فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۱٬۸۳۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضربه بررسی تاثیریک برنامه ا موزش حل تعارض گروهی بر افزایش کفایتهای اجتماعی کودکان با اختلال نقص توجه – بیش فعالی پرداخته است. روش پزوهش نیمه آزمایشی ( طرح پیش آزمون – پس آزمون باگروه کنترل و پیگیری) بوده است. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای و از میان دانش آموزان پسر پایه ی پنجم و ششم ابتدایی مدارس ابتدایی شهر تهران ،تعداد 30 دانش آموز با اختلال نقص توجه – بیش فعالی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. به منظور تشخیص اختلال بیش فعالی-نقص توجه از پرسشنامه ی علائم مرضی کودکان ( فرم والدین) و بررسی میزان کفایت اجتماعی، از پرسشنامه کفایت اجتماعی فلنر استفاده شد. ازمودنیهای گروه ازمایشی به مدت 12 جلسه ( هر جلسه 60 دقیقه و 2 بار در هفته ) تحت تاثیر یک برنامه ا موزش حل تعارض(پوشنه و صدری ،1394 ) وبه شیوه گروهی قرار داده شدند . نتایج تحلیل واریانس مختلط نشان داد که بین نمرات کلی و زیر مولف های کفایت اجتماعی (شناختی ، رفتاری- هیجانی و انگیزشی) از مودنی های گروههای ازمایشی و کنترل از نظر اماری تفاوت معنی دار وجود داشته است . یافته های پژوهش نشان داد که برنامه آموزش حل تعارض منجر به افزایش کفایت اجتماعی در کودکان با اختلال نقص توجه – بیش فعالی شده است
مدل یابی روابط بین کمال گرایی، هیجانات پیشرفت و بهزیستی تحصیلی در دانش-آموزان تیزهوش: آزمون تغییرناپذیری جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف آزمون نقش واسطه ای هیجانات پیشرفت مثبت و منفی در رابطه کمال گرایی با بهزیستی تحصیلی نوجوانان تیزهوش دختر و پسر انجام شد. در مطالعه همبستگی حاضر، 326 دانش آموز تیزهوش (161 پسر و 165 دختر) به فهرست شناختارهای کمال گرایی چندبُعدی (MPCI، کابوری، 2006)، نسخه تجدیدنظر شده پرسشنامه هیجان های پیشرفت (AEQ-R، عبدالله پور، 1394)، سیاهه مشغولیت تحصیلی (SEI، سالملا آرو و آپادایا، 2012) و سیاهه فرسودگی تحصیلی (SBI، سالملا آرو، کیورا، لسکینن و نورمی، 2009) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که در کل نمونه و در هر دو گروه نوجوانان تیزهوش دختر و پسر، مدل واسطه مندی نسبی هیجانات پیشرفت مثبت و منفی در رابطه کمال گرایی و بهزیستی تحصیلی با داده ها برازش مطلوبی داشت. علاوه بر این، نتایج تخصیص گروهی روابط بین متغیرهای چندگانه نشان داد که روابط بین کمال گرایی، هیجانات پیشرفت و بهزیستی تحصیلی در دو گروه نوجوانان تیزهوش دختر و پسر هم-ارز بودند. همچنین، نتایج نشان داد که در مدل کلی و مدل های مربوط به نوجوانان تیزهوش دختر و پسر، تمامی وزن های رگرسیونی از لحاظ آماری معنادار بودند. نتایج پزوهش حاضر همسو با جهت گیری مدل های معاصر تیزهوشی، ضرورت تمرکز بر نقش ویژگی های کارکردی مفاهیم غیرشناختی مانند توانش های هیجانی/اجتماعی فراگیران تیزهوش دختر و پسر را در پیش بینی کنش وری تحصیلی آنها در مواجهه با موقعیت های چالش انگیز مورد تاکید قرار می دهد.
