فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۹۰ مورد.
مقایسه کنش زبانی دانش آموزان پسر استعدادهای درخشان با دانش آموزان عادی در دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه کنش زبانی دانش آموزان پسر استعدادهای درخشان با دانش آموزان عادی است. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پسر تیزهوش و عادی در مقطع دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 96-1395 بودند. این دانش آموزان از طریق روش نمونه گیری ساده از میان دانش آموزان دبیرستان آیت الله سعیدی و دبیرستان شهید مطهری منطقه شش تهران و دانش آموزان مدارس استعداد درخشان علامه حلی مناطق 5 و 7 انتخاب شدند. با استفاده از آزمون هوشی کتل فرم الف، دانش آموزان در دو گروه تیزهوش و عادی جای داده شدند. حجم نمونه در هر گروه 60 نفر و مجموع کل نمونه ها 120 دانش آموز بود. برای بررسی کنش زبانی نمونه ها، مشخصه های زبانی از جمله نحو، صرف و واژگان به کمک آزمون محقق ساخته مرتبط با زبان فارسی ارزیابی شد. داده های به دست آمده در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. در سطح توصیفی از آزمون همبستگی به کمک استفاده از شاخص های آمار نظیر میانگین، انحراف معیار و واریانس به منظور بررسی رابطه هریک از مهارت های نحو، صرف و واژگان به طور جداگانه در نمونه های هر گروه استفاده شد همچنین جهت مقایسه میانگین دو گروه از آزمون تی استفاده شد. نتایج حاکی از آن است که میان کنش زبانی دانش آموزان پسر استعدادهای درخشان با دانش آموزان عادی تفاوت معناداری وجود دارد که در خرده آزمون نحو (001/0p=)، صرف (001/0p=) و واژگان (001/0p=) این تفاوت ها دیده شده است (فرض 05/0p
مقایسه تصورات یادگیری و عادت های مطالعه در بین دانشجویان با استعدادهای درخشان و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه تصورات یادگیری وعادت های مطالعه دانشجویان با استعداهای درخشان و دانشجویان عادیانجام شد. طرح پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعة آماری شامل همه دانشجویان با استعدادهای درخشان و عادی دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 91-1390 بودند که از بین آن ها نمونه ای به حجم 242 نفر (141 نفر دانشجوی با استعدادهای درخشان و 141 نفر دانشجوی عادی) به روش هدفمند انتخاب شدند و به پرسش نامه های تصورات یادگیری (پردی و هاتی، 2002) و عادت های مطالعه (پالسانی و شارما، 1989) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که بین دو گروه از نظر تصورات یادگیری کلی تفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0P>). با وجود این، میانگین نمره دانشجویان عادی در خرده مقیاس های یادگیری به عنوان به دست آوردن اطلاعات، یادگیری به عنوان یادآوری و استفاده از اطلاعات، به طور معنی دار بالاتر از دانشجویان با استعدادهای درخشان بود (05/0P<)، میانگین نمره دانشجویان با استعدادهای درخشان در خرده مقیاس های یادگیری به عنوان تغییر شخصی، یادگیری به عنوان فرآیندی که به زمان و مکان محدود نیست و یادگیری به عنوان رشد قابلیت اجتماعی به طور معنی دار بالاتر از دانشجویان عادی بود (01/0P<) و در خرده مقیاس یادگیری به عنوان وظیفه بین دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0P>). افزون بر این یافته های پژوهش نشان داد که میانگین نمره عادت های مطالعه کلی دانشجویان با استعدادهای درخشان به طور معنی دار بالاتر از دانشجویان عادی است (01/0P<). همچنین در خرده مقیاس های تقسیم بندی زمان، وضعیت فیزیکی، توانایی خواندن، یادداشت کردن و انگیزش یادگیری میانگین نمره دانشجویان با استعدادهای درخشان به طور معنی دار بالاتر از دانشجویان عادی بود (01/0P<) اما در خرده مقیاس های حافظه، برگزاری امتحانات و تندرستی بین دو گروه تفاوت معنی داری دیده نشد (05/0P>). با توجه به یافته های به دست آمده می توان گفت که عادت های مطالعه مناسب مستلزم تصورات یادگیری عمیق تر است. بنابراین پیشنهاد می شود آموزش و یادگیری کاربردی تر شود تا تصورات یادگیری دانشجویان عمیق تر شود و از این طریق عادت های مطالعه آن ها بهبود یابد.
