هدف: هدف تحقیق حاضر، هنجاریابی آزمون خلاقیت عایدی (CT) در دبیرستان های منطقه شش تهران بود.
روش: این مطالعه هنجاریابی با استفاده از آزمون خلاقیت عابدی روی دانش آموزان 36 دبیرستان که به صورت تصادفی از منطقه شش تهران انتخاب شده بودند، اجرا گردید. از تعداد کل دانش آموزان، 819 نفر انتخاب شدند که از این تعداد 410 نفر پسر و 409 نفر دختر بودند. ابزار پژوهش از نظر همخوانی درونی و پایایی آزمون - بازآزمون مورد ارزیابی قرار گرفت. از آزمون تفکر خلاق تورنس (TTCT) به عنوان شاخص روایی همزمان برای آزمون خلاقیت عابدی استفاده شد.
یافته ها: ضریب پایایی آزمون - بازآزمون خرده آزمون های CT در مقوله سیالی 0.023، بسط 0.444، ابتکار 0.614 و انعطاف پذیری 0.595 به دست آمد. ضریب همسانی درونی برای CT از 0.48 تا 0.68 )میانگین (0.595 درجه بندی شد. پایین بودن همسانی درونی برخی خرده آزمون ها ممکن است به دلیل تعداد کم پرسش ها و ماهیت ناهمگن سوال ها باشد. ضریب همبستگی بین خرده آزمون های CT و TTCT برای سیالی 0.468، بسط -0.195، ابتکار 0.424 و انعطاف پذیری 0.361 )میانگین (0.265 به دست آمد. این رابطه سطح پایین، حاکی از مسایل اجرایی درونی و نمره گذاری TTCT روی یک گروه آزمودنی ها و یا نشانه ای از تفاوت های اصلی ساختارهایی است که به وسیله دو ابزار اندازه گیری می شود و یا ترکیب هر دو عامل می باشد. در مقایسه میانگین گروه دختران و پسران در مقولات سیالی، ابتکار و انعطاف پذیری تفاوت معنادار نبود، اما در مقوله بسط تفاوت میانگین معنادار بود و گروه دختران (نسبت به پسران) از نظر بسط در سطح بالاتری قرار داشتند.
نتیجه گیری: زمان مورد نیاز برای اجرا و نمره گذاری TTCT، کاربرد گسترده آن را برای سنجش خلاقیت محدود می کند. آزمون CT به دلیل آنکه اجرا و نمره گذاری آن به زمان کمتری نیاز دارد، جانشینی برای TTCT است و چنانچه روایی و پایایی آن افزایش یابد، می تواند برای اجرای گروهی مورد استفاده قرار گیرد.
مطالعه مسائل اندازه گیری به منظور پیدا کدرن راه حلهایی برای آنها در روانشناسی و تعلیم و تربیت نظریه ای به نام نظریه آزمون سازی را به وجود آورده است. هدف هر نظریه آزمون سازی کمک به دست اندرکاران این فن است تا آنها را از مدلهای منطقی و ریاضی که زیربنای ساخت آزمونهای روانی و تربیتی را تشکیل می دهند آگاه سازد. در این مطالعه تحلیلی مفاهیم و مفروضه های دو نظریه مهم در ساخت آزمونهای روانی و تربیتی مورد بررسی قرار گرفت. نظریه کلاسیک آزمون که می توان پیدایش آن را به چارلزاسپیرمن روانشناس انگلیسی نسبت داد و امروز از آن به عنوان یک نظریه قدیمی در آزمون سازی یاد می شود، عمدتا بر سه مفروضه اساسی نمره مشاهده شده، نمره واقعی، و نمره خطا استوار است. این نظریه تاکنون مبنای اندازه گیری ویژگیهای رفتاری مورد استفاده بسیاری از متخصصان آزمون سازی قرار گرفته است. محدودیتهائی که اخیرا در این نظریه مشاهد شد موجب گردید تا نظریه (1993)، وانگهارد (1994) ارایه گردد. نظریه سوال - پاسخ تاثیر مهمی در ساخت آزمونهای روانی و تربیتی داشته است. بر پایه مبانی نظری، این نظریه نشان داده است که هم در پاسخگوئی به سوالات آزمون سازی و هم ارایه راهکارهای مناسب بر نظریه کلاسیک آزمون برتری دارد. در این مقاله مفروضه های دو نظریه قدیم و جدید و تفاوتهای موجود در مدلهای ریاضی آنها ارایه می شود. در باره شاخصهائی که این دو نظریه برای برآورد پارامترهای سوالهای آزمونهای روانی و تربیتی استفاده می کنند بحث خواهد شد. علاوه بر این، مزایا و محدودیتهایی که هر یک از دو نظریه در ساخت آزمونهای روانی و تربیتی دارند بررسی می شود. در پایان، به تفاوتها و تشابهات بین دو نظریه و شیوه هایی که آزمونها براساس این تفاوتها و تشابهات ساخته می شود اشاره خواهد گردید.
اهداف عمده پژوهش حاضر عبارت است از 1) بررسی قابلیت اعتماد دو آزمون ا ستدلال صوری و آگاهی عاطفی در فرهنگ ایرانی 2) مقایسه استدلال صوری و آگاهی عاطفی دانش آموزان مدارس عادی و تیز هوش برای این منظو ر388 دانش آموز تیز هوش و عادی از دبیرستان های شیراز آزمون های استدلال صوری و آگاهی عاطفی را تکمیل کردند یافته ها نشان می د هد که در هر دو گروه دانش آموزان تیز هوش و عادی آزمودنی هایی وجود دارند که از لحاظ استدلال صوری هنوز به سطح انتزاعی نرسیده اند بین دو متغیر استدلال صوری و آگاهی عاطفی همبستگی معنی دار مشاهده نگردید اما بین نمرات هر یک از آمون ه0ای استدلال صوری آگاهی عاطفی با شاخص های پیشرفت تحصیلی همبستگی معنی دار بدست آمد. بررسی قابلیت اعتماد هر دو آزمون استدلال صوری و آگاهی عاطفی نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ ضرائبی به ترتیب برابر 0/71 و 0/76 بدست داد.
هدف از مطالعه حاضر، مقایسه ارزشیابى رفتار دانشآموزان از نظر خودشان، معلمان و والدین آنها است.بدین منظور از یک مطالعه بزرگ که 1784 دانشآموز(در مقطع ابتدایى و راهنمایى)در شهر شیراز را شامل مىشود، تعداد 220 دانشآموز که مقیاسهاى درجهبندى رفتار به وسیله خود دانشآموز، معلم و والدین آنها تکمیل شده بود، مورد بررسى قرار گرفتند.جهت کسب اطلاعات، از نیمرخ درجهبندى رفتار براون و هامیل(1978)یعنى سه مقیاس ارزشیابى رفتار به وسیله خود دانش آموز، معلم و والدین، استفاده شد.پایایى و روایى مقیاسهاى مورد استفاده در تحقیق حاضر مورد تأیید قرار گرفت.نتایج به دست آمده نشان داد که مابین زیرمقیاسهاى نمونه پرسشنامه دانشآموز (خانه، مدرسه و همسالان)همبستگى مثبت و معنى دارى(001/0 P) وجود دارد و حاکى از اعتبار سازهاى نمونه دانشآموز مىباشد.به علاوه مابین ارزشیابى رفتار خود دانشآموز با ارزشیابى والدین و ارزشیابى معلم از رفتار دانشآموز همبستگى مثبت و معنىدارى(01/0 P به دست آمد، در حالى که مابین ارزشیابى والدین و ارزشیابى معلم از رفتار دانشآموز، رابطه معنىدارى به دست نیامد.جهت بررسى تفاوت میانگینهاى ارزشیابى رفتار از نظر خود دانشآموز، معلم و والدین آنها، از تحلیل واریانس چند متغیره طرحهاى تکرارى (AVONAM) استفاده شد و تفاوت مابین کلیه میانگینها معنىدار بود.همچنین تفاوتهاى فوق در دو گروه دانشآموزان پسر و دختر بهطور جداگانه مورد بررسى قرار گرفت و یافتهها نشان داد که بین(خود-ارزشیابى)رفتار دانشآموز باارزشیابى والدین و ارزشیابى معلم از رفتار دانشآموز همبستگى وجود دارد.به عبارت دیگر، ارزشیابى والدین و معلم با خود ارزشیابى دانشآموز همسویى دارد.به منظور بررسى تفاوت نظرات سه گروه(دانشآموز، والدین و معلم)بررسى میانگین نمرات ارزشیابى رفتار نشان داد که معلمان رفتار دانشآموزان را مطلوبتر از دو گروه دیگر ارزیابى مىکنند و برعکس، والدین ارزیابى پایینترى از رفتار فرزندانشان نسبت به معلمان و خود فرزندانشان دارند.در پایان نتایج مورد بحث و بررسى قرار گرفت و پیشنهادهاى لازم ارایه گردید.
پرسشنامه شخصیت نوجوانان آیزنگ (JEPQ) با اضافه کردن 9 سوال و تغییر و جایگزینی 12 سوال روی 1171 نفر از دانش آموزان دختر و 1019 نفر از دانش آموزان پسر تهرانی اجرا شد. هدف پژوهش حاضر بررسی قابلیت اعتماد. اعتبار عاملی. شناسایی سوال های مناسب و نامناسب هر مقیاس و ارائه هنجار مناسب با دانش آموزان تهرانی در مقیاس های شخصیت است. پس از انجام تغییرات لازم در سوال ها و اضافه کردن 4 سوال به مقیاس برونگرایی و 5 سوال به مقیاس روان گسسته خوبی پرسشنامه 90 سوالی JEPQ برای گروه تهرانی آماده اجرا شد. قابلیت اعتماد مقیاس های شخصیت بر حسب ضریب آلفای کرونباخ و آزمون مجدد در سطح قابل قبولی بدست آمد. همچنین برای حذف سوال های نامناسب. براساس ضریب همبستگی غیر معنی دار هر سوال با کل مقیاس مربوط بار عاملی کمتر از 0/30 باری هر سوال در تحلیل عاملی بر اساس روش کایزر - گاتمن (با ملاک ارزش ویژه بالاتر از 1) و تحلیل 4 عاملی اقدام شد. پس از حذف سوال های نامناسب درمقیاس های برونگرایی (4 سال) روان گسسته خویی (6 سوال) میانگین و انحراف معیار 4 مقیاس پرسشنامه مورد اشاره محاسبه گردید.