فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۱٬۲۵۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
کودک و گیاهان
منبع:
مکتب مام ۱۳۴۸ شماره ۷
حوزه های تخصصی:
به سازی برنامه های درسی آموزش عالی؛ گامی در جهت پرورش دانش آموختگان خلاق
حوزه های تخصصی:
مقدمه: منابع انسانی محدودتر از منابع غنی طبیعی نیستند. در عین حال، همان طور که منابع طبیعی اندازه معینی دارند و باید با برنامهریزیهای دقیق علمی مورد بهره برداری قرار گیرند، منابع انسانی نیز نامحدود نیستند و در بهره گیری کارآمد از آنها باید کمال مراقبت بهعمل آید. پیشرفت هر جامعه، پیش از امکانات مالی به تولید و نوآوری افراد و نه تقلید و استفاده از راهنمای مکشوف و تقریباً منسوخ بستگی دارد. اولین شرط اجرای چنین سیاستی ایجاد زمینه های مناسب برای پرورش خلاقیتها است. برای انجام این مهم باید برنامههای درسی آموزش عالی بهصورت مسالهمحور و تلفیقی تدوین شوند. در این مقاله، به ضرورت و مزایای بهرهگیری از این رویکرد در برنامه درسی دانشگاهها بهمنظور پرورش خلاقیت و نوآوری در دانشآموختگان پرداخته شد.
بررسی میزان تفاوت مهارت های حرفه ای معلمان دروس دینی و دروس غیردینی بر مبنای برنامه ریزی درسی
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین میزان تفاوت در مهارت های حرفه ای معلمان دروس دینی نسبت به معلمان سایر دروس بر مبنای یک برنامه ریزی درسی منسجم می باشد. پژوهش از نوع علی-مقایسه ای است و نمونه مذکور به تعداد 144 نفر انتخاب گردید. ابزار اندازه گیری شامل یک پرسش نامه ی 19 سؤالی محقق ساخته که توسط مشاهده گر برای سنجش مهارت های حرفه ای معلمان، استفاده شد. پایایی پرسشنامه با آزمون آلفای کرونباخ برابر 74/. به دست آمد. جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات نیز از آزمون خی دو استفاده گردید. نتایج تحقیق بدین شرح است: معلمان دروس دینی، در مهارت های ایجاد ارتباط مطلوب با دانش آموزان، تعیین رفتار ورودی، ایجاد انگیزه به درس، استفاده از روش فعال تدریس، وضع ظاهری مطلوب، از معلمان دروس غیردینی بهتر؛ ولی معلمان دروس غیردینی در مهارت های به کار بردن پیشسازمان دهنده، ایجاد ارتباط بین تجارب قبلی دانشآموزان و انجام ارزشیابی تکوینی بهتر عمل نموده اند و در مهارت های سلام و احوال پرسی، حضوروغیاب دانشآموزان، ارزشیابی تشخیصی، ارائه درس با طرح درسی معلم، تفاوتی بین دو گروه از معلمان مشاهده نگردید و نهایتاً با بررسی این عوامل، طرح آموزشی اثربخشی برای معلمان دروس دینی آماده گردید.
بررسی میزان حضور واژگان کاربردی و پایه در کتاب درسی قرآن سال اول دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله مواردی که در تالیف یک کتاب باید مورد نظر نویسنده آن قرار گیرد، به کارگیری واژگان مناسب با توانایی ذهنی مخاطبانش است، زیرا در صورت کاربرد کلمات مناسب، ارتباطی بهتر و موثرتر می توان با مخاطب برقرار کرد. این نکته باید بیش از همه مورد توجه مؤلفان کتابهای درسی به ویژه در دوره ابتدایی واقع شود، زیرا در صورت عدم به کارگیری واژگان مناسب، درک و فهم مطالب با مشکل مواجه می شود و زبان در حکم انتقال دهنده مطالب از این مهم باز می ماند. یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین مجموعه کتب درسی دوره دبستان، کتاب قرآن پایه اول ابتدایی است. این مقاله در نظر دارد که با مطالعه و بررسی کلمات به کار رفته در کتاب قرآن پایه اول دبستان و مقایسه آن با واژگان پایه ای که نعمت زاده و همکارانش (1384 و 1387) استخراج کرده اند، میزان بهره گیری از واژگان پایه را در این کتاب دریابد و در نتیجه میزان تطابق واژه های موجود در این کتاب و فهرست واژگان پایه نعمت زاده و همکارانش را تعیین کند. نتایج بررسی نشان می دهد که در مجموع تنها تعداد 13 واژه از مجموع 137 واژه ای که نعمت زاده (1387) آنها را پربسامدترین واژگان کودکان پایه اول ابتدایی نامیده است در کتاب قرآن پایه اول ابتدایی دیده می شود. بنابراین به نظر می رسد این میزان، تعداد قابل توجهی نیست و ممکن است دانش آموزان را در فرایند آموزش این کتاب دچار مشکل جدی سازد. همچنین در پایان این مقاله، درسی از کتاب مورد بررسی بر اساس داده های واژگان پایه نعمت زاده مورد بازبینی و باز نگری قرار گرفته و پیشنهاد های لازم برای اصلاح ارایه شده است.
