فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۲۸۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف ارزشیابی از برنامه درسی دوره پیش دبستانی دانش آموزان کم توان ذهنی صورت گرفت. روش تحقیق ارزشیابانه و جامعه آماری تحقیق شامل کلیه مدیران، معلمان و اولیای دانش آموزان مراکز استثنایی استان آذربایجان غربی و مشاهده گران از این مراکز بودند. روش نمونه گیری برای مدیران و معلمان به صورت سرشماری و برای اولیای دانش آموزان، خوشه ای چندمرحله ای و مشاهده گر برای هر مرکز دو نفر بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی (t تک متغیره) استفاده گردید. برای گردآوری داده ها از ابزارهای پرسش نامه، چک لیست، سؤالات بازپاسخ و نمرات دانش آموزان استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که کیفیت سازماندهی منابع انسانی از نظر مدیران، معلمان و مشاهده گران و اولیا نامطلوب می باشد. کیفیت محتوای برنامه درسی دانش آموزان از نظر تمام گروه ها مطلوب می باشد. کیفیت فرآیند تدریس به صورت تئوری از نظر مدیران و معلمان مطلوب و از نظر اولیا نامطلوب می باشد. کیفیت فرآیند تدریس در بخش عملی از نظر تمامی گروه های شرکت کننده مطلوب می باشد. کیفیت تحقق اهداف حیطه رشد اجتماعی- هیجانی از نظر مدیران و معلمان مطلوب و ارزیابی دفترچه های ارزشیابی نسبتاً مطلوب و از نظر اولیا نامطلوب می باشد و در نهایت کیفیت تحقق اهداف حیطه زبان، برقراری ارتباط و سوادآموزی از نظر مدیران و اولیا نامطلوب، از نظر معلمان مطلوب، و ارزیابی دفترچه های ارزشیابی نوآموزان نسبتاً مطلوب می باشد. در قسمت بحث و نتیجه گیری به تبیین نتایج و ارائه پیشنهاداتی، پرداخته شد.
اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بین فردی و حل مسئله اجتماعی بر بهبود رفتار سازگارانه و عمکرد تحصیلی دانش آموزان دختر باکم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی بین فردی و حل مسئله اجتماعی بر سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر با کم توانی ذهنی دوره ابتدایی شهر قم انجام شد .روش این پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون _ پیگیری با گروه کنترل بود. نمونه گیری به روش در دسترس انجام شد. نخست از همه مدارس استثنایی موجود، 2 مدرسه به صورت در دسترس انتخاب، سپس 30 نفر از دانش آموزانی که ملاک های ورود را داشتند، انتخاب گردیدند و در دو گروه آزمایش و گواه قرار داده شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل آزمون هوش وکسلر، مقیاس سازگاری اجتماعی واینلند، فهرست اجتماعی ماتسون، و اجرای برنامه آموزشی مهارت های ارتباطی بین فردی و حل مسئله اجتماعی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره و تک متغیره با اندازه گیری مکرر استفاده شد.نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری در میانگین سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی (05/0p<)، بین گروه کنترل و آزمایش وجود دارد. آموزش مهارت های ارتباطی موجب کاهش رفتارهای نامناسب دانش آموزان دختر با کم توانی ذهنی و افزایش سازگاری اجتماعی آن ها در تمامی خرده آزمون های سازگاری اجتماعی و نیز بهبود عملکرد تحصیلی آن ها شده بود. این برنامه آموزشی بیشترین تأثیر را بر بهبود مهارت های زندگی نشان داد. می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های ارتباطی بین فردی و حل مسئله اجتماعی موجب بهبود سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با کم توانی ذهنی می شود.
