریب پایایی 96% رسید. برای برآورد اعتبار الگوی ارائه شده از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه ی آماری در بخش کمی اساتید مدیریت آموزشی دانشگاه فرهنگیان و مدیران و معلمان فعال در آموزش ابتدایی و مدارس ابتدایی که مجری طرح مدرسه پویا در مدارس شهر تهران به تعداد 600 نفر بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر اساس جدول کرجسی و مورگان 230 نفر تعیین شدند و برای تحلیل داده های کمی از نرم افزار Amos استفاده شد. در بخش کیفی تعداد 15 نفر از صاحب نظران و مطلعین در دو حوزه پویایی مدرسه و مدارس ابتدایی به صورت هدفمند و با استفاده از روش گلوله برفی انتخاب شدند و برای تحلیل داده های کیفی از نرم افزار Atlas.Ti استفاده شد.
درآمدی بر پارادایم انتقادی در مدیریت آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
180 - 208
حوزه های تخصصی:
مدیریت آموزشی همانند سایر حوزه های دانشگاهی به لحاظ مبانی هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی متأثر از سیر تحول پارادایم های کلان علمی است. اولین مطالعات مدیریت آموزشی بر پایه اندیشه های مکتب تحصل گرایی (اثبات گرایی) در اوایل قرن بیستم شکل گرفت و به دنبال آن پارادایم های تفسیری، انتقادی و پست مدرن به پژوهش های این حوزه راه یافتند. در هر یک از پارادایم های مذکور، پژوهشگران مدیریت آموزشی به پژوهش و تولید متون علمی مبادرت ورزیده-اند. مقاله حاضر با هدف ترویج و کاربست مفاهیم مستخرج از پارادایم انتقادی در حوزه مدیریت آموزشی تنظیم شده و شامل دو بخش است. در بخش نخست، پیشینه و سیر تحول رویکردهای نظری مدیریت آموزشی ذکرشده و در انتها به پارادایم انتقادی در حوزه مدیریت آموزشی اشاره شده است. بخش دوم مقاله به معرفی کتاب «رویکردهای نوین به مدیریت آموزشی؛ الگوها و نویدها»-که توسط ویلیام فاستر در سال 1986 نگارش شده و دکتر علی علاقه بند در سال 1402 آن را ترجمه کرده، اختصاص یافته است. مقاله با طرح برخی از کاربست های پارادایم انتقادی در حوزه مدیریت آموزشی خاتمه می یابد.
واکاوی ابعاد و مؤلفه های پیامدهای تربیت معلم کارآفرینی؛ یک مطالعه آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر واکاوی ابعاد و مؤلفه های پیامدهای تربیت معلم کارآفرین با استفاده از روش آمیخته بود.روش شناسی پژوهش: روش اجرای این پروژه آمیخته اکتشافی بود که به صورت کیفی و کمی به بررسی و شناسایی ابعاد و مؤلفه های پیامد تربیت معلم کارآفرین در ایران پرداخت. جامعه آماری بخش کیفی 20 نفر از مدیران، استادان و صاحب نظران تربیت معلم و علوم تربیتی و کارآفرینی بود که داده های مربوط به مصاحبه نیمه ساختاریافته از آنان جمع آوری شد؛ سپس در بخش کمی از 149 نفر از مدیران و استادان تربیت معلم و کارآفرینی در دانشگاه های فرهنگیان و شهید رجایی، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و وزارت آموزش وپرورش بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی برای جمع آوری اطلاعات مربوط به پرسشنامه های تحقیق انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات در بخش کیفی از روش کدگذاری و نرم افزار MAXQDA، و در بخش کمی به صورت معادلات ساختاری از نرم افزار SmartPLS استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد ابعاد و مؤلفه های پیامد تربیت معلم کارآفرین در ایران شامل؛ دبیر کارآفرین (شایستگی و روحیه کارآفرینی، مهارت های معلمی و مهارت های تخصصی)، دانش آموز کارآفرین (دانش کارآفرینی و روحیه کارآفرینی) و مدرسه کارآفرین (فرهنگ کارآفرینی، رهبری آموزشی کارآفرینانه و ساختار کارآفرینانه) می باشند. مقدار ضریب آلفای کرونباخ 7/0، پایایی ترکیبی 7/0 و AVE، 5/0 بود لذا پایایی و روایی همگرا مورد تأیید قرار گرفت. روایی واگرای بر اساس روش فورنل و لارکر و معیار HTMT نیز تأیید شد. مقادیر T بیشتر از 96/1 بود، بنابراین فرضیه های پژوهش در سطح اطمینان 95/0 تأیید شد. معیارهای R2، Q2 و F2 برای متغیرهای وابسته قوی به دست آمد. مقدار 711/0 برای GOF نیز نشان از برازش مناسب مدل داشت.بحث و نتیجه گیری: بنابراین نتایج این پژوهش می تواند در زمینه سیاست گذاری، برنامه ریزی به منظور اجرای فرایند توسعه کارآفرینی در تربیت معلم مفید و مثمر ثمر باشد.
تدوین الگوی مدیریت سوءرفتار دانش آموزان مدارس متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف این پژوهش، ارائه و تدوین مدل مدیریت سوءرفتار دانش آموزان متوسطه اول و سپس شناسایی مناسب ترین الگوی سبک تدریس همسو با راهبردها و مدیریت بهینه سوءرفتار بود.
