فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۵۷۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر باهدف مقایسه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و تن آرامی بر کارکردهای اجرایی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (ام اس)، انجام شده است. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به ام اس در بین سال های 98-1397 بود که در انجمن ام اس مازندران دارای پرونده پزشکی بودند. 45 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) گمارش شدند. سپس آزمودنی های گروه آزمایش اول و دوم هر یک طی 8 جلسه به ترتیب کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و تن آرامی را دریافت کردند. مقیاس کارکردهای اجرایی (نجاتی، 1392) به عنوان ابزار پژوهش در دو مرحله قبل و بعد از آموزش در هر سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) اجرا شد. یافته ها: در پایان یافته های به دست آمده از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون LSD نشان داد هر دو رویکرد درمانی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و تن آرامی، موجب بهبود کارکردهای اجرایی در بیماران مبتلا به ام اس شده است (05/0>p). و اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی نسبت به تن آرامی بر کارکردهای اجرایی بیشتر است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر، در حوزه درمان و مشاوره بیماران مبتلا به ام اس، کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و تن آرامی بسیار کارآمد و نویدبخش به نظر می رسد.
کارکردهای نوروپسیکولوژیک بیماران بهبودیافته از کووید-19، مقایسه با جمعیت سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هشتم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۳۰)
37 - 49
حوزه های تخصصی:
مقدمه:مطالعات متعدد نشان می دهد ابتلا به ویروس کرونا که باعث سندرم زجر تنفسی حاد و بیماری کووید-19 می شود، می تواند منجر به تغییراتی در سیستم عصبی مرکزی (CNS) شود و برخی از افراد مبتلا به این بیماری ممکن است تا مدت ها پس از بهبودی، علائم اختلالات نوروپسیکولوژیک را نشان دهند. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه کارکردهای نوروپسیکولوژیک بیماران بهبود یافته از بیماری و جمعیت سالم انجام شد. روش شناسی: این پژوهش در قالب طرح علی مقایسه ای انجام شد. نمونه پژوهش متشکل از 65 بیمار بهبود یافته از کووید-19 بود که به روش هدفمند از میان افرادی که در پاییز و زمستان 1400 در مراکز درمانی شهر مشهد مورد پذیرش و درمان قرارگرفته بودند انتخاب و با 65 فرد سالم مقایسه شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون های رایانه ای N-Back ، استروپ رنگی ، طبقه بندی کارت های ویسکانسین و تکلیف برو/ نرو استفاده شد. داده ها به وسیله آزمون کالموگروف-اسمیرنف و من ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج: نتایج نشان داد کارکردهای نوروسایکولوژیک شامل حافظه فعال، بازداری شناختی ، بازداری رفتاری (به جز شاخص خطای حذف در تکلیف برو/نرو) و انعطاف پذیری شناختی میان بیماران بهبودیافته از کرونا و افراد غیرمبتلا از تفاوت معناداری برخوردار است. نتیجه گیری: این یافته ها نشان می دهند که بدکارکردی های نوروپسیکولوژیک در میان بهبودیافته گان از بیماری کرونا بیشتر از افراد غیرمبتلا است و این نقایص ممکن است تأثیرات منفی طولانی مدت بر عملکرد مبتلایان بهبودیافته داشته باشد، لذا می توانند به عنوان اهداف مهمی در درمان و توانبخشی این بیماران مورد توجه قرار گیرند.
تأثیر مداخله ذهن آگاهی بر استرس ادراک شده و سطوح ایمنوگلوبین A درکشتی گیران نخبه طی دوره رقابت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هشتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۳۱)
25 - 34
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر مداخله ذهن آگاهی بر استرس ادراک شده و سطوح ایمنوگلوبین A درکشتی گیران نخبه طی دوره رقابت انجام گرفت. روش : 20 کشتی گیر آزادکار نخبه مرد (سن: 38/2±36/22) در این پژوهش شرکت کردند که به صورت تصادفی در گروه های تجربی (مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی) و کنترل قرار گرفتند. از دو مسابقه رسمی به عنوان پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. استرس ادراک شده با استفاده از مقیاس کوتاه شده استرس ادراک شده کوهن سنجیده شد. مقادیر بیداری و رقابتی ایمنوگلوبین A بزاقی با استفاده از روش الایزا اندازه-گیری شد. گروه تجربی در 8 هفته مداخله ذهن آگاهی (هفته ای دو جلسه) شرکت کردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و تی مستقل تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بعد از 8 هفته مداخله، استرس ادراک شده در گروه تجربی کاهش داشته است. اما مقادیر بیداری و رقابتی ایمنوگلوبین A در گروه تجربی تفاوت معنی داری را نسبت به گروه کنترل از پیش آزمون تا پس آزمون نشان نداد. نتیجه گیری: به طور کلی می توان نتیجه گرفت که مداخله ذهن آگاهی می تواند راهبردی برای کاهش استرس ادراک شده در کشتی گیران نخبه طی دوره رقابت باشد. مطالعات آینده با نمونه های بزرگتر و در سایر رشته ها می تواند جامعیت پذیری نتایج را بهتر نشان دهد.
