فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۱٬۸۳۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
مشکلات رفتاری همچون خودکنترلی پایین سبب بروز آسیب های ارتباطی و روان شناختی در کودکان می شود. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر تعامل والد- کودک و رفتارهای اجتماعی کودکان دارای خودکنترلی پایین انجام گرفت. پژوهش حاضر آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کودکان دارای خودکنترلی پایین شهر اصفهان در سال تحصیلی 400-1399 بود. در این پژوهش تعداد 40 کودک با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 20 کودک). گروه آزمایش مداخله کارکردهای اجرایی (فیشر و همکاران، 2005) را طی دو ماه در 8 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. در این بین در گروه آزمایش 3 کودک و در گروه گواه گواه نیز 2 کودک ریزش داشتند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه خودکنترلی کودکان (کندال و ویلکاکس، 1979)، پرسشنامه رابطه والد- کودک (پیانتا، 1994) و پرسشنامه مهارت اجتماعی (ماتسون، روتیتوری و هلسل، 1983) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش کارکردهای اجرایی بر تعامل والد- کودک و رفتارهای اجتماعی کودکان دارای خودکنترلی پایین تأثیر معنادار دارد (001/0p<). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش کارکردهای اجرایی با بهره گیری از فنونی همانند افزایش تمرکز و دقت، سازماندهی فعالیت ها، بازداری پاسخ، کنترل تکانشگری و آموزش برنامه ریزی می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود تعامل والد- کودک و رفتارهای اجتماعی کودکان دارای خودکنترلی پایین مورد استفاده گیرد.
اثربخشی برنامه آموزش حل مسئله خلاق بین فردی بر خلاقیت و مهارت های اجتماعی کودکان کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر آموزش مهارت های حل مسئله خلاق بین فردی بر خلاقیت و مهارت های اجتماعی کودکان کار بود. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی و در قالب طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. 20 نفر از کودکان کار پسر 7 تا 10 ساله به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. برنامه آموزش حل مسئله خلاق بین فردی برای گروه آزمایش در 15 جلسه (هر جلسه 70-90 دقیقه) اجرا گردید. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از آزمون تفکر خلاق تورنس فرم الف و ب (TTCT) و مقیاس درجه بندی مهارت های اجتماعی (SSRS) فرم آموزگار استفاده شد. داده ها با استفاده از نسخه 26 نرم افزار SPSS و آزمون کوواریانس تحلیل شد. یافته های به دست آمده نشان داد که بین میانگین نمرات گروه آزمایش و کنترل در هر دو متغیر وابسته تفاوت معناداری وجود داشت و آموزش مهارت های حل مسئله خلاق موجب بهبود خلاقیت و مهارت های اجتماعی شد. برنامه حل مسئله خلاق بین فردی به عنوان راهکاری مداخله ای و پیشگیرانه برای کودکان کار می تواند مورداستفاده متخصصان و دست اندرکاران این حیطه قرار بگیرد.
تدوین و روایی بسته توانمندسازی مهارت های پیش کلامی ( ارتباطی) ویژه کودکان با اختلال عصب-تحولی: مطالعه موردی کودکان با اختلال اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف تدوین و روایی یابی بسته توانمندسازی مهارت های پیش کلامی (ارتباطی) برای کودکان با اختلال اُتیسم انجام شده است. روش پژوهش از نوع پژوهش کیفی و کمی به صورت توصیفی-تحلیلی انجام شده است. در بخش پژوهش کیفی، از روش تحلیل محتوای کیفی از نوع استقرایی استفاده شده است. برای تحلیل محتوای کیفی از جستجوی نظام مند مقالات، پایان نامه ها و کتاب ها مرتبط با حوزه مهارت های پیش کلامی کودکان با اختلال طیف اُتیسم استفاده شده است. همچنین از روش روایی صوری و محتوایی برای بررسی روایی یابی بسته تدوین شده استفاده شد. درنهایت، نتیجه ی تمامی تحلیل محتواهای انجام شده بر روی منابع و مؤلفه های به دست آمده از آن ها، در قالب بسته توانمندسازی مهارت های پیش کلامی ارائه گردید. نتایج روایی محتوایی براساس نظر 12 متخصص در این حوزه نشان داد که بسته طراحی شده از روایی محتوایی مناسبی برخوردار است (83/0)؛ بنابراین، می توان نتیجه گیری کرد بسته توانمندسازی مهارت های پیش کلامی (ارتباطی) طراحی شده از روایی صوری و محتوایی لازم برخوردار است و می توان در زمینه های آموزشی و بالینی از آن بهره جست.
