فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۱٬۷۰۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
ابتلا به بیماری جدید و ناشناخته کووید 19 علاوه بر مخاطرات سلامت جسمانی به دلیل ماهیت و ویژگی های خاص بیماری منجر به تجربه های روانی دشوار و متفاوتی نیز می گردد. بیماران علاوه بر علائم جسمانی، واکنش های روان شناختی مختلفی دارند که می تواند به عنوان مانعی در فرایند سیر و بهبودی بیماری عمل کرده و بر رنج آنان در دوران بیماری بیفزاید. بنابراین پژوهش حاضر با هدف فهم تجربه زیسته این افراد جهت کمک به کاهش رنج این بیماران صورت گرفته است. روش مطالعه به صورت کیفی با رویکرد پدیدارشناختی بود. تعداد شرکت کنندگان 15 نفر و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. تحلیل داده ها نیز از طریق روش کلایزری صورت گرفت. برای اطمینان و اعتبار یافته ها نیز از روش بازنگری و نظارت شرکت کنندگان، خودبازبینی پژوهشگر در فرآیند جمع آوری و تحلیل داده و ثبت تمامی پیش فرض های ذهنی خود از قبل و در نظر نگرفتن آن ها در فرآیند تحلیل و بازنگری و کدگذاری مجدد مصاحبه ها توسط دو پژوهشگر دیگر استفاده شد. یافته های پژوهش شامل 278 کد اولیه بوده که با توجه به هدف و سوال پژوهش 6 مضمون اصلی و 24 زیرمضمون استخراج شد. اضطراب مرگ، تجربه انگ بیماری، تجربه ابهام، تجربه های هیجانی مثبت، هیجان های تجربه شده در رابطه با اعضای خانواده و هیجان های ناشی از قرنطینگی مضمون های اصلی بودند. تجارب هیجانی دردناک در این بیماران می تواند منجر به تاخیر و دشواری در روند بهبودی این افراد گردیده و علاوه بر درد بیماری، رنج روانی را نیز تحمیل نماید. کسب آگاهی بیشتر درباره این بیماری برای کاستن تجربه ابهام، راهبردهای روانشناختی برای کنترل اضطراب مرگ و انگ اجتماعی و راهکار برای مدیریت رفتار و هیجان اعضای خانواده می تواند در مداخلات روان شناختی ویژه این بیماران در نظر گرفته شده و منجر به کاهش هیجان های منفی و امکان مقابله بهتر با بیماری و رنج روانی ناشی از آن گردد.
تأثیر حکمت های نهج البلاغه بر بهبود ابعاد سلامت عمومی دانشجویان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش حکمت های نهج البلاغه بر ابعاد سلامت عمومی در دانشجویان دانشگاه سمنان بود. در یک بررسی آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری با گروه کنترل، 61 نفر از این دانشجویان به طور تصادفی انتخاب و نیز به صورت تصادفی در گروههای آزمایشی و کنترل گماشته شدند. شرکت کنندگان در سه مرحله پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28) را تکمیل کردند و گروه های آزمایش ده جلسه آموزش مهارت های زندگی را هفته آی یک بار دریافت کردند. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که آموزش حکمت های نهج البلاغه بطور معناداری باعث کاهش علایم نشانه های بدنی، اضطراب و بی خوابی، اختلال عملکرد اجتماعی و افسردگی در گروه های آزمایش در مقایسه با گروه های کنترل شده است (05/0>p). طبق نتایج این پژوهش، آموزش حکمت های نهج البلاغه به شیوه گروهی روش مؤثری برای برای بهبود ابعاد سلامت عمومی دانشجویان است.