اثربخشی آموزش ایروبیک برسلامت روان وشادکامی دانش آموزان دختر کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت شادکامی و سلامت روانی در کودکان کم توان ذهنی و نیاز به مداخله جهت بهبود این متغیرها، هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش ایروبیک بر سلامت روان و شادکامی دانش آموزان دختر کم توان ذهنی بود.جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانش آموزان دختر کم توان ذهنی مدرسه صالحه شهر مشهد بود که از این تعداد به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس نمره سلامت روان ( GHQ) و نمره شادکامی آکسفورد( OHI)، 30 نفر که تمایل به همکاری داشتند به عنوان نمونه انتخاب شدند. این 30 نفر به طور کاملا همتا در ۲ گروه 15 نفره Aو Bگزینش شدند که گروه A، 16جلسه آموزش گروهی ایروبیک را دریافت کرد و گروه Bگروه کنترل بود که در لیست انتظار قرار داشتند. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد.نتایج پژوهش نشان داد که آموزش ایروبیک به طور معناداری باعث افزایش شادکامی، سلامت روان و کاهش افسردگی، اضطراب و بی خوابی، نشانه های جسمانی و اختلال در عملکرد اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی می شود. به عبارت دیگر کودکان کم توان ذهنی که در گروه آزمایش بوده اند، نسبت به کودکانی که در گروه گواه بوده اند، به طور معناداری شادکامی، سلامت روان آنها افزایش و افسردگی، اضطراب وبی خوابی، نشانه های جسمانی و اختلال در عملکرد اجتماعی آنها کاهش یافت.
مطالعه آنتروپومتری نسبت انگشت اشاره به حلقه (D4:D2) دست چپ پسران سالم و عقب مانده ذهنی 7 تا 10 سال در اقوام سیستانی ساکن شهرستان زابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده : هدف:نسبت طول انگشتان می تواند در تشخیص عقب ماندگی ذهنی بکار رود. طول انگشتان یکی از پارامترهای مورد استفاده در علم آنتروپومتری است، علمی که به سنجش ابعاد خطی و زاویه ای بدن انسان می پردازد. مطالعه حاضر به منظور بررسی نسبت های آنتروپومتریک طول انگشتان اشاره و حلقه در افراد سالم و عقب مانده ذهنی انجام شد تا بتواند کمکی به جلوگیری و تشخیص زود هنگام این بیماری باشد و نیز آرشیوی از داده های عددی برای کمک به جراحی های دست و صنعت ساخت انگشتان یا دست مصنوعی مرتبط با این قوم در اختیار قرار دهد. روش:در این پژوهش تعداد 180 پسر 7 تا 10 ساله سالم و عقب مانده ذهنی در سه گروه سنی 8-7 ، 9-8 و 10-9 سال مورد بررسی قرار گرفتند. فاصله بین نوک انگشتان تا بند انتهایی با کولیس دیجیتال اندازه گیری شد. داده ها با نرم افزارهای EXCEL 2007، SPSS 16و Minitab 16پردازش شد. میانگین داده ها ونسبت طول انگشت دوم به چهارم ( 2D:4D )در دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت و نمودارهای مربوطه محاسبه و رسم شد. یافته ها:نتایج نشان داد میانگین طول انگشتان دست چپ پسران سالم از پسران عقب مانده ذهنی بیشتر می باشد. بنابراین در سنین مورد مطالعه یکسان، می توان گفت که پسران سالم از نظر مورفولوژی انگشتان طویل تری نسبت به پسران عقب مانده ذهنی دارند. نتیجه گیری:این مطلب می تواند برای پیشگویی و تشخیص زود هنگام عقب ماندگی ذهنی مورد استفاده قرار گیرد .
