فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۱٬۲۵۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش بررسی چالشها و راهکارهایی می باشد که معلمان مدارس ابتدایی هوشمند شهر تبریز هنگام تولید محتوای الکترونیکی با استفاده از منابع آموزشی موجود در وب جهت تدریس در کلاس با آنها مواجه هستند . روش تحقیق پدیدارشناسی و. نمونه مورد بررسی، معلمان مدارس هوشمند ابتدایی شهر تبریز به تعداد15 نفر می باشند . جهت تجزیه و تحلیل داده ها از کدگذاری گلاسر و استراوس استفاده شده است. بمنظور کسب روایی و پایایی از روش بازبینی و تطبیق مکرر و متوالی داده ها استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که معلمان مدارس هوشمند در ارتباط با تولید محتوا با دو نوع چالش مهم مواجهند
Autonomy as Responsibility in Professional Life: Deconstructing Teaching Standards
منبع:
Curriculum Research, Volume ۱, Issue ۲, Autumn ۲۰۲۰
13 - 24
حوزه های تخصصی:
The irony of teaching standards policies is that they undermine the very commitments to professional autonomy that they espouse. Positioned as condition (of competence and conduct) and consequence (of competence and conduct), autonomy becomes both philosophically and practically problematic. Drawing on the work of Jacques Derrida, the authors deconstruct the British Columbia standards policy titled “Standards for the Education, Competence, and Professional Conduct of Teachers.” Deconstruction is not aimed here at the destruction of standards policies but towards understanding and appreciating the role they can play in acknowledging that which is core to teaching and yet difficult to name within the language of standards. Our efforts are directed towards the rehabilitation of autonomy as educational responsibility that recognizes its own deep-seated and perhaps necessary contradictions.
Principles of Islamic Education with an Approach of Freshness and Vitality for the Elementary School
منبع:
Curriculum Research, Volume ۱, Issue ۲, Autumn ۲۰۲۰
99 - 111
حوزه های تخصصی:
Purpose : The purpose of this study was to develop the principles of Islamic education with an approach of freshness and vitality for the elementary school. Method : In this research, the content analysis method has been used to be able to interpret and analyze the speeches and messages related to the topic, regarding the relationship between Islamic education and vitality in the religion of Islam, books on Islamic education and the Qur'an and hadith. Findings : The findings of the present study using content analysis method, indicate that theoretically ten principles of Islamic education with a freshness and vitality approach for elementary school (aesthetic principle, principle of tolerance, principle of beauty, principle of modification, principle of ease, principles have been referred to. Dynamics and vitality in school and class, the principle of reminder, the principle of continuity, the principle of awareness and the principle of individual differences) can be explained. That is, Islamic teachings can inspire the hypotheses and theories of Islamic education with a refreshing and invigorating approach for the elementary school. Conclusion : It is important to use the principles and perspectives in practice and to evaluate the performance of Islamic education with the approach of freshness and vivacity.
ارزیابی برنامه کارورزی دانشگاه فرهنگیان از منظر تجارب جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه تطبیقی ، ارزیابی برنامه کارورزی دانشگاه فرهنگیان(برنامه قصد شده) از منظر تجارب جهانی بود. بدین منظور عناصر این برنامه به تفکیک، با عناصر برنامه کارورزی سه کشور استرالیا، کانادا و سنگاپور مقایسه و سپس تحلیل شد. این مطالعه که با روش تطبیقی و بهره گرفتن از الگوی بردی، در مرحله ای و روش تحلیلی استنباطی در مرحله ای دیگر انجام شده است، نشان داد برنامه کارورزی سه کشور سنگاپور، کانادا و استرالیا با وجود پراکندگی فرهنگی،جغرافیایی و ...، در بسیاری از عناصر، نزدیکی زیادی با هم و برنامه کارورزی ایران (دانشگاه فرهنگیان) اختلاف زیادی با آن ها دارد. این اختلاف ها در بخش اهداف، محتوا، تعیین نقش و مسئولیت معلمان راهنما، عنصر زمان و ارزشیابی بسیار بارز است.
