فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۲۸۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر درمان شناختی رفتاری بر بهبود شادکامی و بلوغ هیجانی نوجوانان پسر انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانش آموزان پسر پایه نهم شهر پاکدشت در سال تحصیلی 95-1394 بود. این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود که 50 دانش آموز نوجوان (هر گروه 25 نفر) با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 70 دقیقه ای با روش درمان شناختی رفتاری آموزش دید و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. هر دو گروه پرسشنامه شادکامی آکسفورد (آرگایل و لو، 1990) و پرسشنامه بلوغ هیجانی (سینگ و بهارگاوا، 1990) را به عنوان پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. داده ها به کمک نرم افزار SPSS-19 با روش های آزمون چند متغیری و تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که میان گروه های آزمایش و کنترل تفاوت معنادای وجود داشت (01/0P<). به عبارت دیگر درمان شناختی رفتاری به طور معناداری باعث بهبود شادکامی و بلوغ هیجانی نوجوانان پسر شده بود. بنابراین پیشنهاد می شود مشاوران و درمانگران برای بهبود شادکامی و بلوغ هیجانی نوجوانان پسر از درمان شناختی رفتاری استفاده کنند.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر شادکامی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر شادکامی دانش آموزان دوره متوسطه ی اول بود. روش: این پژوهش از نوع پژوهش های نیمه تجربی(طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل نابرابر) می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول منطقه ششتمد، در سال تحصیلی ۱۳۹۵- ۱۳۹۴ بوده است. نمونه پژوهش شامل۳۰ نفر دانش آموز پسر دوره ی متوسطه اول بود که به شیوة نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. ابزار مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامه شادکامی آکسفورد بود که در مراحل پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفت. دانش آموزان گروه آزمایش در ۸ جلسه ی آموزش ذهن آگاهی شرکت کردند. فرض شده بود که آموزش ذهن آگاهی می تواند میزان شادکامی را در دانش آموزان افزایش دهد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس یک راهه (ANCOVA)، نشان داد که آموزش ذهن آگاهی می تواند باعث افزایش شادکامی دانش آموزان شود(۰۵/۰>P). میزان تفاوت نمرات گروه آزمایش و کنترل یا اندازه تأثیر دوره آموزشی نیز(۲۳/۰=۲ η) است؛ یعنی ۲۳ درصد واریانس نمرات کل باقی مانده متأثر از ذهن آگاهی می باشد.
مقایسه نیازهای روان شناختی بنیادی و تنظیم عاطفی دختران فراری و بهنجار
حوزه های تخصصی:
هدف اساسی این پژوهش مقایسه نیازهای روان شناختی بنیادی و تنظیم عاطفی دختران فراری و بهنجار بود. جامعه آماری شامل دختران فراری و دانش آموزان دختر بهنجار مقطع دبیرستان در شهر تهران بود. نمونه آماری شامل 50 دختر فراری و 50 دختر عادی بود که از نظر سن و طبقه اجتماعی خانواده همتا شدند. حجم نمونه بر اساس حجم نمونه های مطالعات قبلی بر آورد شد. پس از کسب مجوز از سازمان بهزیستی و مراجعه به پزشکی قانونی استان تهران، دختران فراری در دسترس مورد بررسی قرار گرفتند. برای انتخاب دختران بهنجار پس از مراجعه به 4 دبیرستان شهر تهران از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. ابزار اندازه گیری عبارت بودند از مقیاس نیاز های روان شناختی بنیادی (دسی و ریان، 2000) و مقیاس سبک های تنظیم عاطفی مارس(2004). نتایج نشان داد که بین میانگین نمره های دختران فراری و دختران بهنجار در هر سه مؤلفه خودپیروی، شایستگی و ارتباط تفاوت معنی دار وجود دارد(01/0>p). همچنین، بین میانگین نمره های دختران فراری و دختران بهنجار در 5 مؤلفه تنظیم عاطفی (شناختی، رفتاری، ادراک از تغییر موقعیت، تغییرموقعیت عاطفی و خلق منفی) تفاوت معنی دار به دست آمد(01/0>p).