رابطه بین هوشبهر با تعادل پویا در دانش آموزان پسر با کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کم توان ذهنی، یکی از متداول ترین معلولیت های ذهنی است که حدود 3 درصد از جمعیت جهان را به خود اختصاص داده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین هوش بهر و تعادل ایستا و پویا در کودکان کم توانان ذهنی است. نمونه آماری پژوهش شامل 31 دانش آموز پسر عقب مانده ذهنی که در دوگروه (کنترل 14 نفر با میانگین سن02/3±07/11سال، قد86/7±152سانتیمتر، وزن 08/8±07/44کیلوگرم) و (17نفر تجربی با میانگین سن 95/1±23/11سال، قد 07/7±147سانتیمتر، وزن 85/4±11/38کیلوگرم ) است که به صورت تصادفی هدف دار به عنوان آزمودنی انتخاب شده اند. اطلاعات فردی که شامل: قد، وزن و سوابق پزشکی با استفاده از پرونده پزشکی دانش آموزان جمع آوری گردید. برای ارزیابی نتایج از آزمون همبستگی پیرسون استفاده گردید. نتایج نشان دادند رابطه معنی داری میان هوشبهر و تعادل وجود ندارد (p≤0.05). افراد مبتلا به مشکل کم توان ذهنی در مقایسه با افراد طبیعی دچار تاخیر در رشد حرکتی بوده و دارای سطح IQ پایین تری هستند که به نظر می رسد باعث کاهش تعادل در آنها می شود. همچنین بهبود مهارت های تعادلی از طریق طراحی و اجرای برنامه های تمرینی تعادلی برای کودکان کم توان ذهنی از سوی مربیان و معلمان ورزش به ویژه در سنین کمتر که الگوهای حرکتی آنان در حال شکل گیری است، میتواند مورد تأکید قرار گیرد.
تاثیر ورزش در دانش آموزان با کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: دانش آموزان با کم توانی ذهنی از جمله افرادی هستند که به علت شرایط ذهنی و روانی ویژه در مقایسه با افراد سالم تحرک کمتری داشته و به همین علت دچار ضعف های جسمی- حرکتی می شوند. تربیت بدنی یکی از حوزه های مهم تعلیم و تربیت است که نقش مهمی در تحقق اهداف تعلیم و تربیت ایفا می کند. در این مقاله به ارایه نتایج پژوهش های مختلف که تاثیر روش های تمرینی و ورزشی گوناگون را بر عوامل مختلف آمادگی جسمی، کنترل قامت و شاخص های جسمی، سلامت روانی و یادگیری مهارت ها نشان داده اند، پرداخته شده است.
نتیجه گیری: نتیجه بررسی پژوهش های گوناگون نشان داد که ورزش در ابعاد گوناگونی برای دانش آموزان با کم توانی ذهنی سودمند است. این شاخص ها شامل بهبود آمادگی جسمی به ویژه قلبی- عروقی و آمادگی عضلانی، تعادل، وضعیت بدنی از جمله زوایای ستون فقرات و ناهنجاری های اندام تحتانی، رفتار سازشی، سازگاری اجتماعی، رشد شناختی، یادگیری حرکتی وکاهش پرخاشگری هستند. تمرین ها نیز می تواند برنامه های تمرینی منظم یا رشته های مختلف ورزشی، روش های مستقیم و غیرمستقیم ورزشی از جمله کلاس های تربیت بدنی مدرسه یا تمرین های منظم مقاومتی با وزنه، تمرینات اصلاحی و بازی درمانی باشد. در نتیجه به نظر می رسد با برنامه مناسب فعالیت بدنی، این افراد فرصت خواهند داشت از لحاظ بدنی، روانی و مهارتی تربیت شده و یک زندگی فعال و سالم را هنگام ورود به بزرگسالی داشته باشند و این نشان از ضرورت فعالیت بدنی و تربیت بدنی در میان این افراد دارد.