روش شناسی پژوهش: این پژوهش از نوع آمیخته اکتشافی و به روش کیفی-کمی و از روش داده بنیاد و مدل کرسول جهت بررسی داده های کیفی و از تحلیل عاملی تأییدی در بخش کمی استفاده گردید. مشارکت کنندگان، معلمان مدارس متوسطه اول شهرستان سنندج بودند که در بخش کیفی از بین آنان 18 نفر با روش نمونه گیری هدفمند و در بخش کمی از بین 1100 نفر جامعه آماری، تعداد 204 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. در بخش کیفی با استفاده از مصاحبه عمیق، 154 شاخص مدیریت سوءرفتار به دست آمد که درنهایت 43 مقوله فرعی و 31 مقوله محوری و 5 مقوله فراگیر ترسیم شد. بر این اساس مدل مفهومی مؤلفه ها و ابعاد راهبردی مدیریت سوءرفتار دانش آموزان طراحی شد. در بخش کمی با توزیع پرسشنامه محقق ساخته دارای روایی مناسب و پایایی 78/0 و درنهایت از نرم افزار spss و Amos برای انجام تحلیل عاملی تأییدی و برازش مدل راهبردهای مؤثر بر مدیریت سوءرفتار استفاده گردید. جهت بررسی اعتبار مؤلفه های مدل از ارزیابی شاخص نسبت محتوایی CVR استفاده شد. نمره این شاخص 76/0 بود که روایی محتوایی بالایی را نشان می دهد.
یافته ها: از مؤلفه های به دست آمده از مدل عوامل راهبردی مؤثر بر مدیریت سوءرفتار در کل 10 مؤلفه و 4 بعد سبک تدریس به دست آمد شامل: الف: مؤلفه های رفاقت مداری، مددجویی و تعامل با خانواده و تعامل گرایی در قالب سبک تدریس تعاملی و رفاقت گرا. ب. تنبیه مداری، مدیریت فشار همسالان و ضابطه مداری در قالب سبک تدریس اقتدارگرا. ج. تسهیل گری و نادیده انگاری در قالب سبک تسهیل گرا. د: تخصص مداری در قالب سبک تدریس تخصصی.
بحث و نتیجه گیری: نتایج تحلیل عاملی تأییدی و مدل معادلات ساختاری نشان داد مدل عوامل راهبردی مؤثر در مدیریت سوءرفتار دانش آموز از برازش مناسبی برخوردار است. نتیجه کاربردی این پژوهش، تدوین الگوی مدیریت سوءرفتار برای استفاده معلم با شناسایی سبک تدریس تعاملی و رفاقت گرا بود.
خصوصی سازی آموزش در ایران : نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها مطالعه موردی (ارزیابی طرح خرید خدمات آموزشی در مدارس ابتدایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارزیابی طرح خرید خدمات آموزشی به عنوان یکی از شیوه های خصوصی سازی بر اساس مدل SWOT بود. روش پژوهش، ترکیبی از نوع اکتشافی بود. جامعه آماری در دو بخش کیفی و کمی به ترتیب شامل کارشناسان آموزش ابتدایی نواحی آموزش و پرورش شهر اصفهان، به تعداد 18 نفر و کلیه معلمان مجری طرح خرید خدمات آموزشی نواحی شش گانه شهر اصفهان، به تعداد 270 نفر بود. تعداد نمونه در بخش کیفی برابر با تعداد جامعه و در بخش کمی 154 نفر بود که با توجه به جدول کرجسی و مورگان به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی شامل مصاحبه و در بخش کمِّی، پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی سوالات مصاحبه و پرسشنامه توسط 5 نفر از متخصصان تعلیم و تربیت تایید گردید. پایایی پرسشنامه از طریق روش آلفای کرونباخ با ضریب0.87 تعیین شد. تحلیل داده های حاصل از مصاحبه با استفاده از مدل پارادایمی اشتراوس و کوربین صورت گرفت و برای تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه از آزمون فریدمن استفاده شد. یافته ها نشان داد که بهره مندی از نیروی جوان، صرفه جویی در بودجه، برخورداری نیروها از سطح تحصیلات بالا از نقاط قوت و عدم توجه به رشد و توسعه حرفه ای، فقدان ضوابط جذب نیرو و عدم پرداخت به موقع حقوق از مهم-ترین نقاط ضعف این طرح می باشد. همچنین رشد فرهنگ کارآفرینی، مشارکت بخش خصوصی وکاهش تصدی گری دولت در آموزش و پرورش از جمله فرصت های ایجاد شده و فقدان سیاست گذاری قانونی و نبود آیین نامه شفاف از سوی نهادهای قانون گذار، فقدان امنیت شغلی معلمان مجری طرح از مهم ترین تهدیدهای این طرح می باشد.