مقایسه کنش های اجرایی حافظه فعال دیداری- فضایی ، آزمون برج لندن و خطاهای محاسباتی در کودکان مبتلا به اختلال حساب نارسایی تحولی و کودکان بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
: اختلال حساب- نارسایی تحولی یک اختلال یادگیری است که بر کسب دانش در مورد اعداد و حساب در کودکان با هوش بهنجار و آموزش مناسب تأثیر می گذارد. هدف این پژوهش در گام نخست مقایسه کنش های اجرایی حافظه کاری دیداری- فضایی، توانایی برنامه ریزی و سازمان دهی، در دانش آموزان مبتلا به اختلال حساب- نارسایی تحولی و عادی و بود. جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان پسر اول تا پنجم ابتدایی شهر مشهد در سال تحصیلی 96- 95 تشکیل دادند. از این جامعه دو گروه 16 نفری به عنوان نمونه به روش سهمیه ای انتخاب شدند. این روش ترکیبی از روش خوشه ای و در دسترس می باشد. گروه اول شامل 16 دانش آموز حساب- نارسا از بین 2383 دانش آموز 12 دبستان نواحی2 و 6 مشهد به عنوان ناحیه های منتخب نواحی در دو سطح برخوردار (ناحیه های 3 ، 4 و 6) و غیر برخوردار (ناحیه های 2،1 ، 5 و7) در طی چند مرحله انتخاب شدند. سپس بر اساس فهرست وارسی تشخیصی اختلال ریاضی- IV DSM ، تست هوش ریون رنگی کودکان و مصاحبه بالینی ، گروه نهایی برگزیده شدند . گروه دوم شامل 16 دانش آموز بهنجار از همان کلاسها انتخاب شدند. سپس خطای محاسبه از طریق آزمون استاندارد شده حساب شلو (دارای سه مؤلفه فهم عدد، تولید عدد و محاسبه عدد) و کنشهای اجرایی با آزمونهای حافظه کاری دیداری- فضایی بلوکهای تپنده کورسی، برج لندن سنجیده شدند. نتایج حاصل با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی و استنباطی شامل آزمونهای تحلیل کوواریانس چند متغیری، تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شد. نتایج نشان داد که توانایی حافظه کاری دیداری- فضایی کودکان مبتلا به حساب- نارسایی تحولی به طور معناداری کمتر از کودکان بهنجار بود. در مورد کنشهای برنامه ریزی و سازمان دهی تفاوت معناداری پیدا نشد. رابطه بین برخی مؤلفه های کنش اجرایی برنامه ریزی و سازمان دهی با نمره درصد خطا معنادار بود. همچنین از سه مؤلفه آزمون حساب، فهم عدد و تولید عدد در دو گروه تفاوت معناداری با هم داشتند. به ظور کلی کنشهای اجرایی در مفهوم جدید حساب- نارسایی تحولی به میزان اختلال ریاضیات مؤثر نیستند. همچنین کنش اجرایی حافظه کاری دیداری- فضایی به عنوان عامل تأثیر گذار در این اختلال محسوب می شود و بهبود کلی این کنش در رفع خطاها مؤثر است.
بررسی مقایسه ای درک و کاربرد عبارات استعاری بدن مند کودکان طبیعی وکودکان دارای سندرم ویلیام (چهار و نیم تا پنج سال) فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
When we use the metaphor, in fact, we related two systems based on similar idea at the core of creating a succession of words. This manner of speech would have covered the most basic questions of everyday life to the maximum and the most complex human thoughts. Research on normal children shows that they understand and use the embodiment metaphorical expressions. This research is a comparative study of ten natural children (5.4 to 5 years old) and ten children with Williams syndrome paid (the same age) on the assessment, a better understanding of the disease and cognitive science compared of two groups. In addition, children with Williams syndrome are extremely social. They do not have any problem in daily speech, expression and understanding but they only get trouble in metaphorical expressions. This measurement method can be used as a diagnostic imaging procedure in this field. This research method is descriptive - experimental and has been made without any manipulation of variables. The approach is now taken from the Bialka- Pikul (2003). The results suggest that the children with Williams syndrome are very good at the completion of metaphorical expressions vacancies, and responded to questions with a little difference from normal children. But in recognition of the same binary on the test cards, they are much weaker than normal children
اختلال های طیف اتیسم؛بازنگری ملاک های تشخیصی در نسخه پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بازنگری در ملاک های تشخیصی اختلال های طیف اتیسم به طور گسترده ای پیش بینی شده و انتظار می رود نقش مهمی در پالایش تعریف آن داشته باشد. در مقایسه با نسخه پیشین، در نسخه پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی تغییرات متعددی ایجاد شده است. این ملاک ها هیچ گونه تاکیدی بر تاخیر زبان و سن شروع اختلال ها نداشته به جز این که اختلال های طیف اتیسم به عنوان نوعی اختلال عصبی تعریف شده است که نشانه های آن در اوایل دوره کودکی ظاهر می شود، اگرچه ممکن است این اختلال ها برای نخستین بار در مراحل بعدی زندگی نیز تشخیص داده شوند. حوزه های 3گانه اختلال های طیف اتیسم به 2حوزه حیطه اجتماعی-ارتباطی و حیطه رفتاری که شامل علایق ثابت و رفتارهای تکراری است، کاهش یافته اند. نتیجه گیری: در مقاله تظاهرات بالینی این اختلال ها در فرد مبتلا با جزییات بیشتری برحسب مشخصه های بالینی توصیف می شوند. افزون بر گزارش این تغییرات در طبقه بندی اختلال ها، دستورعمل های بین المللی عمده ای نیز معرفی شده اند و توصیف مختصری از شیوه های بالینی مناسب برای ارزیابی این اختلال و اصول کلی مداخله درمانی نیز ارایه شده است.