ارزیابی وضعیت عنصر محتوا در برنامه درسی اجرا شده دوره کارشناسی رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان از منظر رویکرد یادگیری مادام العمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مقاله حاضر؛ ارزیابی وضعیت موجود محتوا در برنامه درسی اجراشده دوره کارشناسی رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان از منظر رویکرد یادگیری مادام العمر بود که به روش توصیفی – پیمایشی انجام شد. جامعه آماری پژوهش اساتید گروه علوم تربیتی پردیس های دانشگاه فرهنگیان استان اصفهان به تعداد 242 نفر بود که با روش نمونه گیری طبقه ای و متناسب با حجم طبقات و با رعایت اصل تصادفی بودن، 145 استاد به عنوان نمونه انتخاب و جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه محقق ساخته صورت گرفت که در نهایت 103 پرسشنامه مبنای تحلیل قرار گرفت. پایایی ابزار با محاسبه ضریب الفای کرونباخ 0.94 به دست آمد. روایی ابزار با نظر صاحب نظران و یافته های تحلیل عاملی بررسی و تایید شد. یافته های پژوهش نشان داد وضعیت محتوا در برنامه درسی دوره کارشناسی رشته آموزش ابتدایی در وضعیت نسبتاً مطلوب قرار دارد. از بین شاخص ها، ارائه فعالیت های یادگیری یادگیرنده محور و تأکید بر رویکردهای یادگیری عمیق (مساله محوری) نسبت به سایر شاخص ها از جایگاه بهتری برخوردار بوده و در وضعیت مطلوبی دارد.
شناسایی مؤلفه های شایستگی های مرتبط با فناوری برای برنامه درسی قصدشده رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان براساس TPACK(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۸
71 - 110
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف شناسایی مؤلفه های شایستگی های مرتبط با فناوری برای برنامه درسی قصد شده رشته آموزش ابتدایی براساس TPACK انجام شد. روش پژوهش سنتزپژوهی همراه با تحلیل محتوای قیاسی است. میدان آماری ، مقالات مرتبط بین سال های 2000 تا 2020 است. روش نمونه گیری هدفمند و تا مرحله اشباع ادامه یافت. ابزار گردآوری، فرم های فیش برداری است. اعتبار یافته ها با معیار باورپذیری تأیید و به روش حسابرسی اطمینان پذیری از یافته ها حاصل شد. تجزیه و تحلیل داده ها به صورت کیفی با بکار بردن نظام مقوله قیاسی و کدگذاری موضوعی انجام شد. بررسی نتایج نشان داد که مهم ترین مؤلفه های شایستگی های مرتبط با فناوری برای برنامه درسی قصد شده رشته آموزش ابتدایی براساس TPACK، شامل 23 مؤلفه دانش فناوری، 16 مؤلفه دانش محتوای فناوری، 18 مؤلفه دانش پداگوژی فناوری و 19 مؤلفه دانش محتوای پداگوژی فناوری است.
ارزشیابی شایستگى دانشجومعلمان آموزش زبان و ادبیات فارسی در تولید و اجرای آزمون های تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۸
111 - 144
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به سنجش میزان شایستگی دانشجومعلمان رشته آموزش زبان و ادبیات فارسی در زمینه های دسته بندی آزمون ها، طرح ریزی آزمون، تجزیه وتحلیل آزمون ها، روش ها و ابزارهای جدید در سنجش، و آزمون های هنجارشده می پردازد. بدین منظور از روش ارزشیابی با به کارگیری طرح سنجش دوگروهی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش دانشجومعلمان کارشناسی پیوسته رشته آموزش زبان و ادبیات فارسی و نمونه آماری آن از بین دانشجومعلمان مذکور، شامل دو ورودی، یعنی پذیرفته شدگان سال های 1394 و 1396، انتخاب شد. از بین دو گروه ورودی که تعدادشان جمعاً 694 نفر بود، از نمونه ای به حجم 283 نفر آزمون به عمل آمد. تحلیل داده ها نشان می دهد دانشجومعلمان در مؤلفه های پنج گانه بررسی شده، شایستگی لازم را احراز کرده اند. یعنی در سه مؤلفه، در سطحی متوسط و در مؤلفه دسته بندی آزمون ها در سطحی ضعیف حائز شایستگی شده اند. آنان در مؤلفه طرح ریزی آزمون در سطحی بسیار ضعیف قرار دارند. لذا می توان نتیجه گرفت که آنان در تولید و اجرای آزمون های تحصیلی مجموعاً شایستگى حرفه ای لازم را احراز کرده اند.