نیازسنجی پیش حرفه ای برای دانش آموزان کم توان ذهنی از والدین و معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر نیازسنجی پیش حرفه ای برای دانش آموزان کم توان ذهنی از والدین و معلمان است. بر همین اساس در این پژوهش از ابزار پرسشنامه نیازسنجی با استفاده از دو فرم والدین و معلم (محقق ساخته) استفاده شده است. نمونه آماری مورد مطالعه شامل 30 نفر از والدین با فرزند کم توان ذهنی و 30 نفر از معلمان شاغل در مدارس ویژه شهرستان خدابنده می باشد که به صورت گزینش هدفمند انتخاب شدند. جهت انجام پژوهش، پرسشنامه نیاز سنجی بین والدین و معلمان اجرا شد. نتایج به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که برای آموزش مهارت های پیش حرفه ای به دانش آموزان کم توان ذهنی بهتر است مقوله ها و نیازهای آموزشی مانند؛ مهارت های اجتماعی، مهارت های شناختی، مهارت های پایه تحصیلی، مهارت های روابط بین فردی، مهارت های ارتباطی، مهارت های عملکردی، تقویت اعتماد به نفس، تقویت خلاقیت، استفاده از افراد متخصص در آموزش مهارت های حرفه ای، آموزش مهارت ها و حرفه های مناسب در برنامه آموزشی گنجانده و اجرا شوند. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که دانش آموزان کم توان ذهنی صرف نظر از علل و سطح کم توان ذهنی شان، نیازمند آموزشی هستند که آنها را برای زندگی مستقل آماده کند. بدین منظور اجرای برنامه های آموزشی جهت افزایش توانایی آنها برای کارکرد مستقل تر در زندگی روزمره بسیار ضروری است و یکی از اقدامات اساسی برای دستیابی به این هدف، نیازسنجی پیش حرفه ای برای دانش آموزان کم توان ذهنی است. در واقع آموزش مهارت های پیش حرفه ای، آماده سازی کودکان کم توان ذهنی جهت ورود به دوره حرفه آموزی و محیط کار ضروری می باشد.
اثربخشی آموزش کاهش تنیدگی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سلامت عمومی مادران کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: ذهن گاهی؛ هوشیاری غیرقضاوتی، غیرقابل توصیف و مبتنی بر زمان حال نسبت به تجربه است که در یک لحظه ویژه در محدوده توجه یک فرد قراردارد. این روش، در کاهش تنیدگی و افزایش سلامتی روانی، نتایج مثبتی داشته است. هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر سلامت عمومی مادران کودکان کم توان ذهنی بود.
روش: روش پژوهش، آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود که با ابزار اندازه گیری پرسش نامه سلامت عمومی انجام گرفت. جامعه آماری شامل تمامی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی مدارس استثنایی شهر اصفهان بودند که نمونه آماری به صورت تصادفی خوشه ای و با استفاده از روش غربالگری انتخاب شدند، به این صورت که پس از پرکردن پرسش نامه سلامت عمومی 30نفر که بالاترین نمره را در پرسش نامه کسب کرده بودند به 2گروه آزمایش و گواه، به شیوه تصادفی تقسیم شدند. مادران گروه آزمایش 8جلسه 2ساعته برنامه آموزش ذهن آگاهی را دریافت کردند.
یافته ها : نتایج تحلیل واریانس آمیخته همراه با اندازه گیری مکرر نشان داد که آموزش ذهن آگاهی در ارتقای سلامت عمومی مادران در سطح (01/0≥P)معنادار بودهاست.
نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی درمان در افزایش سلامت عمومی مادران کودکان کم توان ذهنی،این روش درمانی می تواند برای مراجعانی که به منظور دریافت درمان اثربخش به مراکز مشاوره مراجعه می کنند، گزینه مناسبی باشد
بررسی میزان عملکرد درس حرفه آموزی در دانش آموزان کم توان ذهنی از دیدگاه دبیران مدارس استثنایی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه : هدف از انجام این پژوهش بررسی میزان عملکرد درس حرفه آموزی در دانش آموزان کم توان ذهنی از دیدگاه دبیران مدارس استثنایی شهر اصفهان بود.
روش: در این پژوهش 108نفر از دبیران مدارس استثنایی شهر اصفهان مشارکت کرده اند که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم با توجه به ناحیه محل خدمت انتخابشده اند. روش پژوهش، توصیفی و از نوع پیمایشی بود. در این پژوهش از یک پرسش نامه محققساخته 66سوالی استفادهشد. این پرسش نامه دارای روایی صوری و محتوایی بوده و پایایی آن بهروش ضریب آلفای کرونباخ 95/0 به دستآمد. داده های حاصل از این پژوهش به وسیله آزمون های تی تک نمونه ای، تی مستقل، تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی ال اس دی تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشانداد که عملکرد درس حرفه آموزی و ابعاد آن یعنی خودکفایی مهارت های اجتماعی و روانی حرکتی بالاتر از حد متوسط شده است. همچنین یافته ها نشان داد که بین میانگین نمره های عملکرد درس حرفه آموزی از نظر دبیران نواحی مختلف و سوابق خدمتی گوناگون تفاوت معنی داری وجوددارد ولی بین میانگین نمره های عملکرد با توجه به متغیر جنسیت، مدرک و رشته تحصیلی تفاوت معنی داری وجودندارد.
نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش، ابعاد عملکرد درس حرفه آموزی (مهارت های خودکفایی، اجتماعی و روانی حرکتی) بالاتر از حد متوسط محقق شده بودند
نقش خودکار آمدی، تحول زبانی و مهارت های اجتماعی در مشکلات رفتاری دانش آموزان کم توان ذهنی با رهیافت ر گرسیون فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشکلات رفتاری دانش آموزان کم توان ذهنی یکی از عمده ترین مسائل جوامع بشری و از پیچیده ترین و دشوارترین مشکلات در کودکان و نوجوانان می باشد که تا سن بزرگسالی نیز باقی می ماند. از سوی دیگر پژوهش های مربوط به مشکلات رفتاری به طور عمده در قالب الگوهای کلاسیک آماری انجام گرفته است؛ درحالی که رابطه ی بین متغیرهای روان شناختی یک رابطه ی نادقیق است. مقاله حاضر به بررسی نقش خودکارآمدی، تحول زبانی و مهارت های اجتماعی در مشکلات رفتاری دانش آموزان کم توان ذهنی براساس گزارش معلم برپایه روش های منعطف انجام شده است. بدین منظور همه دانش آموزان پسر کم توان ذهنی استان آذربایجان شرقی در سال تحصیلی 92-91 به عنوان جامعه آماری پژوهش حاضر انتخاب شد و از بین آن ها 28 دانش آموز پسر به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و معلم مربوطه چهار پرسشنامه (خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران، تحول رشد زبان نیوکامبر و هامیل، مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت و مشکلات رفتاری راتر) را برای هر دانش آموز تکمیل کرد. نتایج رگرسیون خطی فازی پژوهش نشان داد که تحول زبان به طور تقریبی نقشی در مشکلات رفتاری دانش آموزان ندارد اما متغیر خودکارآمدی عمومی و مهارت های اجتماعی به طور تقریبی سبب کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان کم توان ذهنی می شود. از این یافته ها می توان در زمینه ی رفع مشکلات رفتاری دانش آموز کم توان ذهنی استفاده کرد.
بررسی نگرش دبیران دانش آموزان با کم توانی ذهنی نسبت به دوره متوسطه حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی دوره متوسطه حرفه ای در دانش آموزان با کم توانی ذهنی از دیدگاه معلمان انجام شده است.
روش کار: نمونه مورد بررسی شامل 93دبیر متوسطه حرفه ای از بین دبیران زن و مرد مدارس دانش آموزان با کم توانی ذهنی استان تهران(52زن و 41مرد) به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. این پژوهش با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته ای که مشتمل بر 16سوال است و براساس مقیاس لیکرت 5درجه ای انجام گرفت. در تجزیه وتحلیل اطلاعات از آزمون توصیفی و آزمون کای دو استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد بیشتر معلمان بر این اعتقادند که محتوای در نظر گرفته شده با توانایی، علایق، منابع آموزشی، امکانات مناسب، فضای آموزشی، ساعات کلاسی، تعداد رشته های مهارتی این دوره و کتاب های آموزشی تناسب دارد. اما تفاوت معنی داری در «مناسب بودن ضوابط پذیرش دانش آموزان در دوره متوسطه حرفه ای» وجودندارد.
نتیجه گیری: از دیدگاه معلمان، دوره متوسطه حرفه ای برای دانش آموزان با کم توانی ذهنی اثربخش است
تاثیر دو نوع برنامه ورزشی بر ترکیب بدنی نوجوانان دارای نشانگان داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: هدف از این پژوهش بررسی اثرات 12 هفته تمرینات هوازی و مقاومتی بر ترکیب بدنی نوجوانان دارای نشانگان داون بود.
