طرح مساله: این پژوهش به اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی، با رویکرد شناختی- رفتاری ، بر میزان سازگاری زناشویی همسران معتادان و پیشگیری از عود معتادان می پردازد.
روش: بررسی حاضر، یک پژوهشی شبه تجربی است که با دو گروه آزمایش و کنترل انجام شده و ضمن استفاده از متغیر آزمایشی (آموزش های مهارت های ارتباطی به مدت 8 جلسه)، از پیش آزمون و پس آزمون 1 و پس آزمون 2، به فاصله 2 ماه استفاده شده است. نمونه مورد نظر پژوهش با استفاده از نمونه گیری در دسترس، از میان همسران معتادان مرد انتخاب شد که در حال اتمام مراحل ترک خود بوده، در مقطع زمانی 4 ماه (از فروردین تا تیرماه 1386)، به مرکز ترک اعتیاد بهزیستی اصفهان مراجعه کرده و نمرات سازگاری زناشویی آنها زیر حد میانگین بوده است. (1 انحراف استاندارد زیر میانگین). برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده در این پژوهش نیز از روش تحلیل واریانس با اندازه های مکرر و آزمون معناداری (خی دو) استفاده شد. ابزار پژوهش، مقیاس سازگاری زناشویی اسپانیر (1979)، با چهار مؤلفه (رضایت زناشویی، همبستگی دونفری، توافق دو نفری و ابراز محبت زناشویی) بوده است و برای سنجش بازگشت به مصرف معتادان از «تست آزمایشگاهی تشخیص سریع» ، استفاده شد.
یافته ها: نتایج به دست آمده، حاکی از آن است که آموزش مهارت های ارتباطی، در سازگاری کلی، تاثیر مثبت داشته، همچنین آموزش مهارت های ارتباطی بر مؤلفه های توافق دو نفری و ابراز محبت، تاثیر مثبت نشان داد و به افزایش هر یک از شاخص های یاد شده منجر شد، اما در مؤلفه های رضایت زناشویی و همبستگی دو نفری تاثیر مثبتی مشاهده نشد. همچنین در پیشگیری از بازگشت معتادان مرد نیز تعداد بازگشت به مصرف در گروه کنترل، بیشتر از گروه آزمایش بود ولی از لحاظ آماری معنادار نبود.
نتایج: در کل، نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که آموزش مهارت های ارتباطی، با رویکرد شناختی- رفتاری، بر سازگاری زناشویی همسران معتادان مرد مؤثر است.
این پژوهش با هدف بررسی نقش اخلاق تحصیلی، رفتار مدنی ـ تحصیلی، عدالت آموزشی و تعهد و فریبکاری در عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه به مرحله اجرا درآمد. برای دستیابی به هدف پژوهش 292 دانشجوی شاغل به تحصیل در دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه آزاد خوراسگان اصفهان جهت پاسخگویی به پرسشنامه های پژوهش به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه عدالت آموزشی و پرسشنامه اخلاق تحصیلی، پرسشنامه رفتار مدنی - تحصیلی و تعهد تحصیلی بوده است. عملکرد تحصیلی دانشجویان نیز براساس میانگین معدل چهار ترم آخر دانشجویان مورد اندازه گیری قرار گرفت. شواهد حاصله حاکی از آن بود که عملکرد تحصیلی دانشجویان با اخلاق تحصیلی، پایبندی به قواعد و فریبکاری دارای رابطه معنادار است. تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که از بین کلیه متغیرهای پیش بین، فقط فریبکاری قادر به پیش بینی عملکرد تحصیلی دانشجویان است. دانشجویانی که برای دریافت نمره قبولی به رفتارهای فریبکارانه تکیه می کنند، در مجموع از عملکرد و نتیجه تحصیلی ضعیف تری نسبت به دیگر دانشجویان برخوردار بودند.
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مشاوره شغلی به سبک گروه های حمایت حرفه ای بر افزایش مهارت های جستجوی شغلی و کاهش اضطراب و درماندگی انتخاب شغل دانشجویان صورت گرفته است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان نیمسال آخر دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی بوده که در سال تحصیلی 1385-86 در دانشکده مذکور مشغول تحصیل بودند. از 78 نفر مصاحبه شده توسط پژوهشگر، 40 نفر به صورت تصادفی انتخاب شده و از طریق قرعه کشی در دو گروه آزمایش (10 نفر دختر و 10 نفر پسر) و گروه کنترل (10 نفر دختر و 10 نفر پسر) جایگزین شدند. سپس پیش آزمون ها در دو گروه اجرا شده و بعد از این که گروه آزمایش به مدت 12 جلسه مشاوره شغلی به سبک گروه های حمایت حرفه ای را دریافت کردند، پس آزمون ها در دو گروه اجرا شد. ابزارهای مورد استفاده برای جمع آوری اطلاعات عبارت بودند از: 1) پرسشنامه مهارت های جستجوی شغلی، 2) پرسشنامه اضطراب انتخاب شغل، 3) پرسشنامه درماندگی انتخاب شغل. داده ها توسط آزمون آماری (t-test)t در سطح معناداری آلفای (0.01) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتیجه پژوهش نشان داد که مشاوره شغلی به سبک گروه های حمایت حرفه ای در افزایش مهارت های جستجوی شغلی و کاهش اضطراب و درماندگی انتخاب شغل شرکت کنندگان موثر بوده است.
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه مهارتهای ارتباطی و رضایت زناشویی است. در این پژوهش، از روش تحقیق همبستگی استفاده شد. 45 نفر از طلبههای مرد و زن حوزه علمیه قم با روش تصادفی خوشهای گزینش شدند و با توجه به هدف و فرضیههای پژوهش، مورد آزمون قرار گرفتند. برای بررسی مهارتهای ارتباطی، از پرسشنامه مهارتهای ارتباطی و برای سنجش رضایت زناشویی از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ استفاده گردید. همچنین تجزیه و تحلیل دادهها از طریق آزمون ضریب همبستگی پیرسون محاسبه شد. نتیجه پژوهش نشان داد همبستگی معنادار بین مهارتهای ارتباطی و رضایت زناشویی وجود دارد. نیز بین 4 مؤفه از مؤفههای مهارتهای ارتباطی (مدیریت هیجانی، بیان کلامی، مهارتهای شنیداری و بینش) با رضایت زناشویی ارتباط مثبت معنادار وجود دارد. بنابراین، هرچه مهارتهای ارتباطی افزایش یابد، رضایت زناشویی نیز افزایش مییابد.