مقایسه ی نیمرخ روان شناختی کودکان دارای همشیر با و بدون اختلال طیف اُتیسم و نشانگان دان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: زندگی در کنار کودک با نیازهای ویژه، چالش های منحصربه فردی دارد و ممکن است بر سلامت روان همشیر کودک تأثیر بگذارد. هدف از پژوهش حاضر مقایسه ی نیمرخ روان شناختی کودکان دارای همشیر با و بدون اختلال طیف اُتیسم و نشانگان دان بود. روش: طرح پژوهش از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه ی آماری این پژوهش تمامی کودکان 6 تا 12 ساله دارای همشیر با و بدون اختلال طیف اُتیسم و یا نشانگان دان در شهر رشت در سال 1399 بود. حجم نمونه در کل معادل 55 نفر به دست آمد ) 15 نفر در هر یک از گروه های دارای همشیر با اختلال طیف اُتیسم و یا نشانگان دان و 25 نفر در گروه غیر دارای همشیر با اختلال طیف اُتیسم و یا نشانگان دان(. گروه های اول و دوم به روش هدفمند و گروه سوم به روش در دسترس انتخاب شدند. فهرست وارسی اختلالات رفتاری کودکان )آخنبا خ و ایلدبروک، 1983 ( توسط مادران تکمیل شد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت بین 3 گروه از نظر متغیرهای گوشه گیری / افسردگی، اضطراب / افسردگی و رفتار پرخاشگرانه معنادار است ) 05 / p>0 (. یافته ها در رابطه با هر 3 زیرمقیاس چنین بود که کودکان دارای همشیر با نشانگان دان نمرات بالاتری نسبت به کودکان دارای همشیر بهنجار به دست آوردند ) 05 / p>0 (. همچنین کودکان دارای همشیر با اختلال طیف اُتیسم در زیرمقیاس اضطراب / افسردگی نمرات بالاتری نسبت به کودکان دارای همشیر بهنجار به دست آوردند ) 05 / .)p>0 نتیجه گیری: همشیرهای افراد با اختلالات عصبی-تحولی در معرض آسیب های روانی قرار دارند.
بررسی میزان اثربخشی برنامه آموزش کارکردهای اجرایی بر ضرب آهنگ شناختی کند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: ضرب آهنگ شناختی کند، برای توصیف نوع خاصی از اختلال توجه، تمرکز حواس و کُندی در پردازش اطلاعات به کار می رود. پژوهش حاضر با هدف تدوین برنامه کارکردهای اجرایی و بررسی تأثیر آن بر عملکرد دانش آموزان دارای این اختلال انجام شده است. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون همراه با گروه کنترل است. بسته آموزشی طراحی شده شامل 14 جلسه بود که در آن 4 مهارت (حافظه کاری، بازداری، انعطاف پذیری و آموزش توجه) آموزش داده می شد، جامعه آماری پژوهش حاضر دانش آموزان 8 تا 10 ساله تبریزی بودند که از بین آنها 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15) و کنترل (15) قرار گرفتند و پرسشنامه ضرب آهنگ شناختی کند (SCT) به وسیله والدین هر دو گروه تکمیل شد. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش به مدت چهارده جلسه آموزش شدند و دوباره پس آزمون اجرا شد و داده های به دست آمده از پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از روش تحلیل کواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: اطلاعات به دست آمده نشان دهنده تفاوت معناداری بین دو گروه کنترل و آزمون در نمرات متغیر پس آزمون ضرب آهنگ شناختی کند (SCT) بعد از تعدیل تأثیر نمره پیش آزمون می باشد (P<01). نتیجه گیری: بر اساس این پژوهش می توان مطرح کرد که با ارتقای کارکردهای اجرایی می توان نشانه های اختلال ضرب آهنگ شناختی کند را کاهش داد.
اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی با روش چند رسانه ای بر رفتار سازشی دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۸۱)
۱۱۲-۱۰۳
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی با روش چندرسانه ای آموزشی بر رفتارسازشی دانش آموزان کم توان ذهنی انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان کم توان ذهنی پایه هشتم دوره متوسطه اول شهر تهران بود که 40 نفر از آنها انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. گروه آزمایش در هشت جلسه 45 دقیقه ای (هفته ای یک جلسه) با استفاده از نرم افزار آموزشی چندرسانه ای محقق ساخته آموزش دیدند ولی به گروه گواه آموزشی ارائه نشد. ابزار جمع آوری داده ها، مقیاس رفتار سازشی وایلند و برنامه چندرسانه ای آموزشی محقق ساخته بود. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین رفتار سازشی گروه آزمایش به طور معناداری بیشتر از گروه گواه بود (001/0 >P). همچنین نمرات رفتار سازشی گروه آزمایش در مهارت های ارتباطی، مهارت اجتماعی و مهارت زندگی معنادار بود (001/0 >P) ولی در مهارت حرکتی معنادار نبود. نتیجه گیری: نتیجه اینکه برنامه آموزش مهارت های اجتماعی به روش چندرسانه ای باعث بهبود رفتار سازشی، مهارت ارتباطی، مهارت اجتماعی و مهارت زندگی دانش آموزان کم توان ذهنی شد. بنابراین برنامه ریزی برای ارائه آموزش به کمک چندرسانه ای به این دانش آموزان اهمیت ویژه ای دارد.