بررسی نقش رهبری اخلاقی بر تعهد سازمانی با میانجی گری عدالت سازمان در بین معلمان ابتدایی ناحیه دوم شهرستان اردبیل در سالتحصیلی 1400- 1399(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تاثیر رهبری اخلاقی بر تعهد سازمانی با میانجی گیری عدالت سازمانی می باشد. پژوهش حاضر با توجه به فلسفه پژوهش، کمی، با توجه به هدف از نوع مطالعات کاربردی و از لحاظ شیوه جمع آوری داده ها و تحلیل آنها؛ روش مورد استفاده روش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی و خاصاً مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش کلیه معلمان ابتدایی ناحیه دوم شهرستان اردبیل در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 1291 نفر بودند،که با استفاده از جدول کرجسی – مورگان تعداد 297 نفر(104 مرد و 193 زن) از آن ها به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک های آماری و با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS و AMOS-22 استفاده شد. نتایج نشان داد سهم واسطه-گری متغیر عدالت سازمانی در رابطه بین رهبری اخلاقی و تعهد سازمانی(004/0p=) معنی دار است. لذا باید مسئولین مربوطه که در حوزه وزرات آموزش و پرورش مشغول فعالیت هستند به این مفهوم توجه شایانی داشته تا از این طریق بتوانند تعهد اخلاقی و انسانی معلمان را هر چه بیشتر نسب به سازمانی که در آن فعالیت می کنند را افزایش بدهند.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی تطبیقی تأثیر مدیریت منابع انسانی بر عملکرد سازمانی از دیدگاه مدیران و کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف از پژوهش حاضر طراحی و اعتبارسنجی الگوی تطبیقی تأثیر توسعه مدیریت منابع انسانی بر عملکرد سازمانی از دیدگاه مدیران و کارکنان با نقش میانجیگری فرهنگ سازمانی، تعهد سازمانی و حفظ کارکنان در دانشگاه های آزاد اسلامی استان فارس بود. روش شناسی: روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و ازنظر گردآوری داده ها، روش آمیخته اکتشافی بود. مشارکت کنندگان در این پژوهش در بخش کیفی شامل مدیران و کارکنان خبره دانشگاه های آزاد اسلامی استان فارس بود که از بین آن ها تعداد 10 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. همچنین، در بخش کمی، جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران و کارکنان دانشگاه های آزاد اسلامی استان فارس بود که با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با تخصیص متناسب تعداد 357 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز در بخش کیفی برای طراحی الگوی پژوهش با مصاحبه باز نیمه ساختاریافته و در بخش کمی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته که شامل 5 سازه (متغیر)، 21 بعد و 72 سؤال در قالب طیف لیکرت 5 تایی بود، جمع آوری شد. برای تعیین روایی و پایایی ابزار پرسشنامه مذکور به ترتیب از روش های روایی همگرا، ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد .یافته ها: نتایج آزمون معادلات ساختاری از دیدگاه مدیران نشان داد که دو متغیر فرهنگ سازمانی و تعهد سازمانی بر رابطه بین مدیریت منابع انسانی و عملکرد سازمان اثر میانجی و معنادار دارد اما حفظ کارکنان بر رابطه مذکور اثر میانجی ندارد. همچنین، مشخص شد که از دیدگاه کارکنان، هر سه متغیر فرهنگ سازمانی، تعهد سازمانی و حفظ کارکنان روی رابطه مدیریت منابع انسانی و عملکرد سازمانی از دیدگاه کارکنان اثر واسطه ای و معنادار دارد. نتیجه گیری: تطبیق دو مدل از دو دیدگاه حاکی از آن است که هم مدیران و هم کارکنان معتقدند که فرهنگ سازمانی و تعهد سازمانی رابطه بین مدیریت منابع انسانی و عملکرد سازمان را میانجیگری می کنند، اما حفظ کارکنان صرفاً از دیدگاه کارکنان می تواند رابطه بین مدیریت منابع انسانی و عملکرد سازمان را میانجیگری نماید.
تبیین عوامل مؤثر بر ارتقای کیفیت آموزش کارکنان شبکه های بهداشت و درمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: آموزش دادن به کارکنان باعث افزایش احساس رشد شغلی، کسب مهارت جدید و در نهایت افزایش رضایت شغلی و اعتماد به نفس می گردد. آموزش، ابزاری است که به وسیله فنون و روش های مختلف، مدیران را در اداره سازمان ها یاری می رساند. هدف از این مطالعه تبیین عوامل مؤثر بر ارتقای کیفیت آموزش کارکنان شبکه های بهداشت و درمان بود.
روش شناسی پژوهش: در این مطالعه از پاردایم کیفی و از روش تحلیل محتوا در سال 1399-1398 درشبکه بهداشت و درمان و آموزش پزشکی استان فارس استفاده گردید. جهت شناسایی مؤلفه های ارتقای کیفیت آموزش از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 12 نفر از خبرگان و کارشناسان بهداشت و درمان استفاده گردید. جهت جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته و از روش نمونه گیری هدفمند استفاده گردید. در تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد.
یافته ها: 8 طبقه و 28 زیرطبقه شامل عوامل محیطی-فرهنگی، عوامل اجتماعی، عوامل فردی، عوامل تکنولوژیکی، عوامل انگیزشی، عوامل بین المللی، عوامل آموزشی و عوامل درون سازمانی به دست آمد.
بحث و نتیجه گیری: شناخت عوامل موثر برارتقاء کیفیت آموزش کارکنان، درک بهتری از محیط کار آنان را برای برنامه ریزان آموزشی پدیدار می سازد. ارایه آموزش با کیفیت به کارکنان شبکه بهداشت سبب می شود تا اهداف و راهبردهای سازمانی بهتر شناخته شود و مسیر خدمت رسانی در جهت درست قرار گیرد. ارتقاء آموزش کارکنان شبکه بهداشت زمینه خدمات با کیفیت را جهت بیماران و ذی نفعان هموار می سازد.
