فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۹۵۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به افزایش روزافزون کودکان بی سرپرست و مشاهده سازش نایافتگی و اختلال های هیجانی در آنها که بر اثر جدایی از کانون خانواده به وجود می آید، توجه خاص به این کودکان احساس می گردد .هدف این پژوهش مقایسه پرخاشگری و دانش هیجانی کودکان پسر بی سرپرست و بد سرپرست با کودکان عادی بود.
روش: طرح پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. به منظور بررسی فرضیه های پژوهش، 64 کودک 4 تا 6 ساله پسر شامل32 نفر بی سرپرست و بدسرپرست و 32 نفر عادی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس با استفاده از پرسشنامه پرخاشگری کودکان پیش دبستانی واحدی (1386) و آزمون تطبیق هیجانی ایزارد و همکاران (2003)، ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از روش آماری t دو گروه مستقل و آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج آزمون t نشان داد، میزان پرخاشگری کودکان بی سرپرست و بد سرپرست به طور معناداری از کودکان عادی بیشتر بود (0001/0=p). دانش هیجانی کودکان بی سرپرست و بد سرپرست به طور معناداری کمتر از کودکان عادی بود (0001/0=p). نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد میزان مؤلفه های دانش هیجانی کودکان بی سرپرست و بد سرپرست به طور معناداری کمتر از کودکان عادی بود (05/0>p).
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که میزان پرخاشگری و دانش هیجانی فرزندان تا حد زیادی تحت تأثیر شیوه های سرپرستی والدین است.
فرهنگ، هدف های تربیتی و کارکردهای فرزندپروری: نظریه آشیانه تحول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تبیین چگونگی اثر فرهنگ بر تحول کودک بر مبنای نظریه آشیانه تحول می باشد. برای دست یابی به این هدف از روش مطالعه کتابخانه ای بهره گرفته شد. نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان داد که فرهنگ، عامل های محیطی تأثیرگذار بر تحول کودک را سازمان می دهد. از این رو، اثر این عامل ها در مقایسه با عامل های سازمان نایافته بر تحول بیشتر است. همچنین، باورهای قومیتی والدین به مثابه غشایی که با نظام های بزرگ تر فرهنگی در ارتباطند، در فرایند تحول نقش سازمان ده را ایفا می کند و هدف های تربیتی و در نتیجه کارکردهای فرزندپروری را شکل می دهند. در این میان، کودک نقش فعالی در تحول خود دارد، به طوری که کودک و آشیانه تحولی اش با یکدیگر پرورش و توسعه می یابند. این مهم حاکی از پویایی و انعطاف پذیری آشیانه تحول است تا بتواند با تفاوت های فردی کودک انطباق یابد.
مقایسه تمایزیافتگی خود در نوجوانان با ساختار خانوادگی تک والد (والد-مادر) و خانواده هسته ای
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه تمایزیافتگی خود در نوجوانان با ساختار خانوادگی تک والد(والد-مادر) و خانواده هسته ای اجرا شد. پژوهش حاضر که از نوع تحقیقات توصیفی است از روش علی-مقایسه ای و در جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختردوره متوسطه اول منطقه 4 شهر تهران، در سال تحصیلی 95-94 و در نمونه ای به حجم 120 نفر در قالب دو گروه 60 نفره (60 نفر تک والد، 60 نفر هسته ای)، که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، طراحی و اجرا شده است. برای گردآوری پیشینه نظری و پژوهشی، از روش کتابخانه ای استفاده شده و برای جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه استاندارد تمایزیافتگی خود اسکورون و فریدلندر( 1998)( DSI)، با روایی و اعتبار مناسب، استفاده شده است. در تجزیه وتحلیل آماری نیز از شاخص های گرایش مرکزی ، شاخص های پراکندگی، نمودار و آزمون تی مستقل و من ویتنی، بهره گرفته شد. یافته ها حاکی از آن است که تمایزیافتگی خود، در نوجوانان با ساختار خانوادگی تک والد و هسته ای متفاوت نیست (05/0p>). واکنش پذیری عاطفی در نوجوانان با ساختار خانوادگی تک والد و هسته ای متفاوت نیست. در جایگاه من،گروه دانش آموزان تک والد (با میانگین35/45) نسبت به دانش آموزان دارای خانواده هسته ای (با میانگین6/41)، به طور معناداری از نمرات بیشتری برخوردار بوده اند (01/0p>). گریزعاطفی در نوجوانان با ساختار خانوادگی تک والد و هسته ای متفاوت نیست. هم آمیختگی با دیگران در نوجوانان با ساختار خانوادگی تک والد و هسته ای متفاوت نیست (05/0p>).