رابطه نشانه های افسرده وار مادر و مشکلات درون نمود کودک با نقش واسطه ای تعارض زناشویی و کیفیت مراقبت مادرانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مشکلات درون نمود مشکلاتی هستند که ماهیت درونی دارند و به شکل کناره گیری از تعاملات اجتماعی، اضطراب و افسردگی متجلی می شوند. این پژوهش با هدف بررسی رابطه نشانه های افسرده وار مادر و مشکلات درون نمود کودک با نقش واسطه ای تعارض زناشویی و کیفیت مراقبت مادرانه انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. آزمودنی ها مشتمل بر ۱۴۵ نفر از مادران بودند که به صورت نمونه در دسترس انتخاب شدند و به سؤالات پرسشنامه های فرم کوتاه افسردگی بک ) 1961 (، فرم تجدیدنظر شده پرسشنامه تعارضات زناشویی )براتی و ثنایی، 1387 (، مقیاس کیفیت مراقبت مادرانه )قنبری، خداپناهی، مظاهری و لواسانی، 1390 (، سیاهه رفتاری کودک آخنباخ-نسخه والدین )آخنباخ، 1991 ( پاسخ دادند. جهت پردازش داده ها نیز از همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر و آزمون اثرات میانجی در برنامه ما کرو پریچر و هایز استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین نشانه های افسرده وار مادر و مشکلات درون نمود کودک، بین نشانه های افسرده وار مادر و کیفیت مراقبت مادرانه ) 343 / r = -0 و 005 / P > 0 (، بین تعارض زناشویی و مشکلات درون نمود ) 301 / r =0 و P> 0/005 ( و بین کیفیت مراقبت مادرانه و مشکلات درون نمود کودک ) 206 / r = -0 ( و ) 001 / P> 0 (، رابطه وجود دارد. همچنین نتایج مشخص کرد که تعارض زناشویی در رابطه بین نشانه های افسرده وار مادر و مشکلات درون نمود کودک نقش واسطه گرانه دارد ) 0001 / 0( و کیفیت مراقبت مادرانه نیز در رابطه بین نشانه های افسرده وار مادر و مشکلات درون نمود کودک نقش واسطه گرانه ایفا می کند ) 0001 / .)p> 0 نتیجه گیری: آ گاهی و بهره مندی از نتایج این پژوهش کمک شایان توجهی به بهبود درک پژوهشگران و بالینگران از روابط مادر-فرزند و عوامل اثرگذار بر تحول سلامت روانی کودکان می نماید.
مقایسه اثربخشی آموزش والدگری مثبت و مدیریت والدین بر مشکلات رفتاری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: آموزش والدگری مثبت و مدیریت والدین می توانند روش هایی مؤثر برای حل مشکلات رفتاری کودکان باشند. در این بین، مقایسه اثربخشی این دو روش، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روش والدگری مثبت و مدیریت والدین بر مشکلات رفتاری کودکان انجام گرفت. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی والدین دانش آموزان دختر مبتلا به مشکلات رفتاری مدارس ابتدایی منطقه یک شهر تهران در سال تحصیلی 99 - 98 بود که از بین آنها، تعداد 45 والد که دارای کودک مبتلا به مشکلات رفتاری معنادار بودند، انتخاب شده و به صورت تصادفی در 3 گروه 15 نفر )دو گروه آزمایش و یک گروه گواه( جایدهی شدند. پرسشنامه مقیاس کانرز والدین در هر سه مرحله مطالعه، روی هر سه گروه اجرا شد. آموزش والدگری مثبت طی 8 جلسه 90 دقیقه ای، و آموزش مدیریت والدین طی 12 جلسه 90 دقیقه ای روی افراد گروه های آزمایش اجرا شد و افراد گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. در پایان، داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که در مقایسه دو روش آموزشی، تفاوت معناداری مشاهده نشد ) 05 / .)P < 0 بدین معنا که آموزش والدگری مثبت و مدیریت والدینی، تأثیر یکسانی بر خرده مقیاس های مشکلات رفتاری کودکان داشته است؛ ولی تفاوت بین گروه های آزمایشی با گروه گواه در خرده مقیاس های اختلال رفتار هنجاری ) 05 / )F = 5/07 , P > 0 و بیش فعالی-تکانشگری ) 05 / F=4/52 , P> 0 ( معنادار است. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، هر دو روش والدگری مثبت و مدیریت والدین از کارآیی لازم برای کاهش مشکلات رفتاری کودکان برخوردارند. در همین راستا، نتایج مطالعه حاضر، حا کی از عدم وجود تفاوت مشخص در میزان اثربخشی والدگری مثبت و مدیریت والدین بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان است.