طراحی الگوی توسعه شایستگی پژوهشی معلمان دوره ابتدایی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی توسعه شایستگی پژوهشی معلمان آموزش و پرورش با محوریت شهر تهران انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها کیفی و کمی (روش آمیخته) بوده است.روش شناسی: جامعه پژوهش در بخش کیفی شامل کلیه متخصصان و اساتید حوزه علوم تربیتی و مدیران ارشد آموزش و پرورش تا اشباع نظری به تعداد 17 نفر و جامعه آماری بخش کمی جامعه بزرگ معلمان دوره ابتدایی شهر تهران در سال 1400 می باشد که به روش نمونه گیری خوشه ای تعداد 384 نفر بر اساس مناطق شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی فرم مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن بدست آمد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی کدگذاری باز، محوری و انتخابی و در بخش کمی از آمار توصیفی، آمار استنباطی شامل آزمون های کلموگروف- اسمیرنف و تحلیل عامل تأییدی استفاده شده است.یافته ها: براساس مطالعات نظری انجام شده و دسته بندی نظرات در مرحله کیفی 133 شاخص شناسایی که پس از مصاحبه های نیمه ساختاریافته در مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی 6 بعد، 20 مؤلفه و 111 شاخص نهایی و سپس براساس آن ها، پرسشنامه پژوهش طراحی شده است.بحث و نتیجه گیری: پس از تحلیل نهایی، شش بعد شایستگی های ذهنی، شایستگی های شخصیتی، شایستگی های میان فردی، شایستگی های ارزشی- نگرشی، شایستگی های اخلاقی و شایستگی های حرفه ای- تخصصی و برخی از مؤلفه های آن شامل مهارت های ادراکی و تأملی، تصمیم گیری و حل مسئله، اعتماد به نفس، تعامل مؤثر، کار تیمی و شبکه سازی، تلاش و پشتکار، تقوا و بصیرت دینی، مدیریت و رهبری پژوهشی، مهارت های دانشی و ... شناسایی شده اند.
طراحی مدل برای مرکز یادگیری اعضای هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی در راستای توانمندسازی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
128 - 159
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه ی مدلی برای طراحی مراکز یادگیری اعضای هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در راستای توانمندسازی آنان انجام شد. برای انجام این پژوهش از روش آمیخته و طرح اکتشافی استفاده شد. جامعه آماری در بخش کیفی کلیه اسناد پژوهشی مرتبط از سال 2000 تا به امروز و استادان دانشگاه، متخصصان و مطلعان آشنا با مرکز یادگیری و اعضای هیئت علمی بودند. این پژوهش از مصاحبه نیمه ساختاریافته نیز بهره برده است. نمونه گیری در بخش کیفی به صورت هدفمند انجام شد و تحلیل داده ها در این بخش به صورت داده بنیاد با رویکرد تحلیل مضمون در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. جامعه آماری تحقیق در بخش کمی پژوهش، شامل شامل اعضای هیئت علمی دانشگاه بود که 250 نفر به صورت تصادفی انتخاب شد برای تحلیل داده ها در این بخش از نرم افزار spss و Amose استفاده شد. در بخش کیفی تعداد 5 کد اصلی که معرف ابعاد توانمندسازی و 9 کد محوری که معرف مولفه های ابعاد بود شناسایی شد. همچنین تعداد 50 کد باز مشخص شد که پس از ادغام به 28 کد باز کاهش یافت. بر اساس ابعاد، مهارت های مورد نیاز اعضای هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در راستای توانمندسازی عبارتند از: عوامل اجتماعی، عوامل اقتصادی وعوامل آموزشی. نتایج حاصل از انجام تحلیل عاملی که به وسیله نرم افزار ایموس انجام گرفت، نیز نشان داد که مقیاس اندازه گیری در تمام شاخص های تحلیل عاملی در سطح مطلوب و قابل قبولی است.
تحلیل الزامات حفظ و ارتقاء بهره وری تربیتی، آموزشی و پژوهشی دانشجو معلمان در وضعیت کرونایی با رویکرد پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر باهدف تحلیل ادراکات و تجارب زیسته ی مشترک از الزامات حفظ و ارتقاء بهره-وری تربیتی، آموزشی و پژوهشی دانشجو معلمان در وضعیت کرونایی با رویکرد پدیدارشناسی انجام شده است.روش شناسی پژوهش: روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی است. جامعه آماری پژوهش، شامل اساتید، مدیران گروه و معاونان آموزشی، فرهنگی و پژوهشی و همچنین دانشجو معلمان مستعد بوده است. در پژوهش حاضر، افراد نمونه به صورت هدفمند تا کفایت نمونه نظری به تعداد 27 نفر (15 نفر استاد و 12 نفر دانشجو معلم) انتخاب شدند. در تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل مضمون استفاده شد که روایی و اطمینان پذیری آن مورد تأیید بوده است. در فرایند انجام مصاحبه ها درمجموع 201 کد اولیه (مفاهیم پایه)، 4 فرا مضمون و 17 مضمون سازمان دهنده استخراج و تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد بهره وری دانشجو معلمان با الزامات فلسفی، آموزش و یادگیری ترکیبی، بستر فناوری و عوامل مؤثر بر بهره وری در دانشگاه اعم از خلاقیت و نوآوری و فرهنگ کیفیت قابل تحقق هست. درنتیجه، با این الزامات فلسفی؛ درک عدم قطعیت ها، جهت گیری های فلسفی، بنیان های فلسفی آموزش مجازی و فلسفه یادگیری معکوس می توان در شرایط کرونایی به بهره وری تربیتی، آموزشی و پژوهشی دانشجو معلمان در دانشگاه فرهنگیان فائق آمد.بحث و نتیجه گیری: با کاربرد الزامات حفظ و ارتقای بهره وری در دانشجومعلمان در شرایط بحرانی جامعه می توان شاهد آموزش و یادگیری کارا و اثربخش و در نهایت بهره ور در دانشگاه فرهنگیان گردید.