تبیین عناصر برنامه درسی کارآفرینی در دوره آموزش عمومی (سنتزپژوهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش کارآفرینی از حوزه های علمی ای است که رشد سریعی دارد اما محتوا و روش تدریس آن مبهم است. در این مقاله مطالعات موجود درباره عناصر برنامه درسی کارآفرینی - اهداف، محتوا، رویکردهای تدریس و ارزشیابی - گردآوری و با سنتز آن ها ترکیبی بهینه ارائه شده است. معیار انتخاب این مطالعات، مطالعه یک یا چند عنصر فوق در دوره آموزش عمومی، طی سال های 2016-2000 بوده است. در پایان هر بخش تجمیع یافته ها و نتیجه گیری کلی ارائه شده است. طبق یافته های تحقیق، اهداف دوره ابتدایی، آشنایی با مفاهیم پایه، انگیزه، علاقه و روحیه کارآفرینانه و در دوره متوسطه، پرورش مهارت ها و شایستگی های کارآفرینی است. محتوا منطبق بر اهداف بوده و در سه سال نخست ابتدایی، تلفیقی و پس از آن به هر دو حالت تلفیق و درس جداگانه است. رویکردهای فعال تدریس، به ویژه رویکردهای استقرایی و شهودی مناسب اند. رویکردهای ارزشیابی اصیل و عملکردی تناسب بیشتری با ماهیت کارآفرینی دارند؛ در نهایت باید اضافه کرد که ارزشیابی های تکوینی در این عرصه حائز اهمیت هستند.
ارزیابی برنامه درسی دوره متوسطه (شاخه کار و دانش) با نظر به موضوع کارآفرینی از دیدگاه متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی برنامه درسی دوره متوسطه شاخه کار و دانش با نظر به موضوع کارآفرینی از دیدگاه متخصصان انجام شده است. روش تحقیق پیمایشی و جامعه آماری را کارشناسان و متخصصان برنامه درسی شاخه کار و دانش (194 نفر) تشکیل می دهند. . 123 نفر به عنوان نمونه بر اساس جدول مورگان بصورت تصادفی انتخاب شدکه تنها 87 نفر از افراد نمونه پرسشنامه ها را برگشت دادند. ابزار ارزیابی برنامه کارآفرینی آلن گیب برای دستیابی به داده ها استفاده شد. مقدار t تک گروهی حاصله باتوجه به مؤلفه های؛ توسعه رفتار 297101/4، ایجاد همدلی 668755/4، ارزش های کارآفرینانه 961556/4، ایجاد انگیزه 284784/4، درک فرآیند ورود به کسب وکار 078871/4، ظرفیت سازی 075505/5، ملزومات کسب وکار 275455/5، مدیریت روابط 178311/4 است که ازتی بحرانی 98/1±بیشتراست. اختلاف بین مقادیر آزمون و میانگین متغیر در جامعه بسیار کم است به بیان دیگر برنامهدرسی شاخه کار و دانش برمبنای کارآفرینی از دید متخصصان پایین تر از حد متوسط و ضعیف است.
بررسی تأثیر طرح درس مبتنی بر بازخورد توصیفی بر یادگیری و یادداری دانش آموزان در درس زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارائه بازخورد توصیفی علاوه بر رشد بُعد عقلانی دانش آموز، به جنبه های دیگر رشد، از جمله رشد ابعاد اجتماعی، عاطفی و جسمانی نیز توجه می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر طرح درس مبتنی بر بازخورد توصیفی بر یادگیری و یادداری درس زبان انگلیسی دانش آموزان پایه هفتم متوسطه اول با روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل می باشد. بدین منظور 50 نفر از دانش آموزان دختر پایه هفتم متوسطه اول شهرستان الشتر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش آزمون یادگیری و یادداری محقق ساخته بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس تک متغیری استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین میزان یادگیری و یادداری دانش آموزان گروه آزمایش و کنترل در درس زبان انگلیسی تفاوت معنا داری وجود دارد و گروه آزمایش از یادگیری و یادداری بهتری بهره مند است. بدین صورت که دانش آموزانی که بوسیله طرح درس مبتنی بر بازخورد توصیفی آموزش دیدند در مقایسه با دانش آموزانی که با روش متداول و سنتی آموزش دیدند، از یادگیری و یادداری بهتری برخوردار بودند. لذا می توان گفت که با اجرای طرح درس مبتنی بر بازخورد توصیفی می توان زمینه ایجاد تغییر و اصلاحات مناسب در آموزش و پرورش و همچنین زمینه ارایه و اجرای طرح های نوین در آموزش و پرورش را فراهم می آورد.
