فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۱٬۸۳۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش والدگری آدلری بر کاهش تعارضات مادر فرزندی در نوجوانان دختر انجام شده است. روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی است و طرحی که از آن استفاده شده، طرح «پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه» است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ی دا نش آموزان دختر پایه ی اول و دوم دبیرستان شهر اردکان در سال 97-1396 است که سن آن ها بین 17-15 سال است. روش نمونه گیری نیز به این صورت بود که از بین دبیرستان های شهر اردکان، یک دبیرستان به صورت در دسترس انتخاب شد. در این تحقیق به منظور اندازه گیری تعارض بین والدین و فرزندان از مقیاس تاکتیک های تعارض استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس داده ها نشان داد که آموزش والدین آدلری بر کاهش تعارضات والد فرزندی و نیز افزایش مهارت استدلال موثر بوده، در حالی که بر کاهش پرخاشگری کلامی و پرخاشگری فیزیکی تاثیری نداشته است. بر این اساس می توان نتیجه گرفت تلفیق رویکرد آدلری در آموزش به والدین با رویکردهای هیجان مدار می تواند طیف بیشتری از مسائل والد نوجوان را پوشش داده و به حل و فصل آنها کمک کند.
اثربخشی ریباندتراپی بر رشد حرکتی و عادت های خواب کودکان با اختلال طیف اتیسم (مطالعه تک موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی ریباندتراپی بر رشد حرکتی و عادت های خواب کودکان با اختلال طیف اتیسم انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک طرح آزمایشی تک موردی از نوع طرح خط پایه چندگانه با آزمودنی های متفاوت است که 10 هفته روی دو کودک با اختلال طیف اتیسم با پیگیری دو هفته ای اجرا شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان با اختلال طیف اتیسم شهر اهواز بود. از بین آنها دو کودک با اختلال طیف اتیسم به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده شامل پرسشنامه عادت های خواب کودکان و آزمون لینکلن اوزرتسکی بود. داده ها با استفاده از روش های ترسیم دیداری، درصد بهبودی و اندازه اثر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: ریباندتراپی به طور معنا داری موجب افزایش رشد حرکتی و کاهش مشکلات خواب در مرحله پس از درمان و پیگیری شد، به طوری که درصد بهبودی برای کودک اول و دوم در رشد حرکتی به ترتیب 79 و 63 درصد و در مشکلات خواب 85 و 66 درصد به دست آمد. نتیجه گیری: در این پژوهش تغییرات معناداری در دو کودک با اختلال طیف اتیسم ایجاد شد و دستاوردهای درمانی در دوره پیگیری حفظ شد.
مقایسه اثربخشی درمان به کمک حیوان خانگی و بازی درمانی بر مولفه های اختلالات رفتاری کودکان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان به کمک حیوان خانگی وبازی درمانی برمولفه های اختلالات رفتاری کودکان دبستانی انجام شد. روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت نیمه آزمایشی با طرح سه گروهی با پیش آزمون پس آزمون بود. جامعه آماری در این پژوهش عبارت بود از کلیه دانش آموزان پسر دبستانی مراجعه کننده به هسته مشاوره آموزش و پرورش و مرکز مشاوره ماهان شهرستان ملایر که تشخیص اختلال رفتاری داشتند. اعضای نمونه در این پژوهش در قالب گروه کنترل و دو گروه آزمایش هرکدام به تعداد 15 نفر از میان افراد دارای ملاک های ورود به این پژوهش به روش تصادفی جایگزین شدند. برای ارزیابی اختلالات رفتاری آزمودنی ها از پرسشنامه راتر (مقیاس معلم) استفاده شد. جلسات درمان به کمک حیوان خانگی برای گروه آزمایش1 بر اساس محتوای پیشنهادی پاریش-پلاس (2016) و فاین (2015) در ده جلسه ارائه شد. محتوای جلسات بازی درمانی برای گروه آزمایش2 بر اساس بازی های پیشنهادی کداسن و شفر (2010) در ده جلسه ارائه شدند. برای آزمون فرضیه ها از تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد تأثیر درمان به کمک حیوان خانگی بر مؤلفه های اختلالات رفتاری معنی دار نبود. همچنین نتایج نشان داد تأثیر بازی درمانی بر مؤلفه های اختلالات رفتاری معنی دار بوده است. نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که دو روش درمانی در همه مؤلفه ها تفاوت معنی داری با هم نداشتند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، به نظر می رسد بازی درمانی و درمان به کمک حیوان خانگی، در کاهش اختلالات رفتاری کودکان دبستانی، نقش مهمی داشته اند.