بن بست های توسعه میدان ناوابسته مدیران آموزشی: درس آموخته های یک پژوهش ژرفانگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای آموزش و توسعه مدیران، کوشش ها و هزینه های زیادی می شود اما به دلایل متعدد که یکی از آنها، بی توجهی به ویژگی-های فرهنگ یا زمینه فرهنگی سازمان است، این کوشش ها به نتایج مورد انتظار منجر نمی شود. پژوهش حاضر با هدف شناسایی میدان-آموخته های توسعه مدیران آموزشی در انطباق با ویژگی غالب فرهنگی در مدارس، با رویکرد کیفی انجام شد. میدان تحقیق، مدارس متوسطه شمال غرب و جنوب شهر تهران و مشارکت کنندگان 20 تن از مدیران و معلمان این مدارس بود که منبع اصلی دستیابی به یافته ها با استفاده از مصاحبه های عمیق بودند. تجزیه و تحلیل داده ها براساس کدگذاری سه گانه باز، محوری و انتخابی انجام و اعتبارسنجی شد. در مجموع ویژگی فرهنگ وابسته میدان مطالعه در دو هیئت کلانِ «مشارکت جو» (دموکراتیک) و سلسله مراتبی یا «تفوق طلب» (بوروکراتیک) تشخیص داده شد. پس از تحلیل یافته ها از میدان آموخته های مبتنی بر محور پژوهش در میدانِ دارایِ غلبه ی دموکراتیک،20 تم، 46 مقوله و 102 مفهوم و در میدانِ دارایِ سلطه ی بوروکراتیک 12 تم، 27 مقوله و 70 مفهوم به دست آمد. یافته های کلی پژوهش نشان داد که: مدرسه بیش از پیش نیازمند فرهنگ یا زمینه مستعد برای گسترش نگاه دمکراتیک است که در آن، مشارکت با ذینفعان بیرونی دارای اهمیت فوق العاده اما در حالِ حاضر مغفول است، به طوری که دستاوردهای مفروضِ برآمده از آن می تواند ظرفیت های کم نظیری به جایگاه و عملِ مدیریت آموزشی بیفزاید. از سوی دیگر، میدانِ دارایِ غلبه ی نگاه بوروکراتیک، که در حد زیادی در میدان پژوهش رواج داشت، بستر تضعیف جایگاه مدیریت آموزشی را فراهم کرده است و به کاهش اعتماد بین معلمان، مدیران و دانش آموزان با هم و میان هم منجر شده است. غلبه زمینه دمکراتیک یا بوروکراتیک در برداشت و طرح توسعه مدیران آموزشی اثر دارد. یافته های بسیط این پژوهش در قالب درس آموخته هایی از هر یک از دو وضعیتی که در آن هیئت کلان مشارکت جو یا تفوق طلب در مدرسه وجود داشته است با تأکید بر اثری که بر توسعه مدیران آموزشی می گذارد تنظیم شده است.
ارائه الگوی بومی رهبری مثبت گرا برای مدیران مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: اخیراً مفهوم رهبری مثبت گرا برای مدیران مدارس به عنوان رویکردی نوین در ادبیات مربوط به رهبری مدرسه مورد توجه قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر، ارائه الگوی بومی رهبری مثبت گرا برای مدیران مدارس ابتدایی بود.روش شناسی: این پژوهش با رویکرد مطالعه کیفی و روش نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه این پژوهش شامل کلیه مدیران نمونه استان تهران بود. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع معیار (برخورداری از خصایص رهبری مثبت گرا و تجربه) و با لحاظ اشباع داده ها، 24 مدیر نمونه استان تهران در دوره تحصیلی مقطع ابتدایی (مدارس دخترانه) در شش منطقه (3، 4، 5، 11، 13 و 16) به عنوان مشارکت کنندگان شناسایی شدند که بیش از 10 سال نیز سابقه کار داشتند. از طریق مصاحبه های عمیق، داده های گردآوری شده حاصل از میدان پژوهش با رویکرد نظام مند (کدگذاری باز، محوری و انتخابی) تجزیه وتحلیل گردید. جهت اعتباریابی درونی الگوی بومی طراحی شده و تعیین مناسبت آن، از شیوه دلفی استفاده شد. نتایج مبتنی بر شاخص روایی محتوا (cvi) و مناسبت کلی (s-cvi) نشان داد مناسبت الگوی پیشنهادی برابر با 96/0 است که از حداقل مناسبت مطلوب (79/0) بالاتر بود. یافته ها و نتایج: الگوی بومی در قالب ابعاد ده گانه ی بینش الهی و متافیزیک، اصول و اخلاق، عواطف، مهارت ها، رفتارها، توسعه ی روابط، نتایج برای کارکنان، فرهنگ، جوسازمانی و بهره وری شناسایی گردید. خلأهای پژوهشی رهبری مثبت گرا در کشور و به ویژه در سطح ساختارهای آموزشی همچون مدارس بسیار مشهود است. پردازش این سازه در بافت و زمینه های مختلف می تواند به غنای آن کمک شایانی نماید.