روش: به این منظور در پژوهشی نیمه تجربی 41 نوجوان دارای نشانگان داون و با میانگین سنی 7/2±5/15 سال، به 3 گروه تمرینات هوازی (16ATG; n=)، گروه تمرینات مقاومتی (15RTG; n=) و گروه کنترل (10CG; n=) تقسیم شدند. تمرینات هوازی با شدت 70-50 درصد ضربان قلب ذخیره و 3 بار در هفته و تمرینات مقاومتی هم با شدت 12 تکرار بیشینه و 2 بار در هفته انجام شد. هر دو نوع تمرینات به مدت 12 هفته ادامه یافتند. درصد چربی بدن با استفاده از روش پلتیسموگرافی و تجهیزات بادپاد ارزیابی گردید. دور کمر، وزن و قد نیز اندازه گیری شد، همچنین برای مقایسه متغیرهای پیش و پس از مرحله مداخله از آزمون تی همبسته استفاده شد.
یافته ها: درصد چربی بدن در دو گروهی که در تمرینات شرکت کرده بودند، تغییر معناداری نداشت. با این وجود، گروه کنترل افزایش معناداری را در این متغیر نشان داد (2/7±3/31 در مقابل 9/7±5/34). از سوی دیگر نمایه توده بدنی و دور کمر به طور معناداری در گروه هوازی کاهش یافت (7/9±2/86 و 1/11±3/87 WC:؛ 2/4±5/26 و 4/4±5/27 BMI:)، درحالی که گروه مقاومتی و گروه کنترل تفاوت معناداری را در این متغیرها نشان ندادند. تمرینات هوازی و مقاومتی باعث حفظ سطوح چربی بدن شدند.
نتیجه گیری: تمرینات هوازی به طور معناداری نمایه توده بدنی و اندازه محیط دور کمر را کاهش دادند. درصد چربی افرادی که در تمرینات حضور نداشتند، افزایش یافت.
اثر بازخورد تطبیقی- اجتماعی بر عملکرد تکلیف تولید نیرو در دختران با کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثر بازخورد تطبیقی- اجتماعی بر
اجرای تکلیف تولید نیرو در دختران با کم توانی ذهنی بود. روش پژوهش، آزمایشی با طرح
پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. از بین دانش آموزان دختر با کم توانی ذهنی
شهرستان شیراز46 دانش آموز دختر به روش
نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. شرکت کنندگان بر اساس آزمون بیشترین انقباض ارادی
که در نخستین جلسه به وسیله دینامومتر دستی از آن ها به عمل آمد به دو گروه
آزمایشی 22 نفری در گروه بازخورد (هنجاری مثبت) و 24 نفری در گروه کنترل (بدون
دریافت بازخورد) تقسیم شدند. تحلیل کواریانس، عملکرد بهتر گروه آزمایشی را در
تکلیف تولید نیرو نسبت به گروه کنترل نشان داد. یافته های این پژوهش شواهدی را
برای اهمیت نقش انگیزشی بازخورد فراهم می آورد. بنابراین به علت تأثیر ویژه ای که
بازخورد تطبیقی- اجتماعی بر عملکرد تکلیف تولید نیرو در دانش آموزان با کم توانی ذهنی
دارد، به عنوان یک راهکار آموزشی مؤثر در زمینه آموزش مهارت ها به مربیان دانش آموزان
آموزش ویژه توصیه می گردد.
بررسی تحول تعریف نارسایی هوشی و تفاوت آن در نسخه چهارم و پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: تا سال 2002 دست کم ده بار در تعریف عقب ماندگی ذهنی تجدیدنظر شده است. انجمن نارسایی هوشی و تحولی آمریکا در سال 2007، واژه نارسایی هوشی را جایگزین عقب ماندگی ذهنی کرد. درحالی که در چهارمین ویرایش تجدیدنظر شده راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی از واژه عقب ماندگی ذهنی استفاده شده است. به همین سبب در مقاله های فارسی و انگلیسی هر 2 واژه به کاررفته اند. در حال حاضر، واژه نارسایی هوشی مورد تایید همگان از جمله انجمن روان پزشکی آمریکا (پنجمین ویرایش تجدیدنظر شده راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی) و سازمان بهداشت جهانی (ویرایش یازدهم طبقه بندی آماری بین المللی بیماری ها و مشکلات بهداشتی وابسته) قرار گرفته است.