ارزشیابی برنامه درسی به مثابه یک پدیده پیچیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش سعی شده است با توجیه و مفروض انگاشتن برنامه درسی به عنوان یک پدیده پیچیده، مدلی برای ارزشیابی آن ارائه گردد که به کمک آن تصویری جامع تر از ابعاد مختلف برنامه درسی در گزارش های ارزشیابی ارائه نمود. در این مدل ابعاد و لایه های مختلف برنامه درسی (مکتوب، اجراشده، تجربه شده، آزمون شده) بر اساس سه معیار (آرمان های قصدشده، ابعاد پنهان، و عناصر مغفول) ارزیابی شده و نهایتاً یک ماتریس 15 سلولی را به وجود می آورند. به عقیده نگارنده ارزیابی جامع برنامه درسی به عنوان یک پدیده پیچیده مستلزم پاسخگویی به سوالات تمامی این سلول ها می باشد. این پژوهش را می توان از نوع "پژوهش نظریه ای" دانست که هدف آن تولید یک مدل تجویزی در حوزه مطالعات برنامه درسی می باشد.
Reflection on the Iranian Academic General Curriculum in the Globalization Era
حوزه های تخصصی:
The academic general curriculum is of great importance alongside the specialized curriculum; this field is not only limited to the subject of human knowledge and scientific disciplines, but is also related to the development of personal capabilities, such as the creativity and intellectual abilities, transfer of cultural heritage and values, and the evaluation of committed and accountable citizens. The present study aims to investigate the various areas of the Global Citizenship Education (GCE) in the academic general curriculum in Iran. This is an applied research wherein, a qualitative content analysis method, the thematic analysis (themes), has been applied to the two levels of the selected documents (the law on the goals, duties and organizations of the Ministry of Science, the comprehensive scientific map of Iran, and Iran's sixth development plan) and syllabuses of the general courses approved by the Supreme Council of the Cultural Revolution. The data collection tools included content analysis, note-taking, and a checklist. A descriptive-analytic method was applied to interpret and analyze the data. Based on the research findings, the level of contents associated with globalization has a significant degree of severity and weakness from one course to another in terms of the qualitative aspect. It is certain that most of the contents related to the components of globalization often have indirect links and regarding the positive, negative, and neutral aspects, it can be claimed that the neutral aspect is of considerable significance compared to the other aspects. The qualitative content analysis of the documents and syllabuses of the general courses was done and subsequently, the obtained scheme indicates that the existing approach to the GCE in Iran is a combination of political and civic education approaches, cultural transfer, and the neo-liberal approach, and hence, the educational system should try to train global citizens with an Iranian–Islamic identity. Among the important points in the analysis of the documents is a lack of distinction between globalization and internationalization.