اثربخشی تحریک مستقیم فراجمجه ای مغز(tDCS) بر شدت نشانگان افسردگی در بهبودیافتگان کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ابتلا به ویروس کووید-19، بغیر از عوارض جسمانی، اختلالات روانشناختی متعددی را در پی دارد. افسردگی یکی از عوارض شایع روانی در نتیجه ابتلا به این ویروس است که با دورههای طولانیمدت و تنوع علایم همراه است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر تحریک فراجمجمهای مغز با استفاده از جریان مستقیم(tDCS) بر شدت علایم افسردگی در بهبودیافتگان کووید-19بود. روش شناسی:پژوهش حاضر در قالب یک طرح نیمهآزمایشی همراه با گمارش تصادفی آزمودنیها، پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه و پیگیری اجرا شد. نمونه به روش نمونهگیری در دسترس شامل 30 نفر از افرادی که پس از ابتلا به کووید-19 و بهبود علایم جسمانی به کلینیکهای شهر شیراز با علایم افسردگی مراجعه کردند، بود. از این بین 15 نفر در گروه آزمایشی و 15 نفر در گروه گواه جایابی شدند. ابزار بکاررفته در این پژوهش، مقیاس افسردگی بک و جلسات درمانی (tDCS) شامل 12 جلسه 20 دقیقهای تحریک آندی F3 و تحریک کاتدی FP2 با جریان 2 میلی آمپر بود. داده ها با روش کوواریانس تحلیل گردید.یافته ها: نتایج نشان داد که بین میانگین گروههای آزمایش و کنترل در میزان افسردگی در مرحله پسآزمون تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بین نشانههای افسردگی گروه آزمایش، در مرحله پسآزمون و پیگیری، تفاوت معناداری وجود ندارد. بحث و نتیجه گیری: به نظر میرسد که (tDCS) میتواند موجب کاهش نشانههای افسردگی افراد مبتلا به کووید-19 بوده و در طول زمان از پایداری مناسبی برخوردار باشد.
تأثیر چرخه های جنسی زنان بر کارکردهای اجرایی و بازشناسی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هشتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۸)
73 - 87
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه، تعیین تاثیر چرخه های جنسی زنان بر کارکردهای اجرایی و بازشناسی هیجانی بود.روش:پژوهش حاضر، یک مطالعه توصیفی از نوع علی-مقایسه ای است که یک گروه از زنان را در سه مرحله جنسی (خونریزی، فولیکولار، و لوتئال) مورد مطالعه قرار داده است. نمونه پژوهش، شامل 30 زن داوطلبِ سالم 20 الی 40 ساله از شهر اصفهان بودند که بصورت در دسترس، و با توجه به معیارهای ورود به پژوهش، از شهر اصفهان انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل نرم افزار آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین، نرم افزار آزمون استروپ، نرم افزار آزمون ان بک، و مقیاس بازشناسی هیجان چهره مونتانیا و همکاران (2007) بود. یافته ها: طبق نتایج تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر، تفاوتی در کارکردهای اجرایی و بازشناسی هیجان چهره ای در چرخه های مختلف جنسی در زنان ایرانیِ سالم 20 تا 40 ساله، مشاهده نشد. نتیجه گیری: با توجه به اینکه، یافته های اخیر با تکنولوژی های مغزنگاری نشان داده اند که سطح هورمون ها در مغز، هم ساختار و هم عملکرد مغز را تحت تاثیر قرار می دهند، بررسی های بیشتر با ابزار های دقیق تر برای تعیین اثرات هورمون ها بر کارکردهای شناختی و اجرایی و پردازش چهره ای، لازم است. زیرا، به نظر می رسد این تفاوت ها چنان ظریف هستند که ابزارهایی مانند ئآزمون های استفاده شده در این پژوهش، قادر به تشخیص آن نبودند.
ارتقای کارکردهای اجراییِ مغز در کودکان پیش دبستانی؛ ساخت و روایی یابی یک برنامه مبتنی بر داربست مادری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هشتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۳۱)
51 - 63
حوزه های تخصصی:
تحول سریع پیوندهای عصبی در کودکیِ اولیه، این دوره از زندگی را تبدیل به یک دوره طلایی برای آموزش شناختی کرده است. مادر از کانال داربست والدینی می تواند سهم مهمی در این آموزش شناختی داشته باشد. با چنین نگاهی، هدف از پژوهش حاضر ساخت و اعتباریابی یک بسته آموزشی مبتنی بر داربست مادری برای ارتقای توجه اجرایی در کودکان پیش دبستانی بوده است. مطالعه در سه فاز انجام شد. در فاز اول، با مرور پژوهش های گذشته، مؤلفه های داربست والدینیِ مرتبط با کارکردهای اجرایی شناسایی شدند. در فاز دوم به روش تحلیل اَسنادی و با ادغام مؤلفه های داربست والدینی احصاء شده از قبل، بسته آموزشی ارتقای کارکردهای اجرایی ساخته شد. در فاز سوم، بسته آموزشی تدوین شده، اعتباریابی شد. در این گام، مطالعه به روش نیمه تجربی انجام شد و طرح پژوهش، تک گروهی بوده است. شرکت کنندگان شامل 16 مادر دارای فرزند 5/3 تا 5 ساله بودند که داوطلبانه همراه با کودکان خود در دوره شرکت کرده بودند. ابزارهای اندازه گیری عبارت بوده اند از تکلیف استروپ روز و شب (گرشتات و همکاران، 1994)، تکلیف انتخاب منعطف آیتم (ژاک و زلازو، 2001) و تکلیف فراخنای ارقام (وکسلر، 2003). نتایج نشان داد این بسته آموزشی بر ارتقای ابعاد سه گانه کارکردهای اجرایی اثربخش بوده و این اثربخشی در طول زمان نیز حفظ شده است. بر اساس این مطالعه، مادر می تواند فهم دقیق تری از تحول شناختی فرزند خود به دست بیاورد و ضمن آگاهی از نقش خود در این تحول، با انجام بازی ها و فعالیت های مشمول در این بسته به رشد شناختی فرزند خود کمک کند.
مقایسه اثربخشی نوروفیدبک و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سازگاری اجتماعی، سازگاری هیجانی و سازگاری تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی نوروفیدبک و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سازگاری اجتماعی، هیجانی، تحصیلی دانش آموزان انجام پذیرفت. روش بررسی: در این پژوهش جامعه آماری دربرگیرنده 108 نفر از دانش آموزان دختر پیش دانشگاهی شهر مشهد که در سال تحصیلی 1399-1400در شهر مشهد مشغول به تحصیل بودند. با توجه به جامعه آماری و با توجه به محدودیت های ناشی از شیوع کرونا در این پژوهش از نمونه گیری در دسترس استفاده گردید. حجم نمونه با توجه به معیارهای ورود و خروج، تعداد 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی، در سه گروه آزمایش نوروفیدبک، آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و گروه کنترل قرارگرفتند. ابتدا با استفاده از روش های آمارتوصیفی مانند میانگین و انحراف معیار، داده ها توصیف و سپس برای بررسی مقایسه ای اثربخشی نوروفیدبک و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سازگاری اجتماعی، هیجانی، تحصیلی دانش آموزان(پرسشنامه سازگاری سینها و سینگ)، با استفاده از روش های آمار استنباطی(تحلیل کواریانس چند متغیره گام به گام) فرضیه ها مورد سنجش قرار گرفت. یافته ها: طبق نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری استفاده از تمرینات نوروفیدبک و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به صورت معناداری باعث افزایش سازگاری هیجانی، اجتماعی و تحصیلی دانش آموزان می گردد . با این حال بین اثربخشی روش نوروفیدبک و روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر فاکتورهای سازگاری دانش آموزان تفاوت معنی داری وجود ندارد.
هنجاریابی آزمون جستجوی دیداری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هشتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۸)
55 - 64
حوزه های تخصصی:
مقدمه: جستجوی دیداری، جستجوی فعال محیط دیداری برای یافتن یک شی ء یا ویژگی خاص در میان اشیاء یا خصیصه های خاص دیگر است. هدف پژوهش حاضر هنجاریابی و بررسی روایی و پایایی آزمون جستجوی دیداری روی دانش آموزان دوره اول و دوم دبستانی شهر اهواز بود. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی است و به روش تحلیل عاملی اکتشافی و به شیوه تحلیل مؤلفه های اصلی انجام شده است. نمونه ی پژوهش شامل 264 نفر از کودکان منطقه 4 شهر اهواز بودند که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و در آزمون جستجوی دیداری شرکت کردند. برای تعیین پایایی ابزار از روش بازآزمایی با فاصله دو هفته استفاده شد. همچنین برای به دست آوردن روایی هم زمان، آزمون تصویر جای گرفته شده روی 50 نفر از آزمودنی های قبلی اجرا شد. داده های به دست آمده با استفاده از روش های همبستگی ، آلفای کرونباخ و تحلیل عوامل با نرم افزار SPSS-21 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان دهنده ضریب پایایی بازآزمایی آزمون جستجوی دیداری در دامنه 357/0 تا 732/0 و ضریب آلفای کرونباخ برای آزمون جستجوی دیداری برابر با 827/0 بود . ضریب همبستگی پیرسون بین شاخص مثبت درست کل آزمون جستجوی دیداری و آزمون شکل های نهفته 642/0 به دست آمد که با 99 درصد اطمینان معنی دار بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده ی ویژگی های روان سنجی مطلوب آزمون جستجوی دیداری بود. لذا می توان این آزمون را جهت مقاصد پژوهشی و بالینی مورد استفاده قرار داد.
تأثیر بازی های رایانه ای و بازی های حرکتی بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هشتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۳۱)
39 - 49
حوزه های تخصصی:
زمینه: کارکردهای اجرایی در کودکان دبستانی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است زیرا می تواند دارای نقش تعیین کننده ای در بهبود عملکرد کودکان در مدرسه و حتی برای آینده آنها باشد. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر بازی های رایانه ای و بازی های حرکتی بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان مقطع ابتدایی بود. روش پژوهش: تحقیق حاضر از نوع نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان ابتدایی 7 تا 9 ساله مدارس شهرستان بابل در سال 1401 بودند. برای انتخاب نمونه از طریق نمونه گیری تصادفی سه مدرسه انتخاب شدند. تعداد 15 نفر از هر مدرسه به طور تصادفی در سه گروه (بازی های حرکتی، بازی های رایانه ای و کنترل) قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه کارکردهای اجرایی BRIEF بود. برنامه های گروه حرکتی و رایانه ای برای مدت 12 جلسه (4 هفته و سه جلسه در هفته) انجام گردید. گروه کنترل برنامه های معمول خود را ادامه دادند. آزمون تحلیل کوواریانس و همچنین آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح 05/0 < p اجرا شدند. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد با در نظر گرفتن نمره های پیش آزمون به عنوان متغیر کنترل، مداخلات تمرینی(بازی های رایانه ای و بازی های حرکتی) موجب تفاوت معنادار بین گروه های آزمایش و کنترل شد. بر اساس نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی، تفاوت در متغیر کارکردهای اجرایی بین دو گروه تجربی با گروه کنترل معنادار(001/0 p<) ولی با یکدیگر غیر معنادار بود(05/0 p>). نتیجه گیری: می توان با برنامه ریزی مناسب در مدارس از بازی های حرکتی و رایانه ای به عنوان گزینه ای کاربردی در راستای ارتقای کارکردهای اجرایی کودکان استفاده کرد.
مقایسه مولفه N170 در شناسایی هیجان چهره در بزرگسالان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه (ADHD) و بزرگسالان بدون اختلال بیش فعالی/ نقص توجه (ADHD) با استفاده از روش ثبت پتانسیل های وابسته به رخداد (ERP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افراد مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی (ADHD) دارای اختلالاتی در روابط عاطفی هستند که می تواند ناشی از مشکلات در پردازش هیجانی باشد. مطالعه حاضر به بررسی همبستگی های عصبی مراحل اولیه پردازش چهره عاطفی در بزرگسالان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه با بزرگسالان بدون اختلال بیش فعالی/ نقص توجه با استفاده از روش پتانسیل وابسته به رویداد(ERP) در مولفه N170 هنگام مشاهده چهره های دارای هیجانات مختلف پرداخته است. روش ها: در مجموع 12 بزرگسال(6 مرد و 6 زن) دارای اختلال بیش فعالی/ نقص توجه با 12 بزرگسال(6 مرد و 6 زن) بدون اختلال بیش فعالی/ نقص توجه بین 20 الی 42 سال مقایسه شدند. شرکت کنندگان در حالی که فعالیت های مغزشان با استفاده از روش پتانسیل وابسته به رویداد ثبت می شد، چهره های دارای هیجانات مختلف را شناسایی می کردند. یافته ها: نتایج نشان داد که مولفه N170 در ناحیه P8 برای چهره خنثی در زنان دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی و در ناحیه O1 در مردان دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی نسبت به بزرگسالان بدون اختلال دارای تفاوت معنی دار است. (P<0.05). نتیجه گیری: مطالعه حاضر از این تصور حمایت می کند که افراد مبتلا به ADHD در مراحل اولیه پردازش چهره و هیجان چهره با افراد بدون اختلال متفاوت هستند که می تواند در تعبیر چهره و هیجان آن تاثیرگذار باشد.
ثأثیر تمرین عصبی- روانی دلاکاتو بر تبحرحرکتی دانش آموزان فلج مغزی اسپاستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هشتم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۳۰)
29 - 36
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از مطالعه حاضر، بررسی تاثیر تمرینات عصبی- روانی دلاکاتو بر هماهنگی دانش آموزان فلج مغزی اسپاستیک بود. روش پژوهش، نیمه تجربی با طرح پیش و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه مورد مطالعه دانش آموزان مدرسه گل ها ویژه فلج مغزی بودند. روش: شرکت کنندگان در این پژوهش، 16 نفر دانش آموز فلج مغزی اسپاستیک رده سنی 7 تا 10 سال بودند که بعد از پیش آزمون به طور تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. گروه تجربی به مدت 6 هفته تمرینات دلاکاتو را انجام دادند. روش اعمال متغیر مستقل در گروه تجربی شامل 4 مرحله خزیدن، چهار دست و پا رفتن، چرخش سر، پرتاب و دست کاری توپ بود. پروتکل تمرینی برای گروه تجربی در هر جلسه به صورت انفرادی در نظر گرفته شد در پایان 6 هفته از هردو گروه پس آزمون گرفته شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوورایانس ارزیابی شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که در متغیر هماهنگی چشم-دست (0001/0=p ،47/84=f)، پرتاب کردن (001/0=p ،92/17=f) و دریافت کردن (0001/0=p ،33/63=f) بین دو گروه تجربی و کنترل تفاوت معنادار وجود دارد که با توجه به تفاوت میانگین ها، عملکرد گروه تجربی بهتر از گروه کنترل است. بحث: بطورکلی می توان بیان کرد که یک دوره مداخله 6 هفته ای تمرینات عصبی- روانی دلاکاتو بر تبحر حرکتی دانش آموزان فلج مغزی اسپاستیک اثربخش است.
بهبود مهارت های عصب روان شناختی دانش آموزان دارای اختلال در بیان نوشتاری با استفاده از برنامه راهنمای جمله فلپس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بهبود مهارت های عصب روان شناختی دانش آموزان با اختلال در بیان نوشتاری به روش راهنمای جمله فلپس انجام گرفت. روش پژوهش شبه آزمایشی و از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. بدین منظور باتوجه به ملاک های ورود به پژوهش و با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای از بین دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص در بیان نوشتاری در پایه پنجم ابتدایی شهر یزد تعداد ۳۰ نفر انتخاب و به تصادف در دو گروه گواه و آزمایش گمارده شدند. مداخلات آموزشی برنامه فلپس در ۱۳ جلسه ۶۰ دقیقه ای بر روی گروه آزمایش انجام گرفت. ابزارهای مورداستفاده عبارت از مقیاس هوش وکسلر کودکان ویرایش پنجم و پرسش نامه کانرز فرم والد و برنامه راهنمای جمله فلپس بود. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. تجزیه وتحلیل داده های حاصل از پژوهش نشان داد که بین عملکرد گروه آزمایش و کنترل در مهارت های عصب روان شناختی به جز مهارت زبان تفاوت معناداری وجود ندارد (۰۰۱/۰ P>). درحالی که در مهارت زبان تفاوت معنادار بود (۰۰۱/۰ P<). نتایج پژوهش نشان داد که برنامه راهنمای جمله فلپس بر مهارت های عصب روان شناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری در بیان نوشتاری در حیطه های توجه، حافظه، عملکردهای حسی - حرکتی و کارکردهای اجرایی به غیراز زبان مؤثر نمی باشد. از این شیوه می توان به عنوان شیوه مداخله ای و آموزشی جهت بهبود مهارت زبان که پیش نیاز نوشتن است استفاده نمود.
بررسی ناقرینگی الکتروآنسفالوگرافی لوب پیشانی بر اساس ابعاد برونگرایی و نورزگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هشتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۳۱)
35 - 45
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه بررسی زیربنای عصب شناختی خصوصیات شخصیتی جایگاه ویژه ای در پژوهش های عصب روان شناختی کسب نموده است. به اعتقاد آیزنک همبستگی شخصیت و رفتار، حاصل تفاوت های فردی درکنش وری مغز است. هدف از پژوهش حاضر بررسی ناقرینگی الکتروآنسفالوگرافی لوب پیشانی بر اساس ابعاد برونگرایی و نورزگرایی است. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان پسر دانشگاه پیام نور مرکز تهران جنوب بود که در سال تحصیلی 96-1395 مشغول به تحصیل بودند که بر اساس نمرات انتهایی توزیع در دو بعد برون گرایی و نورزگرایی چهار گروه (برون گرا، درون گرا، نورزگرا و پایدار هیجانی) با حجم 25 نفر انتخاب شدند. آزمودنی ها نسخه تجدید نظرشده پرسشنامه شخصیت آیزنک (EPQ-R)، پرسشنامه های دست برتری و پا برتری واترلو را تکمیل کردند و چشم برتری آنها مورد بررسی قرار گرفت، سپس فعالیت الکتریکی مغز آزمودنی ها از طریق الکترو آنسفالوگرافی از نقاط مختلف پوست سر ثبت شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد که در فعالیت آلفای پایگاه های قطبی پیشانی راست (FP2)، پیشانی میانی راست (F4)، پیشانی جانبی راست (F8) و فعال سازی کل پیشانی راست (RF) تفاوت معناداری بین چهار گروه مشاهده نمی شود، اما در پایگاه های قطبی پیشانی چپ (FP1)، پیشانی میانی چپ (F3)، پیشانی جانبی چپ (F7) و فعال سازی کل پیشانی چپ (LF) تفاوت معنادار بین چهار گروه وجود دارد (01/0P<)؛ به طوریکه فعالیت موج آلفا در این پایگاه ها در افراد نورزگرا و درون گرا بیشتر از افراد پایدار هیجانی و برون گرا است. نتیجه گیری: به طور کلی یافته های پژوهش حاضر ارتباط بین ابعاد شخصیتی و ناقرینگی الکترانسفالوگراف لوب پیشانی مغز را تقویت می کند.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر واقعیت مجازی بر بهبود تنظیم شناختی هیجان در دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر واقعیت مجازی بر بهبود تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص انجام شد. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و یک پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری دانش آموزان دختر با اختلال یادگیری مراکز اختلال یادگیری در سال تحصیلی 1401-1402 در شهر کرمانشاه بودند. پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان برای دانش آموزان اجرا شد و از بین آن هایی که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند 24 دانش آموز به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه 12 نفره آزمایش و گواه به صورت تصادفی جایدهی شدند. گواه آزمایش 10 جلسه تحت آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر واقعیت مجازی قرار گرفتند ولی گروه گواه آموزشی دریافت نکرد یک هفته پس از آخرین جلسه آموزش، پس آزمون و دو ماه بعد آزمون پیگیری اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه-گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش ذهن آگاهی تنظیم شناختی هیجان را دانش آموزان بهبود بخشیده است (001/0>P) و این تأثیرات در مرحله پیگیری پایدار بودند. ازآنجایی که آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر واقعیت مجازی توانایی تنظیم شناختی هیجان این دانش آموزان را بهبود می-بخشد، می توان از این روش کارآمد برای بهبود تنظیم شناختی این دانش آموزان استفاده کرد.
تاثیر بازی های توجهی در تحکیم حافظه حرکتی و کنترل مهاری کودکان با اختلال کارکردهای اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هشتم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۳۰)
51 - 67
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر تاثیر بازی های توجهی در تحکیم حافظه حرکتی و کنترل مهاری کودکان با اختلال کارکردهای اجرای می باشد. روش: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری این پژوهش، شامل تمامی کودکان پسر9تا11 ساله مدارس ابتدایی شهر کلیبر در سال تحصیلی 1400-401 بود که با روش نمونه گیری تصادفی در دسترس و با استفاده از پرسش نامه اختلال کارکردهای اجرایی کودکان 30 نفر از دانش آموزان انتخاب و با روش تصادفی ساده به دو گروه آزمایش(15=n) و کنترل (15=n) قرار گرفتند. به منظور سنجش تأثیر مداخله پرسش نامه اختلال کارکرد های اجرایی بریف-فرم والد (1988)، مقیاس هوش وکسلر برای کودکان (1972) و پرسشنامه کنترل مهاری آزمون بازداری پاسخ برو/نرو (2005) قبل و بعد از تشکیل جلسات آموزشی بر روی گروه های کنترل و آزمایش اجرا گردید. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس یک طرفه نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل از لحاظ حافظه حرکتی و کنترل مهاری تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین کارکردهای اجرایی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، از پیش آزمون تا پس آزمون کاهش داشته است و این نشان دهنده این موضوع است که مداخلات مؤثر بوده است و شدت اختلال کارکردهای اجرایی کمتر شده است. در نتیجه، بازی توجهی را می توان به عنوان یک روش اثربخش در کنار سایر روش های درمانی بر افزایش تحکیم حافظه حرکتی و کنترل مهاری کودکان با اختلال کارکردهای اجرایی به کار برد.
مقایسه اثربخشی پروتکل توانبخشی شناختی مبتنی بر تکالیف رایانه ای با و بدون تحریک الکتریکی مستقیم فرا جمجمه ای (tDCS) در بهبود حافظه فعال بیماران دچار سکته مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هشتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۸)
41 - 53
حوزه های تخصصی:
نقص در حافظه فعال یکی از شکایات رایج در بیماران دچار سکته مغزی است. هدف مطالعه حاضر، بررسی تاثیر استفاده همزمان از تحریک دو موضعی یک نیمکره ای مستقیم فراجمجمه ای (a-tDCSUHCDS) ، توانبخشی شناختی رایانه ای و تحریک تک موضعی (a-tDCS ) در مقایسه با توان بخشی شناختی رایانه ای بدون tDCS بر روی حافظه فعال بیماران دچار سکته بود. روش: 32 بیمار ( شامل 21 مرد و 11 زن، با دامنه سنی 40-65 سال) سکته ای به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در یکی از سه گروه آزمایشی و یک گروه تحریک کاذب قرار گرفتند. تمامی گروه ها تحت آموزش تکلیف N back قرار گرفتند، گروه a-tDCSUHCDS تحریک آنودال را بر روی DLPFC چپ و M1 دریافت کرده و گروه تک موضعی a-tDCS تحریک آنودال را بر روی DLPFCچپ در حین توانبخشی شناختی دریافت کردند. نتایج: تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر نشان داد که گروه a-tDCSUHCDS بهبودی بیشتری را در تکالیف حافظه فعال نشان داده اند. همچنین،پس از 8 هفته پیگیری، گروه a-tDCSUHCDS بهبودی بیشتری را در تکالیف ذکر شده نشان داد .نتیجه گیری: این یافته ها نشان می دهند که استفاده همزمان از tDCS و توان بخشی شناختی رایانه ای به واسطه افزایش تحریک پذیری شبکه های قشری در نواحی مغزی که نقش مهمی در کارکردهای اجرایی دارند، باعث افزایش کارآمدی برنامه های توان بخشی شناختی در بیماران سکته ای می شود.
مقایسه سبک تسلط ربع های مغزی و سبک های پردازش اطلاعات در دانش آموزان تیزهوش و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هشتم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۳۰)
21 - 28
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه سبک تسلط ربع های مغزی و سبک-های پردازش اطلاعات در دانش آموزان تیزهوش و عادی، از نظر شیوه گردآوری داده ها از نوع علی- مقایسه است. روش: جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر تیزهوش و عادی مقطع متوسطه دوم شهر ارومیه در سال تحصیلی 1401- 1400 بود. با توجه به حجم جامعه دانش آموزان دختر متوسطه دوم تیزهوش که 350 نفر بود، با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 184 دانش آموز دختر متوسطه دوم از مدارس تیزهوش به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. همچنین از بین مدارس عادی نیز تعداد 184 نفر از دانش اموزان دختر با روش نمونه گیری در دسترس انخاب شدند. پرسش نامه های سبک های پردازش اطلاعات و سنجش ه رمن مغزی تسلط با استفاده از سایت پرس لاین لینک بندی شد و در بستر برنامه شاد توزیع گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره و با نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شد.. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد بین ربع های تسلط مغزی A) (01/0<P) و ربع تسلط مغزی B ,C و (D (01/0<P) و سبک های پردازش اطلاعات خردگرایی (05/0<P) و تجربه گرایی (05/0<P) در دانش آموزان تیزهوش و عادی تفاوت وجود داشت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می-توان گفت دانش آموزان تیزهوش نمرات بهتری در ریع های تسلط مغزی و سبک های پردازش اطلاعات نسبت به دانش آموزان مدارس عادی دریافت نمودند و از وضعیت بهتری برخوردار بودند.
مقایسه بیان ژن گیرنده های دوپامینرژیک به عنوان نشانگر مولکولی در بیماران افسرده عمده و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۵)
43 - 58
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این مطالعه با هدف مقایسه بیان ژن گیرنده های دوپامینرژیک DRD3 و DRD4 دربیماران مبتلا به افسردگی اساسی و افراد سالم انجام شد. روش: این پژوهش از نوع علی – مقایسه ای است. جامع آماری شامل کلیه بیماران افسرده مراجعه کننده در سال 1398 به کلینیک های روان پزشکی بود. از این جامعه 62 نفر از بیماران افسرده اساسی (28 مرد و 34 زن) به روش نمونه گیری در دسترس و 60 نفر فرد سالم (30 مرد و 30 زن) به عنوان گروه مقایسه انتخاب شدند. پس از اخذ رضایت از افراد و برای اندازه گیری بیان نسبی ژن های DRD3 و DRD4 از روش های Real-Time RT-PCR و SYBER Green استفاده شد. یافته ها : ژن DRD3 در بیماران افسرده نسبت به افراد سالم بیان نسبی کمتری داشت (P<0.001)، اما در بیان ژن DRD4 در بین دو گروه اختلاف معنی داری مشاهده نگردید (P>0.05). نتیجه گیری: یافته ها حاکی از آن است که گیرنده DRD3 مارکر مهمی در افسردگی است که می توان از آن برای تایید تشخیص و درمان مناسب (MDD) استفاده کرد.
اثر هم افزایی تن آرامی و تنفس آگاهی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBMR) و تحریک الکتریکی فراجمجمه ای (CES) بر بهبود کیفیت خواب مبتلایان به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۴)
85 - 102
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، تعیین اثر خالص و اثر ترکیبی دو تکنیک تن آرامی و تنفس آگاهی مبتنی بر ذهن اگاهی (MBMR) و تکنیک تحریک الکتریکی فراجمجمه ای (CES) بر بهبود کیفیت خواب بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بود. روش: مطالعه حاضر، یک ک ارآزم ایی ب الینی تص ادفی سه گروه ی دو س ر کور و از نوع طرح بین-درون آزمودنی های آمیخته است. نمونه این پژوهش، شامل 30 بیمار دیابت نوع 2 بود که به روش هدفمند از انجمن دیابت شهرستان بناب انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه 10 نفره MBMR، CES، و گروه MBMR+CES جایگزین شدند و در 10 جلسه انفرادی، مداخلات مربوط به گروه خود را اخذ کردند. کیفیت خواب بیماران، در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون، و پیگیری یکماهه، با پرسشنامه استاندارد سنجش کیفیت خواب پیتزبورگ (PSQI) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های گردآوری شده با آزمون SPANOVA، تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی بن فرونی، تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: هرسه مداخله ی به کار رفته برای کاهش مشکلات خواب در روند زمان، مؤثر بودند. فوری ترین اثر با کمترین پایداری برای درمان MBMR، و بیشترین اثر و پایداری اثر برای درمان ترکیبی MBMR+CES رخ داده بود. نتیجه گیری: این مطالعه، کاربرد ترکیبی دو تکنیک MBMR و CES (20 دقیقه، 100 µA and 0.5 Hz) را برای بهبود سریع و پایدار کیفیت خواب بیماران دیابت نوع 2، موثر و ایمن دید.
مقایسه اثربخشی درمان ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس و تحریک الکتریکی مستقیم قشر مغز (TDCS) در بهبود علائم اضطراب در دانش آموزان مبتلا به اضطراب امتحان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۲۷)
79 - 93
حوزه های تخصصی:
اضطراب امتحان از جمله مشکلات روان شناختی رایج در دوره تحصیل است و پیامدهای روان شناختی مهمی در پی دارد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان ذهن آگاهی مبتنی برکاهش استرس و تحریک الکتریکی مستقیم قشر مغز در بهبود علائم اضطراب در دانش آموزان مبتلا به اضطراب امتحان انجام شد. این پژوهش مطالعه ای نیمه آزمایشی با گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دارای اختلال اضطراب امتحان دوره اول متوسطه شهر اشکذر در سال 1399 بودند که تعداد 48 نفر از آنان به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایابی شدند. جهت جمع آوری داده ها پرسشنامه اضطراب امتحان فریدمن (1997) روی هر دو گروه آزمایشی انجام شد. گروه آزمایش"الف"به مدت 8 جلسه یک ساعته مداخله ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس و گروه آزمایشی"ب" 10 جلسه 20 دقیقه ای تحریک الکتریکی مستقیم قشر مغز دریافت کردند، در این فاصله گروه کنترل، درمانی دریافت نکردند. پس از پایان مداخله ها، مجددا از هر سه گروه، پس آزمون به عمل آمد و سرانجام پیگیری دوماهه انجام شد. نتایج نشان داد درمان ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس و تحریک مستقیم قشر مغز هر دو در بهبود علائم اضطراب مؤثر بودند (05/0p<). در مقایسه دو روش بر کاهش علائم اضطراب امتحان، اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس قوی تر بود. بنابر نتایج به دست آمده می توان از فنون مبتنی بر ذهن آگاهی و تحریک مستقیم قشر مغز در کاهش علائم اضطراب امتحان دانش آموزان بهره برد.