نتیجه گیری: انتظار می رود که در مجله ها و فصلنامه های علمی و ارزشمند داخلی و خارجی از واژه منسوخ شده عقب ماندگی ذهنی استفاده نشود. پیشنهاد می شود متخصصان ایرانی گامی فراتر برداشته و نگرش مثبت تری به پدیده نارسایی هوشی داشته باشند تا واژه کودکان با نارسایی هوشی جایگزین کودکان عقب مانده ذهنی شود
تأثیر چندرسانه ای آموزشی مبتنی بر الگوی طراحی آموزشی گانیه بر یادگیری و یادداری دانش آموزان کم توان ذهنی
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر چندرسانه ای آموزشی مبتنی بر الگوی طراحی آموزشی گانیه بر یادگیری و یادداری دانش آموزان کم توان ذهنی پایه ی ششم ابتدایی در درس علوم تجربی می باشد. روش انجام پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری، کلیه ی دانش آموزان دختر کم توان ذهنی پایه ی ششم ابتدایی بودند که در سال تحصیلی 94-1393 در مراکز استثنایی شهر خرم آباد تحصیل می کردند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر از دانش آموزان به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. ابزار مورداستفاده در این پژوهش آزمون یادگیری و یادداری محقق ساخته بود. پیش آزمون یادگیری در هر دو گروه آزمایش و کنترل توسط پژوهشگر اجرا شد. سپس گروه آزمایش طی هشت جلسه با استفاده از چندرسانه ای که بر اساس الگوی گانیه تهیه شده بود آموزش دیدند و گروه کنترل با روش مرسوم آموزش دیدند. از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. پژوهشگر آزمون یادداری را دو هفته بعد از اتمام دوره بر روی دانش آموزان اجرا کرد. برای تجزیه وتحلیل داده های پژوهش از روش های آماری در دو سطح توصیفی و استنباطی استفاده شده است. یافته ها نشان داد که بین میزان یادگیری و یادداری گروه آزمایش و کنترل در درس علوم تفاوت معناداری وجود دارد و گروه آزمایش از یادگیری و یادداری بهتری بهره مند شده است.
اثرات داشتن خواهر یا برادر با ناتوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: پرورش یک کودک با ناتوانی در خانواده نه تنها والدین، بلکه سایر فرزندان خانواده را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. درواقع به دلیل این که رابطه خواهران و برادران نسبت به روابط دیگر پایدارتر و طولانی تر است؛ قوت و رشد این رابطه می تواند رشد، رفتار، شخصیت، نگرش و هویت یابی آن ها را تحت تاثیر قرار دهد. این گروه از خواهران و برادران ازیک طرف به دلیل مشکلاتی مانند احساس های متضاد، متعارض، حقارت، ظلم و تبعیض که والدین به دلیل داشتن فرزند دارای ناتوانی با آن مواجه اند، تحت فشار هستند و از طرف دیگر، ناتوانی خواهر یا برادر با ناتوانی، بر رابطه خواهر و برادران تاثیر گذاشته و آن ها را در مخاطره اختلال های گوناگون قرار می دهد.
نتیجه گیری: در این مقاله نخست در مورد رابطه خواهران و برادران به ویژه زمانی که یک کودک با ناتوانی در خانواده وجود دارد، بحث، سپس اثرات مثبت و منفی داشتن خواهر یا برادر با ناتوانی ارایه شده است، سرانجام اثرات داشتن خواهر یا برادر با ناتوانی بر اساس جنسیت بیان و در پایان نتیجه گیری شده است.
تاثیر تمرین های مقاومتی در نیمرخ هورمونی و ایمونوگلوبین بزاق بزرگسالان دارای نشانگان داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی اثرات تمرین های مقاومتی در سطوح ایمونوگلوبین A بزاق و نیمرخ هورمونی بزرگسالان کم تحرک با نشانگان داون طراحی شده بود.
روش: درمجموع 40مرد بزرگسال دارای نشانگان داون از طریق گروه های مختلفی که به افراد با کم توانی ذهنی کمک می کردند، به کارگرفته شدند. همه شرکت کنندگان تاییدیه پزشکی را برای شرکت در فعالیت های بدنی کسب کردند. به صورت تصادفی 24نفر از بزرگسالان انتخاب شده و شروع به انجام تمرین های مقاومتی در یک چرخه 16ایستگاهی به مدت 12هفته با 3روز در هفته کردند. شدت تمرین ها براساس عملکرد آزمون 8 تکرار بیشینه برای هر تمرین بود. گروه گواه نیز شامل 16 بزرگسال دارای نشانگان داون بود که از لحاظ سن، جنسیت و نمایه توده بدنی، همسان سازی شده بودند. سطوح کورتیزول، تستوسترون و ایمونوگلوبین A بزاق توسط روش الایزا اندازه گیری شد. عملکرد وظایف کاری هم با استفاده از آزمون چیدن مکرر جعبه های سنگین مورد ارزیابی قرارگرفت.