آسیب شناسی شیوه اجرای برنامه درسی رشته «آموزش جغرافیا» در دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۶
65 - 88
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر، شناسایی و رتبه بندی آسیب های موجود در اجرای برنامه درسی رشته «آموزش جغرافیا» در دانشگاه فرهنگیان است. این دانشگاه از سال 1390 در راستای سند تحول بنیادین، برنامه درسی ملی، سند چشم انداز و اساسنامه خود، با مأموریت تربیت نیروی انسانی آموزش و پرورش، بر بنیاد تربیت معلم استوار گردید و تلاش نمود با تشکیل 16 رشته با عنوان «آموزش»، تغییرات گسترده ای در سرفصل ها و منابع آموزشی دانشگاه ایجاد شود. یکی از این 16 رشته، «آموزش جغرافیا» است که برای آن 150 واحد درسی شامل 27 واحد دروس عمومی، 19 واحد دروس تربیت اسلامی، 18 واحد دروس تربیتی و 86 واحد دروس تخصصی برای ارایه در چهار سال در نظر گرفته شد. از این رو، پژوهش حاضر که از نظر هدف کاربردی و از حیث شیوه گردآوری اطلاعات، روش آمیخته (ترکیبی) است، با توجه به ماهیت تحقیق، در روش کیفی از مطالعه موردی و ابزار مصاحبه باز و برای تجزیه و تحلیل آن از تحلیل محتوای کیفی تلخیصی استفاده شد. در روش کمّی نیز ابزار پرسشنامه در جامعه آماری متشکل از دانشجو معلمان، استادان و برنامه ریزان درسی دانشگاه فرهنگیان استفاده شد و برای تجزیه و تحلیل آماری از SPSS و آزمون فریدمن برای اولویت بندی استفاده شد. حجم جامعه آماری در گروه استادان و برنامه ریزان درسی به صورت کل شمار و در گروه دانشجویان با توجه به روش اشباع نظری در مصاحبه، تعداد 15 نفر به شکل گلوله برفی تعیین گردید. برای تعیین روایی از روش روایی صوری ( استفاده از نظر استادان و برنامه ریزان درسی) و برای تعیین پایایی آنها از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. ضریب پایایی سوالات در بین استادان 832/0 ، برنامه ریزان درسی 852/0 و در بین دانشجویان 763/0 به دست آمد؛ نتیجه حاصل نشان داد که پرسشنامه از پایایی قابل قبولی برخوردار است. علیرغم اینکه برنامه ریزان درسی دانشگاه معتقدند همه عناصر برنامه درسی در آموزش جغرافیا به نحو شایسته ای دیده شده است؛ یافته های تحقیق حاکی آن است که از نظر سه گروه جامعه هدف، راهبردهای تدریس، اهداف، محتوا، فعالیت های یادگیری مهمترین عناصر برنامه درسی هستند که با مقادیر مختلفی در زمره مهمترین آسیب های اجرای برنامه درسی آموزش جغرافیا محسوب می شوند. در نتیجه، با توجه به رویکرد دانشگاه فرهنگیان درباره آموزش رشته های دانشگاهی و از جمله آموزش جغرافیا، یافته های پژوهش نشان داد که اهداف دانشگاه همچون؛ پیشرو در آموزش، پژوهش، تولید و ترویج علم نافع مورد نیاز آموزش و پرورش، سرآمد در آموزش و شایستگی های حرفه ای و تخصصی تربیت محور، توانمند در بهره گیری از فناوری های نوین آموزشی و تربیتی در انجام مأموریت ها، مبتنی بر معیارهای نظام اسلامی و ... هر چند برگرفته از اسناد بالادستی همچون سند تحول بنیادین آموزش و پرورش می باشد، هنوز برای رسیدن به سرمنزل مقصود و دستیابی به اهداف و اساسنامه دانشگاه، نیازمند تلاش بیشتر برنامه ریزان، استادان و دانشجو معلمان می باشد.
بررسی سطح تسلط دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی روی محتوای دروس علوم و ریاضیات: تأملی بر معیار «قابلیت یادگیری» در انتخاب محتوای برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق میزان تسلط دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی روی محتوای علوم و ریاضیات مورد بررسی قرار گرفته و ارتباط سطح تسلط با «قابلیت یادگیری» محتوای برنامه درسی تحلیل شده است. تحقیق حاضر از نوع آمیخته (کمی-کیفی) است. 914 نفر از دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی به عنوان نمونه آماری به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. داده های مورد نیاز برای پایه های چهارم و پنجم از آزمون های پایانی محقق ساخته گردآوری گردید و برای دروس علوم و ریاضیات پایه ششم نیز از آزمون های سراسری این پایه استفاده شد. پایایی آزمون های محقق ساخته نیز بر حسب ضریب آلفای کرونباخ بین 77/0 تا 86/0 محاسبه شد که مطلوب بود. میزان یادگیری دانش آموزان تقریباً در نیمی از مطالب دروس علوم و تقریباً در تمامی مطالب دروس ریاضی زیر سطح تسلط است. به نظر می رسد «قابلیت یادگیری» محتوای این دروس به عنوان یکی از مهم ترین عوامل شایسته توجه بیشتر است.