اثربخشی مداخله ی بهنگام خانواده- محور بر نشانگان استرس مادران کودکان با آسیب شنوایی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با تولد کودک دارای ناتوانی، والدین با چالش های بسیاری مواجه می شوند. به طور کلی والدین کودکان با ناتوانی در مقایسه با والدین کودکان عادی استرس بیشتری دارند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مداخله بهنگام خانواده-محور بر نشانگان استرس مادران کودکان با آسیب شنوایی انجام شد.
روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. حجم نمونه 32 مادر بودند که از میان همه ی مادران کودکان با آسیب شنوایی شهر شیراز در سال تحصیلی 94-1393 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جاگماری شدند، به طوری که هر گروه 16 نفر بود. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه نشانگان استرس خدایاری فرد و پرند(1385) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس یک متغیره و چندمتغیره تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که میانگین نمرات نشانگان استرس و خرده مقیاس های آن ( نشانه های جسمی، نشانه های عاطفی، نشانه های شناختی و نشانه های رفتاری) در گروه آزمایش به طور معناداری کاهش یافته است (05/0P < ).
نتیجه گیری: در واقع یافته ها نشان دهنده این بود که مداخله بهنگام خانواده-محور سبب بهبود نشانگان استرس در مادران کودکان با آسیب شنوایی شده است.
باورهای ارتباطی و تراز بی ثباتی پیوند زناشویی در زنان و مردان متأهل
حوزه های تخصصی:
شناخت، تفکرات و باورها نقش برجسته ای در زندگی زناشویی و روابط همسران دارند. شناسایی آن ها می تواند در آشکار ساختن پیش زمینه های بی ثباتی زندگی زناشویی کارساز باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی همبستگی میان باورهای ارتباطی و تراز بی ثباتی پیوند زناشویی در زنان و مردان متأهل به انجام رسید. روش پژوهش پیمایشی است. جامعه آماری آن کلیه دانشجویان متأهل دانشگاه شهید بهشتی تهران بودند و از میان آن ها 150 نفر (74 نفر مرد و 76 نفر زن) به روش نمونه گیری در دسترس گزینش شدند. ابزار گردآوری داده ها دربرگیرنده پرسشنامه باورهای ارتباطی (RBI) و شاخص بی ثباتی پیوند زناشویی (MII) بود. داده ها با به کارگیری همبستگی پیرسان و رگرسیون چندگانه، واکاوی شد. برآمدها نشان داد میان باور به مخرب بودن مخالفت با بی ثباتی پیوند زناشویی، همبستگی هماهنگ معنی داری وجود دارد. (0.27 P<0.05 r=). همچنین میان باورهای ارتباطی کل با بی ثباتی پیوند زناشویی، نیز همبستگی هماهنگ معنی داری وجود دارد (r=0.16 P<0.05) افزون بر آن، برآمدهای رگرسیون گام به گام آشکار ساخت که باور به مخرب بودن مخالفت توانست در دو گام نزدیک به 07/0 درصد واریانس بی ثباتی پیوند زناشویی را تبیین کند. برآمدهای این پژوهش می تواند در راستای شناسایی پیش زمینه های فروپاشی، بی ثباتی زندگی زناشویی، یافتن راه حل های کارآمد برای آن، انجام مداخلات بالینی و آموزش های درخور کارساز باشد.
اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بین فردی و حل مسئله اجتماعی بر بهبود رفتار سازگارانه و عمکرد تحصیلی دانش آموزان دختر باکم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی بین فردی و حل مسئله اجتماعی بر سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر با کم توانی ذهنی دوره ابتدایی شهر قم انجام شد .روش این پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون _ پیگیری با گروه کنترل بود. نمونه گیری به روش در دسترس انجام شد. نخست از همه مدارس استثنایی موجود، 2 مدرسه به صورت در دسترس انتخاب، سپس 30 نفر از دانش آموزانی که ملاک های ورود را داشتند، انتخاب گردیدند و در دو گروه آزمایش و گواه قرار داده شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل آزمون هوش وکسلر، مقیاس سازگاری اجتماعی واینلند، فهرست اجتماعی ماتسون، و اجرای برنامه آموزشی مهارت های ارتباطی بین فردی و حل مسئله اجتماعی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره و تک متغیره با اندازه گیری مکرر استفاده شد.نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری در میانگین سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی (05/0p<)، بین گروه کنترل و آزمایش وجود دارد. آموزش مهارت های ارتباطی موجب کاهش رفتارهای نامناسب دانش آموزان دختر با کم توانی ذهنی و افزایش سازگاری اجتماعی آن ها در تمامی خرده آزمون های سازگاری اجتماعی و نیز بهبود عملکرد تحصیلی آن ها شده بود. این برنامه آموزشی بیشترین تأثیر را بر بهبود مهارت های زندگی نشان داد. می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های ارتباطی بین فردی و حل مسئله اجتماعی موجب بهبود سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با کم توانی ذهنی می شود.
مقایسه رضایت زناشویی، تعارض زناشویی و بخشش در زوجین عادی و در حال طلاق
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه رضایت زناشویی، تعارض زناشویی و بخشش در زوجین عادی و در حال طلاق بود. روش این پژوهش، از نوع علّی – مقایس ه ای است و حجم نمونه شامل 75 زوج عادی و 75 زوج در حال طلاق می باشد که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش: برای جمع آوری داده ها پرسش نامه تعارض زناشویی ثنایی، رضایت زناشویی (اینریچ) و بخشودگی بین فردی احتشام زاده و همکاران استفاده شد. در تجزیه و تحلیل داده ها از فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد برای یافته های توصیفی و t تک نمونه ای و تحلیل واریانس چند متغیّره (مانوا) برای یافته های استنباطی استفاده شد. یافته ها: نتایج t تک نمونه ای نشان داد که میانگین کل بخشودگی زناشویی معنی دار می باشد . نتایج تحلیل واریانس چند متغیّره (مانوا) نشان می دهد که تفاوت میانگین دو گروه عادی و در حال طلاق از نظر آماری معنی دار است. با توجه به مقدار آماره (001/0>p)، نتیجه می گیریم که بین میانگین نمرات دو گروه زوجین عادی و در حال طلاق در متغیّرهای رضایت زناشویی، تعارض زناشویی و بخشش تفاوت معنی داری وجود دارد هم چنین در مؤلفه های استحکام خانواده بین میانگین زوجین عادی و در حال طلاق با توجه به سطح معنی داری (001/0>p)تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین در مؤلفه های بخشودگی بین میانگین زوجین عادی و در حال طلاق با توجه به سطح معنی داری (001/0>p) تفاوت معنی داری مشاهده شد. نتایج نشان داد که: گروه عادی از لحاظ متغیرهای رضایت زناشویی، تعارض زناشویی و بخشش بیش تر از گروه در حال طلاق می باشد و مؤلفه های استحکام خانواده و مؤلفه های بخشودگی در زوجین عادی بیش تر از زوجین در حال طلاق است.
نقش تعدیل کننده محبت جسمی در رابطه میان سبک های دل بستگی با کیفیت زناشویی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت شناخت متغیرهای تعیین کننده و تأثیرگذار بر کیفیت زناشویی، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کننده محبت جسمی در رابطه میان سبک های دل بستگی و کیفیت زناشویی انجام شد. روش این پژوهش توصیفی- مقطعی بود، نمونه پژوهش دربرگیرنده 207 زن متأهل دانشجوی دانشگاه شهید چمران اهواز که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه سبک های دل بستگی عاشقانه (BSQ)، مقیاس درجه بندی رفتار محبت جسمی (PAB- RS) وفهرست کیفیت زناشویی (Q MI) استفاده شد. داده های پژوهش با روش همبستگی پیرسون، روش تحلیل رگرسیون خطی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که میان سبک دل بستگی ایمن با کیفیت زناشویی ارتباط مثبت و معنی دار وجود دارد و میان سبک دل بستگی اضطرابی و اجتنابی با کیفیت زناشویی ارتباط منفی و معنی دار وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد محبت جسمی رابطه میان سبک های دل بستگی ایمن، اضطرابی و اجتنابی با کیفیت زناشویی را تعدیل می کند. بر پایه یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که رابطه میان سبک های دل بس تگی و کیفیت زناشویی یک رابطه خطی ساده نیست و محبت جسمی می تواند این رابطه را تعدیل کند.