اثربخشی درمان تعامل والد-کودک بر کنش های اجرایی و همدلی کودکان با اختلال هیجانی-رفتاری (مطالعه تک بررسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: کودکان با اختلالات هیجانی رفتاری، به دلیل مواجه با آسیب های روان شناختی دچار اختلال در حیطه های مختلف می شوند. با توجه به ارتباط کنش های اجرایی و همدلی با سبک والدگری و تعاملی، این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد_کودک بر کنش های اجرایی و همدلی کودکان دارای اختلال هیجانی رفتاری انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع تک آزمودنی با طرح A-B-A است. جامعه آماری، کودکان پسر با اختلال هیجانی رفتاری استان قزوین در سال 1398 و نمونه پژوهش شامل 3 نفر از دانش آموزان پسر مشغول به تحصیل در مقطع اول ابتدایی که در ارزیابی چندبعدی، دارای اختلال تشخیص داده شده بودند، با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جلسات درمانی 12 جلسه 1 ساعته هفتگی بر اساس برنامه مداخله مبتنی بر تعامل والد کودک برگزار شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه فهرست رفتاری کودک آخنباخ فرم والدین، پرسشنامه کنش های اجرایی کولیج، و پرسشنامه همدلی کودکان بود که بعد از رسم نمودار، با روش تحلیل دیداری آماری و با کمک درصد بهبودی و روند تغییرات، اثربخشی متغیر مستقل بر وابسته بررسی و تحلیل شد. یافته ها: نشان داد که این مداخله در هر 3 آزمودنی به کاهش نارسایی کنش های اجرایی و بهبود همدلی در مراحل مداخله و پیگیری منجر شد. نتیجه گیری: این درمان در بهبود اختلالات هیجانی رفتاری و همچنین ارتقاء همدلی و کاهش نقص کنش های اجرایی در آن اختلالات مؤثر است، بنابراین به عنوان یک روش مکمل برای درمان های اصلی در حوزه آموزش و توانبخشی قابلیت استفاده دارد.
نقش مداخله مبتنی بر تعامل والد-کودک در درمان کودکان با اختلال هیجانی رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلالات هیجانی رفتاری نتیجه انواع آسیب های روان شناختی در طی دوره تحول به خصوص دوره کودکی اولیه است که رفتارهای ضدّ اجتماعی، اختلال در عملکرد تحصیلی و اجتماعی را در سنین بعدی به دنبال دارد. الگوهای تعاملی خانواده ها با کودکان، ازجمله عوامل مؤثر بر فرآیند تحول و سلامت روان کودک در سنین نوجوانی و بزرگسالی و مداخلات مبتنی بر اصلاح تعاملات والد-کودک جزو درمان های کارآمد در درمان این اختلالات است. بدین ترتیب، هدف از این مطالعه مروری، بررسی شواهد درمان های مبتنی بر تعامل والد-کودک و اثربخشی این درمان ها بر انواع اختلالات روان شناختی در کودکان و همچنین بررسی ابعاد و ویژگی های آنها است. روش: این مطالعه از نوع مروری روایتی است که طی آن مطالعات انجام شده درباره نقش تعامل والد کودک در بهبود انواع اختلالات هیجانی رفتاری مورد بررسی عمیق قرار گرفته و در پایان نتیجه گیری لازم انجام شده است. نتیجه گیری: نتایج بررسی پژوهش های انجام شده در این حیطه مبین اثربخش و کارآمد بودن الگوهای درمانی مبتنی بر تعامل والد کودک بر گستره وسیعی از اختلالات هیجانی رفتاری درون نمود و برون نمود بوده است، بدین ترتیب، مداخلات باید بر کیفیت روابط بین والدین و کودک برای ارائه ی طرح درمانی تأ کید کنند. به همین منظور در این مقاله، با بیان ویژگی های کودک با اختلال هیجانی رفتاری و بررسی کیفیت روابط کودک با والد، مدل درمانی کارآمد و مفید جهت بهبود تعاملات و روابط ارائه شده که به عنوان یک روش مکمل و پیشگیرانه در حیطه آموزش و درمانگری، قابلیت استفاده دارد.