اعتباریابی الگوی مدرسه کانون تربیتی محله با پرسشنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: امروزه، جایگاه مدرسه به عنوان یک نهاد تربیت رسمی، نسبت به گذشته دستخوش تغییر شده است. مدرسه امروز، فضایی باز و موجودی اجتماعی است که با جامعه و نهادهای مرتبط، ارتباطی دوسویه دارد .این مقاله از بخش کمی پایان نامه با عنوان ارائه واعتبارسنجی الگوی مدرسه کانون تربیتی محله استخراج شده است. مقاله مربوط به بخش کیفی(ارائه الگوی مدرسه کانون تربیتی محله) قبلا معرفی و ارائه گردیده است. روش شناسی پژوهش: این مطالعه، از نظر هدف کاربردی و از نوع طرح های تحقیق آمیخته اکتشافی است. در مرحله کیفی از روش نظریه زمینه ای استفاده گردید. برای جمع آوری داده ها، از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. بدین ترتیب، ابتدا با 24 نفر از کارشناسان وصاحبنظران خبره حوزه مدیریت آموزشی مصاحبه صورت گرفت و سپس، تجزیه و تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. در نتیجه، الگوی مدرسه کانون تربیتی محله در شش مقوله شرایط علی، پدیده محوری (مدرسه کانون تربیتی محله)، شرایط واسطه ای، شرایط مداخله گر، راهبردهاو پیامدها، تدوین و ارائه گردید. در مرحله کمی، جهت اعتبار سنجی الگوی ارائه شده، از روش توصیفی-پیمایشی بهره گرفته شد. ابزار گردآوری داده ها در این مرحله، پرسشنامه محقق ساخته بود که با روش نمونه گیری تعمدی-قضاوتی تعداد 41 نفر از مدیران ،معلمان ومعاونین مدارس(خبره در کار اجرایی وآموزشی) در مناطق مختلف شهر تهران و همچنین اساتید دانشگاه ها ،انتخاب و پرسشنامه را تکمیل نمودند.برای بررسی روابط بین متغیرهای تحقیق از تکنیک تحلیل مسیر مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart PLS استفاده شد.یافته ها: نتایج پژوهش، حاکی از آن است که شرایط علی بر عوامل اصلی تاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین، عوامل اصلی و عوامل مداخله گر، به طور مثبت و معناداری بر راهبردها اثر گذار می باشند؛ اما، عوامل زمینه ای، هیچ اثر معناداری بر راهبردها ندارد. اما نتایج تأثیر مثبت و معنادار راهبردها بر پیامدها را تأیید کرد.بحث و نتیجه گیری: برای رسیدن به مدرسه به عنوان کانون تربیتی محله ،اهمیت دادن به جایگاه مدارس و لزوم مشارکت اولیا و نهادهای محلی در فرآیند تربیت، تلاش در جهت تغییر نگرش جامعه نسبت به نقش تربیتی مدارس از طریق رسانه، ضروری می باشد.
ساخت و اعتباریابی سنجه کیفیت فرایندی تعامل مربی و کودک در مهدهای کودک: یک پژوهش ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: این مطالعه با هدف «ساخت و اعتباریابی سنجه کیفیت فرایندی تعامل مربی و کودک در مهدهای کودک شهر تهران » طراحی و اجرا گردید.روش شناسی پژوهش: روش پژوهش حاضر ترکیبی اکتشافی متوالی بود که در دو بخش کیفی و کمی انجام شد. در بخش کیفی، از سه مرحله مدل هیبرید استفاده شد. در مرحله نظری به بررسی موضوع در پایگاه های معتبر پرداخته شد. در مرحله کار در عرصه، روش پژوهش پدیدارشناسی توصیفی بود. بنابراین، 10 نفر از مربیان و 8 نفر از اساتید با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها از طریق روش مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و سپس با استفاده از روش کلایزی تحلیل گردید. در مرحله آخر، تحلیل نهایی صورت گرفت. روایی داده های کیفی با استفاده از چهار معیار قضاوت لینکن و گوبا و پایایی داده ها از طریق شیوه توافق درون موضوعی و پایایی بازآزمون تأیید شده است. در بخش کمی نیز، پس از تدوین پرسشنامه و بررسی روایی صوری و محتوایی گویه ها، داده ها از نمونه ای 220 نفری از مربیان که از طریق نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شده بودند، گردآوری گردید. یافته ها: پس از تحلیل داده های کیفی، 6 مضمون اصلی شامل ویژگی های فردی، فضای عاطفی مثبت، حمایت، حمایت آموزشی، مشارکت و همکاری و مدیریت رفتار استخراج شد. در بخش کمی نیز، برای روایی سازه از تحلیل عاملی تأییدی و برای تعیین پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که مدل شش عاملی سلسله مراتبی از برازش خوبی برخوردار است. همچنین، بررسی آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 94/0 محاسبه شد که نشان دهنده همسانی درونی قابل قبول است.بحث و نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که بر اساس عامل های به دست آمده، پرسشنامه کیفیت فرایند تعامل، ابزاری معتبر و روا جهت ارزیابی کیفیت تعامل کودک-مربی در ایران است.