مروری بر کاربرد چندرسانه ای ها در ناتوانی های یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه : فن آوری به سرعت در حال پیشرفت است و هر روز ابزارهای جدیدی را برای کمک به مربیان ارایه می دهد، به همین دلیل مربیان هم باید به طور پیوسته دنبال روش های آموزشی مؤثرتر باشند. امروزه چندرسانه ای ها در سراسر جهان به ابزاری قدرتمند، برای کسب اطلاعات و ارتقای کیفیت آموزش و یادگیری تبدیل شده اند و با توجه به این که دانش آموزان دارای اختلال یادگیری در مدارس فراگیر مشغول به تحصیل هستند، ضرورت استفاده از چندرسانه ای ها در آموزش بیشتر می شود. نتیجه گیری : مرور پژوهش های موجود پیرامون کاربرد چندرسانه ای ها در آموزش دانش آموزان دارای اختلال یادگیری نشان داد که چندرسانه ای ها تأثیر معنی داری بر یادگیری دانش آموزان به ویژه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری دارد.
نقش حمایت همسالان از دانش آموزان با ناتوانی در آموزش فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعامل با هم سالان و حمایت آنان باعث رشد اجتماعی افراد با ناتوانی می شود و بر بهبود کیفیت زندگی آن ها در بلند مدت تأثیر مثبت دارد. حمایت هم سالان در افزایش سازگاری و افزایش کیفیت و کمیت فرصت مشارکت در کلاس مؤثر است. با این وجود، دانش آموزان دارای ناتوانی برای جلب حمایت هم سالان و پذیرش توسط آنان، چالش های بسیاری را در نطام آموزش فراگیر تجربه می کنند. بنابراین استفاده از رویکرد حمایت هم سالان در نطام آموزش فراگیر بسیار مهم و ضروری است. یافته های پژوهشی حاکی از آن است که حمایت هم سالان باعث رشد مهارت های اجتماعی، افزایش تعاملات و شایستگی های اجتماعی می شود و دارای پیامدهای مثبتی از قبیل کاهش تعصبات، درک واقعیات، پذیرش تفاوت ها، افزایش جامعه پذیری و افزایش تعاملات مثبت با یک دیگر برای دانش آموزان با و بدون ناتوانی است. در این مقاله پس از مقدمه ، تعریف و اهمیت حمایت هم سالان آمده و در ادامه عوامل تأثیرگذار، روش ها و فنون مؤثر بودن حمایت هم سالان، اصول و مبانی حمایت هم سالان، مزایای حمایت هم سالان و موانع و چالش های حمایت هم سالان ارائه شده است.
بررسی مقایسه ای نقش بروزرسانی اطلاعات و عدم بروزرسانی اطلاعات در حل مسائل ریاضی در بین دختران مبتلا به سندرم فراژیل ایکس و دختران مبتلا به سندرم ترنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه نقش بروزرسانی اطلاعات در حل مسائل ریاضی در بین دختران مبتلا به سندرم فراژیل ایکس و دختران مبتلا به سندرم ترنر انجام گرفت. روش: این پژوهش به صورت علی مقایسه ای صورت پذیرفت. نمونه 24 نفر از افراد ساکن در شهر تبریز بود که از میان آنها 12 دختر مبتلا به سندرم فراژیل ایکس و 12 دختر مبتلا به سندرم ترنر به شیوه در دسترس انتخاب شدند که از نظر سن و بهره هوشی با هم همتا بودند. سپس 12 سوال ریاضی برای آزمودنیها طرح شد. 6 سوال بدون نیاز به بروزرسانی اطلاعات بود و 6 سوال دیگر مربوط به سوالات نیازمند بروزرسانی اطلاعات بود. یافته ها: در تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیره، تحلیل واریانس یکراهه و آزمون تی همبسته استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد گروه مبتلا به سندرم فراژیل ایکس و گروه مبتلا به سندرم ترنر در ترکیب دو نوع سوال با هم تفاوت معنادار دارند(0.001 P<و 11.56 = F). همچنین نتایج تحلیل واریانس یکراهه نشان داد افراد مبتلا به سندرم فراژیل ایکس در هر دو نوع سوال با و بدون نیاز به بروزرسانی اطلاعات به طور معناداری عملکرد ضعیف تری نسبت به افراد مبتلا به سندرم ترنر دارند. از طرفی نتایج آزمون تی همبسته نشان داد افراد مبتلا به سندرم فراژیل ایکس در مسائل بدون نیاز به بروزرسانی اطلاعات عمکرد بهتری نسبت به مسائل نیازمند بروزرسانی اطلاعات دارند. نتیجه گیری: مشکلات حل مسئله در گروه مبتلا به سندرم فراژیل ایکس بیشتر است.