نقش همدلی عاطفی، ارتباط خانوادگی و مهارت های ارتباطی والدین در سازگاری اجتماعی نابینایان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف این پژوهش بررسی نقش همدلی عاطفی، ارتباط خانوادگی و مهارت های ارتباطی والدین در سازگاری اجتماعی نابینایان بود. مطالعه حاضر مقطعی از نوع همبستگی بود. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر، همه افراد نابینای عضو انجمن نابینایان شهرستان ارومیه در سال 1397 بود ) 257 نفر( که همگی به عنوان نمونه ی آماری پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، پرسشنامه های همدلی عاطفی )دویس، 1983 (، ارتباط خانوادگی )کوئرنر و فیتزپاتریک، 2002 (، مهارت های ارتباطی )بارتون، 1990 ( و سازگاری اجتماعی )سینها و سینگ، 1993 ( بود. داده ها با روش های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با مدل همزمان تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که با افزایش نمرات همدلی عاطفی، الگوهای ارتباط گفت وشنود، همنوایی، مهارت های ارتباطی، بازخورد، و گفت و شنود؛ نمره ی سازگاری اجتماعی نابینایان به طور معناداری کاهش می یابد. با توجه به اینکه، در پرسشنامه ی سازگاری اجتماعی، نمره ی بالاتر به معنای سازگاری پایین تر است، پس با افزایش همدلی عاطفی، الگوهای ارتباط گفت وشنود و همنوایی و مهارت های ارتباطی بازخورد، شنود و کلامی میزان سازگاری اجتماعی نابینایان افزایش می یابد. همچنین همدلی عاطفی، ارتباط خانوادگی و مهارت های ارتباطی والدین به طور معناداری توانستند 5/ 40 درصد از تغییرات سازگاری اجتماعی نابینایان را پیش بینی کنند ) 05 / .)P> 0 نتیجه گیری: برای بهبود سازگاری اجتماعی نابینایان می توان میزان همدلی عاطفی، ارتباط خانوادگی و مهارت های ارتباطی والدین را از طریق کارگاه های آموزشی ارتقا داد.
تجربه های زیسته دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری ویژه از بافت تحصیلی: رویکردی پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تجربه های زیسته دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری ویژه از بافت تحصیلی آنان انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های کیفی و مبتنی بر رویکرد پدیدارشناسی است. جامعه پژوهش دانش آموزان دختر دارای اختلال یادگیری ویژه در تبریز بودند که به روش نمونه گیری هدفمند آزمودنی ها انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و از 14 دانش آموز دارای ملاک های ورود به پژوهش گردآوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش پدیدارشناسی اسمیت استفاده شد که در آن 3 مضمون اصلی و 19 مضمون فرعی از داده ها استخراج شد. یافته ها: براساس نتایج حاصل از تحلیل داده ها مضامین اصلی و فرعی این پژوهش عبارت هستند از پاسخ های هیجانی (استرس، تنش، خشم، احساس حقارت، احساس تنهایی، خستگی هیجانی، نگرانی و خودسرزنشگری)، پاسخ های روانی تحصیلی (استقلال نداشتن در انجام تکالیف، بی ارزش جلوه دادن درس و تحصیل، پنهان کاری تحصیلی، پرخاشگری، درماندگی آموخته، ترس از امتحان، عزت نفس پایین و اعتماد به نفس پایین) و پاسخ های اجتماعی (خجالت کشیدن، احساس طرد شدن از جانب همسالان و معلمان و انزوا). نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش راهگشای پژوهش های بیشتر در حوزه مداخله های مربوط به اختلال یادگیری ویژه خواهد بود زیرا یافته های حاصل، طراحی و ارزیابی اثربخشی روش های درمانی را می طلبد که بتواند ابعاد مختلف مشکلات این گروه از دانش آموزان را پوشش دهد.
روایی تشخیصی نسخه پنجم مقیاس های هوشی وکسلر کودکان در کودکان با اختلال کم توانی ذهنی شهرستان اسلامشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی روایی تشخیصی WISC-5 در کودکان با اختلال کم توانی ذهنی انجام شده است. روش: پژوهش حاضر با استفاده از دو روش روایی تشخیصی: نمودار نقاط پراکنش و فاصله اطمینان انجام شده است. جامعه آماری شامل تمامی کودکان با اختلال کم توانی ذهنی در اسلامشهر تشکیل می دهند که 30 نفر با کم توانی ذهنی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند در دسترس انتخاب شدند. ابزار: ابزار اندازه گیری، نسخه پنجم مقیاس های هوش وکسلر کودکان می باشد. یافته ها: یافته ها نشان داد آزمون های مرتبط با مقیاس های فهم کلامی، دیداری- فضایی، استدلال سیال، حافظه فعال و سرعت پردازش، دارای روایی تشخیصی با روش نمودار پراکنش و روش فاصله اطمینان می باشند. نتیجه گیری: آزمون های مرتبط با تمامی مقیاس ها، می توانند در تشخیص کودکان با اختلال کم توانی ذهنی کارایی مطلوبی را نشان دهند و آنها را از کودکان هنجاری تشخیص دهند.