طراحی الگوی تسهیل فرایند یاددهی - یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۵
7 - 45
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی تسهیل فرآیند یاددهی-یادگیری بر اساس تجارب مدیران زن مدارس ابتدایی است. به منظور نیل به این هدف از رویکرد کیفی و روش داده بنیاد استفاده شده است. جامعه پژوهش شامل مدیران زن مدارس ابتدایی شهرستان ایذه به تعداد 39 نفر بود. نمونه گیری به روش گلوله برفی تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت و درنهایت با 12 نفر از مدیران زن مدارس ابتدایی شهرستان ایذه مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد و سپس اطلاعات گردآوری شده در مصاحبه ها با استفاده از سه مرحله اصلی کدگذاری داده ها (باز، محوری و انتخابی) تجزیه وتحلیل شدند. در مرحله اول کدگذاری باز 285 کد اولیه شناسایی شد که پس از حذف کدهای تکراری به 123 کد کاهش یافت. در مرحله کدگذاری محوری، از برقراری پیوند و ارتباط بین مفاهیم 21 مقوله به دست آمد سپس این مقوله ها در 6 طبقه اصلی (مقوله محوری، شرایط علی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها) دسته بندی شدند و الگوی نهایی تسهیل فرآیند یاددهی-یادگیری حاصل شد. بر اساس نظریه حاصل شده از یافته های پژوهش شرایط علی و اثرگذار بر تسهیل فرایند یاددهی-یادگیری ، شرایط زمینه ای ، عوامل مداخله گر ، راهبردها و استراتژی ها و پیامد آنها بررسی و مدل نهایی ارائه شده است.
تحلیل اثر فلات زدگی شغلی بر تعهد سازمانی با میانجی گری سکوت سازمانی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۰
78 - 93
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل اثر فلات زدگی شغلی بر تعهد سازمانی با میانجی گری سکوت سازمانی معلمان مدارس متوسطه اول شهر نورآباد انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی - همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش تمامی معلمان مدارس متوسطه اول شهر نورآباد در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 320 نفر بوده اند. برای انتخاب نمونه از جدول کرجسی و مورگان استفاده شد و 175 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی از نوع طبقه ای انتخاب گردید. جهت جمع آوری اطلاعات از سه پرسش نامه استاندارد فلات زدگی شغلی میلیمن (1992)، تعهد سازمانی آلن و مایر (1990)، سکوت سازمانی داین و همکاران (2003) استفاده شد. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و روش های آمار استنباطی شامل تحلیل عامل تأییدی و از مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد بین فلات زدگی شغلی و تعهد سازمانی در سطح 0/05 درصد رابطه ی معناداری وجود ندارد اما با میانجی گری سکوت سازمانی این رابطه منفی و معنا دار است. همچنین سکوت سازمانی با تعهد سازمانی در سطح اطمینان 99 درصد رابطه ای منفی و معنادار دارد و فلات زدگی شغلی با سکوت سازمانی در سطح اطمینان 99 درصد رابطه ای مثبت و معنادار دارند. به طور کلی نتیجه می شود که مدل مفهومی اثربخشی تعهد سازمانی بر فلات زدگی شغلی با نقش واسطه ای سکوت سازمانی با مدل تجربی برازش ندارد.
پیش بینی وابستگی به شبکه های اجتماعی بر اساس تمایزیافتگی و الگوهای ارتباطی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۱
46 - 56
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی وابستگی به شبکه های اجتماعی بر اساس تمایزیافتگی و الگوهای ارتباطی هیجانی در نوجوانان شهر تهران در سال 1400-1401 انجام گرفت. این پژوهش ازنظر نوع هدف کاربردی و روش جمع آوری اطلاعات به صورت توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم منطقه 22 تهران به تعداد 90000 نفر بود که به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای بر اساس جدول مورگان تعداد 300 نفر انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها، پرسشنامه ی وابستگی به شبکه های اجتماعی حقایق و همکاران (1396)، مقیاس تجدیدنظر شده الگوی ارتباطی خانواده (RFCP) Kothner and Fitzpatrick (2012) و پرسشنامه خود تمایزیافتگی Scowern and Friedland (1998) استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج همبستگی نشان داد تمامی ضرایب همبستگی معنی دار می باشند (01/0>p). بر اساس نتایج به دست آمده همبستگی بین تمایزیافتگی با وابستگی به شبکه های اجتماعی در سطح آلفای ۰۱/۰ منفی معنی دار است. همبستگی بین جهت گیری همنوایی با وابستگی به شبکه های اجتماعی مثبت معنی دار و همبستگی بین جهت گیری گفت وشنود با وابستگی به شبکه های اجتماعی منفی معنی دار است. با توجه به نتایج به دست آمده می توان وابستگی به شبکه های اجتماعی را با استفاده از متغیرهای پیش بین تمایزیافتگی و الگوهای ارتباطی تبیین نمود. نتایج این مطالعه می تواند به متخصصان آموزشی در بررسی مسائل نوجوانان کمک نماید.