الگوی پیش بینی کنندگی راهبردهای خودتنظیمی ریاضی برای ابعاد خلاقیت در میان دانش آموزان دبیرستان های پرورش استعدادهای درخشان، نمونه دولتی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی الگوی پیش بینیکنندگی راهبردهای خودتنظیمی ریاضی برای ابعاد خلاقیت در میان دانشآموزان دبیرستانی بود. بدین منظور، گروهی متشکل از 507 دانشآموز سال اول دبیرستان (259 دختر و 248 پسر) با میانگین سنی 15 سال و 6 ماه و انحراف معیار 8 ماه از مدارس پرورش استعدادهای درخشان، نمونه دولتی و عادی شهرستان شیراز به عنوان آزمودنی در این پژوهش شرکت نمودند. مقیاس راهبردهای خودتنظیمی ریاضی و پرسشنامه مدادی- کاغذی چندگزینهای خلاقیت به عنوان ابزار سنجش در این تحقیق به کار برده شد. مقیاس راهبردهای خودتنظیمی ریاضی از سه مؤلفه راهبردهای خودتنظیمی عمومی یادگیری، راهبردهای ویژه حل مسأله ریاضی و راهبردهای فراشناختی تشکیل شده و پرسشنامه مدادی- کاغذی چندگزینهای خلاقیت شامل چهار بعد سیالی، بسط، ابتکار، و انعطافپذیری است. مطالعات قبلی در فرهنگ ایرانی مبین روائی و پایائی قابل قبول نمرات این ابزارها در میان دانشآموزان بوده است. یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که رابطه همبستگی بین مؤلفههای خودتنظیمی ریاضی و ابعاد خلاقیت برقرار است. تحلیلهای رگرسیونی چندگانه بیانگر آن بود که راهبردهای ویژه حل مسأله ریاضی، مهمترین عامل پیش بینیکننده ابعاد چهارگانه خلاقیت است. فزونی در کاربرد این راهبردها و نیز راهبردهای فراشناختی، افزایش خلاقیت را به دنبال دارد. راهبردهای شناختی عمومی که معرف شیوههای سادهتر و نسبتا سطحی پردازش اطلاعات از قبیل مرور ذهنی است، خلاقیت را از بعد بسط و ابتکار پیشبینی نمیکند و در مقایسه با راهبردهای پیچیدهتر، به کاهش سیالی و انعطافپذیری میانجامد. افزون بر این، پژوهش حاضر نشانگر آن بود که دانشآموزان مدارس پرورش استعدادهای درخشان، و نمونه دولتی در مقایسه با دانشآموزان مدارس عادی از سیالی و انعطافپذیری بیشتری در تفکر برخوردارند، اما تفاوتی در ابعاد خلاقیت بین دانشآموزان مدارس پرورش استعدادهای درخشان، و نمونه دولتی حاصل نشد.
بررسی مهارتهای اجتماعی دختران نوجوان سرآمد شاغل به تحصیل در مراکز آموزشی استعدادهای درخشان ، غیرانتفاعی و عادی تهران
حوزه های تخصصی:
آموزش تیزهوشان
پیش بینی قضاوت اخلاقی در دانش آموزان دختر مدارس ابتدایی عادی و تیزهوش بر اساس ارزش های شخصی - خانوادگی و خودپنداره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر برای پیش بینی قضاوت اخلاقی دانش آموزان دختر مدارس ابتدایی عادی و تیزهوش بر اساس ارزش های شخصی - خانوادگی و خودپنداره انجام شد. روش پژوهش همبستگی است. 50 دانش آموز از مدارس ابتدایی عادی به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای و 50 دانش آموز از مدارس ابتدایی تیزهوش به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های ارزش های شخصی - خانوادگی، خودپنداره و قضاوت اخلاقی، جمع آوری و با ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و zفیشر تحلیل شدند. نتایج نشان داد که ارزش های شخصی - خانوادگی و خودپنداره، قضاوت اخلاقی دانش آموزان مدارس تیزهوش و ارزش های مذهبی، مردمی، اقتصادی و دانش می توانند قضاوت اخلاقی دانش آموزان تیزهوش را به طور معناداری پیش بینی کنند (01/0>P). ارزش های شخصی - خانوادگی و خودپنداره نمی توانند قضاوت اخلاقی دانش آموزان مدارس عادی را به طور معناداری پیش بینی کنند. همچنین نتایج نشان داد که همبستگی ارزش های شخصی - خانوادگی و خودپنداره با قضاوت اخلاقی بین دانش آموزان مدارس تیزهوش و عادی متفاوت است. نتایج، شواهدی را پیشنهاد می کند که ارزش های شخصی - خانوادگی در قضاوت اخلاقی دانش آموزان تیزهوش تأثیر دارند. بنابراین برای تغییر و اصلاح قضاوت اخلاقی و بهبود فرایند تحوّل استدلال اخلاقی در دانش آموزان 12 تا 13 سال، لازم است به کارآمدسازی عملکرد خانواده به ویژه ارزش ها توجّه شود.