مقایسه اثربخشی موسیقی درمانی فعال و بازی درمانی بر مهارت اجتماعی و تماس چشمی کودکان پسر مبتلا به اوتیسم سطح2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۸۱)
۱۲۶-۱۱۳
حوزه های تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی موسیقی درمانی فعال و بازی درمانی بر مهارت اجتماعی و تماس چشمی پسران 6 تا 12 ساله مبتلا به اختلال اوتیسم سطح 2 از مراکز توانبخشی شهر تهران انجام شد. روش: میزان تماس چشمی این کودکان با استفاده از دستگاه ردیاب چشمی و مهارت اجتماعی آنها به وسیله مقیاس درجه بندی مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (SSRS) اندازه گیری شد. نمونه ها به صورت تصادفی ساده به سه گروه موسیقی درمانی (M)، بازی درمانی (P) و گروه کنترل (C) تقسیم شدند. برای گروه M، 12 جلسه مداخله موسیقی درمانی فعال و برای گروه P به همان تعداد جلسه بازی درمانی انجام شد. برای گروه C فقط جلسه های آموزشی رایج مراکز انجام شد و سپس میزان تماس چشمی و مهارت اجتماعی هر سه گروه دوباره اندازه گیری شد. یافته ها: مقایسه تماس چشمی و مهارت اجتماعی سه گروه پس از انجام مداخله ها، با استفاده از آزمون ANCOVA در نرم افزار SPSS 23 نشان داد که تفاوت معناداری میان نتایج سه گروه هم در تماس چشمی و هم مهارت اجتماعی حاصل شده است ) 05/0 (p<. آزمون تعقیبی توکی، بهبود معناداری در تماس چشمی در گروه موسیقی نشان داد، اما در گروه بازی و کنترل تغییری دیده نشد. همچنین بهبود معناداری در میزان مهارت های اجتماعی گروه موسیقی و بازی دیده شد، اما در گروه کنترل تغییری مشاهده نشد. اندازه اثر تماس چشمی در گروه بازی درمانی 079/0 و در گروه موسیقی درمانی 515/0 بوده است. انداره اثر مهارت های اجتماعی در گروه بازی و موسیقی درمانی 304/0 بود. نتیجه گیری: براساس یافته های حاصل از پژوهش می توان نتیجه گرفت که موسیقی درمانی هم بر بهبود تماس چشمی و هم مهارت های اجتماعی مؤثر است، اما بازی درمانی فقط بر بهبود مهارت اجتماعی تأثیر دارد. .
مقایسه اثربخشی مداخله های خودتنظیمی رفتار توجهی با خودتنظیمی رفتار انگیزشی بر کاهش علایم اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی (ADHD)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: یکی از اختلال های شایع دوران کودکی، اختلال بیش فعالی- نارسایی توجه است که می تواند ناشی از کمبود خودتنظیمی باشد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی مداخله های خودتنظیمی رفتار توجهی با خودتنظیمی رفتار انگیزشی بر کاهش علایم اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی دانش آموزان مقطع ابتدایی انجام شد. روش: پژوهش حاضر آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری، شامل کلیه کودکان 7 تا 12 ساله مبتلا به نارسایی توجه و بیش فعالی بود که در سال تحصیلی 99-1398 به مراکز مشاوره و روان شناسی منطقه 5 تهران مراجعه کرده و تحت درمان دارویی ریتالین قرار داشتند. نخست به وسیله سیاهه علایم مرضی کودکان (CSI-4) غربالگری شدند. سپس 45 نفر از دانش آموزانی که بیش ترین تراز ADHD را داشتند، به تصادف انتخاب و در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) به طور تصادفی جایگزین شدند. داده های به دست آمده نیز با روش تحلیل کواریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی بن فرونی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که دو گروه آزمایش نسبت به گروه گواه افزایش معناداری را در پس آزمون داشته اند (001/0p<). علاوه بر این نتایج نشان داد که بین میانگین ADHD گروه مداخله های خودتنظیمی رفتار توجهی با میانگین ADHD گروه خودتنظیمی رفتار انگیزشی تفاوت معناداری وجود ندارد. به عبارت دیگر تأثیر دو روش درمانی در کاهش نارسایی توجه و بیش فعالی یکسان است (01/0p<). نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل می توان نتیجه گرفت آموزش فرایندهای خودتنظیمی رفتار انگیزشی و رفتار توجهی می توانند بر کاهش علایم اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی در این کودکان کمک قابل توجهی کنند(01/0p<).