رابطه باورهای انگیزشی و هوشی، تصورات از یادگیری و ویژگی های شخصیتی با هیجان های مثبت و منفی تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیش بینی تاب آوری در برابر خودکشی براساس نابسامانی هیجان و سبک های فرزند پروری
حوزه های تخصصی:
خودکشی یکی از معضلات کنونی در تمامی جوامع است که در دهه های اخیر شیوع بیشتری یافته است. شناسایی عوامل مؤثر در این اختلال می تواند به پیشگیری از آن کمک کند. در پژوهش های مختلف، آسیب پذیری های هیجانی از جمله نابسامانی هیجانی یکی از عوامل خطر در خودکشی شناخته شده است. از طرف دیگر بر نقش شیوه های تربیتی به عنوان یک عامل تاثیرگذار بر خودکشی تأکید شده است. هدف از انجام این پژوهش پیش بینی تاب آوری در برابر خودکشی بر اساس نابسامانی هیجانی و سبک های فرزندپروری بود. طرح پژوهش از نوع همبستگی است. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه شیراز بودند که 148 نفر از آنها با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل سیاهه تاب آوری در برابر خودکشی، مقیاس نابسامانی هیجانی و پرسشنامه سبک های فرزندپروری بود. برای تجریه و تحلیل داده ها از روش رگرسیون همزمان و گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد که سبک مقتدرانه در بین فرزندپروری توانست تاب آوری در برابر خودکشی را به صورت مثبت و معنی دار پیش بینی نمایند. سبک مستبدانه نیز مانند نابسامانی هیجانی توانست به صورت منفی و معنی دار تاب آوری در برابر خودکشی را پیش بینی نماید. از این رو در راستای افزایش تاب آوری دانشجویان در برابرخودکشی، آزمودن آموزش تنظیم هیجان به دانشجویان توأم با آموزش شیوه صحیح فرزندپروری به والدین توصیه می گردد.
اعتبار، روایی و ساختار عاملی تأییدی ن سخه فارسی پرسش نامه فراهیجان های مثبت و فراشناخت های مثبت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقایسه نظم جویی شناختی هیجان، سلامت عمومی، شیوه حل مسئله و عملکرد تحصیلی در دختران نوجوان دارای والدین معتاد و غیرمعتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده\nهدف پژوهش حاضر مقایسه نظم جویی شناختی هیجان، سلامت عمومی، شیوه حل مسئله و عملکرد تحصیلی در دختران نوجوان والدین معتاد و والدین غیرمعتاد بود. روش پژوهش علّی- مقایسه ای و جامعه آماری کلیه دانش آموزان متوسطه دختر والدین معتاد و غیرمعتاد ناحیه 3 کرج بود. بوسیله نمونه گیری در دسترس120 دانش آموز که60 نفر آنها والدین معتاد و60 نفر غیرمعتاد بود انتخاب شدند. دو گروه مورد همتاسازی قرار گرفتند. دو گروه شرکت کننده سه پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان، سلامت عمومی و شیوه ی حل مسئله را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از آزمون t گروههای مستقل و تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که دختران والدین معتاد در راهبرد ملامت دیگران و نوجوانان والدین غیرمعتاد در راهبردهای دیدگاه گیری، ارزیابی مجدد مثبت، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی از راهبردهای تنظیم شناختی هیجان نمره بیشتری کسب کردند. نوجوانان والدین غیرمعتاد در زمینه اجتماعی و نوجوانان والدین معتاد در زمینه جسمانی، اضطراب و افسردگی نسبت به نوجوانان والدین غیرمعتاد نمره ی بیشتری کسب کردند. نوجوانان والدین معتاد در زمینه کنترل شخصی و نوجوانان والدین غیرمعتاد در زمینه ی اجتنابی از شیوه ی حل مسئله نمره بیشتری کسب کردند. از نظر عملکرد تحصیلی معدّل نوجوانان والدین معتاد پایین تر بود.
اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن شفقت ورز بر تعدیل روانسازه های ناسازگار و کاهش عواطف منفی دانش آموزان مبتلا به اختلال ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین ارکان رشد و توسعه زندگی فردی و اجتماعی یادگیری است. امروزه اختلال ریاضی به عنوان مانعی مهم در راه پیشرفت تحصیلی و یادگیری افراد تلقی می شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن شفقت ورز، بر تعدیل روانسازه های ناسازگار و کاهش عواطف منفی دانش آموزان مبتلا به اختلال ریاضی بود. این پژوهش نیمه آزمایشی و به شیوه پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. نمونه پژوهش، شامل 40 نفر از دانش آموزان دختر 14 تا 16 ساله مبتلا به ناتوانی یادگیری ریاضی شهرستان دلفان بودند که بعد از شناسایی به وسیله آزمون ریاضی کی مت (KMS) و انجام مصاحبه بالینی ساختاریافته، انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. سپس دانش آموزان به پرسشنامه روانسازه های ناسازگار اولیه (YSQ-SF) و فهرست عواطف مثبت و منفی (PANAS) پاسخ دادند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 90 دقیقه ای آموزش ذهن شفقت ورز دریافت کردند. سپس از هر دو گروه، پیش آزمون- پس آزمون به عمل آمد. نتایج پژوهش نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن شفقت ورز، بر روانسازه های ناسازگار و عواطف منفی دانش آموزان دختر مبتلا به اختلال ریاضی موثر است. بنابراین پیشنهاد می شود که این برنامه درمانی به منظور کاهش عواطف منفی و جلوگیری از شکل گیری روانسازه های ناسازگار در دانش آموزان مورد استفاده قرار گیرد.
نقش هوش هیجانی و عاطفه ی مثبت و منفی در تاب آوری زنان باردار نخست زا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تاب آوری یکی از موضوعات مطرح در روان شناسی سلامت است. بسیاری از تحقیقات به بررسی عواملی پرداخته اند که با این متغیر، در ارتباط می باشند. هدف این پژوهش بررسی نقش هوش هیجانی و عاطفه ی مثبت و منفی در پیش بینی تاب آوری زنان باردار نخست زا است.
روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش توصیفی-همبستگی شامل تمام زنان باردار نخست زای شهرستان اردبیل در سال 1393 (سه ماهه ی آخر بارداری) است که تعداد 122 زن باردار با اولین تجربه ی بارداری از مراکز کنترل بارداری این شهر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه ی تاب آوری کانر و دیویدسون (CD-RISC)، فرم کوتاه رگه ی هوش هیجانی پترایدز و مقیاس عاطفه ی مثبت و منفی (PANAS) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با کمک نرم افزار آماری SPSSنسخه ی 20 استفاده شد.
یافته ها: بین متغیرهای هوش هیجانی و عاطفه ی مثبت و منفی با تاب آوری ارتباط معنی داری وجود دارد (05/0>P). هم چنین به جز مولفه ی درک هیجان ها سایر مولفه های هوش هیجانی، خوش بینی (251/0=β، 001/0>P)، خودآگاهی (486/0=β، 0001/0>P) و مهارت های اجتماعی (283/0=β، 0001/0>P)، عاطفه ی مثبت (343/0=β، 0001/0>P) و عاطفه ی منفی (410/- =β، 0001/0>P) قادرند میزان تاب آوری را در زنان باردار نخست زا پیش بینی کنند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج، زنان بارداری که دارای عاطفه ی مثبت و هوش هیجانی بالاتر بودند، تاب آوری بیشتری داشتند.