موانع پژوهش مدارکردن تصمیم گیری در فرآیند برنامه ریزی درسی
حوزه های تخصصی:
اثر تدریس به روش معکوس در پیشرفت یادگیری ریاضی در بین دانش آموزان دختر پایه هفتم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۷
129 - 154
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه تحقیقات اندکی در زمینه استفاده از رویکرد کلاس درس معکوس (که در آن جای تدریس و تمرین در کلاس درس جابه جا می شود) انجام شده است؛ مطالعه حاضر به منظور بررسی تأثیر این رویکرد بر پیشرفت یاددهی- یادگیری ریاضی دانش آموزان دختر پایه هفتم طراحی شد. در این مطالعه 60 دانش آموز دختر در دو گروه آزمایش و گواه شرکت داشتند. دانش آموزان گروه آزمایش به مدت هشت جلسه (90 دقیقه ای)، مبحث جذر و توان بر اساس کتاب درسی ریاضی پایه هفتم را به شیوه کلاس درس معکوس آموختند. در پایان، دانش آموزان هر دو گروه در آزمون پایانی مبحث جذر و توان شرکت کردند. نتایج حاصل از بررسی داده ها نشان داد که اگرچه عملکرد دانش آموزان گروه آزمایش (کلاس درس معکوس) بهتر از عملکرد دانش آموزان گروه گواه است؛ ولی تحلیل کواریانس نشان داد که این اختلاف در میانگین دو گروه از نظر آماری معنی دار نیست.
نقد کتاب « اصول برنامه ریزی درس »
حوزه های تخصصی:
طراحی و اعتبارسنجی الگوی مفهومی کاهش فاصله برنامه درسی قصد شده، اجرا شده و کسب شده در نظام آموزش عمومی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی و اعتبارسنجی الگوی مفهومی کاهش فاصله برنامه درسی قصدشده، اجراشده و کسب شده در نظام آموزش عمومی ایران است. بدین منظور دو پرسش اساسی مورد بررسی قرار گرفت: با چه الگویی می توان فاصله سه برنامه درسی یاد شده را کاهش داد؟ الگوی پیشنهادی، تا چه حد معتبر است؟ روش این پژوهش، ترکیبی (کمّی و کیفی) است، به گونه ای که برای تدوین الگو از فنون مختلف مانند مرور اسناد و مدارک و استنتاج استفاده شده است. بدین منظور ساختار الگو در هفت بخش شامل عوامل شکاف، مبانی نظری، فلسفه، هدف، جهت گیری، اصول و روش کاهش فاصله ارائه شده است. هم چنین به منظور اعتبارسنجی الگوی پیشنهادی، با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند، از نظرات صاحب نظرانِ برنامه درسی و کارشناسان شورای برنامه ریزی درسی استفاده شده است که این افراد درسطح بالایی الگوی پیشنهادی را تأیید کردند. نتایج بدست آمده نشان می دهد که با توجه به شناسایی عوامل اساسی شکاف، می توان الگوی متناسب با شرایط نظام آموزشی کشور طراحی نمود.
طرح درس
حوزه های تخصصی:
جایگاه حرفه آموزی در برنامه درسی
حوزه های تخصصی:
تحلیل محتوای آموزش سواد اقتصادی در پایه ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل جدید در آموزش و پرورش کشورهای پیشرفته، وارد کردن برنامه هایی برای تربیت اقتصادی و آموزش مفاهیم سواد اقتصادی به سیستم آموزشی در کنار آموزش مهارت های اولیه و ضروری است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر بررسی آموزش سواد اقتصادی در سیستم آموزشی ایران با استفاده از کتاب های درسی پایه ششم بوده است. روش پژوهش تحلیل محتوای کمَی، جامعه و نمونه آماری شامل کلیه ی کتاب های درسی پایه ششم یعنی فارسی (بخوانیم)، فارسی (بنویسیم)، علوم، هدیه های آسمانی، آموزش قرآن، ریاضی، مطالعات اجتماعی، تفکر و پژوهش، کار و فناوری می باشد. پایایی با توجه به ضریب توافقی بدست آمد که برابر با 88/0 بود. یافته ها نشان داد که 42 مورد در کتاب های درسی به مؤلفه های سواد اقتصادی پرداخته اند که بیش ترین ضریب اهمیت با 296/0، مربوط به مؤلفه مصرف و کم ترین میزان فراوانی و ضریب اهمیت نیز مربوط به مؤلفه تورم، بیکاری و سرمایه گذاری است که صفر می باشد. همچنین بیش ترین فراوانی در کتاب مطالعات اجتماعی مشاهده گردید و سایر کتاب های درسی، چندان توجهی به بحث سواد اقتصادی نداشته اند. بر این اساس بازنگری محتوای درسی در راستای توانمند ساختن افراد جامعه در بخش اقتصاد، ضروری به نظر می رسد.