طراحی معماری عملکردگرایانه مهدکودک و پیش دبستان تلفیقی کودکان دارای اتیسم و کودکان عادی: معرفی نیازها و ویژگی روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه شناسایی و معرفی نیازهای روانشناختی کودکان اتیستیک و کودکان عادی است تا در طراحی معماری مهدکودک و پیش دبستان تلفیقی با رویکرد عملکردگرایانه، اعمال شود. روش: روش این پژوهش کیفی از نوع تحلیل محتوی اسنادی-کتابخانه ای است. به این منظور نظریه های روانشناسی رشد و منابع اصلی روانشناسی بالینی مورد بررسی قرار گرفت. همچنین دو مرحله جستجو انجام شد: 1) جستجوی کتابخانه ای در میان کتاب ها، مقاله ها، مجله ها و پایان نامه هایی که تا کنون در باره طراحی فضا برای کودکان عادی و کودکان اتیسم انجام گرفته است. 2) جستجوی منظم پایگاه های اطلاعاتی ایرانی و خارجی. یافته ها:در تحلیل ویژگی های کودکان عادی سه عامل روانشناختی شناسایی شد: مولفه های زیستی، مولفه های روانی و مولفه های اجتماعی. در ذیل این سه عامل، نه خرده مؤلفه یا نیاز سطح دو تعیین شد، مثل: نیاز به امنیت، نیاز به تعلق به محیط، نیاز به تحرک. در ادامه، این خرده مولفه ها با ویژگی های بالینی کودکان اتیستیک ترکیب شدند و فهرست مؤلفه های روانشناختی- معمالی دو گروه احصا شد که در پنج دسته قرار گرفتند: سازماندهی فضایی، آرامش، پیش بینی پذیری فضا، امنیت و بافت مصالح. با تشریح این عوامل، فهرست مختصاتی که باید در طراحی معماری لحاظ شوند بدست آمد. نتیجه گیری: اگر فضا متناسب با نیازها و ویژگی کودکان اتیستیک طراحی شود، اغلب امکانات و فرصت های رشدی بیشتری برای کودکان عادی به ارمغان می آورد و باعث افزایش ضریب امنیت، رفاه و آسایش کودکان عادی می شود. این نکته می تواند مشوق والدین کودکان عادی در استفاده از مهدکودک و پیش دبستان تلفیقی باشد. البته باید فضاهای جانبی برای آموزش و توانبخشی کودکان اتیستیک تعبیه شود.
تأثیر الگوی آموزشی ترکیبی به صورت برخط در بهبود روان خوانی دانش آموزان با اختلال یادگیری خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش ترکیبی به کمک تماس تصویری از طریق پیام رسان جهت بهبود روان خوانی دانش آموزان با اختلال یادگیری خواندن بود. از جامعه آماری دانش آموزان ابتدایی شهرستان مریوان که از سوی مدارس ، در سال تحصیلی 1400-1399 به مرکز مشکلات یادگیری معرفی شده بودند ، (3 پسر) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با استفاده از نسخه چهارم مقیاس وکسلر و آزمون نارساخوانی فلاح چای (1374)، نارساخوان تشخیص داده شدند. آزمودنی ها با روش تک آزمودنی و طرح چند خط پایه با استفاده از افراد مختلف در 30 جلسه مداخله ای 35 دقیقه ای از طریق پیام رسان مورد مداخله قرار گرفتند. به منظور جمع آوری اطلاعات و تحلیل داده ها از روش تحلیل نمودار و شاخص اندازه اثر استفاده گردید. یافته های پژوهش از طریق مقایسه عملکرد آزمودنی ها در مراحل خط پایه نسبت به مرحله های مداخله و پیگیری نشان داد که استفاده از روش ترکیبی با بهره گیری از آموزش برخط (پیام رسان) در بهبود روان خوانی این دانش آموزان مؤثر می باشد و این تأثیر در طول زمان پایدار است. نتیجه گیری: استفاده هرچه بیشتر از انواع آموزش برخط و فن آوری هایی مثل تلفن همراه و برنامه های کاربردی آن در ارتقای کیفیت درمان انواع اختلال یادگیری ، مؤثر است.