بررسی رابطة بین جهت گیری مذهبی با شادکامی و کیفیت زندگی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین جهت گیری مذهبی با شادکامی و کیفیت زندگی دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه انجام گرفت. 373 دانشجوی (194 زن و 179 مرد) این دانشگاه با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. داده ها از طریق مقیاس جهت گیری مذهبی آلپورت (ROS)، پرسش نامه شادکامی آکسفورد (OHI) و پرسش نامه کیفیت زندگی، جمع آوری و توسط ضریب همبستگی ساده و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین جهت گیری مذهبی درونی و کیفیت زندگی و شادکامی رابطة مثبتی وجود دارد، همچنین بین جهت گیری مذهبی کلی، با شادکامی و کیفیت زندگی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. اما بین جهت گیری مذهبی بیرونی، با شادکامی و کیفیت زندگی رابطة معناداری از لحاظ آماری وجود ندارد. بنابراین، می توان گفت: که افراد با جهت گیری مذهبی درونی، از شادکامی و کیفیت زندگی بالاتری برخوردار هستند.
مقایسه طرح واره های ناسازگار اولیه و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در نوجوانان پرورشگاهی و غیرپرورشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیش بینی اختلالات هیجانی براساس سبک های دفاعی در زنان مراجعه کننده به بخش روانشناسی مرکز بهداشت دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1394(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی پیش بینی اختلالات هیجانی براساس سبک های دفاعی در زنان مراجعه کننده به بخش روانشناسی مرکز بهداشت بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل کلیه ی مراجعه کنندگان به بخش روانشناسی مرکز بهداشت شهر اصفهان بود که از میان آن ها تعداد 110 نفر به شیوه ی نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه ی پژوهش، انتخاب شدند. پرسشنامه ی سبک های دفاعی (DSQ) و مقیاس افسردگی- اضطراب- استرس (DASS)، به عنوان ابزار پژوهش مورد استفاده قرار گرفت. داده ها توسط تحلیل رگرسیون گام به گام تحلیل شد. نتایج نشان داد که افسردگی و استرس به طور معناداری براساس سبک های دفاعی رشدیافته و رشدنایافته، پیش بینی می شوند (05/0 P<). تبیین های احتمالی نتایج، مورد بحث قرار گرفته است.
رابطه بین راهبردهای مقابله ای با کیفیت زندگی: نقش واسطه ای مهارت های تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی سهم معنادار راهبردهای مقابله ای بواسطه سبک های شناختی تنظیم هیجان در کیفیت زندگی دانشجویان انجام شد.\nروش: روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه دانشجویان مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه اصفهان را در نیمسال دوم سال تحصیلی 92-93 شامل می شد. شرکت کنندگان نیز 340 دانشجوی دختر و پسر بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از سیزده دانشکده انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیر پژوهش از مقیاس های تنظیم شناختی هیجان، (CERQ) راهبردهای مقابله ای (WOCQ) و فرم کوتاه پرسشنامه ی کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت ( (WHO-QOL-BREF1 استفاده شد. داده های جمع آوری شده از طریق تحلیل مسیر و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند.\nیافته ها: یافته ها نشان داد که : الف) راهبردهای مقابله ای مسأله مدار و هیجان مدار با میانجی گری سبک های شناختی تنظیم هیجان پیش بین قدرتمند و معنادارتری برای کیفیت زندگی دانشجویان محسوب شدند. اثر استاندارد شده سبک های شناختی تنظیم هیجان مثبت و منفی بر کیفیت زندگی دانشجویان معنادار بود. ب) رابطه معناداری بین راهبردهای هیجان مدار و کیفیت زندگی یافت نشد و راهبردهای مقابله ای مسأله مدار از لحاظ آماری رابطه معناداری با کیفیت زندگی داشت. ج) سبک های شناختی تنظیم مثبت و منفی هیجان رابطه معناداری را با کیفیت زندگی نشان داد.\nنتیجه گیری: با وجود تمام محدودیت هایی که افراد در دوره دانشجویی تجربه می کنند، ارتقاء شایستگی ها و توانش های هیجانی از طریق آموزش سبک های صحیح تنظیم هیجانی در قالب بسته های آموزشی معتبر شناختی-رفتاری و سبک های مسأله مدار کنارآمدن با خواست ها و محدودیت های تنش زای محیط جهت غنی سازی کیفیت زندگی این قشر پرنفوذ جامعه امکان پذیر است.
پیش بینی تفکر انتقادی بر اساس خلاقیت هیجانی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود اینکه خلاقیت هیجانی نقش مهّمی در سازگاری و روابط بین فردی آدمی بازی می کند، به دلیل تازگی مفهوم آن در ادبیات روانشناختی از زمان مطرح شدن آن تا کنون، تحقیقات خیلی کمی به منظور کشف همبسته های مرتبط با آن انجام شده است. هدف از پژوهش حاضر پیش بینی تفکر انتقادی به وسیله ی خلاقیت هیجانی و مولفه های آن در دانشجویان بود. جامعه ی آماری پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه شیراز بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 156 نفر از بین دختران و پسران دانشگاه شیراز انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها پرسشنامه های خلاقیت هیجانی و تفکر انتقادی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل های رگرسیون چندگانه صورت گرفت. نتایج مطالعه ی حاضر نشان داد که بین خلاقیت هیجانی و تفکر انتقادی به طور مثبت رابطه وجود داشت. همچنین تفکر انتقادی با مؤلفه های اثربخشی/ اعتبار و آمادگی خلاقیت هیجانی رابطه ی معنادار و مثبت داشت، امّا با مؤلفه ی بداعت رابطه ی معناداری را نشان نداد. خلاقیت هیجانی با مؤلفه های نوآوری، پختگی و دغدغه ی فکریِ تفکر انتقادی رابطه مثبت داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که خلاقیت هیجانی به طور معنادار و مثبت توانست تفکر انتقادی را پیش بینی کند. همچنین آزمون رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که از بین مؤلفه های خلاقیت هیجانی فقط مؤلفه ی اثربخشی/ اعتبار به طور معنادار تفکر انتقادی را پیش بینی می کند. بنابر نتایج به دست آمده از مطالعه ی حاضر می توان ادعا کرد که خلاقیت هیجانی نقش مهمی در تفکر انتقادی دارد.
مقایسه کیفیت زندگی، شادکامی و عزت نفس دختران ناشنوای ورزشکار و غیرورزشکار شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر با هدف مقایسه کیفیت زندگی، شادکامی و عزت نفس دختران ناشنوای ورزشکار و غیرورزشکار شهر تهران انجام گرفت. روش: نوع تحقیق، علی- مقایسه ای و به روش میدانی است. جامعه آماری تحقیق را کلیه دانش آموزان ناشنوای دختر مقطع متوسطه شهر تهران تشکیل می دادند. نمونه تحقیق شامل 51 دانش آموز ناشنوای ورزشکار و 52 دانش آموز ناشنوای غیرورزشکار بود که با استفاده از نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای از مدارس شهر تهران انتخاب شدند. برای ابزار تحقیق از پرسش نامه ویژگی های فردی، پرسش نامه کیفیت زندگی، پرسش نامه شادکامی آکسفورد و پرسش نامه عزت نفس کوپراسمیت استفاده شد. یافته ها: نتایج با استفاده از آزمون های کلموگروف اسمیرنوف، t تک نمونه ای و t مستقل نشان داد که بین کیفیت زندگی، شادکامی و عزت نفس دختران ناشنوای ورزشکار مقطع متوسطه شهر تهران با دختران ناشنوای غیرورزشکار مقطع متوسطه شهر تهران تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری:این مطالعه نشان داد که میانگین نمره های کیفیت زندگی، شادکامی و عزت نفس دختران ناشنوایی که ورزشکار هستند، در مقایسه با دختران ناشنوای غیر ورزشکار بیشتر است و این امر بیانگر تأثیر ورزش و فعالیت های بدنی منظم در کیفیت زندگی، شادکامی و عزت نفس دختران ناشنوا است. بنابراین انجام ورزش مستمر برای این دانش آموزان توصیه می شود.
اثربخشی تنظیم هیجانی بر سبک های مقابله ای دانش آموزان دختر ابتدایی
حوزه های تخصصی:
نقش واسطه ای نارسایی راهبردهای تنظیم هیجان در رابطه بین شدت هیجان منفی و انگیزش ایمنی با نشانه های اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش های اخیر، به بررسی نقش نارساتنظیم گری هیجان در رشد و تداوم نشانه های اضطرابی پرداخته اند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای نارسایی راهبردهای تنظیم هیجان در رابطه بین شدت هیجان منفی و سیستم انگیزش ایمنی با نشانه های اضطراب فراگیر بود. تعداد 621 نفر (392 دختر، 229 پسر) از دانشجویان دانشگاه های تهران در این پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندگان پرسشنامه نشانه خلقی و اضطرابی- نسخه کوتاه (MASQ-SF)؛ مقیاس دشواری تنظیم هیجان (DERS)، مقیاس شدت عاطفی (AIM)، پرسشنامه حساسیت به تنبیه و حساسیت به پاداش (SPQRS)، مقیاس کنترل توجه (ACS)، پرسشنامه آگاهی بدنی (BAQ)، پرسشنامه تجربه ها (EQ) و پرسشنامه راهبردهای تنظیم هیجان (ERQ) را تکمیل کردند. نتایج پژوهش نشان داد که شدت هیجان منفی و سیستم انگیزش ایمنی رابطه مثبت معنادار دارند. هم چنین، از بین راهبردهای تنظیم هیجان تنها مولفه کنترل توجه از راهبرد توجه کردن و راهبرد اجازه دادن با برانگیختگی اضطرابی رابطه منفی داشتند. در این پژوهش، نقش واسط ه ای آگاهی بدنی از راهبرد توجه کردن و ارزیابی مجدد در رابطه بین شدت هیجان منفی و سیستم انگیزشی ایمنی با نشانه های اضطرابی تایید نشد، درحالی که سایر راهبردهای تنظیم هیجان، نقش واسطه ای معنادار داشتند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که راهبردهای توجه کردن، اجازه دادن و فاصله گرفتن در تشکیل نشانه های اضطرابی تاثیرگذار هستند. بنابراین، توجه به این راهبردهای تنظیم هیجان می تواند به شناخت بهتر نشانه های اضطرابی و درمان کارآمدتر منجر شود.
پیش بینی تصمیم گیری تحلیلی توسط هیجان شادی و ابعاد سبک های شناختی با واسطه گری تمایلات فراشناختی چکیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر در قالب یک مدل علّی، ساز و کار فرایند تصمیم گیری را با رویکرد شناخت داغ مورد بررسی قرار داد. در این راستا، مبتنی بر مدل پردازش دوگانه کلازینسکی (2004)، هیجان شادی و ابعاد سبک های شناختی (نیاز به شناخت، نیاز به ساختار و نیاز به قطعیت) به عنوان متغیر برون زاد، تمایلات فراشناختی متغیر واسطه ای و تصمیم گیری تحلیلی متغیر درون زاد مدل در نظر گرفته شدند. روش: شرکت کنندگان پژوهش، شامل 228 دانشجوی دختر و پسر مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز بودند. مقیاس نیاز به شناخت (کاچیوپو و همکاران، 1996)، نیاز به ساختار و نیاز به قطعیت (تامپسون و همکاران، 1992)، به عنوان شاخص سبک های شناختی؛ مقیاس شادی (لیبومیرسکی و لپر، 1999)؛ مقیاس تفکر فعال روشنفکرانه (استانوویچ و وست، 2007) و مقیاس تصمیم گیری (کلازینسکی، 2001) مورداستفاده قرار گرفتند. پایایی ابزارهای پژوهش به روش آلفای کرونباخ و روایی آن ها به شیوه تحلیل عاملی مورد تأیید قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهند که هیجان شادی، تصمیم گیری تحلیلی را به صورت منفی پیش بینی می کند؛ این پیش بینی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم (از طریق واسطه گری تفکر روشنفکرانه) صورت می گیرد؛ بدین شکل که هیجان شادی پیش بینی کننده منفی تفکر روشنفکرانه است و در ادامه تفکر روشنفکرانه، تصمیم گیری تحلیلی را به صورت مثبت پیش بینی می کند. در مقابل بعد نیاز به شناخت (از ابعاد سبک های شناختی) به صورت مستقیم و غیرمستقیم (با واسطه گری تفکر روشنفکرانه)، تصمیم گیری تحلیلی را به صورت مثبت پیش بینی می کند. بعد دوم سبک های شناختی یعنی نیاز به ساختار پیش بینی کننده منفی تفکر روشنفکرانه است و بدین ترتیب با واسطه گری این متغیر، تصمیم گیری تحلیلی را به صورت منفی پیش بینی می کند. درنهایت یافته ها حاکی از آن بود که بعد نیاز به قطعیت پیش بینی کننده تصمیم گیری تحلیلی نیست. نتیجه گیری: درمجموع نتایج پژوهش حاضر تائیدی است بر رویکرد شناخت داغ و به طور خاص مدل پردازش دوگانه کلازینسکی، مبنی بر اینکه فرایندهای شناختی، به ویژه تصمیم گیری تحلیلی، تحت تأثیر حالات هیجانی، وضعیت انگیزشی (سبک های شناختی) و تمایلات فراشناختی می باشند.
پیش بینی مؤلفه های شناختی و عاطفی شادمانی بر اساس تجارب معنوی روزانه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
شادمانی، گمشدة انسان معاصر، بنیادی ترین مفهوم در روان شناسی مثبت گراست. شمار پژوهش هایی که به عوامل مرتبط با شادکامی پرداخته اند، در دو دهه اخیر فزونی یافته است. این پژوهش، با هدف شناسایی نقش تجارب معنوی روزانه در مؤلفه های شناختی و عاطفی شادمانی انجام گرفت. بدین منظور، تعداد 193 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه شیراز با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند و پرسش نامة تجارب معنوی روزانه، رضایت از زندگی، عاطفه مثبت و منفی را تکمیل نمودند. داده ها با روش آماری تحلیل رگرسیون چندگانه، به شیوه همزمان بررسی شدند. یافته های بیانگر این است که نمرة کل تجارب معنوی روزانه با مؤلفه های شناختی و عاطفی شادمانی رابطه ای مثبت و معنادار دارد. همچنین دو مؤلفة احساس حضور خداوند و ارتباط با خداوند در تجارب روزمره می توانند رضایت از زندگی و عاطفة مثبت را به صورت مثبت و عاطفة منفی را به صورت منفی پیش بینی نمایند.
تأثیر برنامه آموزشی مثبت نگری بر شادکامی و باورهای غیرمنطقی نوجوانان بزهکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر برنامه آموزشی مثبت نگری بر شادکامی و باورهای غیر منطقی نوجوانان بزهکار بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود که به شکل پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. نمونه مورد پژوهش به صورت نمونه گیری هدفمند 30 نفر انتخاب و سپس (15 نفردر گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش هشت جلسه نود دقیقه ای مثبت نگری را دریافت کردند. همه آزمودنی ها با استفاده از پرسشنامه شادکامی آکسفورد آرگایل و پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز ارزیابی شدند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس بیانگر آن بود که ارایه مداخله آموزش مثبت نگری باعث افزایش معنادار شادکامی و کاهش نمره کل باورهای غیر منطقی شد. نتایج این پژوهش نشان داد که از روش آموزش مهارت مثبت نگری می توان به عنوان روشی کارآمد برای کاهش باورهای غیرمنطقی و افزایش شادکامی نوجوانان بزهکار استفاده نمود.