رابطه بین خودکارآمدی و کیفیت زندگی باتوجه به نقش واسطه ای تاب آوری دربین بیماران قلبی- عروقی
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف تبیین نقش واسطه گری تاب آوری در رابطه خودکارآمدی و کیفیت زندگی در بیماران قلبی- عروقی انجام شده است. پژوهش از نوع مطالعات همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل بیماران قلبی- عروقی تحت مراقبت که به روش نمونه گیرى در دسترس انتخاب شدند و نمونه پژوهش حاضر شامل 113 نفر از بیماران قلبی- عروقی بستری در بیمارستان های شهر شیراز می باشد. میزان خودکارآمدی با مقیاس خودکارآمدی بیماران لو و اون (فرم 29 سؤالی)، تاب آوری کانر و دیویدسون و کیفیت زندگی مک نیو ویژه بیماران قلبی (فرم 27 سؤالی) اندازه گیری شد. سپس داده ها با استفاده از روش آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که بین متغیرهای پژوهش (خودکارآمدی، تاب آوری و کیفیت زندگی) رابطه مثبت و معنی دار در سطح 001/0 وجود دارد. همچنین خودکارآمدی پیش بینی کننده بهتری برای کیفیت زندگی بود و تاب آوری نقش واسطه بین خودکارآمدی و کیفیت زندگی را داشته است. توجه به میزان خودکارآمدی، تاب آوری و کیفیت زندگی در بیماران قلبی می تواند تأثیر مهمی بر بهبود و سلامتی آنها داشته باشد و همچنین توجه به تاب آوری بیماران می تواند سبب ایجاد رفتار خودکارآمدانه و بهتر شدن کیفیت زندگی در بیماران قلبی گردد. بنابراین ایجاد مراکز روان درمانی در بیمارستان ها و آموزش به پرستاران برای بیماران ضروری است.
برنامه والدگری مثبت (Triple- P)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش والدگری یکی از روش های مداخله مؤثر در اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی است که در آن والدین می آموزند چگونه با فرزند خود رفتار نمایند تا بتوانند والدین مؤثرتری باشند و از ایجاد یا توسعه مشکلات رفتاری در کودکشان جلوگیری کنند. برنامه والدگری مثبت یک برنامه گروهی مداخله رفتاری در تعاملات خانواده است که هدف آن پیشگیری و درمان مشکلات شدید رفتاری، هیجانی وتکاملی از طریق ارتقاء آگاهی، مهارت های والدگری و عزت نفس والدین و نیز آموزش حل مسئله می باشد و به عنوان یک روش منحصر به فرد، نیازهای خاص کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی و خانواده های آنان را مرتفع می سازد.
بررسی میزان سلامت عمومی و کیفیت زندگی مادران دارای فرزند اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی میزان سلامت عمومی و کیفیت زندگی مادران دارای فرزند اوتیسم براساس یافته های قبلی و اطلاعات موجود می باشد. از این رو تعداد 35 نفر از مادران دارای دانش آموز مبتلا به اختلال اوتیسم درمدارس استثنایی شهریار در سال تحصیلی 92-91 پرسشنامه سلامت عمومی GHQ وکیفیت زندگی را تکمیل نمودند. نتایج با نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافته ها نشان داد که مادران در خرده مقیاس افسردگی کمترین میانگین را کسب نموده اند، در عملکرد اجتماعی از وضعیت مناسبی برخوردار نیستند. بر اساس پنج فرضیه پژوهش میان میزان تحصیلات مادران، سن و سلامت عمومی آنان رابطه ی معناداری وجود ندارد و میان نمره کل و خرده مقیاس های کیفیت زندگی و میزان تحصیلات مادران وسن آنان رابطه ی معناداری وجود ندارد و در آخر میان خرده مقیاس های سلامت عمومی و خرده مقیاس های کیفیت زندگی رابطه ی معنادار وجود دارد و در تمامی آن ها این رابطه ها منفی و معکوس گزارش می شود. با توجه به نتایج پژوهش حاضر و پژوهش هایی که در گذشته انجام گرفته است سلامت روانی در کیفیت زندگی مادران دارای فرزند اتیسم تاثیر گذار بوده و در این راستا ارائه خدمات مشاوره ای مناسب حائز اهمیت خواهد بود.
