علم شیمی علاوه بر برخورداری از نقش مؤثر در کلیه شؤون زندگی انسانی، در رشد اقتصادی و سیاسی کشور متکی به منابع طبیعی ایران جایگاه ارزنده ای دارد. از این رو ارزشیابی وضعیت جاری برنامه درسی شیمی به منظور بررسی میزان شایستگی و ارزش آن در تامین نیازهای فردی و اجتماعی کاملاً ضروری است.
نتایج مرور منابع در دسترس نشان دهنده تمرکز بیشتر پژوهش های ارزشیابی موجود بر تعیین میزان توفیق برنامه ها بوده تا تعیین ارزش آنها و این وضعیت در ایران به خصوص در ارتباط با درس شیمی کاملاً محسوس است. در راستای پر کردن این خلا به ویژه ضرورت دستیابی به الگوهای ارزشیابی مبتنی بر شرایط فرهنگی و فلسفی بومی، هدف این تحقیق تدوین الگوی ارزشیابی برنامه درسی شیمی مناسب برای دوره متوسطه ایران است.
روش پژوهش تفسیری یا به عبارتی بررسی و تحلیل نظری است. در این رابطه از طریق مطالعات تطبیقی ـ با توجه به ماهیت برنامه درسی شیمی و نیز مبانی فلسفی، اعتقادی و خط مشی های آموزش و پرورش ایران ـ وضعیت مطلوب عناصر سازنده برنامه یعنی ملاک ها استنباط شد و اساس طراحی الگوی ملاک محور قرار گرفت. این الگو از نظر شفافیت مفهومی، انطباق با واقعیت، جذابیت ساختاری و از جنبه اقناعی مورد ارزیابی، اصلاح و سرانجام تایید 10 نفر از متخصصان برنامه ریزی درسی قرار گرفته است.
این مطالعه با هدف بررسی جایگاه و چگونگی عناصر برنامه درسی در رویکردهای مطرح تربیت شهروندی انجام شده است. این پژوهش از نوع نظری است که در آن از رویکرد توصیفی ـ تفسیری در تحلیل اطلاعات استفاده شده است. از مهمترین یافته های این پژوهش آن است که دو رویکرد اصلی در تربیت شهروندی وجود دارد و هر رویکرد نیز دلالت های مهمی برای عناصر برنامه درسی دارد. این دو رویکرد عبارت اند از: رویکرد پیشرفت گرا و رویکرد محافظه کار. در این مقاله جایگاه و چگونگی عناصر هدف ، محتوا، روشهای تدریس و روشهای ارزشیابی از یادگیری در این دو رویکرد مورد تحلیل و نقد قرار گرفت. با توجه به نکات و دلالت های مهم و مثبت رویکرد پیشرفت گرا توصیه شده است که در تدوین برنامه های درسی تربیت شهروندی ایران، رویکرد پیشرفت گرا مورد توجه و تاکید بیشتری قرار گیرد.
زمینه: توجه به برنامه Null کمک می کند که ما محتاطانه و با اطمینان انتخاب محتوا و جایگزین های آن را انجام دهیم. همچنین اهداف آموزشی خود را دوباره آزمون کنیم و اهدافی را گزینش نماییم که در محتوا مشخص باشند و بدرخشند و نهایتا توجه به برنامه مغفول دید ما را تیز و دقیق می کند که مبادا در روند برنامه ریزی محتوای آموزشی دچار اشکال و اهمال گردیم.
هدف: در این مقاله سعی بر این است نگاهی دوباره به مفهوم برنامه درسی مغفول افکنده شود و به این سوال که چرا مراکز آموزشی بعضی از مباحث را تدریس نمی کنند، تا حدودی پاسخ داده شود. همچنین برخی از روشهای دریافت و کشف این برنامه معرفی گردنند. در حیطه های نظری، عملی و پژوهشی، کاربرد مفهوم مغفول پیچیدگیهایی دارد که این مقاله در پی روشن کردن بعضی از این زوایا است. البته اینکه این مفهوم چگونه تعریف وتبیین گردد تاثیر بسزایی در روشن شدن حیطه های ذکر شده خواهد داشت.
روش کار: این بررسی با مرور منابع مربوط انجام شده است. در مراجعه به متون از یک سو منابع خاص برنامه درسی و از سوی دیگر منابع مربوط به حوزه آموزش پزشکی دنبال شده اند.
یافته ها و نتیجه گیری: برنامه درسی مغفول از جمله مفاهیم جدید در عرصه مطالعات برنامه درسی است که فهم و شناخت آن با پیچیدگی هایی مواجه است. با وجود این، امکان شناخت آن در واقعیت های نظام آموزش پزشکی وجود دارد و تلاش در این راه می تواند به بهبود امور کمک کند.
"هدف این پژوهش بررسی میزان کارآمدی ""فرایند های یاددهی-یادگیری"" و ""ارزشیابی"" برنامه درسی زبان انگلیسی مقطع متوسطه، از دیدگاه دبیران و کارشناسان شهر شیراز بوده است. به منظور دستیابی به هدف فوق تعداد 102 نفر از دبیران زبان انگلیسی مقطع متوسطه و 13 نفر از کارشناسان زبان انگلیسی به ترتیب با استفاده از روش های نمونه گیری طبقه ای، متناسب با حجم و نمونه گیری هدفمند، انتخاب شدند. گردآوری داده ها از دبیران با استفاده از پرسشنامه 34 گویه ای محقق ساخته و از کارشناسان با استفاده از مصاحبه نیمه سازمان یافته انجام شد. برای برآورد روایی صوری و محتوایی سؤال های پرسشنامه و مصاحبه، از نظرات متخصصان استفاده شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ، 90/0 برآورد شد. داده های حاصل از مصاحبه با روش مقوله بندی و داده های حاصل از پرسشنامه با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، آزمون های t تک متغیره، t مستقل، t همبسته و تحلیل واریانس یک راهه (ANOVA) تحلیل شد. نتایج نشان داد که میزان کارآمدی ""فرایند های یاددهی-یادگیری"" و ""ارزشیابی عملکرد فراگیران""، به طور معناداری کمتر از سطح متوسط بود؛ به عبارت دیگر، از نظر دبیران نه فرایند های یاددهی-یادگیری و نه ارزشیابی برنامه درسی زبان انگلیسی هیچ کدام کارآمدی لازم را نداشتند.
"