اثربخشی آموزش مهارت های خودتعیین گری بر خودنظم دهی تحصیلی و سرسختی روان شناختی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
300 - 321
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های خودتعیین گری بر خودنظم دهی-تحصیلی (نظم دهی بیرونی، نظم دهی درون فکن، نظم دهی همانندسازی و نظم دهی درونی) و ابعاد سرسختی روان شناختی (چالش، تعهد و کنترل) دانش آموزان بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه-آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود که در آن آموزش مهارت های خودتعیین گری به عنوان متغیر مستقل و انواع خودنظم دهی تحصیلی و ابعاد سرسختی روان-شناختی به عنوان متغیرهای وابسته در نظر گرفته شدند. آزمودنی ها شامل 120 دانش آموز پایه هشتم شهر شیراز در سال تحصیلی 97-1396 بودند که به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. به این معنا که ابتدا دو مدرسه دخترانه و دو مدرسه پسرانه به صورت تصادفی از مدارس دوره اول متوسطه شهر شیراز انتخاب شدند. سپس کلاس های پایه هشتم این مدارس به طور تصادفی به گروه های آزمایش و کنترل (دو گروه آزمایش و دو گروه کنترل) اختصاص یافتند. قبل از شروع آموزش، پرسش نامه خودنظم دهی تحصیلی ریان و کانل، و پرسش نامه زمینه یابی دیدگاه های شخصی کوباسا، بر گروه های آزمایش و کنترل اجرا شد. سپس طی 10 جلسه به گروه های آزمایش، مهارت های خودتعیین گری مطابق با مدل فیلد و هافمن (1994) آموزش داده شد و در پایان پس آزمون از همه گروه ها به عمل آمد. اطلاعات با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس چندمتغیری و تحلیل کواریانس تک متغیری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های خودتعیین گری به نحو معنی داری منجر به کاهش نظم دهی بیرونی، نظم دهی درون فکن و نظم دهی همانندسازی و افزایش نظم دهی درونی می شود. همچنین، آموزش مهارت های خودتعیین گری، ابعاد سرسختی روان شناختی را در دانش آموزان به نحو معنی داری افزایش می دهد. نتایج این پژوهش حاکی از اهمیت مهارت های-خودتعیین گری در برنامه درسی به منظور ارتقاء خودنظم دهی و سرسختی روان شناختی دانش آموزان است.
Provide a Model for Identifying Indicators of Education Development (Tuition and Content Services, Health-Individual Education, etc.) in Working Children
منبع:
Curriculum Research, Volume ۱, Issue ۲, Autumn ۲۰۲۰
73 - 86
حوزه های تخصصی:
Purpose : The purpose of this study was to provide a model for the development of children's education. Methodology : The research method was mixed (qualitative-quantitative). The statistical population in this study was all experts in the field of educational management and curriculum planning and training of working children. After the 11th interview, theoretical saturation took place. Validity was obtained through 4 experts and by two colleagues and reliability of the Copa formula (0.632). In order to conduct this research, in addition to documentary study, the content analysis technique with MAXQDA12 software was used to identify the dimensions, components and indicators of the development of working children education, and in the quantitative data analysis section, the structural equation technique was used. Findings : As a result of qualitative analysis, 3 dimensions, 8 components and 43 indicators were identified. The dimensions of health-individual education, socio-cultural education and education of knowledge and academic and professional skills were identified as the main dimensions of the development of education of working children. Finally, all indicators were approved using structural equation technique and education of knowledge and academic skills. And vocational education with a coefficient of 0.858, health-individual education with a coefficient of 0.701 and socio-cultural education with a coefficient of 0.605 showed the most impact and importance in the model, respectively. The validity