نقش معلمان در شناسایی و کاهش مشکلات یادگیری دانش آموزان: راهبردهایی برای خانواده، پیش دبستان و مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به شیوع بالای مشکلات یادگیری در بین دانش آموزان ایرانی، تشخیص، آموزش و توان بخشی بهنگام می تواند باعث کاهش مشکلات و آسیب های موجود درراه آموزش و درمان این کودکان شود. با توجه به اهمیت و نقش آموزش در محقق کردن عدالت آموزشی در جامعه، یکی از گروه هایی که در موفقیت دانش آموزان با مشکلات یادگیری از جایگاه مهم و انکارناپذیری برخوردارند، معلمان هستند که می توان از آن ها به عنوان معماران آموزشی این دانش آموزان نام برد. تشخیص بهنگام دانش آموزان با مشکلات یادگیری به وسیله معلمان مدارس عادی، با توجه به سن طلایی انجام مداخله های آموزشی و توان بخشی به موقع، می تواند باعث صرفه جویی در وقت، هزینه های آموزشی و درمانی و جلوگیری از برچسب خوردن و تبعات روانی و اقتصادی- اجتماعی آن برای خانواده ها و اجتماع شود و از وخامت مشکلات آن ها و همبودی پیدا کردن با سایر اختلال ها از جمله اختلال های اضطرابی، خلقی، نقص توجه بیش فعالی و مشکلات اجتماعی- هیجانی پیشگیری کرد. از این رو پژوهش حاضر با نگاهی به مشکلات یادگیری و با معرفی نقش معلمان در تشخیص این مشکلات، راهبردهایی برای خانواده ها، پیش دبستان و مدارس معرفی می کند.
اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد بر استرس فرزندپروری و انعطاف پذیری روان شناختی مادران کودکان دارای اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
والدین دارای کودک دارای اختلال طیف اتیسم در بزرگ کردن فرزند خود با چالش های زیادی مواجه هستند. طبق پژوهش ها این والدین در مقایسه با والدین کودکانی که معلولیت های دیگر دارند استرس فرزندپروری بیشتری را تجربه می کنند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد بر استرس فرزندپروری و انعطاف پذیری روان شناختی مادران کودکان دارای اختلال طیف اتیسم انجام شد. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون –پس آزمون با گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه مادران دارای کودک مبتلا به اتیسم شهر اهواز بودند. تعداد 44 نفر مادر به صورت نمونه گیری در دسترس از بین کسانی که به فراخوان پژوهشگر پاسخ مثبت داده بودند انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل قرارگرفتند. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در قالب هشت جلسه ی 90 دقیقه ای برای گروه آزمایشی اجرا شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه استرس فرزندپروری و پرسشنامه پذیرش و عمل- ویرایش دوم بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه های تکراری استفاده شد. نتایج بیانگر تأثیر آموزش گروهی مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد بر کاهش استرس فرزندپروری و افزایش انعطاف پذیری روان شناختی مادران کودکان دارای اختلال طیف اتیسم بود. لذا درمان پذیرش و تعهد می تواند در بهبود سلامت روانی این دسته از مادران نتایج مفیدی را به دنبال داشته باشد.