اثربخشی آموزش خودتنظیمی هیجانی بر سطح همدلی و اشتیاق به مدرسه در دانش آموزان مقطع ابتدایی با مشکلات هیجانی-رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مشکلات هیجانی-رفتاری به شرایطی اشاره دارند که پاسخ های هیجانی و رفتاری فرد در مدرسه با هنجارهای سنی، قومی و فرهنگی متناسب نبوده و زمینه ناسازگاری های اجتماعی، خودمراقبتی ضعیف و شکست در تحصیل و همچنین اختلال های روانی دوران بزررگسالی را فراهم می سازند. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش خودتنظیمی هیجانی بر سطح همدلی و اشتیاق به مدرسه در دانش آموزان مقطع ابتدایی با مشکلات هیجانی-رفتاری انجام شد. روش: این پژوهش از نوع مطالعات شبه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی شهر ما کو به تعداد 6102 نفر بود. نمونه آماری شامل 30 نفر از دانش آموزان بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جایدهی شدند. شرکت کنندگان در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه های همدلی پایه و اشتیاق به مدرسه را تکمیل کردند. آزمودنی های گروه آزمایشی طی 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش خودتنظیمی هیجانی قرار گرفتند و گروه کنترل در معرض متغیر مستقل قرار نگرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری در برنامه spss انجام شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که آموزش خودتنظیمی هیجانی منجر به تفاوت معنا دار بین گروه ها در سطح همدلی F=11/09 ،P> 0/001( ( و اشتیاق به مدرسه ) 001 / F=12/11 ،P> 0 ( دانش آموزان شده است. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان مطرح ساخت که آموزش خودتنظیمی هیجانی مداخله مؤثری برای بهبود همدلی )عاطفی و شناختی( و اشتیاق به مدرسه )رفتاری، هیجانی و شناختی( دانش آموزان دارای مشکلات هیجانی-رفتاری در گروه آزمایشی است.
فراتحلیل ویژگی های زیستی، شناختی و روانی- اجتماعی والدین خویشاوند و غیرخویشاوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این فراتحلیل، تعیین ویژگی های زیستی، شناختی و روانی- اجتماعی والدین خویشاوند و غیرخویشاوند با بیش از یک فرزند استثنایی در ایران بود. روش پژوهش، فراتحلیل بود. این پژوهش با استفاده از تکنیک فراتحلیل و با یکپارچه کردن نتایج تحقیقات مختلف، اندازه اثر ویژگی های زیستی، شناختی و روانی- اجتماعی والدین خویشاوند و غیرخویشاوند با بیش از یک فرزند استثنایی را مشخص نمود. در مجموع نه پژوهش قابل قبول از لحاظ روش شناختی انتخاب شدند و فراتحلیل بر روی آنها انجام گرفت. منابع جستجوی داد ه ها، اسناد علمی دانشگاه ها، پایگاه مجلات تخصصی نور، پایگاه اطلاعات علمی و پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران بودند. ابزار پژوهش چک لیست فراتحلیل بود. یافته های پژوهش نشان داد که میزان اندازه اثر ویژگی های زیستی، شناختی و روانی- اجتماعی والدین خویشاوند و غیرخویشاوند با بیش از یک فرزند استثنایی بالا بود. بنابراین، به نظر می رسد که برنامه های آموزشی قبل از ازدواج بتواند به عنوان روشی مناسب برای پیشگیری از ازدواج های خویشاوندی مورد استفاده قرار گیرد. از طرف دیگر، برنامه ریزی برای پیشگیری از آسیب های زیستی، شناختی و روانی- اجتماعی در والدین خویشاوند با بیش از یک فرزند استثنایی اهمیت ویژه ای دارد.
کاستی های پردازش شنوایی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متخصصان و آموزگاران پی برده اند که تنها توانایی شنیدن ییام گفتاری برای گوش دادن، ارتباط، و یادگیری مناسب کافی نیست. یکی از چالشی ترین حیطه ها برای شنوایی شناسان آموزشی کاستی های پردازش شنوایی در کودکان است. کاستی پردازش شنوایی کودکان که در طول بیست سال گذشته در شنوایی شناسی بالینی به رسمیت شناخته شده عبارت است از کاستی در پردازش اطلاعات که مختص بُعد حس شنوایی است. متخصصانی که با دانش آموزان کار می کنند به خوبی از مشکلات پردازش شنوایی و اثرات آموزشی آن آ گاه هستند. آ گاهی وعلاقه مندی روبه رشد اولیا و مربیان از کاستی های پردازش شنوایی کودکان موجب تثبیت ارجاع دانش آموزان به شنوایی شناسان آموزشی شده است. عموماً تا کودک در مدرسه نام نویسی نکند و محیط یادگیری یک به یک خانه با کلاس بزرگ درس با مجموعه ای از عوامل دیداری و شنیداری پرت کننده حواس جایگزین نشود کاستی پردازش شنوایی آشکار نمی شود. کودکان با کاستی های پردازش شنوایی ممکن است به گونه ای رفتار کنند انگار کم شنوایی دارند. دانش آموزان با کاستی پردازش شنوایی علی رغم هوش بهنجار، عموماً برای نگرانی های مربوط به یادگیری، رفتار، یا گفتار و زبان )که جلوی پیشرفت تحصیلی را می گیرند( ارجاع می شوند. بسیاری از آنها به دلیل نا کامی در ارتباط با همتایان و برگزیدن همبازی های خود از گروه کم سن تر تعاملات اجتماعی نامناسبی دارند. به گزارش اغلب والدین این کودکان ترجیح می دهند تنها بازی کنند. با توجه به این که، این اختلال ممکن است موجب مشکلات یادگیری شده و به ویژه بر زبان و سوادآموزی اثر بگذارد و در نتیجه به عملکرد ضعیف در مدرسه بیانجامد در کودکان سن مدرسه بسیار مورد توجه است. بنابراین، مهم است متخصصان با کاستی های پردازش شنوایی مرکزی آشنا باشند. این مقاله مروری دارد به کاستی های پردازش شنوایی در کودکان.