of the model was measured by 5 dimensions (philosophy and purpose with an average of 4.8, theoretical foundations with an average of 4.9, executive principles with an average of 4.70, evaluation system with an average of 4.8 and executive mechanism with an average of 4.8) that all dimensions were approved. . Conclusion : Finally, a model with 5 dimensions (philosophy and purpose with an average of 4.8, theoretical foundations with an average of 4.9, executive principles with an average of 4.7, evaluation system with an average of 4.81 and executive mechanism with an average of 4.80) was designed and validated
Designing and Validating a Model of Effective Skill Training in Scientific-Applied Center
منبع:
Curriculum Research, Volume ۱, Issue ۲, Autumn ۲۰۲۰
87 - 98
حوزه های تخصصی:
Purpose : The aim of this study was to design and validate the model of effective skills training in scientific-applied centers. Methodology : The method of the present study was applied based on the purpose and mixed type based on the nature of the data. The statistical population in the qualitative part of the research included all experts in the field of effective skills training, and 30 experts were selected using targeted snowball sampling method. The second group of the statistical population of this study in the quantitative part included all the official teachers of applied science centers in Mazandaran province in the number of 3,000 people who were selected by random sampling and snowball method of 608 people as the sample size. In the qualitative part of the present study, semi-in-depth interviews were used and in the quantitative part, a researcher-made questionnaire was used. The validity and reliability of both instruments were evaluated and confirmed. The method of data analysis in the qualitative part of the theoretical coding was taken from the method of data theory of the foundation and in the quantitative part, confirmatory factor analysis was used to validate the model and determine the relationship between the identified factors. Findings : The results showed that in a total of 6 dimensions of career goals, instructor, environment, student, content and management, 28 components and 252 indicators of the dimensions of the skill training model are effective. Conclusion : Based on the obtained coefficients, it can be said that all indicators have an important and significant role in measuring the dimensions and components of the model of effective skills training system for scientific-applied centers of Mazandaran province
ارزیابی تغییر برنامه درسی پایه ششم ابتدایی در شهرستان کوهرنگ بر اساس الگوی فولن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۸
175 - 204
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مقاله، ارزیابی تغییر برنامه درسی پایه ششم ابتدایی بود. از روش آمیخته از نوع تبیینی استفاده شد. در بخشی کمی، کلیه معلمان و مدیران مدارس ابتدایی دارای مدیرمستقل شهرستان کوهرنگ به روش سرشماری انتخاب شدند و پرسشنامه که روایی آن توسط 10 نفر از متخصصان علوم تربیتی تایید شده بود در اختیار آنان قرار گرفت (94/0= α). در مجموع 150 پرسشنامه جمع آوری شد. برای تحلیل داده های کمی، از آزمون تی تک گروهی و تی وابسته استفاده شد. در بخش کیفی نیز با مدیران و معلمان پایه ششم مصاحبه شد که با روش نمونه گیری هدفمند (از نوع موارد مطلوب) انتخاب شده بودند. مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت و در مجموع 14 معلم و مدیر مورد مصاحبه قرار گرفتند. برای تحلیل مصاحبه ها از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. نتایج نشان داد از دیدگاه معلمان و مدیران به ویژگی های برنامه درسی و ویژگی های محلی برنامه درسی به مقدار کافی توجه نشده است.
