بنا بر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تحصیلات در ایران رایگان و باید در اختیار هر شهروندی باشد. این موضوع منجر به رشد خارق العاده آموزش در ایران شد. دلیلی اصلی این توسعه مثبت عبارت از هزینه های اقتصادی ای بوده است که برای خانواده ها در فرستادن فرزندانشان به مدرسه نقشی کلیدی داشته است. با اینهمه، همانگونه که این مقاله نشان می دهد رشد جمعیت و تورم مجدداً هزینه تحصیلات را متوجه خانواده ها کرده است. این مقاله رویکرد جدیدی را به « آموزش رایگان» پیشنهاد می کند که امتیازات این نظام را حفظ کند و در عین حال از پیامدهای منفی جلوگیری کند. به تعبیر دیگر بودجه دولت برای آموزش کودکان باید صرف طبقاتی شود که از فرستادن فرزندانشان به مدرسه در غیاب حمایت های اقتصادی توسط دولت ناتوان اند.
تدوین درس جدید، کاری علمی و هنری است، به¬همین جهت، صاحب¬نظران الگوهای مختلفی برای آن معرفی نموده اند که هرکدام بر رویکردها و نگاه های خاص به فرایند یاددهی و یادگیری مبتنی است. از این¬رو، هدف پژوهش حاضر بررسی مراحل تدوین درس جدید، رویکردهای مورد توجه و فرایند تصویب و ارزشیابی آن¬ها در دانشگاه های استرالیاست. به این منظور، با یازده نفر از اعضای هیأت علمی در سه دانشگاه مهم استرالیا، شامل نیوسات ولز، مک کوآری و تکنولوژی سیدنی که درس های جدیدی را تدوین کرده اند، مصاحبه نیمه ساختاریافته به-عمل آمد. مصاحبه¬ها، پس از پیاده شدن، به شیوه مقوله-بندی باز تجزیه و تحلیل شد. یافته¬ها گویای آن است که تدوین درس طی پنج مرحله انجام می شود و رویکرد موردنظر، توجه به انجام کارهای عملی و حل مسأله است. تصویب درس های جدید در دانشگاه انجام می شود، ولی دارای مراحل متعدد و هم¬چنین زمان بر است؛ به¬گونه¬ای که موجب استنکاف اعضای هیأت علمی از تدوین درس جدید شده است.
این مقاله به مبحث تربیت معلم از منظر چالش برانگیز ساختار برنامه درسی تربیت معلم و اجرای آن اختصاص دارد. در این زمینه مواضع گوناگونی ابراز می شود که این گونه گونی امر تربیت معلم را به لحاظ نظری و به تبع آن در عمل با بحران مواجه کرده است. این وضعیت خاص ایران نیست. بنا به شواهد موجود، در سطح جهان نیز پژوهش های به عمل آمده هنوز نتوانسته اند به روشنی نشان دهند که کدام برنامه درسی تربیت معلم و با کدام ساختار از اثر بخشی بیشتری برخوردار است و قادر است معلمان توانمندتر و موفق تری را به کلاس های درس گسیل نماید. موقعیت مساله ای این مقاله در ایران را به شکل دقیق تر می توان با استفاده از کلید واژه «تمامیت خواهی» توضیح داد. از یکسو، اصحاب آموزش و پرورش در تلاش هستند که این دستگاه را به عنوان یگانه نهاد صالح برای تربیت معلم معرفی نمایند و برای متقاعد ساختن مراجع سیاستگذار نیز از هیچ کوششی فروگذار نکرده اند. اقدام برای تاسیس دانشگاه ویژه تربیت معلم (یا دانشگاه ویژه فرهنگیان) با حمایت شورایعالی انقلاب فرهنگی، با فرض عهده دار شدن مسئولیت تام و تمام تربیت معلم در ابعاد مختلف توسط آن، مهم ترین مظهر این سیاست تمامیت خواهانه و بخشی نگر است. از سوی دیگر، گروهی از صاحبنظران دانشگاهی از ایده رقیب و بدیلی حمایت می کنند که تمامیت خواهانه به دنبال استقرار همه جانبه تربیت معلم در دانشگاه ها و به ویژه دانشگاه تربیت معلم تهران هستند و نهاد آموزش و پرورش را فاقد صلاحیت جزئی و کلی برای ورود به این عرصه معرفی می نمایند.