بررسی رابطه بین رفتار خوردن آشفته با طرحواره های ناسازگار اولیه و اضطراب در دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین رفتار خوردن آشفته با طرحواره های ناسازگار اولیه و اضطراب دانش آموزان دخترشهر شیراز می باشد. روش:روش پژوهش حاضر همبستگی است. تعداد 190 دانش آموز به شیوه خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس(DASS) لاویبوند ،پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ و آزمون بازخورد خوردن گارنر و گارفینکل (1979) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از 21 SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: ضرایب بدست آمده بر اساس آزمون همبستگی پیرسون نشان دهنده ارتباط مثبت و معنادار اکثر حوزه های طرح واره ها با رفتار خوردن آشفته بود. همچنین اضطراب ارتباط معناداری با رفتار خوردن آشفته داشت. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که سه حوزه خودگردانی/عملکرد مختل (میزان بتای 48/0=β و P<0/01)، طرد و بریدگی (میزان بتای 32/0=β و P<0/01) و محدودیت مختل (میزان بتای 29/0=β و P<0/01) همراه با اضطراب (میزان بتای 15/0=β و P<0/01) تبیین کننده معنادار واریانس رفتار خوردن آشفته بودند. نتیجه گیری: با توجه به نقش طرحواره های ناسازگار و اضطراب در تبیین واریانس رفتارهای خوردن آشفته دختران نوجوان، کاهش اضطراب و تصحیح افکار ناکارآمد اولیه می تواند در کاهش مشکلات خوردن موثر باشد.
مقایسه کنش زبانی دانش آموزان پسر استعدادهای درخشان با دانش آموزان عادی در دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه کنش زبانی دانش آموزان پسر استعدادهای درخشان با دانش آموزان عادی است. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پسر تیزهوش و عادی در مقطع دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 96-1395 بودند. این دانش آموزان از طریق روش نمونه گیری ساده از میان دانش آموزان دبیرستان آیت الله سعیدی و دبیرستان شهید مطهری منطقه شش تهران و دانش آموزان مدارس استعداد درخشان علامه حلی مناطق 5 و 7 انتخاب شدند. با استفاده از آزمون هوشی کتل فرم الف، دانش آموزان در دو گروه تیزهوش و عادی جای داده شدند. حجم نمونه در هر گروه 60 نفر و مجموع کل نمونه ها 120 دانش آموز بود. برای بررسی کنش زبانی نمونه ها، مشخصه های زبانی از جمله نحو، صرف و واژگان به کمک آزمون محقق ساخته مرتبط با زبان فارسی ارزیابی شد. داده های به دست آمده در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. در سطح توصیفی از آزمون همبستگی به کمک استفاده از شاخص های آمار نظیر میانگین، انحراف معیار و واریانس به منظور بررسی رابطه هریک از مهارت های نحو، صرف و واژگان به طور جداگانه در نمونه های هر گروه استفاده شد همچنین جهت مقایسه میانگین دو گروه از آزمون تی استفاده شد. نتایج حاکی از آن است که میان کنش زبانی دانش آموزان پسر استعدادهای درخشان با دانش آموزان عادی تفاوت معناداری وجود دارد که در خرده آزمون نحو (001/0p=)، صرف (001/0p=) و واژگان (001/0p=) این تفاوت ها دیده شده است (فرض 05/0p
رابطه حمایت اجتماعی ادراک شده و تاب آوری با درماندگی روان شناختی مادران کودکان استثنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه حمایت اجتماعی ادراک شده و تاب آوری با درماندگی روان شناختی مادران کودکان استثنایی شهر خرم آباد بود. روش: روش پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه مادران کودکان استثنایی (کم توان ذهنی، نابینا و ناشنوا) شهر خرم آباد در سال1394 بودند. نمونه پژوهش شامل 204نفر از مادران کودکان استثنایی بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرها از پرسش نامه های حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران، تاب آوری کانر و دیوسون و درماندگی روان شناختی لاوبوند و لاوبوند استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد بین تاب آوری و حمایت اجتماعی با درماندگی روان شناختی مادران کودکان استثنایی رابطه وجود دارد که همگی در سطح 001/0 معنی دار بود. همچنین نتایج نشان داد حمایت اجتماعی و تاب آوری 60درصد از افسردگی، 50درصد از اضطراب و 17درصد از استرس مادران کودکان استثنایی را تبیین می کند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان با انجام مشاوره به مادران کودکان استثنایی کمک کرد تا احساس کنند از حمایت اجتماعی برخوردارند تا بتوانند با مشکلات حاصل از داشتن کودک استثنایی مقابله کنند.