خواندن در افراد با نشانگان دان: «مسیر دیداری» یا «مسیر واج شناختی»؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بسیاری از افراد با نشانگان دان خواندن را تا حدودی یاد می گیرند ولی نحوه یادگیری خواندن در آنها، در بین پژوهشگران جای بحث بوده است. برخی از پژوهشگران مدعی بودند که با توجه به نقایص واج شناختی افراد با نشانگان دان و توانایی های دیداری-فضایی قوی تر این افراد، آنها برای یادگیری خواندن بر «مسیر دیداری » تکیه دارند و برخی دیگر، نشان دادند که «مسیر واج شناختی » نیز در یادگیری خواندن نقش دارد. هدف مقاله حاضر بررسی و مقایسه نقش «مسیر دیداری » و «مسیر واج شناختی » در یادگیری و آموزش خواندن به افراد با نشانگان دان است. مواد و روش: روش پژوهش حاضر مروری است، 50 مقاله پیشگام و جدید مرتبط با این موضوع از پایگاه های Springer، Wiley، Elsevier، Taylor and Francis، SAGE Publications و Emerald بررسی شدند. نتایج: بسیاری از افراد با نشانگان دان می توانند خواندن را دست کم در سطح کلمه یاد بگیرند. بااین حال، پرا کندگی های زیادی در این زمینه وجود دارد. افراد با نشانگان دان در استفاده از «مسیر واج شناختی » برای خواندن دچار مشکل هستند و اتکا آنها در خواندن بیشتر بر «مسیر دیداری » است. بااین حال، هر دو مسیر در یادگیری خواندن نقش دارند، گرچه نقش «مسیر دیداری » پررنگ تر است. نتیجه گیری: برای آموزش خواندن به افراد با نشانگان دان، می توان هم از روش آموزش کل خوانی کلمه که مبتنی بر «مسیر دیداری » است و هم از روش آوایی که مبتنی بر «مسیر واج شناختی » است، استفاده کرد ولی ترکیب این دو روش، کارایی بیشتری دارد؛ زیرا با اتکا به «مسیر دیداری » کودک فقط قادر خواهد بود کلمات آموزش داده شده را بخواند ولی برای خواندن کلمات جدید، او به دانش حرف-صدا نیز نیاز دارد.
مقایسه تاب آوری، سخت رویی، پیشرفت تحصیلی و اهمالکاری تحصیلی در دانش آموزان با و بدون ناتوانی های یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف مقایسه ی تاب آوری، سخت رویی، پیشرفت تحصیلی و اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان با و بدون ناتوانی های یادگیری انجام گرفت. روش: جامعه آماری دانش آموزان با و بدون ناتوانی های یادگیری شهرستان ارومیه می باشند. 60 دانش آموز با و بدون ناتوانی یادگیری به عنوان نمونه پژوهش، به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای (چندمرحله ای) انتخاب شدند. برای انجام این پژوهش از پرسشنامه های اهمال کاری تحصیلی، پرسشنامه تاب آوری، پرسشنامه سخت رویی و ملاک پیشرفت تحصیلی استفاده شد. داده ها با استفاده از شاخص های توصیفی و تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها : نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که بین دو گروه دانش آموزان دارای با و بدون ناتوانی یادگیری تفاوت وجود دارد و میانگین نمرات تاب آوری ( F=16/38 )، سخت رویی ( F=63/78 ) و پیشرفت تحصیلی ( F=77/04 ) در دانش آموزان بدون ناتوانی یادگیری بیشتر از دانش آموزان دارای ناتوانی های یادگیری است و اهمال کاری تحصیلی ( F=59/23 ) به طور معنی داری در دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری بیشتر از دانش آموزان عادی است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از تأثیرات منفی ناتوانی یادگیری بر متغیر اهمال کاری تحصیلی، تاب آوری و سخت رویی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری است.
مداخله زودهنگام برای کودکان خردسال با آسیب بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود آنکه اهمیت برنامه های مداخله ای برای کودکان با آسیب بینایی بسیار مورد تأیید است، اما دانش عملی آن نیاز به معرفی بیشتر دارد. هدف از مقاله حاضر، معرفی الگو و محتوای ارائه ی خدمات مداخله ی زودهنگام به کودکان با آسیب بینایی و خانواده های آنان است. در این مقاله به طور مشخص اهمیت غربالگری اولیه، مناسب سازی برنامه های مداخله زودهنگام و اقدامات حمایتی در مورد والدین و کودکان مورد تأ کید بوده است.