الگوی مصرف مواد در معتادان گمنام(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف: شناسائی الگوی مصرف مواد در جامعه و همه گیر شناسی آن از مهمترین اقدامات لازم جهت ارزیابی، پیگیری و کنترل مصرف این مواد محسوب می گردد. هدف پژوهش حاضر بررسی الگوی سوء مصرف داروها و روشهای مصرف آنها در گروه معتادان گمنام می باشد. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی– تحلیلی، به روش تمام شمار، 300 نفر از معتادان مراجعه کننده به یک مرکز درمانی معتادان گمنام شهر تهران (که به صورت در دسترس انتخاب شده بود) شرکت کرده و اطلاعات لازم شامل مشخصات دموگرافیک افراد، وضعیت اجتماعی و اقتصادی آنان و نوع و نحوه مصرف مواد، با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته از آنان اخذ و دادههای حاصل با استفاده از آزمون مجذور خی مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: ۸۰ درصد از جمعیت معتادان گمنام را مردان و حدود 2/65% از این جمعیت را افراد دارای سنین کمتر از 40 سال تشکیل میدادند. بیش از دو سوم افراد مورد مطالعه دارای مشاغل آزاد بوده و 2/21 درصد از آنان بیکار بودند. 32% از بیماران واجد تحصیلات دانشگاهی و شایعترین مواد مصرفی در افراد مورد مطالعه به ترتیب شامل تریاک (88%)، سیگار (7/76%) و الکل (63%) بوده و 34% افراد مواد را از طریق تزریق مصرف می نمودند. مصرف الکل ، حشیش ، کوکائین و اکستازی به طور معناداری در گروه کمتر از 40 سال بیشتر از افراد مسن تر بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد که روند مصرف مواد در قشر جوان و تحصیل کرده در حال افزایش است. الگوی مصرف در جوانان بیشتر به سمت مواد روانگردان از قبیل کوکائین، حشیش و اکستازی می باشد.
رتبه بندی رویدادهای استرس زا و ارتباط آن با اختلالهای روانی در جمعیت عمومی زاهدان
حوزه های تخصصی:
تاثیر مشاوره گروهی با روش درمان عقلانی - عاطفی- رفتاری بر سلامت عمومی و عزت نفس دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی مشاوره گروهی با تاکید بر روش درمان عقلانی– عاطفی– رفتاری، بر سلامت عمومی و عزت نفس دانش آموزان دختر سال اول متوسطه شهرستان ایلام انجام شد. 300 دانش آموز دختر از میان دانش آموزان دختر سال اول متوسطه شهر ایلام به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های عزت نفس کوپر اسمیت و سلامت عمومی (GHQ-28) استفاده شد. از بین این افراد 40 دانش آموز بر اساس نقطه برش در دو پرسشنامه فوق، به دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. روش درمان عقلانی- عاطفی- رفتاری الیس بر روی گروه آزمایش در 12 جلسه اجرا شد. نتایج نشان داد که آموزش مشاوره گروهی، باعث افزایش سلامت عمومی و عزت نفس کلی دانش آموزان دختر در گروه آزمایش شده است.
بازنگری استرسورهای روانی - اجتماعی و محیطی محور چهار DSM - IV - TR در دانشجویان دانشگاه های اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"نقش استرس در شروع و تشدید اختلالات روانی، سال هاست که هدف بسیاری از تحقیقات بوده است. از این رو محور چهار DSM-IV-TR به این نوع حوادث، اختصاص داده شده است. با این وجود، مسائل ذکر شده در این محور، اولاً بسیار کلی است، ثانیاً ممکن است قابل تعمیم به تمام فرهن گها نباشد. در این تحقیق به روش نمونه گیری تصادفی ساده، پرسش نامه ادراک حوادث استرس آور در میان گروهی از دانشجویان دانشگاه های شهرستان اهواز، توزیع شد. بعد از جمع آوری داده ها، با استفاده از آزمون تحلیل عوامل به روش چرخش واریماکس، عواملی که در جامعه دانشجویان ایرانی( دانشجویان دانشگاه های شهرستان اهواز) وجود دارند، پیدا شدند. نتیجه تحلیل عاملی نشان داد که در جامعه دانشجویان ایرانی، علاوه بر عوامل ذکر شده در محور چهار DSM-IV-TR عوامل استرس آور دیگری از جمله مسائل مربوط به شکل ظاهری، مسائل مربوط به رسیدن به اهداف مطلوب، مسائل مربوط به سربازی، مسائل مربوط به حاملگی، مسائل مربوط به تصادفات رانندگی نیز وجود دارد.