یافته ها: تمرین های مقاومتی به طور معناداری غلظت ایمونوگلوبین A بزاق (94/0d=؛ 0120/0P=) و سطوح تستوسترون (57/1d=؛ 0088/0P=) را در گروه تجربی افزایش داده بود. افزون براین، عملکرد وظایف کاری نیز بهبودیافته بود، درحالی که هیچ تغییری در گروه گواه که ورزش نکرده بودند، مشاهده نشد.
نتیجه گیری: نتیجه این که، یک پروتکل تمرین های مقاومتی کوتاه مدت، پاسخ های ایمنی مخاطی و همچنین سطوح تستوسترون بزاق را در بزرگسالان کم تحرک دارای نشانگان داون بهبود داده است
اثربخشی آموزش معنویت برفشارر وانی وسلامت عمو می مادران کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش معنویتبرمیزانفشارروانیوسلامتعمومیمادرانکودکانکم توان ذهنی انجام شده است. پژوهش از نوع آزمایشیبا گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری شامل همه مادرانکودکانکم توانذهنی شهرستان الیگودرز در سال 1391 بود. نمونه مورد بررسی در این پژوهش، 30 نفر از مادران کودکان کم توان ذهنی بود که بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده، انتخاب و به صورت تصادفی در گروههای 15 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. سپس آموزش معنویت در 8 جلسه و به مدت 2 ماه بر روی گروه آزمایش اجرا گردید.ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه فشار روانی ملک پور و پرسش نامه سلامت عمومی (GHQ-28) بود. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس نشان داد که اثربخشی آموزش معنویت بر کاهش فشار روانی مادران کودکان کم توان ذهنی معنی دار بوده است (05/0P<). همچنین اثربخشی آموزش بر بهبود سلامت عمومی، کاهش میزان نشانه های جسمی و نشانه های افسردگینیز معنی دار بود (05/0P<)، اما اثر معنی داری بر میزان اختلال در کارکرد اجتماعی و اضطراب نداشت (05/0<P). با توجه به اثربخشی آموزش معنویت بر کاهش فشار روانی و بهبود سلامت عمومی، می توان در راستای برنامه ریزی های آموزشی و درمانی، آن را به عنوان مکملی در کنار سایر مداخلات مربوط به مسائل استرس زا و تهدید کننده سلامت عمومی مورد استفاده قرار داد.
تجربه های زندگی و عوامل مورد استفاده مادران دارای فرزند کم توان ذهنی برای بخشیدن دیگران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر تجربه های زیستی و عواملی که مادران ایرانی دارای فرزند کم توان ذهنی برای بخشیدن دیگران به کار می گیرند را مورد بررسی قرار داده است. برای رسیدن به این هدف، روش کیفی و نظریه برخاسته از داده ها مورد استفاده قرار گرفت. 20 نفر از مادران دارای فرزند کم توان ذهنی که برای تکمیل پرونده فرزند خود به سازمان آموزش پرورش رجوع کرده بودند، به صورت تصادفی انتخاب و سئوال های نیمه ساختار یافته در مورد بخشش دیگران و عواملی که آن ها در این مورد استفاده کرده اند تا رسیدن به مرحله اشباع مورد بررسی قرار گرفت. تحلیل داده ها از طریق کد های باز و مشخص شدن گزاره های اصلی و فرعی، نشان داد که در ایران مادران این گروه از کودکان به ترتیب از منابع معنوی، منابع درونی و منابع و علایق اجتماعی برای بخشیدن دیگران استفاده می کنند. این یافته ها نشان می دهد که غنی بودن محتوا و متون مربوط به بخشایش گری در فرهنگ ایرانی – اسلامی به مادران دارای فرزند کم توان ذهنی برای بخشیدن دیگران کمک کرده است.