رابطه ابعاد شخصیت، الگوهای ارتباطی خانواده با رفتار جرأت مندانه در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین ابعاد شخصیت، الگوهای ارتباطی خانواده با رفتار جرأت مندانه در دانشجویان بود. پژوهش حاضر از نوع مقطعی بوده و رویکرد توصیفی از نوع همبستگی هست. شرکت کنندگان پژوهش شامل 223 نفر دانشجوی دختر (113) و پسر (110) مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور جیرفت در سال 92-1391 بودند که بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب گردیدند و مقیاس ویژگی های شخصیتی (آیزنک، 1973)، مقیاس تجدید نظر شده الگوهای ارتباطی خانواده (فیتزپاتریک و ریچی، 1994) و پرسشنامه ابراز وجود (هرزبرگر و همکاران،1984) را تکمیل نمودند. برای تعیین پایایی پرسشنامه ها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. یافته ها نشان داد که این پرسشنامه ها از ویژگی های روانسنجی مناسبی برخوردار هستند. با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان، میزان پیش بینی رفتار جرأت مندانه توسط ابعاد شخصیت و ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بعد برون گرایی پیش بینی کننده مثبت و معنادار و بعد روان رنجوری پیش بینی کننده منفی و معنادار رفتار جرأت مندانه است. همچنین، جهت گیری گفت و شنود خانواده پیش بینی کننده مثبت و معنادار وجهت گیری همنوایی پیش بینی کننده منفی و معنادار رفتار جرأت مندانه می باشد. در مجموع یافته های پژوهش حاضر نشان داد که دارا بودن برخی ویژگی های شخصیتی و ارتقاء گفت و شنود خانواده با افزایش رفتار جرأت مندانه در فرزندان مرتبط است.
رابطه تنیدگی تحصیلی و کمک طلبی آموزشی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین تنیدگی تحصیلی و کمک طلبی آموزشی با پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان انجام شد. جامعه آماری این پژوهش همه دانش آموزان دبیرستان های شهرستان ارومیه در سال تحصیلی 94-1393 بودند. برای انجام این پژوهش 360 دانش آموز (210 دختر و 150 پسر) با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. همه آنها پرسشنامه تنیدگی تحصیلی و پرسشنامه کمک طلبی آموزشی را تکمیل کردند. همچنین معدل سال گذشته به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در نظر گرفته شد. داده ها با روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که میان تنیدگی تحصیلی و پیشرفت تحصیلی رابطه منفی و معنی دار و میان کمک طلبی آموزشی و پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معنی دار وجود داشت. همچنین میان تنیدگی تحصیلی و کمک طلبی آموزشی رابطه معنی داری وجود نداشت (01/0p≤). تنیدگی تحصیلی و کمک طلبی آموزشی در یک مدل توانستند 7/13 درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی را پیش بینی کنند. با توجه به بتای استاندارد سهم تنیدگی تحصیلی در پیش بینی پیشرفت تحصیلی بیشتر از کمک طلبی آموزشی بود (28/0-β=). بنابراین پیشنهاد می شود معلمان، مدیران و برنامه ریزان به نشانه های متغیرهای تنیدگی تحصیلی و کمک طلبی آموزشی توجه و بر اساس آن برنامه های مناسبی را برای بهبود پیشرفت تحصیلی دانش آموزان طراحی نمایند.
اثر بخشی آموزش مهارتهای ارتباطی به والدین با الگوی یادگیری جانشینی بر بهبود روابط مادر – دختر در دانش آموزان دختر پایه سوم مقطع راهنمایی شهریار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شکل گیری تعارضات رفتاری بین والدین و فرزندان همواره از مشکلات رایج دوره نوجوانی است که در این دوره رخ می دهد. هدف پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی آموزش مهارتهای ارتباطی والدین با الگوی یادگیری جانشینی بر بهبود روابط مادر- دختر در دانش آموزان سال سوم راهنمایی بود.