بریل آموزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اهداف مهم دوره پیش دبستانی برای بسیاری از دانش آموزان با آسیب بینایی، یادگیری خواندن و نوشتن خط بریل به عنوان اصلی ترین ابزار سواد آموزی است. بریل آموزی فرآیندی است که با آموزش مهارت های پیش بریل شروع می شود و شامل فعالیت هایی برای افزایش آ گاهی و ادراک حسی کودکانی است که خواندن و نوشتن را به خط بریل یاد خواهند گرفت. این مقاله با استناد به دانش موجود در منابع این حوزه و تجارب زیسته ی نگارنده در کار با دانش آموزان با آسیب بینایی نوشته شده است تا چارچوبی منطقی برای آموزش بریل به این گروه از دانش آموزان در دوره پیش دبستان ارائه کند.
تأثیر آموزش مفاهیم ریاضی بر افزایش مهارت های ریاضی کودکان و دانش آموزان با اختلال طیف اُتیسم با روش تحلیل کاربردی رفتار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: محدودیت های موجود در حیطه ی شناسایی راهبردهای مؤثر به منظور رفع مشکلات ریاضی در کوکان و دانش آموزان با اخت الل طیف اُتیسم و مشکلاتی که ا کثر آنان در مهارت های مرتبط با ریاضی با آن روبه رو هستند، لزوم پژوهش و افزایش توجه به این حیطه را روشن می کند. هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش مفاهیم پایه ای ریاضی بر افزایش مهارت های ریاضی کودکان و دانش آموزان با اخت الل طیف اُتیسم با روش تحلیل کاربردی رفتار بود. روش: پژوهش حاضر از حیث هدف، کاربردی و در زمره ی طرح های شبه آزمایشی تک موردی )از نوع طرح AB ( قرار دارد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان با اخت الل طیف اُتیسم با عملکرد بالای آموزشگاه کودکان استثنایی نیمروز واقع در منطقه 2 شهر تهران بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 3 دانش آموز با اخت الل طیف اُتیسم با عملکرد بالا انتخاب شدند. ابزار سنجش، پرسشنامه گارز، آزمون کی مت و برگه ثبت داده ها بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی استفاده شد. یافته ها: 13 جلسه مداخله صورت گرفت که پس از آن در 1 جلسه فراوانی متغیرها ثبت شد. نتایج نشان داد که مهارت های ریاضی در هر یک از آزمودنی ها بعد از مداخله، افزایش یافت. دو هفته پس از آخرین جلسه مداخله، 2 جلسه ی پیگیری نیز در نظر گرفته شد که روند کاهش متغیرها را نشان داد. نتیجه گیری: در آموزش ریاضی براساس روش تحلیل کاربردی رفتار این امکان فراهم می شود که مفاهیم ریاضی به صورت خُرد خُرد آموزش داده شود. در این روش، استفاده از تقویت کننده ها و کارت های آموزشی باعث می شود که روند آموزش مفاهیم ریاضی جذاب تر شده و کمتر خسته کننده باشند، تا به مرور زمان مهارت های ریاضی افزایش یابد.
تأثیر تمرینات ثبات مرکزی بر استقامت عضلات تنه پسران با اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: اختلال طیف اتیسم با نقص در ارتباطات اجتماعی، حرکات کلیشه ای و تعاملات محدود شناسایی می شود. اختلال ثبات وضعیتی در کودکان با اختلال طیف اتیسم شایع است. هدف از این مطالعه بررسی اثر 8 هفته تمرینات ثبات مرکزی بر استقامت عضلات تنه پسران با اختلال طیف اتیسم است. روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع نیمه آزمایشی با گروه گواه و پیش آزمون-پس آزمون است. 32 پسر 10 - 6 ساله با اختلال طیف اتیسم به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جای گرفتند و تمرینات ثبات مرکزی به مدت 8 هفته، هفته ای 3 بار و هر جلسه 45 دقیقه به طور انفرادی در گروه آزمایشی اعمال شد. برای ارزیابی استقامت عضلات تنه از آزمون مک گیل شامل فلکشن تنه، فلکشن جانبی تنه و بیرینگ سورنسن استفاده شد. یافته ها: یافته های آماری حاصل از آزمون تی مستقل نشان داد که 8 هفته تمرینات ثبات مرکزی اثر معناداری بر استقامت عضلات تنه پسران با اختلال طیف اتیسم در گروه آزمایشی داشته است (p≥0.05). نتیجه گیری: با توجه به ضعف ثبات وضعیتی در کودکان با اختلال طیف اتیسم و ازآنجایی که، ثبات ناحیه مرکزی موجب کاهش نوسانات قامت و حفظ راستای صحیح بدن خواهد شد، تمرینات ثبات مرکزی می تواند جهت ارتقا استقامت و ثبات بخشی عضلات تنه پسران با اختلال طیف اتیسم مؤثر باشد. ازاین رو، اجرای تمرینات ثبات مرکزی در کودکان با اختلال طیف اتیسم پیشنهاد می شود.