بررسی تاثیر بازخورد آگاهی از نتیجه با تواترهای مختلف بر اکتساب یک مهارت هدف گیری در کودکان با نشانگان داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بازخورد یکی از مهم ترین متغیرهای موثر بر کارایی یادگیری حرکتی و نحوه اجرای مهارت است و نقش بسیار مهمی در کنترل حرکتی و اکتساب مهارت حرکتی دارد. هدف این پژوهش بررسی تاثیر بازخورد آگاهی از نتیجه با تواترهای مختلف بر اکتساب یک مهارت هدف گیری در کودکان با نشانگان داون بود. روش: روش این پژوهش نیمه تجربی بود. نمونه 18کودک با نشانگان داون 6 تا 10سال بودند که به روش در دسترس انتخاب و پس از انجام پیش آزمون به 3گروه 6نفره با بازخورد (صفر درصد، 50 درصد و 100 درصد) تقسیم شدند. تکلیف شرکت کنندگان مهارت پرتاب از بالای شانه به سمت هدف ترسیم شده روی زمین بود. پیش از مرحله اکتساب 10پرتاب به عنوان پیش آزمون از شرکت کنندگان به عمل آمد. در مرحله اکتساب شرکت کننده ها 60پرتاب را انجام دادند. شرکت کنند گان گروه صفر درصد هیچ بازخوردی را دریافت نکردند، گروه 50درصد در نصف کوشش ها و گروه 100درصد در تمامی کوشش ها بازخورد دریافت کردند. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد بین عملکرد 3گروه در اکتساب مهارت هدف گیری تفاوت معناداری (05/0P<) وجود داشت و گروه بازخورد 100درصد عملکرد برتری داشت. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش که حاکی از عملکرد بهتر گروه بازخورد 100درصد در کودکان با نشانگان داون بود، پیشنهاد می شود در آموزش مهارت های حرکتی به این کودکان از بازخورد افزوده با تواتر بالا استفاده شود.
توان بخشی شنوایی کودکان کاربر کاشت حلزونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: کاشت حلزونی دستگاهی است که قابلیت دسترسی کودک را به بسامدهای مهم برای رشد زبان گفتاری فراهم می کند. عواملی که بر نتیجه کاشت اثر می گذارند، زیاد بوده و برخی عوامل همچون هوش بهر و توانایی حافظه کاری، ذاتی کودک بوده و تغییرپذیر نیستند. با این وجود، برخی عوامل کنترل پذیر هستند و ممکن است برای بهبود احتمال سطوح بالاتر موفقیت تغییرپذیر باشند. بر پایه ترکیبی از یافته های پژوهشی و تجربه های بالینی در گستره وسیعی از کودکان کاشت شده 12نکته مطرح شده در این مقاله اساس توان بخشی شنوایی کودکان ناشنوای پیشازبانی کاربر کاشت حلزونی را شکل می دهند. نتیجه گیری: مهارت های گوش دادن و گفتار در کودکان بلافاصله پس از کاشت به خودی خود پدید نمی آیند. توان بخشی فشرده و سنجیده لازم است تا کودکان بیاموزند از پیام الکتریکی دستگاه برای اهداف بازشناسی گفتار و فراگیری زبان و گفتار استفاده کنند.