روش: جامعه پژوهش حاضر شامل دانش آموزان دختر سوم راهنمایی در سال تحصیلی 92-91 شهر شهریار و ماداران آنها بود که تعداد 30 دانش آموز به همراه مادرانشان به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه 15 نفری آزمایشی و گواه جایگزین و کاربندی تصادفی شدند. گروه آزمایشی (مادران) طی 3 هفته و در هر هفته 2 جلسه دو ساعته، مهارتهای ارتباطی با الگوی یادگیری جانشینی را از طریق ارائه فیلم و همچنین مهارت حل تعارض و تصمیم گیری به عنوان روش مداخله دریافت کردند. هر دو گروه (دانش آموزان) پرسشنامه 15 سوالی فنون تعارض (استراس ، 1979) را قبل از مداخله به عنوان پیش آزمون و بعد از مداخله به عنوان پس آزمون تکمیل کردند.
یافته ها: نتایج بدست آمده با استفاده از تحلیل کواریانس بیانگر تفاوت معنی دار بین تعارض، پرخاشگری کلامی، پرخاشگری جسمانی دانش آموزان با والدین خود و همچنین افزایش توانایی استفاده از راهبردهای استدلالی در دانش آموزان بود.
نتیجه گیری: به نظر می رسد مهارت ارتباطی ضعیف در والدین منجر به پرخاشگری (کلامی و جسمانی)، کاهش راهبردهای استدلال و به طورکلی تعارض در فرزندان با والدین شود.
نقش اعتماد در روابط بین فردی و تاب آوری خانواده در رضایت زناشویی زوج های شاغل
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه اعتماد در روابط بین فردی و تاب آوری خانواده با رضایت زناشویی اجرا شد. پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه زوج هایی که یکی از آنها در شهرداری شهر تهران شاغل بوده و حداقل یک سال از ازدواج آنها گذشته است. که از میان آنها 381 زن و مرد به شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب و با پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ، پرسشنامه اعتماد در روابط بین فردی و مقیاس تاب آوری خانواده مورد آزمون قرار گرفتند. داده ها از طریق آمار توصیفی (شاخص های گرایش به مرکز و شاخص های پراکندگی) و آمار استنباطی (رگرسیون چند گانه) و از طریق نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که اعتماد در روابط بین فردی و تاب آوری خانواده با رضایت زناشویی همبستگی مثبت و معناداری دارند (01/0p <). سازه های حل تعارض و رضایت زناشویی می توانند تغییرات مربوط به تاب آوری خانواده را در سطح آلفای 01/0 پیش بینی کنند. و این دو متغیر به ترتیب 478/0 و 384/0 درصد از تغییرات تاب آوری خانواده را تبیین می کنند. و سازه های ارتباطات و رضایت زناشویی می توانند تغییرات مربوط به اعتماد در روابط بین فردی را در سطح آلفای 01/0 پیش بینی کنند. و این دو متغیر به ترتیب 329/0 و 453/0 درصد از تغییرات اعتماد در روابط بین فردی را تبیین می کنند. نتایج پژوهش اهمیت اعتماد در روابط بین فردی و تاب آوری خانواده بر رضایت مندی زناشویی را آشکار ساخت.
مقایسه بین سبکهای فرزندپروری والدین و استحکام من فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استحکام من نقش مهمی در سلامت روان افراد ایفا می کند. پژوهش حاضر به بررسی رابطه ی بین استحکام من و سبک های فرزند پروری والدین پرداخته است. بدین منظور 190 دانش آموز دختر در مقطع سوم دبیرستان پرسشنامه استحکام من(ESS) را تکمیل نمودند. علاوه بر آن یکی از والدین آنها نیز پرسشنامه سبکهای فرزند پروری بامریند را تکمیل نمود. نتایج پژوهش نشان داد که هر چقدر سبک فرزند پروری والدین مقتدرانه تر باشد، استحکام من بیشتری(R=0.29 , p<0.01) در فرزندان آنها مشاهده می شود. همچنین استحکام من با سبک فرزند پروری سهل گیرانه (05/0 p < ،18/0r = ) رابطه مثبت معنادار دارد و سبک فرزند پروری مقتدرانه و مستبدانه نیز با هم رابطه ی معکوس معنی دار(01/0p < ،40/0-r = ) دارند.