ارزشیابی کیفیت عناصر برنامه درسی آموزش الکترونیکی در آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
104 - 122
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف ارزشیابی کیفیت عناصر برنامه درسی آموزش الکترونیکی در سطح دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی ایران انجام گرفت. برای این منظور از مقیاس طراحی شده توسط محققین که هفت عنصرِ هدف، محتوا، رسانه، طراحی، سازماندهی مواد یادگیری، راهبردهای یاددهی-یادگیری و ارزشیابیِ برنامه درسی آموزش الکترونیکی را می سنجید استفاده شد. شرکت کنندگان پژوهش متشکل از 702 نفر از دانشجویان دانشگاه های صنعتی امیرکبیر، شیراز، صنعتی اصفهان و دانشکده علوم حدیث شهرری بودند. یافته های حاصلاز اجرای آزمون تک نمونه ای بر داده های پژوهش نشان داد که دانشگاه های مورد مطالعه از نظر کیفیت عناصر برنامه درسی آموزش الکترونیکی وضعیتی بالاتر از حد متوسط دارند. به علاوه، یافته ها حاکی از آن بود که بعد «پداگوژیک» پس از بعد «طراحی محیط ارائه»، بهترین وضعیت را در بین ابعاد تشکیل دهنده آموزش الکترونیکی در سطح آموزش عالی ایران داراست، هرچند این برتری بیانگر وضعیت مطلوب برای ابعاد یاد شده در نظام آموزش الکترونیکی کشور ما نیست.
ماهیت علم : مطالعه موردی نگرش دانشجویان کارشناسی دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستیابی به سواد علمی هدف آموزش برنامه درسی علوم در نظام های آموزشی دنیا است. یکی از مهم ترین و اصلی ترین مؤلفه هایی که باعث افزایش سواد علمی در دانش آموزان می شود آموزش ماهیّت علم است. هدف پژوهش حاضر بررسی نگرش دانشجویان کارشناسی دانشگاه تهران درباره ماهیّت علم به عنوان مؤلفه سواد علمی می باشد. روش پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکده های روانشناسی- علوم تربیتی و علوم پایه دانشگاه تهران است که از این جامعه به شیوه نمونه گیری طبقه ای با رعایت نسبت ها (جنسیت و دانشکده) نمونه ای به حجم 779 نفر انتخاب شدند. جهت جمع آوری نگرش دانشجویان به ماهیّت علم، پرسشنامه ای بر اساس مبانی نظری پروژه 2061 طراحی گردید و اعتبار و روایی آن بررسی و تأیید قرار گرفت. نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان می دهد که وضعیت میانگین درک ماهیّت علم و ابعاد آن در دانشجویان، با وضعیت میانگین متوسط نمرات دارای تفاوتی معنادار است؛ همچنین نتایج آزمون مانووا نشان می دهد که بین سطوح عامل دانشکده (دانشکده علوم پایه و دانشکده روانشناسی - علوم تربیتی) در باب متغیّر ماهیّت علم تفاوت معنادار وجود دارد. یافته ها بیان می کند که دانشجویان داری درک پایینی از ماهیّت علم و ابعاد آن می باشند که بر اساس تحلیل نتایج پژوهش های انجام گرفته علّت آن را می توان در این عوامل جستجو کرد: عدم توجه به مؤلفه های ماهیّت علم در تدوین و طراحی برنامه درسی آموزش علوم، دانش و درک پایین معلمان از ماهیّت علم، عدم توسعه علم و فناوری در جامعه و حمایت ها ساختارهای اقتصادی، سیاستی و فرهنگی از علم و ارزش های آن. همچنین یافته ها نشان می دهد میزان درک ماهیّت دانشجویان دانشکده علوم پایه از دانشجویان دانشکده روانشناسی - علوم تربیتی بالاتر است که علت آن را می توان در ماهیّت رشته های درسی دانشجویان در دو دانشکده و میزان پرداختن به موضوعات درسی با محوریت علوم و ماهیّت علم در برنامه درسی آن ها پیدا کرد.