بررسی الگوی ساختاری تاب آوری، خوش بینی و امید به زندگی با رشد پس از آسیب در مادران دارای فرزند طیف اوتیسم: نقش واسطه ای باورهای مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تولد و نگهداری از فرزند برای مادر با فشار و دشواری همراه است، حال اگر این کودک دارای معلولیت جسمی یا ذهنی باشد، پیامدها و واکنش هایی را به دنبال خواهد داشت. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی الگوی ساختاری تاب آوری، خوش بینی و امید به زندگی با رشد پس از آسیب در مادران دارای فرزند اوتیست با نقش میانجی باورهای مذهبی بود. روش: پژوهش پیش رو از نوع همبستگی است. نمونه آماری شامل 225 نفر از مادران دارای فرزند اوتیست بود که به صورت نمونه گیری هدفمند و در دسترس از مراکز آموزش و انجمن کودکان طیف اوتیسم در سال 1398 انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های سنجش نگرش های مذهبی سراج زاده(1377)، تاب آوری کانر و دیویدسون(2003)، خوش بینی شییر و کارور(1994)، امید به زندگی میلر(1988) و رشد پس از آسیب تدیسچی و کالهون(1996)، و جهت تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر و روش بوت استرپ استفاده شد. یافته ها: تحلیل یافته ها نشان داد مدل ساختاری از برازش مطلوبی برخوردار بوده و تمام متغیرهای پیش بین و میانجی می توانند 41/0 از تغییرات متغیر وابسته را پیش بینی کنند. بنابراین باورهای مذهبی در رابطه بین تاب آوری و امید با رشد پس از آسیب نقش میانجی دارد اما در رابطه بین خوش بینی و رشد پس از آسیب نقش میانجی ندارد. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان گفت باورهای مذهبی می تواند ارتباط بین تاب آوری و امید به زندگی با رشد پس از آسیب را میانجی گری کند اما در ارتباط بین خوش بینی و رشد پس از آسیب نقش میانجی ندارد. کلیدواژه ها: امید به زندگی، اوتیست، باورهای مذهبی، تاب آوری، خوش بینی، رشد پس از آسیب
اثربخشی مهارت آموزی بر پایه الگوی پردازش اطلاعات اجتماعی بر شایستگی اجتماعی دانش آموزان دختر دارای اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیشتر کودکان دارای اختلال یادگیری خاص، انواع مشکل های اجتماعی را در مدرسه تجربه می کنند، تکرار تجربه های منفی در کلاس درس و تعامل نادرست با همسالان، مشکل های عاطفی و رفتاری را فراهم می کند که زمینه ساز کاهش شایستگی اجتماعی در دانش آموزان است؛ بنابراین هدف از این پژوهش بررسی تأثیرگذاری مهارت آموزی بر پایه ی الگوی پردازش اطلاعات اجتماعی در راستای بهبود شایستگی های اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهشی، شامل تمامی دانش آموزان (تقریباً 50 نفر) دختر دارای اختلال یادگیری خاص دوره ی ابتدایی، (پایه های اول تا چهارم) شهرستان ابرکوه (استان یزد) در سال تحصیلی 1398 بود. از جامعه مورد نظر، 16 دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو (گروه آزمایش، 8 نفر وگروه کنترل، 8 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش، پرسشنامه 47 سؤالی شایستگی اجتماعی فلنر، لیس و فلیپس (1990) بود. بعد از اجرای پیش آزمون، برنامه مهارت آموزی، بر اساس الگوی پردازش اطلاعات اجتماعی داج (1993) طی 14 جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد. سپس برای هر دو گروه پس آزمون اجرا شد. در جهت تجزیه وتحلیل داده ها، از تحلیل کوواریانس تک متغیری و چند متغیری به منظور بررسی فرضیه های پژوهش استفاده شد. نتایج به دست آمده از این پژوهش، نشان داد که آموزش الگوی پردازش اطلاعات اجتماعی در افزایش شایستگی اجتماعی دانش آموزان دختر دارای اختلال های یادگیری، در سطح 001/0 معنی دار است.درمجموع نتایج حاصل از این پژوهش، کارایی آموزش الگوی پردازش اطلاعات اجتماعی را در افزایش شایستگی اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص را مورد تأیید قرار داد.