مقایسه ی رضایت زناشویی در زوجین با همسرگزینی سنتی و غیرسنتی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی رضایت زناشویی در زوجین با همسرگزینی سنتی و غیرسنتی در شهر تهران به روش ترکیبی کمی- کیفی انجام شد. روش: نمونه پژوهش در بخش کمی شامل150 نفر (83 نفر زن و 67 نفر مرد) ساکن شهر تهران بود که به صورت تصادفی انتخاب شدند. افراد گروه نمونه همگی 2 تا 7 سال از شروع زندگی مشترکشان می گذشت. از آنها خواسته شد تا پرسشنامه ی رضایت زناشویی اینریچ و پرسشنامه ی سبک های همسرگزینی را پر کنند. در بخش کیفی نیز از 12 نفر مصاحبه صورت گرفت. این تعداد بر حسب اشباع پاسخ ها بدست آمد. یافته ها: در بخش کمی نتایج این آزمون نشان داد تفاوت معناداری در رضایت زناشویی در بین زوجین با همسرگزینی سنتی و غیرسنتی وجود ندارد. در بخش کیفی در مقایسه ی رضایت زناشویی نتایج به دست آمده نشان داد افراد با ازدواج غیرسنتی در وضعیتی پایین تر از افراد با ازدواج سنتی قرار گرفته اند و افرادی که به طور سنتی ازدواج کرده اند در دلبستگی ایمن، دینداری و نقش پذیری در وضعیتی بهتر از افراد با ازدواج غیر سنتی قرار دارند. نتیجه گیری: نحوه ی همسرگزینی با رضایت از زندگی زناشویی ارتباط دارد و افراد با انتخاب صحیح در نحوه ی همسرگزینی می توانند گام های موثری در افزایش رضایت زناشویی بردارند.
اثربخشی فعالیت های منظم جسمانی بر فرسودگی تحصیلی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه مدارس شبانه روزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه به منظور بررسی اثربخشی فعالیت های منظم جسمانی بر فرسودگی تحصیلی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه مدارس شبانه روزی شهرستان گنبد کاووس انجام شد.60 دانش آموز پسر متوسطه مدارس شبانه روزی به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل (هر گروه 30 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایشی به مدت 2 ماه و روزی 45 دقیقه فعالیت های جسمانی انجام داد. از کلیه مشارکت کنندگان قبل و بعد از مداخله درخواست شد به سیاهه فرسودگی مدرسه(؛SBIسالملا-آرو، کیورو، لسکنین و نورمی، 2009)پاسخ دهند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد فرسودگی تحصیلی گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری پیدا کرده است. فعالیت های منظم جسمانی می تواند منجر به کاهش فرسودگی تحصیلی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه مدارس شبانه روزی گردد.
بررسی نقش واسطه ای سبک حل تعارض غیر سازنده در رابطه سلامت خانواده اصلی با عدالت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ارزیابی اثرات مستقیم و غیر مستقیم سلامت خانواده ی اصلی از طریق نقش واسطه ای سبک حل تعارض غیر سازنده برعدالت زناشویی انجام شد. نمونه ی پژوهش شامل 240 معلم زن متأهل شهرستان ممسنی بود که به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و پرسشنامه های سلامت خانواده اصلی، ادراک انصاف و سبک های حل تعارض را تکمیل کردند. لازم به ذکر است که از سنجه ادراک انصاف برای ارزیابی عدالت زناشویی استفاده شد. برای تحلیل داده ها از ابزار 18 Spss و Amos استفاده گردید. یافته های تحقیق نشان داد سلامت خانواده ی اصلی به طور مستقیم با عدالت زناشویی رابطه ی معنادار دارد. همین طور سلامت خانواده ی اصلی به طور غیر مستقیم و از طریق نقش واسطه ای سبک حل تعارض غیر سازنده با عدالت زناشویی رابطه ی معنادار دارد. به این ترتیب سبک حل تعارض غیر سازنده توانست نقش واسطه ای بین سلامت خانواده ی اصلی با عدالت زناشویی ایفا کند. به عبارت دیگر سلامت خانواده ی اصلی علاوه بر اثر مستقیم بر عدالت زناشویی، از طریق نقش واسطه ای سبک حل تعارض غیرسازنده نیز بر عدالت زناشویی اثر دارد. قابل ذکر است که اثر مستقیم بیش تر از اثر غیر مستقیم بود. از این رو هر دو مسیر در مدل پژوهشی تأیید شد.