ارزیابی ظرفیت کتاب های درسی بخوانیم دوره ابتدایی از حیث تطابق با چارچوب سنجش مطالعه پرلز 2016(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۹
183 - 204
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، یک پژوهش تحلیل محتوا گزارش می شود که هدف آن بررسی میزان توجه به چارچوب سنجش مطالعه پرلز 2016 در کتاب های درسی بخوانیم دوره ابتدایی است. بدین منظور محتوای کلیه کتاب های بخوانیم پایه های اول تا ششم دوره ابتدایی چاپ شده در سال 1398 برای تحلیل انتخاب شد. در فرآیند تحلیل، هر صفحه ی متنی کتاب به عنوان یک واحد تحلیل در نظر گرفته شد. چارچوب نظری از ادبیات پژوهشی مرتبط با هدف اخذ شد و پس از جرح و تعدیل چارچوب، متن درس و فعالیت های کتاب از نظر دو هدف ادبی و اطلاعاتی و چهار فرآیند درک مطلب بررسی شدند. نتایج نشان داد که کتاب های بخوانیم دوره ابتدایی بیشترین تاکید بر متون ادبی و فرایند «تمرکز و بازیابی اطلاعات» و کمترین تاکید بر متون اطلاعاتی و فرایند «تفسیر و ارزشیابی محتوای زبان و عناصر مربوط به متن» را دارند
طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی آموزش بهداشت و ارتقای سلامت در دوره دبستان بر اساس مفروضه های نظام سلامت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله طراحی و اعتباربخشی الگوی مطلوب برنامه درسی آموزش بهداشت و ارتقای سلامت دوره ابتدایی ایران است از آنجا که تلاش جهت شکوفایی قابلیت های آموزش بهداشت دانش آموزان از جمله کارکردهای آموزش و پرورش است، تدوین الگوی مطلوب برنامه درسی آموزش بهداشت می تواند مختصات این کارکرد را محقق سازد. به این منظور، سه پرسش اساسی مورد بررسی قرار گرفت: وضعیت برنامه درسی موجود آموزش بهداشت و ارتقای سلامت در دوره دبستان چگونه است؟ الگوی بهینه برنامه درسی آموزش بهداشت و ارتقای سلامت از بعد منطق، اهداف، محتوا، فعالیت های یادگیری، نقش استاد، مواد و منابع، گروهبندی دانش آموزان، مکان، زمان و و ارزشیابی در دوره دبستان چه ویژگی ها و مختصاتی دارد؟ اعتبار الگوی بهینه برنامه درسی آموزش بهداشت و ارتقای سلامت در دوره دبستان به چه میزان است؟ برای بررسی سوالات ذکرشده از روش ترکیبی (کمی و کیفی) استفاده شد.
تحلیل نقش اعتماد سازمانی، همکاری میان معلمان و تصمیم گیری مشارکتی بر فعالیت تدریس معلمان با میانجیگری خودکارآمدی معلمان (مدل یابی معادلات ساختاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۶
166 - 141
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه فعالیت تدریس امروزه چیزی بیش از انتقال دانش می باشد و تدریس کانون هر برنامه ی درسی بوده و در تمام مقاطع آموزشی مد نظر قرار گرفته می شود. بنابراین تدریس مؤثر همواره به مثابه عنصر حیاتی امور یادگیری بوده و نیازمند بازنگری هایی در امر تدریس می باشد. هرچند انتظار می رود که آموزش و پرورش سطح فعالیت های آموزشی در سطح مدرسه و شیوه های تدریس را بهبود بخشد، مدارک کمی برای حمایت از این ادعا وجود دارد و با توجه به اینکه معلمان از جمله ایفاگران نقش اصلی در امر فعالیت تدریس می باشند، توجه به شرایط معلمان و حس خودکارآمدی و شرکت در تصمیم گیری ها و فعالیت های مدارس نیز می تواند نقش مهمی در فعالیت های معلمان و امر تدریس داشته باشد. معلمان با داشتن حس قدرت و اعتماد به توانمندی های خود بیشتر به سمت ایده های جدید سوق پیدا کرده و می توانند در امر فعالیت تدریس و یادگیری دانش آموزان اثرگذار باشند، لذا بررسی عوامل دخیل در فعالیت تدریس معلمان امری مهم و ضروری به نظر می رسد. هدف این پژوهش تحلیل نقش اعتماد سازمانی، همکاری معلمان و تصمیم گیری مشارکتی بر فعالیت تدریس با میانجیگری خودکارآمدی( مدل یابی معادلات ساختاری) می باشد. مقاله از نوع هدف کاربردی و از نظر اجرا توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری است. جامعه آماری تحقیق شامل تمام معلمان ابتدایی استان آذربایجان غربی به تعداد 11522 نفر می باشد که با بهره گیری از فرمول کوکران و روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، 376 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه اعتماد، همکاری و تصمیم گیری مشارکتی، تدریس، خودکارآمدی می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزارSPSS و LISREL انجام گردید. یافته ها نشان داد به غیر از اعتماد، اثر مستقیم همکاری، تصمیم گیری مشارکتی، خودکارآمدی بر تدریس معنی دار می باشد، به غیر از همکاری، رابطه اعتماد، تصمیم گیری مشارکتی با خودکارآمدی معنی دار می باشد و به غیر از همکاری، اثر غیرمستقیم اعتماد و تصمیم گیری مشارکتی بر تدریس، با میانجی گری خودکارآمدی تایید می شود. بر اساس یافته های تحقیق می توان نتیجه گرفت برای بهبود تدریس معلمان، لازم است شرایط مناسب برای ایجاد و تقویت خودکارآمدی، همکاری، اعتماد و مشارکت در تصمیم گیری برای معلمان در مدارس فراهم گردد. بنابراین پیشنهاد می گردد مدیران و دست اندرکاران آموزشی طوری رفتار نمایندکه معلمان در خود نوعی احساس خودکارآمدی نموده و با فراهم نمودن زمینه ها و دادن آزادی عمل جهت مشارکت معلمان در تصمیم گیری ها و همکاری در فعالیت های مدرسه، این حس خودکارآمدی را درآنان تقویت نمایند تا همه این موارد خود زمینه ساز برداشتن گام هایی اساسی در امر بهبود فعالیت تدریس در مدارس باشد.
ضرورت تدوین معیارهای روبریک کیفی برای اجرای موفقیت آمیز ارزشیابی توصیفیِ درس ریاضی دوره ابتدائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با گذشت بیش از 15 سال که از اجرای طرح ارزشیابی توصیفی در دوره ابتدایی در ایران می گذرد، ارزیابی های ملی حاکی از این است که اجرای این طرح، به موفقیت مورد انتظار نرسیده است. برای بررسی عمیق تر مشکلات اجرای ارزشیابی توصیفی از نگاه معلمان دوره ابتدایی، پژوهشی در پارادایم پژوهش های کیفی طراحی شد و 27 دانش آموز یک کلاس درس پایه پنجم و معلم آن کلاس، به طور داوطلبانه در آن شرکت کردند. داده های این مطالعه از طریق دو مسئله که دانش آموزان حل کردند، ارزیابی های معلم آن کلاس و هفت معلم داوطلب دوره ابتدایی از هفت مدرسه دیگر، جمع آوری شد. تجزیه وتحلیل داده ها از طریق کاهش نظام وار داده ها در سه مرحله صورت گرفت. نتیجه اصلی این مطالعه، یک روبریک توصیفی است که ماهیتی کیفی دارد و ویژگی های آن، «نسبی» بودن، «منعطف» بودن، «موضوع-محور» بودن و «مبتنی بر قضاوت» معلم است که متکی بر مستندات و شواهدِ جمع آوری شده در پوشه های کار دانش آموزان است.
طراحی، اجرا و ارزشیابی یادگیری دوره الکترونیکی آموزش پزشکی بر اساس پارادیم های سوم و چهارم کاشمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی، اجرا و ارزشیابی یادگیری الکترونیکی بر اساس پارادیم سوم و چهارم نظریه کاشمن انجام شد. روش پژوهش روش شبه آزمایشی و به روش آمیخته(کیفی و کمی) انجام شد. جامعه ی آماری دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد مجازی دانشکده آموزش پزشکی شهید بهشتی تهران بودند، با روش نمونه گیری در دسترس دانشجویان رشته آموزش پزشکی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه رضایت، انگیزه و آزمون دوره بود . که میزان پایایی آنها به ترتیب 86 % و 86 % و 83%محاسبه شد. داده هایکمی و کیفی پژوهش به ترتیب با استفاده از روش تحلیل کواریانس چند متغیری و آزمون تعقیبی توکی و طریق نرم افزار maxquda12 تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان دهنده ی اثربخشی طراحی های انجام شده بر اساس پارادیم سوم و چهارم نسبت به روش های موجود از نظر دانشجویان دانشکده آموزش پزشکی در هر سه متغییر پیشرفت، انگیزه و رضایت بود.