"
ضرورت آموزش عمومی
بررسی رابطه ابعاد خودپنداره با سلامت عمومی و معرفه های آن در دانشجویان دانشگاه شیراز
حوزه های تخصصی:
انسان نیز مانند حیوانات آزمایشگاهی به بسیاری از داروها مانند الکل، کوکائین و اپیات ها وابسته می شود. با وجود این، علت وابستگی به این داروها کاملا شناخته نشده است. برخی از داروها و یا تحریک برخی از نواحی مغز موجب بروز پاداش می شوند که پاسخ به محرکی است که سبب احساس لذت می شود. به نظر می رسد که سروتونین در هیپوتالاموس، انکفالین ها و گابا (GABA) در ناحیه تگمنتوم شکمی و هسته اکومبنس و نورآدرنالین (رهایی نورآدرنالین در هیپوکامپ از فیبرهای عصبی است که از لوکوس سرلئوس منشا می گیرند) در بیولوژی پاداش دخالت دارند، ولی مسیر نهایی در این فرآیند، سیستم دوپامینرژیک است. عمل داروها بر مکانیسم پاداش، لذت را القا می کند که تقویت (reinforcement) نامیده می شود. اثر تقویتی داروها، تقویت کردن حسی است که موجب تکرار مصرف دارو می شود. تقویت، سبب تحمل و وابستگی به دارو می شود. الکل، کوکائین، مرفین و آمفتامین دارای خواص تقویت کنندگی می باشند. مدل های حیوانی که به منظور مطالعه وابستگی به داروها مورد استفاده قرار گرفته اند، عبارت اند از: خود - تجویزی (self-administration)، خود – تحریکی (Self-stimulation) و ترجیح مکان شرطی شده (conditioned place preference). به علاوه، رفتار پرشی، مدلی برای مطالعه وابستگی به داروهای اپیوئیدی می باشد.
بررسی باورهای ارتباطی و دلزدگی زناشویی در زوجین بارور و نابارور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ناباروری با مشکلات متعدد جسمی، اقتصادی و روان شناختی همراه است و بر روابط زوجین، رضایت مندی یا دلزدگی زناشویی آنان اثر می گذارد. نقش باورهای ارتباطی نیز در مدیریت این عامل تنش زا و روابط زناشویی اهمیت دارد. این مطالعه به بررسی باورهای ارتباطی و دلزدگی زناشویی در زوجین بارور و نابارور می پردازد.
روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش توصیفی-همبستگی شامل زوجین بارور و ناباروری بود که به کلینیک زنان و مرکز درمان ناباروری نوین مشهد در سال 1391 مراجعه نمودند. با روش نمونه گیری در دسترس، 130 زوج بارور و 130 زوج نابارور بر اساس معیارهای طبی، وارد مطالعه شدند. نمونه ها پرسش نامه های جمعیت شناختی محقق ساخته، دلزدگی زناشویی پاینز و باورهای ارتباطی اپستین و آیدلسون را تکمیل نمودند. داده ها با SPSS نسخه ی 18 و روش های آمار توصیفی، رگرسیون گام به گام، تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون های تعقیبی شفه، تحلیل واریانس چندمتغیره و تی مستقل تحلیل شدند.
یافته ها: نمرات تمام ابعاد باورهای ارتباطی در گروه بارور نسبت به نابارور بالاتر است و به غیر از موارد باور به تخریب کنندگی و عدم تغییرپذیری همسر (به ترتیب 28/0=P، 21/0=P) سایر ابعاد در گروه های بارور و نابارور، تفاوت معنی داری داشته اند. در بین ابعاد دلزدگی زناشویی، نمرات ازپاافتادگی روانی در افراد نابارور به طور معنی داری بالاتر است (001/0=P). هر چند که نمرات ازپاافتادگی جسمی در گروه نابارور بالاتر است اما اختلاف معنی داری ندارد و ازپاافتادگی عاطفی در گروه بارور، بیشتر گزارش شده است.
نتیجه گیری: زوجین نابارور نسبت به زوجین بارور از نظر باورهای ارتباطی قوی تر بوده ولی در ابعاد ازپاافتادگی روانی و جسمی، دلزدگی زناشویی بیشتری نسبت به گروه بارور تجربه می کنند.
اقتصاد بهداشت و سالمندی
حوزه های تخصصی: