فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۴۴۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر خودکارآمدی تحصیلی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهر بلبان آباد در سالتحصیلی 1392-1391می باشد. برای انتخاب نمونه از جامعه پژوهش، از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است. ابزار گرد آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه خود کارامدی تحصیلی MJSES (1999) بود که قبل وبعد از آموزش مهارت های زندگی در بین دانش آموزان توزیع شد. محتوایی که برای آموزش دانش آموزان در نظر گرفته شده بود شامل مهارت های برنامه ریزی وسازماندهی، بستر سازی یادگیری، مهارت های فراشناختی، نحوه ثبت ونگهداری اطلاعات، استفاده خردمندانه از منابع، عزت نفس، تاب آوری، تفکر نقادو حل مسئله بود.برای تجزیه وتحلیل داده ها وبرای حذف اثر پیش آزمون از تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر خودکارامدی تحصیلی دانش آموزان تاثیر دارد. از آنجا که آموزش این مهارت ها به دانش آموزان باعث افزایش دانش آنها از شیوه یادگیری می شود، بهتر می توانند اطلاعات را به خاطر بسپارند ودر نتیجه فراموشی کمتری هم داشته باشند. با پیشرفت تحصیلی خود پنداره آنها نیز، مثبت خواهد شد.
نقش واسطه ای ارزش های تحصیلی در رابطه بین خودراهبری یادگیری دانشجویان و ادراک آنان از کیفیت عملکرد اعضای هیأت علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف کلی از انجام این تحقیق، بررسی نقش واسطه ای ارزش های تحصیلی در رابطه بین خودراهبری یادگیری دانشجویان و ادراک آنان از کیفیت عملکرد اعضای هیأت علمی می باشد. جامعه آماری پژوهش، تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی رشته های گروه علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس در سال تحصیلی 91- 92 است که شامل 4181 نفر می گردند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای، از هر یک از رشته ها، یک کلاس کارشناسی به صورت تصادفی 400 نفر انتخاب شدند. ابزار تحقیق شامل سه پرسشنامه خودراهبری یادگیری، پرسشنامه ارزش های تحصیلی و پرسشنامه ادراک دانشجویان از کیفیت عملکرد بود که پس از محاسبه روایی و پایایی، بین افراد نمونه توزیع گردید. با استفاده از روش های آمار استنباطی داده ها تحلیل شدند. نتایج نشان داد که خودراهبری یادگیری دانشجویان پیش بینی کننده مثبت و معنی دار ارزش های تحصیلی آنان و هم چنین پیش بینی کننده مثبت و معنی دار ادراک دانشجویان از کیفیت عملکرد اعضای هیأت علمی می باشد. ارزش های تحصیلی دانشجویان نیز پیش بینی کننده مثبت و معنی دار ادراک دانشجویان از کیفیت عملکرد اعضای هیأت علمی می باشد و در نهایت ارزش های تحصیلی در رابطه بین خودراهبری یادگیری دانشجویان و ادراک آنان از کیفیت عملکرد اعضای هیأت علمی نقش واسطه ای دارد.
نقش سلامت خانواده و سبک های دلبستگی در پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: باورهای فراگیران در مورد توانایی های خود در فرآیند تحصیل در قالب خودکارآمدی تحصیلی تعریف می شود که تحقق آن متاثر از عوامل مختلفی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش متغیرهای سلامت خانواده و سبک های دلبستگی در پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی انجام شد.
ابزار و روش ها: این پژوهش توصیفی- مقطعی با طرح همبستگی در جامعه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه گیلان در سال تحصیلی 94-1393 انجام شد و 335 دانشجو به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس خانواده اصلی هاوشتات و همکاران، پرسش نامه سبک های دلبستگی بزرگسالان هازان و شیور و پرسش نامه خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان اون و فرامن استفاده شد. تحلیل داده ها با کمک نرم افزار SPSS 22 و با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندمتغیره به روش گام به گام انجام شد.
یافته ها: خودکارآمدی تحصیلی با متغیرهای سلامت خانواده (274/0=r) و سبک دلبستگی ایمن (336/0=r) همبستگی مثبت و معنی دار و با متغیرهای سبک دلبستگی اجتنابی (413/0-=r) و سبک دلبستگی اضطرابی (402/0-=r) همبستگی منفی و معنی دار داشت (01/0p<). متغیرهای پیش بین سبک دلبستگی اجتنابی (828/4-=t؛ 0001/0=p)، سبک دلبستگی ایمن (108/5=t؛ 0001/0=p)، سبک دلبستگی اضطرابی (217/3-=t؛ 001/0=p) و سلامت خانواده (061/3=t؛ 002/0=p)، 3/۰ از واریانس خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان را تبیین کردند و به ترتیب در پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی نقش بیشتری داشتند.
نتیجه گیری: سلامت خانواده و سبک دلبستگی ایمن باعث افزایش باور خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان و سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی باعث کاهش باورهای خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان هستند.
تأثیر آموزش خودکنترلی هیجانی بر کاهش پرخاشگری کلامی دانشجویان دانشگاه پیام نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر آموزش خودکنترلی هیجانی بر کاهش پرخاشگری کلامی دانشجویان دانشگاه پیام نور بوکان انجام گرفته است. روش: جامعه آماری دانشجویان دانشگاه پیام نور شهرستان بوکان می باشند بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری مبتنی بر هدف از میان مراجعه کنندگانی که به مرکز مشاوره دانشگاه مراجعه کرده بودند، با توجه به ملاک های در نظر گرفته شده 40 نفر را انتخاب کرده و سپس به طریق واگذاری تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند (هر گروه 20 نفر). روش تحقیق در این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه همراه با مرحله پیگیری بود. روش مداخله این برنامه آموزش خودکنترلی هیجانی بر اساس الگویی برگرفته از منابع لیاهی، تیرچ و ناپولیتانو[1] (2012)، موتابی و فتی (1386) و ناصری (1386) بود که در 10 جلسه 60 دقیقه ای سازمان دهی و در مدت 5 هفته متوالی به دانشجویان گروه آزمایش ارائه گردید، درحالی که گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. یافته ها: داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس در سطح 05/0> p برای گروه آزمایش نشان داد که آموزش خودکنترلی هیجانی توانسته است به عنوان مداخله ای مؤثر موجب کاهش پرخاشگری کلامی دانشجویان هم در مرحله آزمایش و هم در مرحله پیگیری شود. بحث و نتیجه گیری: نتایج این پژوهش اثربخشی آموزش خودکنترلی هیجانی را بر کاهش پرخاشگری کلامی دانشجویان نشان داد؛ بنابراین یافته های این پژوهش مداخلات مبتنی بر آموزش تکنیک های خودکنترلی هیجانی را در جهت کاهش پرخاشگری کلامی دانشجویان پیشنهاد می کند.
پیش بینی افسردگی بر اساس مؤلفه های کمال گرایی: نقش میانجی خود انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش مستقیم مؤلفه های کمال گرایی با افسردگی و همچنین نقش غیرمستقیم این مؤلفه ها با میانجی گری خود انتقادی با افسردگی بود. به این منظور تعداد 200 نفر از دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و به ابزارهای تحقیق شامل مقیاس کمال گرایی، مقیاس خود انتقادی و پرسشنامه افسردگی بک پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین مؤلفه های کمال گرایی با خود انتقادی و افسردگی رابطه معنی داری وجود دارد. علاوه بر آن رابطه خود انتقادی با افسردگی نیز معنی دار بود. نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد که ضرایب بتای مربوط به مسیر کمال گرایی دیگر مدار به افسردگی و مسیر کمال گرایی جامعه مدار به خود انتقادی معنی دار نیست؛ اما ضرایب سایر مسیرها معنی دار بود. شاخص های برازش مدل نیز حاکی از برازش خوب مدل با داده ها بود. درمجموع نتایج نشان داد که 59 درصد از واریانس متغیر افسردگی توسط مؤلفه های کمال گرایی و خود انتقادی و 33 درصد از واریانس متغیر خود انتقادی توسط مؤلفه های کمال گرایی خودمدار و دیگر مدار تبیین شد. درمجموع با توجه به اطلاعات حاصله نتیجه گرفته می شود که از طریق اصلاح خود انتقادی و مؤلفه های کمال گرایی به میزان زیادی می توان افسردگی آزمودنی های را کنترل کرد.
رابطه تنظیم شناختی هیجان، خودکارآمدی، برانگیختگی و مهارت های اجتماعی با سوء مصرف مواد در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور بررسی ارتباط تنظیم شناختی هیجان، خودکارآمدی، برانگیختگی و مهارت های اجتماعی با سوء مصرف مواد در دانش آموزان انجام شد. روش: این تحقیق از نوع همبستگی بود که در مقوله طرح های توصیفی قرار دارد. تعداد 400 دانش آموز پایه های اول و دوم دبیرستان های شهر شیراز در سال تحصیلی 91-90 با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به مقیاس های تنظیم شناختی-هیجان، خودکارآمدی، برانگیختگی، مهارت های اجتماعی و فهرست سوء مصرف مواد (محقق ساخته) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان دادند برانگیختگی و سطوح پایین مهارت های اجتماعی سهم معناداری در پیش بینی سوء مصرف مواد دارند. نتیجه گیری: نتایج مبین آن بودند که بر انگیختگی رفتاری، سطوح پایین خودکارآمدی، تنظیم شناختی هیجان، عدم تفکر و برنامه ریزی در کارها و سطوح پایین مهارت های اجتماعی در گرایش نوجوانان به سوء مصرف مواد موثراند.
بررسی پدیدارشناسانه ی مفهوم هویت: تلاشی در ارائه ی مدل فرایند های هویتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم هویت با پرسش ""من چه کسی هستم"" از نخستین دوره های حیات انسانی همواره مطرح بوده است. هویت در هر دوره ای متاثر از شرایط و ویژگی های بافتی جوامع و اعصار، مفهوم ویژه ای به خود گرفته است . تلاش نگارندگان بر این است که در نگاه اول مفهوم هویت را در یک فضای پدیدارشناسانه مورد تامل قرار داده و عمده ترین فرایند های هویتی را استخراج نمایند. سؤال اصلی پژوهش عبارت است از اینکه فرایندهای بنیادی مفهوم هویت که وضعیت های هویتی در آن معنا می یابد، شامل چه عناصری می شوند؟ این پژوهش از اشکال پژوهش های فلسفی و با روش پدیدارشناسی انجام شده است . نتایج نشان می دهد که ماهیت کلی مفهوم هویت شامل سه فرایند بنیادین خروج از بی نامی یا بی تعینی، اعلام حضور و استقرار هویتی یا تعین یابی شامل مفهوم ابتلا، استغراق و معرفت ، است. پروسه ی هویت یابی با خروج از بی تعینی و وارد شدن در عرصه ی حضور به واسطه ی یک تقابل و درگیری با زمینه ی مبنایی هویتی آغاز می شود. این مواجه، تصویری اولیه از خود را به صورت کلی برای فرد ایجاد می کند. در فرایند دوم، فرد علائمی از موقعیت هایی که درگیر آن است، به نمایش می گذارد. فرایند پایانی هویت یابی، فرایندی اساسی است. در این مرحله است که جریان هویتی در فرد استقرار پیدا می کند، فرد خود را غرق در آن زمینه یافته و نسبت به آن معرفت می یابد.
بررسی رابطه عزت نفس و حمایت اجتماعی با سلامت روان در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلامت روان به عنوان یک منبع مثبت و مهم در رشد فردی، اجتماعی و اقتصادی دانشجویان نقش دارد. این پژوهش با هدف بررسی رابطه عزت نفس و حمایت اجتماعی با سلامت روان در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز انجام گرفت. 400 دانشجو از میان دانشجویان ساکن در خوابگاه های دانشگاه شهید چمران به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. شرکت کننده ها مقیاس عزت نفس روزنبرگ، مقیاس حمایت اجتماعی و پرسشنامه سلامت روان را تکمیل نمودند. نوع تحقیق حاضر همبستگی است و روش های آماری مورد استفاده ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری بود که با استفاده از نرم افزار 16-SPSS تحلیل گردیدند. نتایج نشان داد که بین عزت نفس و حمایت اجتماعی با سلامت روان دانشجویان در کل نمونه و به تفکیک جنس رابطه ی معنی دار وجود دارد. همچنین تحلیل های رگرسیون نشان داد که متغیرهای پیش بین عزت نفس و حمایت اجتماعی در پیش بینی سلامت روان دانشجویان در کل و به تفکیک جنس نقش دارند. بر این اساس لازم است که در محیط های دانشجویی مسئولان و مدیران دانشگاه توجه خود را بر احترام گذاشتن به شخصیت و ارزش دادن به دانشجویان و حمایت از آن ها در ابعاد مختلف قرار دهند
تاثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر عزت نفس و ابعاد هویت کودکان کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر عزت نفس و ابعاد هویت کودکان کار شهرستان گرگان بود ؛ به این منظور 96 کودک کار ( پسر و دختر ) به عنوان جمعیت نمونه از بین 125 کودک کار شهرستان گرگان و بر اساس جدول کوهن با روش نمونه گیری هدفمند در دسترس انتخاب شد ، سپس تعداد 50 نفر از کودکان کار که بر اساس مقیاس مهارت اجتماعی متسون ، پرسش نامه عزت نفس کوپر اسمیت و پرسش نامه ابعاد هویت چیک نمره پایینی کسب نموده بودند به صورت کاملا تصادفی انتخاب و با استفاده از طرح آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون در یکی از دو گروه آزمایش و کنترل جای داده شد. در ادامه کودکان گروه آزمایشی ، در 12 جلسه یک ساعته در دوره آموزش مهارت های اجتماعی شرکت داده شدند . پس از برگزاری برنامه مداخله ای، دو گروه آزمایشی و کنترل با یکدیگر مقایسه شدند . یافته ها نشان می دهد برنامه مداخله ای ، اثر معناداری (01/0p < ) بر بهبود عزت نفس و ابعاد هویت کودکان کار در گروه آزمایشی دارد .
بررسی ارتباط ساختار انگیزشی و اهمال کاری تحصیلی در دانشجویان کارشناسی شاهد دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمال کاری تحصیلی از پیشرفت دانشجو جلوگیری می کند و ممکن است پیامدهای نامطلوب و جبران ناپذیری به دنبال داشته باشد. تحقیقات پیشین نشان دادند که ساختار انگیزشی غیر انطباقی، نقش اساسی در رفتارهای نامناسب مانند به تأخیر انداختن انجام تکالیف، ایفا می کند. پژوهش حاضر باهدف بررسی ساختار انگیزشی و اهمال کاری تحصیلی در دانشجویان کارشناسی شاهد دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. 97 (47% مرد،3/1 SD=،21 M=) نفر از دانشجویان کارشناسی شاهد دانشگاه فردوسی به صورت نمونه گیری در دسترس و داوطلبانه در پژوهش شرکت و پرسشنامه های فرم دموگراتیک دانشجویان، پرسشنامه اهداف شخصی (PCI)، پرسشنامه احساس کنترل (SCI)، پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی (PASS) را تکمیل نمودند. نتایج نشان داد که الف) افزایش میزان متغیرهای پیش بین سن و احساس کنترل منفی اهمال کاری تحصیلی را افزایش می دهد و افزایش میزان متغیرهای پیش بین احساس کنترل مثبت و انگیزش انطباقی اهمال کاری تحصیلی را کاهش می دهد. ب) بین ساختار انگیزشی انطباقی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان شاهد رابطه معنادار و مستقیم (مثبت) وجود دارد یعنی ساختار انگیزشی انطباقی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان شاهد مؤثر است. ج) بین احساس کنترل مثبت و ساختار انگیزشی انطباقی دانشجویان رابطه معنادار و مستقیم (مثبت) وجود دارد؛ یعنی هرچه احساس کنترل مثبت دانشجویان بیشتر باشد پیشرفت تحصیلی آن ها نیز بیشتر است. د) بین احساس کنترل عمومی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان شاهد رابطه معنادار و مستقیم (مثبت) وجود دارد یعنی احساس کنترل عمومی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان مؤثر است؛ و ذ) بین ساختار انگیزشی انطباقی و اهمال کاری تحصیلی دانشجویان رابطه معنادار و معکوس (منفی) وجود دارد یعنی ساختار انگیزشی سازگار باعث کاهش اهمال کاری تحصیلی در دانشجویان می شود.
XML بررسی مقایسه ای پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارای نیمرخ های عاطفه تحصیلی سازگار و ناسازگار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش شناسایی نیمرخ های عاطفه تحصیلی دانش آموزان در متغیرهای تعلل ورزی تحصیلی، جهت گیری هدف و باورهای انگیزشی و نیز تفاوت این نیمرخ ها از لحاظ پیشرفت تحصیلی بود. روش پژوهش پیمایشی و از نوع علّی- مقایسه ای بود. آزمودنی ها 407 نفر از دانش آموزان سال سوم متوسطه شهر تبریز بودند و به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای تشخیص نیمرخ های عاطفه تحصیلی پرسشنامه های راهبرد های انگیزشی برای یادگیری ((MSLQ، پرسشنامه هدف پیشرفت ((AGQ و مقیاس ارزیابی تعلل ورزی-نسخه دانش آموز((PASS در میان آزمودنی ها اجرا شد. برای تحلیل داده ها از روش های آماری ، تجزیه تابع تشخیص و tمستقل استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل خوشه ای نشان دهنده دو نیمرخ عاطفه تحصیلی سازگار(225=n) و ناسازگار(182=n) در میان دانش آموزان بود. نخستین نیمرخ شامل دانش آموزانی با مقادیر بالای ارزش گذاری درونی تکلیف و خودکارآمدی، مقادیر متوسط ناراحتی از تعلل ورزی، تغییر عادت تعلل ورزی، هدف تسلط و عملکرد گرایشی و مقدار پایین اضطراب امتحان، تعلل ورزی در تکالیف، امتحان و تهیه گزارش نیم سالی و هدف تسلط- اجتنابی بود که نیمرخ دارای عاطفه تحصیلی سازگار نامیده شد. نیمرخ دوم نیمرخ دارای عاطفه تحصیلی نا سازگار نامیده شد که شامل دانش آموزانی با مقادیر بالای اضطراب امتحان، هدف تسلط اجتنابی، تعلل ورزی در تکالیف، امتحان و تهیه گزارش نیم سالی، مقادیر متوسط ناراحتی از تعلل ورزی، تغییر عادت تعلل ورزی، هدف تسلط و عملکرد گرایشی و مقادیر پایین ارزش گذاری درونی و خودکارآمدی بودند. نتایج آزمون tحاکی از آن بود که نیمرخ عاطفه تحصیلی سازگار نسبت به نیمرخ دارای عاطفه تحصیلی نا سازگار، پیشرفت تحصیلی بالاتری داشتند.
درمان خودیاری از طریق کتاب: بررسی نظرات درمانگران و مراجعان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی درمان خودیاری از طریق کتاب بر اساس نظرات درمانگران و مراجعان است. پژوهش به روش پیمایشی انجام شده و برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. نمونه شامل 25 نفر روان شناس و مشاور کلینیک های مشاوره و روان شناسی منطقه 6 تهران و 85 نفر از مراجعان آن ها بود. یافته های پژوهش نشان داد که اکثر روان شناسان و مشاوران کلینیک های منطقه 6 تهران با روش خودیاری از طریق کتاب در سطح متوسط (52%) آشنایی داشتند و از این روش برای درمان مراجعان خود در حد متوسط (36%) استفاده می کردند، همچنین این روش را به عنوان روش مکمل درمان مناسب نمی دانستند، از نظر اکثر آن ها میزان موفقیت این روش در آینده در حد متوسط (48%) است که می توان گفت با نظر مراجعان درباره موفقیت این روش درآینده، که اکثریت آن ها میزان موفقیت این روش را در حد متوسط (6/30%) می دانستند، تا حدودی همپوشانی دارد. همچنین میزان سودمندی این روش از دیدگاه مراجعان برای رفع مشکلاتشان از این قرار بود که 8/42% روش خودیاری از طریق کتاب را برای رفع مشکلاتشان مؤثر ندانسته اند. این امر با توجه به میزان آگاهی نسبتاً پایینی که مشاوران و روان شناسان درباره این روش دارند و همچنین میزان استفاده کمی که از این روش داشته اند تا حدودی توجیه پذیر است که روش خودیاری از طریق کتاب برای رفع معضلات مراجعان مناسب نبوده و ترجیح اکثریت آن ها به این امر بوده است که برای رفع معضل خود از مشاوره استفاده کنند.
بررسی و مقایسه تعلل ورزی تحصیلی در دانش آموزان معلول جسمی – حرکتی، ناشنوا و نابینا با توجه به نقش جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علل ورزی آموزشی یکی از شایع ترین مشکلات در سطوح مختلف تحصیلی است. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه تعلل ورزی آموزشی در بین دانش آموزان ناشنوا ، نابینا و معلولین جسمی – حرکتی است. بررسی حاضر یک مطالعه توصیفی- تحلیلی و از نوع مقطعی- مقایسه ای است. این مطالعه در سال تحصیلی 92 -91 در شهر اصفهان و بر روی دانش آموزان ناشنوا ، نابینا و معلول جسمی – حرکتی سنین 15 – 10 سال انجام گرفت. تعداد 90 دانش آموز (30 نفر ناشنوا، 30 نفر نابینا، 30 نفر معلول جسمی- حرکتی) به روش نمونه گیری تصادفی از نوع خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. جهت سنجش میزان تعلل ورزی این دانش آموزان از مقیاس تعلل ورزی استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA)استفاده گردید. در خرده مقیاس های تعلل ورزی در امتحانات و تعلل ورزی در تکالیف بین سه گروه تفاوت معنادار بود و معلولین جسمی – حرکتی تعلل ورزی بالاتری را نشان دادند(05/0 > p ). در خرده مقیاس تعلل ورزی در تهیه گزارش تحقیق تفاوت معنادار بین گروهها مشاهده نشد(05/0 < p). علاوه بر این تفاوتی در تعلل ورزی دو جنس یافت نشد(05/0 < p). با توجه به یافته های پژوهش حاضر ضرورت توجه به تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان با نیازهای خاص به ویژه معلولین جسمی حرکتی به عنوان یکی از ابعاد مهم تاثیر گذار در عملکرد تحصیلی آن ها بیش از پیش مطرح می گردد.
اثربخشی آموزش مهارتهای تنظیم هیجانی در کارکردهای اجرایی و راهبردهای تنظیم هیجانی در نوجوانان در معرض خطر
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مشکلات تنظیم هیجان می تواند باعث بروز اختلالات عمده در کودکان و نوجوانان شود. از آنجایی که بدتنظیمی هیجانی نقش عمده ای در مشکلات درون ریزی و برون ریزی شده ی کودکان و نوجوانان دارد، از این رو دوره نوجوانی فرصت مهم برای تغییرات در تجارب عاطفی، تنظیم هیجانی و همچنین افزایش آسیب های روانی و تغییرات فراگیر در روابط اجتماعی است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های تنظیم هیجانی در بهبود کارکردهای اجرایی و راهبردهای تنظیم هیجانی نوجوانان در معرض خطر است. روش: روش پژوهش از نوع آزمایشی است که از پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. 24 نوجوان دختر از مناطق پرخطر شهر تهران به شیوه انتخاب در دسترس به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش، برنامه ی آموزش مهارت های تنظیم هیجانی براساس مدل رفتاردرمانی دیالکتیک که از راهنمای درمان لینهان اقتباس شده بود را به مدت 8 جلسه ی گروهی دریافت کردند، درحالی که گروه کنترل تا پایان اجرای طرح هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند. یافته ها: آموزش مهارت های تنظیم هیجانی باعث افزایش نمرات راهبردهای سازگارانه و کاهش نمرات راهبردهای ناسازگارانه تنظیم هیجانی شد. همچنین در متغیر کارکرد اجرایی باعث افزایش تعداد کوشش های صحیح و طبقات تکمیل شده نسبت به گروه کنترل شد. نتیجه گیری: آموزش مهارت های تنظیم هیجانی می تواند در تعدیل و اصلاح واکنش های هیجانی نوجوانان موثر باشد و همچنین بر فرایندهای شناختی درگیر نیز تأثیر بگذارد.
بررسی مقایسه ای سرزندگی در دانش آموزان با و بدون نقص شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: سرزندگی یکی از متغیرهای روانشناسی مثبت نگر است که با بهبود کیفیت زندگی رابطه دارد.هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای سرزندگی در دانش آموزان با و بدون نقص شنوایی شهر اصفهان بود. روش: روش پژوهش از نوع عل ّی - مقایسه ای بود که 60 نفراز دانش آموزان دختر در مقطع راهنمایی (شامل 30 نفر دانش آموز بانقص شنوایی و 30 نفر دانش آموز بدون نقص شنوایی که همتا شده بودند) به صورت گمارش تصادفی ساده، پرسشنامه ی سرزندگی رایان و دسی (1997) را تکمیل کردند. یافته ها: تفاوت میانگین به دست آمده بین دو گروه در مقیاس سرزندگی برابر5/1بود که نشان از نمره بالاتر دانش آموزان با نقص شنوایی بوده است. از سوی دیگر نتایج آزمونt نشان داد که تفاوت بین دو گروه در متغیر سرزندگی به لحاظ آماری نیز معنی دار می باشد (05/0p<). نتیجه گیری: با توجه به نمرات پایین افراد با نقص شنوایی در سرزندگی در مقایسه با افراد بدون نقص شنوایی، و اینکه سرزندگی بازتاب سلامت روان شناختی و جسمی است و حس درونی سرزندگی شاخص معنی دار سلامت ذهنی و شادکامی است؛ همواره تلاش در جهت شناسایی عوامل موثر بر سرزندگی و نیز ارتقای آن از وظایف مسئولین و مربیان در حوزه دانش آموزان با نقص شنوایی می باشد.
مفهوم خود از دیدگاه روان شناسی انسان گرا و عرفان اسلامی با تاکید بر روش تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خودشناسی از جمله محوری ترین ارکان تعلیم و تربیت به شمار می رود. مفهوم""خود"" به عنوان یکی از مباحث انسان شناسی، مفهومی بنیادی در روان شناسی به خصوص روان شناسی انسان گرا است. مکتب عرفان اسلامی نیز که ریشه در آموزه های اصیل اسلامی دارد، از جمله مکاتبی است که در سطح وسیع به موضوع ""خود"" و ""خودشناسی"" پرداخته است. هدف کلی این پژوهش، بررسی تطبیقی مفهوم خود از دیدگاه روان شناسی انسان گرا و عرفان اسلامی می باشد. با توجه با این هدف، ابتدا دیدگاه مازلو و راجرز به عنوان اصلی ترین نمایندگان روان شناسی انسان گرا و نجم الدین رازی و عزیزالدین نسفی به عنوان نمایندگان عرفان اسلامی بررسی و سپس به شباهت ها و تفاوت های این دیدگاه ها در خصوص مفهوم خود پرداخته شده است. پژوهش حاضر از نوع کیفی و با روش تطبیقی انجام شده است.نتایج پژوهش حاضر نشان داد که با وجود تفاوت ها، شباهت های زیادی نیز میان این دو دیدگاه در خصوص خود و خودشناسی وجود دارد. لذا تعامل و گفتگوی سازنده میان این دو دیدگاه امکان پذیر است.
مقایسه ناگویی هیجانی، سلامت روان و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر دبیرستانی خانواده های طلاق و عادی با کنترل وضعیت اجتماعی-اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه ناگویی هیجانی، سلامت روان و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر دبیرستانی خانواده های طلاق و عادی شهر بهبهان با کنترل وضعیت اجتماعی-اقتصادی بود. جامعه آماری تمام دانش آموزان دختر دبیرستانی خانواده های طلاق و عادی شهر بهبهان در سال 92-91 بودند و از میان آن ها نمونه ای 30 نفری با روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای از فرزندان طلاق و 30 نفر نیز از فرزندان عادی انتخاب شد. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسشنامه ناگویی هیجانی (TAS-20)، پرسشنامه سلامت روان (GHQ-28) و معدل سال تحصیلی 92-91 استفاده شد. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری (MANCOVA) نشان داد که بین ناگویی هیجانی دخترهای خانواده های طلاق و عادی تفاوت معناداری وجود دارد. ناگویی هیجانی در دخترهای خانواده های طلاق بالاتر از گروه عادی بود. سلامت روان دخترهای خانواده های طلاق پایین تر از خانواده های عادی بود. همچنین عملکرد تحصیلی دخترهای خانواده های طلاق پایین تر از خانواده های عادی بود.