مدعای اصلی این نوشتار بدین ترتیب آن است که در کشاکش این دیدگاه های تمامیت خواهانه باید به دنبال راهبردی بود که جایگاه تربیت معلم را به دنبال یک رخداد خطیر ملّی و فرابخشی به رسمیت شناخته و برای اجرای برنامه درسی تربیت معلم با توجه به این ویژگی ها تعیین تکلیف نماید. الگوی مشارکتی پیشنهادی با توجه به مولفه های اساسی برنامه درسی تربیت معلم ارائه شده است و از نقسیم کار حمایت می کند.
اهداف. از مهمترین وظیفه امدادگران، ارایه کمکهای اولیه و انتقال بهموقع مجروحین و مصدومین به مراکز درمانی است. نظر به اهمیت تربیت امدادگران و آشنایی نیروهای نظامی با دورههای امدادگری، مطالعه حاضر با هدف تعیین نیازهای آموزشی امدادگران نیروی زمینی و بهدنبال آن پیشنهاد الگو و برنامه آموزشی مناسب انجام شد.
روشها. در مطالعهای میدانی، برنامههای آموزشی امدادگران در آموزشگاههای نیروهای نظامی داخل کشور، هلال احمر و چند کشور منتخب مورد بررسی قرار گرفت. این برنامهها در غالب چکلیست برای نظرخواهی در اختیار 60 نفر از اعضای هیئت علمی، مربیان و مدیران مراکز آموزشی مرتبط و سایر افراد صاحبنظر قرار گرفت. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS 11 و آمارههای توصیفی و استنباطی (آزمون t تکنمونهای) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها. میزان ساعات ارایهشده بین بعضی از دروس در داخل و خارج کشور اختلاف زیادی داشت. همچنین تعدادی از دروس در داخل کشور تدریس میشد که در خارج کشور در سرفصل دروس برنامههای آموزشی قرار نداشت. با عنایت به وضعیت موجود و در نظر گرفتن کلیه شرایط و با استفاده از نظرات افراد با تجربه، برنامهای آموزشی بهمنظور تربیت امدادگر برای دورهای سهماهه طراحی شد.
نتیجهگیری. با توجه به شرایط ژئوپلیتیک و حساسیت فوقالعاده منطقه خاورمیانه، باید نهایت تلاش در آمادگی همهجانبه نیروهای مسلح و تربیت افراد زبده یگان بهداری در رزم صورت گیرد تا بههنگام نیاز، مجروحین در اسرع وقت با استفاده از آخرین آموزههای علمی و عملی مداوا شوند.
هدف اصلی این پژوهش، تبیین آموزاندن «به» و آموختن «از» با تاکید بر تحول در آموزش و پرورش در پرتو عاملیت و تعامل می باشد. با این توضیح که تعلیم و تربیت بیش از هر چیز بر تعامل معلم و شاگرد استوار است. تعامل در اینجا مفهومی فراتر از تأثیر متقابل است که میان اشیاء نیز برقرار می شود و تنها در جایی ممکن است که رابطه ای میان دو «عامل» مورد نظر باشد. در این بستر تعاملی، تدریس همواره آموزاندن «به» کسی و یادگیری همواره یادگیری «از» کسی چون معلم یا هم شاگردی (و گاه از شاگرد) خواهد بود. در این ارتباط، عناصر دیگری مانند کتاب و ابزارهای آموزشی نیز حضور دارند، اما همه این عناصر چون قمرهایی بر گرد یک یا هر دوی این قطب های تعاملی می گردند. زنده بودن تعلیم و تربیت و زندگی ساز بودن آن در گرو فراهم آمدن چنین آرایشی است؛ چنان که انحطاط و میرایی آن نیز در گرو جا به جا کردن و به هم ریختن این نظم است. با در نظر داشتن منطق بسط و گسترش منظومه تعلیم و تربیت بر اساس رابطه تعاملی می توان گفت که فرو شکستن این منطق به ظهور مشکلات و موانعی در جریان تحول تعلیم و تربیت می انجامد که هر یک به گونه ای محور بودن رابطه تعاملی معلم و شاگرد را نادیده می گیرند.