اثربخشی برنامه ی تاب آوری پنسیلوانیا بر بهزیستی ذهنی و فشار روانی ناشی از انتظارات تحصیلی دانش آموزان با آسیب بینایی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه ی تاب آوری پنسیلوانیا بر بهزیستی ذهنی )رضایت از زندگی و عواطف مثبت-منفی( و فشار روانی ناشی از انتظارات تحصیلی دانش آموزان با آسیب بینایی شهر تهران انجام شد. روش: این پژوهش از نوع تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با آزمون پیگیری بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را کلیه ی دانش آموزان پسر دوره ی متوسطه ی اول ) 12 - 15 سال( دارای آسیب بینایی مجتمع آموزشی شهید محبی شهر تهران در سال 1397 تشکیل دادند که به شیوه ی غیرتصادفی انتخاب شدند. تعداد 32 نفر از دانش آموزان با آسیب بینایی این آموزشگاه، به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایشی و گواه )هر گروه 16 نفر( گمارده شدند. سپس برنامه ی تاب آوری پنسیلوانیا در قالب 7 جلسه، هر هفته دو جلسه به صورت گروهی به گروه آزمایشی آموزش داده شد. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس عواطف مثبت-منفی، مقیاس رضایت از زندگی و مقیاس فشار روانی ناشی از انتظارات تحصیلی استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس و نرم افزار آماری SPSS23 استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش برنامه ی تاب آوری پنسیلوانیا به صورت معناداری موجب افزایش رضایت از زندگی و عواطف مثبت و نیز موجب کاهش میزان عواطف منفی و فشار روانی تحصیلی در گروه آزمایشی گردید ) 01 / p> 0 (. این نتایج در دوره ی پیگیری نیز حفظ شد ) 01 / .)p> 0 نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که برنامه ی تاب آوری پنسیلوانیا بر بهزیستی ذهنی و فشار روانی تحصیلی دانش آموزان با آسیب بینایی مؤثر است.
بررسی تأثیر برنامه توانبخشی مبتنی بر روش حرکتی اسپارک بر مهارت های حرکتی و هوش هیجانی در دانش آموزان با آسیب بینایی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی برنامه توان بخشی مبتنی بر روش حرکتی اسپارک بر مهارت های حرکتی و هوش هیجانی در دانش آموزان با آسیب بینایی شهر اصفهان در سال 1399 انجام شد. روش: در این پژوهش نیمه تجربی که به صورت پ یش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد، 30 نفر از دانش آموزان با آسیب بینایی شهر اصفهان با میانگین سن 17/12 سال با استفاده از شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به 2 گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. برنامه توانبخشی مبتنی بر فعالیت های بدنی برگرفته از روش حرکتی اسپارک به مدت 8 هفته، هر هفته سه جلسه و هر جلسه 60 دقیقه روی گروه آزمایش اجرا شد. گروه کنترل در این مدت در برنامه تمرینی شرکت نداشتند. در آغاز و انتهای برنامه توانبخشی، شاخص های مهارت های حرکتی و هوش هیجانی در هر دو گروه در شرایطی مشابه با استفاده از پرسشنامه های استاندارد هوش هیجانی شات و همکاران (1998) و آزمون تبحر حرکتی برونینکس-اوزرتسکی (1972) برآورد شد. داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل کواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که برنامه های توانبخشی مبتنی بر فعالیت بدنی بر شاخص های مهارت های حرکتی در دانش آموزان با آسیب بینایی شهر اصفهان تأثیر معناداری داشت (05/0P≤). همچنین تأثیر برنامه تمرینی بر هوش هیجانی آزمودنی ها معنادار بود (05/0P≤). نتیجه گیری: این یافته ها نشان می دهد که برنامه های توانبخشی مبتنی بر فعالیت بدنی بر مهارت های حرکتی و هوش هیجانی در دانش آموزان با آسیب بینایی مؤثر است. از این رو پیشنهاد می شود تا دست اندرکاران آسیب دیدگان بینایی، مربیان، والدین و ورزشکاران کم بینا از این روش برای پیشرفت و بهبود اجراهای ورزشی و هوش هیجانی استفاده کنند.