مقایسه افسردگی و اضطراب دانش آموزان با آسیب بینایی در موقعیت های آموزشی روزانه و شبانه روزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بینایی، نقش مهمی در فرایند رشد انسان ایفا می کند و موقعیت های آموزشی مجزا یا تلفیقی در فرایند آموزش، پیامدهای گوناگونی به دنبال دارد. از این رو، هدف از پژوهش حاضر مقایسه میزان افسردگی و اضطراب دانش آموزان با آسیب بینایی در موقعیت های آموزشی روزانه و شبانه روزی بود . روش: جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان نابینای دبیرستان ی در شهر تهران بود که تحت پوشش سازمان آموزش و پرورش استثنایی قرار دارند. از بین دانش آموزان مذکور 80 نفر به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شدند و در چهار گروه 20 نفری (دو گروه دختر و دو گروه پسر) قرار گرفتند که نیمی از آنان به طور روزانه و بقیه به صورت شبانه روزی به تحصیل اشتغال داشتند. در این پژوهش علی-مقایسه ای ، برای سنجش میزان افسردگی و اضطراب دانش آموزان با آسیب بینایی به ترتیب از پرسشنامه های افسردگی بک و اضطراب اشپیل برگر استفاده شد. به منظور بررسی تأثیر موقعیت آموزشی (روزانه و شبانه روزی) بر میزان افسردگی و اضطراب دانش آموزان مورد مطالعه از روش تحلیل واریانس دو عاملی و برای سنجش میزان پیش بینی از روش تحلیل رگرسیون چند متغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصله حاکی از میزان افسردگی کمتر و اضطراب بیشتر در دانش آموزان دبیرستان های شبانه روزی بود، در حالی که تفاوت های جنسیتی از نظر میزان افسردگی و اضطراب معنادار نبود. همچنین یافته های به دست آمده گویای وجود رابطه منفی بین مدت زمان اقامت در دبیرستان شبانه روزی و افسردگی دانش آموزان نابینا بود. نتیجه گیری: نظر به این که میزان افسردگی و اضطراب دانش آموزان مورد مطالعه در موقعیت های آموزشی روزانه و شبانه روزی به طور معناداری متفاوت بود، بنابراین از نتایج این پژوهش می توان برای ارتقای سلامت روانی آنان استفاده کرد.
تأثیر آموزش توانایی خودنظم بخشی بر کاهش رفتارهای پرخاشگرانه دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از دلایل اصلی مشکلات رفتاری دانش آموزان در مدارس، عدم توانایی تنظیم هیجان های مختلف است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر برنامه آموزش توانایی خودنظم بخشی بر کاهش میزان پرخاشگری دانش آموزان با مشکلات سازش یافتگی بود. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی دانش آموزان پسر مقطع دبیرستان در سال تحصیلی1392 - 1393 شهرستان رشت بود که از بین آنها پس از اجرای اولیه پرسشنامه ناسازگاری 20 نفر که دارای پرخاشگری معناداری بودند، انتخاب و در دو گروه 10 نفره آزمایش و کنترل به شیوه تصادفی جایدهی شدند. برای گروه آزمایش، 9 جلسه 80 دقیقه ای برنامه توانایی خودنظم بخشی، آموزش داده شد در حالی که گروه کنترل چنین آموزشی را دریافت نکردند، و در پایان هر دو گروه مورد پس آزمون قرار گرفتند. ابزار سنجش مقیاس هوش وکسلر کودکان، پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1992) و پرسشنامه ی سازگاری دانش آموزان (سینها و سینگ، ۱۹۹۳) بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد آموزش توانایی خودنظم بخشی به طور معنا داری موجب کاهش انواع پرخاشگری در دانش آموزان ناسازگار می گردد (۰۵/۰≥p)؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که برنامه های آموزش خودنظم بخشی با افزایش توان تنظیم و مدیریت هیجان به کاهش رفتارهای پرخاشگرانه کمک می کند.
اثربخشی آموزش واقعیت درمانی بر شادکامی و مسئولیت پذیری مادران کودکان درخودمانده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داشتن یک کودک مبتلا به اختلال درخودماندگی می تواند منجر به تجربه هیجانات و احساسات ناخوشایند در والدین آنان گردد. از این رو پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش واقعیت درمانی بر افزایش شادکامی و مسئولیت پذیری مادران کودکان مبتلا به اختلال درخودماندگی انجام گرفت. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. با روش نمونه گیری در دسترس، 31 نفر از مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف درخودمانده انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و 16 نفری کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش آموزش واقعیت درمانی را به مدت 7 جلسه 90 دقیقه ای و به صورت هفتگی دریافت کردند، در حالی که گروه گواه در معرض هیچ مداخله ای قرار نگرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه شادکامی آرگیل و پرسشنامه مسئولیت پذیری گاف استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره حاکی از تفاوت معنادار بین دو گروه در نمرات شادکامی و مسئولیت پذیری بود؛ بدین ترتیب، آموزش واقعیت درمانی موجب افزایش شادکامی و مسئولیت پذیری در مادران گروه آزمایش شد. با توجه به نتایج به دست آمده می-توان از آموزش واقعیت درمانی گروهی به عنوان روشی موثر و مفید در افزایش شادکامی و مسئولیت پذیری مادران کودکان درخودمانده در مداخلات درمانی و بالینی استفاده کرد.