تأثیر اوقات فراغت ورزشی بر سازگاری اجتماعی و تصویر بدنی دانش آموزان استثنائی کشور و ارائه مدل عملیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، تأثیر اوقات فراغت ورزشی بر سازگاری اجتماعی و تصویر بدنی دانش آموزان استثنائی کشور و ارائه مدل عملیاتی بود. روش: روش این پژوهش توصیفی و همبستگی با استفاده از معادلات عملیاتی، از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری اطلاعات میدانی بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر و پسر استثنائی کشور در 6 گروه با آسیب شنوایی، آسیب بینایی، معلول جسمی-حرکتی، چندمعلولیتی، کم توان ذهنی، و اختلال طیف اُتیسم که در سال تحصیلی -1399 1398 در مقطع متوسطه دوم مشغول به تحصیل بودند، تشکیل داد. نمونه آماری پژوهش که با استفاده از جدول مورگان محاسبه و نحوه انتخاب آن به صورت تصادفی ساده بود، شامل 367 نفر شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه های اوقات فراغت ورزشی زمانی ) 1397 (، تصویر بدنی ) MBSRQ ( کَش و پروزینسکی ) 1990 ( و سازگاری اجتماعی بِل ) 1961 ( بود. جهت تحلیل داده ها از تحلیل واریانس و جهت آزمون مدل از معادلات عملیاتی استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس، رابطه خطی بین اوقات فراغت ورزشی با سازگاری اجتماعی و تصویر بدنی را تأیید کرد و نتایج آزمون مدل عملیاتی نشان داد که در آزمودنی های هر 6 گروه، اثر اوقات فراغت ورزشی بر تصویر بدنی و در آزمودنی های چند معلولیتی و اختلال طیف اُتیسم، اثر اوقات فراغت ورزشی بر سازگاری اجتماعی معنادار بود. نتیجه گیری: بر این اساس، طراحی و برنامه ریزی مناسب در جهت پُر کردن اوقات فراغت ورزشی دانش آموزان استثنائی جهت بهبود اجتماعی شدن آنها و تصویر بدنی مثبت توصیه می شود.
تأثیر مداخله زود هنگام هیجانی - اجتماعی بر رشد اجتماعی کودکان کم شنوای پایین تر از 3 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: کودکان کم شنوا به دلیل محدودیت های ارتباطی بیش از همتایان شنوای خود در مهارت های اجتماعی دچار شکست می شوند که این امر، به نوبه خود می تواند مهارت های اجتماعی کودک را در آینده به شدت متأثر کند. با نظر به اهمیت این موضوع و نیاز به چنین برنامه هایی در مداخلات زود هنگام این کودکان، هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر برنامه مداخله زود هنگام هیجانی-اجتماعی بر رشد اجتماعی کودکان دچار کم شنوای پایین تر از 3 سال بود. مواد و روش ها: در این پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با یک گروه کنترل، 16 کودک کم شنوا از مرکز گفتار درمانی آترا کرج به روش هدفمند و با در نظر گرفتن ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه رشد اجتماعی وایلند بود. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس و در نسخه 20 نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد، برنامه مداخله هیجانی- اجتماعی اثر معناداری بر رشد اجتماعی کودکان کم شنوا داشت ) 0001 / p >0 ( و موجب ارتقای وضعیت رشد اجتماعی کودکان در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل شد. نتیجه گیری: به نظر می رسد مداخله زود هنگام هیجانی-اجتماعی می تواند موجب بهبود رشد اجتماعی این کودکان شود. با توجه به اهمیت نقش مهارت های اجتماعی در زندگی، توصیه می شود در بسته ی مداخله های زودهنگام این کودکان، برنامه هایی با هدف بهبود وضعیت هیجانی-اجتماعی آنان گنجانده شود.