اثربخشی آموزش کاهش تنیدگی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سلامت عمومی مادران کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: ذهن گاهی؛ هوشیاری غیرقضاوتی، غیرقابل توصیف و مبتنی بر زمان حال نسبت به تجربه است که در یک لحظه ویژه در محدوده توجه یک فرد قراردارد. این روش، در کاهش تنیدگی و افزایش سلامتی روانی، نتایج مثبتی داشته است. هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر سلامت عمومی مادران کودکان کم توان ذهنی بود.
روش: روش پژوهش، آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود که با ابزار اندازه گیری پرسش نامه سلامت عمومی انجام گرفت. جامعه آماری شامل تمامی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی مدارس استثنایی شهر اصفهان بودند که نمونه آماری به صورت تصادفی خوشه ای و با استفاده از روش غربالگری انتخاب شدند، به این صورت که پس از پرکردن پرسش نامه سلامت عمومی 30نفر که بالاترین نمره را در پرسش نامه کسب کرده بودند به 2گروه آزمایش و گواه، به شیوه تصادفی تقسیم شدند. مادران گروه آزمایش 8جلسه 2ساعته برنامه آموزش ذهن آگاهی را دریافت کردند.
یافته ها : نتایج تحلیل واریانس آمیخته همراه با اندازه گیری مکرر نشان داد که آموزش ذهن آگاهی در ارتقای سلامت عمومی مادران در سطح (01/0≥P)معنادار بودهاست.
نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی درمان در افزایش سلامت عمومی مادران کودکان کم توان ذهنی،این روش درمانی می تواند برای مراجعانی که به منظور دریافت درمان اثربخش به مراکز مشاوره مراجعه می کنند، گزینه مناسبی باشد
تدوین مدل خانواده سالم براساس دیدگاه متخصصان خانواده (یک پژوهش کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تدوین مدلی از خانواده سالم مطابق با فرهنگ ایرانی انجام شده است. روش: این پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده از رویکرد زمینه ای انجام شده است. 16 متخصص خانواده و ازدواج با روش نمونه گیری هدفمند بررسی شدند و داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و تعاملی تا رسیدن به اشباع اطلاعات گردآوری شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از از نرم افزار MAXQDA10 استفاده گردید. یافته ها: در کدگذاری باز 106 کد اولیه به دست آمد که در کدگذاری محوری بر اساس شباهت موضوعی در 21 دسته موضوعی قرار داده شدند. در مرحله سوم یا کدگذاری انتخابی، خانواده سالم به عنوان متغیر مرکزی یا اصلی شناخته شد. نتیجه گیری: اطلاع از معیارها و ویژگی های خانواده سالم می تواند به زوجین، خانواده ها و درمانگران خانواده کمک کند که از آنچه رفتار طبیعی و سالم است آگاه تر شوند و در نتیجه از این معیارها برای سلامت هر چه بیشتر خانواده ها استفاده نمایند.هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه بین اخلاق، ارزشهای شخصی زوجین و رضایت زناشویی آنها در شهرمغان بود. روش: در این پژوهش 125 زوج (که یکی از همسران به عنوان معلم در مدارس شهر مغان اشتغال داشتند) به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ، پرسشنامه بنیان های اخلاقی هایت و گراهام (MFQ30) و زمینه یاب ارزشی شوارتز (SVS) پاسخ دادند. اطلاعات بوسیله روش های آماری (ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t و رگرسیون گام به گام) تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین اخلاق و ارزش های شخصی (به جز خوشی/ لذت گرایی) وجود داشت. همچنین نتایج نشان داد که در ابعاد اخلاقی(انصاف و مراقبت/ آسیب)، بین زنان و مردان تفاوت معناداری وجود داشت. همچنین تفاوت معناداری بین مردان و زنان در رضایت زناشویی مشاهده شد. تمام ابعاد اخلاقی رابطه مثبتی با تمام ارزش های شخصی به جز ارزش های خوشی/لذت گرایی داشتند. زنان و مردان در ریختهای ارزشی همنوایی، جهان شمول نگری و امنیت تفاوت معناداری نشان دادند. نتیجه گیری: در بافت سنتی مذهبی در منطقه مغان ایران برای طبقه متوسط زوجین معلم، به نظرمی رسد که زنان و مردان دراولویت اخلاقی وارزشهای خود متفاوت هستند.این مقاله در مورد روابط بین این متغیرهای درمردان و زنان و نقش این متغیرها دررضایت زناشویی آنها با توجه به این زمینه فرهنگی خاص بحث می کند.