طراحی الگوی آموزش خلاقیت مدیران میانی دانشگاه آزاد اسلامی (مورد مطالعه: سازمان مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف:در قرن جدید با وجود چالشها،توجه به آموزش خلاقیت غیر قابل اجتناب است. پژوهشی با هدف طراحی الگوی آموزش خلاقیت مدیران میانی دانشگاه آزاد اسلامی درسازمان مرکزی انجام شده است.روش شناسی پژوهش: این مطالعه از لحاظ اهداف کاربردی و از نظر داده ها، آمیخته اکتشافی(کیفی و کمی) و از نظر نوع مطالعه در بعد کیفی، داده بنیاد نو ظهور و در بعد کمی، پیمایشی مقطعی است. جامعه پژوهش در بخش کیفی، خبرگان و متخصصین، در بخش کمی، مدیران میانی سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی به تعداد 270 نفر بوده و روش نمونه گیری بخش کیفی هدفمند از نوع نظری و با اصل اشباع 33 نفر و در بخش کمی روش تصادفی طبقه ای است که برای انتخاب گروه نمونه به کمک جدول کرجسی و مورگان تعداد 159 نفر( 74 زن و 85 مرد) به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش برای جمع آوری داده ها و اطلاعات لازم از دو نوع ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. روایی و اعتبار ابزار در بخش کیفی به وسیله اجماع سه سویه و در بخش کمی اعتبار پرسشنامه با آزمون پایایی آلفای کرونباخ و پایایی مرکب محاسبه شد. روایی توسط سه آزمون روایی همگرا و سه آزمون روایی واگرا محاسبه شد. تجزیه و تحلیل داده در بعد کیفی، به مدد کدگذاری باز، محوری و انتخابی از طریق مصاحبه، روش تحقیق داده بنیاد و فن دلفی انجام شد. در بخش کمّی با توجه به سؤال های پژوهش از روش های آمار توصیفی و استنباطی (مدل سازی معادلات ساختاری، تحلیل عامل تاییدی و آزمون تی ) از نرم افزارهای v26- Spss و Smart PLS 3 استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش موید این مطلب است 7 بعد (فردی، الزامات آموزشی، سازمانی، اجتماعی – فرهنگی، محیطی، اخلاقی و اقتصادی)، 24مولفه و 139 شاخص نهایی شد. کلیه ابعاد و مؤلفه های شناسایی شده آموزش خلاقیت مدیران میانی در سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی مورد تأئید قرار گرفته است.بحث و نتیجه گیری: الگوی می تواند یک بینش و چشم انداز و تفکر استراتژیک به مسئولان بدهدبه مثابه یک قطب نما آینده را به درستی برای آنها ترسیم نماید.
طراحی الگوی برندسازی آموزشی با رویکرد ترکیبی (مورد مطالعه:آموزشگاه های فنی و حرفه ای شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: توجه به آموزش های فنی و حرفه ای و اصلاح آن به عنوان ابزاری کارآمد، برای تربیت و افزایش کارایی و بهره وری نیروی انسانی به منظور زمینه سازی برای اصلاحات اقتصادی، باید از اولویت های نخست اصلاح نظام آموزشی کشور باشد. هدف اصلی این پژوهش طراحی الگوی برندسازی آموزشی در آموزشگاه های فنی و حرفه ای شهر تهران بود.روش شناسی پژوهش: این پژوهش از دید روش ترکیبی (کیفی و کمی)، از منظر هدف کاربردی و به لحاظ شیوه گردآوری اطلاعات، پیمایشی بود و در دو مرحله انجام شد. در مرحله کیفی با 13 نفر از خبرگان آموزش که عمدتاً مدیران و معاونین مؤسسات آموزشی و اساتید خبره بودند، مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته صورت گرفت که حجم نمونه بر اساس نمونه گیری هدفمند نظری و رسیدن به اشباع نظری تعیین شد. از مدل تحلیل داده بنیاد برای تحلیل داده ها استفاده شد.یافته ها: مولفه ها در 15 مقوله اصلی و 25 مقوله فرعی و در 6 مولفه کلی شرایط علی،پدیده محوری، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها دسته بندی گردید. در مرحله دوم پژوهش پرسشنامه محقق ساخته توزیع گردید و برای تعیین میزان اهمیت نسبی متغیرهای الگو و تحلیل نتایج از روش های تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی و آزمون فریدمن استفاده شد.بحث و نتیجه گیری: رتبه بندی صورت گرفته در این پژوهش از عوامل مؤثر بر برندسازی آموزشی نشان می دهد راهبردها که شامل ارتباطات پایدار و بازاریابی رابطه مند،نوآوری تحول آفرین و بازاریابی رابطه ای است از بیشترین اهمیت برخوردار هست و عامل محیطی کلان دربرگیرند رشد فرهنگی جامعه و اعتبار بین المللی مدارک فنی و حرفه ای کمترین اهمیت را دارد.