بررسی اثربخشی آموزش تئوری انتخاب بر مشکلات عصب روان شناختی و تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان قلدر دارای اختلال بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸۲)
۱۲۶-۱۱۳
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش تئوری انتخاب بر مشکلات عصب روان شناختی و تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان قلدر دارای اختلال بیش فعالی انجام شد. روش: پژوهش حاضر ی ک مطالعه نیم ه آزمایشی با گروه گواه و پیش آزمون و پس آزمون همراه با گمارش تصادفی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام دانش آموزان قلدر دارای اختلال بیش فعالی شهرستان اردکان در سال تحصیلی 1398-1399 بود. با روش نمونه گیری در دسترس، 26 نفر به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه 13 نفری (آزمایش و گواه) جایگزین شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه های استاندارد مشکلات عصب روان شناختی کانرز (2004) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی، کرایچ و اسپینهاوم (۲۰۰۱) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون پاسخ دادند. گروه آزمایش مداخله تئوری انتخاب را در 12 جلسه یک ساعته و هر هفته دو جلسه دریافت کردند، در صورتی که گروه گواه هیچ گونه مداخله ای را طی مدت زمان انجام پژوهش دریافت نکردند. در پایان نیز داده های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری و در سطح معنا داری 005/0 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمره های مشکلات عصب روان شناختی و تنظیم شناختی هیجان گروه آزمایش نسبت به گروه گواه، در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری پیدا کرده است (001/0>p). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، آموزش تئوری انتخاب می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر در کاهش مشکلات روان شناختی دانش آموزان قلدر دارای اختلال بیش فعالی مورد توجه قرار گیرد.
نقش واسطه ای الگوهای پردازش حسی در رابطه بین شیوه های فرزندپروری با اختلال یادگیری در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال یادگیری، تحت تاثیر بسیاری از متغیرهای ارتباطی و معطوف به پردازش های حسی در کودکان قرار دارد، بنابراین هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای الگو های پردازش حسی در رابطه بین شیوه های فرزندپروری با اختلال یادگیری در کودکان بود. روش پژوهش همبستگی مبتنی بر مدل یابی از نوع تحلیل مسیر بود و جامعه پژوهش شامل تمامی کودکان با اختلال یادگیری 7 تا 10 ساله در شهر تهران بودند، که با استفاده از روش کلاین (2010) تعداد 437 کودک به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و مادران کودکان، پرسشنامه اختلال یادگیری کلورادو ویلکات و همکاران (2011)، پروفایل حسی دان (1999) و پرسشنامه شیوه های فرزندپروری باومریند (۱۹۷۳) را تکمیل کردند و ارزیابی مدل با استفاده از روش تحلیل مسیر انجام شد. یافته ها نشان داد که الگوهای پردازش حسی در رابطه بین شیوه های فرزندپروری با اختلال یادگیری در کودکان نقشی واسطه ای دارد و به طور کلی الگوهای پردازش حسی و شیوه های فرزندپروری توان پیش بینی (70/0=R2) از متغیر اختلال یادگیری را داشتند، این یافته ها حاکی از آن است که ایجاد اختلال یادگیری بسیار تحت تاثیر مستقیم شیوه های فرزندپروری والدین می باشد و الگو های پردازش حسی اثری غیرمستقیم بر اختلال یادگیری دارند که می تواند تلویحات کاربردی بسیاری را به درمان گران در جهت بهبود اختلال یادگیری کودکان ارایه دهد.
اثربخشی روش حسی اسنوزلن بر نشانگان اتیسم در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر روش حسی اسنوزلن بر نشانگان کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی و از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر همه کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم بودند که از بین آنها نمونه ایی با حجم 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جاگماری شدند. و به طوری که هر گروه 15 نفر بوده و از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمده و گروه آزمایش روش اسنوزلن را در 40 جلسه دریافت نموده در حالی که به گروه کنترل این مداخله ارائه نشد و در پایان برای هر دو گروه پس آزمون اجرا شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقایس درجه بندی درخود ماندگی گیلیام (گارز) بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس یک متغیره و کوواریانس چند متغییره نشان داد که میانگین نمرات نشانگان اتیسم و خرده مقایس های آن (تعامل اجتماعی و ارتباط) به طور معناداری افزایش یافته است و رفتار کلیشه ای کاهش یافت (05/0>) P. یافته ها بیانگر یعنی روش اسنوزلن سبب بهبود نشانگان اتیسم در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم می گردد. بنابراین پیشنهاد می شود با طراحی و اجرای برنامه اسنوزلن جهت بهبود نشانگان اتیسم اقدام گردد.
تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر اساس الگوی شناخت اجتماعی اوزنوف بر همدلی و تعامل اجتماعی کودکان اختلال طیف اتیسم با کنش وری بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال طیف اتیسم، اختلالی عصبی تحولی است که در سه سال اول زندگی کودک نمایان می شود. مهم ترین علائم آن نقص در برقراری ارتباط، مشکل در تعاملات اجتماعی، وجود الگوهای محدود و تکراری در رفتار، علائق و فعالیت ها است؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر اساس الگوی شناخت اجتماعی اوزنوف بر همدلی و تعامل اجتماعی کودکان اختلال طیف اتیسم با کنش وری بالا بود. روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه ی مورد مطالعه شامل ۳۰ نفر از کودکان با اختلال طیف اتیسم که در سال ۱۳۹۶ دریکی از مرا کز توان بخشی شهر تهران در حال آموزش و توان بخشی بودند که به شیوه ی در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند )هر گروه 15 نفر(. آموزش برنامه ی مهارت های اجتماعی بر اساس الگوی شناخت اجتماعی اوزنوف به صورت 10 جلسه ی 45 دقیقه ای ) هر هفته دو جلسه( به گروه آزمایشی ارائه شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسش نامه ی بهره همدلی و بهره تحلیل کودکان )آیونگ و همکاران، 2009 ( و پرسش نامه نیم رخ مهارت های اجتماعی اختلال طیف اتیسم )اسکات بلینی، 2006 ( بودند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش برنامه ی مهارت های اجتماعی بر اساس الگوی شناخت اجتماعی اوزنوف بر همدلی و تعامل اجتماعی کودکان اختلال طیف اتیسم با کنش وری بالا تأثیر معناداری دارد ) 05 / .)p> 0 نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه، می توان نتیجه گرفت که آموزش برنامه ی مهارت های اجتماعی بر اساس الگوی شناخت اجتماعی اوزنوف از طریق عینی سازی موارد انتزاعی، تأ کید بر عوامل درونی، درک تفاوت خود و دیگران، تعمیم رفتارهای آموخته شده به محیط های طبیعی، باعث افزایش همدلی و تعامل اجتماعی کودکان اختلال طیف اتیسم با کنش وری بالا می شود.
اثربخشی توان بخشی عصب روان شناختی بر الگوی امواج مغزی در افراد با ناتوانی های یادگیری ریاضی و خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی توان بخشی عصب روان شناختی بر الگوی امواج مغزی در افراد با ناتوانی های یادگیری ریاضی و خواندن بود. بدین منظور از بین جامعه ی آماری شهر تبریز، یعنی کلیه ی دانش آموزان با ناتوانی های ریاضی و خواندن مراجعه کننده به مرا کز اختلال های یادگیری در سال تحصیلی 95 - 94 بود. هدف: تعداد 30 دانش آموز با ناتوانی های ریاضی و خواندن که در دامنه ی سنی 8 تا 12 سال بودند، به عنوان نمونه، به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی ریاضی و خواندن قرار گرفتند. سپس هر دو گروه از نظر امواج آلفا و تتا مورد ارزیابی قرار گرفتند )پیش آزمون( و بعد گروه آزمایشی به مدت 20 جلسه ی 30 تا 45 دقیقه ای، با نسخه ی فارسی نرم افزار آموزشی SOUND SMART شرکت BRAIN TRAIN ، آموزش های مرتبط را دریافت کردند و در پایان هم به منظور ارزیابی تفاوت های صورت گرفته، آزمون فوق، دوباره یر روی هر دو گروه آزمایشی اجرا شد )پس آزمون(. داده های حاصل از این پژوهش با استفاده از نرم افزار Neuroguid مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و از آنجایی که روش پژوهش حاضر یک مطالعه ی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود، برای تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر شاخص های آمار توصیفی از روش تحلیل واریانس چند متغیره نیز استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده های پژوهش حاضر نشان داد که توان بخشی عصب روان شناختی بر الگوی امواج مغزی آلفا و تتا هیچ گونه تأثیر معناداری نداشته است. نتیجه گیری: بر مبنای یافته های پژوهش حاضر می توان ادعا کرد که آموزش توان بخشی تأثیرهای دیرهنگامی بر جای می گذارد.