آموزش تیزهوشان و شرایط جهش تحصیلی دانش آموزان در کرة جنوبی
حوزه های تخصصی:
نگاهی دوباره به ویژگیهای رفتاری کودکان و نوجوانان تیز هوش
حوزه های تخصصی:
استقرار نخبگان ، مهمترین هدف بنیاد ملی نخبگان
حوزه های تخصصی:
مقایسة باورهای انگیزشی، مهارتهای فراشناختی و یادگیری خودتنظیمی دانش آموزان تیزهوش و عادی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسة باورهای انگیزشی، مهارت های فراشناختی و یادگیری خودتنظیمی بین دانش آموزان تیزهوش و عادی دختر پایة سوم راهنمایی شهر اصفهان انجام شده است. روش پژوهش از نوع علّی- مقایسه ای و جامعة آماری تمام دانش آموزان دختر تیزهوش و عادی همتای تیزهوشان در پایة سوم راهنمایی شهر اصفهان است. نمونة بررسی شده شامل60 دانش آموز تیزهوش است که با روش تصادفی ساده از مدرسة تیزهوشان و 60 دانش آموز عادی که به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای از مدارس عادی و همتای تیزهوشان انتخاب شده اند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامة اطلاعات فردی و پرسشنامة راهبردهای انگیزش برای یادگیری (MSLQ) بوده است. داده های پژوهش با آزمون تحلیل واریانس تحلیل شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین دو گروه دانش آموزان تیزهوش و عادی، از لحاظ باورهای انگیزشی در سطح (01/0p<)، مهارت های فراشناختی در سطح (01/0p<) و یادگیری خودتنظیمی در سطح (05/0p<) تفاوت معناداری وجود دارد؛ بدین معنا که دانش آموزان عادی از لحاظ باورهای انگیزشی، مهارت های فراشناختی و یادگیری خودتنظیمی، میانگین بیشتری نسبت به دانش آموزان تیزهوش به ددست آورده اند .
تیزهوشی پنهان
حوزه های تخصصی:
بررسی رابطه اشارات دستی و گفتار در بزرگسالان دارای لکنت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"هدف: مدت زمان مدیدی است که شاهد همراهی اشارات دست با گفتار هستیم، لیکن راهی که از طریق آن این دو شیوه بیان در تولید با یکدیگر مرتبط میشوند، هنوز به طور کامل شناخته نشده است. بنابر این مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بین اشاره و گفتار در افراد مبتلا به لکنت و مقایسه آن با افراد سالم انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی و مقایسهای، 10 فرد بزرگسال مبتلا به لکنت بهصورت تصادفی از کلینیکهای آسیب شناسی گفتار و زبان انتخاب و با 10 نفر به عنوان گروه کنترل که بر اساس همتاسازی از نظر سن، جنس و میزان تحصیلات با گروه مورد انتخاب شده بودند، مورد مقایسه قرار گرفتند. جهت انجام بررسی مورد نظر از تکلیف بازگویی داستان مربوط به فیلم کارتونی برای برانگیختن اشارات دستی همراه با گفتار استفاده شد. به این ترتیب که از شرکت کنندگان خواسته میشد تا به دقت فیلم را مشاهده کرده و داستان آن را با حداکثر جزئیات ممکن در حالی که از آنها ضبط ویدئویی به عمل میآمد، برای شنوندهای که روبرویشان نشسته تعریف کنند. سپس گفتهها و اشارات ضبط شده مورد بررسی و دادههای حاصل با استفاده از آزمونهای آماری کولموگروف - اسمیرنوف و تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: تحلیل نتایج نشان داد که افراد مبتلا به لکنت نسبت به افراد گروه کنترل از اشارات نمادین کمتری در حین گفتار توصیفی خود استفاده کردهاند(005/0(P= همچنین افراد مبتلا به لکنت نسبت به افراد گروه کنترل در بیان هر گفته و به ازای هر واژه نیز از اشارات نمادین کمتری استفاده کردهاند(019/0(P=. به علاوه بررسی تولید حرکات اشاره حین بروز ناروانی نشان داد که بیش از 70 درصد اشاراتی که همراه با بروز لکنت تولید شده بودند، هم زمان با آن، ثابت و یا گسیخته میشدند.
نتیجهگیری: به نظر میرسد اشاره و گفتار، چنان پیوند پیچیده و عمیقی دارند که الگوهای بسامد و زمان بندی مشابهی را نشان داده و کاملاً به موازات یکدیگر پیش میروند، به گونهای که نقص در گفتار منجر به نقص در اشارات دستی نیز میشود."