مطالعه مسائل اندازه گیری به منظور پیدا کدرن راه حلهایی برای آنها در روانشناسی و تعلیم و تربیت نظریه ای به نام نظریه آزمون سازی را به وجود آورده است. هدف هر نظریه آزمون سازی کمک به دست اندرکاران این فن است تا آنها را از مدلهای منطقی و ریاضی که زیربنای ساخت آزمونهای روانی و تربیتی را تشکیل می دهند آگاه سازد. در این مطالعه تحلیلی مفاهیم و مفروضه های دو نظریه مهم در ساخت آزمونهای روانی و تربیتی مورد بررسی قرار گرفت. نظریه کلاسیک آزمون که می توان پیدایش آن را به چارلزاسپیرمن روانشناس انگلیسی نسبت داد و امروز از آن به عنوان یک نظریه قدیمی در آزمون سازی یاد می شود، عمدتا بر سه مفروضه اساسی نمره مشاهده شده، نمره واقعی، و نمره خطا استوار است. این نظریه تاکنون مبنای اندازه گیری ویژگیهای رفتاری مورد استفاده بسیاری از متخصصان آزمون سازی قرار گرفته است. محدودیتهائی که اخیرا در این نظریه مشاهد شد موجب گردید تا نظریه (1993)، وانگهارد (1994) ارایه گردد. نظریه سوال - پاسخ تاثیر مهمی در ساخت آزمونهای روانی و تربیتی داشته است. بر پایه مبانی نظری، این نظریه نشان داده است که هم در پاسخگوئی به سوالات آزمون سازی و هم ارایه راهکارهای مناسب بر نظریه کلاسیک آزمون برتری دارد. در این مقاله مفروضه های دو نظریه قدیم و جدید و تفاوتهای موجود در مدلهای ریاضی آنها ارایه می شود. در باره شاخصهائی که این دو نظریه برای برآورد پارامترهای سوالهای آزمونهای روانی و تربیتی استفاده می کنند بحث خواهد شد. علاوه بر این، مزایا و محدودیتهایی که هر یک از دو نظریه در ساخت آزمونهای روانی و تربیتی دارند بررسی می شود. در پایان، به تفاوتها و تشابهات بین دو نظریه و شیوه هایی که آزمونها براساس این تفاوتها و تشابهات ساخته می شود اشاره خواهد گردید.